سایر منابع:
سایر خبرها
واکنش شدید یک عالم دینی به اظهارات مداح مشهور
نهان جان تو نهفته است. اگر من هم جای تو بودم شاید هزار بار بیشتر از فراری می شدم اما فرق من با تو این است که من چند نفر آدم دیده ام. آیت الله حسینی قائم مقامی در حالی که از شدت ناراحتی می گریست، گفت: خدایا اگر من سیدعباس حسینی قائم مقامی چیزی به دین تو نمی افزایم، در این شب عزیز یک لحظه به من فرصت نده. این استاد حوزه و دانشگاه با گرامیداشت یاد رئیس سابق مجلس خبرگان رهبری ...
هویدا را چه کسی کشت؟
. با آن به دنبال آزادی مردم می گشتم و تضمین کننده همه آزادی هایی می دانستم که بیش از هزار سال بود که از ما گرفته بودند. یک شب به تفنگم گفتم اگر من کشته شدم تو شهادت بده که من برای گرفتن حقوق مردم تو را به دست گرفتم. آن اسلحه را بعد از انقلاب تحویل دادم. رفاقتم با عرفات باقی ماند عرفات آن موقع غیر از عرفات سال های پایانی عمر بود. قبل از انقلاب در اردوگاهش زندگی می کردیم. یک چریک محض ...
دوست دارم گواردیولا مربی ام باشد/ پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی ایتالیا را نمی پذیرم
دوست دارم با گواردیولا کار کنم * تمام قسمت های سریال شهرزاد را هفته به هفته خریداری کردم * انگار برخی ها حتماً باید اظهار نظر کنند * برای بیزینس یک ایده عجیب در ذهنم دارم * قبلاً مرحوم مرتضی پاشایی، اما حالا محسن چاوشی و محمد علیزاده را دوست دارم * حتی املت هم نمی توانم درست کنم * دوست دارم وقتی از زمین والیبال خارج می شوم یک آدم ...
کلینتون: ما بدون شلیک حتی یک گلوله موفق به توقف ایران شدیم/ ترامپ: نابود کردن داعش توسط ایران و روسیه ...
آیا شما اقای ترامپ را به عنوان یک رییس جمهوری مدبر قبول دارید؟ کلینتون: نه، به هیچ وجه. او دارای تحمل و فراست نیست. من روسای جمهور با فراستی را دیدم. در دوران همسرم وی کسری بودجه را جبران کرد و با ایجاد 23 میلیون شغل جدید موجب افزایش درآمد مردم شد و درآمد سیاهپوستان تا 33 درصد افزایش به چشم خود دید. بعد از یازده سپتامبر هم با جورج بوش همکاری کردم و بسیار همکاری خوبی بود. ما نباید دست ...
رابطه نامشروع با وعده ازدواج بعد از مرگ شوهر!
، یکی از دختران مقتول، وقتی شنید پدرش به دست مادرش کشته شده است، گفت: وقتی متوجه قتل پدرم شدیم، حتی به ذهن مان هم نمی رسید که کار مادرمان باشد. آن روز مادربزرگم گفت که باید برای انجام کارهای پرونده مرگ پدرم به آگاهی برویم. او گفت که قاتل پدرم دستگیر شده و باید به آن جا برویم. وقتی به آگاهی رفتیم و مادرم را دستبند به دست دیدم از شدت ناراحتی بیهوش شدم. بعد از آن چند روز در بیمارستان بستری شدم. اصلا ...
کلینتون: ما بدون شلیک حتی یک گلوله موفق به توقف ایران شدیم/ ترامپ: نابود کردن داعش توسط ایران و روسیه ...
آیا شما اقای ترامپ را به عنوان یک رییس جمهوری مدبر قبول دارید؟ کلینتون: نه، به هیچ وجه. او دارای تحمل و فراست نیست. من روسای جمهور با فراستی را دیدم. در دوران همسرم وی کسری بودجه را جبران کرد و با ایجاد 23 میلیون شغل جدید موجب افزایش درآمد مردم شد و درآمد سیاهپوستان تا 33 درصد افزایش به چشم خود دید. بعد از یازده سپتامبر هم با جورج بوش همکاری کردم و بسیار همکاری خوبی بود. ما نباید دست ...
