سایر منابع:
سایر خبرها
رازهای برخورد با تنبلی
کارهای لذت بخش و غیرلذت بخش محتملی در هر روز وجود دارند. اگر ما کلا کارهای لذت بخش را ترجیح دهیم، همیشه بهانه ای برای به تعویق انداختن کارهای غیرلذت بخش وجود دارد. ضمنا می شود دنبال راه هایی برای لذت بخش تر کردن همان کارهای ناخوشایند هم بود. چه وقت هایی باید اهمال کار باشیم؟ اهمال کاری همیشه هم بد نیست. خیلی وقت ها واقعا لازم است که ما تصمیم گیری هایمان را عقب بیندازیم تا بتوانیم ...
مدیران نجومی جز خسارت چه گلی به سر ملت زده اند؟
ای که پس گرفته شد! نمایندگان مجلس در جلسه علنی چهارشنبه گذشته و در جریان بررسی ایرادات شورای نگهبان به لایحه برنامه ششم تبصره 1 ماده 38 این لایحه را به این شرح اصلاح کردند که شورای حقوق و دستمزد می تواند با پیشنهاد روسای قوا، وزرا یا معاونان رئیس جمهور که ریاست دستگاه های اجرایی را بر عهده دارند و بالاترین مقامات دستگاه های اجرایی، برای مشاغل تخصصی، مدیریتی، واحدهای عملیاتی و مناطق ...
روحانی وام دار جریان اصلاحات است/ مواظب باشیم جریان انتخابات به افشاگری های بی ربط آلوده نشود
هستند و با پول و سلاح های امت اسلام به تروریست ها کمک می کنند به پایان عمر زورگویانه شان نزدیک شوند. باهنر در پاسخ به این سوال که جنتی گفته انتخابات شورای شهر بی حساب و کتاب است و آیا باید ساز و کار جدیدی ایجاد شود، گفت: زمانی که قانون انتخابات شوراها تصویب می شد، در مجلس بودم و طبق سیاق تا آن زمان نظارت بر شوراها را در قانون به عهده شورای نگهبان گذاشتیم آن زمان شورای نگهبان برداشتش از ...
چرا اصولگرایان برای آیت الله مصباح کارت دعوت نفرستادند؟
عصر ایران؛ مصطفی داننده- این روزها همه از انتخابات حرف می زنند. شاید بهتر است بگوییم همه می خواهند در این انتخابات نامزد شوند. اصول گرا و اصلاح طلب هم ندارد حتی بقایی یار غار احمدی نژاد هم تصمیم گرفته است شانس خود را در اردیبهشت 96 امتحان کند. در این میان اما یک آیت الله که بعد از سال 84 همیشه پای ثابت انتخابات در ایران بوده سکوت کرده است. مصباح یزدی این روزها ساکت ترین اصول گرای ایران ...
جنجال درآمدهای هنگفت سازمان زیباسازی/ سودهای کلان به جیب چه کسی می رود؟
درآمدزایی آنها در سخنان رهبری مورد توجه قرار گرفته است. نایب رییس کمیسیون معماری و شهرسازی شورای شهر تهران با بیان اینکه من اصلا به بحث محتوای تابلوهای تبلیغاتی وارد نمی شوم چراکه این موضوع جزو شرح وظایف کمیسیون فرهنگی شورا است و قطعا بر روی محتوا نظارت می کند، افزود: هرچند نمونه هایی درخصوص محتوای تابلوها داریم که مورد تایید ما نیست اما من به عنوان عضو شورای شهر درخصوص محتوای این ...
انتقادهای آخوندی از قالیباف/وقتی شهرداری قانون بفروشد ، رئیس جمهور چه بگوید؟/مدیریت شهری پاسخ گو نیست
آفتاب نیوز : محمدرضا عارف، رئیس مجمع نمایندگان تهران که رئیس دومین هم اندیشی لایحه مدیریت شهری هم بود در سخنانی تأکید کرد که این لایحه با تغییراتی به خصوص در حجم باید در دولت به نتیجه برسد و تقدیم مجلس شورای اسلامی شود. به گزارش آفتاب نیوز به نقل از شرق، او تأکید کرد برای اجرای این قانون و تحقق موارد درخواست شده در آن موانع قانونی وجود ندارد. او افزود: در دوره ای که معاون اول بودم در تفسیر اصول قانون اساسی با مشکلی روبه رو بودیم و در ارتباط ...
