سایر منابع:
سایر خبرها
قانون چند همسری نیازمند اصلاح با شرایط جامعه
سفر امیر برای اینکه بتوانم بهتر گرهی که در زندگیمان افتاده را مدیریت کنم به این فکر افتادم به دیدار الهام همسر سابق امیر بروم و با او راجع به این مسأله مشورت کنم. او زن عاقل و مهربانی بود و در همان جلسه آشنایی مرا به خودش جذب کرده بود. حتی بعد از عروسی پیامکی فرستاده و از صمیم قلب برایم آرزوی خوشبختی کرده بود. بدون اینکه این قضیه را به امیر بگویم به آموزشگاهی رفتم که الهام در آن تدریس می کرد. یکی ...
شاهدی در طبقه هشتم پلاسکو که با پاهای شکسته به بیرون پرید/ این گفتگو ویژه را حتما ببینید و بخوانید+فیلم ...
نشانی علاقه زیادی داشتم و همین موجب شد تا وارد این شغل شوم. او در مورد روز حادثه گفت و یادآور شد: ساعت هفت صبح بود و شیفت من تمام شده بود به حمام ایستگاه رفتم تا دوش بگیرم و بعد به خانه روم، زیر دوش بودم که متوجه شدم زنگ حریق به صدا درآمد و دقایقی بعد نیز زنگ نجات به صدا درآمد و خودرو بالابر، تنفسی و تشک نجات نیز برای ماموریت اعزام شدند. زمانی که از حمام خارج شدم با مخابرات آتش نشانی تماس گرفتم ...
گفتگو با حسین و مهدی، پاکدل های سینما و تلویزیون
های ایرانی می خوانم از احمد محمود، از علی محمد افغانی و صادق هدایت. اینها برایم جذاب بود و مثل خوره همه را می خواندم. ضمن اینها کتاب های عقیدتی و کتاب های دکتر شریعتی هم بود که خیلی می خواندم. از کی فکر کردی که باید آرتیست شوی؟ - مهدی: مشکل اینجاست که من هنوز هم فکر نمی کنم آرتیست هستم. (خنده) من چشم باز کردم در این دنیا بودم. برادر بزرگم که بودند بعد برادر دیگرم مسعود هم بود ...
اعتقاد به وجعلنا زیر پای عراقی ها! +عکس
راننده بودم. گفتند: نه، تو نبودی. باید راننده را معرفی کنی. هرچه گفتند، برادرم زیر بار نرفت. بعد به ناچار گفته بود: من خودم ماشین رو دادم، یه دور بزنه. هر چند برای برادرم گران تمام شد، اما این موضوع را فیصله داد. آمبولانس دست ساز زمان انقلاب یک موتور داشتم. راه ها و کوچه پس کوچه های تهران را خوب بلد بودم. سوار موتور می شدم و در تظاهرات می پلکیدم ...
پاسخ صریح کیمیایی به پرستویی درباره حواشی قاتل اهلی / چرا به حرف های سرمایه گوش کردید و سراغی از من ...
نتوانستم خود را مجاب کنم در این فیلم ها بازی کنم. اما امسال که از طرف تهیه کننده، آقای لشکری قوچانی، به من پیشنهاد همکاری شد، بعد از خواندن فیلم نامه و اعتقاد به اینکه این فیلم کار متفاوتی در آثار اخیر آقای کیمیایی خواهد شد، با علاقه پذیرفتم و با جان و دل برای خلق لحظه لحظه همان فیلم نامه وقت و انرژی گذاشتم که به قول آقای کیمیایی دیر شد، اما شد. در تمام لحظات فیلم برداری، ارتباط بسیار خوبی بین من و ...
بزن بابا، بزن بابا، چه خوب خوب می زنی بابا
تا رسید کنار رودخانه و جایی که خواهر کوچکه را عربه سر بریده بود. دید جایی که هیچ نی درنمی آید، نی خوشگلی از خاک زده بیرون و قد کشیده. نی را با قلم تراشش برید و همان جا نشست و نی لبک قشنگی ازش درست کرد. نی لبک را زد پر شالش و برگشت خانه و گوشه ای نشست و شروع کرد به زدن که نی لبک شروع کرد به خواندن: بزن داداش، بزن داداش چه خوب خوب می زنی داداش مرا کشتند به آب دادند دو ...
