سایر منابع:
سایر خبرها
افسوس شهادت هنوز در دلم سنگینی می کند
برای خانواده های ما مثل خیلی دیگر از خانواده ها سخت بود. رفتن ما به جبهه معلوم بود اما برگشتن معلوم نبود. به همین دلیل مادرم برایش سخت بود من در سن کم به جبهه بروم اما هر طور شده در 16 سالگی به عنوان داوطلب بسیجی به جبهه رفتم. اولین بار به سردشت اعزام شدم. یکی از دوستانم 10 روز پس از اعزام در سردشت شهید شد. عادل ولی پور اول دبیرستان همکلاس من بود. وقتی دوستم شهید شد روحیه مجاهدانه بیشتری گرفتم. ...
آرامش امام در روزهای سرنوشت ساز انقلاب عجیب و دیدنی بود
.... همه چون تصور کرده بودند امام فردا خواهند آمد، رفته بودند. تنها روحانیونی که مانده بودند من و مرحوم آقای خلخالی بودیم که به خاطر کارمان، نتوانسته بودیم برویم. شهید رجایی مسئول انتظامات بود و مقابل پله ها جلوی همه را گرفت و نگذاشت کسی پشت سر امام بالا برود. این عکس مربوط به همان شب اول است که امام به مدرسه رفاه تشریف آوردند. آن موقع 28 یا 29 سال داشتم. رابطه تان با آقای رسولی چقدر ...
وعده های عاشقانه یک شهید مدافع حرم
و با بصیرت بود. مهریه ام 14 سکه به نیت ائمه معصومین(ع) است. همان اول زندگی باهم قرارگذاشتیم یار و یاور هم باشیم نه این که مانع پیشرفت و سد راه همدیگر شویم . رسیدگی به خانواده شهدا از اولویت های اصلی زندگی مان بود. مراسم عقدمان در حرم امام خمینی(ره) همزمان با سالروز میلاد حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) در سال 1386 صورت گرفت و در آ تاریخ زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. به ...
مردی که وارث بنیانگذاران نقشه نگاری ایران است
.... بعد که مسیر پدرم با آنهایکی بوده و از پشت سرشان راه می رفته که آن طعنه را شنیده و به رگ غیرتش برخورده بود و همانجا پیش خودش گفته بود؛ من می توانم یک نقشه تهران به زبان فرانسه و انگلیسی درست کنم. همانجا 27قران در جیبش پول داشت، رفت مغازه لوازم التحریر، چند قلم هاشور و یک شیشه مرکب چین و مقداری کاغذ کالک خرید. بعدش رفت مؤسسه جغرافیایی ارتش به حسینعلی رزم آرا، آن قضیه را گفت. او گفت ما یک نقشه ...
ماجرای پیشنهاد پنجاه میلیونی به جانباز فتنه 88
سنگین ترین مجازات را داشته باشند. * واکنش مردم در مواجهه با شما به عنوان یکی از جانبازان مقابله با فتنه 88 چه بوده است؟ بعد از اینکه مجروح و جانباز شدم اولین جایی که حضور اجتماعی من در آنجا زیاد بود به غیر از جمع های ایثارگری بچه های دانشجوی دانشگاه آزادی بود که من در آنجا درس می خواندم. لیسانسم را سه ساله با معدل 18 گرفتم. در آن سه سال یک کلمه نگفتم که من جانباز و مجروح هستم ...
ماجرای پیشنهاد 50 میلیونی به جانباز فتنه 88
در مواجهه با شما به عنوان یکی از جانبازان مقابله با فتنه 88 چه بوده است؟ بعد از اینکه مجروح و جانباز شدم اولین جایی که حضور اجتماعی من در آنجا زیاد بود به غیر از جمع های ایثارگری بچه های دانشجوی دانشگاه آزادی بود که من در آنجا درس می خواندم. لیسانسم را سه ساله با معدل 18 گرفتم. در آن سه سال یک کلمه نگفتم که من جانباز و مجروح هستم. مصلحت نمی دانستم که بگویم. الان اوضاع به جایی رسیده که ...
لباس دامادی پوشید اما عروسش شهادت بود
شرور یک معروف شده بود، شیطنت هایی که حتی بعد از شهادتش هم همچنان ادامه داشت! چند سال است به ایران آمده اید؟ حسین آقا متولد ایران بود؟ من چهار فرزند دارم، سه پسر و یک دختر. حدود 32 سالی می شود که به ایران آمدیم. پدر بچه هایم روحانی هستند. حسین در ایران به دنیا آمد. متولد 1370است و تحصیلاتش را هم تا کسب مدرک دیپلم ادامه داد و در نهایت برای دفاع از حرم راهی شد. پسرم ارادت خاصی به خانم ...