خلخالی عِلمش کف دستش بود
رقبای ما شده بود. تا می آمدم در مجلس انتقادی کنم آقای احمد توکلی بلند می شد و می گفت استارلایت چه شد؟ ** من در طول نمایندگی ام در مجلس فرد پرکاری بودم. حتی نامه های مردم را هم در ساعت کاری مجلس جواب نمی دادم. یک روز بعد از دو ساعت نشستن روی صندلی مجلس و نطق کردن و نطق شنیدن و ...، یک لحظه عمامه ام را برداشتم تا سرم را بخارانم؛ خمیازه ای هم کشیدم. یک مرتبه دیدم یک آقای خبرنگار دوربین را سمت من ...
اقدام زشت پسر جوان با زن همسایه
خرید تا اینکه شوهرم بخاطر مریضی پدرش به شهرمان رفت و چون در ماشین آنها جا کم بود من تنها ماندم. این زن گریان گفت: تا ساعت 9 شب فاطمه خانم در خانه ما بود تا اینکه رفت من مشغول کار و تماشای تلویزیون شده و ساعت 11 شب به اتاق خواب رفتم و خوابیدم. وی افزود: هنوز در خواب و بیداری بودم که احساس کردم سایه ای بالای سرم است ابتدا تصور کردم یعقوب است اما وقتی بیدار شدم دیدم مسعود پسر ...
روایت همسرانه از بادیگاردی که شب تاسوعا شهید مدافع حرم شد
، در تیم رهایی گروگان بود. به من گفت: هر اتفاقی پیش بیاید، کارم همین است و برای دفاع می روم من هم گفتم: مسئله ای ندارد، چون بالاخره واجب است. پدرم هم در همین شغل بود و اکثر دوران 8 سال جنگ تحمیلی را در جبهه ها، رزمنده بود. تقریبا تا سن 5-6 سالگی ام، پدرم در جبهه بود و اکثر اوقات پدر را نمی دیدم و وقتی که بعد از چند وقت برمی گشت، خیلی خوشحال می شدم و با این شرایط و سختی ها کاملا آشنایی داشتم. ...
احمدی نژاد در ماجرای معاون اولی مشایی ضد امر رهبری عمل کرد/ یک ریال از صدقات مردم در عراق و لبنان خرج ...
موفقیتی که در برابر صدام به دست آورده بودند جشن پیروزی گرفتند و دوتا بوقلمون را برای غذا مهیا کردند. من رو به روی ایشان نشسته بودم و کلاً چون کم غذا هستم مقدار کمی غذا کشیدم اما ایشان با دست ران بوقلمون را کند و در بشقاب من انداخت و گفت: کاکا تو بخور، چگوارا میگه چریک هر جا رسید باید تا می تواند بخورد چون ممکنه دیگه گیرش نیاد و درست هم می گفت. آن روز گذشت تا اینکه من وزیر شدم ...
طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب (35)
.... دیدم داره خاندانمو به باد میده , رفتم یه غذا براش خریدم دادم بهش. گفت : پسرم ایشالا هر چی از خدا میخوای , خدا بهت بده!!!!!!! یعنی دکمه خاموش,روشن دعا و نفرینش به شیکمش وصل بود طنز نوشته های کوتاه تو جاده تصادف شده بود همه جمع شده بودن ... دختر فضوله واسه اینکه صحنه رو از نزدیک ببینه میگه برین کنار من همسرشم !!! وقتی میاد نزدیک میبینه الاغ ...
سرقت گوشی راز شوهر خیانتکار را فاش کرد
.... اما پزشک زن هیچ وقت فکر نمی کرد شوهرش یک روز زیر قول و قرارشان بزند و این چنین به او خیانت کند. مرد با اصرار از او می خواست از خطای او بگذرد و فرصتی دوباره به وی بدهد؛ اما زن حاضر به گذشت خطای شوهرش نبود و طلاق می خواست. صدای مجادله میان آنها سالن دادگاه را پر کرده بود. منشی شعبه 244 دادگاه خانواده مجتمع قضایی صدر نام آنها را صدا زد و زوج جوان برای رسیدگی به دادخواست شان وارد شعبه شدند. ...
