سایر منابع:
سایر خبرها
خبرهای خوش وزیر اقتصاد برای مردم
این کار را صورت داد و آیا نابسامانی در طرح توزیع عدالت وجود داشته که نیاز به اصلاح آن به چشم می خورد که باید پاسخ داد در شروع به کار دولت یازدهم، ارزیابی ها نشان می داد که طرح توزیع سهام عدالت با مشکلات بسیاری مواجه است و علیرغم تأکید زیادی که برای آزادسازی سهام وجود داشت، عملاً تحقق این خواسته امکان پذیر نبود و این در شرایطی است که با دستور رئیس جمهور، آسیب شناسی دقیق طرح سهام عدالت و ارائه بسته ...
اختصاص 3 درصد قراردادهای نفتی به محیط زیست
...> رییس سازمان حفاظت محیط ریست اظهار کرد: در شرایطی که بسیاری از مشکلات از جمله رکود تورم واشتغال در ایران ازدغدغه های اصلی دولت محسوب می شود و مسائل اجتماعی و فرهنگی بسیاری درکشور وجود دارد ودولت تلاش های بسیاری برای حل و فصل مناسبات بین المللی داشته است که برجام به منظور رفع تحریم های ظالمانه از جمله این تحرکات است؛ در چنین شرایطی درکنار همه این موضوعات محیط زیست از محوریترین بحث های دولت بوده که ...
مهلت 10 روزه به قالیباف برای پاسخ درباره پلاسکو
تهران گفت: دفع خطر از ساختمان پلاسکو در راستای ماده 55 قانون است و نظرهمه حقوق دانان نیز براین است که شهرداری ها در خصوص رفع خطر وظیفه دارند. وی افزود: انتظار از شهردار این بود به جای اینکه وظیفه دیگر سازمان ها را بگوید در باره وظیفه شهرداری حرف می زد. وی گفت: در حادثه پلاسکو آتش سوزی از یک مغازه شروع شده و بسیاری از مغازه ها به انبار کالا تبدیل شده بودند که شهرداری باید با آن ...
عربستان و طنز تلخی به نام حقوق بشر
تبعیض است. بر پایه دیدگاه اسلامی، بشر تکویناً و تشریعاً بنده خداوند متعال است و برخلاف اندیشمندان غربی که انسان را در برابر خدا هم آزاد می پندارند، بر تسلیم و فرمان برداری انسان ها در برابر خدا تأکید می ورزد. از فردای پایان جنگ جهانی دوم، تمام مردم جهان و دولت ها، که از جنگ و کشتار به ستوه آمده بودند، درصدد تشکیل سازمان ملل برآمدند. اما در باب حقوق بشر اسلامی آنچه موجب پدید آمدن حقوق بشر ...
دولت از مقام معظم رهبری دستور ویژه خواهد گرفت
ثروت و درآمد روزافزون برخوردار بوده و آحاد دیگری نگران معیشت خود باشند، چرا که یقینا چنین جامعه ای با موزاین اسلامی منطبق نیست. معاون اول رئیس جمهور با بیان اینکه توسعه باید همراه با عدالت صورت گیرد به این نکته اشاره کرد که پیشرفت اقتصادی اگر بخواهد پایدار و مستمر بماند باید همراه با عدالت باشد، اظهار داشت: عدالت ثمرات ملموسی در نابرابری های اقتصادی بوده و سیاستی می تواند موفق و پایدار ...
چه کسی شایسته داوطلب شدن برای ریاست جمهوری است؟
به برخی از اختیارات و شئون آن می پردازیم: 1- براساس اصل 113 قانون اساسی رئیس جمهور پس از مقام معظم رهبری، عالیترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را جز در امور مربوط به رهبری برعهده دارد. 2-امضای عهدنامه ها و قراردادها با سایر دولت ها و پیمان نامه های بین الملی براساس اصل 125 پس از تصویب مجلس بر عهده رئیس جمهور است. 3- براساس اصل ...
متاسفانه فصل سوم قانون اساسی در اکثر موارد مغفول مانده است
ممنوع التصویری رئیس جمهور دولت اصلاحات هیچ مستندی وجود ندارد که این کار قانونی باشد و دادستان تهران هم هیچ مستندی ارائه نکرده است؛ بنابراین این ممنوع التصویری غیر قانونی است. مطهری در خصوص مسئله حجاب گفت: در قانون مجازات اسلامی برای بی حجابی مجازات تعیین شده است و همه فقها نیز معتقدند که تمام بدن زن باید پوشیده باشد و اصولا فلسفه حجاب برای زن و مرد این است که به گونه ای لباس نپوشند که ...
هماهنگی و تبادل اطلاعات میان دستگاه های موجب کاهش جعل و زمین خواری می شود
از حجم انبوه صدور احکام ورشکستگی کاسته شده و قوه قضاییه آمادگی دارد همچنان در این زمینه همکاری لازم را انجام دهد. مسعود پزشکیان نایب رییس اول مجلس شورای اسلامی هم در این جلسه ضمن بیان برخی ظرفیت های قانونی در شفافیت اطلاعات، خواستار توجه هرچه بیشتر به این ظرفیت ها شد. وی با تاکید بر ضرورت تقویت دولت الکترونیک به منظور هماهنگی دستگاه ها با یکدیگر و آگاهی مردم، افزود: با ...
روحانی بهتر است فارغ از مشاوران خود، مقداری با خودش خلوت کند
به گزارش کوگانا الیاس نادران نماینده سابق مجلس شورای اسلامی عصر امروز (دوشنبه) در همایش مردم گله مندند که در سالن بصیرت سازمان بسیج دانشجویی برگزار شد، گفت: از فعالان حوزه اجتماعی، رسانه ها و تمام کسانی که باعث شدند مجلس مصوبه ظالمانه، اشرافی گرانه و نجومی خود را پس بگیرد، باید قدردانی کرد. این نشان می دهد افکار عمومی دارد تأثیرگذاری خودش را می گذارد. وی ادامه داد: علی رغم اینکه رئیس مجلس ...