دریغ از یک کنسرت انقلابی در جشنواره موسیقی فجر!
خصوص موسیقی نیز باید عرض کنم که ابتدا شاگردی را نزد پدر آغاز کرده و سپس در محضر برادرانم تلمذ نمودم تا اینکه در سال 1353 وارد رادیو شدم و تحت نظر مرحوم استاد ادیب خوانساری به شکل حرفه ای به یادگیری ردیف های موسیقی سنتی پرداختم و به عنوان شاگرد اول کلاس معرفی شدم. در سال 1355 با گروه شیدا به سرپرستی مرحوم محمدرضا لطفی آشنا شدم و من اولین خواننده بودم که با این گروه فعالیت می کردم. البته گروه شیدا هم ...
با یک تصادف ساختگی هفت ماه در کما و هشت ماه بیهوش بودم/ پتانسیل فعالیت هایم را از دیدار خصوصی با امام ...
بعدازظهر پیشوا تدریس می کردم و به خاطر عجله برای رسیدن به کلاس بعدی که در روستای دیگری بود اسلحه ای که همراه داشتم را از روی ضامن درنیاوردم و همان طور آمدم بیرون. داشتم می رفتم که به مدرسه شبانه ام برسم اول یک موتوری به من زد و من به شدت پرت شدم. بعد ظاهرا قرار بود مینی بوس از روی من رد شود اما راننده مینی بوس وجدانش بیدار می شود و این کار را نمی کند. اما همان تصادف با موتور باعث شد هفت ماه در کما و هشت ...
گذر خاطرات از کوچه پس کوچه های انقلاب تا قله های جهاد و ایثار/ ما هیزم انقلابیم
. آن موقع جلوی دانشگاه و صدا و سیما مثل امروز آباد و پر رفت و آمد نبود، ولی به یاد دارم که مرحوم پدرم و بقیه کارگرها را پس از کتک مفصلی از دانشگاه بیرون کردند و نیروهای شهربانی به دانشگاه یورش بردند. در آن هنگام پدرم مرا زیر بغل زده تا حدود میدان انقلاب امروزی و جلوی استانداری دوید تا به منطقه آرام برساند. هنوز بعد از 45 سال وحشتی را که دیدم با مردم چگونه رفتار می شد، در خاطر دارم. ...
گفت و گو با فرید سجاد حسینی بازیگر نمایش ترن
کست ترن هم یک تیم حرفه ای از بهترین های بازیگری حضور داشتند . نقش مهندس هم بازیش برایم پر از جذابیت بود. بعد از اینکه بعد از بیست دوباره روی سن تئاتر آمدید ودر سالن اصلی روبه روی تعداد زیادی تماشاگر قرار گرفتید .چه حس و حالی داشتید؟ با استرس درشب اول اجرا روی صحنه رفتم و هنوز هم بعد از یک هفته این استرس بازهم با من است.بزرگان اعتقاد دارند” بازیگری که قبل ازآمدن روی صحنه استرس ...
همسر شهید: برای اینکه او را در لشکر فاطمیون راه دهند با لهجه افغانی صحبت می کرد/ حاج قاسم می گفت فکر می ...
صدا می زدند. زندگی سید ابراهیم مصطفی صدرزاده متولد 1365 دانشجوی ترم آخر رشته ادیان و عرفان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز بود. مصطفی از سن 11 سالگی فعالیت های فرهنگی را در سطح مسجد و پایگاه شروع کرد که بعد از آمدن ما به شهریار این فعالیت ها به اوج خود رسید. با جوان ها مأنوس بود و به بچه ها آموزش می داد و سعی می کرد در کلاس ها و هیئت ها، بچه ها را جذب خود کند. در سال 82 وارد حوزه ...
ایران می تواند به مرکز کاریکاتور جهان تبدیل شود/ به دلیل شرکت در مسابقه هولوکاست تهدید شدم/ ترامپ سوژه ...
که در دسترس بود، را کار کردم؛ در همان دهه جزو مدیران انجمن هلند شدم. یک دوستی که کاریکاتور کار می کرد مرا معرفی کرد. بعد تصمیم گرفتم کاریکاتور را با بهره گیری از کارهای رامبراند را دنبال کنم. حدود سه سال سفر داشتم که پرتره تمام کسانی را که دیدم را روی بوم 3/5 متر در 3/5 متر جمع کردم. در یکی از سفرهایم مدت 6 هفته در کره بودم؛ در آنجا برنامه ای برای نشان دادن هلند از طریق نقاشی داشتم. در ...
