سایر منابع:
سایر خبرها
گزارش کامل برنامه نود با اعتراض دایی
؛ بازیکنان ما آنقدر دویدند تا توانستند کاری که می خواستند را انجام دهند تا به برتری برسیم. * استقلال خوزستان صفر تراکتورسازی 1 - نکته بازی چهارمین برد پیاپی تراکتور در بیرون از خانه کنفرانس مربیان قلعه نویی: روز خوب آقای اخباری بود؛ نیمه دوم نسبت به نیمه اول بهتر بودیم ولی تراکتورگونه بازی نکردیم. نعمتی نژاد: تمام تلاش ما این بود از عمق دفاع ...
نقشه مامور امنیتی قلابی برای آدم ربایی
از آزادی وقتی آزمایش اعتیاد دادم نتیجه مثبت بود. چند روز بعد من را به جای دیگری بردند. در آنجا دست و پایم را با زنجیر بستند. در گوشم هدفون گذاشته بودند و موسیقی پخش می شد تا من چیزی نشنوم. می گفتند دستور کشتن تو را داریم و حتی قبرت را هم کنده ایم. شمارش روزها از دستم خارج شده بود. در این مدت آنها مدام با بیسیم صحبت می کردند و چند مرتبه با چشمان بسته از من بازجویی کردند. چون می خواستند ...
جزییات 9 روز شکنجه در باغ شهریار و فومن
.... بعد از 9 روز بود که به من گفتند به خاطر مسائل امنیتی دیگر نباید در ایران بمانم و برای زندگی باید به دوبی بروم. سرانجام مرا آزاد کردند تا به خانه بروم و وقتی برایم یک خودرو گرفتند، تازه فهمیدم که در شهرستان فومن هستم و آدم ربایان مرا به شمال کشور منتقل کرده اند. در خانه بود که متوجه شدم از حساب های بانکی ام 205میلیون تومان برداشت شده است. شکایت پیرمرد کافی بود تا آرش، مستأجر وی و ...
طنز پرداز معروف تلویزیون عزادار شد +عکس
کرده بودند تا من برنامه ام را در تلویزیون اجرا کنم و بعد زنگ زده بودند. چنان بهت و بغض، آنی بود که مات مانده بودم و راه بر گریه بسته شده بود. داداش جواد عزیزم؛ قربون اون لبخندهای خواستنی ات بشم من؛ آخه تو بودی که دست منو گرفتی و گفتی بیا تهران و بنویس..... سال 72 یادته؟..... همین هفته پیش آمدم مشهد؛ دستت را گرفتم و چیزهایی گفتم که لبخند می زدی.... غافل که آخرین لبخندهای عزیزت بود.... حالا ...
سیدحسن پیشنهاد دفن هاشمی در حرم را داد
...، متعلق به زمان حال است نه گذشته. گفت و گوی ایران با وی را در زیر می خوانید: از چه طریقی از ارتحال آقای هاشمی باخبر شدید؟ در همین دفتر نشسته بودیم؛ یکی از دوستان زنگ زد گفت که آقای هاشمی را به بیمارستان بردند. واکنش شما چه بود؟ گفتم بعید می دانم. چون دو سه بار خبرسازی کرده بودند که آقای هاشمی مریض است ، آقای هاشمی بیمارستان است و... بعد دفتر یا ...
دایی: همراهی مربی استقلال با داوران جزء مصادیق فساد در فوتبال است/ سیو بیرانوند بهترین واکنش نیم فصل اول
...> استعفای کارلوس کی روش به خاطر سه راهی ضعیف ورزشگاه تختی! احترام بازیکنان استقلال به منصوریان بعد از نیمکت نشین شدن رحمتی ورزشگاه رفتن توریست های اوکراینی پرسپولیس جمعه هر هفته 20 دقیقه زمان بردن شادی های بعد از گل طارمی جدول لیگ برتر، جدول گلزنان این رقابت ها و برنامه بازی های هفته هفدهم و هجدهم ارزیابی شد. خلاصه و حواشی دیدار تیم های نفت ...
