سایر منابع:
سایر خبرها
از وضعیت دوست پسرم در خانه ترسیده بودم و دایی ام را خبر کردم
خواستم که وی به سرعت به خانه ام آمد و شهرام را که بیهوش روی زمین افتاده بود سوار بر خودرویش کرد تا به بیمارستان برسانیم. سمیرا ادامه داد: در مسیر بیمارستان بودیم که متوجه شدم شهرام دیگر نفس نمی کشد به همین خاطر از ترس او را به بیابان های اطراف تهران بردیم و رها کردیم سپس خودم با اورژانس تماس گرفتم و از ماجرای پیدا شدن جسدی در کنار بیابان خبر دادم و منتظر ماندم تا تیم پلیسی و امدادگران در ...
خاطرات متفاوت آیت الله علم الهدی
بودید؟ خیر، آن موقع، هنوز در کمیته نبودم. به هرحال ایشان در آن بازدید، به رئیس دانشگاه هم توصیه کردند ایشان باید اینجا باشد و درس بدهد. رئیس دانشگاه هم، سرهنگ شهربانی و از نظامیان زمان شاه بود، با این همه تأکید آقای مهدوی کنی باعث شد آنها نتوانند زیر پای ما را خالی کنند. ما هم در آنجا کارمان را ادامه دادیم و نهایتا جلال گنجه ای را از آنجا بیرون کردیم. این در سال 58 بود. در اردیبهشت 59 ...
جای خالی آیت الله میانجی گر
زبان بود، روز اول گفت بچه ها من می خواهم نماز شما را درست کنم. معلم های آن زمان اکثرا آدمهای متدینی بودند. او به بچه ها گفت حمد و سوره را بخوانید. من چون در خانواده یاد گرفته بودم بهتر از بقیه خواندم حتی قرائتم هم تا حدودی خوب بود. وقتی همه بچه ها خواندند به من گفت تو ملا می شوی. گذشت تا روزی که من شاید 18 سال سن داشتم. اولین شبی که در کن در حسینیه محله خودمان( محله بزرگ کن- محله سرآسیا) منبر رفتم ...
تبرئه از اتهام قتل جوان ماساژور
اگر چیز دیگری هم خواستند می توانم برای آنها بیاورم. چند روز بعد از این دیدار به من زنگ زد و از من خواست که به خانه اش بروم. من هم به هوای اینکه برایم مشتری پیدا کرده است، با او صحبت کردم و قراری گذاشتم؛ اما بعد متوجه شدم او درباره من فکر دیگری کرده است و درخواستی از من کرد که هیچ وقت نمی توانستم قبول کنم. متهم گفت: بعد از اینکه به خانه اش رفتم، چندین بار دیگر هم به من زنگ زد؛ اما من ...
روایت زندگی یک بازرس بخش زنان دادسرای جنایی و رازهای اتاقک زنانه او / زبان زن ها را می دانم
خاکستری و تیره دادسرا برای هر تازه واردی که پرده سبزرنگ را کنار می زند سنگین است. رقیه صائبی با چادر مشکی روی صندلی نشسته و معمولا به روی همه لبخند می زند. 50 سال سن دارد و صورتش خیلی جوان تر از سن و سالش است. زیر چادر تیره مقنعه های رنگی می پوشد که زهر آن همه تیرگی اطراف را می گیرد. سه تا بچه را بدون پدر خودش به تنهایی بزرگ کرده و اندک آثاری از رنج آن دوران در چهره اش نیست. می گوید: جوون تر بودم ...
داود رشیدی: می خواستم راننده اتوبوس شوم
تفریح می آمدند. سیگاری روشن کردم و در این فکر بودم که برای نقش مناسب هستم یا نه! به قدری غرق فکر بودم که به قول سینمایی ها فیکس فریم شدم؛ مثل مجسمه. بعد از چند لحظه تکانی خوردم و پکی به سیگار زدم که ناگهان صدای جیغ یک خانم بلند شد؛ تصور می کرد مجسمه هستم! همان جا بود که باور کردم برای ایفای نقش مناسبم. گویا در آن سال ها، خودتان بدلکار خودتان بوده اید. یک بار در زمستان جایی ...