شوالیه های مرگ
به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن ... به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن روزها هم برای شناسندگان مرگ که در همسایگی مردگان تهرانی خانه دارند، مرگ بود؛ وقتی تن های سوخته و استخوان های جداشده آتش نشان های شهید را آوردند و گفتند: شناسایی کنید. آنها گفتند شناسایی کنید و آن 9 نفر دست به کار شدند؛ 9 پزشکِ پزشکی قانونی استان تهران که دو هفته نخوابیده بودند و حالا کم کم داشت آماده باش شبانه روزی شان تمام می شد. و چه چیز سخت تر از باز کردن لباس های آتش نشان هایی که هیچ ازشان نمانده بود؟ وقتی زیپ لباس هایشان را باز می کردیم، اسکلت ها و گوشت های پخته شان می ریخت. جمجمه هایشان هم کاملا از بین رفته بود ولی پودر نشده بود. یک سری دیگر هم از همان اول که آوردند، استخوان بودند. و چه چیز سهمناک تر از دیدن تن های تکه تکه آتش نشان های ناجی پلاسکو، بعد از آن همه سروصدا، بعد از شنیدن شیون تازه عروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترین شان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختی ها هم بود که بغض 15ساله عباس ساداتیِ 50ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشم های زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از روزهایی می گوید که شبانه روز آماده باش بود و وقتی یکی، یکی اجساد آتش نشان ها را برای شناسایی آوردند، اشک، گلوله سهمناکی شد که ریز ریز و پنهانی از چشم های دنیادیده اش به بیرون پرتاب شد. درست است که ما به این کار عادت کرده ایم ولی باز هم خیلی وقت ها موقع کار، احساساتی می شویم و گریه می کنیم. مثلا این حادثه پلاسکو خیلی ما را ناراحت کرد؛ اصلا قبل این که جسدها را ببینیم، اشک ما را درآورده بود. نمی دانم چه مظلومیتی در این بچه ها بود که قبل از این که بدن هایشان پیدا شود، اشک همه را درآورد؛ شاید مظلوم بودنشان و این که از قشر ضعیفند و همیشه با مردمند. حادثه حله و قطار هم ما را بسیار ناراحت کرد. عباس ساداتی یکی از قدیمی ترین هاست؛ یکی از شناخته شده ترین پزشکان سالن تشریح، آن جا که به قول خودش، هر روز کالبد دست کم 30 مرده را می گشایند، در جست وجوی یافتن حقیقت، برای زبانِ دفاع شدنِ بی زبان های دست از دنیاکوتاه. آن روزهایی هم که آتش نشان های معروف تهرانی را می آوردند تا نامشان مشخص شود و هویتشان، دکتر ساداتی مثل همیشه خط مقدم بود، با بغضی سنگین در گلو و زبانی آرام بخش برای هشت دکتر سالن تشریح و تکنیسین های سالن که خودشان به آنها پروسکتور می گویند. چند روز اول منتظر بودیم که جسدی نیاوردند. بعد از آن من یک شب این جا کشیک بودم که یک نفر را آوردند و خود بازپرس کشیک هم آمده بود. موقعی که آمد، داشت تلوتلو می خورد. می گفت چند روز است که نخوابیده ام ولی می خواهم ببینم زمان مرگ این فرد کِی بوده است. اجساد اولیه ای که آوردند همان هایی بودند که می گفتند در موتورخانه گیر کرده بودند. درست است؟ درباره زمان مرگ آنها حرف و حدیث های زیادی بود. بله، اما زمان مرگ با همان زمان وقوع حادثه جور درمی آمد، چون فاسد شده بودند. آنها همان روز اول فوت کرده بودند. یک وقت سنگ به سر آدم می خورد و درجا می میرد، یک وقت زلزله می آید و زیر آوار، جایی هست که بتواند پناه بگیرد و برای یکی، دو ساعت زنده باشد ولی در مورد پلاسکو، بعضی از این افراد جا در جا مرده بودند و بعضی دیگر هم که جا در جا نمرده بودند، بعد از چند ساعت فوت کردند، در همان روز حادثه؛ یعنی این طور نبود که دو، سه روز کسی زنده مانده باشد. ما اجساد را دیدیم، آنها فساد نعشی داشتند و بررسی هایمان نشان داد که روز حادثه فوت کرده بودند. ساعت مرگشان دقیقا به همان روز می خورد. بقیه را هم که روزهای بعد آوردند، بدنشان متلاشی شده بود و از آنها دی ان ای گرفتیم. آمار فوت شده ها هم همانی بود که مراجع قضائی اعلام کردند. نفر آخری را هم که آوردند و گفتند کارگر بوده، من خودم دیدم، اعضای بدنش کاملا متلاشی شده بود. و غم یادآوری، لبخند گشاده و ملایم ساداتی را چنگ می زند و قورت می دهد: تمام فیلم های پلاسکو را در تلفن همراهم ذخیره کرده بودم؛ آن آتش نشانی که در پنجره بود، نتوانسته بود وارد سبد نجات شود و فوت کرد. جمجمه او شکسته بود و ما سرش را دوباره درست کردیم. فیلم او را در گوشی ام داشتم، می گفتند یکی، دو ماه مانده بود تا خدمتش تمام شود، خب، این برای ما خیلی ناراحت کننده بود. مرده ها نقش اول زندگی دکتر ساداتی اند؛ زندگی کسی که از نگهبان های ساختمان پزشکی قانونی در کهریزک که بامعنا به بهشت زهرا چسبیده است تا منشی ها و حراست و تکنیسین ها، او را زبان گویای تاریخ پزشکی قانونی می دانند. حالا هم او که در یک صبح سرد و بعد از یک شب تا صبح شیفت، نشسته در اتاقش و با صورتی خندان و بشاش، از روزهای پرتلاطم حادثه پلاسکو می گوید، اشاره اش مدام به نقش مرده ها در زندگی اش است، در کارش و روحیه اش: خب، لحظاتی هست که کم می آورم و حتی می زنم زیر گریه. مثلا در قضیه حادثه حله باز توانستم خودم را جمع و جور کنم با این که حدود 40–50 نفر را این جا آوردند که بدن هایشان متلاشی شده بود، ولی در حادثه پلاسکو گریه کردم، به نظرم این آتش نشان ها هیچ فرقی با شهدای غواص ندارند با این فرق که شهدای غواص می دانستند که دارند به سمت شهادت می روند ولی این بنده خداها نمی دانستند که قرار است بمیرند و آن روز با بقیه روزها فرق می کند. آنها بیرون آمده بودند و باز به داخل ساختمان رفتند تا مردم را نجات دهند. بعد از پلاسکو، من خودم را بارها جای خانواده های آتش نشانان قرار می دادم و گریه می کردم تا خودم را خالی