سایر منابع:
سایر خبرها
روایت موسویان از تلاش های مرتضوی و احمدی نژاد برای جاسوس خواندنش/ به قاضی حداد گفتند برای مصلحت نظام ...
خطر منحرف شدن از موضوع پروژه نفوذ وجود دارد هر چه به انتخابات نزدیک تر می شویم، از سوی برخی رسانه ها بیشتر به موضوع نفوذ پرداخته می شود. اساسا نظر شما در مورد پروژه نفوذ چیست؟ اصل موضوع یک مسئله جدی و اساسی در امنیت ملی ایران است که به درستی توسط مقام معظم رهبری مورد تاکید قرار گرفته است اما با شیوه ای که تاکنون با این موضوع برخورد شده، خطر منحرف شدن از موضوع دیده می شود. نکته اول اینکه،عموما موضوع به گونه ای مطرح شده است که گویا خطر نفوذ، فقط محدود به آمریکا است در حالی که خطر نفوذ شامل بسیاری ازکشورها است حتی کشورهای کوچک همسایه خیلی راحت تر هم می توانند نفوذ کنند و ماموریت نفوذ نیابتی را انجام دهند. با وجود تاکید رهبری، عده ای دست از اتهام زنی برنمی دارند نکته دوم، نگرانی متولیان اصلی رسیدگی به این موضوع است. آقای علوی، وزیر اطلاعات به حق هشدار دادند که سوءاستفاده ابزاری از پروژه نفوذ در منازعات سیاسی، مقابله با این مساله را به انحراف می کشاند. شما مستمرا در رسانه های داخلی می بینید برخی از افراد که با برجام مخالف هستند، تیم مذاکره کننده هسته ای را متهم به نفوذی بودن می کنند. هرچه هم مقام معظم رهبری تاکید بر سلامت، تدین و دلسوزی و فداکاری تیم هسته ای به ریاست آقای ظریف می کنند، باز هم این عده دست از اتهام زنی برنمی دارند. اخیرا نیز آقای لاریجانی، رییس مجلس هشدار دادند که این افتخار نیست که مرتب مدیرانی را ازقطارانقلاب پیاده کنند. هنر در این است که قلمرو انقلابیون را افزایش دهند. و سومین نکته،اشاره سردار صفوی، مشاورمقام معظم رهبری است که به درستی درمورد خطرنفوذ سیاسی در مراکز تصمیم گیری و تصمیم سازی کشور هشدار داده و تصریح کردند مهمترین نفوذها، نفوذ انسانی در مراکز و نقاط مختلف مهم تصمیم گیری حتی در میان نیروهای مسلح است. رسانه صهیونیست ها نوشت موسویان نفوذی دولت ایران است اخیرا هم یکی از سایت ها در گزارشی، هم تیم هسته ای فعلی و هم شمارا که قبلا عضو تیم هسته ای بودید، مشمول این موضوع کرده بود... بله. شما دیدید که یک مقام دولت سابق، علنا گفت که ظریف دیپلماتی کارکشته ای است که دست پرورده وزیر امور خارجه صهیونیست آمریکا است! برخی از سایت ها نیز مرتبا تیم مذاکره کننده هسته ای را تحت عنوان باند نیویورکی متهم به نفوذی آمریکا می کنند.از طرف دیگر، شما اخیرا خواندید که جورزالم آنلاین، ...
روایت موسویان از تلاش های مرتضوی و احمدی نژاد برای جاسوس خواندنش/ به قاضی حداد گفتند برای مصلحت نظام ...
به گزارش ایلنا ؛سیدحسین موسویان برای بسیاری از ایرانی ها چهره ناشناخته ای نیست کماآنکه در سال های ابتدایی دهه 80، وقتی امریکا به همراه برخی از کشورهای دیگر از کاه فعالیت های هسته ای ایران کوه ساختند و بحرانی غیرضرو و البته حساس به نام فعالیت های اتمی ایران در عرصه افکارعمومی مطرح شد، این سیدحسین موسویان بود که در قالب عضو ارشد و سخنگوی تیم مذاکره کننده هسته ای در قاب تلویزیون ظاهر می شد؛ تیمی که ریاست آن را حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و رئیس جمهور کنونی ب ...
