سایر منابع:
سایر خبرها
متخلف صفدر حسینی و مدیران نیستند قانون اشتباه وضع شده
مریم علیزاده منصوری در مقدمه ی گفتگوی روزنامه ی آفتاب یزد با مسعود پزشکیان نوشت: دی ماه 94 بود که برای گفتگو با وزیر بهداشت دولت اصلاحات و نماینده مردم شریف تبریز پای در ره بهارستان گذاشتیم، با پیمودن طبقات فوقانی ساختمان هرمی شکل خانه ملت به اتاق او که در کنار دفاتر سایر وکلای ملت مستقر بود، رفتیم و به مدت 1 ساعت پای صحبت ها ی او نشستیم. درست یک سال بعد و در یکی از روزهای فصل سرد ...
100 ضربه شلاق و اخراج از کشور مجازات پسران آزارگر دره فرحزاد+عکس
...: من اصلا از ماجرا مطلع نبودم.دوستانم به من گفتند می خواهند از ایران خارج شوند و من به آنها کمک کردم. اما وقتی به تهران برگشتم و متوجه ماجرا شدم با هواپیما به مشهد رفتم و در دستگیری آنها به پلیس کمک کردم. در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و دو مرد افغان را به 100 ضربه و اخراج از ایران محکوم کرد. سومین متهم این پرونده نیز به کمک به آنها در فرار به جریمه نقدی محکوم شد. اخبار زیر را از دست ندهید: ...
این مرد متاهل چرا این دختر جوان را کشت؟
دو فرزند داشتم، با نرگس آشنا شدم و ارتباطمان شکل گرفت. ابتدا تلفنی با هم ارتباط داشتیم، اما پس از مدتی متوجه شدم نرگس عاشق من شده است. بارها از او خواستم به این ارتباط پایان دهد، اما قبول نکرد. صبح 19 مهر 92 به من پیامک فرستاد و خواست به خانه برادرش بروم. من هم به دروغ قبول کردم، اما در محل قرار حاضر نشدم. روز بعد هم خبر مرگش را شنیدم. متهم چندی قبل پای میز محاکمه قرار گرفت که با تکرار ...
او یکی از پسران معروف محلمان بود که هر دختری دوست داشت با او حرف بزند!
ماشینی را که برایم خریده بود به نامم کرد. ما با خوشحالی به خانه بخت یعنی خانه ای که پدرم داده بود رفتیم. همه چیز خوب بود. زندگی شیرین تر از آن بود که فکرش را می کردم و خوشحال بودم که به خاطر حرف پدر و مادرم محمد را رد نکرده بودم. از ماه بعد محمد دیگر سر کار نیمه وقت هم نمی رفت و وقتی می گفتم که پول نداریم می خندید و می گفت خب از پدرت پول بگیر. اوایل فکر می کردم شوخی ...
رضایت فراوان هاشمی از آخرین ملاقاتش با رهبری / هاشمی از توضیحات نهاوندیان قانع نشد / میرسلیم ویژگی های ...
سیستم گرمایشی اش مشکل داشت. آقای هاشمی خیلی ناراحت بود که چرا اسباب ناراحتی مهمان ها ایجاد شده بود. فقط یک جمله به من که رئیس دفترش بودم گفت و آن اینکه ' این کار خوبی نبود' همین یک حرفش باعث شد تا یک هفته تمام، دفتر وی سعی در جبران این قضیه کنند تا رنجش ایشان از بین رود. اینطور مدیریت می کرد. حالا رئیسی را می بینیم که روزی چند بار به زیردستانش بد و بیراه می گوید. طبیعی است که بعد از مدتی ...
گفت وگو با همسر و دختر یکی از شهدای آتش نشان
کرده بودم از دستم ناراحت بود. شبش آمد بوسم کرد و بغلم کرد. گفت بیا دلم بخواب. یک بار هم در پارک سرخه حصار از روی دوچرخه پرت شدم. همه مرا دعوا کردند. فقط بابایم به من آرامش داد. همه گفتند هواس پرت اما بابا بغلم کرد، من را بوسید و گفت مبینا اشکالی ندارد، خدا خواست این را به تو نشان دهد تا دفعه بعد مراقب خودت باشی. اگر بخواهی چند خط نامه بنویسی و به یک فرشته بدهی تا به دست بابایت برساند، چه می نویسی؟ نمی دانم این حرفم درست است یا نه. اما می نویسم که خیلی نامردی. چرا؟ نباید ولم می کرد. (اشک) ...
