سایر منابع:
سایر خبرها
قتل همکلاسی ابتدایی به خاطر همسر
دکتر بگردم. برای همین معمولا پنجشنبه و جمعه می توانستم به همسرم سر بزنم. روز حادثه تازه ناهار خورده و با موتور از خانه بیرون آمده بودم که همسرم را در ماشین مقتول دیدم. تعقیب شان کردم. آنها به پارک چیتگر رفتند. به شکل مخفیانه نگاه شان کردم، دیدم مقتول همسرم را به زور به سمت خود می کشد. رفتم جلو. گفتم مگر خودت ناموس نداری. او پیاده شد و با چاقو به من حمله کرد. آن را از دستش گرفتم. این بار با قفل فرمان ...
داخل کانال بودم که اسیرم کردند
آن مشکل. سرباز عراقی خواست دستم را بگیرد و بکشد بالا که به او گفتم: به من دست نزن. یکی از سربازها قنداق تفنگش را جلو آورد و گفت: بگیر بیا بالا. وقتی بالا رفتم ما را روی زمین نشاندند و دست ها و پاهای بچّه ها را بستند. چشم هامان را هم بستند و منتقلمان کردند عقب و با یک نفربر راهی کردند. برادر جرگانی حال بدی داشت. رنگ از چهره اش پریده بود. به عراقی ها گفتم: بگذارید کمکش کنم. گفتند: دست بهش ...
تفکر سازش با امریکا فریب است
...، اینها پای حرفشان نمی ایستند؛ حالا ملاحظه میکنید! امروز آن کسی که دارد میگوید آنها بدعهدند دیگر من [فقط] نیستم؛ مسئولین محترم کشور، خود مذاکره کنندگان ما که این همه زحمت کشیدند، یک سال و خرده ای مذاکره کردند، رفتند، نشستند، برخاستند؛ ده روز، پانزده روز، بیست روز خارج از کشور، پشت میز مذاکره با آن همه زحمت، عرق ریختند، زحمت کشیدند، آنها دارند میگویند. در همین جلسه ی وزرای خارجه ای ...
جنایت چیتگر به خاطر ارتباط پنهانی +عکس
اداره پلیس مراجعه و خودش را تسلیم کرد. او گفت: روز حادثه در محل کارم بودم که همسرم تماس گرفت و خواست به خانه بروم. وقتی به خانه رسیدم از همسرم خبری نبود. دوباره تماس گرفت و خواست به پارک چیتگر بروم. با موتور راهی پارک شدم و آنجا پراید آرش را دیدم. همسرم کنار او در صندلی جلو نشسته بود. با چاقویی که از خانه پدرم برداشته بودم، به طرف آرش رفتم. وقتی مرا دید، پیاده شد و به طرفم آمد. من هم با ...
تبارشناسی مخالفان مرگ بر آمریکا در ایران
می شدم می رفتم تهران برای اینکه فقط مدرس را توی جلسات مجلس آن روز ببینم. امام خیلی شخصیت عظیمی داشت ولی اسم مدرس را که می آورد چشمهایش برق می زد. می گفت شما ندیدید! مدرس وقتی که وارد مجلس میشد چطوری فضا عوض میشد و .... جدا از این حضور مستقیمی که امام در بسیاری از صحنه ها داشت،در تاریخ مطالعه کرده که در بخش بعدی صحبتم اشاره خواهم کرد امام چه توشه ای از این تاریخ دانی خودش و تاریخ شناسی خودش برگرفت ...
کیونت کلاهبرداری جدید از مردم
یکی از همکلاسی های دوران دانشگاهم با من تماس گرفت. در جریان حرف زدن از کار و زندگی همدیگر پرسیدیم. دوستم می گفت حدود یک سال است در یکی از شهرهای شمالی کشور مشغول کارشده و درآمد خوبی هم دارد. البته طوری از کار و کاسبی اش حرف می زد که از ته دل به حال خودم افسوس خوردم. بعد از آن روز هم تماس هایمان ادامه یافت تا اینکه چند هفته بعد از او خواستم اگر کار مناسبی سراغ داشت مرا هم خبر کند. یک هفته بعد زنگ ...
