سایر منابع:
سایر خبرها
جوان 25 سال بجستانی پسته کار نمونه استان شد/ کشاورزی بدون سمپاشی نیاز به حمایت دارد
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از بجستان نیوز ، بعدازاینکه مطلع شدیم سجاد فاطمی پسته کار نمونه استان و شهرستان شد به سراغ این جون 25 ساله رفتیم و با طرح چند سؤال خواستیم ببینیم چه کار کرد که نمونه شد و پیشنهادش و راهکارش برای برداشت محصول بیشتر چیست. شرح گفت وگو در ادامه: خودتان را معرفی و به سوابق کاری تان اشاره کنید؟ سجاد فاطمی با 25 سال سن، ساکن و متولد ...
عامل 6 جنایت: پشیمان نیستم
مادرش بی گناه بود او را نکشتم و فاطمه را با تیر زدم. بعد هم یک عده اراذل واوباش بودند که به خانه من حمله کردند به آنها گفتم بروید و دیگر نیایید. این اصلاً قانونی نبود که وارد خانه من بشوند. مملکت قانون دارد فقط پلیس اجازه داشت وارد خانه من شود اما اینها حق نداشتند. اول تیر هوایی زدم و گفتم بروید اما نرفتند من هم عصبانی شدم ویک شلیک کردم که چند نفرشان زخمی شدند. من اصلاً نمی خواستم کسی را اذیت کنم آنها ...
شهید حجت اصغری بسیجی راه اسلام و مدافع حرم حضرت زینب
شهید آمده است : درود بر تمام عزیزانم اعم از خانواده عزیزم و مردم متدین و دین دار و ولایت مدار ایران اسلامی اول سخن جا دارد از پدر و مادر عزیزم تشکرکنم که بنده حقیر سراپا تقصیر را با لقمه ای حلال و شیری پاک بزرگ کردن و با آموزه های انقلاب اسلامی و در مکتب سیدالشهدا (ع) و امام خمینی کبیر تربیت نموده اند و تحویل جهان اسلام داده اند تا سربازی برای اسلام و اهداف اسلام و صاحب عصر (عج) و نائبش امام خامنه ای ...
رانندگان : ماه گذشته کمتر از 800 هزار تومان کار کردیم
های بین شهری رسوخ کرده. بیشتر از 10 دستگاه تاکسی، راننده های بیکار دارند. راننده هایی که تنها کاری که از دست شان برمی آید، داد زدن است: ساری بیا. ساری. هنوز وارد ترمینال شرق نشد ه ام که سه، چهار نفر به سمتم هجوم آوردند: آمل؟ بابل؟ ساری خانم؟ یه نفر می خوام ها می پرسم شما راننده خود ترمینالید؟ یکی از راننده ها اصرار می کند: ساری یه نفر حرکته ها و کیف مرا می کشد؛ دعوای مسافر ادامه دارد. ...
روایت راهی شدن مجسمه خیام به آمریکا و ساخت شهر تندیسان
خودش می گوید از دوران کودکی اشکالی با گل و خمیر نان درست می کردم و بعدها دست سازهای هنری ام در مدرسه به نمایش گذاشته شد . او پس از پایان دوره راهنمایی و در سال 1341 به موزه مردم شناسی راه می یابد و مجسمه سازی را به صورت تجربی شروع می کند و 12 سال بعد برای تحصیل رهسپار اسپانیا می شود و در مدت 5 / 2 سال موفق به کسب عنوان پروفسوری در رشته طراحی از سوی پادشاه اسپانیا و طی دوره های فوق تخصصی ...
راز همسر کشی در صندوق عقب خودروی برادر +عکس
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، بیست و هشتم آذر امسال مردی 32 ساله با حضور در اداره جنایی پلیس آگاهی استان البرز از ناپدید شدن همسر 30 ساله اش خبر داد. شاکی به افسر تحقیق گفت: همسرم برای خرید به بازار تهران رفت، ولی برنگشت. شب هرچه منتظر شدم، خبری از او نشد. ماجرای گم شدن او را به خانواده اش اطلاع دادم و همراه آنها به جست وجوی همسرم پرداختیم، اما بعد از دو روز موفق به یافتن او نشدیم ...
دات، امتداد کلاس های من است
کله می زند و وقتی نیمه های شب هم به خانه می رسد باز مطالعه می کند... ماجرا از چه قرار است؟ البته ساعت بدن من به کم خوابی عادت کرده؛ اما معتقدم همیشه باید در زندگی تلاش کرد و زحمت کشید. البته دلم می خواهد به نوجوان های مخاطب دوچرخه بگویم که هیچ هدفی در زندگی از آن ها دور نیست و باید امیدوار باشند که با اولین قدمی که برمی دارند، حتماً هدف را واضح تر می بینند و به انتهایش می رسند؛ چون هدف ...
