سایر منابع:
سایر خبرها
پسربچه 3 ساله با "ماست" پدرش را نجات داد!
لنی جورج جونز یک پسربچه 3 ساله است که به محض مشاهده شرایط بحرانی پدرش عملیات نجات وی را آغاز می کند و پدر را از مرگ حتمی نجات می دهد. او پس از باز کردن در یخچال صندلی آبی خود را مقابل قفسه های یخچال هل می دهد و با بالا رفتن از آن ماست را خارج می کند. از آنجایی که به کشوی کارد و چنگال دسترسی نداشته است با یک چاقوی پلاستیکی از آشپزخانه اسباب بازی خود، ماست را به داخل دهان پدرش می ریزد ...
آزار جسمی و روحی کودک 6ساله مسلمان توسط معلم آمریکایی
کرده اند، معلم مذکور باز هم با او رودر رو شده و او را مورد سرزنش و تحقیر قرار می داده است. به طوری که هفته گذشته به کلاس درس جدید او رفته و بار دیگر اقدام به خفه کردن کودک مسلمان کرده است. کار به جایی رسیده که معلم جدید او مجبور می شود به کمک آمده و کودک ترسان و گریان را از دست معلم ظالم نجات دهد. گفته می شود که پس از این اتفاقات، پسربچه 6 ساله دیگر جرات رفتن به مدرسه را ندارد. ...
پسر 7 ساله؛ داوطلب جدید انجماد پس از مرگ
به گزارش دولت بهار، در پی انجماد جسد یک دختربچه انگلیسی مبتلا به سرطان در یک تاسیسات برودتی در میشیگان آمریکا به امید درمان در آینده، چند کودک دیگر از جمله یک پسربچه هفت ساله نیز به این کار اظهار تمایل کرده اند. این در حالسیت که کارشناسان این تاسیسات می گویند اجساد منجمد شده در آینده پس از بازگشت به زندگی هیچ خاطره ای از زندگی گذشته شان نخواهند داشت. این اخبار زمانی اعلام ...
پسربچه سه و نیم ساله ساروی عضو انجمن بین المللی تیزهوشان شد
وارش نیوز: پسر بچه سه و نیم ساله ساروی به عنوان دومین خردسال ایرانی نامش را در انجمن بین المللی تیزهوشان جهان ' منسا ' (Mensa) ثبت کرد. ' آوش رضایی مشهدیکلائی ' ، پس از ' نفس اسناوندی ' دومین کودک ایرانی است که نامش را در بین 150 کودک عضو انجمن بین المللی تیزهوشان با ضریب هوشی 135 به ثبت رساند. انجمن جهانی تیزهوشان، منسا سازمانی است که درسال 1946 درانگلستان شکل گرفت تا به ...
زمانی که واقعیت تلخی را در مورد دختر 11 ساله مان فهمیدیم دنیا جلوی چشمانم تیره و تار شد
هنوز هم بچه هستم. شیرین پس از مکث کوتاهی افزود: از مدتی قبل با برادر همکلاسی ام که 17 ساله است دوست شدم و روزی که مامانم متوجه شد چه اشتباهی کرده ام از خانه فرار کردم ولی چون نمی دانستم کجا باید بروم توی یک پارک نشسته بودم و گریه می کردم که پلیس مرا پیدا کرد و... . حمید نجات دکترای روان شناسی و مشاور خانواده در این باره می گوید: فطرت آدم ها به طور کلی پاک است و در بحث رفتارها و آسیب های ...
فیلم های تلویزیون در هفته اول آذر ماه
به گزارش روابط عمومی سیما، فیلم سینمایی تسویه حساب به کارگردانی مایکل پلاکیدو، پنجشنبه، 4 آذر ماه ساعت 22 از شبکه یک سیما پخش خواهد شد. در خلاصه داستان فیلم با بازی گراژیانا دیانا و آنجلو پاسکویینی خواهید دید: مایکل سیندونا که یکی از سران مافیا در ایتالیا است پس از جرم و جنایت زیاد در ایتالیا تصمیم به مهاجرت به آمریکا می گیرد. او با پولشویی در ایتالیا مبالغ هنگفتی را به جیب زده و حساب بانکی معتبری در نیویورک برای خود باز می کند. پس از مهاجرت سیندونا به آمریکا دولت ایتالیا که ...
