سایر منابع:
سایر خبرها
راز مرگ کیارستمی در فرانسه!
بود که بعد ازظهر روز 29 اسفند، 9 روز بعد از عمل دوم در حالیکه در موقعیت پایدار و مطلوب قرار داشتند، با وی صحبت کرد. من اعلام کردم فقط با موافقت وی به سفر خواهم رفت و گفتم چنانچه با سفر من موافق نباشند من در کنار ایشان خواهم ماند و این فقط به خاطر ارادت خاص به آقای کیارستمی بود و الا پزشک در صورتیکه جانشین صلاحیت داری به جای خود معرفی کند مکلف نیست برای سفر از بیمار اجازه بگیرد. آقای ...
زنانی که حقوق زیر 500 هزار تومانی دریافت می کنند
استخدام نمی کند؟ جواب می دهد: کدام مردی حاضر است صبح تا شب با کرم ها ور برود و آخرش هم ماهی 450 هزار تومان بگیرد، آن هم با منت. در کارگاه یک راننده وانت مرد داریم که ماهی یک میلیون و 500 می گیرد و به جعبه های کرم دست هم نمی زند. حتی یک بار به یکی از زن ها گفت. شوهر تو چطور تو را تحمل می کند؟ بیچاره گریه اش گرفت. منشی و پرستار پیرمرد سارا دانشجو است و هفته ای دو نصف روز به ...
کیارستمی در فرانسه سرش به جایی خورده
در وضعیت بسیار خوبی به سر می بردند تا اینکه چند روز بعد آقای دکتر ناصری که همکار و جانشین من، تشخیص می دهند بیمار دچار عفونت کیسه صفرا شده است. عفونت کیسه صفرا هیچ ارتباطی به عمل اول و دوم ندارد و ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد. * آقای دکتر هاشمی وزیر بهداشت روز 12 فروردین از آقای عباس کیارستمی دیدار کردند و در این دیدار گروهی از متخصصان و همکاران مطرح جراحی، داخلی، آی سی یو و عفونی ...
گفتگوی روزنامه ایرانی با یک کارگردان مطرح جهان
سایزر دارم و با هم کار می کنیم. یک روز آلفونسو گونالز، تدوینگرمان، به من گفت: جیم موسیقی خوبی شده ولی چرا تو و کارتر کاملش نمی کنید؟ خُب من آن موقع چون خیلی درگیر بودم، گفتم: در اوقات بی کاری مان؟ و او جواب داد: آره یک آخر هفته را به این کار اختصاص دهید. فقط شروع کنید و ببینید می توانید آن را دربیاورید . ما هم همین کار را کردیم. سه تا آخر هفته صرف این کار کردیم و موسیقی متن را درآوردیم. استراتژی مان ...
قتل به خاطر ارثیه
از فوت مادرم، خاله ام گفت که تو سهمی نداری و باید از آنجا بلند شوی. این باعث اختلاف بین ما شد و شکایت کردم. همزمان با پیگیری شکایتم یکی از آشناهای خاله ام به نام عزت به خانه ما رفت و آمد می کرد. از او خواستم به خانه ما نیاید، اما او گفت آنقدر رفت و آمد می کند تا من مجبور شوم از خانه ام بروم. مزاحمت های او ادامه داشت تا اینکه صبح روز حادثه به بهانه اینکه سیمکارتش را من برداشته ام با من درگیر شد ...
وقتی آقا اشتباهم را بخشید
؛ به پاس پخش گفته بودند که من را تعویض کند. برادر فیروز احمدی، نفر چهارم از چپ خیلی از این جریان ناراحت بودم چون باید24 ساعت آنجا می بودیم تا گروه بعدی می آمد و ما به استراحت می رفتیم. بعد از خواندن نماز صبح بود گه دیدم آقا به تنهایی به طرف آسایشگاه ما می آید. من سریع جلو رفتم و سلام کردم و گفتم: من رو ببخشید... آقا جواب سلام را که داد، فقط تبسمی کرد و از کنارم رد شد و گفت: همه بچه ...
