سایر منابع:
سایر خبرها
200کارت عروسی مان باطل شد / داستان زنان بازمانده از زلزله
تنش جدا شده زمان زلزله، 8ساله بوده. در یک خانواده 5نفره به دنیا آمده. پدرش اعتیاد داشته و هر شب شاهد صحنه درگیری های مختلف در خانه بوده. حدیث از زلزله می گوید: شب کنار خاله و مادربزرگ و مادر و خواهر و برادرهام نشسته بودم که زمین تکون خورد. ترسیده بودیم. پدرم بی خیال بود. می گفت من دارم به کرمان می رم و اتفاقی نمی افته و شما بخوابین. رفت کرمان و ما هم خوابیدیم. شام هم نخوردیم. گوجه پلو داشتیم ...
ماجرای ولادت حضرت عیسی(ع) از زبان قرآن
خدا به زبان آمد) و گفت: من بنده خاص خدایم که مرا کتاب آسمانی و شرف نبوت عطا فرموده، هرکجا که باشم مرا مبارک (مایه رحمت الهی) گردانیده و تا زنده انم به نماز و زکات سفارش نموده و همچنین به نیکوکاری با مادر توصیه فرموده و مرا ستمکار و شقی نگردانیده است. روز ولادت و مرگ و همچنین روزی که برانگیخته شوم، سلام و درود حق بر من است (27 تا 33 مریم) انتهای پیام/1404 منبع خبر : فارس ...
شرط گذشت از قصاص؛ حداقل 300کیلومتر دورتر از ما زندگی کنید
دوستش معرفی کرد. وی در حالی که بشدت پشیمان بود و گریه می کرد، در بازجویی ها گفت: من و شهاب همسایه بودیم و هر دو به باشگاه ورزشی محله رفت و آمد داشتیم. زمان حادثه او بر سر اینکه کدام یک از ما قوی تر است، بگومگو کردیم و قرار شد به خارج از شهر برویم و کشتی بگیریم. مدرسه که تعطیل شد، سوار موتورسیکلت شدم و سراغ مقتول رفتم. همان موقع یکی از دوستانم چاقویش را به من داد بعد هم به بیابان های اطراف محله رفتیم ...
گفتگو با بازیگر نقش امام در معمای شاه
زحمت های تعداد بیشماری از آدم هایی است که طی 5 سال به طور شبانه روزی فعالیت می کنند. از دوبله شخصیت امام راضی بودید؟ - حتما اگر ورزی راضی بوده من هم راضی بودم چراکه او از بیرون به همه جزییات احاطه دارد. بخش مهمی از سکانس های امام به سخنرانی هایشان مربوط می شد، که همه آنها بازسازی شده است. این خواسته کارگردان بود که تمامی این سکانس ها بازسازی شود و یا اینکه در آینده شاهد پخش ...
عاشقانه های هنریِ این پدر و دختر هنرپیشه
...، موقع بازی گذشتم در جیبم. سر این ماجرا، آن شب در مهمانی، از مرحوم جوانمرد حلالیت خواستم و قضیه وقتی جالب شد که همه دوستان گفتند: ما هم از این ماجراها داشته ایم. پس مشکل اقتصادی مال امروز و دیروز نیست اما باید زندگی کرد. نیکی مظفری به عنوان شاهد این خانواده سه نفری، چه اندازه زندگی پدر و مادر خود را خوشبخت می بیند؟ دختر: وقتی دو نفر تصمیم می گیرند که با هم یک ...
ازدواج سفیدی که پررنگ تر از سیاهی است
...> مهسا یکی از چندین دختری است که برای عقب نماندن از دوستان روشنفکرش دست به ازدواج سفید زده است. وی در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان، اظهار داشت: زمانی که وارد دانشگاه شدم گروه دوستانم از افرادی بودند که بی قیدی را ملاک روشن فکری می دانستند. من هم تحت تأثیر آنها با یکی از همین افراد روشنفکر آشنا شدم و پنهانی از پدر و مادرم روزها به خانه اش می رفتم. پس از مدتی از او ...