اخاذی از مرد جنسیس سوار
اتاق خبر 24 : چندی قبل مردی هراسان به اداره پلیس رفت و از زنی که همراه دو پسر جوان از او زورگیری کرده بودند، شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: من بازاری و پولدارم. ساعتی قبل پس از پایان کارم با خودروی جنسیسم در اتوبانی در شمال تهران در حال رفتن به خانه ام بودم که زن جوانی کنار اتوبان برای من دست تکان داد. از آنجایی که احتمال دادم در آن موقع از شب زن جوان احتیاج به کمک دارد ...
آوار شایعات بر سر پلاسکو
، کار رعب آوری بود. چند پله مانده بود به سطح زمین برسم که ناگهان جسد فردی را دیدم که از وسط به دو نیم تقسیم شده بود. یعنی جسد یک آتش نشان بود؟ - من روی همان پله ها بودم که فکر کردم بدن همکارم است. فکر کردم ستون آهنی به او برخورد کرده اما وقتی به سمتش رفتم متوجه شدم بدن یک مانکن است. خدا را شکر کردم و شبیه دیوانه ها فریاد زدم محمود که ناگهان همکارم را با سر و صورتی خونی دیدم ...
خاطرات عکاس فرانسوی/ماجرای عکس امام در زیر درخت سیب
دیبا همیشه در روزنامه های خارجی بود. من همیشه به جوان ها می گویم در این حرفه تا حدودی باید شانس نیز داشته باشید. اما در کنار شانس یک تلاش هم هست. آقای ستبون شما در جایی گفتید که یک حسی وادار می کرد به ایران بیایید، درباره این حس بگویید. نمی دانم شاید جزو محصولات زندگی باشد. روزهای اول خیلی برای من سخت بود، چون تنها بودم، پولم تمام می شد. بعد از 15 روز به خودم گفتم من ...
رمان جدید گلشیری چاپ شد - روایت انتقام از معلم بداخلاق
هم به این مراسم انتقام دعوت شده اند، دوستانی که البته پیشینه خوبی ندارند و با افراد شرور مراوده دارند. پوریا و هومن به وعده گاه انتقام می روند اما پوریا که از نقشه اصلی با خبر نیست، مرتب بیشتر ترسیده و موقعیت نامناسبی پیدا می کند. در قسمتی از این رمان می خوانیم: در را زدم به هم و به جایی خیره شدم که حدس می زدم خانه ریاحی ست. به لحظه ای فکر کردم که کسرا برایم تعریف ...
آمار تکان دهنده از آزار جنسی در ارتش اسراییل
بازداشت می شد چون به آزار جنسی معروف بود. عبدالرحمن وافی، متخصص بهداشت روانی می گوید کثرت موارد آزار جنسی در ارتش پیامدهای منفی برای نظامیان زن در پی دارد که معمولا با افسردگی و از دست دادن اعتماد به نفس برای آنها همراه است و گاهی اوقات باعث ایجاد انگیزۀ خودکشی در میان آنها می شود و حتی ممکن است تعدادی از آنها به فکر انتقام بیفتند و انگیزه قتل برایشان تقویت شود. گفتنی است یک چهارم ...
زن توریست فرانسوی جوانان افغان را بخشید
اما آنها به مکان نامعلومی گریخته بودند. بررسی ها نشان می داد 3نفر از متهمان به سوی مرز افغانستان گریخته اند. به این ترتیب مأموران چند روز بعد موفق شدند آنها را دستگیر کنند. همه شواهد و مدارک ازجمله گزارش پزشکی قانونی و نمونه دی ان ای از آزار و اذیت توریست فرانسوی توسط 2جوان افغان حکایت داشت. با این حال وقتی آنها در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند اتهام شان را انکار کردند. با وجود ...