صالحی: زیاد هستیم اما زیادی و پولکی نیستیم/ لشکری: یارانه ام از حقوق ورزشی ام بیشتر است!/ مهرزاد: علی ...
...> لشکری : در یکی از سفرهای آخرم مشکل روده ای پیدا کردم و در بدترین وضع بودم. در یکی از تمرینات یک ضربه آرنج به سرم خود و تا مرز سکته هم پیش رفتم. دکترهای کاروان به من مجوز پرواز نمی دادند؛ از یک طرف نگرانی بچه ها، از یک طرف مجوز برای سفر به ریو ندادند، از یک طرف تماس های هادی رضایی که حتما باید به ریو بروم. روز آخر که همه بازیکنان کارهای سفر را انجام می دادند، من آژیوی مغز انجام دادم. جانم را ...
اثبات وجود تاریخی حضرت رقیه (س)
...، چاره ای جز توسل به ذیل عنایت حضرت امام حسین (ع) نداشتم . روزی بعد ازنماز ظهر وعصر، حال توسل به دست آمد وخیلی اشک ریختم وسالار شهیدان حضرت اباعبدالله (ع) راکه به وجود مقدس ایشان متوسل بودم مخاطب قرارداده گفتم : یا بن رسول الله، صبر درمقابل چنین بیماری برای من طاقتفرساست. علاوه بر این من اهل منبرم و مردم ازمن انتظاردارند برایشان منبربروم. من از اول عمر تا به حال علی الدوام منبر رفته ام و ...
اسیر شیطان شده بودم
توانست با واگذاری ملکی رضایت فرزندان مقتول را جلب کند، اما مادر مقتول همچنان درخواست قصاص داشت. این پرونده بعد از گذشت هفت سال به دلیل اجرا نشدن حکم روز گذشته در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران به تقاضای متهم رسیدگی شد. در این جلسه بعد از قرائت کیفرخواست رئیس شعبه از متهم خواست تا در جایگاه آخرین دفاع خود را بگوید. متهم گفت: پشیمانم و آن روز اسیر شیطان شده بودم و نمی دانستم چه اشتباهی ...
تنها مدال آور خوزستانی سنگنوردی آسیا: سال آینده طلای آسیا را می خواهم
او نیز قربانی عمل نکردن سنسور شد وگرنه تمام بچه ها بسیار عالی کار کردند و تلاش خود را انجام دادند و واقعا حق شان بود که روی سکو بروند. حتی ملیکا ر احمی هم به فینال رسید اما متاسفانه نتوانست روی سکو برود. ملی پوش نوجوان سنگنوردی ایران با بیان این که با کسب این مدال برنز انگیزه ام افزایش یافته است، افزود: در حال حاضر 16 سال سن دارم و از همین لحظه بیشتر کار و تمرین خواهم کرد تا در مسابقات ...
پیاده راه رشت کاملا فرهنگی است/در دور اول انتخابات به آقازاده و عظمتی به یک میزان و با همه توان کمک ...
مسعودکاظمی رأی ندادم آن طیفی که آمده بودند به سمت ما پیش از انتخابات حتی تا 30 ثانیه پیش از رأی گیری به صورت قطعی گفتند ما به کاظمی رأی نمی دهیم. درآن روز به آقای کاظمی چندین بار گفتم که شما رأی نداری و از خودت و ما هزینه نکن اما تصمیم داشت که تا آخرین راهی که شروع کرده برود و کاملا مطلع بود از این مسأله به همین علت با افراد دیگری که به قول داده بودند و زیر قول شان زده بودند تا آخرین این راه رفت ...
مقابل پرتغال داشتم سکته می کردم - فالکائو انگیزه ما را 10 برابر کرد
...> * به بازی پرتغال برگردیم. در این مسابقه به خاطر درگیری با بازیکن حریف اخراج شدی و تیم ملی هم بعد از اخراج تو به بازی برگشت. - توپ داشت از زمین بیرون می رفت که بازیکن حریف پایش را به من زد و من هم یک ضربه به او زدم. این اتفاق کنار خط و نیمکت پرتغال افتاد. یکباره به خودم آمدم و دیدم که چقدر پرتغالی ها زیاد هستند! همانجا یکی از بازیکنان پرتغال به صورتم زد و دیگر چیزی ندیدم تا وقتی داور مرا ...
