سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های خواننده ای که روی صحنه تمام تنش می لرزید
کار موسیقی را شروع کردم چون اشعارش سراسر ریتم است و آن جنس شعر را که به ترانه نزدیک تر است بیشتر دوست داشته و دارم. یزدانی در ادامه این برنامه درباره عدم همکاری اش با ناصر عبداللهی گفت: زمانی که ناصر در مرحله انتشار آلبومش بود من در حین ضبط آلبوم شهر دل بودم. به استودیو آمد و با هم درباره قطعه ناصریا صحبت کردیم او از من خواست که بخشی از این قطعه را بخوانم اما من جواب منفی دادم چون آن ...
کودکان کار بازیگر تئاتر شدند!
برای من سخت بود که یک روز به عنوان یک بازیگر روی صحنه اجرا کنم. تمام روزها کار و جمعه ها بازیگری می کردیم خود این پنج نفر می گویند که از بین 40 نفری که در کلاسشان بوده است انتخاب شده اند. مسعود حیدری بازیگر نقش مترسک در نمایش است کسی که شاید بعد از اجرا و پاک کردن گریمش راحت نشود او را به جا آورد. آقای حیدری نسبت به بچه های دیگر از سن و سال بالاتری برخوردار است و حالا بعد از ...
می گویند تاریخ تکرار مکررات است و این روزها باید بحق تکرار عاشورا را در جبهه مقاومت اسلامی جست وجو کرد. ...
برایم تعریف می کرد که از دوم دبیرستان به جبهه اعزام شده بود. تقریباً از اول تا آخر جنگ حضور داشت. بعد از جنگ هم مأموریت کاری زیاد می رفت و هیچ وقت به او نگفتم نرو. چون می دانستم رضای خدا در کارش است. گذشت تا اینکه ایشان بازنشسته شد و به سال 94 رسیدیم و تصمیم گرفت که به سوریه اعزام شود. اتفاقاً پارسال من جراحی کرده بودم و باید یکسال استراحت می کردم. با این وجود گفتم حاج آقا بچه ها بزرگ شدند. من از ...
حرف نزدن سخت است و می خواهم این سختی را تحمل کنم/با هاشمی، کروبی، موسوی و خاتمی برای انتخابات 84 و 88 ...
بالا تر از علاقه نگاه کنم. چون معتقدم راه حل مشکلات کشور علم و فن آوری است. این نگاه را از اول انقلاب هم داشتم. به همین دلیل هم وقتی در وزارت علوم بودم، انقلاب فرهنگی صورت گرفت. من برای بازگشایی سریع دانشگاه ها بسیار مصر بودم. برایم روشن بود که بسته بودن دانشگاه به ما ضربه می زند. خوشبختانه هم این نگاه الان روشن است که برای اینکه برنامه های توسعه و پیشرفت را پی گیری کنیم و پاسخ مطالبات مردم را ...
گفت وگو با بازیگر نقش کودکی پیامبر در فیلم محمد رسول الله
محمد رسول الله انتخاب شوم و خانواده من بدون مشکل به تهران بیایند. ده سالم بود و روز ورود ما به تهران روز اول مدرسه بود که به خاطر خستگی پدرم تمایل نداشت، آن روز را به مدرسه بروم اما رفتم. بعد از گذشت یک ماه دستیار مجیدی یعنی حسن نجفی به مدرسه ما آمدند و بین بچه ها به دنبال چهره هایی که شبیه عکس حضرت محمد (ص) بود، می گشتند چون با کت و شلوار وارد کلاس شدند فکر کردم از طرف آموزش و پرورش ...
خاطراتی ازدوران خدمت وتحصیل خرمشاهی،فانی،حمیدیان،دادبه و پورجوادی
نمایش در آمد و سپس کامران فانی، درباره دوستی دوران جوانی خود با دکتر حمیدیان و آثار ادبی مشترکشان گفت: من و آقای حمیدیان چند اثر مشترک داشتیم و مراسم ازدواج سعید که تنها شاهدش بنده بودم و می گویم که وجود همسرشان فرشته ای است که بدون او نجات پیدا نمی کرد. نکته دیگر درباره آخرین اثر ایشان است که حاصل تمام عمرش می باشد. وی افزود: در سال 43 با سعید آشنا شدم. چهار سال اول هم با هم بودیم. من و ...