جزییات دستگیری سارق منازل پایتخت با خودروی گرنجر 200 میلیونی
... همین که هواها تاریک می شد راه می افتادیم و دنبال یک خانه خالی می گشتیم. بعد از اینکه خانه ای را شناسایی می کردیم بر اساس تجربه ای که من داشتم از دیوار بالا می رفتم و اسباب و اثاثیه را جمع می کردم و زاغزن را می گفتم که بیاید بالا تا با همکاری هم وسایل را ببریم. نمی ترسیدی گیر بیفتی؟ این بار دیگر فکر همه جایش را کرده بودم اما یکی از دوستانم که همدستم نیز بود از من شاکی شده بود و همین باعث شد تا شناسایی شوم و گیر بیفتم. پشیمان نیستی؟ سکوت ...
دره فراموش شدگان
کیلومتر تا اولین شهر؛ یعنی فیروزان راه دارند. این فاصله برای روستایی که در شکاف یک دره قرار دارد خیلی زیاد است. از طرفی هر سال زمستان بعد از بارش برف و باران دسترسی به روستا غیرممکن می شود . افسون می گوید یکی از مشکلات اصلی اهالی، حضور مار است. او تعریف می کند: مثلا خانه سیدکلی مار داشت. او در مخروبه زندگی می کند و یک بار که ما در خانه اش بودیم، صدای فش وفش عجیبی شنیدیم که سید گفت صدای مار است، سرمان ...
پایان خونین آشنایی شوم در گورستان
به محل کارم – تعمیرگاه موتورسیکلت - بروم، اما در بین راه به طور اتفاقی در یکی از کوچه های اطراف خانه همسرم را دیدم که سوار پراید سفیدرنگ شده بود. خیلی مشکوک شدم. اول فکر کردم او می خواهد به خانه مادرش برود، به همین خاطر تعقیبش کردم اما دقایقی بعد متوجه شدم آنجا نمی رود. در حالی که تعقیب ادامه داشت، آنها از پارک چیتگر سر درآوردند. بسیار شوک زده و ناراحت بودم و نمی توانستم این صحنه را ببینم. وقتی ...
علی دایی: همیشه علی کریمی را دوست داشتم
. برای یک تیزر یک دقیقه ای 3 روز وقت گذاشتیم البته دوستان می گفتند استعداد بازیگری هم دارم. (خنده) * بازی کدام بازیگر را دوست دارید؟ – من زیاد فیلم نگاه می کنم. مثلا اکبر عبدی، امیر جعفری و پوریا پورسرخ را دوست دارم. البته هستند کسانی که فیلم های شان را وقت نمی کنم ببینم و بازیگران خیلی خوبی هستید. * فیلم فروشنده را دیدید؟ – بله. این فیلم جزو افتخارات هنر ...
از احترام نظامی فرزند شهید تا تواضع امام خامنه ای به مقام شهید +عکس
...، دو ماهه است،اصرار داشتیم که حتما حضرت آقا در گوش اذان بگوید. وی ادامه می دهد: اولین خانواده هایی بودیم که نزد حضرت آقا رفتیم. از آقا تقاضا کردم که در گوش فرزندم محمدحسین اذان بگویند و ایشان هم در گوش محمد حسین اذان و اقامه گفتند. از حضرت آقا خواستم در حق بچه هایم دعا کنند و عاقبت به خیر شوند که راه پدرشان را بتوانند ادامه دهند. به ایشان گفتم که از خدا بخواهند که خدا دل ما را آرام ...
هیچکاک ، مردی که زیاد می دانست! (1)
کار می کردم. درخواست هایی که دریافت می کردم همیشه روی میزم جمع می شدند و من از روی تنبلی به آنها رسیدگی نمی کردم و برای انجام آن مقدار کار در یک روز تشویق هم می شدم. تا وقتی که شکایت ها در مورد تاخیر در اعلام پاسخ بالا می گرفت.(نقدفارسی) این شیوه ی کار کردنم بود. بعضی از نویسندگان 24 ساعت شبانه روز را می خواهند کار کنند، من اینطور نیستم، اما قطعا این از تعلیمات یسوعی نیست. مثل همه ی تعلیمات مذهبی ...