طاهرخانی :کل خانواده ام پرسپولیسی اند،یک استقلالی هم نداریم
....این را هم بگویم که خانواده ام همه پرسپولیسی هستند و حتی یک استقلالی هم نداریم. وی درباره احساسی شدن خود پس از حضور در زمین گفت:اشک هایم در بازی مقابل سیاه جامگان به خاطر خوشحالی بود. اول فصل من بازی پرسپولیس و صبا را در جایگاه تماشاگران حضور داشتم و پرسپولیس را تشویق می کردم و باور نمی کردم که به این زودی عزت پوشیدن پیراهن پرسپولیس را پیدا کنم.از دوران کودکی آرزوی بازی در پرسپولیس ...
گزارشی از سفر پزشک اتریشی معالج جانبازان شیمیایی به ایران
این مرکز به آن رویی از جنگ می پردازیم که جنگ افروزان مایل نیستند شنیده و دیده شود، گفت: حوزه هنری به بخش انسانی جنگی که بر ما تحمیل شد می پردازد. خوشحالیم که حرف ما مخاطبان زیادی دارد، تمام انسان های صاحب فطرت پاک مخاطبان ما هستند و آثار ما را دنبال می کنند. وی افزود: ملت ایران دوستان خود را فراموش نمی کنند. اینجا وطن دیگر شماست، امیدواریم باز هم شما را همراه خانواده تان در ایران ببینیم. ...
ماجرای شهادت بیسیم چی گردان غواصان لشکر امام حسین(ع) به روایت فرمانده!
بود که حسن به محض اینکه اقتضای آمدن به جبهه را کرده بود و ضوابطش اجازه به او داده بود - از لحاظ سن شناسنامه ای وغیره- آمده بود جبهه! ابتدای حضورش در گردان امیرالمومنین(ع) خدمت می کرد ولی به خاطر اهمیت عملیات کربلای چهار، به یونس پیوست. خواهش بیسیم چی غواصان لشکر امام حسین(ع) اصفهان از فرمانده اش در عملیات کربلای 4 جوانی بود رعنا و رشید. بسیار خوش چهره و خوش سیما با موهای طلایی ...
من را به عقب آوردند اما ده ها شهید جاماندند
! مادر حسن هر روز صبح خانه قدیمی را جارو می کند و آب می پاشد! او می گوید ممکن است روزی فرا رسد و حسن به خانه برگردد! چهارم دی ماه 1365 جزیره ام الرصاص قطعه ای از کربلا بود که یاران خمینی کبیر را عاشورائی و حسینی کرد و چه زیبا بود شب قبل از عملیات که بچه ها همه در ساختمان بیمارستان طالقانی آبادان جمع شده و نغمه سر می دادند: شهیدان می روند نوبت به نوبت؛ خوشا آن روزی که نوبت بر من آید... ...
اقتصاد لیبرالی و مدل بانک جهانی از دولت هاشمی شروع شد/ عمده دلارهای دوران سازندگی را به افراد سکولار ...
داشتم را در بخش تولیدی هم مشغول کارگری شوم. بعد از مدتی دیدم که این درآمد هم برای اداره یک خانواده 9 نفرهمکفی نیست. شوهر عمه بنده در بازار پارچه فروشی داشت. ایشان در جریان وضعیت ما بود و به بنده گفت که اگر کار حسابداری ما را انجام دهی، حقوق بهتری به شما خواهیم داد و بنده مشغول این کار هم شدم، ضمن اینکه دانشجو هم بودم در آن ایام. رفتم کار حسابداری آنجا را هم شروع کردم و وضعیت ...
سارقی که می خواست بازیگر تئاتر باشد
از خانواده ام جدا شدم و مشکل مالی پیدا کردم. کم کم با دوستانم شروع کردیم به سرقت های مسلحانه. انگیزه مان هم مالی بود. همه بی پول بودیم و می خواستیم زندگی مان را تامین کنیم. سرقت های تان را از چه تاریخی شروع کردید؟ ما از 27 آذرماه سرقت های مسلحانه مان را در سوپرمارکت های شهر آغاز کردیم. اسلحه هایی که با آن سرقت های مسلحانه را انجام می دادید را چگونه تهیه کردید؟ ما هر کدام از اسلحه ها را با قیمت 8 میلیون تومان خریدیم. سرقت های تان را بیشتر در چه مناطقی از تهران انجام می دادید؟ دهکده المپیک، مرتضی گرد، باقرشهر و... ...