عبور از رود خانه گاگاسور/ از دفتر خاطرات زنده یاد حاج حمید قبادی
در وسط ارتفاعاتی که ما و عراقی ها روی آن مستقر بودیم، رودخانه ای به نام گاگاسور وجود داشت. ما برای انجام مأموریت باید از آن عبور می کردیم؛ آن هم در تاریکی شب. عبور از این رودخانه خروشان کوهستانی در هوای سرد و یخ بندان و در هوای تاریک، ترسناک بود. اما هر طور [...] در وسط ارتفاعاتی که ما و عراقی ها روی آن مستقر بودیم، رودخانه ای به نام گاگاسور وجود داشت. ما برای انجام مأموریت باید از آن عبور می کردیم؛ آن هم در تاریکی شب. عبور از این رودخانه خروشان کوهستانی در هوای سرد و یخ بندان و در هوای تاریک، ترسناک بود. اما هر طور بود کار شروع شد. مأموریت ما یافتن آسان ترین و مناسب ترین مسیر در آن منطقه بود. مسیر گروه های شناسایی تا آن طرف رودخانه مشترک بود؛ اما به محض عبور از رودخانه گروه ها بر اساس طرح مانور خود، جدا می شدند. در اولین مأموریت 64/11/19، شب به سمت رودخانه حرکت کردیم. زمین حالت سرازیری داشت؛ برای همین با سرعت بیشتری جلو می رفتیم. ساعت ده شب کنار رودخانه رسیدیم. پانزده نفر بودیم که در سه یا چهار گروه تقسیم شده بودیم. برای عبور از رودخانه سعی کردیم مسیر مناسبی را پیدا کنیم که گدار بیشتری داشته باشد و عمق آب از قدمان بالاتر نباشد.قرار شد بلند قدترین فرد آماده عبور از رودخانه شود و به عنوان اولین نفر رودخانه را ارزیابی کند.سپهدار بهادری،[1]قدبلندترین فرد ما لباس مخصوصی را پوشید و کفش هایش را کنار رودخانه درآورد؛ تجهیزات انفرادی و اسلحه و مهمات خود را جا گذاشت. برای اینکه آب او را با خود نبرد و غرق نشود طنابی را که قبلاً به اندازه عرض رودخانه آماده کرده بودیم به کمر او بستیم تا به موقع او را بکشیم و نجات دهیم. آدم فداکار و خوش اخلاقی بود. بیشتر اوقات چهر ای خندان داشت و براساس ضرورت صحبت می کرد. بهادری آرام وارد آب شد. حاج رحیم دلفان، مسئول کنترل طناب بود. دو نفر دیگر هم آماده کمک به حاج رحیم برای کشیدن طناب و جلوگیری از غرق شدن احتمالی بهادری بودند. او کم کم به داخل آب می رفت و طناب هم به تناسب فاصله او رها می شد. اگر طناب بیشتر از حد لازم شل می شد، روی آب می افتاد و سرعت آب باعث می شد طناب او را هم با خودش به سمت پایین ببرد برای همین، کنترل طناب کار مشکلی بود؛ مخصوصاً زمانی که بهادری به علت تاریکی از دید ما محو شد و فقط یکی از بچه ها با دوربین دید در شب او را کنترل می کرد. بهادری نصف مسیر چهل متری عرض رودخانه را پشت سر گذاشته بود و آب تا سینه او بالا آمده بود؛ اما با تمام تلاشی که داشت نتوانست دوام بیاورد و آب او را زمین زد و لحظاتی زیر آب رفت؛ اما افراد آماده بوسیله طناب به سرعت او را به طرف ساحل کشیدند. تمام لباس ها و بدنش خیس شده بود. هوا خیلی سرد بود. به سرعت لباس هایش را در آوردیم. هر کدام از بچه ها تکه ای از لباس خود را در آوردند تا او را بپوشانند. قرار شد که این بار یکی از افراد کوتاه قد، عبور از رودخانه را امتحان کند. من داوطلب شدم. لباس ماهیگیری به تنم بزرگ بود. مجبور شدم بخشی از لباسهایم را که تنم بود بیرون نیاورم و لباس ماهیگیری را روی آن ها بپوشم. طناب را به کمرم بستم و از خداوند بزرگ درخواست کمک کردم. هر چه دعا و راز و نیاز به ذهنم رسید، خواندم و حرکتم را شروع کردم. صدای مهیب رودخانه در شب تاریک و آلوده به حضور دشمن واقعاً هیجان عجیبی داشت. سعی کردم به آرامی حرکت کنم تا