سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های رحمتی بعد از چند ماه سکوت
استقلال هستم و همیشه تلاشم این بوده که بتوانم نقش کوچکی در موفقیت ها و شادی های طرفداران استقلال داشته باشم. کاری هم به حرف و حدیث های اطراف خودم ندارم و همیشه با تمرکز بالا تنها یک هدف داشتم آن هم موفقیت استقلال و شادی طرفدارانش است. امیدوارم سایه پدر از سر باشگاه استقلال کم نشود چقدر خوب است تا وقتی این عزیزان هستند قدرشان را بدانیم نه این که با بی مهری های زیاد کاری کنیم ...
یک سال خودم را در اختیار امیر گذاشتم / او به خانه ام آمد و حرفی به من زد که دنیا روی سرم خراب شد
اتاق خبر 24 : همیشه در رویاهای خودم به دنبال شاهزاده ای بودم که با اسب سفید به خواستگاریم می آید تا اینکه با مهرداد آشنا شدم و او به من پیشنهاد ازدواج داد. شیرین با حالت نگران و پریشان وارد اتاق مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان اصفهان شد و در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود گفت: من درخانواده ای به دنیا آمدم که از نظر مالی درسطح بالایی نبودیم اما خانواده سعی می ...
فقط40 روز فرصت برای رهایی از اعدام
قصاص شدند و متهم در دفاع از خود گفت: من و مقتوله از فامیل های خیلی دور هم هستیم و هفته ای سه بار به خانه شان رفت و آمد داشتم. از دو سال پیش هم با مهسا (یکی از دختران مقتوله) دوست شدم و با هم ارتباط برقرار کردیم. می خواستیم ازدواج کنیم اما وقتی مادرش ماجرا را فهمید به من گفت که اگر مهسا را می خواهم باید با او هم ارتباط نامشروع داشته باشم. از این کار بدم می آمد اما به خاطر مهسا مجبور بودم. تا اینکه ...
شبنم قلی خانی: یکتا مرا به گریه انداخت/ فیلمنامه نقطه قوت هشت ونیم دقیقه است
.... الان که یکسال و سه ماه است مادر شدم، می توانم روح و احساس یک مادر به فرزندش را به خوبی حس کنم. با مادر شدن تمام احساسات آدم تغییر می کند، شاید باور نکنید، اما زمانیکه حسام رحیمی منش بازیگر نقش طاها را می دیدم که در آن شرایط سخت زندگی قرار دارد، واقعا به یاد دختر خودم می افتادم. از طرفی احساسات آدم رقیق تر می شود و در ایفای نقش یکتا این موضوع را متوجه شدم. شاید اگر یکتا چهار سال پیش به من ...
محدثه: آن دنیا پارتی داریم / می شود این بار هم که او را می بوسم، چشمانش را باز کند؟
.... پیش خودم می گفتم که نکند الان دوتایی رفته اند و یکی برگردد، خدا نکند یکی از آن ها شهید شود، اگر نه، آن یکی به هم می ریزد. شب که آمدم خانه، احساس خاصی داشتم و دیدم که همه ناراحت هستند. صبح ساعت 10، عمویم با مادرم تماس گرفت و گفت که پایین برود. دیدم که صدای گریه می آید، ترسیدم و دست و پاهایم یخ کرده بود و نمی توانستم نفس بکشم. آبجی خواب بود. اول پدربزرگم بالا آمد و رفت بالا سر زینب نشست و ...
مواجهه با روی خندان گولن شیطان / روایتی پرفروش از کودتای ترکیه
خود این گونه می اندیشم و وقایع را این طور بررسی می کنم. اگر گولن را و کسانی را که به آنها برادر بزرگتر می گفتم، در دعاهای پس از نمازهای پنج گانه یاد نمی کردم، خود را مقصر و گناهکار می پنداشتم. سال ها بود که خانواده خویش را، مادرم را، پدرم را، برادران و خواهرانم را به فراموشی سپرده بودم؛ یک چیز برای من تنها در نسبت با اندازه رابطه اش با خدمت برایم ارزشی داشت؛ هیچ چیزی که با خدمت مرتبط ...