روایتی تکان دهنده از تولد متفاوتِ یک نوزاد
.... نازنین 19 ساله است، فقط دو ماه اعتیاد داشته اما همان دو ماه را هم سنگین کشیده: من دوا می کشیدم روی کفی ضخیم با فندک اتمی. خانه که بودم دو سه تا فرش سوزاندم. صدای کبری بلند می شود: یکهو بگو ادیسون بودم. صدای خنده شان بلند می شود. دوست نازنین، همان که با او دوا می کشید حالا، به خاطر 60 سانت شیشه زندان است؛ دو سال زندان دارد با 180 ضربه شلاق. اینجا برایت خوب است؟ خیلی، از ...
گلایه های صریح یک کارگردان باسابقه از مسئولان
6-5 ماه به علت ناراحتی ریوی به فرانسه رفت من اما فیلم نامه نویسی را با موفقیت به پایان رساندم و با نمره ممتاز فارغ التحصیل شدم. سال 1346 همکاری خودتان را با وزارت فرهنگ و هنر شروع کردید ولی عمده فیلم هایی که ساختید بیشتر در حوزه مستند بود تا داستانی، آیا سیاست وزارت فرهنگ و هنر آن زمان بر ساخت مستند بود یا نه، موقعیتی پیش نیامد تا فیلم های داستانی خود را بسازید؟ فعالیت ...
متهم: گردنبندم را دزدیده بود او را کشتم
میدان تره بار آشنا شده بودیم. یحیی گاهی به ساختمانی که در آن مشغول کار بودم، رفت و آمد داشت. یک روز متوجه شدم گردنبند طلایی که داشتم، نیست و هرچه دنبالش گشتم، آن را پیدا نکردم. بعد از پیگیری های زیاد متوجه شدم یحیی آن را برداشته است. وقتی موضوع را به او گفتم، دزدیدن گردنبند را قبول نکرد. او ادامه داد: جواب هایی که از یحیی می شنیدم، مرا به شدت عصبانی کرده بود. یک روز که قرار بود یحیی به دیدنم بیاید ...
اسیدپاشی که با قربانی خود ازدواج کرد
. همان روزی که نامزدش به او گفت نه و او پاسخش را با اسید داد. محبوبه همسرش شد و حالا دو فرزند دارند. بعد از 8 سال از زندان بازگشت و با او ازدواج کرد. محبوبه زیبایی صورت و بینایی یکی از چشمانش را برای همیشه از دست داد. این روزها باهم زندگی می کنند اما داستان زندگی شان به این سادگی ها هم نیست. یونس (اسمی که خودش می گوید به جای اسم واقعی اش روی او بگذارم و اسم واقعی و فایل صوتی اش نزد ما محفوظ بماند ...
اعمال بی شرمانه3 آدم ربا با تازه عروس کرجی/عکس
...: آن شب وقتی همسرم را دیدم او را نشناختم. صورتش زخمی و خون آلود و لباس هایش گل آلود بود و انگشتان دستش هم شکسته بود. من و همسرم چند ماه قبل ازدواج کرده ایم- او همیشه بموقع به خانه برمی گشت و آن روز به خاطر تأخیر، نگرانش شدم اما تلفن همراهش در دسترس نبود.تا اینکه وحشت زده تماس گرفت و صدای التماسش را شنیدم. سرگردان درخیابان ها در جست وجویش بودم و نمی دانستم باید کجا او را پیدا کنم. به ...
روایت ناصر محمدخانی از ربوده شدن!
شما شاکی پرونده هستید؟ بله. من شاکی هستم. جرم آنها هم آدم ربایی است. با دو ماشین و دو موتور مرا در اتوبان آزادگان دزدیدند. تعدادشان زیاد بود. سه چهار ساعت هم مرا دزدیده بودند و در را قفل کرده بودند و می خواستند مجبورم کنند که خواهرشان را عقد کنم. من هم گفتم باشد! بمانید تا برویم عقدش کنیم! دنبال وقت بودم چون می دانستم پسرم به پلیس خبر می دهد. از همان جا به پسرم پیام دادم. بعد نیروی ...