مرحوم دولابی: از جوانی شروع کن
.... می گفت بچه جان بیا بغلم. عطر پدر را می شناسید. من کسی را بیست سال دوست داشتم. در این اواخر در قم به رحمت خدا رفت. پیاده به کربلا و نجف و مشهد می رفت. وقتی او را دیدم با خود مرتّب می گفتم چرا من او را این قدر دوست دارم. بعد دیدم گردنش یک چینی دارد عین پدرم بیچاره او شدم و از او مثل پدرم بهره هم بردم. هرچه می گفت من از او می پذیرفتم. هر چه من می گفتم او می پذیرفت. خدا او را رحمت کند و رحمت ...
با مسافران
او اهمیتی نمی دهد. مامان مامان با توام، چرا به حرف من گوش نمیدی؟ صدای گریه کودک بلند می شود. یکی از مسافرانی که کنار او نشسته است می گوید: خانم یک لحظه به بچه تون گوش بدین، ببینید چی میگه. اتوبوس رو گذاشته روی سرش. زن با عصبانیت می گوید: به شما ربطی نداره و یک سیلی محکم می زند زیر گوش کودک. کودک همچنان گریه می کند و زن ایستگاه بعد از اتوبوس پیاده می شود. همه مسافران از کار زن انگشت به دهن می شوند ...
کدخدای اتاق
ندارد و از شکایت ها خبری نیست، احساس خوشبختی می کردم! آن حس خوب فقط 24 ساعت دوام آورد. امروز صبح، قبل از اینکه چشم هایم را کاملا باز کنم، صدای مونا را می شنیدم که کنار تختم نشسته است و حرف می زند. یک لحظه شک کردم که نکند با خودش حرف می زند. بلند شدم و دیدم که دارد شکایت می کند و کسی جز من و او در اتاق نیست. نگاهم می کند و می گوید: ببین دوباره لباساشو گذاشته رو لباسای من. نگاه کن. تو شاهدی! و قضیه دوباره شروع شد. من فقط با دو دست سرم را گرفتم و سعی کردم صدای مونا را نشنوم. فایده نداشت. دوباره نگاهش کردم و مثل همیشه گفتم: چرا با خودش حرف نمی زنی؟ و جوابم را می دانستم: فکر می کنی این حرف حالیش می شه؟ ...
می خواست در میدان مین بدود!
اطلاعات عملیات رفتم. دو یا سه شب متوالی رفتیم تا چند متری دشمن و از میدون مین خبری نبود و حتی یک شب اونقدر به سنگر کمین دشمن نزدیک شدم که آتش فندک سرباز دشمن که می خواست سیگار روشن کند را دیدم و کم مونده بود اسیر بشم. اون شب هم به میدون مین برنخوردیم و فرماندهان گفتند که تا همین جا کافیه و راه کار قفل شد و آماده عملیات شدیم. در تقسیم بندی ها شهید اللهیاری مسوول این معبری شد که ...
خاطرات و یادداشت هایم را سوزاندم
دبیر سرویس بشوی؟ گفتم نه بابا من نمی رسم و کار سنگینی است. توضیح داد که وظیفه ام چیست و بعد از حقوقش گفت که تقریباً 10 برابر حقوق ماهانه من می شد. باز هم گفتم نه و دلیل آوردم که چون ساکن تهران نیستم، نمی توانم چندین ماشین سوار بشوم و خودم را به تحریریه برسانم. گفت لازم نیست ماشین های متعدد سوار بشوی. از همان در خانه ات سوار آژانس می شوی و می آیی. حساب کردم دیدم روزی حداقل دو هزار تومان هم برای رفت ...
ساخت مسجد شیعیان ترکیه زیر شلاق کودتاچیان/ زینبیه؛ آغازی برای دیده شدن
کودتاچیان اذیت و آزار آنها، شلاق خوردن من ادامه داشت، عنوان می کند: تقریبا بعد از 1990 میلادی بود که پس از اقامه نماز میت غیابی برای یکی از ترک های شیعه آذربایجان، من را محکوم کردند و دوباره شلاق زدند که من پس از آن به دیدار وزیر کشور رفتم و گفتم بیش از 10 سال است من را اذیت می کنند اما من ناراحت نشدم و شکایتی هم نکردم اما برای من خیلی گران تمام شد زمانی که برای ترک های باکو نماز میت غیابی ...
