سایر منابع:
سایر خبرها
درخواست جدایی از همسر سرآشپز
را شروع کرد آن قدر عصبانی شدم که تصمیم به جدایی گرفتم. در این لحظه زن جوان نیز به قاضی گفت: آقای قاضی چه اشکالی دارد که من این کار را انجام بدهم. راستش در محل کارم به دنبال کسی بودند که غذای خوبی بپزد و آنها نیز در ماه مبلغی را به عنوان دستمزد به آن فرد بدهد. از آنجایی که من آشپزی را دوست دارم و همیشه همه از دستپخت من تعریف می کردند، من قبول کردم که برای همه غذا بپزم، اما شوهرم سر این موضوع ...
مرفاوی: نفت تیمی نبود که بخواهد برنده باشد
.... مرفاوی در ادامه تأکید کرد: در دیدار مقابل صنعت نفت بهتر از گذشته بودیم اما مثل دیدار مقابل استقلال خوزستان در دقایق آخر گل خوردیم. امروز هم روی کم تجربگی برخی نفرات بازنده شدیم. وقتی یک تیم شرایط مالی، ساختار و امکانات درستی ندارد طبیعی است که یک جای کارش بلنگد. دچار این مشکلات شدیم باید فکری در این راستا کرد. کارمان را پیش بردیم اما نیاز به تقویت داریم. فوتبال با کسی شوخی ندارد و ...
حضرت آقا فرمودند رؤیای نیمه شب کار اصولی و خیلی خوبی است
فرد صحبت می کرد. افراد هم بعضاً بعد از معرفی صحبت می کردند یا فقط به سلام و علیک بسنده می کردند. جمعیت حالت نیم دایره بودند و من تقریباً وسط این نیم دایره و روبه روی مقام معظم رهبری بودم. یک ساعت و نیم از جلسه گذشته بود که نوبت به من رسید و همان آقا که افراد را معرفی می کرد مرا معرفی کرد و گفت: آقای مظفر سالاری نویسنده کتاب قایق راندن به اقیانوس. ! درباره این کتاب توضیح می دهید؟ ...
محمد قاضی و داستان آشنا شدن او با شازده کوچولو
طول 50 سال ترجمه آثار ادبی نزدیک به 70 اثر را ترجمه کرد اما شازده کوچولو ارج و قرب دیگری دارد و قاضی خاطره خواندنی از آن دارد که خبرگزاری فارس این خاطره را به شکل زیر از زبان قاضی تعریف می کند: داستان آشنا شدن من با کتاب شازده کوچولو داستان شیرینی است. آن هنگام که در اداره حقوقی وزارت دارایی به خدمت مشغول بودم، یکی از دوستان با ذوق و با سواد (امیرحسین جهانبگلو) که تحصیلاتش را در فرانسه انجام ...
قایق راندن به اقیانوس
نزدیک شدم و کتاب را به دستشان دادم. آقا تشکر کردند و شاید دعایم کردند که از هیجان فراوان خوب نشنیدم و به خاطرم نماند. مدیر جلسه گفت: آقای سالاری برای امشب بلیت دارند و عذرخواهی کرده اند و مجبورند بروند. آن آقا این را که گفت، دیدم جالب نیست بروم بنشینم و چند دقیقه بعد برخیزم و بروم. از همان جا که نزدیک آقا بودم به ایشان گفتم: ان شاء الله که از رهنمودهای شما برخوردار شوم! خدانگهدارتان! عقب ...
اعتیادی که حانیه را قاتل کرد/ همه چیز از زمانی آغاز شد که با یک مرد سربه زیر ازدواج کردم
...> دورادور همدیگر را می شناختیم تا این که یک روز سپهر وارد کلاس شد و از استاد خواست به عنوان مهمان بنشیند. استاد پذیرفت و او هم از همان روز مهمان کلاس ما شد. کم کم در کلاس های دیگری که من حضور داشتم هم خودش را مهمان کرد و بعد از کلاس می آمد و هرطور شده با من حرف می زد. از رفتارش مشخص بود که پسر بااصالتی است. من هم از او خوشم می آمد. این رفتار او یک ماه بیشتر ادامه نداشت، زیرا بعد ...
مرفاوی: بادسیسه می خواستند در صبا تغییرات ایجاد کنند/مقابل شان ایستادم و حالشان را گرفتم!
