سایر منابع:
سایر خبرها
جزئیات فرمان جدید ضدمهاجرتی ترامپ
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا دوشنبه فرمان اجرایی جدیدی در زمینه مهاجرت امضا کرد که طی آن اتباع 6 کشور از جمله ایران را از ورود به خاک آمریکا منع می کند. فرمان پیشین ورود اتباع عراق، ایران، سوریه، لیبی، یمن، سومالی و سودان را ممنوع اعلام کرده بود اما در فرمان جدید نام عراق از فهرست حذف شده است. فرمان اجرایی ترامپ اتباع 6 کشور ایران، سودان، سومالی، لیبی ...
فرمان مهاجرتی جدید ترامپ برای 6 کشور
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری صدا و سیما ، دونالد ترامپ در حالی فرمان مهاجرتی خود را امضا کرد که این فرمان نسخه تجدیدنظر یافته فرمان قبلی است و عراق از فهرست کشورهایی که شهروندان آنها از سفر به آمریکا منع می شوند، حذف شده است. دولت ترامپ اعلام کرده است که دستورالعمل منع ورود مهاجر و مسافر از کشورهایی که مشمول این فرمان می شوند، از 10 روز دیگر اجرایی می شود. پیشتر و پس ...
ضرورت حفظ روحیه تهاجمی در بحث های حقوق بشری/محافظه کاری ما به غربی ها فرصت زورگویی می دهد
جمهور جدید آمریکا اظهار داشت: خط مشی آنها همیشه تهدید و مقابله با ایران و ایرانی است؛ پس چرا ما باید ملاحظه کنیم و رفتار محافظه کارانه داشته باشیم؟ رئیس پژوهشگاه مطالعات جهان با تأکید بر اینکه نباید در امور حقوق بشری رفتاری محافظه کارانه داشته باشیم، به فرمان منع ورود اتباع خارجی به آمریکا که اخیراً توسط ترامپ امضا شده است، اشاره و عنوان کرد: تنها کشوری که با این فرمان مقابله کرد عراق بود و ...
انتقادهای آخوندی از قالیباف/وقتی شهرداری قانون بفروشد ، رئیس جمهور چه بگوید؟/مدیریت شهری پاسخ گو نیست
آفتاب نیوز : محمدرضا عارف، رئیس مجمع نمایندگان تهران که رئیس دومین هم اندیشی لایحه مدیریت شهری هم بود در سخنانی تأکید کرد که این لایحه با تغییراتی به خصوص در حجم باید در دولت به نتیجه برسد و تقدیم مجلس شورای اسلامی شود. به گزارش آفتاب نیوز به نقل از شرق، او تأکید کرد برای اجرای این قانون و تحقق موارد درخواست شده در آن موانع قانونی وجود ندارد. او افزود: در دوره ای که معاون اول بودم در تفسیر اصول قانون اساسی با مشکلی روبه رو بودیم و در ارتباط ...
نوذرپور: وسوسه های شیرین تر از زلیخا در کمین شورای شهر واگذاری ها در لایحه مدیریت شهری، ضعف شوراها در ...
...> اصلا این طور نیست. اتفاقاً پیش نویس اولیه لایحه را شهرداری تهران داده است. پیش نویس را شهرداری تهران داده است؟ پیش نویس اولیه که شهرداری تهران آن را داده است و به مجلس و وزارت کشور تقدیم شما را عسگری آزاد رئیس مرکز مطالعات شهرداری تهران امضا کرده است این حدودا مربوط به سال 92 است. پس این لایحه اول پیشنهاد خود شهرداری تهران بوده است و به دست مبارک آقای قالیباف به آقای ...
مبادلات دلاری ربطی به برجام ندارد/ مظهر برجام ورود هواپیمای جدید است
اقتصاد کشور ادامه خواهد داشت و اقتصاد ایران زمانی شکل می گیرد که فضای اقتصادی بین المللی را در نظر بگیریم. وی با تشریح دستاوردهای برجام توضیح داد: شش برنامه فصل هفت منشور سازمان ملل که به معنی تهدید علیه صلح و امنیت بین الملل است با برجام لغو شد. این برنامه ها باعث اتفاقات عراق و لیبی شد و چنین خوابی را برای ایران دیده بودند. محتشمی ادامه داد: همچنین 4 برنامه شورای حکام که تشخیص ...
ظریف: تماسی با تیلرسون نداشته ام/راه هایی برای کار با دلار پیدا کرده ایم
در حالی که ابهامات و نگرانی ها درباره امضا شدن یا نشدن قوانین و دستورات رییس جمهوری آمریکا برای لغو یا توقف تحریم ها علیه ایران در چارچوب برجام به یکی از مهم ترین نگرانی های ماه های پیش روی ایران و کشورهای دیگر عضو گروه 1+5 تبدیل شده است، محمد جواد ظریف معتقد است که "دلیلی نمی بینیم لغو و توقف اجرای تحریم ها که تعهد برجامی ایالات متحده آمریکاست، انجام نگیرد." رییس دستگاه دیپلماسی گفت ...
کدام ایرانیان از فرمان جدید ترامپ معاف هستند؟
، سومالی، سودان، سوریه و یمن را هدف قرار داده است. ترامپ متذکر شده هفت کشوری که فرمان اجرایی هدف قرار گرفته بودند همان کشورهایی هستند که از قبل به عنوان کشورهایی که درباره آنها نگرانی وجود داشته اند، تعیین شده اند. کشور عراق از فرمان جدید رئیس جمهور آمریکا حذف شده است. در این فرمان درباره ایران آمده است: ایران از سال 1984 به عنوان کشور حامی تروریسم دولتی تعیین شده و ...
بررسی ممنوع الورودی 14کشور دیگر به آمریکا
هزار نفر تقلیل داده است. اجرای فرمان اولیه ترامپ درباره توقف موقت ورود مسافران از هفت کشور عمدتا مسلمان که روز 8 بهمن امضا شد، از سوی دادگاه فدرال متوقف شد. نسخه جدید فرمان ترامپ در حالی صادر می شود که تحلیلگران شاخه اطلاعاتی وزارت امنیت ملی آمریکا درباره ادعای ترامپ در خصوص تهدید تروریستی بودن هفت کشور عمدتا مسلمان ابراز تردید کرده و صحت چنین ادعایی را زیر سوال برده اند. مهم ...
طرح جدید ترامپ: بازسازی عراق در برابر نفت
دیپلماسی ایرانی: دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا طرحی را به مجلس نمایندگان کنگره امریکا پیشنهاد داده است که عنوان "بازسازی عراق در برابر نفت" نام دارد. این نخستین طرح قانونی و حقیقی وی درباره عراق محسوب می شود. این طرح که شامل بیش از یک صد بند می شود، بیشتر حقوقی و مالی است که به موجب آن می توان نقشه ای را برای بازسازی عراق متصور شد. در تدوین طرح پیشنهادی دونالد ترامپ بیش از 20 ...