عروس های عروسک به دست
8 سال داشتم که مرا به عقد مردی 40 ساله از توابع روستایمان که زنی دیگر و فرزندان بزرگتر از من داشت در آوردند. وی که از ذکر نامش خودداری کرد اظهار داشت: از آنجا که ثبت احوال از ثبت این ازدواج خودداری کرده بود مراسم عقد به صورت سنتی و شرعی در خانه پدرم انجام شد. وی عنوان کرد: حدود یک سال پس از ازدواج در خانه پدر سکونت داشتم و در سن 9 سالگی به خانه شوهر رفتم و پس از حدود سه سال صاحب ...
روش عجیب این مرد برای فرار از پرداخت مهریه / مادرم مدام غر می زد!
و مرا داماد کردند. آن ها خواهر دوست برادرم را که از یک خانواده افغانستانی بود، به عقد من در آوردند و این گونه زندگی مشترک ما آغاز شد. دو سال بعد، دخترم به دنیا آمد و من مجبور بودم در کنار مادرم زندگی کنم. ولی همین موضوع، باعث شروع اختلافات من و همسرم شد چرا که همسرم راضی نبود مادرم نزد ما زندگی کند و معتقد بود که باید زندگی مستقلی داشته باشیم. از سوی دیگر، مادرم نیز دچار بیماری عصبی بود ...
این 2 مرد داعشی نبودند اما به خاطر شلیک های مرگبار به یک پدر و دختر کرجی فراری بودند
مدت ها قبل مقدار 60 کیلوگرم تریاک خریده و مقداری از آن را شبانه به خانه اش برده اما به خاطر خستگی باقی مواد را در خودرو جا گذاشته و نیمه های شب آن را دزدیده اند. او به سعید شک داشت و با تهیه اسلحه می خواست از او انتقام بگیرد. من ترسیده بودم و هیچ نقشی در این حادثه نداشتم. بعد از قتل آن مرد با هم مشاجره کردیم و او گفت که نگران نباشم و مرا بی دردسر به ترکیه می فرستد. حمید ادامه داد: به میلاد ...
قبل از رسیدن به سن قانونی،به اعدام محکوم شدم!
سازمان در معرض خطر قرار نگیرد. البته گاهی هم ناچار می شدیم گروهی زندگی کنیم. مثلاً در تبریز یک خانه عادی داشتیم که در آن زندگی می کردیم و یک خانه تیمی هم داشتیم که جلساتمان را در آنجا برگزار می کردیم. در سال 1354 زمانی که در تبریز بودیم، دکتر را دستگیر کردند و من متوجه شدم و همراه فرزندم- که بسیار کوچک بود- به تهران آمدم تا او را به دست خانواده شوهرم بسپارم که اگر دستگیر شدم، او- که هنوز خیلی کوچک ...
مرا در برابر شوهرم شکنجه دادند!
...، هر دوی ما را به اتاق شکنجه گر وحشی، حسینی بردند. شوهرم را در دستگاه آپولو نشاندند و مرا هم به تخت بستند و حسابی کابل زدند، آن قدر که ناخن هایم افتادند! هنوز آثار آن شکنجه ها به صورت پادرد و کمردرد در شوهرم باقی مانده است.در آن سال،من به شش سال حبس و شوهرم به حبس ابد محکوم شد. بعد از سه ماه و نیم، هر دوی ما را از کمیته مشترک به زندان قصر فرستادند. □ از مبارزان آن روزها چه کسانی را ...
