سایر منابع:
سایر خبرها
گفت و گو با هندویی که مسلمان شد+عکس
...> چرا , تنگ می شود . پدر و مادرم خیلی انسان های خوبی هستند . درست است هندو و بت پرست اند اما آنها , مخصوصا پدرم به امام حسین (ع) عقیده خاصی دارند . وقتی من از خانه فرار کرده بودم , یک ماه دنبال من می گشتند , طوری که پدرم مریض شده بود و دکتر هم بی فایده بود، سرانجام ایشان به حسینیه می رود و می گوید پسر خودم را از امام حسین (ع) می خواهم ! پدرم شفا می گیرد . ایشان یک چراغ نفتی می خرد و وقف حسینیه می ...
ورود عبارات خارج از عرف به ادبیات سیاسیون
: من سال 64 و 65 دعوای تندی را با احمدی نژاد کردم، در اوج جنگ. آن زمان این اقا در دانشگاه علم و صنعت دانشجو بود. اقای میرحسین موسوی نخست وزیر بودند، در آن شرایط سخت جنگ، یک باندی که امروز هم مخالف آقای میرحسین موسوی هستند آن روز هم علیه ایشان فعال بودند، اما امام طرفدار جدی آقای موسوی بود. من برای سخنرانی در دانشگاه علم و صنعت دعوت شده بودم، یک باندی که همه کنار هم نشسته بودند، یک آخوندی هم بین آنها ...
نون خوب خیلی مهمه
بودم و بوی عطر روسری مادرم، دست پدرم و نون سنگک. پدرم راست می گفت: نون خوب خیلی مهمه. من این روزها هر قدر بخوام می تونم کتلت درست کنم، اما کسی زنگ این در را نخواهد زد، کسی که توی دستهاش نون سنگک گرم و تازه و بی منتی بود که بوی مهربونی می داد. اما دیگه چه اهمیتی دارد؟ چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی اهمیتش را می فهمی و هنوز که هنوزه بعد از این همه سال از این که مبادا اونها اون روز صدای من رو شنیده باشن که به شوهرم گفتم واسه چی اونقدر اصرار کرد دلم می لرزه و از خودم شرمنده می شم! ...
خواب مادرزن، داماد را از اعدام نجات داد
به گزارش شهروند، صبح دیروز پدر و مادر فرزانه با حضور در شعبه پنجم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران، علی، دامادشان که به جرم قتل همسر جوانش به قصاص نفس محکوم شده بود را بخشیدند. 9 سال طول کشید تا پدر و مادر فرزانه راضی به گذشت از قاتل دخترشان شوند. دختری که خیلی زود به خانه بخت رفت ولی بخت با او یار نبود یا به قول مادرش بختش سیاه بود. این دختر جوان با 18 ضربه چاقوی همسرش به قتل رسید. ...
بی شناسنامه های چابهار
.... نداشتن شناسنامه عاملی برای فقر درد دندان امانش را بریده. برای درمانش پول کافی ندارد قبل از مرگ پدرم یک پارچه فروشی در بازار داشتیم. وضعمان خوب بود تا این که پنج سال پیش پدرم بیمار شد؛ اول گفتند قندش بالاست بعد چشمانش کم کم ضعیف شد و پیش هر دکتری که رفتیم نتوانست بیماری پدرم را تشخیص دهد. پدرم تشنج کرد از سرش سی تی اسکن گرفتند در سرش تومور مغزی داشت. او را برای درمان به ...
انتقام شوم خواهرشوهر از عروس جوان
.... وی ادامه داد: من فقط به خواهر شوهرم شک دارم. چون او چند روز پیش از منتشر شدن این عکس، تعدادی لباس مهمانی که خریده بود را به خانه مان آورد و از من خواست آنها را بپوشم تا از من عکس بگیرد. بعد از نگاه کردن عکس ها اگر خوشش آمد آن لباس ها را برای من و خودش بخرد، اما این عکس ها در شبکه های اجتماعی سر در آورد. به او مشکوک هستم و گمان می کنم او خودش به این کار دست باشد تا ازمن انتقام بگیرد ...