کنم. من خانواده های آنها را می دیدم که برگه به دست در راهروهای این جا می رفتند و می آمدند و گریه می کردند. گریه خیلی خوب است، خیلی بد است که می گویند مردها نباید گریه کنند، آدم هایی که گریه نمی کنند، یک دفعه می ترکند. و اینجاست که زنگ قدیمی تلفن اتاق رنگ و رورفته معاون سالن تشریح، حس او را به هم می ریزد؛ صحبت از یک جسد یخ زده است، جسدی که آن را از خارج کشور آورده اند و گذاشته اند بدنش نرم و جواز برایش صادر شود و حالا این دکتر ساداتی است که باید مهر دفن شدن او را برای زیر خاک منتظر پذیرنده گورستان بزند پایین پرونده اش. جواز مرگ صادرکردن برای مرده ها سال هاست در سرنوشت اوست؛ مثل سرنوشت محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح پزشکی قانونی که وقتی پیراهن سفید دکتری اش را می پوشد و جا می گیرد پشت میز رنگ و رورفته اتاقش، دستی به چال چونه ته ریش دارش می کشد و حرف هایش را مثل معاونش از پلاسکو شروع می کند؛ از آن روزها که سخت ترین شدند در یادش برای سال های سال. اولین آتش نشانی که آمد از بیمارستان مطهری به این جا منتقل شد و قابل شناسایی بود؛ چون چهره اش سالم مانده بود. هر چه یافتن پیکرها با تأخیر اتفاق افتاد، شناسایی از طریق چهره ها سخت تر شد. شناختن کسانی که در روزهای اول از زیر آوار پیدا شدند، از چهره راحت تر بود ولی بعد از آن به دلیل حجم آوار و میزان حرارت، دیگر پیکرها از روی ظاهر قابل شناسایی نبودند. البته متعلقاتی اطرافشان بود ولی مشخص نبود که مال آن شخص باشد. با آن وضعیت، ما برای این که ضریب اطمینان را بالا ببریم، آزمایش دی ان ای انجام دادیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که در این حوادث دسته جمعی، حضور پزشکی قانونی در صحنه الزامی است؛ در صورتی که در مدیریت بحران ما چندان نقش پزشکی قانونی را در آن مرحله پررنگ نمی بینند، یعنی فکر می کنند که خب ما پیکرها را پیدا می کنیم و بعد می فرستیم که شما بقیه کارها را انجام دهید. آمار جانباخته ها همانی بود که اعلام شد؟ بله، 16 آتش نشان بودند که شناسایی شدند؛ 5 تا هم جانباخته غیرآتش نشان؛ کلا 21 نفر. هنوز هم از بین نخاله ها قطعات و تکه های اجساد را برای شما می فرستند؟ بله، برای ما می فرستند و ما هم می فرستیم آزمایش ژنتیک، هنوز جواب قطعی به دست ما نرسیده است. آمار ما همان آمار قبلی است. یعنی در نخاله ها کسی پیدا نشده است؟ مثلا آن نگهبان؟ آن نگهبان، پنجمی بود که پیدا کردند. مابقی که برای ما فرستادند، قطعات استخوان کوچک و بزرگ بود که هنوز جواب قطعی آنها نیامده است. از نگهبان هم قطعاتی از بدنش به این جا آمد؟ یک پیکر نیمه کامل بود، با آزمایش ژنتیک تطبیق دادیم و احراز هویت قطعی انجام شد. آن روزها همه پزشکان و تکنیسین های پزشکی قانونی استان تهران در ساختمان کهریزک هر دقیقه منتظر بودند که کسی را بیاورند برای شناسایی، تا جوابی داشته باشند برای گفتن به خانواده های چشم انتظارشان؛ محبوبه عسگری 42ساله، زن تر و فرز و باتجربه کادر پزشکی هم یکی از آنها بود. او یکی از سه زنی است که در کادر پزشکان پزشکی قانونی کار می کند و حالا با ناخن های لاک زده و صورتی ریز و قشنگ و با پلک هایی که خستگی شیفت از شب تا صبح دیروز، آنها را با شیب ملایمی روی حدقه هایش چشمش انداخته، از نیمه دوم امسال می گوید که یکی از سخت ترین تجربه های کاری اش بود؛ نمونه اش همین حادثه پلاسکو. او یکی از شناسندگان آتش نشان های شهید و سوخته بود. مرگ آتش نشان ها خیلی ها را جریحه دار کرد، همه آماده باش بودند. در سالن تشریح بالای سر آنها بودم و با همکارانم، جواز دفن می دادیم، خیلی تأسف آور بود. لباس های آتش نشان ها نسوخته بود ولی وقتی آنها را باز می کردیم، فکر می کردیم که جسد سالم است، در حالی که کامل از بین رفته بود، برخی تبدیل به استخوان شده بود. و حال و روز او هم آن روزها مثل بیشتر همکارهایش بود. خب خیلی تأثیر منفی روی ما می گذاشت، خیلی متأثر می شدم اما با دقت هر چه تمام تر، برای تعیین دی ان ای، کارشان را انجام دادیم، فرستادیم برای بخش دی ان ای، پیگیری های لازم انجام شد، کالبدشکافی خوب انجام شد و حنجره ها را خوب نگاه کردیم آنهایی که عضله مانده بود و استخوان هایی که سالم بود به دی ان ای فرستادیم. به هر حال مردم منتظر بودند و چشمشان به نظر ما. این که آن روزها می گفتند بدن هایشان به پودر تبدیل شده بود، درست نبود؟ نه پودر نشده بودند ولی بعضی استخوان ها به طور شدیدی از بین رفته بود به طوری که فقط قسمت هایی از استخوان مانده بود. برای بعضی دیگر هم حرارت زیاد، باعث شده بود فساد اتفاق بیفتد. مهم ترین فاکتور فساد جسد، حرارت بالاست، چون حرارت محیط بالا بود، میکروب هایی که باعث فساد می شوند، در داخل ریه و روده بزرگ هستند و شروع به فعالیت می کنند. در روز تشییع جنازه، حستان چطور بود، وقتی دیدی که آن جمعیت زیاد به بدرقه آنها آمده بودند. آن روز این جا غم عجیبی داشت. اسامی شان را که اعلام می کردند، مدام با خودم می گفتم اینها را از زیر دست ما با آن وضعیت بردند، آنها را ما شناسایی کردیم، من همه شان را دیدم. و دنبال حرف های محبوبه عسگری را نیکو دهقانی زاده ، دیگر پزشک زنی که جزو اصلی ترین شناسندگان اجساد در پزشکی قانونی است، پی می گیرد؛ زنی با صورتی تپل، چشم هایی روشن و با تجربه و صدایی نازک که حس، اولین نکته بیرونی آن است. او تازه از سالن تشریح آمده با دستکشی سفید روی دست های گوشتالو و ماسکی سفیدتر که به اعتقاد همکارهایش عبور می دهد میکروب هایی را که باید سدشان شود؛ تا بیاید دستکش ها را دربیاورد و امضاهای لازم را برای اجساد تر و تازه امروز بنشاند پایین