نوذرپور: وسوسه های شیرین تر از زلیخا در کمین شورای شهر واگذاری ها در لایحه مدیریت شهری، ضعف شوراها در ...
با ادبیات بد و توهین آمیز به اعضا پاسخ بدهد. این در حالی است که وظیفه شهردار پاسخگویی به اعضای شورای شهر است. ولی تو به عنوان شهرداری سازمانی هستی که مشروعیتت را از شورا گرفته ای و شورا در اینجا مردم هستند، وقتی مردم حرف می زنند حق توهین به مردم را ندارید، حق اینکه با ادبیات بد با مردم صحبت کنید را ندارید. چون اصلا وجود شهرداری برخاسته از رأی مردم و اعضای شورای شهر است. به واسطه آن رایی که ...
برخورداری مردم از حق امر به معروف و نهی از منکر نسبت به مقامات
خلیل صالحی دبیر ستاد امر به معروف ونهی از منکر مازندران در گفت وگو با خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از مازندران گفت: قانون حمایت از آمران و ناهیان از منکر مشتمل بر 24ماده و 19تبصره در جلسه علنی روز یکشنبه بیست و سوم فروردین ماه سال 1394 مجلس شورای اسلامی تصویب شد و در دوم اردیبهشت همان سال به تایید شورای نگهبان رسید که این قانون بهانه خلاء قانونی اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر را از ...
دنبال فردی قوی تر از روحانی هستیم/ روحانی نمی تواند خود را از اصلاح طلبان جدا بداند
و فرهنگی هم شکل گرفت. باهنر بابیان اینکه در دهه 70 تعدیل اقتصادی و سرعت بالای آن و عدم توان جامعه در برابر این سیاست اقتصادی باعث شد در مجلس تصمیم بر تعدیل اقتصادی گرفته شود گفت: در این دوران برخی چنان خواستار واگذاری اقتصادی بودند که ما در مقابل آن ها به چپ اقتصادی تبدیل شدیم. رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری در پاسخ به این سؤال که مواضع راستی ها در گذار از اصول گرایی چه ...
از جای خالی آیت الله هاشمی(ره) تا لبخند رضایت آیت الله علم الهدی از سخنان رئیس
مشغول کتاب خواندن بود. صندلی شماره 12 در ردیف اول صندلی ها به یاد آیت الله هاشمی رفسنجانی مزیّن به گل و عکسی از ایشان شده بود و آیت الله امینی در صندلی کنار آن نشسته بود. حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی هم که همیشه کنار آیت الله هاشمی می نشست این بار در کنار آیت الله عباسعلی سلیمانی نشست. نکته جالب این جلسه حضور عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان، در صندلی های ...
اختصاص 3 درصد قراردادهای نفتی به محیط زیست
داوطلبانه کشور ما به INDC، چهار درصد کاهش انتشار گازهای گلخانه ای به طور غیر مشروط و هشت درصد مشروط به رفع کلیه تحریم ها و انتقال تکنولوژی ها تعهد کردیم. وی با اشاره به اینکه توافق نامه پاریس در دولت و مجلس شورای اسلامی کشور تصویب شده است افزود: امیدواریم بعد از تصویب شورای نگهبان الحاق کامل ایران به این توافقنامه صورت گیرد تا بتوانیم از همکاری های فنی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای ...
اینکه بازار اقتصاد کشورهای دیگر شویم اسمش تعامل با دنیاست؟
تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به سوال یکی دیگر از دانشجویان درباره طرح رسیدگی به دارایی مقامات و مسؤولان که چندی قبل در مجمع تشخیص مصلحت نظام مورد بررسی قرار گرفت، گفت: این قانون ابتدا در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و هنگامی که به خاطر یک ایراد قانون اساسی که شورای نگهبان به آن گرفت به مجمع تشخیص آمد ولی چون بر اساس قانون، مجمع تشخیص اجازه تغییر در محتوای آن را نداشت در نهایت مقرر شد تا اموال و دارایی ...