بانک های بزرگ برای کار با ایران تردید دارند
را تمام کردیم و کاملا استاندارد است سوخت اراک را باید تولید کنیم و از همه مهمتر که برای 14 تا 15 سال آینده باید تولید انبوه سوخت نیروگاهی داشته باشیم. همه هدف ما از غنی سازی، تولید این نوع سوخت بوده است. ما در غنی سازی دنبال بمب نبودیم، اگر بمب می خواستیم این همه سانتریفیوژ نمی خواهد و اگر کسی دنبال بمب باشد با 1500 ماشین سانتریفیوژ هم می تواند اقدام به ساخت بمب کند و نیاز به نطنز نداشت. ...
مشتری مداری؛ از حرف تا عمل!
باشید مخاطب و مشتری هم انسان و شهروند است با همه نیاز های یک زندگی عادی، روز مره و بدون دغدغه! به همین سادگی! لطفا به حکایت من توجه کنید! حکایتی که برای شما هم پیش آمده و احتمالا غریب نیست.آنگاه پی می برید عمل به شعار مشتری مداری چقدر ساده و عملی است و ما چقدر تجملی و دور از ذهن کرده ایم ! من مشتری دائم مترو هستم ، صبح به قصد محلِ کارم راس ساعت مقرر همیشگی از خانه خارج شدم با ...
منتجب نیا:دولت به 3وزارتخانه اکتفا نکند
بهتری نسبت به دو وزیر قبلی دارند. با توجه به اینکه به وزارتخانه های آموزش و پرورش و ورزش و جوانان اشاره کردید، تغییر در وزارت ارشاد را مفید نمی دانید؟ من نگران وزارت ارشاد هستم. مساله وزارت ارشاد، مساله آقای علی جنتی نبود بلکه قضیه دو تفکر وبینش بود که در تقابل قرار داشته و دارند. یک تفکر باز انقلابی و منطبق با دیدگاه های حضرت امام (ره)، رهبری و خیلی از بزرگان است و دیدگاه دیگر ...
بازیگری که در روستا زندگی می کند +عکس
هنوز برنامه های زیادی برای سال های پیش رو در سر دارد. خوشحالم که بزرگ می شوم متولد 8 آبان 51 هستم؛ یعنی امسال وارد 45 سالگی می شوم. خوشحالم که سنم بالا می رود و بر خلاف خیلی ها اصلا بازگشت به عقب و جوان تر شدن را دوست ندارم. احساس می کنم که قبلا شاید ناپخته بودم و حالا هرچه بزرگ می شوم، این ناپختگی بیشتر به چشمم می آید. فکر می کنم بزرگ شدن و پیشرفت به جلو خوب است. از همه انتخاب ...
محاکمه پسری که مادر دختر مورد علاقه اش را کشت
...> دوم دبیرستان بودم که بعد از این ماجرا زندانی شدم و... چند خواهر و برادر هستید؟ دو تا برادر بزرگتر از خودم دارم. پدرم سال های پیش فوت کرده و مادرم هم شرایط جسمی و روحی خوبی ندارد. در این 9 سال که در کانون اصلاح و تربیت و زندان بودی چه کار می کردی؟ همیشه کابوس مرگ دیده ام. باور کنید روزها و شب های زندان فقط کابوس است و کابوس و... سعی کردم به رفتارهای زشت خودم فکر کنم ...
فردی که در خواستگاری خودش را دانشمند هسته ای معرفی کرده بود
اروپا هستند. وی ادامه داد: ما کارمان را پیشاپیش انجام می دهیم. ما باید سوخت راکتور اراک را هم تولید کنیم که نیازمند این آزمایشاتی است که عرض کردم. کمالوندی خاطرنشان کرد: سه مرحله برای سوخت داریم سوخت راکتور تهران را تمام کردیم و کاملا استاندارد است سوخت اراک را باید تولید کنیم و از همه مهمتر که برای 14 تا 15 سال آینده باید تولید انبوه سوخت نیروگاهی داشته باشیم. همه هدف ما از ...