پرونده های سبز، فرصت، خودش را نشان می دهد برای حرف زدن درباره آن روزهای خون و آتش: من جزو کسانی بودم که آن روزها از این ماجرا خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم؛ خیلی، خیلی، خیلی. واقعا خیلی. این ماجرا خیلی فرق می کرد. یادم است سقوط هواپیمای آنتونوف که اتفاق افتاد هم همین حال را داشتم. همه جسدهایی را که بررسی می کردم، با خودم می گفتم که خب هر کدام اینها عازم جایی بوده اند و حالا این جا خوابیده اند؛ مدام گریه می کردم. برای پلاسکو هم در خود سالن تشریح گریه می کردم. همکارها خودشان را کنترل می کردند ولی من همین طور کار می کردم و حین کار گریه می کردم. موقع در سالن تشریح کارکردن، وقتی بدانی که آن ماجرا یک اتفاق بولد است، خب برایت خیلی تأثیرگذار است. در آن چند روز عکس هایشان را دیده بودیم و وقتی آنها را برای شناسایی آوردند، خیلی سخت بود، واقعا سخت بود. وقتی جسد به سالن تشریح می آید، نباید وارد حواشی آن بشوی، این که بستگانش چه کسانی بوده و چه اتفاقی افتاده است، وگرنه خیلی اذیت می شوی. روز تشییع آتش نشان ها این حس را داشتم که اینهایی که با آن شکوه روی دست مردم تشییع می شدند، ما بالای سرشان بودیم و تشخیص شان دادیم. خیلی حس عجیبی بود. اما مرگ، چطور خودش را به آنها نشان می دهد، وقتی که هر روز. . . گرداگرد آنها را مردگانی زیبا فراگرفته اند آنها 9 نفرند؛ با حدود 20 نفر دستیار که مسئول اصلی شکافتن بدن مرده هایند؛ با گله ای همیشگی که چرا همه فکر می کنند ما بدن های اجساد را تکه و پاره می کنیم؟ آنها 9 نفرند با ماهی حدود سه تا چهار میلیون حقوق و یک دنیا سختی؛ 9 نفر و دستیارانی که در طول سال، 10 تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد را در سالن تشریح پزشکی قانونی تهران بررسی می کنند. هیچ کدام از پزشکان پزشکی قانونی را سرنوشت به سالن تشریح نکشاند؛ همه شان انتخاب کردند. مثل دکتر ساداتی که هر چند عجیب ولی انتخابش درنهایت کارکردن با مرده ها شد: این را شنیده اید که می گویند هر کس از چیزی بدش بیاید، ناخودآگاه به سمتش می رود؟ من بچه که بودم و حتی بزرگتر که شدم، مدرسه ام را یک بار به این دلیل که کنار بیمارستان بود، عوض کردم؛ یک بار به این دلیل که کنار قبرستان بود و جالب است که اگر یک بار در خیابانی بودم که تابوت و جنازه ای را از آن می بردند، من دیگر از آن خیابان رد نمی شدم. اما زندگی هر روز، مرحله ای را جلوی پای آدم ها می گذارد که خودشان فکرش را هم نمی کنند. در زمان پزشکی عمومی، با وجود همه اینها باز هم وقتی یک جسد را در بیمارستان می دیدم، خیلی کمتر تحت تأثیر قرار می گرفتم تا مثلا وقتی در قبرستان می دیدم که تابوتی را می بردند، حسش کاملا متفاوت بود ولی وقتی وارد پزشکی قانونی شدم، همان ماه اول وارد تالار تشریح شدم. جسد هم انواع و اقسام داشت؛ یک وقت هایی جسد تر و تمیز است، ولی جسد فاسد، جسدی که زیر خاک بوده آن را درآورده اند و برخورد خانواده ها و مسائل احساسی هم مطرح بود؛ اینها مسائلی بود که اوایلش روبه رو شدن با آنها سخت بود و کم کم به آن خو گرفتم. او یادش می آید آن اول که در تالار تشریح پارک شهر کار می کرد، همکار آذری زبانش همیشه حرف شیرینی به او می زد: او به من می گفت دکتر ساداتی از مرده ها نترس، از زنده ها بترس؛ می گفت امروز داشتم می آمدم در اتوبوس مردم داشتند من را له می کردند، این مرده ها که کاری به کار ما ندارند. این جمله او برای من قشنگ بود، دیدم واقعا راست می گوید و مرده هایی که ما با آنها کار می کنیم، بی ضررترین و بی خطرترین آدم ها هستند ولی به هر حال این کار سخت است، آلودگی و بیماری دارد ولی باز هم بیماری هایی که از طرف آدم های زنده ما را تهدید می کند، خطرشان خیلی بیشتر از این مرده های بی آزار است. منظور از بیماری ها، اچ آی وی و هپاتیت و سل ریوی است، کافی است زمان خونگیری سوزن به دست ما فرو برود، این موضوع ما را خیلی تهدید می کند. همه اش اما این انواع و اقسام بیماری ها نیست؛ ساداتی از تجربه هایی می گوید که در این سال ها، زندگی او را پر و پرتر کرده است؛ تجربه هایی خاص از مرگ: فقط این حوادث جمعی نیستند که ما را ناراحت می کنند؛ مثلا من معمولا شب های سال تحویل این جا کشیک هستم. آن لحظه ای که عید می شود و مثلا پدری می آید که نیم ساعت پیش بچه هایش تصادف کرده اند و دو سه تایی با هم مرده اند، نمی توانید تصورش را کنید که چقدر برای ما سخت است. همین الان هم که دارم درباره اش صحبت می کنم، بغض کرده ام یا مثلا نیم ساعت مانده به سال تحویل، جسد یک پیک موتوری را می آورند که چیزی را جایی می برده تا خرج زن و بچه اش را دربیاورد و حالا با مغز ترکیده در تصادف، او را برای شناسایی می آورند؛ خب اینها ما را خیلی اذیت می کند. و راست می گوید، بغض مانعی می شود برای ادامه دادن. یا مثلا صبح های زود می آییم و می بینیم که یک کارگر شهرداری یا سوپوری را که در خیابان ها کار می کنند با همان لباس کارشان آورده اند، چون در خیابان ماشین به آنها زده و کشته شده اند. کلا سوپورها به دلیل این که لباس شبرنگ تنشان است، کمتر دقت می کنند و فکر می کنند راننده ها آنها را می بینند ولی راننده ها خیلی راحت آنها را می زنند. خیلی وقت ها صبح ها در راه سازمان، ما آنها را می بینیم که خیابان ها را تمیز می کنند و بعد دو ساعت می بینیم که جسدشان را با همان لباس کارشان آورده اند. خب اینها ما را ناراحت می کند. کاش به آنها آموزشی داده شود، چون خیلی بی محابا در خیابان کار می کنند. این حرف همه کسانی است که در سالن تشریح پزشکی قانونی کار می کنند؛ نگاه مردم به آنها، ترسشان، کلیشه های معمولی که سال هاست با آنها دست به گریبانند و احتیاط های افراطی که سبک زندگی شان شده؛ محبوبه عسگری ، یکی از سه پزشک زن سالن تشریح هم سال هاست درگیر این حرف هاست. مردم از ما می پرسند از مرده ها نمی ترسید؟ نام پزشکی قانونی که می آید، همه فکر می کنند یک جسد روی دست ماست. اما واقعیت این نیست، من کمیسیون پزشکی برای قصور پزشکی می روم، فوت هایی که در بیمارستان ها رخ می دهد یا درصد ارش و دیه که انجام می شود، آن جا دیگر مرده ای وجود ندارد. به عنوان پزشک جنایی و قتل اگر باشد، سر صحنه فوت می رویم، این جا موارد خاصی می آورند، گلوله خوردگی و چاقوخوردگی یا در مراکز نگهداری می شوند یا از سالمندان و... علت فوت آنها را هم تعیین می کنیم. 5 درصد کار پزشکی قانونی تشریح است. اگر بروید در معاینات، آنها اصلا تشریح نمی بینند، ارش و دیه می بینند، کسی که در کمیسیون کار می کنند، اصلا جسد نمی بیند. شما این جا فقط روی زنان کار می کنید؟ نه؛ در سالن تشریح من فقط روی زن ها کار نمی کنم. مردها هم خانم ها را می بینند ولی اگر خانم جوان باشد، ممکن است خانم ها ببینند، باید نمونه برداری از واژن انجام شود. تعداد زنانی که این جا می آورند نسبت به مردان کمتر است؟ مردان بیشتر هستند چون حادثه کار بیشتر برای مردان است. اوردوز بیشتر مربوط به آقایان است یا سکته های قلبی. خودکشی های اگرسیو، بیشتر برای مردهاست و.... خیلی ها ممکن است تا متوجه شوند شغل تان این است، فکر کنند که تأثیر این کار روی زندگی شما چه می تواند باشد؟ من بابت هر یک موردی که می بینم ناراحت می شوم مثلا جوانها را که می بینم، قتل و گلوله ای. نگرانی در من ایجاد می شود، اما این که هیچ حقی ضایع نشود، قتلی صورت گرفته، وضعیتی ایجاد شده، این که این قتل بوده یا خودکشی و... برای من مهم است که حقش ضایع نشود. وقتی استراحت می کنم یا در خواب، می فهمم که این کار رویم تأثیر می گذارد، در خانه که به این مسأله فکر می کنم، احساس می کنم چه تصادف سختی بود یا مثلا در برنامه های تلگرام می بینم، کسی که خودکشی کرده، همه ابراز تأسف می کنند، من آن روز آن جسد را دیده ام اما نمی توانم حرف بزنم، چون اینها اسرار پزشکی به شمار می رود. در خانه هم کسی از من سوالی نمی پرسد، عادتشان دادم. امروز چند تا جسد دیده اید؟ من دیشب کشیک بودم، امروز از ساعت 6:30 تا 8، 10 تا جسد دیدم. دیروز هم سر یک صحنه احتمال قتل رفتم، هم بیمارستان رفتم و هم خانه رفتم صحنه دیدم، نمونه های بیمارستان را هم دیدم، یک سری موارد در خیابان آمده بودند، مجهول الهویه آورده بودند، آن را هم دیدم. بررسی هر جسد حدودا چقدر طول می کشد تا کار تمام شود؟ بستگی به کیس دارد، اگر مورد جراحی باشد، ممکن است یک ساعت هم طول بکشد، اگر گلوله خورده باشد باید سر تا پایش را عکس بگیرم که ببینم آثار گلوله وجود دارد یا ندارد. و در میان همه این تجربه های معمول، دیدن کدام مرده برای آنها خاص تر از همیشه بوده است؟ چرا که... مرگ، مسخی است دردناک در کوچه های شایعه برای من دیدن جسد یک بچه بسیار سخت است. بارها شده که حتی گریه کرده ام و هیچ وقت برایم عادی نمی شود. مرگ هیچ وقت برای ما عادی نمی شود، درست است که کارمان است ولی نه، آن ترومایی که باید در روح و روان و جسم ما بگذارد، می گذارد. آن حالت محتاط بودن و... را در ما ایجاد می کند؛ مثلا من همیشه نگرانم که برای اطرافیانم و فرزندانم نگرانم. اینها حرف های نیکو دهقانی زاده است؛ دیگر پزشکی که می نشیند به گفتن خاطره های جور و واجورش در این سال های گشایندگی کالبد. مثلا یک پرونده داشتم، موقعی که یزد کار می کردم. از طبس پزشکمان زنگ زد گفت جسدی در خیابان افتاده بوده، تصادفی و له و لورده، گفت خانم دکتر جوازش را بدهم؟ من همیشه در ذهنم این بود که باید به این نوع جسدها خیلی حواست جمع باشد چون ممکن است او را به قتل رسانده و برای اختفای موضوع، او را به حالت تصادف در خیابان رها کرده باشند. خلاصه به دکتر گفتم ببین اگر علایم زمان حیات دارد و واقعا تصادفی است، جوازش را بده، اگرنه به هیچ وجه. گفت دادستان خیلی اصرار دارد که جوازش را صادر کنیم، خلاصه فردایش جسد را فرستادند مرکز و رفتم بررسی کردم، هیچی از جسد نمانده بود یعنی نمی شد فهمید سرش کجاست و تنش کجا، به همکارها هم گفتم و آنها گفتند تصادفی است. بعدش به پروسکتورمان که جسد را باز می کند، گفتم پشتش سه تا سوراخ کوچک است، گفتم پشتش را باز کن، سوآپ زدیم دیدیم رفت تا قفسه سینه، گفتم وای خاک عالم، یک وقت این گلوله نباشد؟ بعدش فرستادیمش رادیولوژی، دیدیم گلوله است. بعدش همکارم گفت واقعا که تو شوالیه ای، چطوری فهمیدی؟ اینها ولی همه خاطره های خاص نیستند؛ جالب ترین خاطره ها را شاید دکتر ساداتی، معاون سالن تشریح می گوید با آن شوقی که برای گفتن و گفتن دارد: اجساد هنرمندان و ورزشکاران بارها شده که به این جا منتقل شده؛ مثلا اولادی و خدابیامرز هادی نوروزی را که بازیکنان پرسپولس بودند، برای کالبدشکافی این جا آوردند. من پرسپولیس دوآتشه ام، خودم بالای سر اولادی بودم موقع کالبدشکافی. روزی هم که هادی نوروزی فوت کرد، من شیفت بودم، زنگ زدم به بچه ها گفتم برای هادی خیلی مواظب باشند. مثلا همین اولادی را خودم کالبدگشایی کردم. بچه مازندران بود و من هم بچه مازندرانم و وقتی دیدم پدرش در برنامه 90 صحبت و گریه می کرد، یک ساعت گریه کردم. ما خیلی از این هنرمندان را می شناسیم و اجسادشان را می آورند و ما بررسی شان می کنیم. و حالا نوبت گفتن از تلخ ترین خاطره است: ما این جا همکاری داشتیم که پنجشنبه ها می آمد و به ما کمک می کرد. یک روز صبح که آمدم سر کار، دیدم یک پرونده ای آمده و اسم همین آقا که