آخر به آرزوت رسیدی
.... احمد رفت، هر از چند گاهی تماس می گرفت توی صداش هیجان و خستگی موج می زد هر بار می خواست خداحافظی کنه می گفت: دعا می کنی به آرزوم برسم و من هم خودم را به آن راه می زدم که نمی فهمم در مورد چی صحبت می کنی. تا اینکه یه روزنزدیک غروب تلفن زنگ زد، گوشی را برداشتم صدایی از اون طرف خط آسمان زندگیم را بر روی سرم خراب کرد. سه روز بعد من بودم که در معراج شهدا رو به روی تابوت احمد نشسته بودم. چقدر آرام و ...
شخصیت قیمت در دورهمی چگونه شکل گرفت؟ (1)
، در دنیای نمایش سیر می کردم و با بقیه هم سن و سال هایم قدری تفاوت داشتم. این را هم برای نخستین بار در این جا مطرح کنم که من اولین فیلمم را در دوره راهنمایی بازی کردم و جلوی دوربین فیلمی به نام "فرشته ی سلامتی" رفتم. آن زمان عوامل فیلم به مدرسه ما آمدند و از کسانی که توانایی بازیگری داشتند، تست گرفتند و من را به همراه چند نفر دیگر برای آن فیلم انتخاب کردند. یادم می آید که ما 13 روز ...
پسرعمه ام خواست تا بچه اش را سقط کنم / آن روز شوم در اتاقم لباس به تن نداشتم که فرزاد وارد شد
بیاید خندید و گفت هیچ وقت با من ازدواج نخواهد کرد و او زن زندگی اش را انتخاب کرده و من فقط برای او هوس بودم. دنیا روی سرم خراب شد حتی به خودکشی فکر کردم تا اینکه یکی از دوستانم خواست نزد پلیس بیایم. با این ادعاها مشاوره پلیس همزمان با ارایه راهکارهای روانکاوانه پرونده ای مبنی بر تجاوز را در اختیار مقام قضایی قرار داد و فرزاد خیلی زود بازداشت شد و با وجود اصرار به بیگناهی وقتی شنید آزمایش دی ان ای رازگشا خواهد بود اقدام خود را وسوسه شیطانی دانست و پذیرفت به خواستگاری آرزو رفته و بدون اینکه کسی در جریان این تجاوز فریبکارانه قرار گیرد با آرزو ازدواج کند. ...
چند روزی در خانه نبودم / زمانی که به خانه رفتم با دیدن پسر جوان خشکم زد
شما زندگی کنم. وحیده با کمک کردن به مادرش در امور خانه داری همیشه منزل را مرتب و تمیز می کرد. هر زمان که نیاز به پزشک و درمان داشتیم او پرستاری از ما را به عهده می گرفت و اجازه نمی داد حتی فرزندان دیگرم نیز از بیماری ما مطلع شوند. روزها به همین ترتیب می گذشت تا این که 2 سال قبل همسرم به دلیل شدت بیماری جانش را از دست داد و من و وحیده تنها شدیم. مدتی بعد از مرگ همسرم وحیده به دلیل ...
فیلم های سینمایی در قاب تلویزیون
نام و ساعت پخش فیلم های سینمایی، تلویزیونی و انیمیشن از شبکه های مختلف سیما در روزهای تعطیل سه شنبه تا جمعه اعلام شد. تلویزیونی و انیمیشن مختارنامه مهمان کشی ، مختارنامه راز عاشقی ، مختارنامه کودکان آب ، روز عزیز ، مختارنامه راه عاشقی ، مختارنامه کعبه در آتش ، رقص روی یخ ، مختارنامه - نهضت توابین ، گهواره خالی ، شب دهم ، صدای زندگی ، پس از آن روز ، به کبودی یاس ، بچه های خانواده من ...
23 سال است برای مداحی پول نگرفته ام/ تخریب گران حداقل اسم واقعی ام را بدانند/ می خواهند شهرداری را بزنند ...