اشک ها و عکس ها
کبوتران حسی از رفتن ساکنان آن خانه داشت و کبوترهایی که تنها بازماندگان آن خانه بودند. اندوه و اشک یک پدر، یکی از تصاویری است که او در میان همه آنچه دیده و ثبت کرده روایت می کند و می گوید: لباس مدرسه دخترش را بالای قبرش صاف کرده و با کتاب هایش گذاشته بود و همان طور زار می زد. بعدها فهمیدم مادر آن دختر پزشک مامایی بوده که در همان زمان در بیمارستان نوزاد دختری را به دنیا آورده درحالی که ...
پدرم گیر می داد، کشتمش!
این که خواهر 18 ساله ام به خانه بیاید آنجا را ترک کردم و به درمانگاهی همان حوالی رفتم و خودم را درمان کردم؛ چون در درگیری با پدرم مجروح شده بودم. حتی کارم به سرم کشید. قبل از قتل هم قصد ترک خانه را داشتم که درگیری بالا گرفت و من مرتکب قتل شدم. کی دستگیر شدی؟ بعد از قتل فرار کردم و خانواده ام فهمیدند که قتل از طرف من رخ داده و به همین دلیل برادرانم خواستند خودم را به پلیس معرفی کنم ...
3 خواهر کار می کنیم و باید در برابر کارهای زشت برادرم هم کوتاه بیاییم
های موادمخدر او بکنیم. در همین شرایط بود که شب گذشته برادرم وارد منزل شد و مرا که تازه از سرکار به منزل رسیده بودم زیر مشت و لگد گرفت و دستمزد کارگری ام را از داخل کیفم برداشت و رفت. دیگر از رفتارهای خشن او خسته شده بودم که تصمیم گرفتم از منزل فرار کنم اما... اخبار زیر را از دست ندهید:
قطع دست دانش آموز شوشتری به خاطر اشتباه پزشکی +عکس
سایت خبری تحلیلی هنگام Hengamnews.com: مهرشاد پسر بچه 10 ساله شوشتری است که هشتم آبان امسال در مدرسه به زمین خورد. او را به مطب پزشک رساندند. پزشک با بیان اینکه یک شکستگی ساده رخ داده دست او را گچ گرفت و پسرک با خانواده اش به خانه رفت، اما درد ناشی از شکستگی باعث بی قراری مهرشاد شد. او را بعد از دو روز دوباره به مطب همان پزشک بردند. پزشک گچ دست را باز کرد و آنجا بود که متوجه شدند ...
زندگی دردناک مجری معروف تلویزیون/ عجیب است؛ بخوانید
فروشی وا می داشت. شهریور 72 در 16 سالگی رفتم گرگان که با مادرم زندگی کنم، مادرم قبولم نکرد و حدود 9 ماه در خانه پدربزرگ و مادربزرگ پدری ام زندگی کردم. 9 ماه در خانه آنها بودم تا اینکه گفتند دیگر نمی توانند تحملم کنند و در حالی که تازه 17 سالم شده بود، در گرگان در یک اتاق پنج متری با یک موکت و یک دست رختخواب قرضی، زندگی مستقلم را شروع کردم. کمی عجیب است که یک مجری تلویزیون خیلی راحت این ...
اسبقیان مرا نمی شناخت/ نمراتی که به ژیمناستها می دهند واقعی نیست!
اسپانسر می شوند تا تیم به این رقابتها برود ولی متاسفانه در آستانه اعزام متوجه شدم رئیس کمیته آکروژیم فدراسیون نام مرا خط زده و نام خودش را برای اعزام نوشته است که این اقدام عجیب ناراحتی مسئولان اداره کل این استان را در پی داشت و آنها هم بدون من سفر را لغو کردند. بخشی پور ادامه داد: همچنین برای رقابتهای جهانی چین که معتبرترین مسابقات این رشته است و هر دو سال یکبار برگزار می شود تیم ...