اگر خوب تبلیغ کنیم ژاپنی ها به اسلام جذب می شوند - وهابی ها پولهای زیادی برای تبلیغ در ژاپن خرج می
مطالب استاد را به ژاپنی ترجمه می کنم و حدود 7 سال است که با جامعه المصطفی همکاری می کنم. سئوال: در حال حاضر مبلغان ژاپنی هم داریم؟ ما روحانیون ژاپنی هم داریم که فارغ التحصیل مدرسه عالی امام خمینی(ره) در قم هستند و بعد از اتمام درس به ژاپن بر می گردند که نمونه آن حجت الاسلام سوادا هست که در حال حاضر در ژاپن فعالیت تبلیغی می کنند. مبلغ خانم ژاپنی دیگری هم به نام خانم توساکا هست ...
وقتی پول ریسمان عشق را پاره کرد
...، سبز چون برگ های کرک دار انجیرحیاط بزرگ خانه مان. در راه برگشت از دانشگاه بودم که با قطره های باران خیس شدم.داشتم به خود می لرزیدم اما با دیدن ناگهانی ابراهیم بارها لرزیدم در خود، در قلب و در ذهنم. نفهمیدم کی و چطور سلام دادم و شاخه گل سرخی را که برایم آورده بود در دست گرفتم. ای کاش زمان در همان لحظه می ایستاد و گل به دست در رؤیاهایم غرق می شدم. هرآن ممکن بود آشنایی من و او را در کنار ببیند ...
طنز؛ مقاله ای در باب سیستم آموزشی ایران
و دو تا واژه، که به کشش یا چیزی در هیمن حدود ختم می شد، گفت و از اتاق بیرون رفت. او که در کلاس چهارم دبستان در می خواند، از اینکه من باعث گریه مادرش شده بودم عصبانی شده بود. من بعدا فهمیدم که این بچه اصلا نمی دانند تنبیه چه چیزی است، اما معلم هایشان از آموزش و پرورش به طور مجانی سهمیه زاناکس و کلرودیازپوکساید دریافت می کنند. در آخر، من فهمیدم که در ایران همه مردم چه بخواهند و چه ...
لذت سریال بازی با بیگ بنگ تئوری
دیالوگ هایی را می بینیم که از شخصیت قهرمان ها نشات می گیرند و مختص خودشان است. به اضافه این سریال، از مهم ترین سیت کام های پخش شده در سال های اخیر می توان به Two And a Half man ، How I Met Your Mother و The Big Bang Theory اشاره کرد. در این جا به سریال نظریه انفجار بزرگ یا همان The Big Bang Theory می پردازیم. همان طور که پیش تر گفته شد، در این سریال، طبق سنت سیت کام ها، خبری از پیرنگی واحد ...
ناگفته های خانم خلبانی که اینستاگرام را تسخیر کرد! (+تصاویر)
.... احساس حماقت و عقب ماندگی می کردم. احساس می کردم تنها کسی هستم که در آن دوره به مشکل خورده است. به گفته خودش، برای جبران عقب ماندگی ها، برای مطالعه بیشتر، هر صبح یک ساعت زودتر بیدار می شده و پس از اتمام کلاس ها و استراحتی کوتاه، مجددا دروس را مرور می کرده است. او معتقد است تلاش های بی وقفه اش جواب دادند و تا آگوست سال 2012 میلادی موفق به اخذ تمام گواهینامه های پروازی شده است. ...
تبرئه مرد جوان از تعرض و قتل پسر تنها در خانه اش
افتاد اما سرانجام او پس از سه ماه، خودش را به پلیس تسلیم کرد. متهم 32 ساله در بازجویی ها تعرض و قتل را رد کرد و گفت: آن روز از سلماس به تهران آمده بودم تا کفش بفروشم. برای رفتن به خیابان فردوسی سوار مترو شدم. آنجا مقتول به من نزدیک شد و گفت آشنایان زیادی در کار کفش دارد و می تواند به من کمک کند. شماره همراهم را گرفت. چند دقیقه بعد از مترو که بیرون آمدم با من تماس گرفت و پیشنهاد غیراخلاقی ...