همکارمان بود روی آن است، به خودم گفتم حتما اشتباه است یا اسمش شبیه همکارمان است ولی بعد یکی از همکارها گفت که همان است و دستور قضائی بر کالبدگشایی بود. هیچ کس حاضر نبود که کار را انجام دهد، خلاصه همه کنار کشیدند و رئیس تالار گفت دکتر ساداتی شما سابقه ات از همه بیشتر است، شما زحمت را بکش. دلیل مرگش عارضه قلبی بود و خب آن روز خیلی به من سخت گذشت. این روز و شب های سخت اما کم نیستند: شب هایی که این جا کشیک هستیم، صبح ساعت 6 که از خواب بیدار می شویم، وارد سالنی می شویم که حدود 30 جسد را کنار هم خوابانده اند؛ شما حساب کن بیشتر صبح های ما این طوری شروع می شود. این اجساد هم انواع و اقسام دارند؛ مثلا یکی را می بینی با کت و شلوار و کراوات روی تخت است، بعد می بینیم که مثلا با کیف سامسونت در فرودگاه بوده و داشته می رفته خارج کشور اما سکته کرده و مرده است. این جا به ما آموخته است که زندگی واقعا همین است؛ طرف با کت و شلوار و آمال و آرزو دارد می رود مثلا سواحل بارسلونا، یک دفعه سر از پزشکی قانونی درمی آورد یا مثلا یک بار استاد دانشگاه خودمان را که 70سالش بود در سالن تشریح دیدیم و یکی، دو نفر از پزشکانمان تا ظهر در شوک بودند. و آخرین حرف ها از زبان محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح است. او از اجساد مجهول الهویه می گوید و مومیایی کردن بعضی از آنها. تعداد اجساد مجهول الهویه زیاد است؟ تعدادشان خیلی زیاد نیست. شاید در روز، متوسط دو تا سه نفر باشند که ممکن است فردی در اماکن عمومی فوت کرده باشد و کارت هویت همراهش نباشد. این جا کاری که انجام می شود عکس و فیلم گرفته می شود. با هماهنگی با پلیس آگاهی داریم این عکس ها را در اختیار آنها قرار می دهیم. کسی که گمشده ای دارد، اول به پلیس مراجعه می کند. پزشکی قانونی روالش این است که اگر بخواهد عکس های ما را ببیند باید از مراجع انتظامی و قضائی نامه ای داشته باشند. به همین دلیل افراد ابتدا به کلانتری و آگاهی مراجعه کنند و آن جا عکس ها را به خانواده نشان می دهند و بعد ما در جریان قرار می گیریم. با این روند، 90 درصد افراد مجهول الهویه هویت دار می شوند. آنهایی که نمی شوند، با هماهنگی قوه قضائیه دفن می شوند، البته اینها طی یکی، دو ماه شناسایی می شوند. در ماه مشخص است که چه تعداد اصلا شناسایی نمی شوند؟ شاید زیر 10 نفر باشند. جای خاصی این اجساد را دفن می کنند؟ احتمالا؛ ما در تهران این اجساد را به بهشت زهرا منتقل می کنیم. چون به هرحال هم سردخانه ما محدودیت دارد و هم این که جسد بعد از مدتی فاسد می شود. سردخانه نقش کُند کردن فساد جسد را دارد نه متوقف کردن آن. جسدی که سه روزه فاسد می شود، در سردخانه دو هفته ای فاسد می شود. ما نمونه برداری و مستندسازی می کنیم. بعد از دستور قضائی جسد دفن می شود، مثلا بعد از 6 ماه اگر خانواده آمدند، ما با نمونه برداری که کردیم، مطابقت می دهیم و به این ترتیب جسد هویت دار می شود. درخواست مومیایی کردن جسد هم می شود؟ معمولا از طرف چه کسانی و چقدر هزینه اش می شود؟ مومیایی کردن اجساد، برای اجسادی است که از کشور خارج می شوند، چون اینها باید در هواپیما قرار گیرند. دلیل این کار هم جلوگیری از فاسد شدن جسد و انتقال بیماری است. این کار را ما با درخواست اولیای دم با مواد تثبیت کننده ای انجام می دهیم که مانع از فساد جسد می شود. چون به هرحال این جسد قرار است در بار مسافر و داخل هواپیما قرار گیرد، هزینه آن هم براساس تعرفه های دولتی که مصوب قوه قضائیه است، تعیین می شود. هزینه آن چقدر است؟ الان فکر می کنم حدود دو میلیون تومان است. درِ بزرگ و سفید پزشکی قانونی نزدیک ظهر بسته می شود؛ با سروصدایی که به صدای خودرو بزرگ حمل اجساد درمی آمیزد، خودرو بزرگی که بدن های امروز را آورده برای پزشک های منتظر تا شناسایی شوند، دلیل مرگشان مشخص شود و... و آنها زبانی بشوند برای بی زبان ها، در برزخ مرده ها. مهمترین نکات حرف های پزشکان تالار تشریح به گفته این پزشکان بیشتر پیکرهای آتش نشانان حادثه پلاسکو به کلی از بین رفته و از آنها تنها قطعاتی باقی مانده بود پزشکان سالن تشریح پزشکی قانونی می گویند همه زیرآوارماندگان حادثه پلاسکو همان روز اول جانشان را از دست داده بودند در طول سال، 10 هزار تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد برای بررسی به سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می آیند در حال حاضر در پزشکی قانونی استان تهران 9 پزشک، مسئول شناسایی و تشخیص علت مرگ اجسادند از این 9 پزشک، 6 نفر مرد و 3 نفر زن هستند پزشکان پزشکی قانونی هرماه بین سه تا چهار میلیون تومان حقوق می گیرند بر اساس عرف پزشکی قانونی، حوادثی که بالای 12 کشته داشته باشند، حوادث بحرانی اند هرماه حدود 10 جسد مجهول الهویه وارد سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می شوند معمولا هویت 90 درصد اجساد مجهول الهویه تهرانی مشخص می شود هزینه مومیایی کردن اجساد برای خروج از کشور دو میلیون تومان است منبع:روزنامه ی شهروند ...
امضای تفاهم نامه 3 جانبه محیط زیست، وزارت اقتصاد و دفاتر پیشخوان دولت/ نیمه خرداد 96 تمام مجوزهای محیط ...
به گزارش خبرگزاری برنا ، سید محمد مجابی، معاون توسعه مدیریت، حقوقی و امور مجلس سازمان حفاظت محیط زیست با بیان اینکه امضاء تفاهم نامه 3 جانبه این سازمان با وزارت اقتصاد و دفاتر پیشخوان دولت در راستای اجرای دولت الکترونیک بسیار با اهمیت است، گفت: به لحاظ حقوق شهروندی و منشور حقوق شهروندی باید در حوزه کار کارمندی، شفاف سازی و ایجاد امکان پیگیری وجود دارد و نخستین اثر چنین اقدامی همین شفاف سازی است ...
