سایر منابع:
سایر خبرها
مهمترین نکات برای خریدن لباس بچه
اش می گیرد، باید نکات زیر را بداند: 1- مناسب فصل باشد اول از همه این که لباس بچه باید مناسب فصل باشد، مثلا یک لباس آستین کوتاه و یا نازک، هر چقدر هم که زیبا باشد، برای فصل پاییز یا زمستان مناسب نیست. اگر در فصل بهار خرید می کنید و لباس آستین داری توجهتان را جلب کرده، رشد کودک را در نظر بگیرید و یکی دو سایز بزرگتر از سایز الانش، آن را برایش بخرید. و یا اگر الان پاییز است ...
هم بند طالقانی دشمن خطرناک ساواک بود
نظام های اقتصادی بعد از نظام دولتی تبدیل شد. آنجا در کوی امیرآباد بچه ها همه از دانشگاه های مختلف به مسجد هدایت می رفتند، تفسیر که تمام می شد، به کوی می رفتند و در اتاق آقایان جعفری، رئیس طوسی یا سعید محسن می خوابیدند. فردا صبح تا ظهر جلسه تفسیر قرآن بود و تفسیر سوره توبه هم شروع شد که 9-8 نفر بودند که نهالی شد که نسل جوان به سرچشمه دین برسند. در واقع مهندس بازرگان با کتاب راه طی شده دین را ملی ...
تمام روزگارم با تو عسل بود منصورخان
می پلکید بلکه بازی تمام شود و شوهرش به سلامت به خانه برسد. او خود به چشم خویشتن، منصور را دیده بود که در یکی از داربی ها، با موهای سراسر مشکی اش خانه را ترک کرد اما شب، وقتی که بعد از یک باخت در داربی به خانه برگشت، تمام موهای شوهرش نقره ای شده بود. اینها کی سفید شدند منصور؟ قربانت بروم اینها کی یکدست سفید شد؟ انگار همین الان است که فریده خانم می نالد: این کفن سفید اصلا به تو نمی آید منصور . انگار ...
تاج چگونه استقلال شد؟
به گزارش ایسنا، ماهنامه دنیای فوتبال نوشت: بعضی ها صدایشان امضایشان است. وقتی حرف می زنند، لازم نیست سرت را برگردانی تا بشناسی. مثل صدای خسرو شکیبایی و صدای مهران دوستی که حالا حتما یک جایی توی آسمان نشسته اند به حرف زدن با فرشته ها. عنایت آتشی یکی از صداهای ماندگار ورزش ایران است. از آنها که ناخودآگاه باعث می شوند، زمزمه کنی فقط صداست که می ماند. یکی از آنها که صدایش را میلیون ها ایرانی حتی بیش از چهره بعضی بازیکنان تیم ملی در این چند دهه می شناسند. گزیده ای از گ ...
نبض تاناکورا ی کشور اینجا می تپد/ میراث خانواده ریوزو در ایران
.... بعد لباسها را بر اساس نو و کهنه بودن تقسیمبندی میکرد. کسی به یاد ندارد در آن سالها از نزدیک شاهد باز کردن عدل لباسی بوده باشد مگر دوست یا فامیل خود تاناکورا فروش. بیشتر لباسهای دست دوم از چین و ژاپن و کشورهای شرقی میآمد. قیمتی هم نداشت. اسم بازار هم به خاطر سریال ژاپنی سالهای دور از خانه و خانواده ریوزو تاناکورا شد تاناکورا. در این سریال اوشین همسر ریوزو فروشگاههای زنجیرهای افتتاح ...
10 پیشنهاد برای سری چهارم خندوانه
رامبد جوان هم گفته ام. دلیل دیگرم این است که دستگاه پخش دیجیتال در خانه مان ندارم و لذا دریافت شبکه نسیم برایم امکان پذیر نیست. اگر برنامه ای با این میزان مخاطب روی آنتن می رود؛ بهتر است به گونه ای باشد که تماشای آن برای همه ممکن و آسان باشد. اضافه شدن شخصیت احلام! محسن کیایی، بازیگر: بله، از بینندگان خندوانه بوده ام. مهم ترین اتفاقی که در سری های قبلی خندوانه شاهد بودیم، این ...
