سایر منابع:
سایر خبرها
سوارس: درباره گاز گرفتن کیه لینی به همسرم دروغ گفتم/ هیچوقت به مراسم فیفا نخواهم رفت
.... من اصلا آدم خشنی نیستم و این موضوع را خانواده من خیلی خوب می داند. با این حال هر فردی می تواند اشتباه کند و این اتفاق برای من در جام جهانی رخ داد. همسرم درباره این اتفاق از من سوال کرد و من مجبور شدم آن را انکار کنم. می خواستم تنها باشم. دوست نداشتم کسی درباره این موضوع چیزی بداند. رسانه ها حتی از همسرم هم درباره من سوال می کردند که در خانه چه رفتارهای خشنی دارم در حالی که این صحبت ها به ...
داخل حمام پنهان شده بودم که سمانه، فرامرز را به خانه دعوت کرد
داشت و باهم حلش کردیم. شما متأهل هستی؟چند سال قبل، از همسرم جدا شدم و با دختر 9 ساله ام زندگی می کنم. چرا با سمانه همراه شدی؟برای اینکه عاشق اش هستم. ما می خواهیم باهم ازدواج کنیم. بعد از آزادی از زندان به هدفمان می رسیم. من سمانه را می پرستم، عاشقش نیستم. چرا او را در این حد دوست داری؟سمانه یک مرد است، سمانه دست نیافتنی است. برعکس همسر اول من که به من خیانت کرد ...
هنوز از رکود خارج نشده ایم/ بعد از برجام، یک سال گیر مشکلاتی بودیم که در مذاکرات دیده نشده بود
ها فشار آوردند من یک کاری انجام دادم، یک روز من رفته بودم قرارگاه آقا محسن من را دید، گفت جواب استعفای شما آمد، گفتم کدام استعفای من؟ گفت همان که برای نمایندگی استعفا دادی، بعد ایشان تشویق کرد و گفت اگر رفتید آنجا اینطور بشود و فلان بشود، گفت رشت رای می آوری؟ زمینه اش را داری؟ گفتم خیلی خوب است و بعد گفت اگر شما بتوانید بروید خوب است کل مجلس و کل کشور را به سمت جنگ بکشی. دیگر از آنجا آمدم کاندیدا ...
وزیر دادگستری آمریکا: دقیقا یادم نمی آید چه چیزهایی به سفیر روسیه گفتم
مطرح شد را به خاطر نمی آورم ولی تا آنجایی که بخاطر دارم، در خصوص تروریسم با وی صحبت کردم که در میانه صحبت های ما، بحث اوکراین هم پیش کشیده شد؛ به خاطر نمی آورم که در خصوص مسائل سیاسی یا انتخاباتی با وی سخن گفته باشم. وی افزود: سفیر روسیه من را به ناهار دعوت کرد که حتی این دعوت را نیز قبول نکردم. دادستان کل آمریکا بدون نام آوردن از سفیر روسیه، تلویحاً وی را به انتشار خبر این ملاقات متهم کرد و گفت: آن هنگام (زمان دیدار با سفر روسیه) زمان تبلیغات انتخاباتی بود و همه می دانیم که خیلی از این سفرا، سخن چین و شایعه پراکن هستند. منبع: فارس ...
در تیم ملی عقاب آسیا شدم نه استقلال - بازیکنی که آرایش می کند چنین رفتار عجیبی هم با مربی اش انجا
. الان اینطور نیست. بازیکن باید پیراهن تیم ملی را شب تا صبح به تن کند و آن را ببوسد. چون پرچم کشور بر تن تو است. در یک بازی، بازیکن حریف تکلی زد و پای او به زیر چشم من خورد و باعث شد 8 بخیه به صورت بزنم اما بازی کردم. آن هم در حالی که همان بازیکن حریف فریاد می زد صورت عابدزاده خونی شده اما به او گفتم بلند شد و مسخره بازی درنیاور! در یک بازی که در پرسپولیس بودم توپ سمت راست من آمد و شیرجه زدم. صورت من ...
درخواست سرمربی لیگ برتری از برانکو؛ هیچ وقت از کی روش عذرخواهی نکن!