قوه قضاییه متجاوزان به منابع طبیعی و محیط زیست را از فهرست عفو رهبری خارج کند
دولت تدبیر و امید تا کنون 9 لایحه قانونی درباره محیط زیست تهیه و از این شمار ، هفت لایحه ، تقدیم مجلس شده است که از مجلس می خواهیم خارج از نوبت لایحه هایی چون خاک و حفاظت از تالاب ها را بررسی و هر چه زودتر تصویب کند. **تریبون های دینی در حوزه محیط زیست کم کاری می کنند معاون حقوقی رئیس جمهور از حوزه های علمیه خواست تا به فتواهای امام راحل در باب محیط زیست ، بیشتر دقت کنند و گفت: در فتوای ...
تامین امنیت شغلی کارگران معدنی
از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر بخش معدن بوده و سهم قابل توجهی بر میزان هزینه نهایی محصول تولید شده دارد، باید برنامه ای برای بهبود شرایط نیروی انسانی این حوزه تعریف شود. پناهی درباره این موضوع و برنامه های در دستور کار وزارت صنعت، معدن و تجارت برای بهبود فضای کار معادن نیز گفت: در کمیسیون اجتماعی دولت قانونی مطرح شده که البته هنوز به تصویب نهایی نرسیده است. بر اساس این قانون، مشاغل سخت و زیان آور ...
درب بانک های ایرانی به روی آمریکایی ها باز شد
آمریکا در سال های اخیر علیه جمهوری اسلامی ایران را در دو حوزه نفت و گاز و صنایع آنها و بانکداری بین المللی عنوان کرد و گفت: طراحان تحریم های یاد شده با تلاش در جهت قطع روابط بانکی و مالی کشور، در پی آن برآمدند که اعمال فشار بر دولت و ملت ایران را به حداکثر ممکن برسانند. قائم مقام بانک مرکزی معتقد است که این توافق، علاوه بر اینکه موجب لغو تحریم های شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران ...
انتقادات شدید آخوندی به قالیباف/وقتی شهرداری قانون بفروشد ، رئیس جمهور چه بگوید؟
آراس_ سرویس سیاسی : محمدرضا عارف، رئیس مجمع نمایندگان تهران که رئیس دومین هم اندیشی لایحه مدیریت شهری هم بود در سخنانی تأکید کرد که این لایحه انتقادات شدید آخوندی به قالیباف/وقتی شهرداری قانون بفروشد ، رئیس جمهور چه بگوید؟با تغییراتی به خصوص در حجم باید در دولت به نتیجه برسد و تقدیم مجلس شورای اسلامی شود. به گزارش آراس به نقل از شرق، او تأکید کرد برای اجرای این قانون و تحقق موارد درخواست شده در آن موانع قانونی وجود ندارد. او افزود: در دوره ای که معاون اول بودم در تفسیر اصول قانون اساسی با مشکلی روبه رو ...
دکتر عطاپور: کارگروه حقوق شهروندی در استان تشکیل می شود
شهروندی همواره جزو برنامه ها و وعده های ریاست محترم جمهور بوده است، افزود: در همین راستا در آذر ماه امسال در مراسمی با حضور رئیس جمهوری اسلامی در همایش قانون اساسی و حقوق ملت از منشور حقوق شهروندی رونمایی شد. عطاپور اضافه کرد: ریاست محترم جمهور پس از رونمایی از منشور حقوق شهروندی، بر اساس اصل 134 قانون اساسی، کلیه دستگاهها و وزارتخانه ها را ملزم به اجرای آن نمود و دکتر امین زاده را نیز ...
دیپلماسی فالوده خوردن با دشمن و لبخند زدن نیست/ هیچ حسابی روی تفاهم نامه های امضا شده با اروپایی ها نیست
و گمراهی شوند؛ خصلت دوم این است که حرف و کلامشان بر مبنا و اساس منطق و اصول نیست و خصلت سوم آن است که اعتماد به نفس ندارند و احساس ضعف و خواری می کنند. دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه نتیجه این سه خصلت را درگیری و هرج و مرج در همه جنبه های زندگی و حاکم شدن ظلم بر آن ها دانست و عنوان کرد: کلید پیروی از اهل بیت(ع)، بصیرت در دین است؛ کار علما، احیای دین است همان طور که امام خمینی(ره) بحث ...
رئیس جمهور منتخب مردم باید در جهت ولایت فقیه باشد
یکجا اجرایی می کردیم اما طرف مقابل به قول هایش عمل نکند. لاریجانی بیان داشت: دیپلماسی فعال فالوده خوردن با دشمنان نیست. وی با اشاره به اینکه دیپلماسی جمهوری اسلامی باعث شده تا صهیونیست ها از جنوب لبنان عقب نشینی کنند، تصریح کرد: با وجودیکه دو هزار و 500 تفاهم نامه با کشورهای اروپایی امضا شده است اما تضمینی برای اجرای آنها وجود ندارد. دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه در ...
محمدجواد لاریجانی:دیپلماسی فعال "فالوده خوردن" با آمریکا و انگلیس نیست/ استراتژی "برد- برد" با دشمن ...
می شود. دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه افزود: براساس فرمایشات امام رضا (ع)، ولایت یکی از پایه های دین به شمار می رود، این در حالی است که سایر پایه های دین بدون ولایت ناقص هستند. وی با تأکید بر لزوم شناسایی ملاک ولایت تصریح کرد: نخستین موضوع دغدغه برای مشروعیت ولی است، باید ملاک ها را شناخت و در این راستا از همه کسانی که با ولی فقیه زاویه دارند دوری کرد، بر اساس همین مبانی است ...
وزارت اطلاعات پیغام داد احمدی نژاد مشکل دارد / اطلاعاتم میگوید روحانی تایید صلاحیت می شود
آن 2900 نفر و چرا سؤال نمی کنیم؟ بله الان اگر قانون تصویب کند که ان شاءالله در حال تصویب شدن است و مجمع آن را پیگیری می کند ، مشخص شود همان طور که ما از 142 داریم ، می گوید که تمام وزرا و رئیس جمهور و معاونین رئیس جمهور و رهبر باید قبل از انتصاب به مسئولیت مایملک خودشان را به قوه قضاییه اعلام کنند و بعد از پایان مسئولیت میزان دارای خودشان را نیز اعلام کنند. اگر این دو اعلامی که می شود تفاوت ...
تمسخر بچه داری و مادری برای جلب آرای دختران مدرن!
! سال 92 بود که دکتر حسن روحانی با وعده های متعددی در حوزه زنان توانست سکان قوه مجریه کشور را در دست بگیرد. تشکیل وزارت زنان و افزایش سهم زنان از پست های مدیریتی بخشی از این وعده ها بود، اما در نهایت کابینه دولت اعتدال عملاً مردانه شد و حضور سه زن در پست های ریاست سازمان محیط زیست، معاون حقوقی و معاون زنان و خانواده سهمی بود که دولت یازدهم در برابر تمام شعارهایش برای زنان قائل شد. حالا ...
