سایر منابع:
سایر خبرها
برادر رئیس جمهور از کانال 3 هزار نفری شکایت می کند
که رعایت کنند، ضمن اینکه مطابق قانون اساسی و برخی قوانین دیگر باید زمینه ها و بستر توسعه رسانه ها را فراهم کنند. به همین دلیل است که شاید یکی از استثنایی ترین یارانه هایی که در کشور ما بعد از هدفمند شدن یا حذف بسیاری از یارانه ها صورت گرفته، پرداخت یارانه ها به رسانه ها و مطبوعات است. کاری ندارم که در دولت های مختلف از جمله در این دولت به چه مدلی یارانه ها پرداخت می شود، اما یک اصل ...
اقدام شرم آور صاحب یک کافی شاپ با دختر جوان در داخل مغازه
صاحبخانه بسیار هوس باز بود/ او از من می خواست همانند فیلم های کثیف با او ارتباط داشته باشم دختر بچه در خیابان گریه می کرد / به بهانه آرام کردنش او را به خانه ام بردم برادرم زمانی که واقعیت را فهمید در غیاب پدرو مادرم به اتاق خوابم آمد / بدون اعتنا به التماس هایم دامنم را لکه دار کرد دلباخته دختر افغان شدم / بعد از مدتی او به خانه ام آمد افسانه و دوست پسرش مرا در اختیار پسران پولدار قرار می دادند / آنها مثل برده ، انواع بهره برداری را از من می بردند ...
طلاق، سرنوشت مردی که به همسرش شک کرد
روزنامه ایران نوشت: با پیامکی که یک ناشناس فرستاد، کانون خانواده زن و شوهر جوان از هم پاشید و هویت دختر پنج ساله شان مورد تردید و ابهام قرار گرفت. فرستنده پیامک به مرد خانواده خبر داده بود این دختربچه فرزند اوست. چندی قبل مرد 32 ساله خانواده با دریافت این پیامک آشفته و هراسان به دادسرای هشتگرد رفت و از همسرش به اتهام رابطه غیر اخلاقی شکایت کرد. این مرد با نشان دادن پیامکی که ...
گران ترین تصادف های ایران
نباید به رنگ چراغ ها اعتنایی بکند. با سرعت 180 کیلومتر وسط چهارراه می رسد و به یک مازوراتی می کوبد. مازوراتی به گوشه ای از خیابان پرت می شود و آتش می گیرد. راننده که پسر جوانی است سریع خود را از ماشین بیرون انداخته و رخش زیبای یک میلیارد و 200 میلیون تومانی اش جلوی چشمانش می سوزد. یک آزرا هم در این تصادف آسیب می بیند. بعد از آمدن پلیس و تشکیل پرونده در کلانتری، خانواده های پولدار این جوانان هم ...
وقتی کودتای ترکیه، جشن قاچاقچی ها شد
روستایی ها که در سفر به چشم ثریا همراه مان بود، می مانیم. خانه اش معماری جالبی دارد؛ ترکیبی از سنگ های تیره و روشن آتشفشانی. کرد است ولی آذری را خیلی خوب حرف می زند. بچه هایش هم همینطور. چهار پسر دارد و دو دختر. چوپانی می کند. به دلیل برخی مسائل اسمی از او و روستایش نمی برم. بعد از صرف شامی که به آن ساوج قورماسی می گویند سر حرف را باز می کنم و از قاچاقچی های انسان می پرسم. می داند خبرنگارم. به ...
روایت زندگی نوجوان ترین شهید کشور + تصاویر
دیدند که داشت به سمت بیرون روستا می رفت . علی نگاهی به کیومرث انداخت . کیومرث که وظیفه همیشگی علی را خوب می دانست ، کتابهای علی را از دستش گرفت و در حالی که به سمت خانه می رفت گفت: زود برگردی ،بعدازظهر قرار شد برویم به بچه های پایگاه کمک کنیم... علی با عجله خودش را به شیخه رساند و گفت: ((سلام، امروز کدام طرف قراراست برویم)) شیخه با صدای گرفته همراه با چند سرفه خفیف گفت: (( سلام ، علی ...