رنج های 28 ماهۀ قربانیان اسیدپاشی های اصفهان
دردناک که هر لحظه او را به سمت ناامیدی می کشاند. مرضیه درباره رنج تمام نشدنی اش به شهروند می گوید: دو سال از آن روز تلخ می گذرد. روزی که دیگر نتوانستم مرضیه سابق شوم. دو سال گذشت و در این مدت 25 بار بیهوش شدم و عمل کردم. اما چشم چپم را نتوانستم به دست بیاورم؛ نتوانستم مثل بقیه آدم ها زندگی کنم؛ روحیه ام را باختم؛ سختی کشیدم؛ درد کشیدم؛ اما نتوانستم آرامش داشته باشم. نگاه مردم به از دست دادن ...
مسجدی کوچک در قلب کلان شهرِ مسکو
کردم و به عنوان مهر از آن استفاده کردم. از اینکه دست هایم را جلوی شکمم نگرفته بودم کمی ترسیدم، در موازاتِ من جوانی مشغول قرائت قرآن بود، دید که روی دستمال کاغذی سجده می کنم اما واکنش منفی از خود نشان نداد. نماز ظهر و عصر را سریع خواندم و فِلِنگ را بستم. کف حیاط خیس بود، در گوشه ای آب جمع شده بود، از کنار همان مغازه ی غیر بهداشتی گذشتم و وارد خیابان شدم، به طرف ایستگاه مترو رفتم، دختران و ...
آقای خزعلی! ما آدم فروش نیستیم!
اعتصابش را بشکند ولی شما از آقای دلیر ثانی و سایر دوستان کد دادی که نیمه شب اعتصابش را شکسته. و بنده گفتم اگر دلیر ثانی گفته که نزدیکترین فرد به هدی بود پس شما درست می گویید و قانع شدم اما شما مکالمه خصوصی من را بدون اجازه، عمومی کردی و من از این روش شما ناراحت و دلخور شدم، چرا بنده را که گوشه ای نشستم و کار علمی می کنم وارد دعواهای بی حاصل می کنید؟ من اختلافات دوستان همبند را به صلاح هیچ یک نمی دانم ...
بنیاد در آینه مطبوعات
بهزور در تابوت گذاشته بودند. مادرم تا جنازه را دید، خودش را روی او انداخت تا گریه کند. ناگهان از گوشه ای شهید خون بیرون زد و دهانش به آرامی باز شد. مادرم که این صحنه را دید، جیغ کشید. فریاد میکشید که حمید زنده است... بعد هم بیهوش شد. میخواهم مفقود باشم این خاطرات حمید بود اما از برادرم مجید چه بگویم... برادری که بعد از چند سال حضور در جبهه، مفقود شد و پس از 14سال، فقط یک جمجمه ...
روحانی اصلاح طلبی که دنبال گفتگوی ملی است حتی با منصورارضی احمد مازنی: رایزنی با لاریجانی، ناطق نوری، ...
وکیلی و چند نفر دیگر که در سطح بالای حوزوی درس خوانده اند.-آقای مسعودی هم که از استان دیگر است و اینجا حضور ندارند به عنوان روحانی غیرمعمم داریم. آقای دکتر صادقی که معمم بود و بعد به دلیل کسالتی که داشت نمی توانست تردد راحت داشته باشد، لباسشان را درآوردند و بعد هم دیگر دوباره نپوشیدند و خودشان هم توضیحی برای این موضوع داشتند- من گفتم بعضی از این دوستان که روحانی هستند ولی لباس روحانی ندارند و ...
علیرضا گاهی که می بیند مادر پنهانی گریه می کند می آید اشک هایش را پاک می کند و می گوید دیدی بابا هر شب ...
. بغض می کند و با لهجه زیبای افغانی می گوید: هنوز خلاص نشده بود فقط نگاه می کرد و بعد از چند دقیقه خلاص شد. برادر بلند بلند گریه می کند. کمی آرام می شود و می گوید: انگار به دلش افتاده بود که شهید می شود. صبح همان روز اصرار کرد در اتاقی که رزمنده ها غذا می خوردند عکس یادگاری بیندازیم. به بچه ها می گفت یعنی می شود ما هم در راه حضرت زینب(س) شهید شویم؟ می ترسیم به ولایتمان برگردیم ...