اشتباه کمتری داشته باشم. آب کم کم به کمرم رسید. من ساحل و بچه ها را می دیدم؛ اما آنها به دلیل این که بیشتر بدن من داخل آب بود، مرا نمی دیدند. هر چه بیشتر در رودخانه پیشروی می کردم. سرعت آب بیشتر می شد وزنم سبک تر و کنترلم کم می شد. در طول حرکت، متوجه شدم که باید یک پایم را جلوتر بگذارم و آن را به کف زمین محکم کنم و بعد پای دیگر را بردارم. گاهی آب چنان بر جسمم فشار می آورد که پاهایم لحظاتی از کف رودخانه جدا می شد؛ اما باز هم جدیت می کردم تا سقوط نکنم. گاهی چند دقیقه می ایستادم تا نیرو بگیرم و بعد به آرامی حاج رحیم را صدا می زدم که طناب را شل کند. پهلویم را در مسیر حرکت آب قرار می دادم تا فشار آب کمتر بدنم را تحت تأثیر قرار دهد. وقتی به حرکت آب در اطراف خودم توجه کردم سرم گیج رفت و به زحمت توانستم خود را کنترل کنم. آب تا گردنم بالا آمده بود. به طرف ساحل عراقی ها نگاه کردم احساس کردم بیشتر از نصف رودخانه را طی کرده ام. روحیه ام به سرعت تقویت شد. هیچ گاه احتیاط در حرکت را فراموش نمی کردم. کم کم به ساحل نزدیک شدم. متوجه شدم که آب از سینه تا کمرم پایین آمده است و شتاب آب کمتر اذیتم می کند خود را به ساحل رساندم. نیمه جان بودم؛ اما از شدت خوشحال طناب را به شدت تکان دادم. به سرعت طناب را از کمرم جدا کردم و آن را به صخره ای بستم تا بقیه بچه ها به کمک طناب از رودخانه عبور کنند.به این ترتیب بالاخره عبور جمع پانزده نفری ما یک ساعت و نیم طول کشید. نزدیک به پانصد متر راه مشترک داشتیم و بعد هر گروه به مسیر خودش می رفت. اسم رمز گذاشتیم و خداحافظی کردیم. گروه ما 3 نفره بود. خودم بودم. داریوش مرادی بود و مجتبی احمدی که بچه خرم آباد بود. از شیار محل خداحافظی به سمت ارتفاعات در سمت چپ تغییر مسیر دادیم. هدف ما شناسایی مواضع دشمن در یال اصلی ارتفاعات کاناصر بود به سمت کوه کاتو که مشرف به شهر چوارتا عراق بود. گروه پیرحیاتی مأموریت شناسایی مواضع دشمن در ارتفاع اصلی ناصر را داشت و گروه صادق عباس مسئول شناسایی مواضع و استحکامات دشمن در کوه کچل برو بودند. در مسیر حرکت خیلی دقت می کردیم؛ چرا که اولین شب شناسایی بود و به منطقه ناآشنا بودیم. به دلیل کوهستانی بودن منطقه سعی می کردیم حتی الامکان مسیر حرکت مان را از مناطق مرتفع انتخاب کنیم. ساعت 2 نیمه شب بود که متوجه سرو صدایی شدیم. بعد از دقت و بررسی مشخص شد که دشمن در یکی از شیارها برای کنترل آن منطقه مستقر شده و تعدادی نیروی کمین بکارگیری کرده است لذا سعی کردیم به آرامی از آن ها عبور کنیم. اما گاه ریگی و سنگی از زیر پایمان در می رفت و باعث سر و صدا می شد. با دوربین مادون قرمز قسمت زمین و مسیر مقابل را چک و نگاه می کردم تا وضعیت منطقه دستمان باشد. ساعت 5/3 به مواضع دشمن رسیدیم. چون ورود به مواضع دشمن به دلیل احتیاط خاص خود وقت زیادی طلب می کرد لذا تصمیم گرفتیم از همان جا با ثبت و شناسایی مسیر پیموده شده به عقب برگردیم تا روشنایی روز حضور ما را مشخص نکند. از آن جا که مسیر پیموده شده را چک کرده بودیم؛ با سرعت بیشتری به سمت رودخانه حرکت کردیم. به رودخانه که رسیدیم یکی از لباس های ماهیگیری کنار طناب بود. فهمیدم یک گروه از بچه ها قبل از ما برگشته اند لباس مخصوص را پوشیدم و آن سوی رود خانه رفتم و بقیه لباس ها را برای بچه ها آوردم تا با استفاده از آن ها به سمت سنگرهای خودی برگردیم. درج شده توسط : سرویس خبر و رسانه " میرملاس " ...