نیست که به من بگویند بیا فلان جلسه بخوان فلان قدر به تو پول می دهیم. اصلاً اهل اینکه پاکت بگیریم نیستم! وی ادامه داد: دیشب داشتم برای حضرت قاسم(ع) شعری می گفتم که این خبر به من رسید و حقیقتا به لحاظ روحی اذیت شدم، نه فقط برای خودم بلکه برای اینکه چطور یک عده در محرم دلشان می آید دست به چنین کارهایی بزنند. من یکبار به اشرافی گری مسئولان رده بالا اعتراض کردم، رفتند یک عکس پیدا کردند که در ...
جوانی که کیف سه میلیارد تومانی را به صاحبش بازگرداند+عکس
از جان خود نیز می گذریم.گروهبان فرهادی ماجرای آن روز را این گونه توصیف می کند: یکشنبه هفته گذشته، طبق معمول هر روز، گرگ و میش صبح برای رفتن به پادگان از خانه بیرون آمدم. در انتهای کوچه وقتی وارد خیابان اصلی شدم کیف مشکی بزرگی توجهم را جلب کرد که کنار خیابان افتاده بود. با توجه به اصلی بودن خیابان و تردد صبحگاهی مردم در آن، از اینکه کسی به این کیف توجهی نکرده بود متعجب شدم. اطراف را نگاه کردم و بعد ...
دانلود نوحه ترکی هیجانی برای ماشین محرم 95
... بزودی جدیدترین نوحه و مداحی 95 در این پست قرار میگیرهدانلود نوحه سال 95 |مداهی جدید94 |مراسم عزاداری سال 95 ... دانلود نوحه ترکی و فارسی با صدای فریبرز خاتمی و شاهین جمشید پور ..... دانلود رمان پلیسی هیجانی ... محرم 95 ... به بیماری آلزایمر است خانواده اش او را ترک نموده اند اما با بازگشت دخترش به ایران اتفاقاتی می افتد. ... دانلود رایگان فیلم ایرانی عاشقت شدم با کیفیت عالی 720p ...
دانلود نوحه های هیجانی برای محرم 95
) ... دانلود معروف ترین نوحه های 95 / محرم 95 – خبر جدید 95 . jaadid.ir › دانلود . Translate this page. 15 hours ago .... ذکر تو محشر هیجان آور – سرود. دانلود . دست هایت را که در ... 1 شهریور 1395 ه .ش. – دانلود نوحه و روضه شب های قدر در سال 1395 2016 – جدید 95 ... ... محرم 95 , دانلود مداحی جدید 95 ,دانود نوحه محرم 95 ,محمود کریمی محرم 95 ,جواد مقدم محرم 95 . ..... شهرزاد برای درمان جنون ...
آهنگ هرکی دورم بود گریه هامو فهمید
میکردم و میگفتم خدایا من هیچ کاری نکردم برات الا گناه نکردن ..... هاتو نشونت میده که ازشون غافل بودی بعد اینجاست که شیطان ازت دور ..... تورو خدا هر کی این متن منو میخونه بخاطر صداقتی که تو حرفامه بهم ... میان این همه مفاهیم پیچیده ریاضی تنها حکایت اعداد فرد را خوب آموخته بود ... و فهمیدم ... تنهایی هم می تواند عشق خوبی باشد به شرط اینکه درکش کنم ... —. اونایی که ..... می دونست دلم اسیره ...
نوحه کریمی به چشام میگم نخواب بابام میاد
میگه من جرأت نمی کردم،دست بزنم،هی آب می ... دو سه هفته بعد از اینکه طرف یه چیزی بارم کرد توی حموم جوابشو به خودم میدم ... ... بابام یهههههو اومد تو اتاقم بهم گفت : تو که چشمات ... تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرمو نجیبه ... تلویزیون میگه گوشی های GLX توی جیب جا میشه و راحت از جیب بیرون میاد ! ... ززااررت بزنم تو صورت یکی بگم نخواب ... خلاصه تا رسیدم به قبرستان گفتم مادر با ...
بازسازی صحنه سوختن پدر به دست پسر
علت و انگیزه قتل پدرش به سجاد منافی آذر؛ بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران گفت: حدود دو سال قبل با دختر جوانی به نام مهسا آشنا شدم و قصد ازدواج با او را داشتم اما والدینم مخالف ازدواج من با مهسا بودند، به همین دلیل چندین ماه از منزل خارج شدم و شبها در محل کارم سکونت داشتم؛ پدرم، خودش مهسا را به من معرفی کرده بود اما بعد از مدتی گفت او به درد تو نمی خورد، من اصرار داشتم با مهسا ازدواج کنم اما ...