خاطرات وزیر سپاه از امام/امام را از بنز پیاده کردیم تا سوار بلیزر شود
حالی که هلیکوپتر در سمت چپ قرار داشت. فرمان هم قفل بود؛ یعنی اگر ماشین را هل می دادند، از هلیکوپتر بیشتر فاصله می گرفت. داخل ماشین از هجوم جمعیت که روی ماشین ریخته بود، ظلمات محض بود. بعضی اوقات که پای کسی کنار می رفت یک نوری می آمد. امام خواستند در ماشین را باز کنند و پیاده شوند. قبل از اینکه به فرودگاه بروم میله ای را کار گذاشته بودم که اگر دستگیره هم باز می شد، در ماشین باز نمی شد. امام چند دفعه ...
شگرد ماموران قلابی برای سرقت و کلاهبرداری از سالخوردگان
پول هایم سرقت شده است که ماجرا را به کلانتری محل خبردادم. چند روز بعد به شعبه بیمه مراجعه و موضوع را پیگیری کردم که یکی از کارکنان اعلام کرد ماموری را برای تمدید مقابل خانه افراد نفرستاده اند. همان جا متوجه شدم آن فرد، مامور قلابی بوده و سرم کلاه گذاشته است. گمان می کنم میان این سرقت و کلاهبرداری، رابطه ای باشد. همزمان با تشکیل پرونده قضایی، تحقیقات برای شناسایی و دستگیری این کلاهبردار ...
هاشمی ردصلاحیتش را پیش بینی کرده بود؟
صلاحیت نمی شوم و من هم گفتم اتفاقاً خدمت شما رسیدم تا بگویم که کاندیدا نشوید. وی ادامه داد: چند روز بعد در منزل بودم که خبر ثبت نام ایشان را شنیدم و فردای آن روز پیش ایشان رفتم و ایشان گفتند که آیا قبول داری من مجتهدم؟ بعد هم گفتند که تکلیف شرعی بر گردن من گذاشته شد و چاره ای جز ثبت نام نداشتم که برای نمونه نامه پدر سه شهید را نشانم دادند. رفیق دوست خاطرنشان کرد: آیت الله هاشمی گفتند که برای ...
وقتی نفر سوم یک خیانت زناشویی شدم!!
بودم که متوجه می شدم همسرم با شخص دیگری رابطه عاطفی دارد، چه می کردم؟ و یا سوالاتی مشابه این، که بسته به موقعیتی که شما در آن قرار دارید، می تواند کمک کننده باشد. 5 - بدانید نفر سوم می مانید اگر گمان می کنید که بالاخره نفر مقابل از رابطه تان خراج می شود و شما می توانید با فردی که آشنا شده اید یک رابطه پایدار و البته آرام داشته باشید، اشتباه می کنید. حضور نفر مقابل به خصوص زمانی ...
گفتگوی صمیمی با آیت الله یزدی؛نماز جمعه ای که به دستور امام،بدون آمادگی قبلی خوانده شد
بلند گفتم: فرمایشی بود که مرا احضار کردید؟ بعد متوجه شدم که ظاهراً طلاب در بیوت مراجع به نشانه اعتراض تحصن کرده بودند. طلبه ای گفت: آقایان شما را خواسته اند که بگویند به منزل آیت الله گلپایگانی و آقای شریعتمداری بروید و طلاب را توجیه کنید شرایط خطرناک و بهتر است دست از اعتصاب و اعتراض بردارند! بلافاصله و همانجا جلوی روی آقای شریعتمداری گفتم: به منزل آقای گلپایگانی می روم، ولی منزل آقای شریعتمداری ...
فرمانداران استان کرمانشاه در روزهای انقلاب کجا بودند؟/ از پرتاب سنگ برای نیروهای شهربانی تا سبیل کشیدن ...
معلم که این صحنه را دید ما را تنبیه کرد و بعد از فرستادن به دفتر مدرسه تا یکسال از تحصیل محروم شدیم. در دوران پیروزی انقلاب 6 ساله بودم/ زیر عکس امام(ره) نوشتم "آقای خمینی" به گزارش شبکه اطلاع رسانی مرصاد ، امیر شاه آبادی فرماندار هرسین در گفتگو با خبرنگار دیوانگاه در بیان خاطره ای از دوران پیروزی انقلاب اظهار داشت: من در سال 57 حدود شش سال داشتم در روستا زندگی میکردیم ...
