سایر منابع:
سایر خبرها
آمریکا عاشق برجام است و آن را پاره نمی کند/ زمان مذاکره با تیم مذاکره کننده در ارتباط بودم/ ظریف ...
تا ببینم چه کار می توانیم انجام دهیم. بعد یک ماه از دفتر احمدی نژاد برای من نامه ای آمد و دیدم که یک نامه یک پارگرافی خطاب به وزرای خارجه و اطلاعات (متکی و مصلحی) است که هوشنگ امیراحمدی علاقه مند است از کشورش دیدار کند، شما هماهنگی کنید که مسافرت ایشان به خوبی برگزار شود. من وقتی این نامه را خواندم، اول باور نمی کردم و 100 کپی از آن گرفتم (خنده) و به همه افراد مهم در زندگی ام یک نسخه از آن را هدیه ...
دلیل بدخطی پزشکان چیست؟
را از دست می دهند. منوچهر خیاط زاده مسئول داروخانه ای نزدیکی میدان رسالت تهران است. 20 سال سابقه کار دارد. او می گوید: اصلاً نمی فهمم چرا پزشکان ما روز به روز بدخط تر می شوند. اوایل کارم، یعنی سال ها پیش می توانستم همه نسخه ها را بخوانم، اما باورتان نمی شود، من هم با این همه تجربه این روزها نمی توانم نسخه ها را بخوانم. گاهی پیش آمده نسخه را اشتباه بپیچم. به دستیارها هم اصلاً نمی توانم اعتماد ...
ابراهیم یزدی: خوش بینم
این کارها هم می کردیم یا فقط در حد شعارهای انقلابی بود؟ نه؛ ایران هم نیروهای مخالف صدام رو کمک می کرد. مثلِ؟ صدام هم مخالفین زیادی داشت. به کردها می دادیم یا به شیعیان؟ هم به کردها می دادیم هم به شیعیان. ما متقابلاً این کارها رو می کردیم. ما به عنوان افرادی که مؤثر بودیم در اون دوره، با همه این ها مخالف بودیم. من خودم شخصاً چند بار با آقای ...
فال روزانه - فال امروز شما سه شنبه 18 آبان 95
این نیازهای گذری و سریع فرو بنشینند؛ شما بیشتر از آنچه فکر می کردید زمان دارید. متن کامل فال حافظ با صوت و معنی آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است***یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد***هر دلی از حلقه ای در ذکر یارب یارب است تعبیر: اراده ات بسیار قوی است و با آن می توانی دنیا را زیر و رو کنی. همه چیز را زیبا می بینی و از ...
روابط غیراخلاقی تازه عروس با پسران همسایه او را به دادگاه خانواده کشاند/ آن زمان من در آرزوی ازدواج بودم
.... وی افزود: زود ازدواج کردیم و من که بخاطر پروژه ای یکساله در اینجا بودم از نرگس خواستم آماده سفر به تهران شود تا در آنجا زندگی مان را شروع کنیم اما هنوز یک ماهی نگذشته بود که در تلگرامم با فیلم های مختلفی از ارتباط نامشروع همسرم با پسران مختلف همه دنیا روی سرم چرخید وقتی به نرگس گفتم سکوت و گریه کرد و گفت متعلق به دوران مجردی اش است اما من نتوانستم چشم پوشی کنم و خودم را در یک کابوس ...
رابطه عاشقانه خانم خبرنگار با یک داعشی!+عکس
به گزارش تهران پرس "سلام علیکم خواهر. می بینم که ویدئوی مرا تماشا کردی. خیلی جنجال به پا کرده. شما مسلمان هستی؟" جمعه و ساعتِ ده شب بود. در آپارتمانم روی مبل نشسته بودم که یک تروریست از سوریه در فیس بوک به من پیام داد. مدت ها بود درباره افراط گرایان اروپایی در داعش مطالعه و تحقیق می کردم. دوست داشتم بفهمم چه چیز باعث می شود همه چیز را رها کرده و جان خود را در راه چنین هدفی بگذارند. ...