ماجرای عفو رهبری نیکبخت واحدی
. خودم را هم نمی توانم گول بزنم. حاشیه من از همه فوتبال یست ها بیشتر بوده. البته اگر یکی از حاشیه های من را بازیکنان امروز داشتند، نابود می شدند. کارهایی که با من کردند را اگر با یکی از فوتبال یست های حالا می کردند، الان سر از امین آباد یا دیوانه خانه درمی آوردند. بعد از سال 86، 87 که یک چیزی به عنوان منشور اخلاق درآوردند، خواستند یکی را قربانی کنند که کسی بهتر از من پیدا نکردند. اشتباه هم داشته ام و ...
شهیدی که قبل از شهادت امام هشتم را ملاقات کرد
به گزارش دولت بهار به نقل از فارس، در ادامه دیدارهای جامعه قرآنی با خانواده های معظم شهدا هیأت قرآنی به دیدار خانواده شهید حسین الوندی رفتند. در این دیدار خواهر شهید طی سخنانی به بیان خصوصیات اخلاقی برادرش پرداخت و گفت: حسین سال 48 متولد شد و از همان دوران کودکی در مسجد و جلسات قرآن فعال بود. این شهید عزیز در دبیرستان آقای فلسفی درس می خواند تا اینکه بعد از انقلاب و با شروع جنگ به جبهه ...
بورسیه آلمان را رها کرد و به جبهه مقاومت پیوست
هدیه داد که محمد امین فرزند سومم است. عموی محمد امین، علی کریمیان که کارمند شرکت نفت بود هم مهر سال 64 در جزیره لاوان بر اثر بمباران امریکا به شهادت رسید. برادر شوهرم و همسر سابقم هر دو شهید هستند و همین روحیه شهادت طلبی در خانواده ما موروثی شد تا اینکه محمد امین هم راه شهادت و سعادت را انتخاب کرد. تربیت پسرم طوری بود که عاشق شهادت بود. هنوز پیش دبستانی نرفته بود که در زمینه مداحی و حفظ قرآن ...
زندگی با پدر شیشه ای
پدرم اول معتاد به تریاک بود اما از وقتی که شیشه مصرف می کند، همیشه در حال توهم و هذیان است و مرتب می گوید که کسی می خواهد او را بکشد.... در اتاق مشاوره باز شد و دختر جوان که از فرط ناراحتی به خود می پیچید بعد از کلی تردید و دو دلی وارد اتاق شد، در حالی که اشک از چشمانش جاری می شد گفت: تو رو به خدا به ما کمک کنید! پدرم 54 سال دارد، او اول معتاد به تریاک بود اما درحال حاضر ...
بلند پروازی
مایک خانواده پنج نفره هستیم که من آخرین فرزند هستم که 18 سال سن دارم و دو خواهر بزرگترم که تحصیلات دانشگاهی نیز داشتند به صورت عاقلانه ازدواج کردند و با توجه به وضعیت مالی خانوادگی مان که ازقشرضعیف جامعه ایم، سربلند هستند. پدرم به شغل کارگری مشغول است و مادرم نیز در خانه های مردم کارمی کند و به قول خودشان دنبال روزی حلال هستند ولی من به علت غروری که داشتم نمی خواستم مثل آنهازندگی کنم و ...
سعدی افشار؛ سیاهِ روسپید هنر ایران
همین خاطر در همان دوران کودکی اسم کوچکم را سعدی و فامیل مادرم (افشار) را برایم انتخاب کردند. البته در شناسنامه همان سعدالله زحمت خواه است. اصالت جناب عالی تهران است؟ من معنی اصالت، پدر، خانواده و قوم و خویش را نمی دانم. پدرم قبل از تولدم فوت کرد. از وقتی چشم باز کردم تنها خود را در آغوش مادرم دیدم و بس. در تهران به دنیا آمدم اما پدر و مادرم زنجانی بوده اند. 12 ساله بودم که مادرم ...