تعطیلات زمستانی به خان آخر رسید
واکنش دولت به تغییر و افزایش تعطیلات پایان هفته، بیان کرد: فکر می کنم دولت موافق باشد. مشکلی نداریم، هرچند این طرح هنوز به دولت ارائه نشده است. پیشنهاد نخست از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بوده، یک پیشنهاد هم در مجلس مطرح است که یکدیگر را پوشش می دهد، اما فعلا تاکید و تمرکز بر تعطیلات زمستانی است. رحمانی موحد گفت: حرف ما این است اگر می خواهیم توسعه و رشد در کشور متوازن شود باید تعطیلات ساماندهی شود، چرا که اقتصاد، توسعه گردشگری، ساماندهی ترددها، سلامت و آرامش خانواده ها، حفط امنیت، اشتغال و رفع چالش های اجتماعی به جهت گیری تعطیلات ارتباط زیادی دارد. برای همین این طرح خیلی مهم است. ...
فوتبال عاشورایی به جای دستاوردهای برجام!
برهه ای برخی ها در خصوص برگزاری فوتبال در دهه محرم نگرانی داشتند و حتی عده ای هم حرف از ملغی کردن این مسابقه زدند درحالی که اعتماد به مردم در آن برهه، توانست یک فوتبال عاشورایی 100 هزار نفره را به مردم دنیا نشان دهد. وی همچنین افزوده است: وظیفه ما در قبال رأیی که مردم به ما داده اند امیدبخشی به مردم است و این در حالی است که متاسفانه بعضی وقت ها با طرح مشکلات و سیاه نمایی، حس ناامیدی در ...
پیگیر هستیم تا با کسر 8 امتیاز تراکتور، به رده دوم برویم - قرارداد 100 میلیونی بازیکن استقلال را ب
زمین چمن و باشگاه جلسه ای برای بازیکنان تیم بگذارد و یکسری مسائل فنی و روحی و روانی را برای آنها بیان کند تا در بازی بعدی با سایپا بار دیگر پیروزی به اردوی تیم استقلال بیاید. عضو هیات مدیره باشگاه استقلال ادامه داد: طبق گزارشی که مدیرعامل باشگاه داده، بازیکنان تیم 50 درصد از مبلغ قرارداد خود را گرفته اند و حتی برخی از آنهایی که نیاز بیشتری داشتند بیش از 50 درصد از قرارداد خود را گرفته اند ...
نظارت بر انتخابات شوراهای شهر حساب و کتاب ندارد/ فتنه گران دارای سمت با جوانان انقلابی برخورد می کنند
کارهایی شده مردم خوشحال شوند که حرف های رهبر انقلاب زمین نمانده است اما اگر عمل و اقدامی نشده از مردم عذرخواهی کنند. رئیس مجلس خبرگان در بخش دیگری از سخنان خود به انتخابات آتی اشاره کرد و گفت: ما با انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات شورای شهر مواجه هستیم متاسفانه نظارت در انتخابات شورای شهر حساب و کتاب ندارد و صلاحیت ها به خوبی رسیدگی نمی شود و 400 هزار نفر در انتخابات (شورای شهر) وارد می ...
وزارت بهداشت با منتقدان طرح سلامت برخورد بدی کرد/ افراد باسابقه رانده شدند
ریختن های مداوم هنر نیست اینکه پول خرج کنیم و نظارتی نباشد مشخص نمی شود که این سرمایه کجا خرج شده است. به قول آقای دکتر شهریاری که چندسال رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس بود عمل آب مروارید که در کشور ما انجام می شود بیش از نیمی از آن غیر ضروری است. این مسئله در رشته های دیگر هم وجود دارد. متاسفانه وقتی به معاون درمان وزارت بهداشت گفتم که 20 سال است که سطح بندی خدمات در رشته نوزادان را ...
جلسه شورای نگهبان عصر امروز برگزار می شود
به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا ، عباسعلی کدخدایی در کانال تلگرامی خود نوشت: شورای نگهبان به دلیل برگزاری اجلاس خبرگان در روزهای سه شنبه و چهارشنبه از ساعت 19 جلسه خواهد داشت. وی افزود: قرار است در این جلسه لوایح برنامه پنج ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (1400_ 1396) و لایحه بودجه سال آینده کل کشور بررسی شود. ...