شهیدی که "بشارت شهادت" را از امام(ره) گرفت
را به من دادند و گفتند شما به جای من برو؛ گفتم نه شما اینقدر دوست داری و علاقه داری! چون هر وقت اسم امام خمینی(ره) می آمد چشمانش پراشک می شد. خبر شهادتش را از امام خمینی گرفت وی می افزاید: گفت نه این حق شماست؛ در این چند سال در بدترین شرایط زندگی کردی؛ وقتی رفتم همه تعجب کردند و شهید آقاسی زاده گفت حق همسرم است این دیدار؛ حسن آقا فقط گفت رفتی به امام بگو همسرم بیرون است و گفتند التماس ...
مشروح سومین مناظره انتخاباتی ترامپ و کلینتون؛
، اینها کشورهایی بسیار ثروتمند و قدرتمند هستند، عربستان سعودی نیز چیزی جز پول نیست، ما از عربستان سعودی دفاع می کنیم، چرا آنها سهم خود را پرداخت نمی کنند، او (هیلاری کلینتون) وقتی این حرف را شنید، فورا واکنش نشان داد، من ناتو را زیر سوال برده ام و گفته ام چرا آنها پول نمی دهند. از یک سال پیش که کارزار را شروع کرده ام و این حرفها را زده ام، به یک باره شاهدیم که آنها سهم خود را پرداخت می کنند. اینها همه ...
بزرگان فناوری جهان چند کلاس درس خوانده اند؟
به گزارش دیار آفتاب ؛به نقل از استادپرس ، بیل گیتس؛ شرکت مایکروسافت و بنیاد بیل و ملیندا گیتس ؛او ثروتمندترین فرد عالم است؛ نقش تحصیلات در توانمندسازی او قابل انکار نیست. بیل گیتس در خانواده ی ثروتمندی به دنیا آمد و در هاروارد، یکی از سطحِ بالاترین و معتبرترین دانشگاه های دنیا تحصیل کرد. دبیرستان خصوصی لیک ساید سیاتل هم نقش به سزایی در آمادگی او داشته و برنامه نویسی به زبان بیسیک را همان جا آموخته. در همان هاروارد با استیو بالمر (Steve Ballmer) آشنا شد، ...
زندگی نامه شهید روحانی مصطفی ردانی پور فرمانده قرارگاه عملیاتی فتح
بزرگ شده بود به جای ورود به هنرستان طاغوتی با آن جوّ فاسد معلمان و کارمندان با مشورت یکی از علما قدم به وادی تحصیل علوم دینی نهاد. سال اول طلبگی را در حوزه ی علمیه ی اصفهان بود و پس از آن در مدرسه حقانی قم به درس خود ادامه داد. مدرسه حقانی در آن زمان بنا به فرموده ی شهید بهشتی (ره) پذیرای طلابی بود که از جهت اخلاقی، ایمانی و تلاش علمی نمونه بودند. او نیز که از تدین، اخلاق حسنه و سطح علمی خوبی ...
تاریخ تئاتر زیر چکمه های کودتا
شناسی؟ من هم جواب دادم: ناصر ملک مطیعی چون فیلم سینمایی غفلت را بازی کرده بود و دیگر اسم و رسمی داشت. بعد از آن در تئاترهای مدرسه روی صحنه رفتم و دیگر از یک بچه غریب و گوشه گیر فاصله گرفتم. علاقه شما به تئاتر از چه زمان جدی تر شد؟ از دبیرستان. همان سال ها نمایش خرس و خواستگاری آنتوان چخوف را کار کردیم که برای همه هیجان انگیز بود. آن دوران همزمان کار می کردم و کمک خرج خانواده ...
موتورش را فروخت تا به سوریه برود!/مدافع حرمی که به زور کچل شد
خصایص اخلاقی اش که معمولا در مراسم ها گوشه نشین نبود و کمک می کرد، رفته بود کنار دست قصاب و کمک می کرد. یک بچه نوجوان پاچه هایش را بالا زده و پا به پای قصاب، گوسفند ذبح شده را از جایی که سر بریده بودند، برای سلاخی و باقی کارها می آورد. خواهرم می گفت: ببین نیم وجب بچه، چطوری گوسفند را بلند کرده است. *غفلت می کردی، همه چیز را خراب می کرد با ذوق و شوق خاصی او را به مدرسه می بردم ...