بی پرده با عبدالله موحد
... غفوریان از همان اول متوجه استعداد من در کشتی شد و به من خیلی می رسید. یک روز به من گفت “موحد قبل از اینکه به خانه بروی، پیش من بیا، با تو کار دارم. باشگاه تهران جوان دوش نداشت و ما مجبور بودیم بعد از تمرین به حمام عمومی بازارچه صبا باشی پشت عین الدوله برویم تا دوش بگیریم.بعد از تمرین دوش گرفتم و پیش غفوریان رفتم و گفتم آقا غفور با من امری داشتید؟ دیدم او یک پاکت جلویم گذاشت و به من گفت این ...
مستند لبنانی - روح الله - را 15 بار دیدم - بازی در نقش امام خمینی(ره) میدان آزمون و خطا نبود - حت
تمام شد، چند لحظه سکوت مطلق، خانه امام(ره) را فرا گرفت و در ادامه ناگهان صلوات فرستادند و بعد به آقای ورزی گفتم کاش دوربینی بود که از این زاویه هم تصویر طلبه ها را می گرفت. من که بازیگر نقش امام(ره) بودم، چنین واکنشی را مشاهده کردم و این مسئله نشان می دهد خود امام خمینی(ره) در هنگام سخنرانی چه شور خاصی در مخاطبان ایجاد می کردند. * یک پرسش صریح را مطرح کنم؛ آیا با اعتقاد نقش ...
رفت... راحت رفت
منتشر شود. همچنان که آن داستان بلندِ سفرنامه وارِ آخرینش که حتماً تمام شده بود. آخرین بار، چند ماه پیش از رفتنش از این جهان، تلفن زد و مدتی طولانی با هم حرف زدیم. با شوق و شادمانی، از کارهایی که تمام کرده بود گفت و از داستانِ بلندی که حکایتِ او بود و موسیقی... و گفت که بخشی از آن جریانِ سفرش به این جا بود. گفت که در حالِ تمام شدن است. از سالِ 2001 که این خانه هنر و ادبیاتِ کوچک را در این ...
سه گانه مفقودِ اسلامیه
...، بالاترین مقام مالی ولایات که به درازنویس معروف بود چون اقلام و ارقام را به صورت عمودی زیر اسم افراد می نوشت. یا صفحات نخست زندگینامه نیما، که پُر است از توصیفاتِ ریزبه ریز، یکی وصفِ خانه ای که نیما تا جوانی در آن روزگار گذراند، خانه ای اعیانی با اتاق های تودرتو، با گچ بری های خیال انگیز، پنجره های چوبی پرنقش ونگار و شیشه های رنگی، در کنار مادری که اکنون با غرور عاشقانه به او می گفت که پدرش ...
مردی که با اجلاس غیرمتعهدها آسمانی شد + تصاویر
من نزدیک خانواده ام باشم و کمتر احساس تنهایی کنم. نهایتا 5 سال با هم زندگی کردیم که در همین مدت هم خیلی کنار هم نبودیم. به خصوص چند ماه آخر که گاهی از 15 روز تا دو ماه هم ماموریتش طول می کشید. در حالت عادی هم چهار ماه خانه بود و یک هفته می رفت ماموریت. تقریبا به این شیوه زندگی عادت کرده بودم و زمانی که خانه نبود من هم می رفتم منزل مادرم اما گاهی هم خیلی خسته می شدم که کاری نمی توانستم بکنم ...
آغاز جشنواره فیلم فجر با آبی کمرنگ / قاتل اهلی بهترین و بدترین فیلم کیمیایی/ خانه دیگری ؛ روایت سرراست ...
است که از سنگهایی مرتب و درست بنایی نازیبا و معوج ساخته باشند. ** خانه دیگری و روایت سرراست یک درام اخلاقی اولین فیلم سینمایی که در روز اول نمایش فیلم ها در برج میلاد برای اصحاب رسانه به نمایش درآمد فیلمی است با نام "خانه دیگری". فیلمی که ظاهرا از سال گذشته مراحل نهایی آماده سازی را میگذراند و امروز به عنوان اولین نمایش فیلم های سینمایی چراغ جشنواره سی و پنجم در برج میلاد را ...
بیا یادداشت ها را فوت کن!