سرگذشت تکان دهنده دختر یک استاد
...، می فهمیدم وقت رفتنش به دانشگاه رسیده و باید بیدار شوم و به مدرسه بروم. خواهر و برادر دیگری هم نداشتم و وقتی از مدرسه باز می گشتم، تا اواخر شب خودم را مشغول می کردم تا پدر و مادرم به خانه برگردند. او هیچ خاطره خوبی از کودکی های خود به خاطر نمی آورد اما بدتر از آن، مرور دوران نوجوانی اش است که با دلزدگی از آن یاد می کند و یادآوری آن دوران، قلبش را به شدت می فشارد؛ دورانی که مادر - که ...
قدم زدن دردنیای کودکی
با یک سبک زندگی خاص و انواع و اقسام تجربه های هیجان انگیز و کم نظیر در زندگی! وی اجرا، نویسندگی، کارگردانی و حتی صداپیشگی را تجربه کرده است. کسی که برای کودک از جان و دل مایه گذاشت و اثرش را دید. دوران کودکی شما چگونه و در چه حال و هوایی گذشت؟ کودکی من، مثل بسیاری از کودکان با نعمت وجود والدینی پایبند به اخلاق و باورمند به عشق، گذشت. دختری از طبقه متوسط، از هر جهت معمولی و تنها! تا زمانی که برادر کوچکی، با ورودش به جهان انحصاری او، دنیایش را دگرگون و این حاکم بلامنازع خانه قلب والدین را وادار به صدور روادید به محدوده کوچک فرمانروایی اش کرد! دختر کوچکی که در سایه عشق بی نهایت سلطان قلبش پدر؛ شاد، جسور، کنجکاو، پرجنب و جوش و در پناه وجود اقتدار ایمان مدارانه مادر، به هوش و مراقب، کودکی اش را با سر زانوانی همیشه زخمی و شلوارهایی که تعدادشان از تک و توک لباس های دخترانه اش، بیشتر بود و علاقه مندی اش به دویدن و تاب بازی و ناخدای کشتی زمین بازی آن زمان پارک شدن، بیشتر از خاله بازی های آرام و بی سروصدایی که تقریبا همیشه خدا، بدون هیچ هیجان و اتفاق خاصی، شبیه هم بودند. دختر بچه ای که به واسطه بهره گیری از عشق و حوصله پدر، بیشتر زمان هایش را در دل دشت و طبیعت و بر فراز قله کوه می گذراند و زبان درخت و گل و گیاه و گربه و گنجشک را خوب می دانست! کودکی که بیشتر از آن که مرزهای جنسیتی را آموزش ببیند، محدوده های انسانی و باید و نبایدهایش را آموخت و با انسان ها، از پسر و دختر، تا زمانی که حریم های انسانی را درنمی وردیدند، به یکسان، رابطه ای احترام آمیز داشت. نوع رفتاری که تا همین امروز هم، در بزرگسالی، رویه تغییرناپذیر زندگی دخترک کوچک آن زمان های ماست. شما در برقراری ارتباط با چند نسل از بچه ها موفق بوده اید. راز این موفقیت چیست؟ از زمانی که کارم را آغاز کردم، چیزی نگذشته بود که سنگینی باری را که بر دوشم گذاشته شده بود احساس کردم. باری که با هر سلام، لبخند و کلام محبت آمیز از جانب مخاطبان برنامه هایم سنگین و سنگین تر می شود. از آن زمان از برکت وجود این خیر مستدام، نیکی ها و خوبی های فراوانی را جست وجو کرده ام، به این امید که ملکه وجودم شوند که آنها که مخاطب من هستند، معصوم ترین موجودات این کره خاکی اند و سخت تأثیرپذیر. خدا یاری ام کند که از همان ابتدا از آنچه پرسیده اید، سخت بیم داشته ام که مبادا این همه پاکی و خوبی به واسطه کاستی های من، ذره ای، خدشه دار شود و... . پشت گرمی ام به دعای دوستان کوچکی است که دعایشان، ضمانت کننده موفقیت من است که با همه قلبم برای چهار نسل از آنها کار کرده ام و می کنم، تا زمانی که خدا توانم بدهد. دغدغه شما برای کودکان چه وسعتی دارد؟ وسعت دغدغه من برای کودکان به پهنای دنیای زیبای کودکی است با همه رمز و راز و شکوهش، رنگ های نابش، احساسات غیرقابل تکرارش، باورهای تردیدناپذیرش، اصالت های لمس نشده اش، عظمت و پاکی و سادگی و رهایی و...