می خواهم از اعتیاد پاک شوم تا دخترم را ببینم
می گوید: وقتی ناخواسته باردار شدم شب ها در این پاتوق و آن پاتوق می خوابیدم تا اینکه دخترم نسترن به دنیا آمد. با بدبختی یکی دو ماه از او مراقبت کردم؛ بیچاره دخترم از شدت ضعف و اعتیاد به جای اینکه رشد کند هر روز آب می رفت تا اینکه یک روز مأمورها ریختند و همه را دستگیر کردند و به کمپ های اجباری فرستادند. دخترم را به زور گرفتند و برای درمان و نگهداری به شیرخوارگاه فرستادند. بعد از کمپ بیرون آمدم و به ...
مرتضی صفاریان:صداوسیما می گوید برای تعزیه بودجه نداریم/ چهارگوشه تهران "تکیه" می خواهد
. او با بیان اینکه در دو ماهه محرم و صفر تعزیه خوان های حرفه ای تهران به شهرستان ها می روند؛ گفت: اکنون در جایی بین محلات و دلیجان؛ شهری به نام نیم بند وجود دارد که 10 روز تعریه را آنجا اجرا کنیم؛ بعد می رویم کاشان و زرین شهر و بعد جمکران و از آنجا به خوانسار می رویم. این دو ماهه محرم و صفر همه تعزیه خوان ها برنامه شان پر است. صفاریان به اجراهای بین المللی خود در تعزیه هم ...
چهار نسل میزبان یک هیئت
همان خانه ای است که صدای روضه از آن می آمد و من آرزویش را کرده بودم! روز محضر دیدم یک خانمی که توی محل به پول نزول دادن معروف بود هم به دفترخانه آمده است. گفتم خدایا، اگر قرار است این خانه با پول نزول خریده شود اصلا این قرارداد یک طوری به سرانجام نرسد. صاحبخانه یک مقداری دیر کرد و همین موضوع باعث ناراحتی آن خانم شد و رها کرد و رفت. صاحبخانه هم که دید خریدار منم گفت خانه را به شرط اجاره به تو تحویل ...
اثر تربیتی هیئت های مذهبی بر کودکان
کودکان را با این مسائل مواجه می کردند. سنگری تصریح می کند: در سفر حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به کربلا وقتی خبر شهادت مسلم بن عقیل(ع) رسید، امام(ع) این موضوع را از دختر کوچک ایشان پنهان نکردند، بلکه او را بر زانوی خود نشاند و موضوع را با او مطرح کرده، او را تسلی داده و فرمودند: من از این لحظه به بعد پدر تو هستم، زینب(س) مادر تو و بقیه بچه ها هم خواهر و برادر تو هستند. این استاد ...
طمع ثروت
رضا سلامی کرد و با خنده و تعارف نشست پشت میزش. همکارش بعد از چاق سلامتی، پرسید: - آقا رضا امروز چیزی به تورت نخورده؟ رضا خندید. مدت زیادی بود که عتیقه خرید و فروش می کرد. همه دوستان و آشنایان این موضوع را می دانستند. اگر کسی کالایی در این زمینه داشت، برای فروش اول به او مراجعه می کرد. معمولا هم مفت می خرید. از این کار لذت خاصی می برد. - نه بابا! هر روز که از این شانس ها نمیارم ...
نگاهی به شهادت رقیه (س) در مقاتل
...، بعد ا زتو داد از غریبی و بی کسی! . یا أبتاهُ، لَیْتنی کُنت لَک الْفِداء پدر جان، کاش من فدای تو می شدم . یا أبتاهُ، لَیْتنی کَنت قَبل هذا الْیَومِ عمیاءَ پدر جان، کاش من پیش از این روز کور شده بودم، و تو را به این حال نمی دیدم . یا أبتاهُ، لَیْتنی وُسدتُ الثَّری و لا أری شَیبکَ مُخضَّباً بِالدّماء پدر جان، کاش مرا در زیر خاک پنهان کرده بودند و نمی دیدم که ...