چهارشنبه به خودم می گفتم فردا دوچرخه یادت نرود. بعد پنج شنبه شب ، وقتی دیگر هیچ دکه ای باز نبود یادم می افتاد و می گفتم حیف! هفته ی دیگر. دوچرخه را دست هم کلاسی هایم می خواندم. یک روز یکی شان گفت شادی نوشته ات در دوچرخه چاپ شده. اولین مطلب چاپ شده ام. بعدها بزرگ شده بودم، ولی نمی دانستم. روزی که آمدم دفتر دوچرخه و شیوا حریری پوشه ی پر و پیمان داستان نوجوان را پیش رویم گذاشت ...
پول سیاه و لقمه چرب!
در توصیف آغاز حکومت مظفرالدین شاه، حاج سیاح می گوید: مظفرالدین شاه که از مصالح مملکت و صرفه دولت، اطلاعی نداشت و گویا در کتاب ها خوانده و از زبان ها شنیده بود سخاوت چیز خوبی است، اطرافیان گرسنه طماع کمر بستند که دخل مملکت را بلعیده، ثروت بزرگ فراهم کنند و در سر خوردن مال دولت و ملت و در سر تقرب و تقدم، با یکدیگر مخالفت و غرض ورزی آغاز کردند. فرمانفرما به کار خود قناعت نکرده به هر کار دخالت نمود، وزیر داخله با او معارض شد. طمع اطرافیان شاه را کسی جلوگیری نتوانست کرد، دخل مملکت از عهده حرص ایشان و مخارج گزاف و بخشش های بی جای مظفرالدین شاه بر نیامده، کم کم اشیاء دولتی و افتخارات ملی را به بازار حراج و فروش گذاشتند و پرده ناموس دولت را دریده. سابقا جریمه ها اگر صد بود، هزار شد و رشوه ها اگر هزار بود، حرف کرور به میان آمد. اولین اقدام آنها غارت خزانه اندرون بود که برخلاف انتظارشان توانستند فقط دوی ...
کارکردهای مشترکِ قدرت مطلوب و نامطلوب
السلام) بودم، فردی آمد و از ایشان درباره ی البیوت در آیه ی مذکور سؤال کرد. ایشان فرمود: ما اهل بیت (علیه السلام) بیوتی هستیم که خداوند امر کرده است تا مردم وارد شوند. ما باب الله هستیم و کسی که با ما بیعت کرد و به ولایت ما اقرار کرد پس از درخانه وارد شده است و کسی که با ما مخالفت کرد و دیگری را بر ما ترجیح داد، از پشت خانه وارد شده است. (61) به هر حال پیروی و التزام به کسی که راه شناس ...
زندگی در فضا را تجربه کنید!
چندان خوبی خوردم، ورزش کردم، کارکردم و در ادامه روز همین برنامه را تکرار کردم. و مجبور بودم روزی دو بار پس از شستن دندان هایمان، در یک حوله تُف کنم. یک روز معمولی در ISS صبح ساعت 6 یا 6:30 آغاز می شود (ایستگاه فضایی بین المللی با ساعت جهانی یا GMT هماهنگ است). در سال 2015، فضانورد و پزشک آمریکایی “کجل لیندگرن” 141 روز را در ISS سپری کرد و دو راهپیمایی فضایی داشت. او می گوید روزش را با ...
راه دور ماندن از مکر شیطان چیست؟
می گویند: تصویری را اوّل دید، بعد او را درون خانه کشید، دیگر دائم به یاد او بود و حسرت این که گناه نکرده، تا آخر عمر با او بود. در حالی که باید می گفت: خدای متعال به من عنایتی کرد و ولو از طریق همان خانم، من را نجات داد. آن خانم به ظاهر من را فریب داد، ولی چه فریب خوشی بود، من از گناه و بستر حرام رهایی پیدا کردم. امّا چون این گونه نبود دائم در فکر آن خانم بود، در هنگام مرگ هم همان حال را داشت ...
احترام تمام قد هنرمندان به شهدای آتش نشان
.. حضور دارند. اجرای این مراسم برعهده احسان کرمی است. وی با یاد و نام کاظم افرندنیا که امروز دارفانی را وداع گفت و همچنین شهدای آتش نشان اجرای این مراسم را آغاز کرد. احترام تمام قد هنرمندان به شهدای اتش نشان در ابتدای برنامه، امیر مهدیان یکی از آتش نشانان مصدوم حادثه پلاسکو به روی صحنه آمد و به نمایندگی از آتش نشانان عملیات پلاسکو تقدیر شد؛ او خواست تا به احترام شهدای ...
