سایر منابع:
سایر خبرها
آرش با دختر خواهرم ارتباط شوم داشت / از در و همسایه ها شنیدم و ...
داد مادر مهربان و مظلوم برسند، او سوخت و جا در جا، مرد و برای همیشه ایّام، دختر دلبندش را در برزخی از مشکلات تنها گذاشت. من هرچند کوچک بودم امّا پیوسته خود را در مرگ مادرم مقصر دانسته و پیوسته شب و روز گریه می کردم. بعد از فوت مادر دیگرهرگز به مدرسه نرفته و خود را به تمامی در خانه حبس کردم. بعد از چهلم مادر، پدرم گلی را به خانه آورد و از همان بدو ورودش به خانه، جنگ و جدل بین من و او آغاز ...
فریبا نادری:وقتی مردم درفضای مجازی به هنرمندان ناسزا می گویند،دلیلی ندارد وارد این فضا شوم
بخشهایی از اظهارات او را می خوانید: داستان قصه گیتی درباره استفاده نادرست از فضاهای مجازی و اینترنت است و بیانگر دغدغه فضاهای مجازی زنی خانه دار با بازی رویا نونهالی. این زن دوستانی دارد که یکی از آنها من هستم. من در این فیلم نقش زنی را ایفا می کنم که بسیار به ظاهرش اهمیت می دهد، اما به فکر زندگی زناشویی اش نیست و به همین دلیل زندگی اش رو به فروپاشی است. آدم عکس یهویی نیستم ...
در گوشی پدرم مطالب باورنکردنی را دیدم و متوجه ارتباط مخفیانه پدرم با آن زن ها شدم که...
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، پدرم شب ها تا دیروقت سرش توی گوشی تلفن همراهش بود. رمز ورود گوشی را زیرچشمی یاد گرفته بودم. از سر کنجکاوی، گوشی را مخفیانه برمی داشتم و سوراخ سنبه های آن را زیر و رو می کردم. متوجه شدم پدرم در شبکه های اجتماعی با چند زن در ارتباط است و آن ها مطالب و عکس های زشت برای همدیگر ارسال می کردند. نسبت به او که تا آن موقع قهرمان زندگی ام بود احساس بسیار بدی پیدا کردم ...
شکایت از خانم روانشناس به اتهام قتل مادر 80 ساله
دستور احضاراین زن را صادر کرد. وی دیروزبه بازپرس جنایی گفت: من روانشناس هستم و سال گذشته به خاطر مشکلاتی که با همسرم داشتم تصمیم به جدایی گرفتم. برای همین بیشتر مواقع به خانه مادرم که تنها زندگی می کرد می رفتم. روز حادثه طبق معمول به خانه مادرم رفتم که متوجه شدم او سرما خورده و حال خوبی نداشت. با برادرم تماس گرفتم و موضوع را گفتم و بعد از آن مادرم را به بیمارستان بردم. حتی دو شب نیز مراقبش بودم ...
وقتی نوعروس با دماغ شکسته به کلانتری رفت! / زود باردار شدم
در تصمیم برای فرار از خانه، او را همراهی کنم این گونه بود که من و برات با فرار از خانه پدرم را مجبور کردیم با ازدواج ما موافقت کند اما هنوز چند ماه از این عشق دیوانه وار نگذشته بود که آرام آرام چشمانم باز شد و توانستم عیب هایی که پدرم به او نسبت می داد را ببینم. همسرم دیروقت به خانه باز می گشت و با زنان دیگری ارتباط داشت. حتی مدتی بعد متوجه اعتیادش شدم ولی نمی توانستم به خانواده ام چیزی بگویم او ...
سوختن زن،خودسوزی یا جنایت؟
داشتند و احتمال می دهند که دامادشان با ریختن بنزین روی دخترشان، او را به آتش کشیده است. در چنین شرایطی قاضی دستور احضار شوهر وی به دادسرا را صادر کرد. وی دیروز وقتی در شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران حاضر شد، به قاضی ایلخانی گفت: 3سال بود که با همسرم ازدواج کرده بودم اما این اواخر به شدت با هم اختلاف داشتیم و مدام درگیر بودیم. روز حادثه هم بر سر حرف و حدیث هایی که خانواده او مطرح کرده بودند ...