مرتضی به همان چیزی رسید که عاشقانه به دنبالش بود
شدند؟ مرتضی روز 26 اسفند 1394 از تهران برگشت و من و بچه ها را از شاهرود به شیروان برد تا عید منزل پدرم باشیم و تنها نمانیم. روز بعدش صبح زود بعد از خواندن نماز بچه ها را در خواب چند بار بوسید و از من خداحافظی کرد و رفت. 28 اسفند هم زنگ زد و گفت زهرا خانوم رفتنی شدم. گفتم کجا؟ گفت همان جایی که چند وقت پیش حرفش را زدیم. متوجه شدم منظورش سوریه است. این را که گفت من ماندم و ترس از دست دادنش. اما ...
صدای منو می شنوید؟! هفته آینده کلید می خورد
برعهده داشته است. در خلاصه داستان این فیلم با مضمون دفاع مقدس آمده: حالا بعد چند سال پسرم برگشته... ایناهاش... این کلید رو به جاش به من دادن می گن بیا، خوشحال باش... پسرت اومده... کلیدی که مال یه دره... یه دری که گم شده تو این شهر لعنتی... حالا من در به در، کوچه به کوچه دنبال یه درم که بهم بگه این دو تا تیکه استخون و این کلید زنگ زده پسرمه یا نیست... . حسن عباسی و حسن کلامی تهیه ...
زندگی سعید هنر اوست
عکاسی به مکه رفت. یک ویژگی سعید که هیچ وقت یادم نمی رود این است که وقتی می خواست برای عکاسی به مکه برود، شاید آثار 10 نفر از عکاسانی که حج را عکاسی کرده بودند، دید؛ هم سوال کرد و هم راهنمایی گرفت. من آن زمان در روزنامه کیهان کار می کردم. یک روز با من قرار گذاشت و آمد دفتر روزنامه و تمام کنتاکت های کسانی را که چند سالی از مکه عکاسی کرده بودند، نگاه کرد، زوایای عکاسی اش را انتخاب ذهنی کرد، بعد رفت و ...
دوچرخه ای با سرعت نور
به طرف اعضای تحریریه ی هفته نامه ی دوچرخه رفت! حتی فکر خانم بابایی! او گفت: قبول! اتفاقاً امسال در جشنواره ی مطبوعات کودک و نوجوان کانون، داوران نوجوان، دوچرخه را به عنوان بهترین نشریه انتخاب کرده اند. من تلاش خودم را می کنم، اما باید سرشان خیلی شلوغ باشد، خلاصه به کسی قول نمی دهم! خبر خوب را دو سه روز بعد به ما داد. قرار شد در سه روز متوالی، ما میزبان سه نفر از اعضای تحریریه ی دوچرخه ...
مرا چه به نشان فتح!
که برای این لحظات له له می زنند و ... گفتم: اخوی، اصلا دلم به این سمت نمی رود. مدال چیه؟ فلان چیه؟! اکراه داشتم از گرفتنش. صبح در خانه دانشجویی اش صبحانه خوردیم و بعد رفتم قصر فیروزه. جلو حراست رسیدم و گفتم از گیلان آمدم برای دریافت مدال و مراسم امروز . گفت: دیر آمدی و همه رفته اند . حالا ساعت حدود 9 صبح بود. گفت آقا همه 7 صبح اینجا بودند، 9 صبح قرار است مدال ها توزیع شود. حالا اگر تو ...
در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (54)
پنجاه ساله کم کم باید بپذیرد که دارد از دوران اوج خود فاصله می گیرد. هارشواردان کاپور پسر آنیل کاپور و برادر سونام کاپور که اولین فیلم او به نام Mirzya تا چند روز دیگر روی پرده سینما خواهد رفت. کاجول با این عکس از آمریکا خداحافظی کرده و به خاطر سفر خوبی که به این کشور داشته تشکر کرد. آیشواریا رای در کمال سادگی، اما زیبایی پیش از حضور در یک مراسم. شاهرخ خان ...
ادامه شجریان نیستیم!