هادی غفاری _شیخِ اصلاح طلب؛ از هم بندی با شریعتی تا ماجرای هویدا و ردّ بازداشت در سال 88
.... خلخالی خودش نکشته. دادگاه او تمام شده بود. آقای خلخالی حکم داد و حکم را در دادگاه خواند. من نشسته بودم، اینها نوارهایش هست. همه ضبط شده است. - بعد از این تاریخ در سال 58 با حکم آیت الله مشکینی و آیت الله منتظری من به عنوان رئیس دادگاه عالی شمال، انتخاب شدم. شمال که می گویم از آبعلی به این طرف شروع می شد می رفت تا بجنورد، از آن طرف هم می رفت تا نزدیک آستارا حاکم شرع بودم یک سیلی به ...
حکم اعدام هویدا را چه کسی اجرا کرد؟/ عزت شاهی: از راه و روش [خلخالی]خوشم نمی آمد
کاشانی و یک چند تایی بودند که حالا اسامی آنها یادم نمانده است. یک تعدادی بودند که آمده بودند آنجا مسئولیتت بازجویی و اینها را دست گرفتند. من یکی دو ماهی که آنجا مسئول زندان بودم و یک مقدار سر و سامان که دادم کار را بعد دوباره واگذار کردم به خود آقای کچویی و آقای رخ صفت و بازگشتم به کمیته. افراد سرشناسی هم که آنجا بودند آن موقع هویدا، خلعتبری و یک سری آدم های شاخص دیگر بودند که خوب اسامی ...
حمله دزدان دریایی به ایران/اعدام برای مرد تبر به دست/ راز مخوف جسد دفن شده در کف آشپزخانه/دکتری که با آب ...
حکم قصاص یکی از مردان تبر به دست به اتهام قتل عمد صادر شد. در اواخر مردادماه سال جاری این سه شرور روز روشن در یکی از خیابان های شیراز در اطراف بولوار امیرکبیر خون به پا کرده و مردی را جلوی چشمان همسر باردارش با تبر و چاقو به قتل رسانده و سپس با پژو پارس از محل جنایت متواری شدند. این فاجعه هولناک زمانی رقم خورد که زن و شوهر جوان به همراه یکی دیگر از بستگانشان سوار خودرو خود در ...
نگاهی برکتاب دادگاه مصدق
تأثر شدید بیان می کرد] از این بالاتر که با رأی این دادگاه از بین بروم؟ سیدالشهدا علیه السلام فرموده: وقتی انسان برای مرگ آفریده شده، با شمشیر به مرگ برسد، ارزنده تر است. اکنون به مقام ریاست دادگاه عرض می کنم که اگر اجازه می دهید که من یک مطلب خود را عرض کنم، البته مربوط به آن زمان نیست باید بگویم که چرا این وضع پیش آمده است. اجازه می دهید، عرض می کنم، یک ساعت هم بیشتر وقت دادگاه را تضییع ...
مردی تنها، سردرگم درپیچ و خم زندگی
یا می روم و آبرویت را پیش زنت می برم، هر روز هم دعوا و مرافعه به راه می انداخت تا اینکه تصمیم گرفتم دست از هر دو خانواده کشیده و مدتی از هر دو شرایط فاصله بگیرم اما امروز وقتی به منزلم رفتم با نامه ای مواجه شدم که همسر اولم در آن نامه نوشته بود که به خاطر ازدواجی که کرده ام برای همیشه مرا ترک کرده است. از طرفی با احضاریه دادگاه مواجه شدم که همسر دومم به خاطر اینکه چند وقت است او را ترک کرده و حق و ...
شکنجه ها ی ساواک،کوچک ترین اثری در فعالیت های مبارزاتیم نداشت/مسئولان خادم ملت و گوش به فرمان رهبر معظم ...
به گزارش یزدرسا؛ محمد یوسف سیبویه در سال 1335 در خانواده ای روحانی در ابرندآباد یزد دیده به جهان گشود. پدر وی از روحانیون سرشناس ابرندآباد و مورداحترام و صاحب نفوذ در این منطقه بود.محمد یوسف در سن 7 سالگی و در جریان وقایع خرداد سال 42 به همراه پدر برای دیدار با حضرت امام خمینی (ره) و ابراز ارادت به ایشان به قم رفت و محضر امام را از عنفوان کودکی درک کرد. فعالیت های مبارزاتی پدر، فضای معنوی و ...