همسر متهم: شوهرم به من توجه نمی کرد
به گزارش بهارستانه ، بیست و چهارم مردادماه سال 95 بود که مأموران پلیس تهران از قتل مرد جوانی در پارک چیتگر باخبر و در محل حاضر شدند. جسد متعلق به مرد 30 ساله ای به نام حمید بود که بر اثر ضربه چاقو کشته شده بود. زن جوانی که در محل حضور داشت، به مأموران گفت: مدتی بود با حمید آشنا شدم و امروز برای صحبت کردن به پارک آمده بودیم، اما شوهرم از راه رسید و حمید را به قتل رساند و فرار کرد. بعد ...
رمزگشایی از مصاحبه قلعه نویی و حمایت از مجیدی/چه کسانی به استقلال خیانت کردند؟
باز خبر ,به گزارش تابناک ورزشی امیر قلعه نویی امروز در گفت و گویی ادعا کرد دو سال قبل در استقلال به وی خیانت شد و آنهایی که عامل بر هم زدن آن تیم بودند حالا باید خجالت بکشند. وی تاکید کرد: افرادی در استقلال حضور داشتند که حالا قطعا به سزای اعمالشان رسیدند. البته فرزاد مجیدی چند وقت پیش حرف هایی را زد که مشت خیلی از آقایان را باز کرد. اینکه فرزاد مجیدی چند وقت پیش چه حرف هایی ...
علت تسخیر سفارت آمریکا چه بود؟
همین زمینه ، آمریکا با همکاری اسرائیل ، ساواک را به عنوان یکی از مخوف ترین سازمان های اطلاعاتی جهان ، راه اندازی کرد و برای سرکوب انقلابیون ایران تلاش بسیاری نمود و همچنین با اجرای طرح های سیاسی ، اقتصادی ونظامی ق مد نظر خود، وابستگی ایران را به آمریکا افزایش داد. بر این اساس ، تسخیرلانه ی جاسوسی واکنش طبیعی به 25 سال توهین و تحقیر ملت ایران بود. ب ) به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ، آمریکا ...
شبی با شعر سعدی و نوای موسیقی جنوب در فراق دوست انتظامی: در کنار ادب، تواضع و متانت ذاتی به کرات دقت ...
روزنه انسانیت در او از تعلق او به سعدی ناشی می شد. الفت رضا با سعدی او را انسان تر کرده بود. رضا در آستانه 40 سالگی به بلوغ رسید و بلوغش در این بود که زمینی نماند. دقت نظر به یادماندنی سپس حسین انتظامی معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد به روی صحنه آمد و با گرامی داشتن یاد رضا رستمی عنوان کرد: من چند سال با رضا رستمی همکار بودم و در کنار ادب، تواضع و متانت ذاتی به کرات زاویه دید ...
جهانی شدن و چشم انداز فرج
محدود نمی تواند همه راه ها را امتحان کند؛ بدین لحاظ ناچار است به کسانی دیگرانی که این راه را پیموده اند یا ادعای آشنایی با این مسیر را دارند اعتماد کند که این، همان الگوگیری خواهد بود. امام باقر(ع) فرمود: انسان ها اگر چند فرسخ از وطن خود دور شوند، راهنما انتخاب می کنند؛ در حالی که راه آسمان از راه زمین دورتر و مهم تر است. لذا باید در امور خود راهنما انتخاب کنید (کلینی، 1407 ...
عاشق عروسمان بودم و می خواستم به او برسم / یک شب به خانه برادرم رفتم
زیرزمین خانه جسد شوهرم را در آنجا دفن کردیم. این راز میان ما دو نفر از همان شب باقی ماند. چند روز بعد از گم شدن او به خانواده اش گفتم که شوهرم خانه را ترک کرده و کسی از او خبری ندارد . بعد هم با شکایت دروغین سعی کردم وانمود کنم که او گم شده است. یک سال بعد از این ماجرا نقشه بعدی مان را-که ازدواج با برادر شوهرم بود – اجرایی کردیم، اما خون مقتول دامن ما را گرفت و بعد از چند سال از هم جدا ...