با شهرام ارتباط پنهانی داشتم / شبی که او را به خانه ام دعوت کردم فرشاد در یکی از اتاق ها مخفی شده بود
به گزارش سرویس حوادث کواره، رابطه من و شهرام مدت ها ادامه داشت و همیشه خیالم از بابت تهیه مواد راحت بود تا این که بالاخره شوهرم به من شک کرد. دستم برای شوهرم رو شده بود و مجبور شدم همه چیز را برایش تعریف کنم. فرشاد، شهرام را مقصر معتاد شدنم می دانست و از همان روز اول از او کینه به دل گرفت. او از من خواست به بهانه تهیه مواد شهرام را به خانه بکشانم تا از او انتقام بگیرد. من هم کاری را که ...
مکبث رومن پولانسکی روی آنتن می رود/ عصر یخبندان2 در سیما
به گزارش خبرگزاری مهر ، فیلم های سینمایی، تلویزیونی و انیمیشن تسویه حساب ، تا مدار ده درجه ، در کنارم بمان ، جنگجویان رودخانه ، چاه دیو ، رویای ناکام ، سرزمین مادری ، غرق شده در ساحل ، عاشق ها ایستاده می میرند ، پسر شماره 7 ، مکبث ، عصر یخبندان 2 ، یکی بود یکی نبود ، گاتی رو بگیر ، هفت مجازاتگر ، دیده بان ، افسانه خزان ، سرزمین بادها ، پسربچه ای با دوچرخه ، افسانه سرزمین آوز ، توریست ، رها ، هور ...
پسر هنگام اقدام هولناک با خواهر و مادرش دیوانه بود
جنایی در قتلگاه خواهر خانواده حاضر شدند. پسر خانواده که ماجرای جنایت خانوادگی را به ماموران اطلاع داده بود همان ابتدا هدف تحقیق قرار گرفت و گفت: این ساختمان 3 طبقه خانه پدری ام است که یکی از برادرهایم که شاهرخ 56 ساله است در طبقه دوم و مادرم در طبقه اول ساختمان زندگی می کنند و پدرم نیز در باغی در اطراف تهران جدا از مادرم سکونت دارد. این مرد ادامه داد: در خانه بودم که خواهرم ...
شوخی تاسف بار معلم با دانش آموز
: خودت بگو چیکارت کنیم دانش آموز: قول مردونه میدم که دیگر این کار را نکنم. این دیالوگ فیلمی است که طی چند روز گذشته فضای مجازی را به تسخیر خود درآورده است. فیلمی که در آن پسر بچه ای به خاطر بازی کودکانه توبیخ و تنبیه و ابزار خنده ملت می شود. پسری که با لهجه شیرین اصفهانی دلیل شیطنتش را توضیح می دهد و سوژه مسئولان آن مدرسه می شود. اما این فیلم با واکنش های منفی کاربران شبکه اجتماعی مواجه ...
همراه با فیلم های سینمایی و تلویزیونی در اولین هفته آذر ماه
ماجراجویی در ده سال قبل مربوط می شود. سال ها پیش کاستلو به همراه دوستش والورد در یک قایق ماهیگیری کار می کرده اند که قایق به صخره ها برخورد کرده و ناخدا می میرد، اما کاستلو و دوستش زنده مانده اند. کارآگاه از بریده های روزنامه متوجه می شود دقیقا در همان شبی که قایق آنها غرق شده، در همان منطقه زنی ناپدید شده است و ... ************************************* فیلم سینمایی عاشق ها ...