پایان محاکمه پسری که پدر،مادر و پدربزرگش را کشت
شب و هنگامی که همگی در خواب بوده اند با ضربات چاقو از پا درآمده اند. دوست میلاد که راز جنایت را برای پلیس فاش کرده بود به پلیس گفت: شب قبل، میلاد در تماس تلفنی به من گفت از زندگی خسته شده است و می خواهد اعضای خانواده اش را به قتل برساند. بعد از شنیدن این حرف آرام اش کردم تا اینکه ساعت 6 صبح دوباره زنگ زد و با خونسردی اصرار کرد به خانه شان بروم تا درباره موضوع مهمی با هم صحبت کنیم. وقتی با ...
بنیاد در آینه مطبوعات
حسین آقا رفت و آمد داشتند و به نوعی دوست خانوادگی بودند. یک روز مادرشوهرم به همین مستاجر ما گفته بود که برای حسینعلی دنبال دختر میگردم. او هم حسابی از من و خانواده ام پیش آنها تعریف و مجابشان کرده بود که برای خواستگاری پا پیش بگذارند. همه چیز کاملا سنتی جلو رفت و درنهایت ما با هم ازدواج کردیم. باوجود همه مشکلاتی که بود، زندگی واقعا خوبی داشتیم تا اینکه حدود دوسال پیش به سوریه رفت و شهید شد. ثمره ...
پدرمان رفت چون دفاع از دین مرز نمی شناسد
اعزام می شوند؟ سال 94 همزمان با شهادت شهید مدافع حرم محمد زهره وند به من گفت مراسم شبی با شهید در مسجد امام حسین (ع) اراک است می آیی برویم؟ در راه برگشت از مسجد برای دفاع از حرم ثبت نام کرد و 17 اردیبهشت 95 اعزام شد. چند روز بعد هم که بر اثر برخورد با تله انفجاری به کما رفت و به شهادت رسید. با وجود اینکه دو دختر دارید نگران شهادت، اسارت یا جانبازی همسرتان نبودید؟ ...
اولین مهاجری که در ایران به یک مقام رسمی رسید
زندگی می کنیم که بچه های من حق ندارند در این منطقه به مدرسه بروند؛ چون مهاجرممنوع است. مثلا در سال های زیاد ما نمی توانستیم خانه خرید و فروش کنیم یا یک سیمکارت تلفن به نام خودمان داشته باشیم یا فرد باید برای سفر از یک شهر به شهر دیگر مجوز می گرفت، می گرفت چیست؟ الان هم همین طور است. خلاصه باید بگویم مهاجر برای همه امور زندگی اش دچار محدودیت است. البته همه این محدودیت هایی که می گویم برای مهاجران با ...
بعد ازکاهش وزن به من تهمت های عجیبی زدند/ مداح مذهبی هستم، مدافع خنده
. ماجرای پیشنهاد مرحوم بابک بیات از ابتدا تلاش کردم تا در همین حوزه باشم. یادم هست دیداری با مرحوم بابک بیات یکی از اساتید عرصه موسیقی داشتم که بچه ها پیش او از من تعریف کرده بودند و ایشان هم چند باری من را دیدند و می گفتند می توانم خواننده شوم و اتفاقا چند تا از دوستانم از جمله حاج آقا طاهری شاهد این قضیه بودند و به من گفتند واقعا می خواهی این کار را بکنی که من در جواب گفتم نه. چون ...
اگر دخترتان، عاشق ظاهرهای پسرانه است مراقب باشید!
شدنش تعریف کنید. تا قبل از 6سالگی معمولا هم دخترها و هم پسرها بیشتر دنباله رو مادر خود هستند و از او الگو می گیرند. اما اگر فرزندتان از این سن گذشته، باید اهمیت وقت گذرانی اش با والد هم جنس را به خاطر داشته باشید. پسر کوچولوی شما بعد از 6 سالگی باید بیشتر در جمع های مردانه با پدرش حاضر شود، نه اینکه پا به پای شما به همه دورهمی های زنانه برود و با دنیای مردها بیگانه شود. گذشته از اینها ...