آیا نماینده باید از شورای نگهبان بترسد؟
عصر ایران؛ مهرداد خدیر– در سخنان اخیر رییس مجلس شورای اسلامی در واکنش به ابهام افکنی درباره سقف مصوبه حقوق کارکنان دولت یک نکته سیاسی چندان که جا داشت مورد توجه قرار نگرفت. علی لاریجانی از این که مصوبه مجلس درباره سقف حقوق کارکنان و متخصصان به گونه ای تفسیر شد که انگار 60 درصد ... عصر ایران؛ مهرداد خدیر – در سخنان اخیر رییس مجلس شورای اسلامی در واکنش به ابهام افکنی درباره سقف مصوبه حقوق کارکنان دولت یک نکته سیاسی چندان که جا داشت مورد توجه قرار نگرفت. علی لاریجانی از این که مصوبه مجلس درباره سقف حقوق کارکنان و متخصصان به گونه ای تفسیر شد که انگار 60 درصد اضافی شامل مدیران می شود خشم گرفت و به منتقدان گفت: چرا به شورای نگهبان ایراد نمی گیرید، لابد از رد صلاحیت خود می ترسید! در واقع انتقاد رییس مجلس سه محور داشت: نخست این که به گونه ای تبلیغ شده که انگار مجوزها و استثناهای مجلس شامل مقامات می شود حال آن که تنها پزشکانی در حد جراحان شاغل در مناطق محروم را در بر می گیرد. دوم این که این گونه القا شد که مجلس در روز بعد عقب نشینی کرده در حالی که تنها به رفع ایراد شورای نگهبان پرداخته است. نکته سوم این بود که خطاب به منتقدان و مشخصا یک طیف سیاسی که در قالب جبهه تازه تاسیس فعالیت انتخاباتی شروع کرده تصریح کرد: جانماز آب نکشید! یعنی از سابقه و عملکرد آنان آگاه است و می داند خودشان که امروز داعیه جرح و تعدیل در دریافتی ها شده اند پیش تر چقدر دریافت می کرده اند. طبعا رسانه ها به این جنبه ها توجه بیشتر نشان دادند چون عتاب و خطاب مستقیمی در آن مستتر بود و آشکارا مدعیان رطب خورده ای را که منع رطب می کرد آماج سرزنش قرار می داد و در عین حال در جایگاه یک اصول گرای میانه اصول گرایان رادیکال را که به فضا سازی علیه مجلس پرداخته بودند می نواخت و دو نکته پیش گفته را به آنان یادآور می شد و اولا چرا دروغ می گویید و منظور او این بود که استثناها شامل مدیران نمی شود و ثانیا چرا جانماز آب می کشید به این معنی که تظاهر می کنید و در عالم واقع باور ندارید یا خود عمل نمی کنید و می شناسم تان. اما این گفتار می خواهد بر آن بخش نقل شده در ابتدا انگشت بگذارد: چرا از شورای نگهبان ایراد نمی گیرید. لابد از رد صلاحیت خود می ترسید! اما آیا واقعا یک نماینده مجلس به خاطر اظهار نظر و ایفای وظایف نمایندگی نگران تأیید صلاحیت خود در دوره بعد باشد؟ آیا شورای نگهبان به جز استعلام از نهادهای مرتبط با تعیین صلاحیت بر پایه اظهار نظرها هم تصمیم می گیرد و به زبان ساده تر آیا نماینده باید از شورای نگهبان بترسد؟ اگر این سخن واقعیت داشته باشد و نمایندگان از شورای نگهبان بترسند جای تأمل بسیار دارد. به یاد آوریم که بنیان گذار این نظام و رهبر فقید انقلاب از هیچ شخصیت تاریخی به اندازه سید حسن مدرس تجلیل نکرده است. مدرس هم نماد مجلس و پارلمانتاریسم بود و جالب است که بدانیم مدرس می توانست مانند دوره اول در همان هیاتی باشد که مطابق متمم قانون اساسی ماموریت اطمینان از عدم مغایرت با شرع اسلام را برعهده داشت ولی ترجیح داد نماینده مجلس شود و مادام که امکان نمایندگی داشت این وظیفه