...> آقای شجریان یک پکیچ (مجموعه) کاملی است در بین خوانندگان که همه نقاط ضعف را قوت داده و درواقع نسخه روزآمد و مستحکمی از آواز ایرانی است. زمانی: یکی از دوستان فوق لیسانس آهنگ سازی داشت. می گفت وقتی می خواستم پروژه آخر را تحویل بدهم، استادم به من گفت ربنای شجریان را نت نویسی کن و بیاور. من اول با خودم گفتم به به! چه کار آسانی! ولی واقعا در فرایند نت نویسی ربنا دیوانه شدم. تازه فهمیدم آقای ...
طرفدار استقلال بودم ولی مجبور شدم به پرسپولیس بروم
جکیچ بود. این مربی بازی من را پسندید و خواست که در تمرینات شرکت کنم، اما منزل مان نازی آباد بود و مسیر هم طولانی. آن زمان مترو و BRT هم نبود که به همه جا دسترسی داشته باشیم. دو جلسه تمرین شرکت کردم و 10 شب به منزل رسیدم. مادرم گفت پسر 15 ساله نمی تواند مدام این مسیر را برود و بیاید. به همین خاطر از حضور در تمرینات عذرخواهی کرده و به سربازی رفتم. دو سال در تیم شاهین حضور داشتم که با دستور پروین به ...
قبل از مأموریت آخر گفته بود این سفر بی بازگشت... +وصیت نامه
ایشان تازه از ماموریت برگشته بودند و هنوز دو روز اینجا نبودن که مادرم یکشنبه 12 مهر ساعت هفت شب بود تماس گرفتند و گفتند پدرتان می خواهد به ماموریت برود و حتما به منزل ما بیایید. وقتی رفتیم به آنجا ایشان حال و هوایی خاص داشتند و نورانیتی خاص را همه ما در چهره شان درک می کردیم. یک سری صحبت ها و توصیه هایی به من و برادرم داشتند و در بین صحبت هایشان گفتند این سفر من یک سفر بی بازگشت خواهد بود و من حتما شهید می شوم. ...
پزشک کیارستمی سکوتش را شکست/قصوری نداشتم/گویا آقای کیارستمی در فرانسه ضربه مغزی شده بودند
است که شما در این عمل تاخیر کرده اید؟ عمل دوم به علت بروز خونریزی بود. بیمار به مدت 2 روز داروی ضدانعقاد خون دریافت کرده بود و ما مدت 48 ساعت به بیمار فرصت دادیم تا اثر این دارو از بین برود. در طول این مدت من، همکارم دکتر ناصری و همه پزشکان مشاور و مسوولان ICU بر بالین بیمار حاضر بودیم. خون و فراورده های خونی به بیمار تزریق شد و در این مدت هرگز افت فشارخون، کم کاری کلیه یا علائم DIC ...
شرط عجیب مادر داغدیده برای بخشش قاتل پسرش +عکس
برادرهایش با من صحبت می کردند که کمی اذیتشان کنیم، اما من گفتم لذتش به این است که آدم همان اول قدم برای خیر بردارد و صلح کند و گذشت کند. یک روز مادرش به خانه ما آمد، خیلی گریه می کرد و ناراحت بود. به او گفتم فقط شماره مرا به پسرش بدهد که از زندان با من تماس بگیرد و به او بگوید به همه چیز این دنیا فکر کند بجز مردن. مادر مقتول تصمیمش را گرفته بود و حالا می خواست با قاتل جوان اتمام حجت کند ...
تابویی که باید شکسته شود
قزوین است و از 20سالگی کارش همین بوده. 10سال پیش زنش به رحمت خدا رفت و بعد 8سال تنهایی روز را شب و شب را صبح کرد تا دخترش محبوبه گفت که راضی به این تنهایی پدر نیستند. بچه ها خودشان حرفش را انداختند و بعد آستین بالا زدند که پدرشان بیشتر از این تنها نماند. خانواده سید خانم اما زیاد راضی به این وصلت نبودند که برایشان خوب نیست مادرشان در 60 سالگی عروس شود. دختر کوچکش همکار محبوبه بوده و پیشنهاد ...