همسر شهید بودم ولی بازجویی شدم!
.... این جمله ای بود که مرتب تکرار می کردم. این استیصال تا چند ماه با من بود. تا اینکه روزی مادرم به تهران آمدند و به نقل از دایی ام گفتند: من خواهرزاده ام را خوب می شناسم. از پسش برمی آد! هیچ وقت این را نگفتم اما این جمله مرا تکان داد و با خودم گفتم وقتی دیگران از من این توقع را دارند، باید بتوانم. یا یک هفته بعد از شهادت وقتی پدرم از من سؤال کرد بابا یک سؤال ازت دارم. می توانی از تهران تا آبدانان ...
مرغ تخم طلا
...، خارکن تا چشمش افتاد به تخم طلا، نزدیک بود از خوشحالی پر در بیاورد. زودی تخم را برد بازار و داد دست زرگری یهودی به اسم شمعون. شمعون تخم طلا را خوب وارسی کرد و پس از چک و چانه، صد تومن داد به خار کن و تخم را خرید. خارکن با جیب پر راه افتاد تو بازار و هرچی لازم داشت، برای خودش و زن و بچه هایش خرید و برگشت خانه. دو روز که گذشت، باز هم مرغ تخم طلایی گذاشت. خار کن رو کرد به زنش گفت: این طور که ...
داستان دختری از تجاوز در پارتی تا زندان قرچک و ازدواج
بدون سانسور از تمام روزهایش برایم تعریف کند. نفس عمیقی می کشد و می گوید: از روزی که یادم می یاد خانه مان در شهرکی انتهای جنوب تهران بود. دو سالم بود که پدرم فوت کرد، خواهرم، چهار سال از من بزرگ تر و دانشجو ست و منم تا اول دبیرستان درس خواندم و بعد هم ول کردم. راستش هیچ وقت علاقه ای به درس نداشتم. شاید چون توی مخم نمی رفت. اون موقع به گُل اعتیاد داشتم و مغزم داغون شده بود . می پرسم چطور ...
روایتی از شهید ارمنی که مادرش نمی خواست با رهبری دیدار کند
شکلی بود بالاخره مادرم مرا راضی کرد که قبول کنم. با اینکه عصبانی بودم، اما باورم نمی شد که آقای خامنه ای بیایند خانه مان! هنوز سالگرد شهادت ژان هم نشده بود. آقای خامنه ای هم آن وقت رئیس جمهور بودند. اول آمدنشان، من هنوز در همان حال و هوا بودم، اما خدایی، این قدر این مرد روحانی بود و این قدر فضای خانه غمزده ما را عوض کرد که من از این رو به آن رو شدم؛ با صحبت هایشان با دلداری هایشان با رفتارشان حال من ...
دنیای وارونه یاسر چپ و راست خواندن برایم آسان است!
به مردم عرضه کنم شاید این رشته هنری هم علاقه مندانی داشته باشد. او علاوه بر خواندن می گوید در نگارش جملات به صورت وارونه و در کمترین زمان مهارت دارد و بر روی کاغذ همین وارونه نوشتن را در برابر دیدگان ما به رشته تحریر درآورد. جالب تر از همه، این جوان با استعداد سرپل ذهابی جملاتی بلد است که از راست به چپ و یا برعکس هم بخوانی همان جمله است و چپ و راستش یک معنا دارد. او در مورد ...
جدال قلمی تند کارگردان و بازیگر قاتل اهلی
که نتوانستم خود را مجاب کنم در این فیلم ها بازی کنم. اما امسال که از طرف تهیه کننده، آقای لشکری قوچانی، به من پیشنهاد همکاری شد، بعد از خواندن فیلم نامه و اعتقاد به اینکه این فیلم کار متفاوتی در آثار اخیر آقای کیمیایی خواهد شد، با علاقه پذیرفتم و با جان ودل برای خلق لحظه لحظه همان فیلم نامه وقت و انرژی گذاشتم که به قول آقای کیمیایی دیر شد، اما شد. در تمام لحظات فیلم برداری، ارتباط بسیار خوبی بین ...