اظهارات صریح عارف در سالروز تولدش
دانشگاه تهران بودم، او عضو انجمن اسلامی دانشگاه فنی بود و چون دانشجویان می خواستند رئیس دانشگاه را عوض کنند، اعتصاب کرده بودند. اما الان او فردی آرام است. این مثال از آن باب بود که بگویم، روحیه دانشجویی با نشاط گره خورده، هر چند که پرخاش کند. * معتقدم راه حل مشکلات کشور، علم و فن آوری است. این نگاه را از اول انقلاب هم داشتم. به همین دلیل هم وقتی در وزارت علوم بودم، انقلاب فرهنگی صورت گرفت ...
روایتی متفاوت از سفر حج/ با ساخت خانه امن به مشکل مالی برخوردم
هنگام من متوجه شدم که بحث امنیت می تواند سوژه خوبی باشد. بر همین اساس یک سری تحقیقات انجام دادیم و در نهایت این فیلم را به تنهایی ساختم. در واقع فیلمبردار، کارگردان، تدوینگر و صداگذار خانه امن خودم بودم و آن را با بودجه شخصی ساختم. وی ادامه داد: با توجه به اینکه سوژه فیلم من درباره اتفاقات بعد از فاجعه منا بود به سراغ افرادی که در آن حادثه دچار مشکل شدند، نرفتم بلکه سری به خانواده ...
امام جماعتی که راننده تاکسی است
. دیدم همکارهایم چه آدم های باصفا و صمیمی ای هستند، چقدر محترم و با محبت هستند و همه اینها باعث شد به این شغل تعلق خاطر پیدا کنم. رانندگی را از کدام خط شروع کردید؟ سال اول راننده خط سه راه افسریه پاکدشت بودم، اما بعد ها به خاطر راه افتادن اتوبوس ها در این مسیر، زمینه کار دیگر برای ون ها فراهم نبود. برای همین از آنجا منتقل شدیم به خط میدان آقا نور ترمینال جنوب. چند سال هم آنجا کار ...
پیشکسوت استقلال به سیم آخر زد
پاسخ من را داد و من از این موضوع خوشحال هستم. او اعتراف کرد که لیدر حاضر در جلسه کمیته انضباطی پدر بازیکن تیم جوانان بود. خدا را شکر. حالا دوباره ادعا می کنم صدای ضبط شده لیدر را دارم که در حال جابه جایی مربی است. این صداها به زودی در اختیار دوستان قرار خواهد گرفت تا بفهمند که چه اتفاقاتی در آکادمی رخ داده است. اکبرپور در پاسخ به این سوال که بعد از اظهاراتش کسی با او تماس نگرفت، گفت ...
عارف: به احمدی نژاد اولتیماتوم دادم!
نپردازم و بی تفاوت باشم. دوستان سیاسی همسو، جلساتی هم می گذاشتند و من نگران بودم که اگر به این مسأله بپردازم از کارهای اصلی خودم غافل شوم. در سال 83 هم که بحث حضورم در انتخابات به طور جدی تر بحث می شد، سؤال هایی برخی بزرگان نظام حتی از رئیس جمهور مطرح می کردند که برنامه آقای عارف برای انتخابات چیست. بعد من کم کم فعالیت هایی را شروع و با برخی شخصیت ها مشورت کردم. با چه کسانی مشورت کردید ...
دفاع مهدی خزعلی از سعید و هویت
نیست و قطعا کار هیچ یک از جناح ها هم نبوده است. ... صبح امروز : همانطوری که شما گفتید اسامی این افراد (قربانیان قتلهای زنجیره ای) در هویت آمده است. در نامه ی سعید امامی درباره ی اصلاحیه ی قانون مطبوعات هم مثلا اسم محمد مختاری آمده است که یکی دو ماه بعد کشته شد. حالا اگر ساخت چنین برنامه ای (و انتشار کتابش) که اسامی این افراد (قربانیان قتلهای زنجیره ای) در آن هست، و حضور سعید ...