ماجرای عشقی که پدر و پسر را به جبهه ها کشاند/چراغ حسینیه را به سفارش پدر روشن نگه داشتیم
آنهاراادامه خواهم دارد" از پدر و برادر بگویید ؟ پدرم از نوکرهای اهل بیت(ع) و پیرغلامان امام حسین(ع)بود و هیئت داشتیم و پدرم همیشه به من می گفت فقط وظیفه ات این باشد که این چراغ را روشن نگه داری، چون برای امام حسین(ع)است. پدرم علاقه خاصی به امام حسین(ع) داشت و برای من معلمی بود که حالا دارم راه او را ادامه می دهم.ممنون او هستم که مرا طوری بار اورد و تربیت کرد که مثل خودش عاشق ...
جانبازی دوباره جانباز مرگ مغزی در قروه+گزارش
. وی گفت : پس از موافقت خانواده با اهدای عضو و با هماهنگی هایی که با دانشگاه علوم پزشکی کردستان انجام شد قراراست کبد و قرنیه این بیمار به پیوند شوند. محمود پناهی برادر این جانباز نیز گفت: با توجه به اینکه ایشان خود سال ها برای دفاع از کشور و مردم در راه ایران اسلامی ایثارگری نمودند و با هدف ترویج روحیه ایثار و از خودگذشتگی نسبت به اهدای اعضای بدن وی تصمیم گرفتیم. ...
مرگ آتشین در شب آشتی کنان
سوختن او شده است. با توجه به شدت سوختگی این جوان، مأموران از خانواده او بازجویی کردند. خواهر این جوان گفت: من و شوهرم با هم اختلاف پیدا کرده بودیم و من با حالت قهر به خانه پدرم رفته بودم. چند روز بعد با هم آشتی کردیم و قرار شد من به خانه ام برگردم. برادرم از این موضوع خبر نداشت. شبی که شوهرم به دنبال من آمده بود، برادرم در را باز کرد. من ندیدم چه اتفاقی افتاد و برادرم چطور با شوهرم درگیر شد ...
ولادت امام صادق در چه روزی است؟
صادق (ع) امام صادق (ع) در کودکی مایه دلگرمی و موجب سرور اهل خانه بودند. چنان چه هوشمندی و زیرکی ایشان در دوران کودکی همه را به حیرت وا می داشت و حرکت و راه و رسم ایشان، نشان می داد که در مسیر خیر و عزت قدم بر می دارند. این امر حتی در بازی های کودکانه آن حضرت نیز مشهود بود. ایشان حدودا 10 ساله بودند که در جلسات درس و بحث جدّ بزرگوارشان و بعدها جلسات درس پدر ارجمند خود شرکت می کردند و این ...
اقتدار کشورم را با هیچ لذتی در دنیا عوض نمی کنم / تمام آرزویم شیرینی صلح و امنیت برای دیگران است
این بلای خانمان سوز، جنگ را می گویم، به جان مردممان افتاد. بعد از گذشت چند سال زمانی که هنوز فرق بین خوب و بد را نمی توانستم تشخیص بدهم، این بلا دامن من را هم گرفت و یادگار شهید شدم. آن موقع نمی فهمیدم این خوب است یا بد؛ این که در شروع زندگی یک نفر، به او بگویند برای همیشه از سایه پدر محرومی، خوب به نظر نمی رسید؛ اما همه می خواستن با گذاشتن نام فرزند شهید روی ما، یا چه می دانم افتخار به داشتن پدر ...
راز و رمز امیر کبیر و ناشری که کتاب فروختن را بلد بود
داشته سرنوشت پدر من که به این گونه رفتارها عادت نداشت چه می شد؟ به نظرم شاید عمرش به هفتاد سال نمی رسید. من همیشه به او می گفتم این عمر و اعتبار و احترام را شما از دشمنان تان دارید. به او می گفتم تو دشمن زیاد داشتی اما قبول نمی کرد، بعد که برایش می شمردم قبول می کرد. می گفتم حالا آن دشمنان کجا هستند؟ 99 درصدشان تبدیل به دوست شده اند و با احترام از تو یاد می کنند. تو چه کار می توانستی بکنی که این همه ...