برگزاری همایش ملی نگرشی نو بر حقوق شهروندی در تبریز
...> حجت الاسلام حمیدی، با اشاره به محورهای این همایش ادامه داد: بررسی زمینه های لازم برای تحقق حقوق شهروندی، کاوش در مفاهیم و اصطلاحات در حوزه حقوق شهروندی، تبلور حقوق شهروندی در قوانین و مقررات ملی و تبیین تکالیف نهادها و سازمان ها در اجرای منشور حقوق شهروندی، محورهای این همایش است. وی گفت: برنامه های جانبی این همایش شامل برگزاری 4 کارگاه آموزشی با موضوع های مرتبط و رونمایی از کتاب مقالات ...
توضیح روابط عمومی دانشگاه هاروارد از نصب آیه قرآن
گلچین شده و هدف از انتشار این پیام ها گواهی است بر تلاش جاودانه بشر برای تحقق عدالت و کرامت از طریق قانون. مارستون افزود: شرح جمع آوری و انتخاب این پیام های اقتباسی از منابع مختلف فرهنگی، دینی و تاریخی بوده است که در این بین قرآن، کتاب عهد قدیم، عهد جدید، منشور کبیر یا ماگنا کارتا، گفته های مارتین لوتر( کشیش متجدد و مترجم انجیل به زبان آلمانی ) و نلسون ماندلا( رئیس جمهور اسبق آفریقای جنوبی و رهبر جنبش ضدآپارتاید و مبارز راه آزادی ) از گذشته های دور تا به امروز به چشم می خورد. ...
شگردهایی برای وصول مطالبات
...: این اتفاق در حالی افتاده که مبلغ کل وام ها 250 هزار میلیارد تومان و کل سود و جریمه آن 40 هزار میلیارد تومان است. قرار بود دولت 10 هزار میلیارد تومان آن را تامین کند که هنوز این تعهد اجرایی نشده است. در این شرایط معاون بانک مرکزی به نادرستی می گوید اگر این پول جریمه و سود توسط دولت تامین شود، منجر به افزایش نقدینگی خواهد شد. وی در تذکری در صحن علنی مجلس می گوید: برخی از دستگاه ها همچون پست بانک ...
ارز در سالی که گذشت
گرفته شود که بتوان برای مدت طولانی روی آن ایستاد حتی اگر آن نرخ واقعی نباشد. بانک مرکزی در این شرایط قادر است ارز را تک نرخی کند و از سوی دیگر نرخ ارز باید به گونه ای باشد که همه تقاضا را پوشش دهد. در بخشنامه ای که اخیراً معاون اول رئیس جمهور برای ساماندهی بازار ارز به بانک ها ابلاغ کرده است، گشایش اعتبار اسنادی با نرخ دلار 3600 تومان و با دریافت حداکثر 20 درصد پیش پرداخت فراهم شده است که این مسئله می تواند گام بلندی برای نزدیک شدن به ارز تک نرخی باشد. با ساماندهی انجام شده می توان نیازهای ارزی کشور را به طور عمده از طریق بانک ها انجام داد و صرافی ها را به جایگاه اصلی شان هدایت کرد. ...
تحقیق از بانک مرکزی قبل از صدور حکم ورشکستگی
محسنی اژه ای معاون اول قوه قضائیه در این جلسه با ارائه توضیحاتی در خصوص بحث ورشکستگی، به اقدامات دستگاه قضایی در این خصوص اشاره و خاطرنشان کرد: قوه قضائیه طی بخشنامه هایی به دادگستری ها و دادستانی های کل کشور مقرر داشته در جهت کشف حقیقت و حفظ حقوق، قبل از صدور حکم ورشکستگی در خصوص وضعیت فرد ورشکسته از بانک مرکزی تحقیق شود تا احکام با استواری مناسبی صادر شود و حقوق بانک ها در صدور این احکام لحاظ شود. وی خاطرنشان کرد: گزارشاتی که داریم بیانگر آن است که از حجم انبوه صدور احکام ورشکستگی کاسته شده و قوه قضائیه آمادگی دارد همچنان در این زمینه همکاری لازم را انجام دهد. ...
شبه گزارش شبانه به بانک مرکزی
هم نمی رسیدیم و از حق نگذریم، آثار دلسوزی بعضی ها هم لابه لای این کارها مشهود بود. مستندسازی برای ما خیلی لازم بود به خاطر اینکه می خواستیم بدانیم در نظارت بانک مرکزی روی کاغذ چه چیزی وجود دارد؟! اینها را از کجا آوردیم؟ اگر تیم های مطالعاتی ما موازی حرکت نمی کردند و اگر بی وقفه، حتی در غالب ایام تعطیل کار نمی کردیم، این پروژه پنج ساله هم تمام نمی شد. در این زمینه از کارشناسان بانک جهانی و صندوق ...
نگاهی به سیر ویژه خواری و فاصله گرفتن برخی مدیران از ارزش های انقلاب
اما بیژن خان تابعیت کانادایی اش را مخفی نگه داشته بود. زمانی که صرف نظر از اینکه بابک زنجانی در کدام دولت پدید آمد و در کدام دولت بدهکار کلان شد، در حال مشاهده عجز دستگاه های دولتی و قضایی برای وصول بدهکاری او انگشت به دهان ماندیم فهمیدم، بدهکارتر از همسایه ای که از قصاب محل مقدار کمی گوشت نسیه برده بود و توان پرداخت بدهی خود را نداشت نیز وجود دارد. زمانی که طی ماه های گذشته ...
میزان مجازات مختلسین در نظام کیفری ایران
این است که به طور کلی جرم اختلاس به چه اقداماتی اطلاق شده و در صورت محرز شدن چنین جرمی چه مجازاتی برای آن در قانون در نظر گرفته شده است؟همچنین جرم اختلاس فقط مختص کارمندان دولت است یا کارمندان بخش خصوصی هم می توانند مرتکب این جرم شوند؟ به طور کلی بر اساس قانون به برداشت غیر قانونی اموال دولتی یا غیردولتی که توسط کارمندان و کارکنان دولت یا وابسته به دولت انجام می گیرد، اختلاس گفته می شود ...
راز تأکید رهبر انقلاب بر موضوع انقلابی گری
آن قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی، دولت اسلامی، انتخابات – همین چیزهایی که مشاهده می کنید – است، که البته حفظ این ها لازم و واجب است اما کافی نیست. همیشه در دلِ ساخت حقوقی، یک ساخت حقیقی، یک هویت حقیقی و واقعی وجود دارد؛ او را باید حفظ کرد. این ساخت حقوقی در حکم جسم است؛ در حکم قالب است، آن هویت حقیقی در حکم روح است؛ در حکم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا کند، ولو این ساخت ظاهری و ...