. همان طور که اتفاقاتی که اول فصل رخ داد را متوجه نمی شوم. هدف و اعتقاد من این است که باید در نیمه بالای جدول با سایپا لیگ را به پایان برسانم. * یکی از دلایلی که شاید شما در سایپا نتیجه نگرفتید، عادت به کار کردن در تیم های پرطرفدار و تیم هایی که شخصیت قهرمانی دارند، باشد. - هر تصمیمی را بر اساس شرایط می گیرم. زمانی که فولاد را انتخاب کردم، در نفت بودم و تهران اما فولاد را ...
اسفند، ماه شهادت بزرگ ترین فرماندهان دفاع مقدس
در سه راهی چشمم به پیکر شهیدی افتاد که سر در بدن نداشت و یک دست او نیز از بدن قطع شده بود. از روی لباس های او متوجه شدم که پیکر مطهر حاج همت است اما از آنجا که شهادت ایشان برایم خیلی دردناک بود همان طور که به عقب می آمدم خود را دلداری می دادم که نه این جنازه حاج همت نبود. وقتی به قرارگاه رسیدم و متوجه شدم که همه دنبال حاجی می گردند به ناچار و اگرچه خیلی سخت بود اما پذیرفتم که او شهید شده است. ...
مختصات عاشقی با خاطراتی از زیارت اهل بیت غریب بقیع
... در اوج جوانی بودم و از ماجراجویی هم بدم نمی آمد. اعتماد به نفسم هم در حد تیم ملی بود، ولی مسئولیتی که داشتم، انگیزه ام را برای رهایی از این مخمصه دو چندان کرد! عربی کمی بلدم و فکر کردم نمی شود این شرطه جوان که بیشتر از 20 سال ندارد را پیچاند! یاد آیه ای از قرآن کریم افتادم و گفتم: إنما المومنون إخوۀ . تعجب کرد که با این اعتماد به نفس با او صحبت می کنم. شاید انتظار داشت ترس را در چهره ام ببیند ...
پلیس وقتی وارد خانه شد زن شوهردار با مرد غریبه تنها بودند / شوهر این زن همه چیز را زیر نظر داشت
دوستش داشتم از سر بگیرم. هنوز مدت زیادی از رابطه ما نگذشته بود که احساس کردم همسرم به من شک کرده ولی من به تلافی رفتار او تصمیم گرفته بودم که عین او رفتار کنم. امروز صبح بعد از اینکه همسرم منزل را ترک کرد سریع با سعید تماس گرفتم و او را به خانه دعوت کردم اما انگار همسرم به خاطر شکی که نسبت به من داشت مدت ها بود که خانه و رفتارهای مرا زیر نظر داشت. به خاطر این انتقام احساس گناه می کنم ..... اخبار زیر را از دست ندهید: ...
با شنیدن حرف های مجید شوکه شدم! - بچه ای که نمی دانستم برای داشتنش باید خوشحال باشم یا ناراحت!
ندای دلم گوش دادم و با مجید ازدواج کردم. برادرم پنج سال قبل با خواهر مجید ازدواج کرد و پس از تولد دو فرزند به دلیل نداشتن تفاهم در زندگی از یکدیگر جدا شدند. این که برادرش از من خواستگاری کرده بود برای همه حتی خود من عجیب بود و همین تعجب بود که نمی گذاشت تصمیم قطعی بگیرم و خانواده ام نیز در این مورد تردید داشتند. اطمینانی که همسرم قبل از ازدواج از بی تاثیری طلاق خواهرش و برادرم به من می ...
درخواست طلاق نوعروس از داماد دروغگو 24 ساعت بعداز جشن ازدواج!
به عقد یکدیگر درآمدیم، هر بار بهانه ای می آورد و مرا با بستگانش آشنا نمی کرد. در دوران نامزدی خیلی به او اصرار کردم که برای چند روز به شهرشان برویم تا با همه دوستان و بستگانش آشنا شوم. ولی شلوغی کار را بهانه می کرد تا این که روز عروسی فرا رسید و تازه آنجا بود که من بستگان امیر را دیدم، تا آن زمان تنها خانواده اش را دیده بودم، اما آن شب حسابی شوکه شدم. بستگان و دوستان امیر آنچه که تعریف کرده بود ...
آیدا در دوران عقدمان من را نقره داغ کرد/موبایلش رمز 10 رقمی دارد و...