، همه آنچه دورانی به عنوان دوران کودکی را می سازد. دغدغه ام، کمک کردن به بزرگ ترهاست برای به خاطر سپردن این نکته و شریک شدن آن با کودکانشان که کودک من! ا گر به سلامت از این دوران عبور کنی، آینده خوبی در انتظار تو و تمام کسانیست که با تو در ارتباط خواهند بود و اگر در این دوران دچار بحران هایی شوی که شیوه پرورشی غلط، موجب آن بوده، می توانی دنیایی را ویران کنی! اگر بخواهید یک حرف را به گوش تمام بچه های دنیا برسانید چگونه این کار را انجام می دهید؟ اگر درست متوجه سوالتان شده باشم، پیامم را، اگر حتی تنها امکانم این باشد، به گوش یک کودک، بله، تنها یک کودک خواهم رساند و اگر پیام ارزش اشاعه داشته باشد به گوش همه کودکان دنیا خواهد رسید! هنوز یکی از آرزوهای برآورده نشده ام، نوشتن است. برای کودکان و بزرگسالان. من هدیه کردن پیام از طریق به تحریر درآوردن کتاب را، عاشقانه، به عنوان اولین اولویت، انتخاب می کنم. پیام های جهانی، هنوز از طریق کتاب ها هم، امکان شراکت با دنیا را دارند، حتی در زمانه ای که کتاب به واسطه وجود رقبای پرزورش، سخت مهجور می نماید. کسی که با کودک سر و کار دارد باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟ چه بگویم که ویژگی هایی را که در چنین آدمی باید سراغ گرفت در خودم به تمامه نمی یابم. پاسخ تان را می دهم، شاید از برکت نگاه محبت آمیز مخاطبان کوچکم و دعای بی شائبه بزرگ تر هایشان، این صفات در من کمترین هم رشد کند و قرین زندگی ام شود. کودکی را اگر به فراموشی سپرده باشی، کار دشوار می شود! اگر ندانی کودک چگونه به دنیا نگاه می کند، چه چیزهایی را خوش و چه چیزهایی را ناخوش می دارد، ...
بچه دار نشدم چون همسرم بیمار مجازی است
خوبی برای بچه مان فراهم کنیم. ولی پویا دست بردار نیست. برای همین من هم دیگر نمی توانم در کنارش زندگی کنم. در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی می گوید: آقای قاضی من زندگی مشترکمان را دوست دارم، ولی نمی توانم در مقابل تکنولوژی های جدید خودم را کنترل کنم. دست خودم نیست. همسرم هم به جای این که در این راه کمکم کند، مرتب تحقیرم می کند و به من سرکوفت می زند. او زندگیمان را به خاطر این موضوع بی اهمیت به جهنم تبدیل کرده است. برای همین من هم دیگر نمی توانم در کنار چنین زنی زندگی کنم. در پایان قاضی دلیل این زوج را برای جدایی کافی نمی داند و آنها را به یک مرکز مشاوره می فرستد. ...
طیب حاج رضایی از کسی خط نگرفت
به گزارش فرهنگ نیوز، سید مجتبی طالاری یکی از تنها بازماندگان قیام پانزده خرداد بود که از میدان به همراه طیب حاج رضائی و اسماعیل حاج رضائی و دیگران دستگیر و به پنج سال حبس محکوم شد. وی درسالیان پایانی حیات و با توجه به وضعیت جسمانی و بیماری، خانه نشین بود و ابتدا به خاطر کهولت سن از گفت وگو اکراه داشت. به قول خودش ده سال دیر آمده بودیم و خاطرات وحتی نام هم بندی هایم را از یاد برده بود. با این همه ...
التماس های کودکانه به مادر قاتل
، بعد هم همسرم به همراه دامادم با ما خداحافظی کردند و رفتند خانه خودشان. دامادم دوشب بود که به خانه نرفته بود. سه شنبه و چهارشنبه زن و بچه اش تنها درخانه بودند. دخترم با نوه هایم چهارشنبه به خانه ما آمدند و پیش ما ماندند. پنجشنبه تولد یکی دیگر از نوه هایم بود و دامادم هم آمد پیش ما. من هم چند کلامی به او گفتم، درست نیست که زن جوان با سه تا بچه را تنها بگذاری و شب ها خانه نباشی. او ادامه ...