روزی 30 بار مرا آزار و اذیت می کردند+ عکس
به من گفت که سوار ماشینش شوم و دوری بزنیم. پرچم های سرخ رنگ آن مرد 22 ساله تقریبا 10 سال از کارلا بزرگتر بود. طولی نکشید که او رضایت کارلا را جلب کرد. کارلا چند شب قبل از آن روز، کمی دیرتر از معمول به خانه رفت، ولی مادرش در را بر روی او باز نکرد. او می گوید: روز بعد از تماسش، همراه او رفتم. من سه ماه با او زندگی کردم و او در تمام آن مدت با من با مهربانی رفتار کرد ...
فیلم گفتگو با جوانی که فقط مزدا 3 می دزدی و عاشق موتور سنگین بود + تصاویر
آمده و موتور را دزدیده است. با توجه به اظهارات مالک خودرو موتورسیکلت ، مواجه حضوری مابین متهم پرونده ( میثم . س ) و مالک موتورسیکلت مسروقه انجام و بلافاصله متهم مورد شناسایی قرار گرفت. با شناسایی متهم پرونده توسط مالک موتورسیکلت مسروقه ، وی صراحتا به سرقت موتورسیکلت از داخل پارکینگ اعتراف مرد و گفت: حدودا یک سال پیش من خودم مالک همین موتورسیکلت بودم! که به دلیل اعتیاد شدید ...
آن زن کاری کرد که شوهرم نسبت به من سرد شد/ او و شوهرم در ویلای شمال به دام افتادند
3 سال است با بهنام دوست است. ترسیده بودم و دلم برای خودم و بچه ام می سوخت؛بعد از حدود 15 روز بهنام دنبالم آمد،حرفی به او نزدم بهنام آخر رفته بود سر همان کاری که دوستش معرفی کرده بود؛اما درآمد آنچنانی نداشت. در خانه هیچ گونه رابطه ای با بهنام نداشتم. ساعت کارش نامنظم بود. می دانستم که با زیبا بیرون است اما می ترسیدم حرفی بزنم. به خاطر زندگیم افسوس می خوردم چه ...
اعتراف های هولناک زن تهرانی به قتل همسر و فرزندانش+عکس
کشیدم و بعداز آن مازیار 4 ساله و محیا 10 ساله را چاقو زدم، بعد از آن بود که ضربه ای به شکم خودم زدم و به کنار پنجره رفتم تا خودم را پایین پرت کنم. ناگهان عابری که از آنجا می گذشت با دیدن من گفت اگر خودت را بیندازی فقط دست و پایت می شکند ولی نمی میری. با شنیدن این حرف از تصمیمم منصرف شدم و به سالن برگشتم و روی مبل نشستم و همسایه ها پس از شکستن در وارد خانه شدند. زن جوان ادامه داد: 17 ساله که بودم در ...
مرفاوی: پورحیدری به عصا رو زد به مردم نه
...> واکنش تان چه بود؟ هاج و واج مانده بودم که آنها اینجا چه کار می کنند. پورحیدری با همان چهره جدی و با ته خنده ای گفت: بیا برویم! من که جرات حرف زدن نداشتم زبانم قفل شد و شاید باور نکنید مستقیما من را به خانه خودم بردند و همانجا با من قرارداد امضا کردند. هوادار استقلال و مردم باید این چیزها را بداند. من بهترین پیشنهاد را از کشاورز داشتم ولی آنقدر استقلال برای پورحیدری مهم بود که تا فرودگاه ...
خاطرات منتشر نشده از حجت الاسلام شجونی درباره سازمان مجاهدین خلق
کسی نشان بدهند مگر به هم سنگرها. اینها جزء کشفیاتی بود که در زندان جسته گریخته دستگیر ما می شد. آنها آیات قرآن را این طوری معنا می کردند. فساد و فحشای منافقین فقط مسئله دختر و پسر نبود. برای اینها در اسلام همه چیز مباح بود که البته، یک گوشه اش را در سال 1354 درک کردم. واقعاً سال 1353 و 1354 فهمیدم، ولی باز جرأت نمی کردم بگویم. هیچ کس باور نمی کرد که اینها فساد اخلاقی دارند؛ دخترشان دختر ...