بسوز و بسازتا سوز تو کارها بکند
سفیدش را پنهان می کند. می گوید از روزی که شوهرم به زندان افتاد من سرپرست سه بچه قد و نیمقدم شدم و از همان روز برای یک لقمه نان حلال شروع کردم به کارگری از هتل ها و شرکت ها گرفته تا خانه های مردم. آسیه از کار شرافتمندانه ای می گوید که در این ده سال آرزویش است. کار و مسکن، دغدغه اصلی زنان سرپرست خانوار دکتر تنهایی برون رفت از این مشکل را با کمک دولت میسر دانسته و می گوید دولت برای حمایت از ...
روایت احمد پوری از کودکی اش و نخستین کتاب هایی که خوانده است
و زمانی که 11 ساله بودم، با کتاب تهران مخوف برخوردم. خیلی نظرم را جلب کرد. برداشتمش و شروع کردم به خواندن. پدرم از سر کار آمد و کتاب را دستم دید. گفت: این چیست؟ چه کسی به تو گفته این کتاب را بخوانی؟ گفتم: هیچ کس، خودم جلب این کتاب شدم. گفت: چند صفحه خوانده ای؟ گفتم: تا فلان جا. گفت: دوست داشتی؟ گفتم: بله! خیلی! دیگر چیزی نگفت. من همین طور به خواندن ادامه دادم تا شب که چند تا از دوستان پدرم که آنها ...
استاد فاطمی نیا: اگر ندانی لقمه ای حرام است و بخوری؛ اثر وضعی و سوء ندارد+گزارش تصویری
وارث : جلسه هفتگی سیری در صحیفه سجادیه با سخنرانی استاد فاطمی نیا در مسجد جامع ازگل برگزار شد. در ادامه متن سخنرانی استاد فاطمی نیا را می خوانید: دامهای شیطان خیلی زیاد هستند اَللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی مِنَ التَّمَنِّی وَ التَّظَنِّی وَ الْحَسَدِ ذِکْراً لِعَظَمَتِکَ 1 ؛ روح دعا را در صحیفه سجادیه باید دریابیم جنبه تعلیمی دارد. "اجعل" در اینجا به معنای برگرداندن است؛ خدا ...
بنیاد در آینه مطبوعات
کت و شلوار طوسی. پسرم بسیار رشید و زیبا در نظرم آمد. او از آن در برقی گذشت. بعد از آن در، در کوچک دیگری بود که قفل داشت. مهدی با کلیدی که در دست داشت، قفل را باز کرد و همین که خواست وارد شود، برگشت و به من نگاهی کرد. چهره ناراحت و افسرده من را که دید، کلید را به طرفم پرت کرد و گفت: بیا مادر، این مال تو. پشت دری که مهدی وارد شد، تا چشم کار میکرد، سرسبز بود با یک آسمان آبی تمیز. از خواب که بیدار شدم، دلم آرام گرفته بود. رفتن مهدی باورم شده بود. جای خوبش هم. بعدها وقتی خوابم را برای دیگران تعریف کردم، گفتند: مهدی، کلید بهشت را به تو داده است. "انتهای پیام" ...
کاشتن گل و چیدن لقمه حلال
مستثنا نیستم وقتی می بینم پدرم کتاب می نویسد خوشحال می شوم. زمانی که می بینم باوجود تمام زحمت های پدرم، به علت تنگدستی نمی تواند کتابش را منتشر کند ناراحت می شوم زیرا حس می کنم که زحماتش نادیده گرفته شده است. من افتخار می کنم پدرم یک کارگر است و لقمه حلال برای خانواده اش تهیه می کند، آن هم درشرایطی که نان حلال به دست آوردن سخت است. یکی از مشوق های من در راه اندازی مؤسسه خیریه، پدرم بوده است، آن هم در منطقه ای که همه با دید منفی نگاهش می کنند و در ذهن ها بدتداعی شده است. من دست پدری که به عشق بام شهر و مردمانش سختی های زیادی را تحمل کرده است می بوسم. ...
مسعود شجره، جوانمردی اصفهانی که دنیا او را می شناسد
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از ندای اصفهان ، چندی پیش خبر در گذشت یک پروفسور ریاضیدان در شهر نجف آباد در بخش خبری استانی اعلام شد و در توصیف این شخصیت علمی مبارز فقط در چند جمله که او از دوستان شهید آیت و مبارزان انقلاب اسلامی بوده بسنده شد. همانجا بود که به عنوان یکی از اهالی رسانه که تا کنون اسم این دانشمند مبارز و انقلابی را نشنیده بودم و از وجودش خبر نداشتم ناراحت شدم که چرا ...