ابراهیم گلستان و مکتب شکسپیر (1)
کار غیرعادی به چشم نمی آمد. در همان وقت ها هم بود که گروه بزرگی از یک ایل بیابانگرد، که هر وقت میل شان می کشید و فرصت می شد دزدی و راهزنی می کردند، ریخته بودند سر حومه شهر ما شیراز و چون فصل گرمای سال هم بود ما روی پشت بام می خوابیدیم، شبی به ناگهان صدای تیراندازی شدیدی شنیدیم که ارتش، که به تازگی داشت مسلط بر اوضاع می شد، شروع کرده بود به پس راندنِ آن ها. صدای نبردی که در نزدیکی ما در گرفته بود ...
آرزو می کردم زیر شکنجه ها بمیرم، ولی اطلاعاتم را لو ندهم
به گزارش خبرنگار سیاسی صبح قزوین ؛ سید مرتضی نبوی، فرزند سید احمد که ششم آذر ماه سال 1326 در محله مسجد محمدیه قزوین، به دنیا آمده بود و با اعتقاداتی که داشت از هر راهی تلاش می کرد تا انقلابیون به فعالیت های سیاسی خود علیه رژیم شاه ادامه بدهند و حتی در این مسیر متحمل شکنجه های وحشتناکی نیز شده بود. ماموران ساواک در اواخر مهر 1352 دستگیر کرده و به زندان کمیته مشترک انتقال دادند. از ...
از ابتدا به میرحسین مشکوک بودم/ رییس فتنه روی جورابش نوشته بود مرگ بر آمریکا
ستمشاهی و استمرار نظام جمهوری اسلامی ولایی را تبریک بگویم. از محبتی که کردید تا فرصتی پیدا شد برای بحث، تشکر می کنم. بحثی که شما می فرمایید در مدرسه رفاه، بنده بعد از آزادی از زندان رژیم طاغوت در نیمه دوم سال 56، عضو شورای مرکزی تشکلی مخفی شدم که با نظر مبارک امام بعد از پیامی که مرحوم آیت الله شهید مطهری در اردیبهشت 56 از سوی ایشان آورده بود، تشکیل شده بود و جریانات سالهای 56 و 57 را اداره می ...
پایان نیم قرن سرگردانی سرباز چینی
.... این مرد پس از بازگشت به خانه سراغ مادرش راگرفت اما متوجه شد او پس از سال ها چشم انتظاری و بی خبری 10 سال پیش جان باخته است.وی پس از بازگشت به کشورش گفت: من آن روز برای گشت زنی از کمپ خارج شدم اما نتوانستم راه برگشت را پیدا کنم و سرگردان شدم. بشدت گرسنه و خسته بودم که خودرو صلیب سرخ را دیدم و از آنها کمک خواستم. مأموران صلیب سرخ هم مرا به ارتش هند تحویل دادند. بعد از آن 7 سالی در زندان بودم تا اینکه دادگاه حکم به برائتم داد. پس از آزادی از زندان، پلیس هند مرا به روستایی در مرکز مادهیا پرادش فرستاد تا اینکه بالاخره پس از50 سال اجازه خروج از روستا و کشورهند را گرفتم. ...
متهم : آشنایی تلگرامی مان به قتل منجر شد
.... این آشنایی ادامه داشت تا اینکه من به دختری علاقه مند شدم و او از این موضوع باخبر شد. مدتی قبل از حادثه به خاطر این دختر با او اختلاف پیدا کردم و در تلگرام با هم درگیری لفظی پیدا کردیم. روز حادثه قرار گذاشتیم تا با هم صحبت کنیم. من با دوستم یاسر تماس گرفتم و همراه او سر قرار رفتم. نیما هم همراه مقتول سر قرار آمده بود. آنها وقتی مرا دیدند، حمله کردند. وقتی دعوا بالا گرفت نیما فرار کرد، اما من و ...