را واننهاد. نماینده نباید بترسد. یکی از اهداف مهم انقلاب 1357 همین بود: ترس زدایی. انقلاب ها علیه ترس شکل می گیرند. تولید ترس با روح دموکراسی سازگار نیست. کار شورای نگهبان این است که مصوبه مجلس را بررسی کند که با شرع و قانون اساسی مغایرت نداشته باشد ( مغایرت نداشتن کافی است و الزامی به انطباق نیست) و کار دیگر نظارت بر اجرای انتخابات و رسیدگی به شکایات و از دهه دوم جمهوری اسلامی با تفسیر استصوابی از مفهوم نظارت تأیید صلاحیت کاندیداها و از الف تا یای انتخابات را نیز بر عهده گرفته است. اما اگر همه امور طبق روال باشد دلیلی برای ترس وجود دارد؟ رییس مجلس البته طعنه زده اما در هر شوخی یک نیمه جدی وجود دارد. به زبان ساده اگر نماینده بترسد چگونه می تواند نمایندگی کند؟ از دیرباز تا کنون البته یکی از مهم ترین ابزارهای کنترل تولید ترس بوده است. دانش آموز با ترس از نمره، دانشجو با ترس از مشروط شدن، کارمند با ترس از اخراج، زن با ترس از طلاق، فعال سیاسی با ترس از زندان و مانند اینها. ترس اما همیشه جواب نمی دهد و گاهی به ضد خود بدل می شود و مدام نمی توان ترس را تولید و بازتولید کرد. واقعا اگر نماینده مجلس نگران تأیید صلاحیت خود در دوره بعدی باشد چگونه می توان انتظار داشت به وظایف خود عمل کند؟ جا دارد خود شورای نگهبان توضیح دهد و رفع ابهام کند. با این همه اشاره هوشمندانه رییس مجلس می تواند باب تازه ای بگشاید و از این منظر قابل توجه است. چرا که قوه مقننه در ایران دو رکن دارد: مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان قانون اساسی و دلیلی ندارد که نماینده ای که مطابق قانون اساسی انتخاب شده و قرار است بر پایه قانون اساسی قوانین عادی را تصویب می کند از شورای نگهبان قانون اساسی بترسد. کما این که شورای نگهبان هم در اعمال و اعلام نظر خود نباید بترسد و شرع و قانون اساسی را باید معیار قرار دهد و نهایت این است که مصوبه ای را مغایر می شناسد و به مجمع تشخیص مصلحت می رود تا از منظر مصلحت ارزیابی شود. درباره تعیین صلاحیت ها هم مراجع مربوطه نظر می دهند و وقتی مستند به آنها و قابل پی گیری باشد آنجا هم دلیلی برای ترس وجود ندارد. این ترس یا واقعی است یا ذهنی . اگر واقعی است زیبنده قوه مقننه نیست و اگر ذهنی است و واقعی نیست ترس زدایی ضرورت دارد. با ترس نه می توان با فساد مقابله کرد نه می توان نظارت رابه تمامی اعمال کرد. این ترس چه واقعی و چه ذهنی زیبنده مردمانی نیست که دین را نیز با عرفان و عشق آمیخته اند و خدا را نه از سر ترس که چون محبوب می پرستند. ...
نظارت بر انتخابات شوراهای شهر حساب و کتاب ندارد و این مصیبت است/ معیشت و بیکاری دردهایی است که باید برای ...
بدهند تا اگر کارهایی شده مردم خوشحال شوند که حرف های رهبر انقلاب زمین نمانده است اما اگر عمل و اقدامی نشده از مردم عذرخواهی کنند. رئیس مجلس خبرگان در بخش دیگری از سخنان خود به انتخابات آتی اشاره کرد و گفت: ما با انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات شورای شهر مواجه هستیم متاسفانه نظارت در انتخابات شورای شهر حساب و کتاب ندارد و صلاحیت ها به خوبی رسیدگی نمی شود و 400 هزار نفر در انتخابات (شورای ...