ترامپ بازهم ایرانی ها را راه نداد
(26 اسفند) اجرایی خواهد شد. رئیس جمهور آمریکا در بخشی از سندی که روز دوشنبه امضا کرده درباره ایران نوشته است: ایران از سال 1984 به عنوان کشور حامی تروریسم دولتی تعیین شده و کماکان به حمایت از گروه های تروریستی از جمله حزب الله، حماس و سایر گروه های تروریستی ادامه می دهد. ایران همچنین از گروه القاعده حمایت می کند و به این گروه اجازه داده از خاکش برای انتقال منابع مالی و پیکارجو به سوریه و آسیای جنوبی استفاده کند. ایران با آمریکا برای مبارزه با تروریسم همکاری نمی کند. دونالد ترامپ، چنانکه قبلاً نیز گزارش شده بود دارندگان کارت سبز را از محدودیت های جدید مستثنی کرده است. ...
سی ان ان:مسلمانان ازآمدن به آمریکا هراس دارند/ ترامپ وعده به راه اندختن جنگ با مسلمانان راداده است
...، سهمیه سالانه پذیرش این پناهجویان که در زمان اوباما 110 هزار نفر مقرر شده بود، را به 50 هزار نفر تقلیل داده است. اجرای فرمان اولیه ترامپ درباره توقف موقت ورود مسافران از هفت کشور عمدتا مسلمان که روز 8 بهمن امضا شد، از سوی دادگاه فدرال متوقف شد. نسخه جدید فرمان ترامپ در حالی صادر می شود که تحلیلگران شاخه اطلاعاتی وزارت امنیت ملی آمریکا درباره ادعای ترامپ در خصوص تهدید تروریستی بودن ...
سی ان ان: عراقی ها برای حذف نام کشورشان از فهرست سفر ممنوع ترامپ لابی کردند
، راه حلی برای نگرانی های وی درباره منع سفر شهروندان عراقی به امریکا پیدا خواهد کرد. بر اساس این گزارش، تیلرسون، 'جیمز ماتیس' وزیر دفاع و 'اچ. آر. مک مستر' به ترامپ توصیه کرده بودند که بنا به دلایل دیپلماتیک، مانند نقش عراق در مبارزه با داعش، نام این کشور را از فهرست کشورهای ممنوع السفر به آمریکا حذف کند. شبکه 'سی ان ان' افزود، ترامپ همچنین از سوی مقامات امنیت ملی که می گفتند، منع ورود ...
برنامه دانشگاه آمریکایی برای جذب هنرمندان و کارگردانان ایرانی +عکس و فیلم
فهرست 100 متفکر جهانی فارن پالسی [3] قرار داشتند؛ فهرستی که نام فرهادی به خاطر استدلال شیوایش درباره هم زیستی (به زعم فارن پالسی هم زیستی ایران و رژیم صهیونیستی ) در جایگاه هفتاد و پنجم آن آمده بود. جایزه ای به خاطر یک مشت دروغ البته بعید است که قرار گرفتن در این دو فهرست، مورد تأیید یا استقبال فرهادی قرار داشته باشد، اما این مسئله احتمال برداشت های مغرضانه از نقش پررنگ فرهادی ...
شوالیه های مرگ
به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن ... به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن روزها هم برای شناسندگان مرگ که در همسایگی مردگان تهرانی خانه دارند، مرگ بود؛ وقتی تن های سوخته و استخوان های جداشده آتش نشان های شهید را آوردند و گفتند: شناسایی کنید. آنها گفتند شناسایی کنید و آن 9 نفر دست به کار شدند؛ 9 پزشکِ پزشکی قانونی استان تهران که دو هفته نخوابیده بودند و حالا کم کم داشت آماده باش شبانه روزی شان تمام می شد. و چه چیز سخت تر از باز کردن لباس های آتش نشان هایی که هیچ ازشان نمانده بود؟ وقتی زیپ لباس هایشان را باز می کردیم، اسکلت ها و گوشت های پخته شان می ریخت. جمجمه هایشان هم کاملا از بین رفته بود ولی پودر نشده بود. یک سری دیگر هم از همان اول که آوردند، استخوان بودند. و چه چیز سهمناک تر از دیدن تن های تکه تکه آتش نشان های ناجی پلاسکو، بعد از آن همه سروصدا، بعد از شنیدن شیون تازه عروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترین شان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختی ها هم بود که بغض 15ساله عباس ساداتیِ 50ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشم های زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از روزهایی می گوید که شبانه روز آماده باش بود و وقتی یکی، یکی اجساد آتش نشان ها را برای شناسایی آوردند، اشک، گلوله سهمناکی شد که ریز ریز و پنهانی از چشم های دنیادیده اش به بیرون پرتاب شد. درست است که ما به این کار عادت کرده ایم ولی باز هم خیلی وقت ها موقع کار، احساساتی می شویم و گریه می کنیم. مثلا این حادثه پلاسکو خیلی ما را ناراحت کرد؛ اصلا قبل این که جسدها را ببینیم، اشک ما را درآورده بود. نمی دانم چه مظلومیتی در این بچه ها بود که قبل از این که بدن هایشان پیدا شود، اشک همه را درآورد؛ شاید مظلوم بودنشان و این که از قشر ضعیفند و همیشه با مردمند. حادثه حله و قطار هم ما را بسیار ناراحت کرد. عباس ساداتی یکی از قدیمی ترین هاست؛ یکی از شناخته شده ترین پزشکان سالن تشریح، آن جا که به قول خودش، هر روز کالبد دست کم 30 مرده را می گشایند، در جست وجوی یافتن حقیقت، برای زبانِ دفاع شدنِ بی زبان های دست از دنیاکوتاه. آن روزهایی هم که آتش نشان های معروف تهرانی را می آوردند تا نامشان مشخص شود و هویتشان، دکتر ساداتی مثل همیشه خط مقدم بود، با بغضی سنگین در گلو و زبانی آرام بخش برای هشت دکتر سالن تشریح و تکنیسین های سالن که خودشان به آنها پروسکتور می گویند. چند روز اول منتظر بودیم که جسدی نیاوردند. بعد از آن من یک شب این جا کشیک بودم که یک نفر را آوردند و خود بازپرس کشیک هم آمده بود. موقعی که آمد، داشت تلوتلو می خورد. می گفت چند روز است که نخوابیده ام ولی می خواهم ببینم زمان مرگ این فرد کِی بوده است. اجساد اولیه ای که آوردند همان هایی بودند که می گفتند در موتورخانه گیر کرده بودند. درست است؟ درباره زمان مرگ آنها حرف و حدیث های زیادی بود. بله، اما زمان مرگ با همان زمان وقوع حادثه جور درمی آمد، چون فاسد شده بودند. آنها همان روز اول فوت کرده بودند. یک وقت سنگ به سر آدم می خورد و درجا می میرد، یک وقت زلزله می آید و زیر آوار، جایی هست که بتواند پناه بگیرد و برای یکی، دو ساعت زنده باشد ولی در مورد پلاسکو، بعضی از این افراد جا در جا مرده بودند و بعضی دیگر هم که جا در جا نمرده بودند، بعد از چند ساعت فوت کردند، در همان روز حادثه؛ یعنی این طور نبود که دو، سه روز کسی زنده مانده باشد. ما اجساد را دیدیم، آنها فساد نعشی داشتند و بررسی هایمان نشان داد که روز حادثه فوت کرده بودند. ساعت مرگشان دقیقا به همان روز می خورد. بقیه را هم که روزهای بعد آوردند، بدنشان متلاشی شده بود و از آنها دی ان ای گرفتیم. آمار فوت شده ها هم همانی بود که مراجع قضائی اعلام کردند. نفر آخری را هم که آوردند و گفتند کارگر بوده، من خودم دیدم، اعضای بدنش کاملا متلاشی شده بود. و غم یادآوری، لبخند گشاده و ملایم ساداتی را چنگ می زند و قورت می دهد: تمام فیلم های پلاسکو را در تلفن همراهم ذخیره کرده بودم؛ آن آتش نشانی که در پنجره بود، نتوانسته بود وارد سبد نجات شود و فوت کرد. جمجمه او شکسته بود و ما سرش را دوباره درست کردیم. فیلم او را در گوشی ام داشتم، می گفتند یکی، دو ماه مانده بود تا خدمتش تمام شود، خب، این برای ما خیلی ناراحت کننده بود. مرده ها نقش اول زندگی دکتر ساداتی اند؛ زندگی کسی که از نگهبان های ساختمان پزشکی قانونی در کهریزک که بامعنا به بهشت زهرا چسبیده است تا منشی ها و حراست و تکنیسین ها، او را زبان گویای تاریخ پزشکی قانونی می دانند. حالا هم او که در یک صبح سرد و بعد از یک شب تا صبح شیفت، نشسته در اتاقش و با صورتی خندان و بشاش، از روزهای پرتلاطم حادثه پلاسکو می گوید، اشاره اش مدام به نقش مرده ها در زندگی اش است، در کارش و روحیه اش: خب، لحظاتی هست که کم می آورم و حتی می زنم زیر گریه. مثلا در قضیه حادثه حله باز توانستم خودم را جمع و جور کنم با این که حدود 40–50 نفر را این جا آوردند که بدن هایشان متلاشی شده بود، ولی در حادثه پلاسکو گریه کردم، به نظرم این آتش نشان ها هیچ فرقی با شهدای غواص ندارند با این فرق که شهدای غواص می دانستند که دارند به سمت شهادت می روند ولی این بنده خداها نمی دانستند که قرار است بمیرند و آن روز با بقیه روزها فرق می کند. آنها بیرون آمده بودند و باز به داخل ساختمان رفتند تا مردم را نجات دهند. بعد از پلاسکو، من خودم را بارها جای خانواده های آتش نشانان قرار می دادم و گریه می کردم تا خودم را خالی کنم. من خانواده های آنها را می دیدم که برگه به دست در راهروهای این جا می رفتند و می آمدند و گریه می کردند. گریه خیلی خوب است، خیلی بد است که می گویند مردها نباید گریه کنند، آدم هایی که گریه نمی کنند، یک دفعه می ترکند. و اینجاست که زنگ قدیمی تلفن اتاق رنگ و رورفته معاون سالن تشریح، حس او را به هم می ریزد؛ صحبت از یک جسد یخ زده است، جسدی که آن را از خارج کشور آورده اند و گذاشته اند بدنش نرم و جواز برایش صادر شود و حالا این دکتر ساداتی است که باید مهر دفن شدن او را برای زیر خاک منتظر پذیرنده گورستان بزند پایین پرونده اش. جواز مرگ صادرکردن برای مرده ها سال هاست در سرنوشت اوست؛ مثل سرنوشت محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح پزشکی قانونی که وقتی پیراهن سفید دکتری اش را می پوشد و جا می گیرد پشت میز رنگ و رورفته اتاقش، دستی به چال چونه ته ریش دارش می کشد و حرف هایش را مثل معاونش از پلاسکو شروع می کند؛ از آن روزها که سخت ترین شدند در یادش برای سال های سال. اولین آتش نشانی که آمد از بیمارستان مطهری به این جا منتقل شد و قابل شناسایی بود؛ چون چهره اش سالم مانده بود. هر چه یافتن پیکرها با تأخیر اتفاق افتاد، شناسایی از طریق چهره ها سخت تر شد. شناختن کسانی که در روزهای اول از زیر آوار پیدا شدند، از چهره راحت تر بود ولی بعد از آن به دلیل حجم آوار و میزان حرارت، دیگر پیکرها از روی ظاهر قابل شناسایی نبودند. البته متعلقاتی اطرافشان بود ولی مشخص نبود که مال آن شخص باشد. با آن وضعیت، ما برای این که ضریب اطمینان را بالا ببریم، آزمایش دی ان ای انجام دادیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که در این حوادث دسته جمعی، حضور پزشکی قانونی در صحنه الزامی است؛ در صورتی که در مدیریت بحران ما چندان نقش پزشکی قانونی را در آن مرحله پررنگ نمی بینند، یعنی فکر می کنند که خب ما پیکرها را پیدا می کنیم و بعد می فرستیم که شما بقیه کارها را انجام دهید. آمار جانباخته ها همانی بود که اعلام شد؟ بله، 16 آتش نشان بودند که شناسایی شدند؛ 5 تا هم جانباخته غیرآتش نشان؛ کلا 21 نفر. هنوز هم از بین نخاله ها قطعات و تکه های اجساد را برای شما می فرستند؟ بله، برای ما می فرستند و ما هم می فرستیم آزمایش ژنتیک، هنوز جواب قطعی به دست ما نرسیده است. آمار ما همان آمار قبلی است. یعنی در نخاله ها کسی پیدا نشده است؟ مثلا آن نگهبان؟ آن نگهبان، پنجمی بود که پیدا کردند. مابقی که برای ما فرستادند، قطعات استخوان کوچک و بزرگ بود که هنوز جواب قطعی آنها نیامده است. از نگهبان هم قطعاتی از بدنش به این جا آمد؟ یک پیکر نیمه کامل بود، با آزمایش ژنتیک تطبیق دادیم و احراز هویت قطعی انجام شد. آن روزها همه پزشکان و تکنیسین های پزشکی قانونی استان تهران در ساختمان کهریزک هر دقیقه منتظر بودند که کسی را بیاورند برای شناسایی، تا جوابی داشته باشند برای گفتن به خانواده های چشم انتظارشان؛ محبوبه عسگری 42ساله، زن تر و فرز و باتجربه کادر پزشکی هم یکی از آنها بود. او یکی از سه زنی است که در کادر پزشکان پزشکی قانونی کار می کند و حالا با ناخن های لاک زده و صورتی ریز و قشنگ و با پلک هایی که خستگی شیفت از شب تا صبح دیروز، آنها را با شیب ملایمی روی حدقه هایش چشمش انداخته، از نیمه دوم امسال می گوید که یکی از سخت ترین تجربه های کاری اش بود؛ نمونه اش همین حادثه پلاسکو. او یکی از شناسندگان آتش نشان های شهید و سوخته بود. مرگ آتش نشان ها خیلی ها را جریحه دار کرد، همه آماده باش بودند. در سالن تشریح بالای سر آنها بودم و با همکارانم، جواز دفن می دادیم، خیلی تأسف آور بود. لباس های آتش نشان ها نسوخته بود ولی وقتی آنها را باز می کردیم، فکر می کردیم که جسد سالم است، در حالی که کامل از بین رفته بود، برخی تبدیل به استخوان شده بود. و حال و روز او هم آن روزها مثل بیشتر همکارهایش بود. خب خیلی تأثیر منفی روی ما می گذاشت، خیلی متأثر می شدم اما با دقت هر چه تمام تر، برای تعیین دی ان ای، کارشان را انجام دادیم، فرستادیم برای بخش دی ان ای، پیگیری های لازم انجام شد، کالبدشکافی خوب انجام شد و حنجره ها را خوب نگاه کردیم آنهایی که عضله مانده بود و استخوان هایی که سالم بود به دی ان ای فرستادیم. به هر حال مردم منتظر بودند و چشمشان به نظر ما. این که آن روزها می گفتند بدن هایشان به پودر تبدیل شده بود، درست نبود؟ نه پودر نشده بودند ولی بعضی استخوان ها به طور شدیدی از بین رفته بود به طوری که فقط قسمت هایی از استخوان مانده بود. برای بعضی دیگر هم حرارت زیاد، باعث شده بود فساد اتفاق بیفتد. مهم ترین فاکتور فساد جسد، حرارت بالاست، چون حرارت محیط بالا بود، میکروب هایی که باعث فساد می شوند، در داخل ریه و روده بزرگ هستند و شروع به فعالیت می کنند. در روز تشییع جنازه، حستان چطور بود، وقتی دیدی که آن جمعیت زیاد به بدرقه آنها آمده بودند. آن روز این جا غم عجیبی داشت. اسامی شان را که اعلام می کردند، مدام با خودم می گفتم اینها را از زیر دست ما با آن وضعیت بردند، آنها را ما شناسایی کردیم، من همه شان را دیدم. و دنبال حرف های محبوبه عسگری را نیکو دهقانی زاده ، دیگر پزشک زنی که جزو اصلی ترین شناسندگان اجساد در پزشکی قانونی است، پی می گیرد؛ زنی با صورتی تپل، چشم هایی روشن و با تجربه و صدایی نازک که حس، اولین نکته بیرونی آن است. او تازه از سالن تشریح آمده با دستکشی سفید روی دست های گوشتالو و ماسکی سفیدتر که به اعتقاد همکارهایش عبور می دهد میکروب هایی را که باید سدشان شود؛ تا بیاید دستکش ها را دربیاورد و امضاهای لازم را برای اجساد تر و تازه امروز بنشاند پایین پرونده های سبز، فرصت، خودش را نشان می دهد برای حرف زدن درباره آن روزهای خون و آتش: من جزو کسانی بودم که آن روزها از این ماجرا خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم؛ خیلی، خیلی، خیلی. واقعا خیلی. این ماجرا خیلی فرق می کرد. یادم است سقوط هواپیمای آنتونوف که اتفاق افتاد هم همین حال را داشتم. همه جسدهایی را که بررسی می کردم، با خودم می گفتم که خب هر کدام اینها عازم جایی بوده اند و حالا این جا خوابیده اند؛ مدام گریه می کردم. برای پلاسکو هم در خود سالن تشریح گریه می کردم. همکارها خودشان را کنترل می کردند ولی من همین طور کار می کردم و حین کار گریه می کردم. موقع در سالن تشریح کارکردن، وقتی بدانی که آن ماجرا یک اتفاق بولد است، خب برایت خیلی تأثیرگذار است. در آن چند روز عکس هایشان را دیده بودیم و وقتی آنها را برای شناسایی آوردند، خیلی سخت بود، واقعا سخت بود. وقتی جسد به سالن تشریح می آید، نباید وارد حواشی آن بشوی، این که بستگانش چه کسانی بوده و چه اتفاقی افتاده است، وگرنه خیلی اذیت می شوی. روز تشییع آتش نشان ها این حس را داشتم که اینهایی که با آن شکوه روی دست مردم تشییع می شدند، ما بالای سرشان بودیم و تشخیص شان دادیم. خیلی حس عجیبی بود. اما مرگ، چطور خودش را به آنها نشان می دهد، وقتی که هر روز. . . گرداگرد آنها را مردگانی زیبا فراگرفته اند آنها 9 نفرند؛ با حدود 20 نفر دستیار که مسئول اصلی شکافتن بدن مرده هایند؛ با گله ای همیشگی که چرا همه فکر می کنند ما بدن های اجساد را تکه و پاره می کنیم؟ آنها 9 نفرند با ماهی حدود سه تا چهار میلیون حقوق و یک دنیا سختی؛ 9 نفر و دستیارانی که در طول سال، 10 تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد را در سالن تشریح پزشکی قانونی تهران بررسی می کنند. هیچ کدام از پزشکان پزشکی قانونی را سرنوشت به سالن تشریح نکشاند؛ همه شان انتخاب کردند. مثل دکتر ساداتی که هر چند عجیب ولی انتخابش درنهایت کارکردن با مرده ها شد: این را شنیده اید که می گویند هر کس از چیزی بدش بیاید، ناخودآگاه به سمتش می رود؟ من بچه که بودم و حتی بزرگتر که شدم، مدرسه ام را یک بار به این دلیل که کنار بیمارستان بود، عوض کردم؛ یک بار به این دلیل که کنار قبرستان بود و جالب است که اگر یک بار در خیابانی بودم که تابوت و جنازه ای را از آن می بردند، من دیگر از آن خیابان رد نمی شدم. اما زندگی هر روز، مرحله ای را جلوی پای آدم ها می گذارد که خودشان فکرش را هم نمی کنند. در زمان پزشکی عمومی، با وجود همه اینها باز هم وقتی یک جسد را در بیمارستان می دیدم، خیلی کمتر تحت تأثیر قرار می گرفتم تا مثلا وقتی در قبرستان می دیدم که تابوتی را می بردند، حسش کاملا متفاوت بود ولی وقتی وارد پزشکی قانونی شدم، همان ماه اول وارد تالار تشریح شدم. جسد هم انواع و اقسام داشت؛ یک وقت هایی جسد تر و تمیز است، ولی جسد فاسد، جسدی که زیر خاک بوده آن را درآورده اند و برخورد خانواده ها و مسائل احساسی هم مطرح بود؛ اینها مسائلی بود که اوایلش روبه رو شدن با آنها سخت بود و کم کم به آن خو گرفتم. او یادش می آید آن اول که در تالار تشریح پارک شهر کار می کرد، همکار آذری زبانش همیشه حرف شیرینی به او می زد: او به من می گفت دکتر ساداتی از مرده ها نترس، از زنده ها بترس؛ می گفت امروز داشتم می آمدم در اتوبوس مردم داشتند من را له می کردند، این مرده ها که کاری به کار ما ندارند. این جمله او برای من قشنگ بود، دیدم واقعا راست می گوید و مرده هایی که ما با آنها کار می کنیم، بی ضررترین و بی خطرترین آدم ها هستند ولی به هر حال این کار سخت است، آلودگی و بیماری دارد ولی باز هم بیماری هایی که از طرف آدم های زنده ما را تهدید می کند، خطرشان خیلی بیشتر از این مرده های بی آزار است. منظور از بیماری ها، اچ آی وی و هپاتیت و سل ریوی است، کافی است زمان خونگیری سوزن به دست ما فرو برود، این موضوع ما را خیلی تهدید می کند. همه اش اما این انواع و اقسام بیماری ها نیست؛ ساداتی از تجربه هایی می گوید که در این سال ها، زندگی او را پر و پرتر کرده است؛ تجربه هایی خاص از مرگ: فقط این حوادث جمعی نیستند که ما را ناراحت می کنند؛ مثلا من معمولا شب های سال تحویل این جا کشیک هستم. آن لحظه ای که عید می شود و مثلا پدری می آید که نیم ساعت پیش بچه هایش تصادف کرده اند و دو سه تایی با هم مرده اند، نمی توانید تصورش را کنید که چقدر برای ما سخت است. همین الان هم که دارم درباره اش صحبت می کنم، بغض کرده ام یا مثلا نیم ساعت مانده به سال تحویل، جسد یک پیک موتوری را می آورند که چیزی را جایی می برده تا خرج زن و بچه اش را دربیاورد و حالا با مغز ترکیده در تصادف، او را برای شناسایی می آورند؛ خب اینها ما را خیلی اذیت می کند. و راست می گوید، بغض مانعی می شود برای ادامه دادن. یا مثلا صبح های زود می آییم و می بینیم که یک کارگر شهرداری یا سوپوری را که در خیابان ها کار می کنند با همان لباس کارشان آورده اند، چون در خیابان ماشین به آنها زده و کشته شده اند. کلا سوپورها به دلیل این که لباس شبرنگ تنشان است، کمتر دقت می کنند و فکر می کنند راننده ها آنها را می بینند ولی راننده ها خیلی راحت آنها را می زنند. خیلی وقت ها صبح ها در راه سازمان، ما آنها را می بینیم که خیابان ها را تمیز می کنند و بعد دو ساعت می بینیم که جسدشان را با همان لباس کارشان آورده اند. خب اینها ما را ناراحت می کند. کاش به آنها آموزشی داده شود، چون خیلی بی محابا در خیابان کار می کنند. این حرف همه کسانی است که در سالن تشریح پزشکی قانونی کار می کنند؛ نگاه مردم به آنها، ترسشان، کلیشه های معمولی که سال هاست با آنها دست به گریبانند و احتیاط های افراطی که سبک زندگی شان شده؛ محبوبه عسگری ، یکی از سه پزشک زن سالن تشریح هم سال هاست درگیر این حرف هاست. مردم از ما می پرسند از مرده ها نمی ترسید؟ نام پزشکی قانونی که می آید، همه فکر می کنند یک جسد روی دست ماست. اما واقعیت این نیست، من کمیسیون پزشکی برای قصور پزشکی می روم، فوت هایی که در بیمارستان ها رخ می دهد یا درصد ارش و دیه که انجام می شود، آن جا دیگر مرده ای وجود ندارد. به عنوان پزشک جنایی و قتل اگر باشد، سر صحنه فوت می رویم، این جا موارد خاصی می آورند، گلوله خوردگی و چاقوخوردگی یا در مراکز نگهداری می شوند یا از سالمندان و... علت فوت آنها را هم تعیین می کنیم. 5 درصد کار پزشکی قانونی تشریح است. اگر بروید در معاینات، آنها اصلا تشریح نمی بینند، ارش و دیه می بینند، کسی که در کمیسیون کار می کنند، اصلا جسد نمی بیند. شما این جا فقط روی زنان کار می کنید؟ نه؛ در سالن تشریح من فقط روی زن ها کار نمی کنم. مردها هم خانم ها را می بینند ولی اگر خانم جوان باشد، ممکن است خانم ها ببینند، باید نمونه برداری از واژن انجام شود. تعداد زنانی که این جا می آورند نسبت به مردان کمتر است؟ مردان بیشتر هستند چون حادثه کار بیشتر برای مردان است. اوردوز بیشتر مربوط به آقایان است یا سکته های قلبی. خودکشی های اگرسیو، بیشتر برای مردهاست و.... خیلی ها ممکن است تا متوجه شوند شغل تان این است، فکر کنند که تأثیر این کار روی زندگی شما چه می تواند باشد؟ من بابت هر یک موردی که می بینم ناراحت می شوم مثلا جوانها را که می بینم، قتل و گلوله ای. نگرانی در من ایجاد می شود، اما این که هیچ حقی ضایع نشود، قتلی صورت گرفته، وضعیتی ایجاد شده، این که این قتل بوده یا خودکشی و... برای من مهم است که حقش ضایع نشود. وقتی استراحت می کنم یا در خواب، می فهمم که این کار رویم تأثیر می گذارد، در خانه که به این مسأله فکر می کنم، احساس می کنم چه تصادف سختی بود یا مثلا در برنامه های تلگرام می بینم، کسی که خودکشی کرده، همه ابراز تأسف می کنند، من آن روز آن جسد را دیده ام اما نمی توانم حرف بزنم، چون اینها اسرار پزشکی به شمار می رود. در خانه هم کسی از من سوالی نمی پرسد، عادتشان دادم. امروز چند تا جسد دیده اید؟ من دیشب کشیک بودم، امروز از ساعت 6:30 تا 8، 10 تا جسد دیدم. دیروز هم سر یک صحنه احتمال قتل رفتم، هم بیمارستان رفتم و هم خانه رفتم صحنه دیدم، نمونه های بیمارستان را هم دیدم، یک سری موارد در خیابان آمده بودند، مجهول الهویه آورده بودند، آن را هم دیدم. بررسی هر جسد حدودا چقدر طول می کشد تا کار تمام شود؟ بستگی به کیس دارد، اگر مورد جراحی باشد، ممکن است یک ساعت هم طول بکشد، اگر گلوله خورده باشد باید سر تا پایش را عکس بگیرم که ببینم آثار گلوله وجود دارد یا ندارد. و در میان همه این تجربه های معمول، دیدن کدام مرده برای آنها خاص تر از همیشه بوده است؟ چرا که... مرگ، مسخی است دردناک در کوچه های شایعه برای من دیدن جسد یک بچه بسیار سخت است. بارها شده که حتی گریه کرده ام و هیچ وقت برایم عادی نمی شود. مرگ هیچ وقت برای ما عادی نمی شود، درست است که کارمان است ولی نه، آن ترومایی که باید در روح و روان و جسم ما بگذارد، می گذارد. آن حالت محتاط بودن و... را در ما ایجاد می کند؛ مثلا من همیشه نگرانم که برای اطرافیانم و فرزندانم نگرانم. اینها حرف های نیکو دهقانی زاده است؛ دیگر پزشکی که می نشیند به گفتن خاطره های جور و واجورش در این سال های گشایندگی کالبد. مثلا یک پرونده داشتم، موقعی که یزد کار می کردم. از طبس پزشکمان زنگ زد گفت جسدی در خیابان افتاده بوده، تصادفی و له و لورده، گفت خانم دکتر جوازش را بدهم؟ من همیشه در ذهنم این بود که باید به این نوع جسدها خیلی حواست جمع باشد چون ممکن است او را به قتل رسانده و برای اختفای موضوع، او را به حالت تصادف در خیابان رها کرده باشند. خلاصه به دکتر گفتم ببین اگر علایم زمان حیات دارد و واقعا تصادفی است، جوازش را بده، اگرنه به هیچ وجه. گفت دادستان خیلی اصرار دارد که جوازش را صادر کنیم، خلاصه فردایش جسد را فرستادند مرکز و رفتم بررسی کردم، هیچی از جسد نمانده بود یعنی نمی شد فهمید سرش کجاست و تنش کجا، به همکارها هم گفتم و آنها گفتند تصادفی است. بعدش به پروسکتورمان که جسد را باز می کند، گفتم پشتش سه تا سوراخ کوچک است، گفتم پشتش را باز کن، سوآپ زدیم دیدیم رفت تا قفسه سینه، گفتم وای خاک عالم، یک وقت این گلوله نباشد؟ بعدش فرستادیمش رادیولوژی، دیدیم گلوله است. بعدش همکارم گفت واقعا که تو شوالیه ای، چطوری فهمیدی؟ اینها ولی همه خاطره های خاص نیستند؛ جالب ترین خاطره ها را شاید دکتر ساداتی، معاون سالن تشریح می گوید با آن شوقی که برای گفتن و گفتن دارد: اجساد هنرمندان و ورزشکاران بارها شده که به این جا منتقل شده؛ مثلا اولادی و خدابیامرز هادی نوروزی را که بازیکنان پرسپولس بودند، برای کالبدشکافی این جا آوردند. من پرسپولیس دوآتشه ام، خودم بالای سر اولادی بودم موقع کالبدشکافی. روزی هم که هادی نوروزی فوت کرد، من شیفت بودم، زنگ زدم به بچه ها گفتم برای هادی خیلی مواظب باشند. مثلا همین اولادی را خودم کالبدگشایی کردم. بچه مازندران بود و من هم بچه مازندرانم و وقتی دیدم پدرش در برنامه 90 صحبت و گریه می کرد، یک ساعت گریه کردم. ما خیلی از این هنرمندان را می شناسیم و اجسادشان را می آورند و ما بررسی شان می کنیم. و حالا نوبت گفتن از تلخ ترین خاطره است: ما این جا همکاری داشتیم که پنجشنبه ها می آمد و به ما کمک می کرد. یک روز صبح که آمدم سر کار، دیدم یک پرونده ای آمده و اسم همین آقا که همکارمان بود روی آن است، به خودم گفتم حتما اشتباه است یا اسمش شبیه همکارمان است ولی بعد یکی از همکارها گفت که همان است و دستور قضائی بر کالبدگشایی بود. هیچ کس حاضر نبود که کار را انجام دهد، خلاصه همه کنار کشیدند و رئیس تالار گفت دکتر ساداتی شما سابقه ات از همه بیشتر است، شما زحمت را بکش. دلیل مرگش عارضه قلبی بود و خب آن روز خیلی به من سخت گذشت. این روز و شب های سخت اما کم نیستند: شب هایی که این جا کشیک هستیم، صبح ساعت 6 که از خواب بیدار می شویم، وارد سالنی می شویم که حدود 30 جسد را کنار هم خوابانده اند؛ شما حساب کن بیشتر صبح های ما این طوری شروع می شود. این اجساد هم انواع و اقسام دارند؛ مثلا یکی را می بینی با کت و شلوار و کراوات روی تخت است، بعد می بینیم که مثلا با کیف سامسونت در فرودگاه بوده و داشته می رفته خارج کشور اما سکته کرده و مرده است. این جا به ما آموخته است که زندگی واقعا همین است؛ طرف با کت و شلوار و آمال و آرزو دارد می رود مثلا سواحل بارسلونا، یک دفعه سر از پزشکی قانونی درمی آورد یا مثلا یک بار استاد دانشگاه خودمان را که 70سالش بود در سالن تشریح دیدیم و یکی، دو نفر از پزشکانمان تا ظهر در شوک بودند. و آخرین حرف ها از زبان محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح است. او از اجساد مجهول الهویه می گوید و مومیایی کردن بعضی از آنها. تعداد اجساد مجهول الهویه زیاد است؟ تعدادشان خیلی زیاد نیست. شاید در روز، متوسط دو تا سه نفر باشند که ممکن است فردی در اماکن عمومی فوت کرده باشد و کارت هویت همراهش نباشد. این جا کاری که انجام می شود عکس و فیلم گرفته می شود. با هماهنگی با پلیس آگاهی داریم این عکس ها را در اختیار آنها قرار می دهیم. کسی که گمشده ای دارد، اول به پلیس مراجعه می کند. پزشکی قانونی روالش این است که اگر بخواهد عکس های ما را ببیند باید از مراجع انتظامی و قضائی نامه ای داشته باشند. به همین دلیل افراد ابتدا به کلانتری و آگاهی مراجعه کنند و آن جا عکس ها را به خانواده نشان می دهند و بعد ما در جریان قرار می گیریم. با این روند، 90 درصد افراد مجهول الهویه هویت دار می شوند. آنهایی که نمی شوند، با هماهنگی قوه قضائیه دفن می شوند، البته اینها طی یکی، دو ماه شناسایی می شوند. در ماه مشخص است که چه تعداد اصلا شناسایی نمی شوند؟ شاید زیر 10 نفر باشند. جای خاصی این اجساد را دفن می کنند؟ احتمالا؛ ما در تهران این اجساد را به بهشت زهرا منتقل می کنیم. چون به هرحال هم سردخانه ما محدودیت دارد و هم این که جسد بعد از مدتی فاسد می شود. سردخانه نقش کُند کردن فساد جسد را دارد نه متوقف کردن آن. جسدی که سه روزه فاسد می شود، در سردخانه دو هفته ای فاسد می شود. ما نمونه برداری و مستندسازی می کنیم. بعد از دستور قضائی جسد دفن می شود، مثلا بعد از 6 ماه اگر خانواده آمدند، ما با نمونه برداری که کردیم، مطابقت می دهیم و به این ترتیب جسد هویت دار می شود. درخواست مومیایی کردن جسد هم می شود؟ معمولا از طرف چه کسانی و چقدر هزینه اش می شود؟ مومیایی کردن اجساد، برای اجسادی است که از کشور خارج می شوند، چون اینها باید در هواپیما قرار گیرند. دلیل این کار هم جلوگیری از فاسد شدن جسد و انتقال بیماری است. این کار را ما با درخواست اولیای دم با مواد تثبیت کننده ای انجام می دهیم که مانع از فساد جسد می شود. چون به هرحال این جسد قرار است در بار مسافر و داخل هواپیما قرار گیرد، هزینه آن هم براساس تعرفه های دولتی که مصوب قوه قضائیه است، تعیین می شود. هزینه آن چقدر است؟ الان فکر می کنم حدود دو میلیون تومان است. درِ بزرگ و سفید پزشکی قانونی نزدیک ظهر بسته می شود؛ با سروصدایی که به صدای خودرو بزرگ حمل اجساد درمی آمیزد، خودرو بزرگی که بدن های امروز را آورده برای پزشک های منتظر تا شناسایی شوند، دلیل مرگشان مشخص شود و... و آنها زبانی بشوند برای بی زبان ها، در برزخ مرده ها. مهمترین نکات حرف های پزشکان تالار تشریح به گفته این پزشکان بیشتر پیکرهای آتش نشانان حادثه پلاسکو به کلی از بین رفته و از آنها تنها قطعاتی باقی مانده بود پزشکان سالن تشریح پزشکی قانونی می گویند همه زیرآوارماندگان حادثه پلاسکو همان روز اول جانشان را از دست داده بودند در طول سال، 10 هزار تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد برای بررسی به سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می آیند در حال حاضر در پزشکی قانونی استان تهران 9 پزشک، مسئول شناسایی و تشخیص علت مرگ اجسادند از این 9 پزشک، 6 نفر مرد و 3 نفر زن هستند پزشکان پزشکی قانونی هرماه بین سه تا چهار میلیون تومان حقوق می گیرند بر اساس عرف پزشکی قانونی، حوادثی که بالای 12 کشته داشته باشند، حوادث بحرانی اند هرماه حدود 10 جسد مجهول الهویه وارد سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می شوند معمولا هویت 90 درصد اجساد مجهول الهویه تهرانی مشخص می شود هزینه مومیایی کردن اجساد برای خروج از کشور دو میلیون تومان است منبع:روزنامه ی شهروند ...
عطوان: ترامپ باج خواهی خود را در قبال حمایت از کشورهای عربی آغاز کرده است
توسط وی که نام عراق را از فهرست کشورهایی که مرزهای کشورش را به روی آنها به مدت هفت ماه می بندد برداشته شد، روز به روز کمتر می شود و چه بسا به مجبور کردن کشورهای حاشیه خلیج فارس برای پرداخت قبض وعده ها برای بازگرداندن زیر ساخت های آمریکایی که میلیاردها دلار هزینه دارد، منجر شود. وی افزود: سرگئی لیسیلیاک سفیر روسیه در واشنگتن نقش بزرگی در سرنگونی وزرای ترامپ یکی پشت سر دیگری بازی کرد و برخی از ...
قانون حقوق و مزایا و انتصاب ها، سرخط روزنامه های لبنان/ 17 اسفند
...: - ارتش سوریه در نزدیکی رود فرات، بسته شدن مسیرالرقه به دیرالزور - نبیه بری: می ترسم تا ماه آوریل لبنان بدون قانون انتخابات بمانی **النهار: - قانون حقوق و مزایا در گیرودار کشمکش های انتخاباتی - منبج تحت حمایت نیروهای آمریکایی، ارتش سوریه 5 روستا را رفت - ترامپ قانون اصلاح شده ممنوعیت سفر اتباع چند کشور را امضا کرد: مستثنی شدن عراق و دارندگان کارت ...
رقص شمشیر نوبهار
شب عید مرسوم بود و مردم سیستان در همه اوقات از آن استفاده می کنند، قتلمه نام دارد، در گذشته مردم سیستان انواع قتلمه و سمنو را در روزهای عید با خود به زیارتگاه ها می بردند و از آن به جای ناهار ظهر استفاده می کردند. پخت قتلمه نیز از دیگر نمونه ها بود، اول قتلمه تنوری و دوم قتلمه دیگی، قتلمه تنوری را داخل تنور و آرد را پیچ پیچ با روغن مخلوط و لایه لایه روی هم گرد و کمی خمیر آرد را از بالا و پایین ...
تفاوت فرمان جدید ترامپ با فرمان قبلی
به گزارش نامه نیوز، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا روز دوشنبه فرمان اجرایی جدیدی در زمینه مهاجرت امضا کرد که طی آن اتباع 6 کشور از جمله ایران را از ورود به خاک آمریکا منع می کند. 1. در فرمان قبلی هفت کشور ایران، عراق، سومالی، سودان، سوریه، یمن و لیبی هدف قرار گرفته بودند. در فهرست جدید نام عراق حذف شده است. 2. فرمان قبلی، تنها اتباع دارای روادید دیپلماتیک از کشورهای هدف را ...
در طول تاریخ عالم زیاد بوده است اما مصلح کم داریم/ دولت ها تئوری های غربی را به نام اسلام پیاده می کنند
به نام جمهوری اسلامی تبدیل شد؛ اگر کسی از انقلابی بودن سخن بگوید به قبل بازگشته است، اما باید ببینیم انقلابی بودن ضرورتی دارد یا نیازی به این طرز تفکر نیست. وی بیان کرد: اقتصاد جهانی 60 تریلیون دلار بدهکار است، ترامپ هفته گذشته اعلام کرد فقط یک سوم این بدهی مربوط به آمریکاست؛ تنها یک راه برون رفت از این وضعیت وخیم اقتصاد جهانی وجود دارد و آن هم جنگ جهانی است، همانند جنگ جهانی دوم. ...