گزارش وقایع استان از تمایل جوانان اراکی به زندگی مجردی /جوانان استقلال طلب
بدون مرد مرضیه 25 ساله، همدانی و 6 سالی است که به تنهایی زندگی می کند، او که در ابتدا برای قبولی در دانشگاه وارد اراک شد. امروز با پیدا کردن کار و ادامه تحصیل سعی می کند از هر طریقی شده خود را در اراک ماندگار کند.مرضیه می گوید: سال 89 در رشته مهندسی صنایع در اراک قبول شدم، پدر و مادرم در همدان جراح هستند و دوست داشتند من نیز مثل آنها برای جامعه ام فردی مفید باشم و بدون هیچ مخالفتی من را به ...
اوباما در طول 8 سال ریاست جمهوری آمریکا
در جریان بازدید از دفتر Oval در واشنگتن، در مقابل پسر یکی از کارکنان کاخ سفید، سرش را خم کرده و پسربچه او را نوازش می کند. 13 آوریل 2009؛ اوباما به همراه سگ جدید خانواده ش در یک کوریدور در حال دویدن است. این سگ شش ماهه پرتغالی در کاخ سفید نگهداری می شود. نام این سگ بو است که توسط سناتور تد کندی و همسرش ویکتوریا به دختران اوباما هدیه داده شده است. 9 آگوست 2010؛ پرزیدنت اوباما ...
حرکت عظیم جهانی در اربعین استقبال از حضور امام عصر (عج) است
نیز بخشنامه ای و دولتی نبوده و حرکتی الهی است و دست خدا همراه عزاداران حسینی در طول تاریخ است، گفت: این حرکت نه زمان، نه مکان و نه قشر خاص دارد و همه طبقات در عزاداری امام حسین (ع) حضور دارند. وی با یادآوری اینکه در دوران هشت سال دفاع مقدس نیز مردم مجبور نبودند در جبهه ها حضور یابند، اظهار داشت: جوانان همسن حضرت قاسم (ع) با چه تمهیداتی در جبهه ها حضور می یافتند، پیرمردهای 80 ساله حضور ...
زنگ خطر بی آبی به صدا در آمد/ بحران حاشیه نشینی و فقر
سفر را آغاز کردند. " دامداری دیگه چه فایده داره.؟ دام مریضه، علوفه نمی خوره . تازه اگه علوفه هم بخوره گرونه " پنجاه ساله است با موهایی یکدست سفید دست کم به هفتاد ساله ها می ماند. " غصه پیر و کورم کرد." از همان هاست که جانی برای رفتن نداشت و مجبور به ماندن در این زمین های برهوت زده شده است. "بچه های کوچیک اینجا تاب این هوا رو ندارن." برای عکاسی چنان رها اجازه می دهد که انگار چیزی برای از ...
مجموعه داستان های کوتاه اجتماعی صلاح عسگرپور ( 2 ) : دختری در گرداب
آمدن دو دکتر اورژانس بر بالین دختر جوان، تلاش برای نجات جان وی آغاز شد. از سوی دیگر نگهبان بیمارستان به سوی همراهان بیمار رفت و از آنها خواست به بخش پذیرش بروند و برای دوستشان پرونده تشکیل دهند. مسئول پذیرش که به رفتار دخترها مشکوک شده بود از آنها کارت شناسایی خواست که یکی از آنها با دستپاچگی گفت کیفم را در ماشین جا گذاشته ام تا شما کارها را انجام می دهید من هم مدارک را می آورم. بدین ...
یاسر دستش را روی دستانم گذاشت و... / مقاومتم درهم شکست
.... بچه هفت ماهه رو هم داد به شیما، اصلا انگار نه انگار که اتفاقی افتاده! با نیش باز اومد خونه و گفت مامان برام یه لیوان چای بیار! محلش نذاشتم. گفتم نفرینت می کنم یاسر. شیرم رو حلالت نمی کنم. با خنده گفت خب مامان جون با هم تفاهم نداشتیم! تازه خوشحال بود از این که شیما قبل از ازدواج اونقدر عاشقش شده که بدون مهریه به عقدش در اومده! مهدیه در حالیکه صدایش بغض آلود بود ادامه داد: می دونی، دلم ...