چرا نمی توانم ارتباط اجتماعی برقرار کنم؟
یک دختر نتواند با پسری آشنا شود و در نهایت ممکن است از حلقه اجتماعی دوستانش جدا شود زیرا اولویت متفاوتی دارد. انگیزه کم برای در جمع بودن برخی از افراد به نظر می رسد که نیاز درونی کمی برای در جمع بودن و زمان گذاشتن با دیگران دارند. آنها بیشتر ترجیح می دهند که در خانه بمانند و مطالعه کنند یا روی یک پروژه کار کنند تا اینکه با دیگران بیرون بروند. وقتی که آنها با دیگران نیستند ...
سند برجام در پاویون فرودگاه به تصویب رسید/ دوستان ما به طرف آمریکایی به حد اعلا اعتماد کردند
...: ما هیچ وقت صحنه مذاکره را ترک نکردیم و منعی هم برای آن نداشتیم. ما به مردم حرف راست نزدیم و دروغ گفتیم و به آنها نگفتیم که این معامله در صنعت هسته ای به ضرر شماست و آنچه که حاصل می شود برای شما خسران محض خواهد بود. زاکانی تصریح کرد: آقایان می گفتند که نفت داشت به صفر می رسید و تمام می شد و جالب این است که می گویند برجام کار خود را کرد. اگر کارکرد برجام همینی بود که ما دیدیم باید ...
چرا به ایدئولوژی حمله می شود/ فلسفه نمی تواند باعث تحول شود
سیاسی اند. شما به چهره هایی مثل تامس پین یا بنیامین فرانکلین نگاه کنید، اینها آدم هایی هستند که عمیقاً تفکر اومانیستی دارند اما یک فیلسوف خانه نشین نیستند. عالم مدرن برای تحقق خود نیازمند نیروهایی بود که ما آنها را روشنفکر می نامیم ممکن است جوهر تفکر کانت، انقلابی تر از بنیامین باشد اما آن کسی که این اندیشه را به عینیت می برد و حکومت تشکیل می دهد و انقلاب رهبری می کند ...
سیدحسن پیشنهاد دفن آیت الله هاشمی در حرم امام (ره) را داد/ ملک عبدالله گفت هاشمی آدمی است که حتی نسبت به ...
باخبر شدید؟ در همین دفتر نشسته بودیم؛ یکی از دوستان زنگ زد گفت که آقای هاشمی را به بیمارستان بردند. واکنش شما چه بود؟ گفتم بعید می دانم. چون دو سه بار خبرسازی کرده بودند که آقای هاشمی مریض است ، آقای هاشمی بیمارستان است و... بعد دفتر یا بستگان ایشان تکذیب کرده بودند. این بار هم فکر می کردم شایعه باشد. ساعت 6 غروب با محسن آقای ( هاشمی) تماس گرفتم که گوشی را جواب ...
سرنوشت غم انگیز عروس ایرانی در اتریش
اطلاع از این ماجرا احساس کرد همه دنیا روی سرش خراب شده است و از هوش رفت. وقتی پرویز را بالای سرش دید بشدت اعتراض کرد او هم از سوسن عذرخواهی کرد و گفت که طلاق دادن همسر اولش با مشکل مواجه شده بعد هم قول داد سند خانه ای را که در آن زندگی می کنند به نامش می کند و هر چه زودتر همسر اولش را طلاق می دهد. این در حالی بود که دختر جوان پی برد دایی ناصر بدهی سنگینی به پرویز داشته و به همین خاطر ...
به فکر چک کردن گوشی شوهرتان نباشید!
گاهی ناراحتی مرد خانه را به خودشان نسبت می دهند. چرا ناراحتی؟ حتما از من ناراحتی؟ مگه من چی گفتم؟ و... بعد هم اصرار می کنند که باید برای من توضیح بدهی. این مسائل منجر به دلگیری آقایان می شود. واکنش مردها هم اغلب پرخاشگری و سکوت های طولانی مدت است که درنهایت باعث دعوای بین زن و شوهر می شود. چه وقت با هم صحبت کنید؟ سه حوزه اصلی ارتباطی، عاطفی – روانی و حوزه مسائل زناشویی است که منجر ...