پناهجویی زیر چکمه های انکار نژادپرستی
... ترامپ در یکی از نخستین اقدامات خود، دستور داد ویزای شهروندان ایران، عراق، سوریه، سومالی، سودان، لیبی و یمن به آمریکا لغو و سفر آنان ممنوع گردد، هرچند که این مصوبه چند روز بعد به موجب فرمان قضات ایالتی به حالت تعلیق درآمد. در همان مدت محدود که این فرمان نژادپرستانه پابرجا بود، منجر به لغو 60 هزار ویزا شد. ترامپ روز 10 فوریه ضمن ابراز اطمینان نسبت به پیروزی در دعوای حقوقی بر سر ...
قصه پرغصه کولبرانی که زیر سنگینی بارها له می شوند/پلاسکو ایمنی می خواست و کولبران، شغل
دستور نداد که به مساله کولبری رسیدگی جدی شود. در حالی که هر دو حادثه ناشی از کوتاهی یا ناتوانی نظام تدبیر در انجام تعهدات خود در برابر شهروندانش بوده است (پلاسکو ایمنی می خواست و کولبران، شغل). نمی دانم این دوگانگی برخورد آیا ناشی از این بود که کولبران در اقلیت، یعنی کُرد و اهل تسنن بودند یا نه فقط به این خاطر بود که این حادثه در تهران اتفاق نیفتاد؟! به گزارش سلامت نیوز، روزنامه قانون ...
نام ایران همچنان در فهرست ممنوعیت ورود به آمریکا
دونالد ترامپ فرمان مهاجرتی جدید خود را اعلام کرد.به گزارش اسکای نیوز، این فرمان مهاجرتی در واقع نسخه اصلاح شده فرمان پیشین دونالد ترامپ، رئیس جمهوری است که توسط سیستم قضائی آمریکا متوقف شد. بر اساس این دستور اجرایی جدید درباره ممنوعیت های مهاجرتی، عراق از لیست هفت کشور ممنوعه حذف شده است. به گفته منابع نزدیک به کاخ سفید، نام شش کشور دیگر همچنان در لیست باقی خواهد ماند و ممنوعیت سفر ...
ایرانی ها به این دو دلیل نمی توانند به آمریکا بروند
دلیل برای حذف نام عراق از فهرست کشورهای ممنوعه نبود. بلکه وب سایت سی ان ان در گزارشی نوشته است که مقامات عراقی، همتایان خود را مطمئن کرده اند که اقدامات نظارتی دقیقی را درباره آن دسته از اتباعشان که قصد خروج از عراق به مقصد آمریکا را دارند به اجرا در آورند تا اجازه سفر تروریست ها را به آمریکا ندهند. رکس تیلرسون روز گذشته و پس از امضای دستور جدید مسافرتی ترامپ گفت: برداشته شدن نام عراق ...
عباسی: صهیونیسم و استکبار حقوق بشر را ابزار خود کرده اند/غربی ها با مبانی خودشان هم محکومند
عرصه بین الملل ساده کرده ایم و مطلب را ترجمه شده، در قالب اخبار و در قالب باکس به آنها می دهیم. کتابی که تقدیم خواهد شد هم از نظر زبانی ترجمه شده و هم از نظر محتوایی قابل استناد است. موسی نژاد با اشاره به اقدامات اخیر ترامپ در صدور مجدد دستور ممنوعیت ورود اتباع شش کشور مسلمان به آمریکا گفت: تنها کشوری که با ایالات متحده آمریکا مقابله کرد عراق بود که ورود هر آمریکایی را به خاک عراق ...
روایتی خواندنی از نحوه شهادت سردار خیبر/ دیدار با محبوب در جزیره مجنون +عکس
. البته بعضی از یگانهای لشکر هم قرار بود در داخل جزیره مجنون عمل کنند. لشک عاشورا و لشکر کربلا نیز محل مأموریتشان داخل جزیره بود. باید در طلائیه خط را می شکستیم و جلو می رفتیم و می رسیدیم به جاده ای که می خورد به شهر نشوه عراق و منطقه بصره. مأموریت لشکر 27 در حقیقت این بود که از این قسمت راه را باز کند. در مقابلمان هم کانالی به عمق 50 متر وجود داشت. شب اول عملیات باید از روی دژی می رفتیم که ...
سندرز فرمان اجرایی جدید ترامپ را نژادپرستانه می داند
برای مدت 90 روز از ورود به خاک آمریکا منع می کند. عراق از جمع کشورهایی که در فرمان اجرایی قبلی ذکر شده بودند، مستثنی شده است. دستور دونالد ترامپ همچنین ورود کلیه پناه جویان به خاک آمریکا را برای 120 روز معلق می کند.
حمایت سناتور جمهوریخواه از فرمان مهاجرتی ترامپ
، ایران، سوریه، لیبی، یمن، سومالی و سودان را ممنوع اعلام کرده بود اما در فرمان جدید نام عراق از فهرست حذف شده است. فرمان اجرایی ترامپ اتباع 6 کشور ایران، سودان، سومالی، لیبی، یمن و سوریه را برای 90 روز از ورود به خاک آمریکا منع می کند. ترامپ تصریح کرده مقام های آمریکایی می توانند برای هر یک از اتباع شش کشور یاد شده، بر حسب بررسی های مورد به مورد، معافیت صادر کنند. ...
راضی کردن دولت سوریه به مذاکره رو در رو کار سختی بود/ ایران مخالف حضور اردن در آستانه بود
طولانی است و قاعدتا بحرانی که 6 سال از عمر آن می گذرد برای پایان نیاز به زمان خیلی بیشتری دارد. یعنی نباید خیلی به پایان بحران سوریه در ماه های آینده امیدوار بود؟ باید توجه داشت برای حل چنین بحرانی به چند مولفه نیاز داریم؛ اول آنکه باید گام به گام و محور به محور جلو رفت و دوم، همه طرف ها باید مشارکت داشته باشند و هیچ طرفی نادیده گرفته نشده و حذف نشود. از سوی دیگر هیچ طرفی ...
ثبت 3 بنای تاریخی شاهرود و میامی در فهرست آثار ملی
650مترمربع و همچنین تپه محوطه کمربندی با نام تپه عماد الدین با قدمت پیش از تاریخ متعلق به عصر نوسنگی به مساحت هفت هزار و 700متر مربع جز آثار ملی به ثبت رسید. رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شاهرود از آرامگاه امیر اعظم به عنوان یکی از آثارتاریخی شاهرود که در شورای فنی استان مصوب و در شرف ثبت ملی قرار دارد نیز نام برد و تصریح کرد : خانه و عمارت امیراعظم از جمله آثار ارزشمند ...