مراسم افتتاحیه طرح استعدادیابی قاریان نوجوان قرآن کریم آذربایجان غربی برگزار شد
گذشته با عنوان نغمه های آسمانی و به صورت متمرکز برگزار می شد و پس از دریافت نتایج درخشان آن ، سازمان دارالقرآن کریم کشور امسال این طرح را در سطح کشور و در تمامی استانها در نظر گرفته است. وی افزود: مانیز در استان با همکاری موسسه دارالحافظین قرآن کریم استان همانند دیگر نقاط کشور این طرح را ویژه نوجوانان 13 تا 15 ساله پسر با هدف تربیت نیروی متخصص قرآنی اجرا خواهیم نمود. مسئول ...
بولدوزر درمانی حاشیه نشینی را محو نمی کند
میان کپرنشین ها هم جامعه را حساس تر کرد. رابط می گوید: عکس پسر شهید شان را نشان ما دادند و گفتند به آنها بگویید ما خانواده شهید هستیم. اما شاید کمتر کسی فکر می کرد که آنچه در بیابان های تهران اتفاق می افتد ادامه فاجعه خشک شدن هامون است. هامون که خشک شد ریگ های روان به زندگی اهالی سیستان و بلوچستان هجوم آوردند. روستا ها زیر ریگ ها مدفون شدند و خشن ترین چهره خود را به اهالی نشان داد. زابلی ها ...
5 نشانه از برتری نظم منطقه ای ایران بر آمریکا
به گزارش عصر دنا، تحولات جهان عرب که از سال 2011 شروع شد، ضربه شدیدی بر نظم آمریکایی حاکم بر منطقه وارد کرد. در این دوران، بازیگران منطقه ای بعد از مدت ها به دنبال تغییر نظم حاکم و پیگیری نظم مورد نظر خود بودند. در واقع تا اوایل سال 2000 میلادی، آمریکا نظم مورد نظر خود را در منطقه به خوبی به اجرا گذاشته بود اما در این سال اولین ضربه جدی به این نظم وارد شد و نظامیان رژیم صهیونیستی که با حمایت ...
5 نشانه از برتری نظم منطقه ای ایران بر آمریکا
به گزارش سراج24 ، تحولات جهان عرب که از سال 2011 شروع شد، ضربه شدیدی بر نظم آمریکایی حاکم بر منطقه وارد کرد. در این دوران، بازیگران منطقه ای بعد از مدت ها به دنبال تغییر نظم حاکم و پیگیری نظم مورد نظر خود بودند. در واقع تا اوایل سال 2000 میلادی، آمریکا نظم مورد نظر خود را در منطقه به خوبی به اجرا گذاشته بود اما در این سال اولین ضربه جدی به این نظم وارد شد و نظامیان رژیم صهیونیستی که با حمایت ...
+18 تصاویر باورنکردنی تکان دهنده تاریخ تصاویر باورنکردنی تکان دهنده تاریخ
کشیدن لباس های سوخته اش نجات یافت. او تا هنوز زنده است و در کانادا زندگی می کند. این عکس افکار عامه را در ارتباط با جنگ ویتنام تحت تاثیر قرار داد. نیک یت، عکاس این عکس در سال 1973 برنده جایزه پولیتزر شد . مرد افغانی که به سرباز آمریکایی مشغول نبرد چایی سبز تعارف میکند. تکان دهنده ترین عکس های تاریخ این عکس توسط یک عکاس انگلیسی در کمپ گرسنگان آفریقا گرفته شده است. درحالیکه کودک ...
انگیزه های خودکشی های مترویی و برج میلادی!
در ایستگاه نواب خودکشی کرد. در این سال یک زن دیگر هم در ایستگاه حسن آباد دست به خودکشی زد، اما جان سالم به در برد. در سال 88 در دو روز، دو خودکشی در متروی تهران اتفاق افتاد: یک پسر 17ساله و مردی در ایستگاه طرشت؛ که هر دو در دم جان سپردند. سال 89، سال آرامی برای مترو بود و خبری از خودکشی به گوش کسی نرسید. در سال 90 زنی 40ساله در ایستگاه نواب خودکشی کرد و اسفندماه هم خودکشی نافرجام یک دختر 20ساله ...