ایده های خلاق سرمایه انسانی یا ثروت پنهان ملل
آرزوی پلاستیکی(جناق سینه مرغ)، میلیونر شد زن خانه داری که بالشی با قابلیت قرار گرفتن در ماکرو ویو و تبدیل شدن به یک بالش گرم و آرامش بخش اختراع کرد مردی که کسب و کار یک میلیون دلاری در ساخت وسیله نظافت فضولات سگها را به راه انداخت دانشجوی 21ساله که از طریق فروش پیکسل های 1000*1000 در وب سایتش به قیمت 1 دلار پولدار شد راهب هایی که با ایجاد یک خرده فروشی اینترنتی از طریق پر کردن کارتریج های خالی ...
مقصد دختران فراری ایران کجاست؟ / دخترانی که به خانه های فساد روی می آورند
خوابم آمد / بدون اعتنا به التماس هایم دامنم را لکه دار کرد دلباخته دختر افغان شدم / بعد از مدتی او به خانه ام آمد افسانه و دوست پسرش مرا در اختیار پسران پولدار قرار می دادند / آنها مثل برده ، انواع بهره برداری را از من می بردند
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (326)
و شارژ بیدار میشی. یا گلوت خشکه، سردرد داری، دستات خواب رفته و نمی دونی امسال چه سالیه و تو کدوم سیاره ای. 35. اگه این شانس منه که مطمئنم بعد فارغ التحصیلی اگه بخوام وارد داعش هم بشم ازم پنج سال سابقه کار، یک مقاله isi و دوتا ثبت اختراع جهانی میخوان. 36. وقتی مریض میشم با ارزشترین چیز دنیا رو سلامتی میدونم؛ بعد از اینکه خوب شدم نظرم دوباره به پول تغییر میکنه. وقتی ...
محاکمه مجدد مردی که دیوانعالی کشور حکم تبرئه اش را نقض کرد/متهم:به خاطرتعرض به دخترم،خونش حلال بود
فقط قصاص می خواهم. سپس متهم درباره جزییات حادثه گفت: ساعت 2:30 نصف شب، تازه از اراک برگشته بودم. رفتم طبقه دوم خانه مان. نخستین کسی که پیشم آمد دختر 7 ساله ام بود. او روی زانوهایم نشست و گفت اگر یک چیزی بگویم ناراحت نمی شوی؟ خواستم ماجرا را تعریف کند که گفت وقتی چند روز پیش به کوچه رفته بود، دوست برادرم او را به مغازه اش کشاند و مورد تعرض قرار داد. همسرم را صدا کردم. گفت دخترمان را پیش ...
با داعشیان در یک زندان بودیم
.... همین همکاری و اعتماد متقابل بود که باعث شد ظرف این مدت نقشه فرار لو نرود. ما به عنوان نظامی بعد از خروجمان از اسارت مجددا به سر کار خود بازگشته و گوش به فرمان فرماندهی برای انجام هر ماموریت در هر لحظه ای هستیم. در کدام زندان نگهداری می شدید. این زندان در چه منطقه ای قرار دارد؟ ما در زندان صیدا که معروف به زندان کوبرا است زندانی بودیم. این زندان بین منطقه صیدا و کحیل (سوریه ...
حجت اشرف زاده: خیلی ها فکر می کنند قطعه ماه و ماهی مال من نیست
گرفتند و می گفتند صندلی خالی برایت نداریم اما آلبومت را دیدیم. از آن تاریخ به بعد من نه بیمه خانه موسیقی را خواستم و نه هیچ کدام از خدمات آن را. در سال 94 آلبوم ماه و ماهی پرفروش ترین آلبوم سال شد و باز هم هیچ واکنشی از سوی خانه موسیقی ندیدم و به جشن شان هم دعوت نشدم. ظاهرا خانه موسیقی مرا به عنوان خواننده رسمی این کشور نمی شناسد. زیرا آلبومی که مورد توجه بسیاری از رسانه ها و مردم قرار ...