ماجرای عجیب پیوستن به داعش
خواهد مسلمان شود. در همان روز وقتی او مسلمان شد، واقعا شگفت زده شدم. راستش را بخواهید من در آن لحظه در مسجد مشغول راز و نیاز بودم و پدر و مادرم اولین کسانی بودند که متوجه به روی آوردن جائلین به اسلام شدند. وقتی به خانه برگشتم، فهمیدم که او مسلمان شده و واقعا از خوشحالی زبانم بند آمده بود. محمد حالا در مورد "سورپرایز دوم" می گوید: تقریبا چند هفته بعد، جائلین بدون اینکه من چیزی گفته باشم ...
نه من، نه همسرم... عشق سالار است
اش حرف های جالبی زد، علت شکستش در ازدواج اول، ماجرای جابه جایی یکی از برادرانش هنگام تولد در بیمارستان، رابطه اش با دخترانش و... با هم بخوانیم. آقای خمسه شما چه زمانی و کجا به دنیا آمدید؟ چه عرض کنم؟! هرکس در این زمینه یک نظری دارد. پدرم می گوید زمان احمدشاه ، مادرم می گوید ی ک روز زمستانی ، هیچ کس درست نمی داند انگار آن سال جنگ جهانی دوم تمام شده بود ، اما شناسنامه ام 9 بهمن ...
درخشش بانوی موتور سوار ایرانی در جهان
شروع کردم. مادرم خیلی تشویقم می کرد و جلوی کارم را نمی گرفتم. به انتخابم افتخار می کرد و می گفت دختر باید زرنگ باشد و همه کاری بلد باشد. من از سال 89 تا 91 در شارجه امارات موتور ریس سوار می شدم و در سفری که به تایلند هم داشتم آنجا در پیست موتور ریس سوار شدم و متاسفانه نمی دانستم که در ایران خانم ها می توانند به صورت حرفه ای در پیست موتورسواری کنند و آن زمان هیچ شناختی نداشتم ...
گلوریا هاردی عاشق هفت سین است
آمده بودم که دلیل آن به خاطر ازدواج با ساعد سهیلی بود. من با ساعد سهیلی وقتی به خاطر جشنواره فیلم به پاریس فرانسه آمده بود، آشنا شدم و بعد عاشق شدیم و ازدواج کردیم. ما نمی خواستیم شلوغ کرده و خبر ازدواج مان را پخش کنیم. فکر هم نمی کردیم این خبر برای مردم خیلی مهم باشد اما بعد از پخش سریال، ازدواج من و ساعد سهیلی برای مردم مهم شد و دوست داشتند ما را با هم ببینند. ما هم عکس دونفره مان را ...
لاله صبوری، بازیگر نام آشنا از زندگی شخصی و خانوادگی اش می گوید
شیطان بودم و حسابی بزرگ ترها را اذیت می کردم. شیطنتم به خانه محدود نمی شد و در مدرسه هم همه من را به عنوان یک دختر ناقلای تخس می شناختند. مادر من به دلیل آن که معلم بود و روحیه ای فرهنگی داشت با توجه به دیدگاه خاص خودش به ما اجازه نمی داد در خیابان بازی کنیم. از آن طرف رفت و آمد هر روزه هم با فامیل نداشتیم که من بتوانم با بچه های آنها باشم. تقریبا هفته ای یک بار خاله ام به منزل ما می ...
خواستگاری به شیوه داریوش ارجمند
ما این مفهوم را به اشتباه پرورش داده ایم؟ چرا یک مرد که می خواهد زنش را طلاق بدهد اول از همه به فکر مهریه است یا زنی که با همسرش مشکل پیدا می کند بلافاصله به سراغ اجراگذاشتن می رود؟ باید چشم بصیرت را بازکنیم و طور دیگری به مفهوم زیبا و متعالی مهریه بیندیشیم. من دوست داشتم دو پسرو دو دختر داشتم تا فرزندان آنها خاله، عمه، عمو و دایی داشته باشند و همیشه ناراحت بودم که چرا یک دختر دیگر ندارم ...