چگونه از دخترم محافظت کنم؟
عملی و آشوبهای عاطفی را در زندگی ایشان ایجاد کند. یکی از همکاران من معتقد بود: در خانه فرصتی برای مطالعه برای روز بعد ندارم، نمی توام سر کلاس به خوبی حاضر شوم، پس دردفتر دانشگاه تا دیر وقت می مانم و به کارهایم می رسم. وقتی به خانه می رسم فرزندمان خواب است و من عملا فقط آخر هفته کودکم را می بینم و او را در آغوش می کشم. پدر برای دختر بر خلاف پسرها نوعی تایید است و روابط بین آن دو ...
زن جوان همسرش را درخواب به آتش کشید
تا اینکه با همسرم ازدواج کردم. اوایل زندگی مشترک با یکدیگر مشکلی نداشتیم اما پس از گذشت چند ماه درگیری و اختلافات ما زیاد شد. او از من درخواستهای غیرمنطقی داشت و من قادر به برآورده کردن آنها نبودم. در این مدت صاحب دو فرزند که یکی پسر و دیگری دختر است، شدم. در حال حاضر دخترم چهار ساله و پسرم 10 ساله است. چندین سال در شیراز زندگی می کردیم و به خاطر رفتارهای همسرم حتی چندین بار درخواست ...
توبه ام را در عروسی شکستم و آلوده شدم+عکس
جوان 27ساله که به اتهام عضویت در سرقت های سریالی از خانه ها در مشهد دستگیر شده است آشنایی اش با اعضای باند را از یک عروسی دانست و گفت من توبه شکستم و خودم را بیچاره کردم. به گزارش رکنا،پسر جوان در بیان قصه زندگی اش گفت:27ساله هستم و تا کلاس سوم راهنمایی درس خوانده ام. وضع مالی خانواده مان خوب است. پدرم از رنج و زحمت تلاش خود را کرده تا کم و کسری نداشته باشیم. البته همین طور هم هست و ...
تسخیر سفارت آمریکا منطبق بر قواعد بین المللی بود
کالیفرنیا شروع به درس خواندن کردم. آنجا بود که به خاطر تهیه گوشت و غذای حلال، گیر شهید قندی افتادم که خدا رحمتش کند. بعد هم با آقای زالی آشنا شدم که مدتی وزیر کشاورزی و مدتی هم نماینده مجلس بود. این ها هم آنجا درس می خواندند. شهید قندی بنده را با انجمن اسلامی آشنا کرد. خوب طبیعی بود این روند که اول به دنبال گوشت و غذای حلال بچه ها با هم آشنا می شدند، بعد جلسات قرآن بود، بعد نماز و بعد جمع بچه ها و ...
رابطه عاشقانه خانم خبرنگار با یک داعشی! - داستان کوتاه + تصاویر
مردهایی مانند بیلل فریب می خورند و به سوریه می روند. "بیلل، باید تماس را قطع کنم. الآن مادرم می رسد." "انشا الله فردا بعد از مبارزه باهات تماس می گیرم... شب به خیر عزیزم." عزیزم؟؟ به محض اینکه ابو بیلل اعلام کرد می خواهد با ملودی ازدواج کند، به تعداد دوست های ملودی در فیس بوک اضافه شد. دخترها از ملودی می خواستند امن ترین راه برای رفتن به سوریه را به آن ها نشان دهد ...
شوک در کوچه تیر
. مرد جوان که از کارکنان فرودگاه مهرآباد است، اولین کسی بوده که به قتلگاه این خانواده پای گذاشته است. وی گفت: ساعت 11 و 55 دقیقه ظهر روز جمعه بود، با یکی از دوستانم سر کوچه حرف می زدم که صدای مهیبی به گوشم رسید. وقتی به طرف صدا برگشتم، دیدم زن جوانی از پنجره طبقه دوم خانه شان یک جارو برقی داخل کوچه و به طرف مردی پرتاب کرد و بعد فریاد می زد که قصد خودکشی دارم. به سرعت به طرف ساختمان رفتیم. وقتی لباس ...