مجری معروف سیما: برنامه خانواده محور گپ شو نیست
... من قدیمی ترین مجری این برنامه هستم زمانی که برنامه در سال 78 با حضور جواد آتش افروز کار خود را آغاز کرد، ماه دوم من به برنامه اضافه شدم. زمانی که یک برنامه برای شما 18 سال قدمت دارد به یکی از اجزای اصلی زندگیتان مبدل می شود، بسیاری من را به اسم برنامه به خانه برمی گردیم می شناسند درواقع خیلی ها هویت من را با هویت به خانه برمی گردیم یکی می دانند، شاید این موضوع جزو شانس های من بوده است مانند ...
دستگیری گروگانگیر تلگرامی
به گزارش بولتن نیوز ،بیست و یکم تیر امسال بازاریاب شرکت بیمه با حضور در اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران از اعضای باندی به اتهام آدم ربایی شکایت کرد. شاکی به افسر تحقیق گفت: در تلگرام با پسری جوان آشنا شدم. او زمانی که تبلیغاتم را در تلگرام دید و متوجه شد بازاریاب شرکت بیمه هستم، از من خواست تا مدارک بیمه را به خانه اش ببرم که او و خانواده اش بیمه عمر شوند و برای خودرویش هم بیمه بدنه صادر ...
شجونی: اسلحه به کمر دستشویی می رفتم
اول همه ریش داشتند تا ناف شان. دوره بعد ریش شان آمد تا سینه رسید. دوره بعد به زیر چانه شان آمد. الان از همان موبر اسلامی استفاده می کنند تا از بیخ درنیاید. شجونی عضو جامعه روحانیت مبارز است و با 84 سال سن تا به امروز جملات زیادی در مخالفت با بعضی از روش های سیاستمداران از خود به یادگار گذاشته؛ از جمله گفته بود: مهندس موسوی فقط می تواند آرا زنان خیابانی را جذب کند ، روحانی هم فقط رأی نصف ...
خاطرات اسارت / چشم در چشم آنان
برای آنها می نویسم، می تواند خیلی مهم باشد و در برگیرنده خیلی مسائل تا آنها بدانند من در چه شرایطی هستم. با نام خدا شروع کردم و دعا و سلام. در بین نوشته ها جمله ای آوردم و آن را پررنگ کردم. جمله این بود: من هنوز همان دختر شاد شما هستم. زمانی که نامه به دست خانواده رسیده بود، برادرم، علی بعد از 8 ماه به علت ترکش خوردن در حال استراحت بود. مادرم که با دیدن عکس من شروع به گریه می کند، برادرم ناراحت می ...
محاکمه دوباره پس از قتل در نوجوانی
...: مدتی قبل بود که با او آشنا شدم و تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم. البته او از بستگان دور ما بود و خانواده هایمان از ماجرا با خبر بودند. مادرم از من خواسته بود که تنهایی با سینا حرف بزند و خودش از او تحقیق کند. سینا امروز برای همین به خانه ما آمد. من هم خانه را ترک کردم تا مادرم با او حرف بزند، اما وقتی برگشتم جسد مادرم را در اتاق دیدم و از سینا خبری نبود. بعد از انتقال جسد به پزشکی ...
مهسا را دوست داشتم ولی از ارتباط کثیف با مادرش خسته شده بودم / مرجان دخترش را بیرون فرستاد و ... + عکس
خوردن مشروب جرم و ممنوع است؟ نه. چند کلاس درس خوندی؟ دوم دبیرستان بودم که بعد از این ماجرا زندانی شدم و... چند خواهر و برادر هستید؟ دو تا برادر بزرگتر از خودم دارم. پدرم سال های پیش فوت کرده و مادرم هم شرایط جسمی و روحی خوبی ندارد. در این 9 سال که در کانون اصلاح و تربیت و زندان بودی چه کار می کردی؟ همیشه کابوس مرگ دیده ام. باور کنید روزها و شب های زندان فقط کابوس ...