گفتگو با اولین و تنها مجری نابینای صدا و سیما
...، به همین خاطر هر روز ترس و هراس های جدیدی به وجودش حمله ور می شدند. به من می گفتند نابینا و همین موضوع به شدت حالم را بد می کرد. خوب به یاد دارم تا جای خلوتی پیدا می کردم شروع می کردم به گریه کردن. موقعیتی که برایم پیش آمده بود خیلی سخت بود. بیشتر اوقات مادرم با من به مدرسه می آمد. البته دیگر خبری از مدرسه ای که شاگردان زیادی در کلاس هایش بنشینند نبود. من مجبور بودم در مدرسه ای ...
شهاب حسینی: چگونه عاشق پریچهر شدم؟
وجود اسباب بازی اتومبیل، امری ناگزیر است. مادر من هم برایم از این ماشین های کوچک اسباب بازی می خرید. مجموعه ای جمع کرده بودم که در آن 150 ماشین کوچک به چشم می خورد. هنگام اسباب کشی، اسباب بازی ها را جا گذاشتم. 2 هفته بعد که فهمیدم کیسه حاوی ماشین ها نیست، از این موضوع بسیار ناراحت شدم. اول دبستان را در مدرسه بامداد نو گذراندم. سال بعد به خاطر کار مادرم به خرم آباد نقل مکان کردیم؛ او ...
لحظه به لحظه با برنامه 90/ LIVE
و هم تیمی ها بوده است. وی در این باره که اگر به اول فصل برگردد در پرسپولیس نمی ماند، اذعان داشت: نظرات متفاوت است. اگر فکر پیشرفت نکرده بودم هرگز راهی پرسپولیس نمی شدم. من اهداف زیادی داشتم که پرسپولیس را انتخاب کردم. در سه ماه شاید بیش از هر سال فوتبالی خود تمرین و تلاش کردم. خیلی بالا و پایین کردم اما احساس کردم شاید آن کارایی لازم را برای پرسپولیس نداشته باشم. اگر در این ...
اولین بار خانه دوستم منحرف شدم / زن شوهردار به خاطر چاق بودن زندگی اش را باخت
و بسیار افسرده حال بودم وحوصلهً هیچ کس را نداشتم. با مصرف شیشه کمی آرام شده بودم و به این امید که مشکل بدنی ام نیز حل بشه وکمی لاغر بشم، با شور و احساس ویژه ای شیشه مصرف می کردم. مشکلت حل شد؟ هرگز! هم خودم سوختم و هم زندگی اطرافیانم را سوزاندم. روز به روز مصرفم بیشترمی شد تا این که همه اعضای خانواده دیگر متوجه تغییر رفتارمن شده بودند. من که زنی خانه دار وهمسری مهربان برای ...
نادر روز بارانی مرا به خانه اش برد و در را قفل کرد و
.... اما هنگامی که خود گرفتارمشکل شدم؛ فهمیدم همه کسانی که دچار انحراف و اشتباه شده اند، ذاتاً بی بند و بار نبوده اند؛ بلکه اغلب آنها نیز به مانند من، بیش از حد به خودشان اطمینان داشته و به راستی از همین نقطه ضعف بزرگ،ضربه خورده اند. هنگامی که در کنکور دانشگاه قبول نشدم. تصمیم گرفتم شغلی پیدا کنم. تنها مادرم به خاطر دغدغه هایی که نسبت به محیط کار آینده من داشت، با اشتغال من ...
من عاشق پسر داییم بودم / همدیگر را ملاقات کردیم و من کلید در ورودی مجتمع را به او دادم
شان کلید خورد. مجید وقتی از خانه شان بیرون آمد تا به محل کارش برود، نمی دانست که معشوقه همسرش با میلگرد در پارکینگ خانه انتظارش را می کشد تا او را به قتل برساند. مریم نقشه قتل شوهرش را به همراه پسردایی 50 ساله اش اجرا کرد. این زن 42ساله که عاشق پسردایی اش شده بود، با همدستی او و برای ازدواج، شوهرش را کشت و جنازه اش را به آتش کشید. مریم یکی از ده ها زنی است که به خاطر خیانت، همسرش را تا ...