تقدیر رییس مجلس از خدمات ستاد اجرایی فرمان حضرت امام ( ره ) در مناطق محروم
در برنامه ستاد اجرایی فرمان حضرت امام ( ره ) است و آنها بسیار با ثمر فعالیت می کنند. رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: اگر ما به دنبال ایجاد اشتغال و کارآفرینی باشیم بسیاری از آبادانی هایی که نیاز است دولت بسترسازی کند خود مردم انجام می دهند. وی تصریح کرد: در بسیاری از روستاهای ما امکانات مختلف وجود دارد و به دلیل نبود چرخه اقتصادی شاهد مهاجرت مردم هستیم و اگر این چرخه را وارونه کنیم و ...
بازگشت آرامش به نظام مالیاتی
به دولت صورت گرفت و بیش از صد جلسه کارشناسی در کمیسیون اقتصادی دولت با کمک اتاق بازرگانی،اتحادیه ها و صنوف برگزار شد که این لایحه در دولت تصویب نهایی شد و تا پایان سال جاری به مجلس تقدیم می شود. معاون وزیر امور اقتصادی و دارایی با اشاره به اینکه تمام مشکلات اجرایی قانون مالیات برارزش افزوده در لایحه جدید مورد بررسی قرار گرفته است، افزود: این قانون تمامی این مشکلات را رفع کرده و به نوعی ...
متاسفانه فصل سوم قانون اساسی در اکثر موارد مغفول مانده است
؛ چرا که ما دچار آسیب هایی در این زمینه هستیم. بیشتر اصول قانون اساسی رعایت می شود، اما اگر حتی یک اصل هم رعایت نشود تخلف صورت گرفته است. نائب رئیس مجلس شورای اسلامی افزود: برای مثال کار اصلی شورای عالی انقلاب فرهنگی سیاستگذاری است نه قانونگذاری. شورای عالی انقلاب فرهنگی در مواردی قانونگذاری می کند و حتی شورای نگهبان قوانین این شورا را در مواردی تائید می کند که این رویه باید اصلاح شود. ...
روحانی بهتر است فارغ از مشاوران خود، مقداری با خودش خلوت کند
به یکسری احزاب و بیش از همه به شورای نگهبان توهین کرد، ولی همین عقب نشینی برای پس گرفتن مصوبه حقوق 24 میلیونی مدیران، مبارک است و باید قدر دانسته شود. ان شاءالله این اثرگذاری از جانب افکار عمومی ادامه داشته باشد. نماینده سابق مجلس ادامه داد: شورای نگهبان لازم است از خودش رفع ابهام کند و بگوید آیا فقها و حقوق دانان این شورا از مجلس خواستند برای مدیران حقوق 24 میلیونی تصویب کنند و در رابطه با ...
مردم منتظر گزارش دولت از اجرای اقتصاد مقاومتی هستند
گرفته نشدن اقتصاد مقاومتی دانست. رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به انتخابات سال آینده و لزوم بررسی صلاحیت نامزدها تصریح کرد: انتخابات شورای شهر مصیبت است و حساب و کتاب ندارد و صلاحیت ها به خوبی رسیدگی نمی شود چون 400 هزار نفر وارد گود انتخابات می شوند. آیت الله جنتی با تاکید بر اینکه در انتخابات ریاست جمهوری صلاحیت ها باید احراز شود، خاطرنشان کرد: یک مساله کار شورای نگهبان است ...
تخریب خانه ملت با دست افزار طرح و مصوبه
را در اظهارنظرهای صورت گرفته مشاهده کرد. موضوعی که در سخنان رییس مجلس هم مورد تاکید قرار گرفت و لاریجانی با اشاره به سخنان گروهی از نمایندگان درباره این طرح، از آنها خواست به مردم دروغ نگویند. دلیل تاکید لاریجانی بر ضرورت صادق بودن با مردم، شاید به این موضوع باز می گردد که تعدادی از نمایندگانی که در جریان جزییات و دلایل تصویب این طرح بودند، نسبت به آن معترض شدند و در جنجال های رسانه ای خود ...
