پنجشنبه ۳۱ خردادساعت ۱۴:۴۲Jun 2024 20
جستجوی پیشرفته

خاطرات اسارت/ روزهای آخر زمستان (2)

روزهای آخر زمستان بود. باد سرد زوزه کشان از سیم خاردارهای اردوگاه رد می شد، نرمه های خاک ها را جارو می زد و به هوا می پاشید. مچاله شده بودم توی خودم و به کارتن های خالی گوشه هواخوری نگاه می کردم . دستی به شانه ام زد: هی کجایی مرد مؤمن؟ ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)