تازه داماد داخل خانه میکروفون جاسازی کرده بود تا مدرکی علیه عروس جوان به دست بیاورد!
همان ابتدا به ما دروغ گفته بودند من بارها از فاطمه خواستم تا در دوران عقد از محمد جدا شود اما او همسرش را دوست داشت و راضی به طلاق نبود. حتی یکبار با هم به دادگاه رفتند اما چون قاضی آنها را به ادامه زندگی دعوت کرد دخترم از جدایی منصرف شد. آنها با هم یک خانه اجاره کرده بودند و وسایل جهیزیه را می خریدند و به خانه جدید می بردند. قرار بود به زودی جشن عروسی را برگزار کنند که محمد دست به این جنایت زد. من ...
دموکراسی مستقیم کاسترو – گزارش ژان پل سارتر از سفر به کوبا
...، من فورا به شما نشان می دهم که چه کارهایی بلدم. کاسترو در موقعیتی قرار گرفته بود که گویی میان دو زن قرار دارد: یکی از او می خواهد که بی درنگ عقد قانونی شود و دیگری با هر شکلی از نظم بوروکراتیک مخالف است و البته هر دو به او فشار می آورند که وضعیت را خیلی زود سر و سامان دهد. از سوی دیگر آن نظم و قانونی که کشاورزان خواهان نادیده گرفتن آن هستند در واقع توسط اینرا (تشکیلات کشاورزی کوبا ...
تازه داماد بی نوار نمی دانست زنش در غیاب او با پسر جوانی در ارتباط شوم است
نقشه می کشید. برای مرد، زن گرفتن از خرید یک کت و شلوار هم ساده تر به نظر می رسید. شاید او وقتی می خواهد لباس یا کفشی بخرد بیشتر از این حرف ها حساسیت به خرج می دهد. بعد از طلاق فهمید چه بلایی سرش آمده است. او زخم خورده شلاق بی معرفتی و خیانتی شوم شد که تاب و توانش را برید و امان از کف داد. خانواده مرد جوان از روز اول می گفتند عادی و منطقی زندگی کن. پوزخند می زد و ...
اینها ساکنان تنها قلعه مسکونی ایران هستند
. ساعت 3 بعد از ظهر فلکه آب را می بندند و 5 ساعت بعد باز می کنند. کشاورزها روزی 6 ساعت سهم آب دارند. همین چند روز پیش بحث سر این که کسی 20 دقیقه بیشتر آب داشته به زد و خورد کشید. جدل بر سر آب هر چند روز یک بار اتفاق می افتد. حسن علی به کمک عصا برمی خیزد و به کُندی از مسجد بیرون می رود. بچه های خیالی در خانه سیاه و نفرین کهنه فاطمه جوان ترین زن روستاست و خانه اش قدیمی ترین؛ خودش ...
در تربیت بچه ها افراط نکنید!
کند . بااین حال کراس در پی چنین تغییر و تحولاتی نیست: چند مرد (یا زن) هستند که بتوانند این رویکرد را از بی عرضگیِ متدوال تشخیص دهند؟ من می توانم، اما بگذریم، چون مسائل دیگری هم داریم که باید به آن ها هم بپردازیم. مثلاً مارانو ادعا می کند که اگر زنی پیش از بچه دارشدن به شغلی سطح بالا مشغول باشد، احتمالاً بیشتر از سایرین به تربیت قیم مآبانه خواهد پرداخت، حال چه شغلش را ترک کند تا در خانه ...
سرزده به خانه رفتم و با مهین دعوایمان شد او خودش را سوزاندو...+عکس
- پیش روی بازپرس ایلخانی گفت: مدتی بود که همسرم به خاطر خانواده اش اختلاف داشتیم ولی هربار که با هم درگیر می شدیم به حیاط خانه می رفتم تا درگیری مان پایان بگیرد. وی افزود: در یک پیک موتوری کار می کنم و همسرم را دوست داشتم و روز حادثه یک سرویس به میدان داشتم اما آن را کنسل کردم و با خرید نان سرزده به خانه رفتم. رامین افزود: وقتی وارد خانه شدم با همسرم درگیر شدم و پس از لحظاتی چون ...