کاری که پدرم نتوانست انجام دهد من می خواهم انجام دهم
سخنان شاه، گفت: دیگر چه به نظرتان می رسد؟ گفتم: بایستید و مقاومت کنید... چاره ای نیست، اگر سلطنت را دوست دارید باید چنین کاری بکنید. شاه گفت: خشونت دامنۀ تظاهرات را گسترده تر می کند، آن وقت دیگر مهار کردنش ممکن نیست. گفتم: ان شاءا... اعلیحضرت گستاخی مرا خواهند بخشید. اما پس از واقعۀ خرداد 1342 که من سفیر ایران در بیروت بودم، نامه ای در سیزده صفحه تقدیم حضورتان کردم و در آن نوشتم سخنرانی ...
تاریخ مرگ مردم این شهر یکی شد
کرده و چند درخت برای سایه بان شدن مزارها کاشته است. در حال شست وشوی سنگ مزارهاست. به زور می تواند راه برود: زلزله همه چیز را از من گرفت. 4 پسر و یک دختر. مزار 3 پسرم اینجاست بقیه را نمی دانم. غریب دفن شده اند. شوهرم چند سال بعد دق مرگ شد. فقط یک پسر دارم که او هم سرش به زندگی و زن و بچه اش گرم است. هر روز بعد از نماز عصر می آیم تا دم غروب. دلم برایشان یک ذره شده. ای کاش بودند. شب چله ای تنهای تنها ...
مریم؛ یگانه عصر خویش
وَضَعْتُها أُنْثی: پروردگارا! من دختر به دنیا آورده ام. این سخن را همسر عمران از روی حسرت و اندوه اظهار داشت؛ زیرا او امیدوار بود که پسر به دنیا می آورد، از این رو نذر کرد که او را خادم معبد قرار دهد. خدای سبحان این نذر را قبول کرده و می فرماید:"فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً (ترجمه المیزان، ج 3، 295 و ترجمه جوامع الجامع، ج 1، 406). خداوند برای ...
کارآفرینان نباید از سازمان های دولتی انتظار داشته باشند / تلاش، پشتکار و خلاقیت اولویت اول کارآفرینی
عاشق آموزش بودم و بعد از قبولی در دانشگاه در رشته مکانیک با جمعی از دوستان شروع به فعالیت در زمینه "رباتیک" کردم در آن زمان رباتیک رشته نوپایی در کشور بود و تعداد کسانی که دراین زمینه فعالیت می کردند بسیار کم بودند. فعالیت در زمینه رباتیک را از چه سالی شروع کردید؟ از سال 1387 کار را با تمام شرایط سخت خود شروع کردم ربات های مختلفی به همراه گروه طراحی کردیم و در جشنواره ها و ...
اعتیاد و خودکشی، این شرایط اجتماعی بم است
اما هر بار پشیمان شده؛ طاقت نداشتم. خیلی تنها بودم. دو بار می خواستم با روسری خودم رو خفه کنم. ولی نمی دونم چی شد که نکردم این کار رو. فکر می کنم جرأت خودکشی نداشتم فقط می خواستم اداش رو برای خودم در بیارم. کسی نبود که بخواد به قول معروف نازم رو بخره. خودم ناز خودم رو می خریدم و پشیمون می شدم. مرجان بعد از زلزله با حمایت عمویش به تهران مهاجرت کرده و تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته مهندسی عمران تحصیل ...
مرد قوی هیکل در برابر بانک های آبادان چه می کرد؟+عکس
اسلحه اقدام به تیراندازی به سمت خودروی جلال کردند که پس از شلیک به 4 چرخ خودرو موفق به دستگیری جلال شدند. جلال 38 ساله به ماموران گفت: چند سال است که به هروئین اعتیاد دارم و به همین خاطر خانواده ام مرا از خانه بیرون کردند و چون برای تامین هزینه های زندگی و اعتیادم نیاز به پول داشتم سناریوی سرقت را طراحی کردم. وی افزود: به جلوی دستگاه های عابربانک ها می رفتم و با شناسایی ...