. می خواستند از طریق زد و بند من را جا به جا کنند. اگر قرار باشد بروم این مسئله اصولی دارد اینطور با زد و بند کردن درست نیست. مقابل زد و بند ایستادم و حالشان را گرفتم. حالا باشگاه می خواهد من را برکنار کند این اقدام را انجام دهد اگر هم می خواهند استعفا بدهم این کار را می کنم. مرفاوی در مورد اینکه آیا این مسائل از سوی باشگاه مطرح شده است، اظهار داشت: خیر این مسئله از بیرون باشگاه بود ...
دردسرهای یک دختر که پدر و مادر نداشت!
بلد بود دلبری کند. سه ماهی گذشت. حال خوبی نداشتم. دکتر رفتم تعدادی آزمایش انجام دادم، چندروز بعد وقتی جواب آزمایش ها را نشان دکتر دادم، لبخندی زد و گفت: تبریک می گم دو ماهه بارداری. سرم گیج می رفت با امیر تماس گرفتم اما ناراحت نشد. به او گفتم باید زودتر فکری کند که خانواده ام از وضعیت جسمی من متوجه قضیه نشوند. همان شب تماس گرفت و تقاضای صد میلیون تومان پول کرد، وقتی گفتم که نمی ...
حمله به دختر فروشنده در مانتو فروشی!
بعد از آمدنش به خانه می رفتم. دیشب مثل همیشه تا آخر وقت ماندم و سایر همکارانم فروشگاه را ترک کردند. من تنها مانده بودم و داشتم کارم را انجام می دادم که صاحب فروشگاه به همراه دو نفر از دوستانش به مغازه آمد. من هم وقتی دیدم او آمده، رفتم تا وسایلم را جمع کنم که به خانه بروم؛ اما یکی از دوستان صاحب مغازه که به اتاق پرو رفته بود، مرا صدا زد. من هم به خیال اینکه قصد دارد مانتویی برای یکی از ...
روایتی منتشر نشده از دیدار بورقانی با آیت الله هاشمی/جناح راست از من رنجیده است/انتخابات مجلس را دوستان ...
امروز ساعت 5:45 ملاقاتی مثبت و مفید با آقای هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، انجام دادم. قبلا با علی هاشمی، نماینده رفسنجان و برادرزاده او، صحبت کرده بودم و تحلیلی از موقعیت هاشمی رفسنجانی به ویژه از بُعد تاریخی ارائه دادم که برایش جالب بود و گفت حاضری خودت این نکات را به آقای هاشمی بگویی؟ موافقت کردم که نتیجه اش ملاقات امروز بود. نکاتی که در این ملاقات مطرح کردم به این شرح ...
روایتی از یک نگرانی مهم هاشمی رفسنجانی
دستاوردهای محدود قانع بود؛ اعتدال و تدریج. اگر مشی شما اعتدال و تدریج باشد، من حامی شما هستم؛ اما در برابر تندروی کاری نمی توانم انجام دهم. من با اصل توسعه سیاسی و اجتماعی موافقم ولی با افراط نمی توانم کنار بیایم.آقای خاتمی چندی پیش در جلسه سران کشور گفت کشور در حال روی آوردن به سکولاریسم است و از من کاری ساخته نیست. من گفتم شما، دوستانتان و ما نیز باید دور هم جمع شویم و اجازه ندهیم این حرکت جلو برود.جناح راست از من رنجیده است؛ چراکه در حمایت از آنها به میدان نرفتم. عقیده دارم باید با آهنگ سازندگی جلو رویم تا موفق شویم. جامعه مردم سالار دینی تنها راه چاره ماست. ...
خواب اروند، زیارت عاشورا و شب عملیات کربلای4
گفت که دارد می سوزد و تشنه است و کمی دیگر به او آب بدهم، مقاومت کردم و دوباره خواب، مرا احاطه کرد. چشمانم را که باز کردم، هوا گرگ و میش بود، در همان حالت درازکش و درحالی که نمی دانستم قبله کدام سمت است با ایما و اشاره نماز صبح را خواندم، رزمنده مجروح را که در مقابل من بود صدا زدم، پاسخ نداد، متوجه شدم شهید شده است، ناراحت شدم که چرا دوباره به او آب ندادم. در حال بررسی اوضاع و احوال بودم، دیدم کسی ...