سیامک عباسی: انگار ده بار سقوط آزاد کرده باشم!
و همیشه در حال تولید بودم و لذت و هیجان روی استیج بودن و شور و اشتیاق مخاطبان را درک نمی کردم. انرژی ای که هفت سال در من بود، یک شبه آزاد شد. مثل این بود که ده بار در شهربازی سقوط آزاد کرده باشم! و حالا که وارد فصل جدیدی از فعالیت های هنری ات شده ای، چه سیاستی برای از اینجا به بعد داری؟ فکر نمی کنم چیزی در مسیر کاری من تغییر کند. همان برنامه قبلی ام را دنبال می کنم، فقط با ...
خواهران شکست ناپذیر
داده و طلا بگیرم. راند اول را من بردم، راند دوم او برنده دیدار بود، در راند سوم تاکتیکم را عوض کرده و توانستم با شکست او، اول شوم و پرچم کشورم را بالاتر از کشورهای دیگر به اهتزاز دربیاورم که این برایم غرورانگیز بود. تمرینات خود را شروع کرده ای؟ بعد از این رقابت ها چند روز استراحت کردم، سپس در اربعین به سفر کربلا رفتم، الان چند روزی است که تمرینات خود را شروع کرده ام. در حال حاضر ...
دردسر زن شکاک برای هووی خیالی
صاحبخانه قهر کرده و به خانه پدری اش رفته بود. شوهرش مرا به عنوان پرستار استخدام کرد تا درساعاتی که او سرکار می رود، من از فرزندش نگهداری کنم. از یک هفته قبل کارم را در آنجا شروع کردم. فرزند این مرد را به مدرسه بردم و در حال نظافت خانه بودم که ناگهان زنی در زد و ادعا کرد اشتباه آمده و بعد از عذرخواهی رفت. ساعاتی بعد همان زن که بعدا فهمیدم همسر صاحبخانه است، همراه سه نفر دیگر در آپارتمان را شکستند ...
طنز؛ توییت های روز دانشجو
محکم و محوطه های باز و دلپذیر هستند. عارف: دانشجویان ما خوب هستند. چرا بعضی ها می گویند بد هستند؟ بد خودشان هستند. مرسی، اه. فاطمه حسینی: من خودم دانشجو بودم. پدرم هم دانشجو بوده. همسرم هم دانشجو بوده. در طایفه مادری و پدری ام هم بسیاری دانشجو بودند. در طایفه مادر و پدری همسرم هم بسیاری دانشجو بودند. الان هم دانشجو... (پایان سقف مجاز کاراکترهای توییتر و ناتمام ماندن توییت ایشان. ...
مجید سوزوکی شهید مدافع حرم شد!
رزمندگان افغانستانی هم در این میدان حضور دارند. هرچه می گذشت تصمیمم برای ملحق شدن به رزمندگان مدافع حرم بیشتر می شد. اما برای اعزام به سوریه به هر دری زدم بی نتیجه بود. جانباز مدافع حرم می گوید: دیگر ناامید شده بودم که اربعین حال و هوایم را عوض کرد. طبق روال هر سال پیاده راهی کربلا شدم و آنجا مثل همیشه اول خودم را به مقام حضرت علی اکبر(ع) رساندم. در دلم خطاب به آقا گفتم: آقا! شما یک ...
پاسخ محافظ امام به خواستگاری عبد الکریم سروش
در فرانسه، حق فعالیت سیاسی ندارید! که ایشان می گویند: من فقط بعد نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا، برای عده کمی از برادران حاضر صحبت می کنم و آنها با این ذهنیت که این کار نتیجه سیاسی ندارد، موافقت کردند. غافل از اینکه این صحبتها ضبط شده و از راه های مختلف از جمله تکثیر نوار، به ایران انتقال داده می شود و برای مردم راهنمای مبارزه و انقلاب خواهد بود. علاوه بر این،به هر حال لازم بود دولت ...