. قبل از این که عقد کنیم یک سال باهم دوست بودیم. آن موقع می گفت پولکی نیستم. خودت برایم مهم هستی و مهریه نمی خواهم. 124 تا که باشد دهان فامیل بسته می شود، اما موقع عقد گفت حق طلاق، حق حضانت بچه، حق مسافرت به خارج از کشور و هر چه حق وجود دارد را باید به من بدهی. 1500 تا سکه هم باید مهرم کنی. گفتم تو که گفته بودی دنبال مهریه و پول نیستی. گفت این رسم فامیلی ماست و همه این مقدار مهریه را در قباله می ...
سراب آرزوهای حمیرا 14 ساله / یک روز آن مرد غریبه با پسر جوان وارد خانه سارا شدند و...
در این افکار فرو می رفتم و خیالبافی می کردم. درست یک ماه قبل بود که با سارا آشنا شدم. او می گفت که شوهرش برای کار به شهرستان رفته است و کسی را ندارد و به همین دلیل برای زندگی به روستای ما آمد. از همان روز اول جذب سارا شدم. حرف های قشنگی می زد و از همه مهم تر این که زیبا بود و حتی لباس های گرانقیمتی هم به تن داشت. اکثر دختران و زنان روستا از او خوششان نمی آمد ولی من شیفته او شده بودم، او هم مرا ...
راز دردناک 28 ساله / دخترجوان دیگر حاضر نیست مادرش را ببیند!
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، این پرونده مدتی قبل در شعبه چهارم دادسرای امورجنایی تهران به جریان افتاد. آن روز زنی با مراجعه به دادسرا به قاضی آرش سیفی گفت: سال ها قبل با مردی ازدواج کردم و صاحب 2دختر شدیم اما پس از تولد دومین دخترم اختلاف من و شوهرم شروع شد. درگیری ما ادامه داشت تا اینکه از خانه قهر کردم و به شهرستان رفتم. مدتی بعد وقتی دوباره به تهران برگشتم خبری از شادی دختر ...
بلای شیطانی که مرد غریبه شیک پوش بر سر سرایدار و زن و دخترش آورد!
...، سپس او را متقاعد کردم که آن دو سه قرص را بخورد، البته باید بگویم که اصلا فکر نمی کردم او بمیرد. مثل اینکه در خوراندن قرص به او زیاده روی کردم. -بازپرس: بعد از این ماجرا، چه شد که سر از شهر ری در آوردی؟ - بعد از سرقت از خانه آن پیرمردسرایدار مانند همیشه چند روز صبر کردم که آبها از آسیاب بیفتد و هفته بعد مجددا به همان منطقه رهسپار شدم که در میان راه اعلامیه فوت جوانی ...
من دختری زیبا بودم / مجبور شدم به خانه آن نامرد بروم!
مسئولیت پذیری نمی دانستم و به پیشنهادها و نظرات خانواده ام گوش می کردم و در اندیشه کوتاه خودم ازدواج را راهی می دیدم برای رسیدن به خوشبختی که در ذهنم ساخته بودم. از این رو به عقد کمیل درآمدم. زمان به سرعت برق و باد می گذشت و من هر روز در کلبه محقرم شاهد استعمال مواد مخدر توسط کمیل بودم. دیدن وضعیت همسرم و تحمل چنین زندگی برایم سخت و عذاب آور بود. کمیل به فردی معتاد و بی مسئولیت تبدیل شده بود که ...
وقتی شوهرم رسید امیر در اتاق پنهان شد و با اسلحه او را کشت / پوست صورت شوهرم را کندم تا شناخته نشود!
تشخیص هویت آگاهی، انگشت نگاری شدند و با توجه به اینکه آثار و مدارک دیگری در دست نبود، این موضوع تا کشف سرنخ های جدید و مرتبط در هاله ای از ابهام باقی ماند. یک هفته بعد حسن و جواد و دوستانشان، معمولا هفته ای یکی دو بار برای بازی فوتبال، به زمین خاکی که در حاشیه شهر قرار دارد، می روند. آن روز هم طبق معمول، قرار گذاشته بودند که ساعت چهار بعدازظهر برای بازی به زمین فوتبال بروند؛ مشغول بازی ...
گفتگو با رضا کیانیان به بهانه اجرای نمایش حرفه ای
.... در سال های اخیر بر این نکته تاکید می کنید که نباید مدام نوک پیکان انتقاد را به سوی دولت و نظام حاکم بگیریم و نیاز است خودانتقادی هم داشته باشیم. من پیش از انقلاب و سال های ابتدایی تغییر نظام سیاسی ایران، انقلابی دو آتشه ای بودم. ولی سال 60 تحول عجیبی در من رخ داد. با خودم می گفتم اگر جای این افراد، تو به قدرت رسیده بودی چه می کردی؟ از خودم می پرسیدم و در واقع به این ...