روایتی از شهید مطهری درباره هاشمی رفسنجانی
نسبت به آنها گرایش زیادی داشت. من یک وقت نگران او بودم گفتم نکند که وقتی هم که این جریانِ تغییر ایدئولوژی را ببیند بگوید حالا مسئله مهمی نیست، اگر هم احیانا اینها گرایش مارکسیستی پیدا کرده اند نباید حرفی در این زمینه زد، فعلا ما باید مبارزه کنیم، این مسئله مهم نیست، مسئله مهم مبارزه است. در جلسه ای که من با او ملاقات کردم و از او نظرش را خواستم جمله ای گفت که من این جمله را فراموش نمی کنم. گفت ما ...
آقا فرمودند مزیت کتاب رویای نیمه شب این است که یک اتفاق حقیقی به شکل رمان روایت شده/برای نوشتن این رمان ...
امیدوارم طوری بروم که وسط جلسه نامطلوب نباشد. وقتی بلند شدم، جلو رفتم تا کتاب را تقدیم کنم، مدیر جلسه گفت: آقای سالاری از یزد آمده اند و مسافرند و بلیط دارند. اگر وسط جلسه رفتند به این دلیل است. جایی که نشسته بودم تنگ بود و بین دو نفر در تنگنا نشسته بودم، طوری که پاهایم داشت کم کم خواب می رفت. پیش خودم گفتم حالا که ایشان این حرف را زده است چرا سر جایم برگردم و بعد یک ربع دیگر بلند شوم و بروم؟ لذا ...
راوی روایت رفاقت 59 ساله
کربلا و در صحن حضرت امام حسین(ع) بودم، آقا مرا دیدند و تعجب کردند. بعد از احوالپرسی، من به آقا گفتم به همراه چند نفر از دوستان به کربلا آمدیم و دوست دارم که شما هم آنها را ببینید. با هم به بین الحرمین رفتیم و آقا با همسفرانم آشنا شدند و این اولین دیدار ایشان با آقای هاشمی رفسنجانی بود. با این دیدار، مقدمات آشنایی و دوستی دیرینه میان این دو یار قدیمی امام راحل فراهم شد. بعد از سفر کربلا، رهبر معظم ...
اولین نشست خبری ترامپ بر سر پرونده دخالت روسیه به جنجال کشیده شد
داعش را ایجاد کرد و من معتقدم با کمک روسیه میتوانیم بر داعش چیره شویم - ما متوجه شدیم که هیلاری کلینتون سوالات مناظره را از قبل در اختیار داشت در حالی که اگر من چنین کاری کرده بودم به سرعت از من می خواستند که صحنه انتخاب را ترک کنم. - ترامپ: این باعث خجالت و شرمساری است که بگوییم روسیه در انتخابات دخالت کرده است. این اخبار دروغ از سوی دشمنان ما و افراد بیمار منتشر می شوند. ...
محمد حقیقی را فراموش کردند
روزمرگی های همیشگی به فراموشی سپرده شد؛ از این رو تصمیم گرفتیم به سراغ این ورزشکار رفته و پای صحبت وی بنشینیم. یک سال از آن سانحه سخت گذشت. از این یک سال بگو؟ اولش ناراحت بودم که چرا این اتفاق رخ داد، مسوولان هم لطفی به من نداشتند اما به مرور دوستان و اطرافیان کنار رفتند و نزدیکان درجه اولم و مربی ام در کنار من ماندند. حالا دیگر نه رفت و آمدی هست و نه سراغی از من می گیرند؛ خودم مانده ...
چگونه ملیکای مسیحی مادر امام زمان(ع) شد؟(پرسش و پاسخ)
حضرت امام حسن عسکری(ع) باش که او را به نزدت خواهم فرستاد. وقتی از خواب بیدار شدم، شوق زیادی در تمام اعماق وجودم راه یافت و مشتاق ملاقات آن حضرت بودم تا اینکه شب بعد امام را در خواب دیدم، در حالی که از گذشته شکوه می نمودم، گفتم: ای محبوبم، من که خود را در راه محبت تو تلف کردم، فرمود: نیامدن من علتی جز مذهب تو نداشت، ولی حالا که اسلام آورده ای، هر شب به دیدنت می آیم تا آنکه کم کم وصال واقعی ...