عمل زشت مرد برای فرستادن دو جوان سراغ همسرش
کنی؟ - من 19 سال با همسرم زندگی کردم و یک دختر پانزده ساله دارم، مدتی قبل از این حادثه با همسرم دچار اختلاف شدم، همسرم قصد داشت طلاق بگیرد اما به خاطر علاقه ای که به او داشتم نمی خواستم از من جدا شود به همین خاطر تصمیم گرفتم که با طراحی یک نقشه سرقت از او زهر چشم بگیرم و همسرم را به زندگی برگردانم، پس از طراحی نقشه برای اجرای آن با شوهرخواهرم تماس گرفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم، از ...
صیغه کردن یک دختر توسط رییس شرکت
: فهمیدم ابراز علاقه او بی دلیل نبود و بدون اینکه جوابی بدهم تصمیم به شکایت گرفتم مونا مثل بقیه همکارانم نمی دانست که من و همسرم یکسال پیش از هم جدا شده ایم و اگر من به او علاقه مند شدم بخاطر تنهایی ام بود و اگر او را صیغه کردم بخاطر وجود دختر خردسالم بود. جمشید ادامه داد:نمی خواستم کسی در محل کارم از طلاق باخبر شود چون باعث می شد تمرکزم به هم بریزد و مونا را انتخاب کردم چون تصورم این ...
خرسندی اهل بیت(ع) بهای سترگی برای یتیمی فرزندانمان است
و گفتند این موردی که برای ازدواج برایتان پیش آمده است یک انسان بسیار پاک و مؤمن است و بچه اولتان هم پسر خواهد شد و آن پسر هم مثل بابایش خیلی پاک می شود. البته مادرم نیز خواب دیده بود پدر شهید با پدر من در حیاط منزل ما هستند و پدر من گل سرخ در دست دارد و پدر شهید گل سفید که اینها گلها را با یکدیگر جابه جا می کنند. این بود که با توجه به اینکه خواستگار زیاد داشتم مادرم گفت این خواستگارت حتماً جواب ...
هادی غفاری: نمره قبولی به روحانی می دهیم
.... یک شب به تفنگم گفتم اگر من کشته شدم تو شهادت بده که من برای گرفتن حقوق مردم تو را به دست گرفتم. آن اسحه را بعد از انقلاب تحویل دادم. یک خودکار نیز از یاسرعرفات هدیه گرفته بودید که از فاصله یکی دومتری با هدف، می توانست شلیک کند و آدم بکشد با عرفات رفیق بودید؟ فراوان. عرفات آن موقع غیر از عرفات سالهای پایانی عمر بود. قبل از انقلاب در اردوگاهش زندگی می کردیم. یک چریک محض ...
زن جوان با یک جواز مرگ دو شوهرش را دفن کرد
. این موضوع برایم خبر جالبی بود که خوانندگان روزنامه را به حیرت واداشت و می توانستم چند روزی گزارش های خوبی از داستان زندگی میرزای ثروتمند برای صفحه حوادث تهیه کنم. پیرمرد مرده خور به اتهام جعل سند به دستور بازرس بازداشت شد تا اینکه دو روز بعد در تماس با افسران دایره تشخیص هویت خبر عجیب تری به دست آوردم. یکی از کارشناسان این دایره که با هم رابطه دوستانه ای داشتیم، برایم گفت ...
زنی که کار مردانه میکند/نوع دوستی، یک زن را آتشنشان کرد
بی باک نباشی نمی توانی انجام دهی. از وی در مورد همسرش و اینکه نظر وی درمورد شغلش چه بود پرسیدم. گفت: همسرم همیشه نگران من بود. از جسارت بیش از حد من می ترسید و همیشه میگفت لیلا جان من نگران تو هستم. به ویژه اینکه بعد از چند عملیات من به دلیل دودزدگی در بیمارستان بستری شدم و همین موضوع نگرانی بسیاری را به همسرم تحمیل کرد. اما خودم کارم را دوست داشتم و با عشق و علاقه ادامه می دادم. ...