برخی نویسنده ها فقط تایپیست های حرفه ای هستند
به گزارش ایلنا به نقل از آرمان، ترومن کاپوتی (1924-1984)، در دو دنیای غیرداستانی و داستانی مدام در حرکت بود: چه در نوشتن (ادبیات و سینما) و چه در زندگی واقعی اش. و همین شد که مبدع سبکی شد که او را از دیگر نویسنده ها متمایز کرد؛ نابغه ای که از همان کودکی می دانست باید نویسنده شود و تنها راه تقویت تکنیک را نوشتن می دانست: نوشتن هم مثل نقاشی از قوانین پرسپکتیو، نور و سایه پیروی می کند. اگر مادرزاد اینها را رعایت می کنید چه عالی. اگر نه یاد بگیرید. بعد قوانین را طوری تنظیم ...
صباغ زاده: ایتالیا ایتالیا فیلمی فرمالیستی برای سرگرم سازی مخاطب است/ درام های اجتماعی را نمی پسندم/ ...
بمیرد فیلمی در ژانر نوآر بود اما بعد از 2 سال دوندگی من به سرانجام نرسید و من که از همه جا درمانده شده بودم تصمیم گرفتم در ژانری دیگر مبادرت به نگارش فیلمنامه کنم؛ روزی خواندن یک داستان کوتاه 10-12 صفحه ای خارجی مرا به شدت شیفته خود کرد و سعی کردم آن داستان جذاب را در قالب یک فیلم کوتاه به تصویر بکشم اما بعد از اینکه درگیر نگارش فیلمنامه شدم به این نتیجه رسیدم که آنقدر این داستان به جزئیات مختلف ...
هلالی: طیف آقای شیرازی می آیند مداح مان را با پول می خرند
شده بودند که برای آنها خواندیم و آخر شب من را رها کردند و من خودم با اتوبوس برگشتم! خوب این کارها را کرده اند که مداح می گوید با این شرایط نمی روم. من مثلاً برای خانه آقای توکل نزدیک 8-7 سال است که می روم و می خوانم، پول آنچنانی هم نمی دهند.چون می بینم آنجاصداقت هست؛ می گویم من باید اولین نفری باشم که در دستگاه امام حسین(ع) خدمت کنم.نه من که خیلی از مداحان دیگر هم آنجا می آیند.در این ...
سردار سرلشکر پاسدار شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری) به روایت مادر
شما استراحت کنم، و در همان حال رزمندگان ما شهید شوند؟ من دیگر هیچ نگفتم. خدا روحش را شاد کند؛ یک جوان بسیجی ای بود که بعدها شهید شد، ایشان از مقام شهید ما باخبر بود. بعدها مشخص شد این جوان بسیجی هر شب دو سه نفر را بسیج می کرده که تا صبح در محل گشت بزنند، مبادا به پسرم گزندی برسد. یک بار هم اتفاقی افتاد که مرا به شک انداخت. یادم است ما در خانه نزدیک میدان خراسان بنایی داشتیم، در بخشی از در خانه ...
جدال قلمی تند مسعود کیمیایی و پرویز پرستویی
.... اما امسال که از طرف تهیه کننده، آقای لشکری قوچانی، به من پیشنهاد همکاری شد، بعد از خواندن فیلم نامه و اعتقاد به اینکه این فیلم کار متفاوتی در آثار اخیر آقای کیمیایی خواهد شد، با علاقه پذیرفتم و با جان ودل برای خلق لحظه لحظه همان فیلم نامه وقت و انرژی گذاشتم که به قول آقای کیمیایی دیر شد، اما شد. در تمام لحظات فیلم برداری، ارتباط بسیار خوبی بین من و آقای کیمیایی و سایر عوامل و بازیگران برقرار ...
معادل های فرهنگستان قبل از ورود به کتب درسی، در جامعه محک بخورند
را به سمت کتابخوانی هدایت می کرد. اول بار ایشان کتابخانه ملی را به من معرفی کردند. از کارهای دیگری که انجام دادم یادگیری زبان عربی از آقای خلیل کمره ای بود. ایشان روحانی بودند و تدریس بسیار خوبی در درس عربی داشتند. به خانه شان می رفتم. کتب بسیاری از جمله جامع المقدمات را به من معرفی کردند. این کتاب را خواندم و بعد از آن تمرین صحبت به زبان عربی را آغاز کردیم. معلم خوبی هم در زبان ...