توضیحات صفرزاده درباره ماجرای حذف کرسی ایران در فیبا آسیا
انعکاس دادم. بعد از آن هم همان طور که گفتم با هاکوپ خاجیریان صحبت کردم و متوجه شدم که این موضوع واقعیت دارد. هاکوپ به من گفت که چون ایران گفته من نمی توانم در جلسه 18 ژانویه این کمیته شرکت کنم. فدراسیون در نامه خود اعلام کرده که امیرحسین صفرزاده در کمیته نباشد و به جای آن فردی دیگر در این جلسه شرکت کند. او ادامه داد: فیبا آسیا پاسخ داده که این کمیته تا سال 2020 ثابت است و ایران حق جایگزین ...
احمد توکلی و چند خاطره از ایت الله هاشمی
بودیم و دنبال راه حل بودیم و گفتم که به عنوان جانشین فرمانده کل قوا که یکی از اختیارات من است، اعلام آتش بس میکنم و بعدا اگر شد شما من را محاکمه کنید ولی مسولیتش را بنده بر دوش بگیرم که این احساس وظیفه ایشان را نشان میدهد که حاضر است مقابل عده ای و پیش افرادی که کشور را فداکارانه نگه میداشتند، بدنامی را پییشه کند . وی همچنین به بحث انتخاب رهبری بعد از امام خمینی(ره) اشاره کرد و ادامه داد ...
ماجرای ترس های علی مشهدی در خندوانه
خصوص چهار قلو های خود عنوان کرد: الان کلاس اول هستند و هر چهار نفر (صدرا، سهوا، دیبا و پریزاد) بیننده جدی برنامه "خندوانه" هستند. رابطه خیلی خوبی باهم داریم، البته رابطه آنها با مادرشون به دلیل زمان بیشتر کنار هم بودن، بهتر است. در طول روز تماس های زیادی با چهار قلوها دارم. خانمم در طول این سال ها یک تنه همه کارها را انجام داده است. عنقا در پایان برای خوشحالی مردم بیرون از برنامه گفت: به دلیل اینکه دوستان خوبی دارم، مثل خودت (رامبد جوان)، پور سرخ، برزو ارجمند و ... دوست دارم به دیدن بیماران بیمارستان مسیح دانشوری بریم. ...
"سه بار از ریاست بانک مرکزی استعفا کردم"
خود به آنجا بروم. بر این اساس تمامی کارهای مربوطه انجام و حتی محل سکونت من هم آماده شد اما وقتی که برای خداحافطی حضور رییس جمهور وقت (احمدی نژاد) رفتم، گفت شما که گفتی خارج از کشور نمی روم!؟ گفتم جده که خارج حساب نمی شود؛ در همین نزدیکی است و خانواده ام را با خودم نمی برم. ولی رییس جمهور مخالفت و عنوان کرد که باید به وین بروی! سه جلسه هم با حضور وزیر امور خارجه وقت (متکی)، قائم مقام وی ...
الهام حمیدی: حال سینما خوب است؛ اما نه برای همه!
سایر همکاران تان چندان علاقه ای به حضور در محافل خبری ندارید؟ راستش را بخواهید زیاد اهل این چیزها نبودم و نیست. در این سال ها فقط یک بار به برنامه دورهمی رفتم . آقای مهران مدیری پرسید ازدواج کرده ای؟ گفتم مجردم. آنقدر بی احترامی و بد و بیراه نثارم کردند که برایم غیرقابل باور بود. اصلا چه لزومی دارد من در یک رسانه عمومی از مسائل شخصی خودم حرف بزنم.؟ بعد هم در فضای مجازی اعلام کردم که ...
کتاب “گنجینه ضرب المثل های سمنانی” را به همشهریانم هدیه کردم
زبان سمنانی در فهرست ملی میراث فرهنگی، استاد ذبیح الله وزیری پژوهشگر زبان و فرهنگ سمنانی که به عنوان گویشور در جلسه نهایی ثبت ملی زبان سمنانی حضور داشته است در بازدید از دفتر شبکه اطلاع رسانی مرآت استان سمنان با خبرنگار این شبکه به گفتگو پرداخت. وزیری با تاکید بر اینکه زبان سمنانی از سوی فرهنگستان زبان و ادب فارسی به عنوان "زبان" شناخته شده است اظهار کرد: مسئولان، مردم و رسانه ها وظیفه ...