رئیس فتنه روی جورابش چه نوشته بود؟
شد برای بحث، تشکر می کنم. بحثی که شما می فرمایید در مدرسه رفاه، بنده بعد از آزادی از زندان رژیم طاغوت در نیمه دوم سال 56، عضو شورای مرکزی تشکلی مخفی شدم که با نظر مبارک امام بعد از پیامی که مرحوم آیت الله شهید مطهری در اردیبهشت 56 از سوی ایشان آورده بود، تشکیل شده بود و جریانات سالهای 56 و 57 را اداره می کرد. ترکیب اعضای این تشکیلات هم متشکل از افرادی از اعضای جامعه مدرسین، جامعه روحانیت و مؤتلفه ...
آرزو می کردم زیر شکنجه ها بمیرم، ولی اطلاعاتم را لو ندهم
منظور هم می دادم . در ادامه سید مرتضی نبوی، فرزند سید احمد که ششم آذر ماه سال 1326 در محله ی مسجد محمدیه قزوین، به دنیا آمده بود و با اعتقاداتی که داشت از هر راهی تلاش می کرد تا انقلابیون به فعالیت های سیاسی خود علیه رژیم شاه ادامه بدهند و حتی در این مسیر متحمل شکنجه های وحشتناکی نیز شده بود، پس از لو رفتن ماجرا ادامه می دهد: از این اتفاقات احساس می کردم که فشار روی من خیلی زیاد است همان ...
قاتل سریالی دختر تهرانی را کشت و گوش هایش را برای هدیه دادن برید +عکس قربانیان و متهم
اتاق خبر 24 : بازاریاب جوان که به اتهام قتل Murder فجیع دختر جوانی بازداشت شده و در ادامه نیز پرده از دو جنایت Crime دیگر برداشته بود صبح دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران به تشریح جزئیات جنایت های هولناکش پرداخت. شامگاه بیست و سوم آذر سال 93 زن جوان به محض مشاهده گوش های بریده ای در پیشخوان آشپزخانه از خانه فرار کرده و بلافاصله با پلیس Police تماس گرفت. او به افسر ...
ناگفته های انصار حزب الله
.... بعد شش ماه با من کاری نداشتند؛ اما پرونده باز بود. اتهام شما چه بود؟ نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی و اقدام علیه امنیت ملی که در ابتدا تبرئه می شوم. بعد از آن انصار دوباره شکایت می کند به دلیل اینکه حکم را قبول ندارد. بعد از دادگاه تجدیدنظر، حکم من 200 هزار تومان جریمه نقدی شد؛ یعنی نسبت به آن تبرئه افزایش پیدا کرد. فقط جریمه مالی؟ زندان یا خلع لباس... خیر. همان جریمه ...
نا امنی زنان در سایه سکوت
مائده 38 ساله: مدیر ما با کارمندان بیش از اندازه احساس صمیمیت می کند. روزی هنگامی که در دفترش تنها بودیم و از کار صحبت می کردیم، پیغامی در تلگرامش آمد، شروع به خندیدن کرد، آن را به راحتی به من هم نشان داد. فیلم تجاوز به دختری بود که پنهانی از او گرفته شده بود. نمی دانستم چه کنم. بدون این که فیلم را نگاه کنم گوشی را به او دادم و با عذرخواهی از اتاق خارج شدم . ثریا 30 ساله: از دوستانم ...
خاطرات تنها بازمانده گروه سیاهکل
روستایی ها پناه برده اند و بعد هم جریان روستای محل درگیریشان که فکر می کنم گمل بود، پیش آمد... همانجا که روستاییان دست هایشان را می بندند و تحویلشان می دهند. آخر بهمن از طریق رادیو و تلویزیون فهمیدیم که می خواهند هوشنگ را بکشند... پسرعمویم هم حکم حبس ابد گرفت اما زمان انقلاب آزاد شد و حالا هم در آلمان است. این ارتباط فامیلی اما به همان روز ها ختم شد. سیروس نیری در تنها گفت وگوی خود پس از سال ها سکوت ...