اضافات تشریفیه/ منسوبین به خدا چه کسانی هستند؟
، خداوند کارگزارانی دارد، خب چطور؟ مردی محضر پیغمبر می رسد و می گوید: یا رسول الله بنده خانمی دارم که هروقت از خانه بیرون می روم چند قدمی مرا بدرقه می کند، وقتی هم به خانه می آیم به استقبالم می آید. بعد هم اگر غم و اندوهی داشته باشم می گوید: اگر غم و اندوهت برای دنیاست، خدا رزاق است اما اگر برای آخرت است خدا غمت را زیاد کند! خیلی عالی است که چه زن و چه مرد افق فکرش بالا باشد. گفت بله ...
اگر از قافله مجاهدان عقب بمانیم فردا حسرت می خوریم
.... از مادر شهید می پرسم: گویا آقا جواد بارها به سوریه اعزام شده بود، مخالف رفتنش نبودید؟ پاسخ می دهد: هیچ وقت مستقیم به خودش نگفتم که نرود، یک بار از همسرش خواستم به او بگوید کمتر برود، اما پسرم می گفت ما وظیفه مان را انجام می دهیم. می گفتم بچه هایت رسیدگی نیاز دارند. باید آنها را پارک و گردش ببری. می خندید و به شوخی می گفت: من بمانم تا بچه ها را پارک ببرم! شهربانو چنان لحن آرامی ...
چیزهایی که از پارک های تهران نمی دانید
درتهران است. البته بعد از آن، به حال سه پارک خانمانه دیگر هم راه افتاده؛ پارک مادر آزادگان، پارک ترجس و پارک پردیس بانوان. امکانات: پیست دوچرخه سواری حرفه ای و نیمه حرفه ای – سالن های ورزشی چند منظوره (والیبال بسکتبال و تیر و کمان) و خانه فرهنگ حورا. آدرس: تقاطع اتوبان های رسالت و حقانی، انتهای خیابان جلفا. البته اگر تاکسی سوار شدید و چشم های آقای راننده با شنیدن این اسم گرد ...
اعتراف ناپدری به کودک آزاری مرگبار محمدامین
بازداشت مادر و ناپدری او را صادر کرد. زن جوان در تحقیقات گفت: یک سال پیش به دلیل اعتیاد شدید شوهرم از او جدا شدم و با همسر دومم ازدواج کردم. مدتی قبل شوهرم بیکار شد و پس از آن بیشتر اوقات در خانه بود. من اما با ماشین مسافرکشی کرده و خرج زندگی مان را تأمین می کردم. چند روز پیش محمدامین سرما خورد. او را نزد پزشک بردیم و پزشک آمپول تجویز کرد. وقتی تزریق آمپول تمام شد، پسرم را ...
اعترافات زنی که شوهر و فرزندانش را به قتل رساند
موضوع حاد و جدی باشد. شوهر او مانند پسرم بود و ما هم از مرگ او عزادار شدیم. اظهارات همسایه ها این حادثه اهالی منطقه شهرک آزادی را هم در شوک فرو برده است. تمامی افرادی که این خانواده را می شناختند، هنوز باورشان نمی شود که زن خانواده چنین جنایتی را رقم زده است. یکی از آنها می گوید: ساعت حدود 11:30جمعه بود که صدای جیغ و گریه بچه ها را از خانه این زوج شنیدم. بعد زن جوان خون آلود ...
جنایت هولناک خواستگار سابقه دار
.... از همان 2سال پیش بود که او مدام خواهرم و خانواده ام را تهدید می کرد. می گفت که اگر با این وصلت موافقت نکنیم، پدرم، خواهرم و برادرم را می کشد. حتی یک بار ماشین پدرم را آتش زد. از او شکایت کردیم اما اتفاقی نیفتاد و مدتی بعد او درحالی که کلاشینکف در دست داشت به خانه مان حمله کرد. آن شب پدرم و بقیه موفق شدند او را دستگیر کنند و تحویل پلیس دهند اما فقط 3روز بازداشت بود و بعد ...
شوق پرواز
، صخره نوردی، چتربازی، تخصص در تعمیر موتور و قایق و... اشاره کرد. وقتی از بچه های محله ابوذر درباره خصوصیات اخلاقی مسعود می پرسیم، غالبا با کلماتی از قبیل باهوش، کنجکاو، خوشرو، ورزشکار، کم حرف، بی ریا، آرام و صبور، بااخلاص، ولایی و عاشق امام خامنه ای، بسیجی فعال و... از او یاد می کنند. مسعود در این دنیا فقط 25 بهار را تجربه کرد و 21 آبان 1394 در شب جمعه اول ماه صفر، در منطقه عملیاتی حلب سوریه به فیض ...