همسرم اصلاً غیرت نداشت / او مرا به کارهای کثیفی وادار می کرد
زد و گفت مگر نمی بینی ما به خاطر همین مواد بدبخت شده ایم؟ نمی بینی زندگی مان را به باد داده ایم؟ چرا می خواهی خودت را بدبخت و بیچاره کنی؟ گفتم من نمی خواستم بکشم و مستاجرمان یادم داده است. تا اسم او را گفتم، پدرم رفت و کل اسباب و اثاثیه شان را ریخت توی کوچه. مدرسه را هم گذاشتم کنار. چون چند بار به خاطر سیگار کشیدن از ناظم مدرسه تذکر گرفته بودم. اما هیچ وقت زیربار نرفتم و همیشه می گفتم نه. یک روز ...
عکس دو نفره خانم بازیگر ایرانی و همسر خلبانش در کابین هواپیما +عکس
. نمی دانم باید اسم آن را چه چیزی بگذارم. برای من این حاشیه را درست کرده بودند که نفیسه روشن ازدواج کرده است و همسرش به او اجازه کار کردن نمی دهد! دو هفته پیش یکی از همکارانم را دیدم که با تعجب از من پرسید مگر تو می توانی کار کنی؟ به شهرستان هم بیایی؟ در جواب گفتم که آره. قبل از این هم 60 روز شمال بودم. بعد گفت که برای یک سریال خیلی خوب شبکه 3 دنبال من می گشتند و دستیار کارگردان آن سریال ...
امویان در آینه پندار و کردار ابوحنیفه
، رسماً به کرسی خلافت تکیه زد که نوزده سال (41-60 ه.ق.) طول کشید. سپس با معرفی کردن پسرش یزید به عنوان ولی عهد، خلافت را به سلطنت تبدیل و درخاندان اموی موروثی کرد. حکومت بنی امیه از همان آغاز با مخالفت هایی از طرف مسلمانان مواجه شد که با توجه به ظلم و فساد فزاینده خلفا و کارگزاران آن، هر روز شدت و گسترش می یافت. علی رغم این واکنش ها و مخالفت ها، امویان با اعمال روش های گوناگون و ایجاد فضای ...
بررسی اندیشه های شاه ولی الله دهلوی با تأکید بر مسئله تکفیر
الله را در روز قیامت چه خواهی داد؟ آیا قلب او را شکافتی تا بدانی که ایمان او به خاطر ترس بوده است؟ روز قیامت پاسخ گوینده لا اله الا الله را چه می دهی؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پیوسته این سخن را می گفت. من دوست داشتم که پیش از آن مسلمان نشده بودم و امروز مسلمان می شدم تا دست من به خون مسلمانی آلوده نمی شد. (72) با نقل این روایت و روایت های مشابه، در پی بیان این نکته ایم که هر گونه ...
تیم ملی همه چیز دارد اما آقایان باز هم شاکی هستند
متأسفانه شرایط طوری است که تا حرفی می زنم، حاشیه می شود. الان درباره تیمی که یک ماه دیگر بازی دارد، صحبت کنم، می گویند برای آن تیم حاشیه درست کرده ام. مگر می شود با یک جمله من یا یک کلمه حرف من یا جواب سؤالی که داده ام، برای یک تیم حاشیه ساخته شود؟ متأسفانه فرهنگ بدی درست شده و امیدوارم هر چه زودتر برطرف شود. من فقط گفتم وقتی همه شرایط خوب است، چرا این همه بحث به وجود می آید. تا به حال در 15 سال گذشته ...
ازدواج زودهنگام عامل اصلی موفقیت من در فوتبال بود/ وصیت کرده ام تا ابد نام مهدی در خانواده ام حفظ شود
.... * توانستی خرمشهر را هم ببینی؟ – نه متأسفانه. بازی آنجا برگزار شد ولی ما در آبادان اردو داشتیم و فقط فرصت شد که برای بازی به آنجا برویم و برگردیم. خیلی دوست داشتم به گلستان شهدا بروم و شلمچه را ببینم ولی قسمت نشد. * متولد خرداد ماهی یا تیر؟ – من 31 خرداد 1357 به دنیا آمدم. در ویکی پدیا هم تاریخ تولدم به همین روز است ولی شناسنامه ام را اول تیر ...