ما، آیت الله و انتخابات مجلس ششم
وارد فعالیت انتخاباتی شدم. به ستاد انتخاباتی اش شتافتم و در یکی از کمیته ها مشغول شدم. تنها در یکی دو جلسه حاضر شده بودم که خبر رد صلاحیتش مبهوت مان کرد. مگر می شود آیت الله هاشمی رفسنجانی را رد صلاحیت کرد؟ آیت الله آرام دوستانش را به حضور در انتخابات تشویق کرد و هیچ عکس العمل هیجانی از ایشان سر نزد. کاندیدای مورد نظرش رییس جمهور شد و او دیگر بار سیاستمدار محبوب مردم شده بود. سال 94 با ...
در آغوش آقا دردهایم را فراموش کردم/ آن روز خان طومان ، کربلا شد + فیلم
. روضه امام حسن (ع) بود و من که در بین ائمه ارادت ویژه ای به امام مجتبی (ع) دارم لابه لای خواندنم از ذهنم گذشت که آقا اگر مرا در این جبهه قبول کردی یک نشانی، چیزی به من برسان. بعد از اتمام جلسه حالم خیلی خوب نبود به دوستان گفتم شما بروید من خودم می آیم، همین طور که گوشه ای نشسته بودم یکی از دوستان تماس گرفت و گفت برای دفاع از حرم می آیی؟ بی درنگ گفتم بله. برای راضی کردن خانواده هم اول با ...
گفتگوی خواندنی سایت فیفا با رونالدو
شروع کردم. نه تنها می خواستم فوتبالیست شوم، بلکه می خواستم ستاره باشم و همیشه برای بهترین بودن تلاش کردم و موفق به این کار شدم؛ جام ها خود گویای همه چیز است؛ هم جام های تیمی و هم جوایز انفرادی و رکوردها. این باعث افتخار من است و به من انگیزه می دهد تا به همین مسیری که تا به حال داشتم، ادامه بدهم. وی در ادامه افزود: این را چند بار دیگر گفتم؛ این بهترین سال دوران حرفه ...
زندگی عفت مرعشی در یک نگاه/یار 58 ساله آیت الله
کرمان) رفته بود. بعد از بازگشت با مادرم صحبت کوتاهی کرد و پس از مدتی نیز مادرم من را صدا کرد و گفت بیا اتاق کارت دارم. نگران شدم، حدس زدم که موضوع درباره ازدواج من است. خانم جون گفت: عفت جان! حاج آقا که به نوق رفته بود، آمیرزاعلی برای پسرش، اکبر، از تو خواستگاری کرده است. حاج آقا هم همان جا جواب قبول داده است. خشکم زده بود، دستپاچه شدم، نمی دانستم چه جوابی بدهم، سپاهی از افکار پریشان به یکباره به ...
بادامچیان:به آقای هاشمی گفتم رییس جمهور شوید چهره شما خواهد شکست/برای وزارت پیشنهاد داشتم
سیاسی قوه بهتر از شما پیدا نکردیم و شما بیایید کمک کنید. گفتم مستحضر هستید که هیچ شغلی را در نظام جمهوری اسلامی بدون تکلیف شرعی نپذیرفتم. علت این است که اگر من خودم خواهان شغلی باشم هر معضلی در آن پیش آید در سراسر کشور باید جوابگوی خداوند باشم. اما این که تکلیف شرعی باشد سعی می کنم آن چه تکلیف است انجام دهم. خداوند هم بگوید خواهم گفت لا یکلف الله نفسا الا وسعها. شما تکلیف شرعی کنید من ...
عذاب وجدان سبب اعتراف به قتل شد
سرقت می کردی؟ در سطح شهر پرسه می زدم و اگر با مورد خوبی برای سرقت روبه رو می شدم، آن را می دزدیدم. چرا فقط تاسیسات برقی؟ در این کار سر رشته داشتم و براحتی می توانستم سرقت را انجام بدهم. چه موادی مصرف می کنی؟ شیشه. چرا در اراک دستگیر شدی؟ من جای ثابتی نداشتم و بی خانمان بودم. شهر به شهر می گشتم و فقط سرقت می کردم. بعد هم ...