ناگفته هایی از زندگی یک سردار
.... نمی دانم چرا تا این اندازه بد بازی کردم. شاید به دلیل اینکه پیش از جام جهانی بود، عصبی بودم. این اولین بار بود که برای تیم ملی به میدان می رفتم و 20 روز بعد لازم بود تا در جام جهانی باشم و من تنها دست تکان می دادم. *اما حالا شما به جایی رسیدید که یکی از بازیکنان مهم در تیم ملی هستید. نمی خواهم چنین چیزی بگویم. همه بازیکنان مهم هستند. قبل از همه اینها ما به تیم فکر می کنیم ...
برای تسکین دردم مواد می زنم/ روایتی از اعتیاد کارگران محیط های صنعتی به مواد مخدر
روزنامه وقایع اتفاقیه در گزارشی به موضوع اعتیاد کارگران کارخانه ها و کارگاره های صنعتی پرداخته است: با 15 سال سابقه کار، اخراجم کردن؛ هرچی گفتم برای تسکین درد مواد می کشم، قبول نکردن. گفتن توی کارگاه دیدنت که کشیدی، واسه همین دیگه چاره واسمون نذاشتی... ، حالا هم که بیکار شدم... . این جوری هم نبود که فقط من بکشم؛ تو همون شرکت چندتا دیگه از بچه ها هستن که درگیر اعتیادن. عذر اونا رو هم ...
وقتی به بالین دختر رسیدم دیدم آرام خوابیده - متوجه شدم دختر زیبا مژه های بلندش را به هم می فشارد
چیز طبیعی به نظر می رسید و علائمی از بیماری دیده نمی شد وقتی بیشتر دقت کردم متوجه شدم مژه های بلندش را به هم می فشارد و می خواهد به زور چشمانش را ببندد و همان لحظه فهمیدم این دختر زیبا به دلیلی برای اطرافیانش نقش بازی می کند. می خواستم اطرافیانش را از نگرانی در بیاورم و بگویم همه رفتار این دختر نقشه است ولی حرفی نزدم. در آن زمان سیگاری بودم. پاکت سیگارم را درآوردم و پکی به آن زدم. فکری در سرم بود ...
بزودی با یک سریال کمدی به خانه ایرانی ها برمی گردم
آن کسی که هر روز می بوسیدی حالا باید بروی سر خاکش و دست روی سنگ سرد قبرش بکشی. پدر شما در مصاحبه های شما همیشه گم بوده است. یک خاطره از پدر بگویید. من پدرم آدم بسیار جدی بود و در عین حال همیشه عصبانی بود. من هم بسیار شیطون بودم و لجباز. اگر هزار بار به من حرفی را می زدند من باز هم گوش نمی کردم. برای همین از یک جایی به بعد پدرم متوجه شد که فقط باید با کتک به من حرف بفهماند. تازه باز ...
رونالدو: در صورت هم تیمی بودن با لیونل مسی باز هم اول می شدم+ عکس
به عوامل زیادی بستگی دارد. فکر می کنم کودکی من با هم سن و سالان من فرق داشت. سریع تر بودم و با شور و شوقی که داشتم دست به انجام کار هایی می زدم که بقیه کودکان نمی توانستند. وقتی کمی گذشت متوجه شدم می توانم فوتبالیست بهتری نسبت به بقیه باشم. شانس اثبات این مسئله را که مثل بزرگتر ها بازی می کنم و می توانم تبدیل به یک بازی کن حرفه ای شوم را خوشبختانه داشتم. ادعای جالب رونالدو درباره ...
این خبر را نمی توان تیتر زد!
شهری جیب بری کنم اما باز هم یکی از مسافران که قبلاً جیب او را زده بودم مرا شناسایی کرد و برای اولین بار روانه شدم. یک سال بعد وقتی دوباره به جامعه بازگشتم باز هم به سراغ دوستان خلافکارم رفتم و مصرف مواد مخدر را شروع کردم ودوباره تصمیم به جیب بری در اماکن شلوغ و تجاری گرفتم. مدتی به همین ترتیب سپری شد تا این که روزی وارد یکی از اماکن مذهبی شهر شدم. فکر می کردم اگر از زائران و مسافران کنم، آن ها موضوع ...