فلافل با طعم رهایی از اعتیاد / اینجا راه پاکی را پیدا کردم
...> مهدی خودش یکی از افراد بوده که در اوج ناامیدی پایش به اینجا باز می شود. هفت چنار برای او هم کلاس بوده، هم کار و هم جایی برای درددل های مشترک آدم هایی که اینجا می آمدند، اکثراً از دوران مصرف خود خسته بودند و دنبال راهی بودند که به جای افسردگی مثل آدم های دیگر زندگی کنند. من خودم یکی از آدم ها بودم. وقتی ده سال پیش وارد این مجموعه شدم، تازه ترک کرده بودم. قبل از آن حدود ده سال بود که شدید مواد مخدر ...
چند نقطه ضعف در انجمن ها وارد است/سال ها یواشکی در زمینه نمایش فعالیت می کردم
بعد از آن که وارد مدرسه شدم معمولا تمام برنامه های اجرایی هنری تا پایان دبیرستان در هر مقطع تحصیلی با من بود . این مجری هرمزگانی در ادامه افزود: از سن 15 سالگی به طور جدی و حرفه ای تئاتر را آغاز کردم و به عنوان نویسنده و کارگردان نمایش های صحنه و عروسکی در مدارس شهرستان بندرانزلی فعالیت می کردم و این اتفاق تا سال 85 ادامه داشت و من در آن زمان گروه هنری خودم را در شهرستان تشکیل داده بودم ...
خاطرات جالب یک مأمور سرشماری در سال 1355
پلنگ خانه می کند و ممکن است طعمه پلنگان شویم. گفتم من وظیفه ای دارم و باید به وظیفه ام عمل کنم و تازه مگر در مسیرمان این خطرات نبود؟ اگر تو نیایی خودم تنها می روم. مش قربان با من آمد. ونه بن روستای بسیار کوچکی بود که بیش از ده پانزده تا خانه نداشت. کارم را در آنجا تمام کردم و برگشتم . اگر اشتباه نکنم شاید در مسیر رفتن به گریودِه بود که شب را در غاری که آغل گوسفندان بود میهمان سه چهار ...
حکایت تفریح جوانان جنوب شهر
ام اما ساعت هایی که دانشگاه می آیم همه چیز دست خودم است و برادر و پدرم کاری به کارم ندارند. تفریحم، آرایش و لباس پوشیدنم هم با سلیقه خودم است چون همه اینها را در ساعت هایی که در دانشگاه هستم انجام می دهم و زمانی که برای کنکور درس می خواندم به خاطر شلوغی خانه به کتابخانه محله مان می رفتم و آنجا، هم درس می خواندیم و هم با دوستانم شیطنت می کردیم و کسی کاری به کارمان نداشت! حتی حالا هم ...
شمسی فضل اللهی : دوست دارم همیشه در حال رشد و پیشرفت باشم
می برم. مادرم همیشه از من حمایت کرد و راه درست را به من نشان داد. او بود که مرا تشویق کرد کتاب بخوانم و مطالعه تبدیل به برنامه های روزانه ام شود. وقتی بچه بودم مرا با ادبیات مهم جهان آشنا کرد. به جای این که وقتم را با کارهای بیهوده پر کنم، کتاب می خواندم. مطالعه مرا به این نتیجه رساند که نویسنده ها چقدر از خواسته های خود چشم پوشی کرده و همه زندگی خود را صرف نوشتن کرده اند. شخصیتی قوی ...
محاکمه عامل قتل با کراوات صورتی
مقتول علاقه داشتم و به خانه آنها رفت وآمد می کردم تا اینکه مادرش فهمید. مادر دختر مورد علاقه ام ابتدا مخالفتی نکرد و رفت وآمدهای من به خانه آنها ادامه داشت تا اینکه در ادامه با او اختلاف پیدا کردم و روز حادثه درحالی که او در خانه اش بود، سراغش رفتم و با کراواتم خفه اش کردم و گریختم اما 3روز بعد تصمیم گرفتم خودم را تسلیم کنم. در پایان این جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند و متهم را گناهکار تشخیص داده و ...