روی پای خودمان ایستاده ایم
توانم با عصا راه بروم. اینکه می بینید روی ویلچر نشسته ام به خاطر این است که 10 روز پیش بالابرِ همین جا سقوط کرد و کف پاهایم شکست. اگر ارتفاعش کمی بیشتر بود، آدم سالم هم ممکن بود آسیب جدی ببیند و دچار معلولیت شود. مثل همین اتفاقی که در دانشگاه شریف افتاد. کلوشانی که از نخستین بنیانگذاران جامعه معلولان در ایران است، از روزهای شروع کار می گوید: سال 57 بود. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی با چند ...
گفتگوی جالب با غلامعلی عکاشه
ده آورد که به بچه ها درس بدهد. گفتند خانه لازم داریم، پدرم خانه خودش را خالی کرده و ما برای زندگی به خانه یکی از رعایا رفتیم. خانه را هم به مدرسه تبدیل کردیم. من هنوز هم به همان خانه و همان روستا می روم در آخرین سفرم یکی از مریض هایی که پیشم آمد دختر همین خانواده بود که ما هم خانه ایشان شده بودیم و خیلی باهم بازی می کردیم. پدر حس کرد که من آن قدر بزرگ شدم که می توانم به شهر بروم و درس ...
سرود های مدرسه
...> مرا ازجهل ونادانی رها کن،مرا باعلم وایمان و خداکن بیا ای گل تو از گهواره تاگور،مرا باعلم ودانش آشنا کن دلی شفاف چون آیینه داری،محبت و صفا در سینه داری اگر داری گهی اخمی به چهره،ولی بی شک دلی بی کینه داری تو می خواندی الفبای رشادت،تو گفتی راه ایمان وسعادت به مردانی که رفتند عاشقانه،تو دادی درس ایثار و شهادت(2) تهیه: پروین نظری-منبع: مدرسه نیوز- مرکز یادگیری سایت تبیان ...
دو تابعیتی ها معبر نفوذ آمریکا هستند/ اگر به دولت باشد می گوید اساساً 13 آبان برگزار نشود/ دولت و هاشمی ...
گروه احزاب خبرگزاری فارس ؛ امین صبحی و مریم عاقلی: بنای استکبار ستیزی انقلاب اسلامی از خیلی وقت قبل از پیروزی انقلاب و همزمان با اعتراض امام به لایحه کاپیتولاسیون و مصونیت قضائی آمریکایی ها در آبان 43 گذاشته شده بود و 13 آبان سال 58 فقط آجر دیگری بر بنای حضرت روح الله گذاشته شد و دانشجویان خط امام این فرزندان خلف روح الله به درستی به سمت اشغال سفارت آمریکا رفتند. تنها یک روز بعد از این ...
تجربه تلخ تنهایی در بیماران مبتلا به ام اس
..... . یه روز با مادرم رفتم انجمن ام اس دیدم یه خانمی رو با ویلچر آوردن. نمی دونستم ام اس فلجم می کنه، اونجا خیلی به هم ریختم. با این حال علی این روزها سرپاست. راه می رود، با همه ارتباط برقرار می کند و از نظر ظاهری هیچ ناتوانی قابل ملاحظه ای ندارد؛ اما وقتی از روزمر گی هایش حرف می زند، دلش می گیرد: همه فکر می کنن ام اس یه چیز وحشتناکه ولی خانم این جوریام نیست. داروها رو به موقع بخوری قابل کنترله ...
یک گفتگوی جالب شخصی، با ارژنگ امیرفضلی، از یادگارهای "ساعت خوش": پشت پرایدم می نشینم و مردم می گویند ...
! خیلی دوست دارم مثلا به بازار تجریش بروم و بین مردم راه بروم و خرید مردم را ببینم اما نمی توانم چون مردم مرا تماشا می کنند. زیر ذره بین بودن اذیتم می کند به همین دلیل بیشتر در خانه می مانم. اما خیلی ها دوست دارند بازیگر شوند تا به شهرت برسند؟ ما بازیگر نشدیم که مشهور شویم! به نظرم از سال 72 موج شهرت طلبی به واسطه بازیگری رواج پیدا کرد. همه ما که سراغ بازیگری رفتیم به این دلیل بود ...