برادرم زمانی که واقعیت را فهمید در غیاب پدرو مادرم به اتاق خوابم آمد / بدون اعتنا به التماس هایم دامنم ...
در غیاب پدرو مادرم به اتاق خوابم آمد / بدون اعتنا به التماس هایم دامنم را لکه دار کرد دلباخته دختر افغان شدم / بعد از مدتی او به خانه ام آمد افسانه و دوست پسرش مرا در اختیار پسران پولدار قرار می دادند / آنها مثل برده ، انواع بهره برداری را از من می بردند
مدیر تحولم، نه حفظ "وضع موجود"
روزی 16 ساعت کار می کنید. حال در وزارت ورزش و جوانان که نیاز به کار بیشتری دارد چند ساعت در روز فعالیت خواهید کرد؟ در حال حاضر حتماً 14 ساعت را کار می کنم . سازمان گردشگری 3 سال پیش سازمانی بدون انسجام و به هم ریخته بود که یکی از اصلی ترین دلایل آن تغییرات 5 مدیر در 2 سال بود. خیلی ها فکر می کردند که من بیشتر از 6 ماه نمی توانم در این سازمان کار کنم اما تا جایی پیش رفتیم که امسال در ...
شب های بهشت زهرا ؛از دزدی گل تا خاک کردن جادو جنبل
.... او در مورد مهمانان شب های بهشت زهرا (س) می گوید: شما یکی دو ساعت در روز می آیی اینجا و فکر می کنی بهشت زهرا (س) فقط همین است. اما شب های بهشت زهرا (س) فرق می کند. جوان های زیادی شب ها می آیند اینجا. به آنها گیر نمی دهیم و کاری به کارشان نداریم مگر آن که در عین خلاف آنها را ببینیم. گاهی می آیند و اینجا عربده کشی می کنند. به نظرم بهتر است جوان ها برای آن که خودشان را خالی کنند بیایند اینجا و ...
اطاعت؛ راهی برای دوری از وسوسه ها
خدا خدمت برسانم. فرمودند: بعد از واجبات الهی، هیچ چیز بهتر از خدمت به خلق خدا نیست. لذا دانشجویان عزیز! طلبه های محترم! اساتید گرامی! در مورد علم آموزی این طور تصوّر کنید که ما از این راه، می توانیم به دین و خلق خدا خدمت کنیم. اگر این نیّت باشد، آن وقت این علم انسان را جلو می برد. امّا یک شاخصه دارد: اگر یک روزی من به دلایلی نتوانستم بحث را ادامه دهم و با این که جلو رفتم، توفیق خدمت پیدا ...
پدری که بقال محل را به خاطر آزار دخترش کشت
هم قسطی خریده بودم و می خواستم اقساط آن را بپردازم، بعد خودم را معرفی کنم اما 40 روز بعد از قتل پلیس مرا بازداشت کرد. چرا به فکر شکایت از مجتبی نیفتادی؟ من با قانون آشنایی نداشتم. فکر می کردم اگر شکایت کنم چندین ماه طول می کشد تا شکایتم به نتیجه برسد. مجتبی قبل از این ماجرا هم به تعدادی دختر و پسر آزار رسانده بود. حتی این ماجرا را دوستان مجتبی هم در بازپرسی مطرح کرده اند و 8 نفر از ...
افسانه و دوست پسرش مرا در اختیار پسران پولدار قرار می دادند / آنها مثل برده ، انواع بهره برداری را از من ...
ازدواج مادرم نگذشته بود که پدرم نیز بار دیگر با دختر یکی از آشنایان ازدواج کرد و زندگی تازه ای را تشکیل داد. من که تحمّل این دگرگونی ویرانگر و نابودی کانون خانواده ام رانداشتم، دچار افت شدید تحصیلی شدم و برای همیشه مدرسه و ادامه تحصیل را رها کردم و نزد پدربزرگ پدریم رفتم. اگر چه خانواده پدربزرگم خیلی به من ابراز محبت می کردند، اما هیچ چیزی نمی توانست جای خالی محبّت های پدر و مادرم را برایم ...