در بعضی کلیساها با قرآن بیماری روحی درمان می کنند/ رضایت والدین رمز قبولی عبادات
است وی رضایت پدر و مادر را شرط قبولی نماز خواند و گفت : اگر محبّت امام حسین (ع) در دلهاست، بخاطر لقمه حلال پدر و شیر پاک مادر است؛ باید به پدر و مادر احترام گذاشت؛ امام رضا (ع) می فرمایند: اگر پدر و مادر از شخصی راضی نباشند نمازش قبول نیست. پیامبر اکرم (س) وارد منزل شدند، حضرت زهرا (س) از جای بلند شدند، چون آیه هم نازل شده بود که به عربها بگو تو را با نام کوچک صدا نزنند، حضرت زهرا (س) از جا ...
قربانیان اسید پاشی های اصفهان از تاریکی می گویند
بزرگترین آرزویم بینایی سهیلا جورکش است چشم چپش را از دست داده و هیچ امیدی برای به دست آوردن بینایی اش ندارد. تنها با یک چشم دنیا را می بیند و برای همین هم هر روز خدا را شکر می کند. با این حال دلش بدجوری پر است. مثل قربانیان دیگر درد و دل های زیادی دارد. شاید عجیب به نظر برسد، اما مرضیه ابراهیمی با این همه درد و مشکل، بزرگترین آرزویش بینایی سهیلا جورکش است. می گوید اگر چشم های بینای سهیلا را ببیند، انگار بهترین هدیه را از خداوند گرفته است. با این حال نمی تواند چشمش را روی درد و رنج هایی که خودش هم می کشد، ببندد. سعی می کند مثل بقیه زندگی کند؛ اما نمی شود؛ نمی تواند. دو سالی می شود که مرضیه دیگر آن مرضیه سابق نیست. زندگی اش تغییر کرده، تغییری تلخ و دردناک که هر لحظه او را به سمت ناامیدی می کشاند. مرضیه درباره رنج تمام نشدنی اش به شهروند می گوید: دو سال از آن روز تلخ می گذرد. روزی که دیگر نتوانستم مرضیه سابق شوم. دو سال گذشت و در این مدت 25 بار بیهوش شدم و عمل کردم. اما چشم چپم را نتوانستم به دست بیاورم؛ نتوانستم مثل بقیه آدم ها زندگی کنم؛ روحیه ام را باختم؛ سختی کشیدم؛ درد کشیدم؛ اما نتوانستم آرامش داشته باشم. نگاه مردم به از دست دادن نابینایی ام، ذره ذره آب شدن پدر و مادرم همه اینها آزارم می دهد. با این حال تحمل کردم و به خاطر زندگی ام تلاش کردم سر پا بایستم. الان سه ماهی است که سر کار می روم. پیش از آن حادثه ماما بودم و الان هم به درخواست محل کارم برگش ...
لقمه حرام، شیرینی انتظار را تلخ می کند
و خانواده اش تاثیرگذار و به منزله جنگ با خدا است. مسئول تدوین متون مرکز تخصصی مهدویت با بیان اینکه منتظر، در انتظار یک مصلح و منجی است، ابراز کرد: فردی که با لقمه حرام در جنگ با خداوند وارد می شود، نمی تواند منتظر و یار امام زمان(عج) باشد، زیرا یار ایشان، دوست خداوند و تحت ولایت الهی است. یاوران امام عصر(عج) با لقمه حلال تربیت می شوند وی با بیان اینکه انتظار واقعی ...
تلنگری بر بعضی از نمایندگان فراموشکار
مینا نهامین فرزند شهید غلامرضا نهامین- سالیان سال می پنداشتم وقتی نماینده ای را به مجلس فرستادی دیگر نباید پیگیر اقدامات و عملکردش باشی و اگر پیگیر باشی یعنی بیشتر از قد و اندازه ات حرف زدی و این اصلا صورت خوشی ندارد که آدم حد و حدود خویش را نشناسد. آدم باید قانع باشد و یک گوشه ای بنشیند و بی سر و صدا نان شبش را بخورد و خدایش را شکر گوید که حداقل لقمه نانی برای خوردن دارد و محتاج اغیار نیست. ...