بیانات در دیدار نخبگان علمی جوان
میگویند وارد خانواده ی جهانی بشوید معنایش این است؛ این همان وابستگی است، فرقی نمیکند. آنچه نگاه به نخبگان را به عنوان یک فریضه، به عنوان یک واجب غیرقابل اجتناب بر همه ی مسئولان لازم میکند، یک هدف بزرگ است. یک هدف بزرگی در اینجا وجود دارد؛ با این هدف حتماً بایستی نگاه به نخبگان یک نگاه جدّی، یک نگاه عملیّاتی، یک نگاه دلسوزانه و پیگیر باشد. آن هدف چیست؟ آن هدف عبارت است از تبدیل کشور ایران به ...
هاشمی رفسنجانی: دو پاساژ در خیابان گرگان و یکی هم در کرج ساختم/آیت الله خامنه ای گفتند که شما از جریان ...
برخورد خود با حضرت امام (س) عنوان می کند: اولین برخورد من با امام در منزل اخوان مرعشی بود. به دیدن منزل نو و همسایه جدید آمده بودند. من هم ساکن این منزل بودم ... در آن موقع آشنایی ما تا این حد نبود که من سن ایشان را بدانم. حدود 50 سال داشتند. دارای ریش های جوگندمی و قیافه دوست داشتنی و لحن خوب بودند. خصوصیات شخصیتی امام برای ما فوق العاده جالب بود. بعد از علاقه مندی به امام برنامه هایم را تنظیم ...
راز آیت الکرسی خواندن مدام کمیل
اقوام دور سبب آشنایی من و کمیل شد، آنها با خانواده چهار بار به خواستگاری من آمدند. با وجود اینکه خانواده ام مذهبی و نظامی بودند نمی دانستم من نیز می توانم با یک تکاور ازدواج کنم که سرانجام پاسخ مثبت دادم. در طول این 7 ماه ازدواجم با کمیل درس های زیادی گرفتم و او برای من مثل یک معلم بود و اکنون نیز بعد از گذشت پنج سال با خاطرات، عکس ها و یادگاری هایش زندگی می کنم. ...
از 12 سالگی جبهه بودم(مصاحبه)
خود را در مدرسه بوعلی و مقطع راهنمایی خود را در مدرسه شهید نواب صفوی و دوران دبیرستان را در مدرسه شهید بهشتی شهرستان خمین سپری کردم. سال 70 بود که در رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اراک پذیرفته شدم و در سال 78 از این دانشگاه فارغ التحصیل شدم. سال 80 مجددا در رشته اقتصاد مشغول به تحصیل شدم اما به دلیل علاقه زیادی که به رشته اقتصاد سیاسی داشتم تصمیم گرفتم که در رشته علوم سیاسی ادامه تحصیل بدهم ...
رُمان هایی که سرنوشت جنگ های مهم را تغییر دادند/ تیغ تیز رُمان پری رو متوجه عالمان بی عمل است
شیراز که بودم با شعر و نقد شعر و قصه کوتاه عملاً وارد این عرصه شدم، البته علاقه به فیلم و فیلم سازی هم با عضویت در انجمن فیلم دانشگاه در همان دوره شروع شد، بعد توسط دوست شاعر و اهل فضلم هادی سعیدی کیاسری وارد کارهای رادیویی شدم، چند سالی برای یک برنامه ادبی به اسم در انتهای شب برنامه نوشتم، بعد چند سالی هم برای شبکه رادیویی تهران نمایشنامه های سریالی رادیویی نوشتم و چند سالی ویراستاری کردم، در این ...
زخم افیون و داغ فقر بر تن حاشیه نشینان مشهد
تلخی است؛ طرد شدن از طرف مردی که سال های جوانی و شادابی ات را در کنارش گذرانده ای، آنهم به جرم بیماری و از کارافتادگی. راهنمایمان، همان مرد جانباز با تاکید براینکه ساکنان این محل افراد مستحقی هستند، در یکی دیگر از منازل را می کوبد و می گوید: این زن بیچاره هم مشکل زیادی دارد؛ وضعش از همه اهالی بد تر است. کودکی بازیگوش در را می گشاید و از در آویزان می شود، دستان زنی کودک را عقب می ...