روزی حلال خستگی را از تنم می تکاند
.... هر سال یک خانه عوض کرده ایم. اجاره خانه ها نسبتا بالاست و همین که نمی دانی تا کی توی این خانه هستی، سخت است. فرقی نمی کند خانه چندمتری باشد فقط مال خود آدم باشد. خدا به همه اول سلامتی، بعد هم مستأجرها را سرپناهی بدهد. دعای دیگرش به وقت دیدن حرم امام حسین(ع) شفا گرفتن دختر کوچولوی عمویش است. دختر بچه هشت ساله ای که پلاکت خونش پایین است. بیماری سختی دارد. هر 3-2 ماه یک بار بستری می شود. پدرش هم رفتگر است اما چون دخترشان، بچه پنجم بوده، بیمه تکمیلی شاملش نمی شود و هزینه های درمان روی دوش پدر است. دعای خاص علی آقا در حرم امام حسین(ع) شفای او است. ...
قبل از انتشار عکس فرزندتان، به آینده اش فکر کنید
داشته باشد، چه از نظر امنیتی، چه از نظر اخلاقی. آتلانتیک — بله، تمام آن عکس های فیسبوکْ زیبا و جذاب هستند، اما آیا می دانید آن ها چگونه بر زندگی کودکان تأثیر می گذارند؟ در وب، بچه ها، همانند گربه ها، همه جاهستند. اکثر کودکان دوساله در آمریکا -طبق یکی از بررسی ها در سال 2010، بیش از نوددرصد آنان- اکنون در فضای مجازی حضور دارند. بیش از هشتاددرصد از ...
نگاهی به آخرین اثر منتشرشده ی ایوان کلیما به فارسیدرجست وجوی روشنایی و امید
اساس آن، نواحی آلمانی زبان چکسلواکی به آلمان ضمیمه شود. هنوز یک سال از این توافق نامه نگذشته بود که جنگ شروع شد و سه سال بعدش، در دسامبر 1941، او و خانواده اش روانه اردوگاه کار ترزین اشتاد شد؛ جایی که دیگر حق نداشت به مدرسه برود، حق نداشت به سینما برود، حق نداشت سوار اتوبوس شود و بدتر از همه مجبور بود یک ستاره شش پر به سینه اش بزند. چهار سال تمام در اردوگاه عمرش در صف غذا، شیر و زغال سنگ ...
با همایون شاهرخی؛ از پاس تا حاشیه های 2006
. بازگشت او به ایران این بار اما همیشگی بود. در سال 1380 به محض حضورش در کشور، پیشنهاد مربیگری پاس را قبول کرد تابار دیگر یکی از قدیمی های این باشگاه روی صندلی مربیگری پاس بنشیند. برنامه او سه ساله بود. دو سال نخست، عملکرد قابل دفاعی از خود بر جای گذاشت. رتبه چهارم و دوم، نتیجه قابل قبولی بود که در سال سوم می توانست منجر به قهرمانی در لیگ شود، اما پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی، مضووعی نبود که ...
نارکوس؛ رابین هود تبهکار
بر آمده است چون زیادی بچه مثبت به نظر می آید اما او در یک پروسه دشوار و طولانی توانست خودش را به نقش نزدیک کند؛ پروسه ای که از آن با عنوان مسخ شدن یاد می کند و می گوید کاری کرد تا اسکوبار نه فقط جسم که روح او را تسخیر کند. او که بابت نقش های درخشان کارنامه اش بیش از 20 جایزه از جشنواره های سینمایی و تلویزیونی برزیل و آمریکای لاتین دریافت کرده، تمام هم و غم خود را صرف نزدیک شدن به نقش ...
اقتدار با مذاکره به دست نمی آید/ در 15 سال گذشته 90 هزار حاجی در مکه کشته شدند
ارتش و سپاه وجود داشت، لازم نبود دانشجویان و دانش آموزان به جنگ بروند، افزود: در دورانی که خرمشهر به دست عراقی ها افتاد، نیروی نظامی مقتدر در کشور نبود. وی با اشاره به اینکه بنی صدر خائن، استاندار خائن خوزستان که دست نشانده بنی صدر بود و از طرفی وجود خواص بی بصیرت باعث سقوط خرمشهر شد، ادامه داد: در آن دوران پر تنش دانشجویان بابصیرت کاری کردند که 10 سال است مدیریت یادمان شهید علم الهدی ...