همه وعده ها دروغ بود/ در فتنه 88 سفارت انگلیس بیش از 200 نیرو داشت
دید ساختاری را که امام دارد می چیند به این آسانی نمی تواند ساقط کند. بعد از چند سال، خصوصاً پس از جنگ که مدیریت امام را در جنگ دیدند که چگونه به بدنه مردمی اعتماد و تکیه کرد و با وجود سپاه و ارتش امام گفت مردم باید جنگ را اداره کنند و همه مردم را از هر قشری به صحنه آورد. استکبار دید این مقوله جدید و با گذشته و بقیه انقلاب ها متفاوت است. همین طور که جلو آمدند به این جمع بندی رسیدند که این دارد الگویی ...
فرزند شهید مدافع حرم: آن دنیا پارتی داریم +عکس
و طبق معمول عینک آفتابی هم زده بود. بعد از شهادت بابا، یک شب خواب دیدم و احساس کردم که بابا در یک جاده ای است که دو طرف آن باغ خیلی قشنگی قرار دارد. روبروی جاده، نور بود و نور به گل ها هم می رسید، ولی از شدت نور، اصلا نمی توانستم جلو را ببینم. در این خواب بابا، همان لباس بنفش و شلوار آبی رنگ را پوشیده بود و با همان شکل دیدم. در خوابم، حسرت این چند وقت که ندیدم را در آوردم و فقط بغلش کردم. با همدیگر فاصله داشتیم که سریع دویدم و بغلش کردم و دلتنگی هایم را رفع کردم. این خوابِ خیلی خوبی بود و وقتی بیدار شدم، احساس کردم این اتفاق واقعا افتاده است و انرژی گرفتم. منبع: تسنیم ...
عاقبت عمل زشت با دختر 6 ساله در انبار تعمیرگاه / از مجتبی همانجا که دخترم را برده بود، انتقام گرفتم + عکس
اتاق خبر 24 : محمد 44ساله بیست و نهم شهریور 93 دوست صمیمی برادرش به نام مجتبی 37ساله را به انباری مغازه تعویض روغنی اش کشاند و او را پس از خوراندن قرص های خواب آور خفه کرد. محمد با کمک برادرش جنازه را به بیابان های حوالی شهرری منتقل کرد وآن به آتش کشید. این مرد که 40 روز بعد از جنایت Crime ردیابی وبازداشت شده بود گفت: مجتبی را کشتم چون دختر 6 ساله ام را فریب داده و مورد آزار قرار داده ...
سرخط ...
چند روز بعد، به مجله مهرنامه گفت در دولت هاشمی، طلاق عاطفی با مردم روی داده بود... یادتان رفته که سیاست تعدیل در آن دولت، به چه بلبشویی در اقتصاد کشور و واکنش های خیابانی و حتی شورش انجامید؟ اواخر دولت هاشمی، شکاف دولت- ملت به بیشترین عمقش پس از انقلاب رسید . 7- اما اصغرزاده تنها حامی دلواپس دولت و نگران از بازتولید برخی سیاست های نافرجام لیبرال ها نیست. فرشاد مؤمنی پریروز در مصاحبه با ...
از "افسانه و دوست پسرش مرا در اختیار پسران پولدار قرار می دادند" تا "دلباخته دختر افغان شدم"
در غیاب پدرو مادرم به اتاق خوابم آمد / بدون اعتنا به التماس هایم دامنم را لکه دار کرد دلباخته دختر افغان شدم / بعد از مدتی او به خانه ام آمد افسانه و دوست پسرش مرا در اختیار پسران پولدار قرار می دادند / آنها مثل برده ، انواع بهره برداری را از من می بردند
دلباخته دختر افغان شدم - بعد از مدتی او به خانه ام آمد
آزادی او پنج میلیون تومان می خواهد. ماموران به جست وجوها ادامه دادند و چند روز پیش مردی را که برای تحویل گرفتن پول از شاکی به محل ملاقات آمده بود، شناسایی و او را برای ادامه تحقیقات به پلیس آگاهی منتقل کردند. متهم به افسر بازجو گفت: چندی پیش در خیابان با دختر افغان دوست شدم و مدتی بعد دلباخته یکدیگر شدیم. خانواده اش قصد داشتند او را به زور شوهر دهند که ماجرا را به من ...