ماجرای دو دیدار به یاد ماندنی با رهبر انقلاب
هم زیاد شنیده بودم به دنبال همسر ایشان رفتم و آن چه اتفاق افتاد که در مقدمه ی کتاب آمده است. بعد از اینکه دختر شینا را نوشتم و بعد هم گلستان یازدهم را، دیدم همین حسی که من داشتم را بسیاری از مخاطبین، مخصوصا جوان ها داشتند که دوست داشتند از جزئیات زندگی این سردار شهید و مابقی شهدا، چیزهای بیشتری بدانند. خب این خیلی احساس خوبی است که کتابی که شما نوشته اید را دیگران خوانده اند و با آن ارتباط ...
سرخط ...
نمی زد! دلم گرفت! کاش قرعه به نام من نمی افتاد و همان تهران می ماندم! بار اولی بود که می آمدم کلنجین! عزیز و بویژه پدربزرگ، به یاد داشتم که خیلی از روحیات انقلابی و دینی مردم کلنجین برایم تعریف کرده بودند! اینکه خود روستا، چند تایی شهید داده! و اینکه اگر امثال پدرت را هم به سبب خاستگاه، از شهدای این آبادی حساب کنی، آمار شهدا به بیش از 50 شهید می رسد! خواستم پدربزرگ را بکشانم کنار، که این بود ...
پدر همسر ناطق نوری:موافق کاندیداتوریش نبودم
حتی گاهی هم پیاده می رفتم، یک جاده ای بود پیاده می رفتم، که بعد پشت خانه ما توطئه ای کشف شد و لو رفت و می گفتند اگر 24 ساعت دیگر لو نمی رفت، ما الان در بهشت بودیم جزء شهدا بودیم، پشت خانه ما یک خرابه ای بود که در آنجا یک بمب دستی گذاشته بودند، رفتند بمب را پیدا کردند که آنجا خاک کرده بودند، چون ما آن پشت یک پاسدار داشتیم و هر روز می آمد دنبال من، پشت آن کوچه سوار ماشین می شدیم و می آمدیم، [من ...
ناگفته های انصار حزب الله
آنها بودید، چه کسانی موافق منش شما بودند؟ آقای نوجوان و شیرازی کنار رفتند. ما سه نفر بودیم. بعد از آن کناره گرفتید؟ بله. من رفتم قم به دنبال درس و بحث تا سال 76. در این سال آقای خاتمی رئیس جمهور شد. من فکر کردم این اطلاعاتی را که دارم در اختیار دولت جدید بگذارم. چون روند در حال تبدیل شدن جو علیه بچه های جنگ بود و در مطبوعات علیه آنها می نوشتند. من برای روشن شدن ذهن دولت جدید ...
روز آزادی نبل و الزهرا گفت جشن خرمشهر تکرار شد
) و فرمانده سابق لشکر 27 محمد رسول الله(ص) بود که بعد از بازنشستگی در سپاه، در ستاد مرکزی راهیان نور به انجام فعالیت های مختلف پرداخت. او معاون بازرسی ستاد مرکزی راهیان نور و فرمانده قرارگاه مشترک راهیان نور بود. این شهید مدافع حرم از جانبازان هشت سال جنگ تحمیلی هم بود که در سال 63 در منطقه عملیاتی مجنون از ناحیه کتف، سال 65 در منطقه عملیاتی شلمچه از ناحیه سر و گوش و در سال 67 در محور دربندیخان ...
زندگی نامه شهید آزادی از شهدای روحانی شهرستان خدابنده+تصاویر
قیدار و پس از خداحافظی از ایشان بنده رفتم روستای خودمان و چند روز بعد پدرم را بردم ودر بیمارستان شفیعیه زنجان بستری کردم . تقریباً 20 روزی می شد که از همدیگر جدا شده بودیم و من خبری از ایشان نداشتم ... دقیقاً در خاطرم نیست چه روزی بود ولی یک شب خواب دیدم یک صفی تشکیل شده که شیخ ذکریا نیز در داخل صف به نوبت ایستاده و همه آنهایی که در اول صف قرار دارند با تأیید شخصی که کنار صف قرار دارد رد می شن و می ...
شبی که آیت الله وصیتنامه خود را در مسجد خواند!