بیرانوند: منصوریان گفت نابودت می کنم
واقعا آماده بازی بودم. تنها دروازه بانی هم هستم که تا الان هیچ گلی از استقلال نخوردم. چه در دیدار مقابل استقلال و چه در دیدار مقابل پرسپولیس همیشه بهترین عملکرد را داشتم. من واقعا دوست داشتم در مقابل استقلال خودم را نشان بدهم. * بعد از اینکه تیم شکست خورد، چه اتفاقی رخ داد؟ همه تقصیرها به گردن من افتاد. می گفتند تو تیم ما را به هم ریخته ای و حاشیه ساخته ای. در رختکن منصوریان ...
همسرم همیشه زمان بازگشت مرا به خانه می پرسید / یک روز سر زده به خانه ام رفتم
از بستگانمان بود. او از کمد بیرون آمد و مدعی شد آمده همسرم را که به دلیل مصرف موادمخدر حالش بد شده، به بیمارستان ببرد. متهم به قتل ادامه داد: با دیدن او مطمئن شدم آن دو با هم ارتباط پنهانی دارند و همین مرد او را معتاد کرده است. در همین موقع مرد آشنا از خانه ام فرار کرد. همسرم نیز مدام می گفت مرا دوست ندارد و می خواهد با همان مرد ازدواج کند. در همین موقع لباس هایش را پوشید تا برود که ...
تقسیم تجربه نوشتن یک ایرانی با صرب ها
که برای نویسنده ها جذابش می کند. اینکه نویسنده تنها با خودش می نشیند و یک دنیای جادویی خلق می کند که در اولین مرحله خلق به هیچ کس وابسته نیست. نویسنده ها همیشه از تجربه های نوشتنشان حرف زده و در موردشان نوشته اند. یکی صبح زود بیدار می شود و پشت میز تحریرش می نویسد، یکی شب ها وقتی همه خوابند روی کاغذ می نویسد. یکی پاراگراف به پاراگراف نهایی می نویسد، یکی نسخه نهایی را دو هفته ای می نویسد و بعد سال ...
40 روز مهلت برای نجات از چوبه دار
را قبول ندارم؛ ما هیچ وقت در خانه مان مشروب نداشتیم. اینکه می گوید به خانه ما می آمد که مشروب بخورد، کاملا دروغ است. ممکن است او خودش جای دیگری مشروب می خورده است. من آدم مقیدی بودم و هستم و هیچ وقت هم اجازه ندادم کسی به خانه ام مشروب بیاورد یا زن و فرزندم مشروب بخرند؛ ضمن اینکه خودم هم هیچ وقت این کار را نکردم. او حرف های توهین آمیزی درباره همسرم زده است که من این حرف ها را قبول ندارم؛ همسرم زن ...
خمسه: در ایران جای نان، قُرص به هم می دهیم
پرداخت نکردن قِسط آخر ماه است. وی افزود: یکی از عادت هایم در بعدظهر این است که باید بین 10 تا 15 دقیقه بخوابم و اگر این اتفاق نیافتد دچار سردرد می شوم. حتی زمانی که دانشجو بودم، از محل کارم تا دانشگاه را ایستاده می خوابیدم، یعنی با یک دستم میله اتوبوس را می گرفتم و با دست دیگرم از کتاب ها مراقبت می کردم و نگران این بودم دو چیز بریزد، یکی آب دهانم و دیگری کتاب هایم. (می خندد) ...
دوبلوری که صدایش در معمای شاه دوبله شد!
دیگری از شخصیت این مرجع تقلید، به روحانی بودن وی مرتبط می شود. به طور معمول برای بازیگرانی که تا به حال در نقش روحانی ظاهر نشده اند حضور در چنین نقش هایی دشوار است. شما چگونه این بُعد از شخصیت آیت الله کاشانی را پیدا کردید؟ - بزرگترین مشکلی که در این بخش داشتم، حفظ کردن دیالوگ ها بود که به هر حال در سن و سال فردی مثل من طبیعی است که نتوانم همه دیالوگ ها را یکجا با هم حفظ کنم و بگویم. علاوه بر ...