خاطرات خواندنی از 60 سال جراحی/خدمت بزرگ پزشکی ایران به آمریکا
هم مادرم دوست داشتند ما درس بخوانیم و تا جایی که به یاد دارم مادرم بیشتر هوای درس خواندن ما را داشت. تا دبیرستان آباده بودم و بعد شیراز. کلاس یازدهم و دوازدهم را در دبیرستان شاهپور شیراز گذراندم. یک سال هم در تهران بودم و از آنجا رفتم سوئیس و پزشکی خواندم. قدیمی ترین خاطره تان از آباده را یادتان می آید؟ چند خواهر و برادر کوچک تر از خود داشتم. بچه خیلی شیطانی بودم. یادم هست که دست ...
مادر زن تهرانی دامادش را در اقدام های زشت همراهی می کرد+فیلم و عکس
باند فامیلی زورگیران پایتخت. اسمت چیه و چند سالته؟ پویا، 24 سالمه. به چه جرمی دستگیر شدی؟ زورگیری. توضیح بده. با خودور مسافر سوار می کردیم و در فرصتی مناسب صدای ضبط را بلند می کردیم و با تهدید چاقو تمام وسایل قیمتی شان را به زور از آنها می گرفتیم. خانم مسنی که در حال گریه کردن بود قربانی زورگیری شما بود؟ بله ...
عباس کیارستمی بر اثر لیزخوردن پا در حمام فوت کرد
پوریا عالمی: ما واقعا متقاعد شدیم که خطای پزشکی و اینها الکی بوده و عباس کیارستمی اگر قبل از نوروز 95 به بیمارستان مراجعه نمی کرد، به صورت طبیعی باید در سال 90 از دنیا می رفت. شوخی نمی کنم. به هرحال اظهارنظرهای اساتید و پزشکان و مسئولان طوری بوده که اگر آقای کیارستمی الان زنده بود، حتما باید توضیح می داد که چرا زنده مانده است. در همین رابطه حتی دیروز دادستان انتظامی کل سازمان نظام پزشکی گفته: هیچ ...
آشپزخانه، تهی از آشپزخانگی
بازیگران دارند و متن و شخصیت را نمی شناسند، نداشتید. یعنی مسلح به میدان آمدید. نمی دانم! روزهای اول که داشتم کار می کردم و وارد دانشگاه شدم، شاید این فهم را هم نداشتم. یعنی موقعی که در دانشگاه بازیگری را شروع کردم، مسلح نبودم. به نظرم آن زمان بازیگر غریزی بودم، اما آرام آرام به این سمت رفتم تا به ابعاد شخصیتی که می خواهم بازی کنم فکر کنم و هر چقدر هم که در کارگردانی جلو می روم ماجرای ...
پورعلی گنجی: دوست دارم پولم حلال باشد/دیگر به موهایم دست نمی زنم
جدیدش صحبت کرد که در ادامه متن این مصاحبه را می خوانید: * ابتدا از اولین گل این فصلت شروع کنیم. بالاخره طلسم شکست و موفق شدی دروازه ام صلال را در روز طوفانی تیمت باز کنی. خدا را شکر می کنم که بعد از چند بازی توانستم گلزنی کنم. پا یا سر فرق نمی کند؛ مهم این است که گل زدم و حالا شرایطم در تیم بهتر شد. موقعیت های زیادی را در این مدت خلق می کردم اما قسمت نبود که گل بزنم. خد ا را شکر ...
دانشنامه اسباب بازی های تهران قدیم
. اما این که چرا به مطالعه جغرافیای پزشکی گرایش پیدا کردم خود داستانی دیگر دارد. با تحصیل در این رشته به آنچه می خواستید دست پیدا کردید؟ بله، از این که جغرافیا خواندم خیلی راضی هستم. بعد از این که در مقطع کارشناسی فارغ التحصیل شدم، جذب دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شدم. در سال 1351 تعدادی کارشناس عالیرتبه از سازمان بهداشت جهانی به ایران آمدند تا خط سیر سرطان مری را که از شمال ایران می گذشت ...