. بسیار آدم شناس بودند و با یک نگاه، متوجه منظور و حرف طرف مقابل می شدند و می فهمیدند چه منظور و هدفی دارد. در تمام طول عمر شریفشان، لحظه ای از تلاش باز نایستادند و چه قبل از انقلاب و چه پس از آن، همواره در پی خدمت به خلق خدا بودند. کار و تلاش مایه حیات و نشاط ایشان بود و اگر لحظه ای بیکار می ماندند، افسرده و رنجیده خاطر می شدند. من همیشه خدمتشان می رفتم و مخصوصاً اواخر عمر شریفشان. گاهی که می دیدم ...
گلستان یازدهم ؛ روایتی نو از زندگی همسر شهید چیت سازیان
گاه تمایلی به این موضوع نداشتم اگرچه همواره دوستان و اطرافیان مرا تشویق می کردند که حتی اگر خودم اقدام به تحریر کتاب نکردم از طریق یک نویسنده این مطالب را به چاپ برسانیم چرا که معتقد بودند زندگی شهدا همواره می تواند الگوی زندگی نسل جوان امروز قرار گیرد. همسر شهید چیت سازیان با بیان اینکه نخستین کتابی که از شهید به چاپ رسید کتاب دلیل به قلم حمید حسام بود، عنوان کرد: کتاب دلیل که ابعاد ...
امام(ره) خیلی منتظری را تحمل کرد/ روایتی از دخل و خرج زندگی رهبر انقلاب
...، یعنی از آن زمان به دفتر رفتید؟ بعد از سال 42 و زندان امام که داستانهایی دارد، منزل امام شلوغ شد، مراجعه زیاد بود و رفت و آمد زیاد بود، تا آن زمان هم امام کارهایشان را خودشان می کردند، جواب نامه هایشان، قبوضی و پول هایی که به ایشان می دادند قبض هایشان، اطلاعیه های امام، اینها همه به قلم خودشان و خط خودشان و انشای خودشان هم بود، همه را خودشان می نوشتند، بعد که شلوغ شد دیگر ایشان وقت ...
گفتگو با نویسنده ی رُمان طنز بچه های کشتی رافائل
.... اما من به آن طرف کفه ترازو هم نگاه می کنم و می بینم مادرم بود، پدرم بود. خانواده ای شلوغ که به هر حال همه کنار هم بودیم. مادرم گاهی معجزه می کرد و از هیچ، چیزی به وجود می آورد که در خانه ای که گاهی وقت ها هیچ چیز نبود، بوی زندگی را احساس کنیم. بعد هم ارتباط مستقیم با جنگ در آبادان و جنگزده شدن و از آن طرف رفتن به شهری مثل بوشهر که شهر اجدادی ام بود، باعث شد در همان سال های اول زندگی آن قدر ...
انتقاد از وضعیت پنج سال اخیر ژیمناستیک/ برخی به فکر پورسانت هستند
است اگر از معاونین برای رئیس فدراسیون 5 ساله زیر و رو کشیدند خود را معرفی کنند. در خاتمه اینجانب در دوران احمد محتشمی، شاگردان ملی پوش داشتم و یک ریال حقوق نگرفتم و خارج از کشور هم نرفتم. در دو دوره ریاست سادات رضایی بیشترین اعضای تیم ملی از شاگردان بنده بودند که نه حقوق گرفتم و نه یک سفر خارجی رفتم. ...
از سختی تهیه نوار تلاوت تا ختم قرآن برای پیروزی انقلاب اسلامی
خبرگزاری فارس - مریم سادات آجودانی: سیدحسین میرتقی متولد 1343 در استان یزد و فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد در رشته زبان شناسی همگانی است. وی در سال جاری در یازدهمین همایش تکریم چهره های قرآنی کشور معرفی و تجلیل شد. وی از دوران نوجوانی با تشویق خانواده به سمت فعالیت های قرآنی رفت و پس از قبولی در دانشگاه از یزد به تهران رفت و با جلسات قرآن استاد خدام حسینی آشنا شد و حضور در این جلسات ...
شورای انقلاب اینجا جان گرفت/بهشتی از هامبورگ تا خیابان تورج
77ساله است و دکترای مهندسی برق دارد اما روزهای هم نشینی با شهید بهشتی را خوب به خاطر دارد؛ من در دانشگاه تهران تحصیل می کردم و در کارهایم خیلی با شهید بهشتی مشورت می کردم. تا اینکه من به آلمان رفتم و ایشان هم در سال 43 به آلمان آمد. در همان 24 ساعت اول با من تماس گرفت و با اینکه من در شهر آخن وایشان در شهر هامبورگ بود اما ما در مدت 4 سالی که ایشان به همراه خانواده در هامبورگ زندگی می کردند هر روز ...