11 درس ارزشمند که متاهلین می خواهند مجردها بدانند
ماه قبل از ازدواج ام یک عمل جراحی داشتم و متاسفانه کم تر از یک سال بعد از ازدواج ام باز هم جراحی شدم. با این شرایط ورزش کردن خیلی مشکل بود و فقط کمی تمرین می کردم. ازدست دادن این توانایی تبعات زیادی برای من داشت، این که خودم را چه طور می دیدم و فکرمی کردم که همسرم من را چه طور می بیند. نگران بودم که او زنی جذاب تر از من پیدا کند. من یادگرفتم دست از سر خودم بردارم فقط به این دلیل که متاهل بودن صرفا ...
بهترین سرنخ برای نویسندگان
تغییراتی اشاره می کرد که می توانست داستان را جذاب تر کند، یکی از بچه ها می گفت داستان، روایت یک دست و دلنشینی است، اما بعضی سؤال های ایجاد شده در ذهنش بی جواب مانده و... نورا حق پرست سراپاگوش، حرف ها را می شنید و گاهی با خودکارش نکته ای را در دفترچه اش یادداشت می کرد. آن قدر گرم صحبت بودیم که گذشت زمان را حس نمی کردیم. اما عقربه های ساعت پایان جلسه ی دورهمی با کتاب را یادآوری ...
به مهندسی در انتخابات اعتقاد ندارم
توانم ایران را ترک کنم. وی با بیان اینکه به هر حال الله کرم که این روزها در ایران نیست، ادامه داد: من بهترین بازیکن آسیا شدم و در سال 2011 بهترین خط زن شدم. در مجموع فکر می کنم رزومه افراد بررسی و سپس انتخاب می شوند. من همیشه بازیکن فیکس تیم ملی بودم و واقعاً زحمات زیادی برای تیم ملی کشیده ام که البته وظیفه ام بود. حالا یک بار هم قرعه به اسم ما در آمده و نمی دانم چرا برخی ها دنبال تخریب ...
از آزمون و دژاگه بهترم ولی در ترکیب اصلی ایران قرار نگرفتم
رئال مادرید و منچستر سیتی مرا بخواهند هم به آنجا نمی روم. آشکارا می گویم نمی توانم دوری پدر و مادرم را تحمل کنم به همین خاطر آنها اکنون با من در دوحه هستند. *اما اینجا در لیگ ستارگان بازیکنانی هستند که آرزو دارند در اروپا بازی کنند...آیا این آرزوی تو نیست؟ اعتراف می کنم که من دوست دارم فقط در کشورهای خلیجی یا ایران بازی کنم چون خیلی خوب زبان عربی را صحبت می کنم. به عقب بر می ...
ماجرای شوخی های یک جانباز و شهید مدافع حرم
است که شهید می دهیم آن هم ما ایرانی ها! چند روز بعد، رفتن من پیش خانواده و نزدیکان شهید عزیزی شروع شد و متوجه شدم درست براساس خواسته قلبی من به مشتی و لوتی گری و بامرامی شهره محل است همین باعث شد ایمان بیاورم که انتخابش درست بوده و من هم باید بروم. برای رفتن واقعا مصمم بودید؟چطور اقدام کردید؟ بله؛ حقیقتا با شناختی که بدست آورده بودم، تنها به رفتن فکر میکردم، ما به ...
شب های توبه
روز نگذشت که آمد پیش من و گفت: وساطت کن بیرونم نکند. فهمیده نماز نمی خوانم. می دانست حاج افشار من را خیلی دوست دارد. یادش مانده بود. به همکلاسی ام گفتم: چطور لو رفتی؟ گفت: آمده پشت در اتاقم دیده بعد از وضو نماز نمی خوانم. گفتم: وقتت را تلف نکن. دارد اجاره را نصف می گیرد فقط برای نماز. تو هم که این کاره نیستی. محال است بگذارد بمانی. حاج افشار او را بیرون ...