شیعه و سنی کنار هم، شاد در میلاد پیامبر اعظم، ید واحده در برابر دشمنان جهان اسلام
فقال : کان دخوله فی نفسه مإذونا فی ذلک, فاذا آوی الی منزله جزإ دخوله ثلاثه اجزإ, جزءا لله و جزءا لا هله و جزءا لنفسه. ثم جزء جزئه بینه و بین الناس فیرد ذلک بالخاصه علی العامه و لا یدخر عنهم عنه شیئا.... از پدرم در مورد امور رسول خدا (ص) در داخل خانه سوال کردم , فرمودند : وقتی به خانه اش می رفت , اوقاتش را سه قسمت می کرد : یک قسمت برای خدا و یک قسمت برای خانواده اش و یک قسمت برای خودش , آن ...
ناگفته های هادی خامنه ای از زندگی با خواهران ناتنی
را مترقی تلقی می کرد یا چیزهای مشابه به آن را. از 17سالگی به زندان رفتم از زمان 41 ، 42 وارد انقلاب شدیم! یعنی از همان 14سالگی. منتها از 17سالگی اولین بار زندان رفتم. آقای مهندس موسوی، ایشان پدرشان پسرعمه پدر ما هستند، پدر ایشان و عموهای ایشان سال های سال به مشهد می آمدند، به خانه ما می آمدند، با هم ارتباط داشتیم؛ خب آدم های خیلی متدین، خیلی نجیب و خیلی درستکار بودند. ...
افزایش خرید و فروش و ازدواج کودکان دختر
از جمله اینکه عده ای تبهکار، دختران خانواده های فقیر و حاشیه نشین را پس از دزدیدن و تجاوز به مدت چند روز، به نزد خانواده شان می آورند و با ارائه پیشنهادی مالی او را از خانواده اش می خرند! خانواده هم که شرایط را اینطور می بیند، برای جلوگیری از آبروریزی و به دلیل فقر زیاد و نیاز به آن مبلغ، حاضر می شود دخترش همسر چندم آن مرد تبهکار شود که این اتفاق به جز خرید و فروش انسان معنای دیگری ندارد! ...
متن کامل گفتگوی مفصل هادی خامنه ای با حسین دهباشی
، پدربزرگ و بعد — قواره ی —(02:35)—- خودتان، برای ما تعریف بکنید از پیشینة خانوادگی تان؟ 1326 بنده متولد شدم در یک خانواده ای بودیم که هم پدر خانواده روحانی بوده و هم مادرم پدرش یک روحانی سرشناس در مشهد بوده، به نام؟ پدر مادرم یعنی؟ مرحوم آقاسیدهاشم نجف آبادی میردامادی، البته ایشان واسطه شان به نجف آبادی معروف بود فرزندان به میردامادی، و ایشان اصلاً اهل نجف آباد ...
پزشک در پاسخ به سؤالات مذهبی وارد نشود/ همراهی روحانی و پزشک در بازیابی سلامت معنوی
یک پزشک نباید به طور مستقیم وارد سوالات مذهبی شود گفت: یک پزشک باید حساسیت و توجه را داشته باشد که در مواقع لازم بتواند مداخله و کمک کند. در واقع اعضای تیم سلامت تا حد امکان باید بتوانند از استرس فرد بیمار و یا اقوام درجه یک وی مانند پدر و مادر بیمار بکاهد و آن ها را برای ارائه خودیاری و ارائه خدمت به افراد خانواده مهیا تر کنند. ...
یک شهید عراقی در وصیت خود خطاب به خانواده اش نوشت: به پدر ومادرم وعده و بشارت می دهم که من وارد بهشت نمی ...
...> خانواده عزیزم! در نبود و دوری از من صبوری کنید. مادرم! به خاطر رفتن من زیاد گریه نکن. می دانم که دوری و فراق سخت است اما صبر بانویمان زینب کبری (س) را به یاد آور. پدرم! ناراحت این دوری و فراق نباش چرا که پسرتان جهاد را برای رسیدن به بهشت جاویدان خداوند دوست دارد. می دانم که من تمامی آنچه در این دنیا دارم، از پدر و مادر گرفته تا برادر و دوستانم را از دست خواهم داد اما به ملاقات و دیدار با ...