هاشمی گفت کارهایی کردم که تأیید صلاحیت نمی شوم
نمی کرد که این اتفاق بیفتد، در حال آماده شدن برای رفتن به سفر بودم که با شنیدن این خبر، سفرم را لغو کردم و بازگشتم، دیدم این بی معرفتی است که به سفر بروم. به دیدار ایشان، به خانه اش رفتم و دیدم که او با خنده به استقبال من آمد. به من گفت وقتی برای ثبت نام به وزارت کشور رفتم و استقبال و اشک شوق مردم را دیدم احساس کردم بار سنگینی بر دوش من است، اما وقتی خبر ردصلاحیتم اعلام شد، آرام ترین شب زندگی ام ...
گردشگری در برج میلاد
سکانس های مرا می گرفتند، هنوز سکانس بسیار مهم پشت بام گرفته نشده بود و من هم مانند همه عوامل نگران درآمدن آن سکانس بودم و شب دوم در برج میلاد، دیدن آن خیال مرا راحت کرد، چراکه سکانسی فوق العاده از آب درآمده بود. امیدوارم ایرج زاد قدر این زحماتش را در آخر جشنواره ببیند. اما در این چند روز اول به نظر من پدیده جشنواره، فیلم او (خانه)، کار اصغر یوسفی نژاد بود؛ این کارگردان محجوب شهرستانی که بعد ...
تکه ای از هما ی کاظم رضا
...، اواسطِ فصل، به قعر گمی رسید. جز با وَهم و پندار، روزگار نمی گذشت. به جای اوج، حضیض عزیز شد و پَست بر مسندِ بلند نشست. ماه بهمن، دَه من و بیش تر، بارِ عشق را، هم وزنِ هما، هر روز از خانه به مدرسه می بردم و برمی گرداندم. دل و دست به درس نمی رفت. معلمِ لئیمِ املا، لای انگشت، به جای مداد، میل می گذاشت؛ و جباری، دبیرِ حساب و جبر(نماد حصبه و جَرَب) پس از معرفی خود، از همان روزِ اولِ مهر، این سالِ ...
اخراج متهمان تجاوز به توریست فرانسوی از ایران
شهریور از طریق مرز زمینی ارمنستان وارد ایران شدم. روز گذشته در حال کوه نوردی در فرحزاد بودم که هم زمان با غروب، هوا توفانی شد. درحالی که خسته شده بودم، در بین مسیر با چهار مرد روبه رو شدم و آنها برای استراحت من را به باغی که در کوهپایه بود، دعوت کردند. من هم همراهشان به باغ رفتم، اما آنها من را مورد تعرض قرار دادند. به این ترتیب، با شروع تحقیقات پلیسی، دو نفر از متهمان به تجاوز دستگیر شدند، اما دو ...
ناگفته هایی درباره دکتر حسن حبیبی به روایت همسرش
.... یک خواهر هم دارند . * چطور شد که خود شما وارد کارهای دولتی شدید؟ من هرگز وارد هیچ گونه فعالیت سیاسی نشدم. روزهای اول که آمدم به وزارت علوم رفتم و بعد از چند ماه به وزارت خارجه رفتم و آنجا رئیس اداره مراجعات عمومی بودم. هم زمان به مجروحان انقلاب رسیدگی می کردیم. شرکت های دارویی در آن زمان بسته شده بودند و مردم دارو می خواستند و ما هم از طریق وزارت خارجه داروهای خاص را وارد ...
تجاوز راننده تاکسی به دختر آبادانی در شب خلوت
روز نو : ساعت 10 شامگاه یکشنبه 5 دی ماه سال جاری دختر جوانی با حضور در کلانتری 11 شهر آبادان در حالیکه اشک می ریخت پرده از اقدام شیطانی راننده تاکسی زرد رنگی برداشت. مریم 21 ساله گفت: ساعت 20:30 دقیقه در میدان مجسمه منتظر تاکسی بودم تا به خانه بروم و هر چه منتظر ماندم خودرویی نیامد تا اینکه مجبور شدم جلوی خودروی پراید تاکسی زرد رنگی دست بلند کنم و به صورت دربستی به خانه بروم. ...