اینجا نبض زندگی نمی زند؛ اینجا فقر حرف می زند
روزا بدون صبحانه میرن مدرسه چون پول یارانه به تجملاتی مثل چای و عسل و پنیر نمی رسه. صبحانه کجا بود؟ یه تیکه نون خشک، اونم اگه بتونن، میدن دست بچه. همون، ناهار و صبحانه شه. خانواده هایی اینجا هستن که حتی برای شام شب هم چیزی ندارن. خانواده هایی هستن که زودتر از یک ماه، آردشون تموم میشه و پولی هم برای خریدن آرد ندارن و میرن این خونه و اون خونه برای یک کاسه آرد. همسایه مگه چند بار می تونه کمک کنه؟ وقتی ...
تمایل به سیگار کشیدن در دختران دانشجو افزایش یافته
. البته قبلا شعر هم می گفتم و با دوستانم از14 سالگی تفننی می کشیدیم. بعد از آن همیشه یک پاکت در فریزر داشتم که هرازگاهی در مهمانی یا مراسم خاصی می کشیدم. - در یک روز چند نخ می کشی؟ هر روز یک پاکت می کشم و گاهی وقت ها بیشتر هم می شود. - کسی در خانه بوی سیگار را از دهان، لباس ها و وسایل ات متوجه نمی شود؟ مادرم که البته خبر دارد و پدرم هم این جا نیست. سمیرا توضیح می دهد که ...
کودک درونگرا را می توان برونگرا کرد؟
در برقراری ارتباط با سایر کودکان یا افراد جامعه مشکل دارند؟ - هریک از ما با ویژگی های ذاتی و سرشتی متولد می شویم که در 2 سال اول زندگی مشخص کننده شخصیت ما در بزرگسالی است. 10 تا 15 درصد بچه ها ویژگی شخصیتی کودکان دیرجوش را دارند و در برقراری ارتباط های اولیه بسیار سخت هستند و زمان می برد تا بتوانند با محیط اخت شوند. این کودکان کمرو و خجالتی هستند، اعتماد به نفس پایینی دارند و در برقراری ...
زندگی معلمی که هر روز دانش آموز معلولش را در آغوش می گیرد و به مدرسه می برد
شدیدتر از دیگران است و نمی تواند راه برود. سال اول ابتدایی شاگرد من نبود اما گاهی او را در مدرسه می دیدم. یک سال بعد وقتی در اوایل روز از ماه مهر اسم بچه های کلاسم را خواندم یکی از آنها غایب بود. علی اصغر نتوانسته بود به کلاس بیاید. فردای آن روز وقتی به مدرسه می آمدم او را مقابل خانه شان دیدم. می دانستم دوست دارد به مدرسه بیاید. او را در آغوش گرفتم و گفتم، هر روز صبح همین ساعت منتظر من باش تا همراه ...
بازوی قلم شده حسام سر الاسرار است
و شهرستانی، نویسنده تهرانی و شهرستانی، نزدیک به حوزه و دور از حوزه و... قس علیهذا تفاوت وجود دارد؛ که این خود قصه پر غصه ایست که بماند تا وقتی و جایی دیگر. اما این چند خط برای حمید حسام است و این کتاب او که حالا مقداری از حجاب گمنامی بیرون آمده. دانشجوی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران و همکلاس و رفیق مرحوم قیصر امین پور که چون هر بار می خواسته جبهه برود مشکل داشته، برای ...
الان پول در چایخانه های زیر زمینی است
خانه ها داریم . یه شب دو تا هات چیپس سفارش دادیم که هر کدام به اندازه یک سینی چیپس و دو کیلو پنیر و کالباس و ... توش ریخته بودند . یکی اش را به زور خوردیم و آن یکی را زنگ زدیم به فردی به نام س . و که از نجف آباد بیاید هات چیپس بخورد !حجی گفت: تو این وضعا روز کار به جای می رسِد که همه اِز صبح تا شوم بایِس بدوون، تفریح کوجا بود ه س؟ شومام اِگه هر وقت حوصلِد سر رفت، دوربیندا ور دارا بیا دمی پلی خواجو .مردوم که میان میمونه را بیبینن، وایسونشون بغلی میمون آ عکس بیگیر . نیکو پرسید کدوم میمون ؟ گفتم داستانش طولانی است . ...