تندیس ها را باور ندارم
ها حمل بر خودستایی و فخرفروشی نشود. به هرحال اگر فرصت بیشتری داشتم تا به موسیقی خودم و آهنگ سازی بپردازم، شاید می توانستم امروز قابلیت های بیشتری را از خودم به مرحله اجرا بگذارم. به قول شاعر: دقایقی ز زمانه هنوز در پیش است/که از سراسر بگذشته ارزشش بیش است . امیدوارم بتوانم در این چند صباحی که از عمرم باقی مانده و نمی دانم چند روز یا چند ماه یا چند سال است، آن کارها و اندیشه هایی را که دست سرنوشت ...
پسری در 17 سالگی بعداز از ارتباط نامشروع با یک دختر ومادر ،مادر راکشت
مجبور بودم. تا اینکه روز حادثه تصمیم گرفتم با این درخواست مقتوله مخالفت کنم. وقتی به خانه اش رفتم، با هم مشروب خوردیم. سپس او پیشنهاد غیراخلاقی داد که سر همان با هم درگیر شدیم. او روی من پرید. نفسم بند آمده بود. برای نجات خودم، کراواتم را دور گردنش پیچیدم و با فشارش او را کنار زدم. نمی دانستم مرده برای همین سریع از خانه بیرون زدم. همان شب فهمیدم جانش را از دست داده و سه روز بعد به پیشنهاد عمه ام ...
طالبی: برخی داوران فجر تصمیم شان را از قبل گرفتند/ نورایی: سینما ملک خصوصی افراد نیست/ صالحیان: یتیم ...
را کنترل کنم تا این نگاه و سکون ها به درستی از کار درآید. منتقد کارهای خودم هستم آقای طالبی بازی ها برایتان قابل قبول است؟ از کار خودم راضی نیستم. همه کارهایم را دوست داشتم بهتر از این می شد. اولین منتقد کارهای خودم هستم . همه زحمت کشیدند دوستان پشت صحنه و جلوی دوربین زحمت زیادی کشیدند. آقای ارجمند دو روز قبل از کار فوت شدند ایشان می گفتند 15 سال است گریمورها به ...
چرا رشته ها علیه هاشمی پنبه می شود؟
....ir - خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در حاشیه نگاری از سخنرانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مراسم افتتاحیه مسابقات قرآن و عترت و نخستین جشنواره شیخ طوسی نوشت: آقای هاشمی بنویسم. که هر چند زندان برایش شیرین شد به عشق قرآن، ولی هرگز در طول بعد از انقلاب نه به بازدید از زندانی رفت و نه حکم به زندانی داد. آیت الله حتی زیر بار حکم ریاست قوه قضائیه نرفت. استدلالش هم خیلی جالب بود و خواندنی. که اگر من رئیس قوه قضائیه بشوم. تمام زندانی ها را آزاد می کنم!. به گزارش پای ...
تهران تا کربلا با پای پیاده
...: تمام آرزویم این است که دوباره اجازه بدهند این راه را همین طور پیاده طی کنم. تا الآن هم شکرگزارم که این اجازه را امسال به من دادند. دوست دارم این سفر از من آدم دیگری بسازد. یک انقلاب درونی در من ایجاد شود که باعث رشد و دگرگونی شود. دلم می خواهد کمکم کنند صبر و ایثارم بیشتر شود. عشق در درونم زنده شود و جلوه کند. وقتی آمدم خیلی آرزوها داشتم؛ اما در حین مسیر همه شان پاک شد و الآن تنها آرزویم این است که سال بعد هم بتوانم این کار را با دوستانم تکرار کنم. درست است تنهایی لذت بخش تر است؛ اما دوست دارم این لذت را دیگران هم ببرند. ...
دست بافت
، غصه ناراحت و نگران کردن مامان هم اضافه شده. پتو رو می پیچم دور خودم و کتاب را توی بغلم باز می کنم. حواسم پی مامان است که به ذهنم می رسد، ملال شب های پاییز را با بافتنی کردن درمان کنم. شب ها بافتنی می کنم. هم حوصله ام سر نمی رود، هم یک لباس گرم با قیمت مناسب گیرم می آید. توی دلم خنده ام می گیرد، تا به حال یکبار هم میل بافتنی را دست نگرفته ام. کاش به دغدغه های مامان برای این که به قول خودش خانم گری ...