واکنش بازیگر مسلمان هالیوود به فرمان ترامپ
بین مردم شود. وی بعد از دیدار از یک مسجد، مسلمان شد و در مورد تجربه خود چنین گفت: به مسجد که رفتم دعا می خواندم، قدرت دعا را درونم حس می کردم و به گریه افتاده بودم. یک هفته بعد یک روز صبح، وقتی از خواب بیدار شدم، به خودم گفتم باید به مسجد بروم؛ خیلی سریع و ساده این اتفاق افتاد و من به اسلام ایمان آوردم. ...
دیوند برنت، عکاس روزهای انقلاب 57
برنت در گفت وگو با تایم گفته است: من درست زمانی وارد ایران شدم که هر روز اخبار جدیدی رخ می داد و این تنها مختص ایران نبود، بلکه در تمام دنیا اتفاقات مختلفی رخ می داد. ساعت 8 به فرودگاه رسیدم، ساعت 9 در هتل بودم، ساعت 10 در دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس بودم و ساعت 10 و نیم نخستین تصویرم را به ثبت رساندم. در خیابان صدای تیراندازی می آمد و آنجا بود که متوجه شدم در اتفاقی حضور دارم که مربوط به آن روز و ...
پای صحبت زنان آتش نشان/ما زبان آتش را می فهمیم
همه درس هایی که خوانده بودم برایم عینی و واقعی شد. زهرا اقبالی 28 ساله از سال 81 به هلال احمر رفت و دوره امداد گری را گذراند و بعد به نجات گری رسید: خلوت کردن صحنه حادثه در ایران خیلی سخت است؛ یک عده می خواهند کمک کنند، عده ای هم می خواهند عکس و فیلم بگیرند که واقعاً فهماندن این نکته به آنها که این کار درست نیست، سخت است. به عقیده زهرا این توان جسمانی زنان نیست که مانع شرکت شان ...
لحظه های دردناکی که آتش نشانان دوستانشان را صدا می زدند
... علی خارا در کنار آوار پلاسکو؛ عکس از محمود حسینی * از چگونگی اطلاع از آتش سوزی پلاسکو و اعزام به محل حادثه بگویید. پنج شنبه 30 دی ماه ساعت 8:20 صبح، دبیر گروه عکس با من تماس گرفت و گفت ساختمان پلاسکو آتش گرفته و بعد مأموریت داد تا به ساختمان پلاسکو بروم. با شنیدن این خبر سریع آماده شدم و از منزل مستقیم خودم را به پلاسکو رساندم. قبل از من جواد هادی از همکاران ...
با سریال تلویزیونی به جامعه معرفی شدم
او این روزها در مجموعه تلویزیونی پنچری به کارگردانی برزو نیک نژاد و تهیه کنندگی مهران مهام مشغول بازی است و نقش زنی به نام دنیا را بازی می کند که از خارج به ایران آمده و درگیر ماجراهایی می شود. بازی در این مجموعه بهانه ای شد برای گفت وگو با شهره سلطانی به بهانه بازگشت او به تلویزیون و نقشش در سریال پنچری. شما در طول سال های فعالیت تان در عرصه بازیگری نقش های متعددی را تجربه کرده اید. آیا نقشی بوده که حسرتش به دلتان مانده باشد؟ ب ...
بیرانوند: منصوریان را می شناسم تیمش راه بیفتد سخت باج می دهد
بازی های بدون گل خورده: مربی من زحمات زیادی می کشد و 2 ماه مصدوم بودم. همه رسانه ها من را سوژه کرده بودند. آنها می گفتند بیرانوند به فکر خودش نیست که با دست گچ گرفته تمرین می کند یا حرف های دیگری می زدند اما من خیلی چیزها می دانستم و تمرین می کردم. در این 2 ماه زیر نظر ایگور تمرین کردم و ما در تمرین گلر داشتیم که با 2 دست شیرجه می زد اما من با یک دست این کار را انجام می دادم. خوشحالم که در نهایت ...