روزهای درکنار هم بودن
بودند و با تشویق های پی درپی شان، به من امید می دادند. فرزانه: خانواده ی من در سه ماهگی متوجه مشکل من شدند و از همان زمان، دنبال راه های درمان من بودند و وقتی فهمیدند که فعلاً درمانی وجود ندارد، برای رشد دیگر توانایی های من کمک کردند. فاطمه زهرا: من هم خودم را به مادر و پدرم اثبات کردم. من سال ها در مدرسه شاگرد ممتاز شدم و خانواده ام را به خودم امیدوارتر کردم. علاوه بر درس و هنر ...
شاغل شوید: 28 دیماه 1395
ضامن معتبر، عدم سوء پیشینه، عدم اعتیاد متقاضیان می بایست نسبت به تکمیل فرم گزینش و مصاحبه حضوری به آدرس زیر مراجعه نمایند : آدرس : شیراز – انتهای بلوار امیر کبیر- سیصد متر بعد از پلیس راه قدیم جاده بوشهر- جنب معاینه فنی 2- شرکت شاهسوند ساعت گزینش 9 صبح الی 14 تلفن : 5-38429854 تماس جهت متقاضیان شیراز : 09394815568 استخدام ...
کوتی: موقع فوتبال نگاه کردن صدای تلویزیون را می بندم
سالی در فوتبال هستید؟ من از سال 59 یعنی 4 ماه قبل از جنگ وارد رادیو اهواز شدم تا امروز که در خدمت شما هستم. این مسیری بوده که تا الان طی کردم. * هیچ وقت پشیمان نشدید؟ نه، هیچ وقت. این عشقی بود که داشتم گزارشگر و گوینده جنگ بودم. از این وادی وارد ورزش شدم تا وقتی جنگ بود در این فضا بودم. بعد که تمام شد گفتند برو در وادی ورزش خدمت کن. * اهل فوتبال بودید؟ ...
خاطرات مادر شهیدی که پس از 30 سال راضی شد از آرامگاه فرزندش فاصله بگیرد!
. پسر خیلی شجاعی بود.یک قبرستان قدیمی بود که من جرات نمی کردم به آنجا بروم ولی رامین شب ها در مسجدی که در آن قبرستان بود نگهبانی می داد. در تظاهراتها شرکت می کرد و در جمعه سیاهی که در اهواز بود و ارتش تیراندازی می کرد شرکت کرده بود و بعد در عکس ها او را دیدم و متوجه شرکت او در این برنامه ها می شدم. روی پشت بام می رفت و شعار الله اکبر سر می داد و با اسلحه من تیر هوایی ...
حجت الاسلام پناهیان: افرادی که دم از عدم مبارزه با کفر و استکبار بزنند، فتنه انگیز هستند
بیند و انیها را تجارت با خدا نمی بیند. پیام شهید بحرینی قبل از شهادت آن جوانی که در بحرین اعدام و شهیدش کردند؛ شهید علی، شب قبل از اعدامش یک گوشی پیدا می کند و پیام می دهد: از شما می خواهم مرا حلال کنید. ما به پیروی از حسین بن علی علیه السلام راه افتادیم و قیام کردیم تا بساط ظلم را برچینیم با قوت ایمان و صبرمان. با چه چیزی می خواست قیام کند؟ با قدرت ایمان و صبر در ...
اخبار حوادث
دومم را آغاز کردم اما همسرم مدام بهانه می گرفت تا اینکه شب حادثه خانه را ترک کرد. از دستش عصبانی شدم و به خانه پدرزنم رفتم که با او صحبت کنم تا همسرم به خانه برگردد اما چون خیلی عصبی بودم مقداری بنزین تهیه کرده و به خانه پدرزنم رفتم. نیمه شب بود و بدون آنکه در بزنم، با لگدی محکم در را بازکرده و وارد خانه شدم و بنزین را روی زمین ریختم. نمی خواستم آنجا را آتش بزنم اما تصور می کنم که بنزین ...
شاهرخ دختر 7 ساله ام را آزار داده بود / او را به زیر زمین مغازه بردم و ...
من آب خواست که قرص خواب آور در آب حل کرده و به او دادم. متهم به قتل ادامه داد: ساعت 2 شب به مغازه آمده و شاهرخ را خفه کردم. بعد هم جسد را در ماشینش گذاشته و در بیابان های اطراف شهرری با بنزین آتش زدم. برادرم فقط در حمل جسد تا ماشین به من کمک کرد و نقشی در قتل نداشت. برادر متهم به قتل هم اتهام معاونت در قتل را رد کرد و گفت: من در قتل نقشی نداشتم و تنها اشتباهم این بود که راز جنایت را به کسی نگفتم. با دفاعیات متهمان قضات برای تصمیم گیری وارد شور شدند. اخبار زیر را از دست ندهید: ...