رضا شربتی: بله، از تبریز با من تماس گرفته اند! - نمی دانم این بار چرا انقدر حساس شده
فشار به خودم و خانواده ام وارد شده است. من درست جایی بازی می کنم که می توانم به همه تیم ها راه دهم، اما بارها بهترین بازیکن هفته سیاه جامگان شده ام. * از تبریز با تو تماسی گرفته نشده؟ - چرا اتفاقاً! اول فصل یکی از دوستانم که دانشجوی تبریز است تماس گرفت و کلی حال و احوال کرد و با هم خندیدیم، قضیه مال شش ماه قبل است، دیگر از بنده خدا خبری ندارم. دلم هم تنگ شده برایش! ...
وزیر دادگستری آمریکا: دقیقا یادم نمی آید چه چیزهایی به سفیر روسیه گفتم
شد را به خاطر نمی آورم ولی تا آنجایی که بخاطر دارم، در خصوص تروریسم با وی صحبت کردم که در میانه صحبت های ما، بحث اوکراین هم پیش کشیده شد؛ به خاطر نمی آورم که در خصوص مسائل سیاسی یا انتخاباتی با وی سخن گفته باشم. وی افزود: سفیر روسیه من را به ناهار دعوت کرد که حتی این دعوت را نیز قبول نکردم. دادستان کل آمریکا بدون نام آوردن از سفیر روسیه، تلویحاً وی را به انتشار خبر این ملاقات متهم کرد و گفت: آن هنگام (زمان دیدار با سفر روسیه) زمان تبلیغات انتخاباتی بود و همه می دانیم که خیلی از این سفرا، سخن چین و شایعه پراکن هستند. ...
داغ فاطمیه در شعر آئینی/ تکلیف یک کبوتر پهلوشکسته چیست؟
رحم کن من التماس می کنمت؛ همسرم، مرو روز مرا چو چادر خاکی سیه مکن ای قبله گاه نور بیا از حرم مرو دستم به دامنت قسمم را قبول کن زهرا به حق اشک دو چشم ترم مرو خیبرشکن ببین که به زانو در آمده بی تو غریب می شوم ای همسرم مرو باور نمی کنی که بدون تو بی کس ام کی می شود جدایی تو باورم مرو سنگ صبور من بروی بهر درد دل ...
بسته شعری ویژه شهادت حضرت زهرا (س)
شدم مادر میان شعله آتش چه آمده به رخت که من ز داغ رخت شعله ور شدم مادر ؟ چه آمده به سرت ؟ باز چهره پوشاندی ! دوباره زخمی زخم بصر شدم مادر ؟ حسن نگاه به دیوار خانه می نالد شهید روضه مسمار در شدم مادر نشسته ام .. که تو شب ها دگر نمی خوابی شکسته ام ز غمت، پیر تر شدم مادر رهم دهید به خانه که بی لیاقت من ...
هنوز از رکود خارج نشده ایم/ از مجلس دهم راضی نیستم؛ کارهای ما خسران به حال ملت است/ پیش کروبی گریه کردم ...
زدند که امروز آخرین روز استعفاء از سپاه است، گفتم بابت چه؟ گفت بابت کاندیداتوری، خلاصه استعفایی تنظیم شد البته تحمیلی به من، از طرف جمع دوستانی که جمع انقلابیون رشت بودند و بعد از یک مدتی جدی نگرفتم، گفتم بچه ها فشار آوردند من یک کاری انجام دادم، یک روز من رفته بودم قرارگاه آقا محسن من را دید، گفت جواب استعفای شما آمد، گفتم کدام استعفای من؟ گفت همان که برای نمایندگی استعفا دادی، بعد ایشان تشویق کرد ...
خاطرات بازیکن معروف از روزهایی که با مورینیو رابطه خوبی نداشت!
بایرنی ها جلسه گذاشت تا درباره رفتنم به آنجا مذاکره کند. بایرن مونیخ او را در جریان برنامه هایی که برای من در نظر داشت، قرار داد. قبل از آن اما من به بارسلونا سفر کرده و مطمئن بودم که آنجا مقصد بعدی من است. من داشتم خودم را برای پیوستن به بارسلونا آماده می کردم. آن زمان هیچ تیمی به زیبایی بارسلونا فوتبال بازی نمی کرد. گواردیولا اما در مذاکرات باشگاه برای عقد قرارداد با من شرکت نکرد و حتی چند روز بعد از آن با من تماس هم نگرفت. او حتی برایم یک پیامک هم نفرستاد. رفتار او نشان شبیه کسی نبود که دوست داشته باشد با من همکاری کند و به همین دلیل بود که فوراً از رفتن به بارسلونا منصرف شدم. ...