صف نذری مردم کره جنوبی در سئول! /تصاویر
در غیاب پدرو مادرم به اتاق خوابم آمد / بدون اعتنا به التماس هایم دامنم را لکه دار کرد دلباخته دختر افغان شدم / بعد از مدتی او به خانه ام آمد افسانه و دوست پسرش مرا در اختیار پسران پولدار قرار می دادند / آنها مثل برده ، انواع بهره برداری را از من می بردند
احساس گناه دیوانه ا م کرده است / می دانستم دوستم دارد سعی کردم خودم را توی دلش جا بدهم
کثیف با او ارتباط داشته باشم دختر بچه در خیابان گریه می کرد / به بهانه آرام کردنش او را به خانه ام بردم برادرم زمانی که واقعیت را فهمید در غیاب پدرو مادرم به اتاق خوابم آمد / بدون اعتنا به التماس هایم دامنم را لکه دار کرد دلباخته دختر افغان شدم / بعد از مدتی او به خانه ام آمد افسانه و دوست پسرش مرا در اختیار پسران پولدار قرار می دادند / آنها مثل برده ، انواع بهره برداری را از من می بردند ...
دختر بچه در خیابان گریه می کرد / به بهانه آرام کردنش او را به خانه ام بردم
هایم دامنم را لکه دار کرد دلباخته دختر افغان شدم / بعد از مدتی او به خانه ام آمد افسانه و دوست پسرش مرا در اختیار پسران پولدار قرار می دادند / آنها مثل برده ، انواع بهره برداری را از من می بردند
دوستم موضوع ارتباط غیر اخلاقی با خانم معلم را با من در میان گذاشت /خانم معلم اورا وادار به این کار کرده ...
با من همراه شد زن صاحبخانه بسیار هوس باز بود/ او از من می خواست همانند فیلم های کثیف با او ارتباط داشته باشم دختر بچه در خیابان گریه می کرد / به بهانه آرام کردنش او را به خانه ام بردم برادرم زمانی که واقعیت را فهمید در غیاب پدرو مادرم به اتاق خوابم آمد / بدون اعتنا به التماس هایم دامنم را لکه دار کرد دلباخته دختر افغان شدم / بعد از مدتی او به خانه ام آمد افسانه و دوست پسرش مرا در اختیار پسران پولدار قرار می دادند / آنها مثل برده ، انواع بهره برداری را از من می بردند ...
آن روز همسرم سر کار بود و من الهه را به آپارتمانم آوردم / او با میل و خواسته خودش با من همراه شد
دختر بچه در خیابان گریه می کرد / به بهانه آرام کردنش او را به خانه ام بردم برادرم زمانی که واقعیت را فهمید در غیاب پدرو مادرم به اتاق خوابم آمد / بدون اعتنا به التماس هایم دامنم را لکه دار کرد دلباخته دختر افغان شدم / بعد از مدتی او به خانه ام آمد افسانه و دوست پسرش مرا در اختیار پسران پولدار قرار می دادند / آنها مثل برده ، انواع بهره برداری را از من می بردند ...
آزار و اذیت گروهی زن جوان در اتاق خواب ویلا / آنها مرا در یک خیابان رها کردند
واقعیت را فهمید در غیاب پدرو مادرم به اتاق خوابم آمد / بدون اعتنا به التماس هایم دامنم را لکه دار کرد دلباخته دختر افغان شدم / بعد از مدتی او به خانه ام آمد افسانه و دوست پسرش مرا در اختیار پسران پولدار قرار می دادند / آنها مثل برده ، انواع بهره برداری را از من می بردند