فریده گرمساری : برای کسب مقام، نباید بازی کرد/با مشکل کمبود کارگردان های کار بلد مواجه هستیم
یا به وسیله خود شخص باشد، گروهی استعداد و علاقه در خود کشف می کنند افرادی هم که فقط با عشق و علاقه کاذب به صحنه می آیند و چند وقتی مهمان صحنه می شوند می روند؛ آمدن آسان است ماندن درست ماندن در این عرصه سخت است. *تابه حال به آموزش تئاتر پرداخته اید؟ بله، آموزش را دوست دارم، اما علمی و درست آموزش مسئولیتی بسیار حساس است، آموزش غلط یعنی پرورش غلط. آموزش در کانون پرورشی فکری کودک ...
جزییاتی از قتل عام یک خانواده به دست مادر سنگدل
قصد دارد خودش را از پنجره ساختمان پایین بیندازد که سر صدای همسایه ها مانع از خودکشی او شد. و بعد هم مامورهای نیروی اتظامی مادرم را با خودشان بردند. تحقیقات بازپرس تحقیقات بازپرس مرادی به همراه تیم جنایی در صحنه کلید خورد و مشخص شد این خانواده پنج نفره است و مادر با قصد قبلی قتل عام همه را کشته و در ادامه زمانی که قصد کشتن خودش را داشت همسایه ها رسیده اند در حالیکه تنها دختر ...
ویوین لی؛ ستاره ای که بر باد رفت
.... ستاره ای متولد شد ویوین مری هارتلی، صد سال قبل در سال 1913 از پدر و مادری بریتانیایی در دارجلینگ هند به دنیا آمد. کودکی اش را در مدارس مذهبی گذراند و بعد از آن وارد آکادمی سلطنتی هنرهای دراماتیک شد و در رشته بازیگری درس خواند. در 19 سالگی با وکیلی به نام لی هولمن ازدواج کرد و از او صاحب دختری به نام سوزان شد. ویوین تحصیلاتش در رشته بازیگری را رها کرد چرا که ...
چندین بار به عراق اعزام شده بود، اما برای بار اول بود که به سوریه می رفت. از قبل چند مرتبه خواب دیده بود ...
. گمنامی را می پسندید و در آن حال و هوا سیر می کرد. هرچند بعد از جنگ ناملایماتی با بچه های جنگ شد و اغلب مهجور و گمنام ماندند. پدر متولد چه سالی بودند، کمی از فعالیت های جهادی شان بگویید. پدرم متولد اول شهریور 1330 در شهرری بود. تا آنجا که به یاد دارم از شکل گیری سپاه تا زمانی که به درجه شهادت رسید در این ارگان فعالیت می کرد. با توجه به دیدگاه انقلابی و مبارزی که داشت ...
نام محمدرضا گلزار واقعا پرتکرارترین نام در ایران است؟!
هنرمندان واکنش نشان می دهد تا خبرهای حرفه ای شان. معین با شکلک خنده نوشته: بچه ها شما که آدرس خیاط مهناز رو دارین، میشه آدرس آرایشگر محمدرضا گلزار رو هم به من بدین؟ و آی دی با نام هنرمند نوشته: بابا شما دیگه چقدر بیکارین اینها همه داستان نیست، چراکه بعد از این کامنت تعداد زیادی از فالوئرها اعتراضات کوبانده شان را حواله هنرمند کرده اند، جمله هایی که همه شان به این مضمون ختم می شود: بیکار ...
جوانان به فکر پشت میز نشینی نباشند
تحصیلات؟ اصلا وقت و توان درس خواندن را نداشتم. *دلیل عدم درس خواندنتان چه بوده؟ بنده در سن 2 سالگی مادرم را از دست دادم و بعد از فوت مادرم، پدرم نیز بینایی خود را به طور کامل از دست داد و من به نوعی چشم پدرم در زمان حیاتشان بودم و امکان اینکه بتوانم وی را تنها بگذارم و به مدرسه یا مکتب خانه ای برم برایم میسر نبود. *چند سال است که مشغول کار بنایی هستید؟ ...