کودکانی که قربانی اعتیاد والدین شدند/ پویش نه به کودک آزاری
: پدر و نامادری ام هردو معتاد هستند و بجای فرستادن من به مدرسه، من را به کارکردن در یک تولیدی کفش وادار کرده بود و در آخر نیز همه پول هایم را صرف مصرف مواد می کرد. سجاد به خاطر اعتیاد پدر و مادر و فقر مالی بسیار مورد اذیت و آزار قرار داشت تا جایی که براثر فشارهای زیاد تصمیم به فرار از خانه و سفر به سوی تهران می گیرد، می گوید: شب ها را روی پل عابر پیاده به صبح می رساندم و تا برای کار در ...
زیر این آوارها یک مرد خوابیده است
پرویز مشکاتیان درباره آشنایی اش با ایرج بسطامی گفته است: اولین بار ایرج بسطامی را در خانه محمدرضا شجریان دیدم. در آن زمان ما چاووش را داشتیم. به خاطر شرایط اجتماعی آن زمان به خواننده های بیش تری با صداهای متفاوت نیاز داشتیم. من پشت در کلاس آواز استاد شجریان نشسته بودم تا هنرجوها مرا نبینند. از آنجا بود که از صدای بسطامی خیلی خوشم آمد. ایشان صدای خوبی داشتند و مثل همه آدم های کویرنشین ...
طنز؛ دعوا چرا؟ روبوسی کنید!
هایشان و این عزیزان از نظر علمی ثابت کنند دیدن ساز موجب افزایش ناهنجاری درجامعه می شود. اصلا از کجا معلوم همین پسر 27ساله که درکرمان، 10نفر را کشته، در اثر دیدن ساز به این حال و روز نیفتاده باشد؟ به گفته فرماندار فهرج، یک جوان که از خانواده عروس جواب منفی شنیده بود، هنگامی که متوجه شد عروس قصد ازدواج با فرد دیگری را دارد؛ با حضور درمراسم عقد آنها، خانواده عروس و داماد را به گلوله بست. آن ...
نام خدا گره طناب دار را باز کرد
اتاق خبر 24 : هر چه بود پاهایش با او هماهنگ نبودند، صدای در آهنی سلول او را از فکر دمپایی ها و پاهایش بیرون کشاند. مامور جوان را که سال ها بود هر روز می دید؛ در مقابل در میله ای سلول دید. دستگیری 3جوان مسلح بخاطر سرقت سریالی سوپر مارکت تهران اعضای صندوق توسعه ملی در میان احضار شدگان پرونده فیش های حقوقی نجومی کابوس های شبانه به خاطر کشتن یک دختر / سارا زندگی پسر پولدار را ...
پدرم آخرین پیامش را با شهادتش مخابره کرد
جمکران حرکت کردم. تا پس از زیارت به مرز شلمچه رفته و عازم کربلا شویم. نگو همان روز پدر در سوریه شهید شده بود. خیلی بی قرار بودم. اصلاً انگار نه انگار که برای اولین بار به کربلا می روم. بعد از نماز عشا بود که بین راه توقف کردیم. بعد از نماز سوار اتوبوس شدم، وقتی تلگرامم را چک کردم متوجه شدم که یکی از دوستانم خبر شهادت بابا را برایم فرستاده و از من پرسیده که آیا صحت دارد؟ باورم نشد. گفتم حتماً مثل ...
وقتی این دو مرد به دختر جوان آزار و اذیت می کردند باورشان نمی شد اعدام شوند!
دختر 8 ساله مقابل چشم زنانی که فقط جیغ می کشیدند! پسر 19 ساله چطور خود را به خانه خانم های تهرانی می رساند؟ ماجرای باورنکردنی و عجیب مرد شیطان صفتی که همسر جوانش را تقدیم آزار گران کرد + عکس پسرجوان با دختر 8 ساله چه کرد که به دوبار اعدام محکوم شد؟ تجاوز سرایدار افغان به دختر 7 ساله در محل کار مادرش + عکس باورم نمی شد نامزدم با دست خودش مرا به دست راننده کثیف سپرد / فیلمی که از همه ماجرا پرده برداشت! دانشجویانی که همکلاسی دختر را در حمام دانشگاه گیر انداختند + عکس ...