عاشق صیاد بود و در سالروز شهادت او آسمانی شد
اطلاع پیدا کردید؟ روز 23 فروردین ماه ابتدا از طریق خانم یکی از همکاران آقا مجتبی متوجه شهادت ایشان شدم. قرارمان این بود من اولین کسی باشم که خبر شهادت را به من می گویند. اما این خبر همه جا پیچیده بود و تنها من بی خبر بودم. از ساعت یازده و نیم بلاتکلیف بودم تا ساعت دو و نیم عصر. بعد از اینکه مطمئن شدم لحظه ای گریه کردم. بعد رفتم نمازم را خواندم و سجده شکر بجا آوردم و زیارت عاشورا خواندم. بعد ...
این روحانی، کشاورز نمونه شده است + تصاویر
... آقای شریفی برای خرید این زمین هرآنچه داشت را وسط گذاشت تا بتواند برای وطنش تلاش کند. او در این باره می گوید: همسر من دخترخاله ام است که تک فرزند بود. همه اموال پدرشان بعد از چندسال به او رسید. پدر من هم مرد متمولی بود و علاوه بر این من در ایام جوانی خیلی کار کرده بودم و خب این دارایی ها برای خرید زمین استفاده شد. این زمین هم کاملا بی استفاده بود. خاک و آب داشت اما کسی رویش کار نکرده بود. بعد ...
امیدوارم یک ایرانی رکوردم را بشکند
مردم و به ویژه پدر و مادرم شوم. از زحمات خانواده ام هرچه بگویم کم گفته ام. روزهای اولی که وزنه برداری را انتخاب کرده بودید و به این رشته رو آوردید فکر می کردید روزی قوی ترین مرد جهان لقب بگیرید؟ اصلاً به چنین افتخاراتی فکر هم نمی کردم (با خنده). وقتی کاری را شروع می کنی اول از همه به موفقیت های کوچک تر می اندیشی. من هم آن زمان این آرزو را داشتم که به تیم ملی دعوت شوم. پس از ...
گفت و گوی به یاد ماندنی از نابغه سینما
...> در ارتش بودید و حس آزادی و رهایی داشتید؟ برای من بله دقیقا همین طور بود. به نسبت تمام چیزهایی که من تا آن روز تجربه کرده بودم، این یک آزادی دلنشین بود. من 20هزار مایل از خانه فاصله داشتم ولی خیلی خوب بودم. جنگ را دوست داشتید؟ راستش من چیز زیادی از جنگ ندیدم. اما از اول خودم را برای همه چیز آماده کرده بودم. من سال 54 به هندوچین رفتم. آن موقع دیگر جنگ خیلی در خیابان ها جریان ...
هادی رضوی: اگر ببینم در شهرزاد 2 کثافت کاری می کنند...!
از آدم ها برای مردم هنرمندان خوبی باشند ولی در برخورد نزدیک فرق می کنند. این برای خودم تجربه حرفه ای شد که باید با تامل جلو بروم. دوم اینکه روی ظاهر افراد قضاوت نکنم و به عمل و باطن اشخاص نگاه کنم. سوم اینکه با افراد حرفه ای و کسی که برای منفعتم دعوا می کند باید خوب باشم و از آنها ناراحت نشوم. چهارم به سلیقه مردم احترام گذاشتن است. از همه مهم تر اینکه این را به جرات به همه اهالی سینما ...
تلخی و شیرینی های زندگی فریبا
در امتداد جثه نحیف و بی حرکت اش رنگین کمانی از دست بافت هایش چیده شده؛ از دستگیره های رنگارنگ تا دستکش و عروسک و تزئینی های بافتنی که یا با دستان فریبا خلق شده اند یا توسط افرادی که مربی شان کسی نبوده جز فریبای 31 ساله که بیماری راشیتیسم جز چشمان و سرانگشتان و مچ دست تمام اندامش را اسیر و ابیر خود کرده است. جثه اش همچون دختربچه های سه، چهار ساله بیش از 70 سانتی متر قد و 15 کیلوگرم وزن نیست. انگشتان دستش حرکت دارد اما هیچ شبیه دستان یک فرد سالم نیست. ...