فرزندان معلولم را هدیه خدا می دانم
خواهم او را با همین وضعیتی که دارد، بزرگ کنم. تصمیم گرفته بودم دیگر بچه دار نشوم اما از آنجایی که پزشکان اطمینان دادند که فلج شدن پسرم مربوط به زایمان بوده است سه سال بعد دوباره باردار شدم و این بار مراقبت های بیشتری انجام دادم و یک هفته قبل از تاریخ زایمان به بیمارستان رفتم و با عمل سزارین حمیدرضا به دنیا آمد. لحظه ای که او را در آغوشم قرار دادند متوجه شدم او هم فلج مغزی است. ساعت ها اشک ریختم و ...
مرگ تاج بخش در شب کودتا!
، همین اتفاق او را وارد عرصه سیاست کرد. شعبان، سال 1300 زمانی چشم به جهان گشود که یک سال از کودتای رضاخان گذشته بود. او را به مدرسه گذاشتند ولی از همان اوان معلوم بود اهل درس و بحث نیست. بر خلاف رسم جاری که شاگردان برای رفتن از کلاس، از معلم اجازه می گرفتند، او سرخود هر زمان می خواست کلاس را ترک می کرد. همین رفتارهای بی حساب او، عنوان شعبان بی مخ را برایش به ارمغان آورد. به زودی مدرسه را رها کرد و رو ...
دوئل زوج جوان برای قتل
خودم را گرفته و کاردی را زیر بالشم مخفی کردم. ظهر روز بعد که از خواب بیدار شدم به او گفتم ناهار چی داریم، گفت هیچی. چای خواستم که ادعا کرد نداریم. مشغول سیگار کشیدن شدم که دیدم چاقو در دست نرگس است. او مرا تهدید کرد و گفت: نقشه ات لو رفته و حالا من تو را می کشم. به طرفم حمله کرد که چاقو را از دستش گرفته و چند ضربه به بدنش وارد کردم. بعد برای این که بچه ها متوجه نشوند، آنها را به آشپزخانه بردم. وقتی ...
طنز؛ استالین معلم زبان انگلیسی ما
و به راحتی شکار شدند. آن ها را گزینش کردیم. ده تا مگس زبر و زرنگ را، که نه خیلی بزرگ باشند، نه خیلی کوچک، جدا کردیم. بقیه مرخص شدند. مراقب بودیم به مگس ها آسیب نرسد. بچه ها گوشه حیاط بزرگ مدرسه، جایی دور از چشم دیگران، جمع بودند. روی نیمکت نشستیم و بقیه طرح آماده سازی را با دقت انجام دادیم. همه چیز طبق برنامه پیش رفت. زنگ خورد، وارد کلاس شدیم. دیکتاتور با غرور آمد. همه بلند شدیم. نشستیم ...
روایت خواندنی دختران کره ای از ایران+تصاویر
موضوع آشنایی داشتم؛ مثلاً کشور اسلامی و مسلمان یا درباره برنامه هسته ای و... فکر می کردم همه جای ایران بیابان و دشت باشد چون ایران هم کشوری در خاورمیانه است و به خاطر همین از ایران کمی می ترسیدم. فکر می کردم ایران کشور خطرناکی باشد. اولین بار چه زمانی به ایران سفر کردید؟ ایران چقدر شبیه چیزی بود که فکر می کردید؟ شمیم: سال 2014 برای یادگیری زبان فارسی به ایران رفته بودم. وقتی که ...
ریشه بنده از اساتید بزرگ عموی جنابعالی در قم است/حاضرم در مصلای رشت با یک نفر مرد مناظره کنم
جریانهای خطر ناک در بیوت علماء مقابله کنید، سالوس بازی و چاچول بازی را از هر کس که باشد محکوم کنید و مدیران را جهت پیگیری پرونده های متعدد مجرد و بیت اقای قربانی تشویق کنید.، به هرحال شما نماینده هستید و انتظار همه این است در بزنگاه ها، جانب حق را بگیرید، میدانید که بی تفاوت ها، همان مجرمان محسوب میشوند. اسناد روشن ما میگوید مجرد از ابتدای ساخت عمارت آدینه خطا و اشتباه و خلاف کرده تا ...