گفتگو با الهه رضایی، نوستالژی دهه شصتی ها
خاطر شرایط کاری همسرم در فیروزکوه بودم. رفت و آمدم سخت بود که نهایت با همه این سختی ها هفته ای سه بار به تهران می آمدم. مادران شاغل همیشه کار سختی دارند؛ مگر اینکه همراهی داشته باشند. با همه سختی ها آن دوران را به خوبی گذراندیم. همسرم الان فوق تخصص قلب هستند. این رشته هم واقعا پراسترس است و از طرف بیماران استرس زیادی به ایشان وارد می شود اما در این سال ها تلاش کرده ام که کمترین استرس و سختی به ...
رو درو با علی دایی/ناگفته های علی دایی از همه چیز
... من از ابتدای فوتبالیست شدنم وارد بیزینس شدم. اولین پولی که گرفتم مربوط به سال 93 مقدماتی جام جهانی آمریکا می شود. آن موقع بهترین بازیکن و آقای گل شدم. با پول هایی که جمع کرده بودم با شراکت دوستم، مغازه ای در منیریه خریداری کردیم. از سال 93 تا الان این شراکت ادامه دارد. من دنبال ماشین عوض کردن نبودم و با توجه به اینکه پدرم کار فرش می کرد و قبل از آن در اردبیل برای خودش تجارتی داشت با بیزینس ...
قصه زینب و پرورش نخبگان مهاجر افغانستانی در دل زمین های کشاورزی
ها خیس است با همین دستکش هم دستانم یخ می زند، می نشینم کنارش و سعی می کنم با کمی کمک همراهی اش کنم. زینب می گوید... می پرسم همسرت کجاست؟ تو چرا کار می کنی؟ در جوابم می گوید ده سال است که فوت کرده، عمه ام من را از پنج سالگی بزرگ کرد، هنوز بچه بودم که به عقد پسرعمه ام درآمدم و 13 ساله بودم که پسر اولم بدنیا آمد و چند سال بعد پسر دومم. همینطور که اسفناج ها را بسته بندی ...
عوامل باندغیراخلاقی شبکه های مجازی به دام افتادند/برداشت غیرمجاز شوهر ازحساب همسر
: دختر متواری شده از منزل نیز ، علت فرار خود را فریب و اغفال این باند عنوان کرد و در اعتراف به حقیقت ، ماجرا را چنین شرح داد که در یکی از شبکه های اجتماعی عضو بودم که با دختری همسن و سال خودم آشنا شدم و برایش از مشکلات خانوادگی ام گفتم. وی افزود: این دختر نوجوان در ادامه در شرح این حادثه گفت، این این دختر با سوء استفاده از دوستی ایجاد شده من را به فرار از منزل تشویق و با وعده اینکه اگر به ...
هر شغلی مناسب زنان نیست
به گزارش ایمنا، زن جوانی، سراسیمه وارد اتاق مشاوره شد و به خاطر مزاحمت های یک مرد 40 ساله درخواست کمک کرد، او گفت: من از همان بچگی دوست داشتم درآمد کسب کنم و زندگی در سطح مالی بالایی داشته باشم اما وضعیت مالی خوبی نداشتیم، پدرم کشاورز بود و اعتقادی به درس خواندن دخترها نداشت و به همین خاطر هم سه خواهرم سریع ازدواج کردند من نیز در 14سالگی ازدواج کردم. همسرم دست بزن داشت و رفتارش با من خشن ...
با شاهرخ ارتباط پنهانی داشتم / طاها پی به رابطه غیراخلاقی من برد و...
حالی بود که من به درس و مدرسه اهمیت می دادم تا این که با حمایت های خانواده ام در یکی از رشته های دانشگاهی پذیرفته شدم. قبولی در دانشگاه بر نوع رفتار و گفتار من نیز تأثیر گذاشته بود به طوری که سعی می کردم همانند یک انسان تحصیل کرده و بافرهنگ رفتار کنم. سال اول دانشگاه را تمام کرده بودم که شبی مادرم با خوشحالی از ازدواج من و طاها سخن گفت. او عنوان کرد زن دایی ام مرا برای پسرش خواستگاری ...