سفرنامه اجتماعی اربعین (قسمت اول)
شود تا گریه کند، حسابی منقلب بود! شروع به روضه خوانی کردم و چهار پنج نفری که اطرافم بودند ازجمله آن روحانی شروع کردند به گریه کردن. من هم روضه می خواندم و گریه می کردم. جای همه دوستان اهل بیت خالی، این شیرین ترین روضه ای بود که تا به حال خوانده بودم. بعد از روضه حضرت زهرا سلام الله علیها آن جوان مازندرانی به من گفت می شود روضه امیرالمومنین را هم بخوانی؟ من که دیگر حالی نداشتم ...
ماجرای دستمزد و ازدواج بازیگر معروف زن +عکس
مهرجویی را سه بار خواندم و هنوز هم کتاب قدیمی اش را دارم که زیر دیالوگ هایش خط کشیده ام یا نمایشنامه های بهرام بیضایی را رونویسی می کردم و آرش را حفظ بودم. اگر آن شور و علاقه ای را که آن سال ها به بازیگری داشتم، اکنون نسبت به چیز دیگری در خود حس می کردم بدون شک در آن بهترین می شدم. هانیه توسلی در پاسخ به فریدون جیرانی که از او پرسید به آن چیزی که دوست داشته رسیده است یا نه ...
هم نوایی شاعران آئینی با دو مادر دلسوخته کربلا
شینه تو باورم که کشتنت هی می گفتم به خودم، عصای دستم اصغره پیر شدم، منو سر مزار جدّش می بره کاش می شد یه بار دیگه موی تو رو شونه کنم می میرم اگه یه شب گونه هاتو بو نکنم مثل یه قرآنِ جیبی بودی تو دست بابات رفتی من فقط می گفتم که خدا پُشت وپَنات یه دلم می گفت اینا به پستی عادت دارن یه دلم می گفت یه ذرّه که مروّت ...
سلمان فارسی چگونه با پیامبر آشنا شد؟
فرستاد و در آنجا از کنیسه نصاری گذشتم و به نزد ایشان درآمدم و نماز ایشان مرا خوش آمد و با خود گفتم: آیین ایشان از آیین من بهتر است. از ایشان جویا شدم که اصل این آیین در کجاست؟ گفتند: در شام است. پس از پدرم گریختم و به شام رفتم و نزد اسقف شدم و به خدمتگذاری او پرداختم و چیزها از او می آموختم تا آنگاه که روز مرگش فرا رسید. بدو گفتم: مرا به چه کسی وصیت می کنی؟ گفت: مردم همه هلاک شده اند، و ...
التماس های کودکانه به مادر قاتل
می شد و رد خون کودکان و همسرش روی وسایل خانه. ادعاهای مادر قاتل فرزانه یک روز پس از این حادثه خونین درنخستین اظهاراتش پس از ارتکاب به این جنایت هولناک به محسن مدیر روستا بازپرس شعبه ششم دادسرای امورجنایی تهران گفت: صبح جمعه حدود ساعت 10 صبح شوهرم را بیدار کردم که صبحانه بخورد، اما او پتو را روی صورتش کشید و به من گفت برو من خودم می آیم. من خیلی عصبی شدم به آشپزخانه رفتم و ...
با یکتا گریه کردم
کارگردانان جوان و خوش فکر است و اشراف زیادی به کارش دارد و بازیگران را خیلی خوب درک می کند. علاوه بر آن حتی نسبت به نقش های کوتاه هم بی توجه نیست. آیا سکانسی در سریال داشتید که روی شما خیلی تاثیرگذار بود؟ همه لحظات سریال هشت و نیم دقیقه برایم چالش برانگیز بود و تصویربرداری با اتفاقات بد مثل مرگ همسر یکتا و ... شروع می شد. شاید باور نکنید اما اتفاقات زندگی یکتا به حدی تلخ بود که دو ...