اسلام هراسی و اسلام سازی دو حربه غرب برای مدیریت شناخت اسلام
معرفی کردند که دختر او با قرص برنج خودکشی کرده بود در حالی که تنها یازده سال داشت، پدر این دختر علت خودکشی فرزندش زبان تند انتقاد خود می دانست و گفت به همه مسائل انتقاد می کردم و خودم را از دیگران بالاتر می دانستم. آیت الله قرنی با اشاره به اینکه یکی از کالاهایی که در کشور ما بازار داغ و پر رونقی دارد بازار انتقاد است و کمتر کشوری همچون ایران بازار انتقاد در آن رونق دارد، اضافه کرد: یک ...
مردگان متحرک شهر به کجا می روند؟
؛ همسرم را بر گردانم و زیر یک سقف با خانواده ام زندگی کنم. می گوید: یک زمانی برای خودم برو و بیایی داشتم، پدرم ثروتمند بود و بچه های محل به ما به چشم دیگه ای نگاه می کردند، تا اینکه پدرم ورشکسته شد، پدر و مادرم باهم اختلاف پیدا کردند، مادر از پدرم جدا شد و داستان تلخ زندگی من هم شروع شد. ادامه می دهد: دبیرستان که بودم اولین تجربه مواد مخدر را با سیگار کشیدن ، شروع کردم، دوست داشتم ...
زنان موتورسوار در پیست آزادی چه می کنند؟
...، تنها مربی موتورسواری زنان در کشور است. می گوید: از 4 سالگی موتورسواری کردم، پدرم موتورسواری را به من یاد داد، در واقع کل خانواده 4 نفری ما موتورسوارند. شاید باید بگویم ما تنها خانواده موتورسوار ایران هستیم که همه مان حرفه ای موتورسواری می کنیم. چهار ساله بودم که برای نخستین بار سوار موتور شدم، آن هم زیرنظر پدرم. سال 88 بود که در نخستین دوره مسابقات قهرمانی موتورکراس بانوان ایران که در پیست ...
پسر روستایی دختر همسایه را باردار کرد و ...
می گوید:تا کلاس پنجم درس خواندم و چون آن موقع برای ادامه تحصیل باید به شهر می رفتم خانواده ام رضایت ندادند. پدرم از نظر موقعیت اقتصادی در شرایطی نبود که مرا به شهر بفرستد و از طرفی می گفت به چه کسی اطمینان کنم و پاره تنم را خانه اش بفرستم. بعد از ترک تحصیل در کارهای کشاورزی به پدر و مادرم کمک می کردم و البته مسوولیت اصلی کارهای خانه با من بود. تنها دوست و همنشینم نیز دختر ...
پوشش زنم زننده بود / ناهید را تعقیب کردم به همراه چند مرد به یک باغ رفتند و ...
آمدهای مشکوکی داشت. یک روز بعد از ظهر تعقیبش کردم. با چند دختر و پسر به باغ ویلایی در اطراف شهر رفت و ... مرد جوان افزود: من ناهید را دوست داشتم و جانم را نثارش می کردم. انتظار نداشتم این طوری به من خیانت کند. اما او به هیچ اصل و اساسی در زندگی مشترک مان پای بند نبود. مانده بودم چه کار کنم. خانواده اش هم موضوع را جدی نمی گرفتند. با پدر و مادرم تماس گرفتم. می گفتند مرا ...
اقدام وحشتناک با برادر زن در پاسگاه نعمت آباد تهران / داماد کینه جو به یونان فرار کرده بود که ...+عکس
تسلیم مرگ شد. خواهر محمدرضا همسرش به نام احمد را عامل این معرفی کرد و گفت: مدتهاست با شوهرم اختلاف دارم. آخرین بار قهر کردم و به خانه برادرم رفتم اما احمد مقابل در آمد و گالن بنزین را روی برادرم ریخت و او را به آتش کشید تا از من و خانواده ام انتقام بگیرد. تلاش برای ردیابی داماد فراری آغاز شده بود اما شواهد نشان می داد وی از مرز ایران خارج شده است. با پیگیری های اینترپل روشن ...