شوالیه های مرگ
به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن ... به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن روزها هم برای شناسندگان مرگ که در همسایگی مردگان تهرانی خانه دارند، مرگ بود؛ وقتی تن های سوخته و استخوان های جداشده آتش نشان های شهید را آوردند و گفتند: شناسایی کنید. آنها گفتند شناسایی کنید و آن 9 نفر دست به کار شدند؛ 9 پزشکِ پزشکی قانونی استان تهران که دو هفته نخوابیده بودند و حالا کم کم داشت آماده باش شبانه روزی شان تمام می شد. و چه چیز سخت تر از باز کردن لباس های آتش نشان هایی که هیچ ازشان نمانده بود؟ وقتی زیپ لباس هایشان را باز می کردیم، اسکلت ها و گوشت های پخته شان می ریخت. جمجمه هایشان هم کاملا از بین رفته بود ولی پودر نشده بود. یک سری دیگر هم از همان اول که آوردند، استخوان بودند. و چه چیز سهمناک تر از دیدن تن های تکه تکه آتش نشان های ناجی پلاسکو، بعد از آن همه سروصدا، بعد از شنیدن شیون تازه عروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترین شان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختی ها هم بود که بغض 15ساله عباس ساداتیِ 50ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشم های زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از روزهایی می گوید که شبانه روز آماده باش بود و وقتی یکی، یکی اجساد آتش نشان ها را برای شناسایی آوردند، اشک، گلوله سهمناکی شد که ریز ریز و پنهانی از چشم های دنیادیده اش به بیرون پرتاب شد. درست است که ما به این کار عادت کرده ایم ولی باز هم خیلی وقت ها موقع کار، احساساتی می شویم و گریه می کنیم. مثلا این حادثه پلاسکو خیلی ما را ناراحت کرد؛ اصلا قبل این که جسدها را ببینیم، اشک ما را درآورده بود. نمی دانم چه مظلومیتی در این بچه ها بود که قبل از این که بدن هایشان پیدا شود، اشک همه را درآورد؛ شاید مظلوم بودنشان و این که از قشر ضعیفند و همیشه با مردمند. حادثه حله و قطار هم ما را بسیار ناراحت کرد. عباس ساداتی یکی از قدیمی ترین هاست؛ یکی از شناخته شده ترین پزشکان سالن تشریح، آن جا که به قول خودش، هر روز کالبد دست کم 30 مرده را می گشایند، در جست وجوی یافتن حقیقت، برای زبانِ دفاع شدنِ بی زبان های دست از دنیاکوتاه. آن روزهایی هم که آتش نشان های معروف تهرانی را می آوردند تا نامشان مشخص شود و هویتشان، دکتر ساداتی مثل همیشه خط مقدم بود، با بغضی سنگین در گلو و زبانی آرام بخش برای هشت دکتر سالن تشریح و تکنیسین های سالن که خودشان به آنها پروسکتور می گویند. چند روز اول منتظر بودیم که جسدی نیاوردند. بعد از آن من یک شب این جا کشیک بودم که یک نفر را آوردند و خود بازپرس کشیک هم آمده بود. موقعی که آمد، داشت تلوتلو می خورد. می گفت چند روز است که نخوابیده ام ولی می خواهم ببینم زمان مرگ این فرد کِی بوده است. اجساد اولیه ای که آوردند همان هایی بودند که می گفتند در موتورخانه گیر کرده بودند. درست است؟ درباره زمان مرگ آنها حرف و حدیث های زیادی بود. بله، اما زمان مرگ با همان زمان وقوع حادثه جور درمی آمد، چون فاسد شده بودند. آنها همان روز اول فوت کرده بودند. یک وقت سنگ به سر آدم می خورد و درجا می میرد، یک وقت زلزله می آید و زیر آوار، جایی هست که بتواند پناه بگیرد و برای یکی، دو ساعت زنده باشد ولی در مورد پلاسکو، بعضی از این افراد جا در جا مرده بودند و بعضی دیگر هم که جا در جا نمرده بودند، بعد از چند ساعت فوت کردند، در همان روز حادثه؛ یعنی این طور نبود که دو، سه روز کسی زنده مانده باشد. ما اجساد را دیدیم، آنها فساد نعشی داشتند و بررسی هایمان نشان داد که روز حادثه فوت کرده بودند. ساعت مرگشان دقیقا به همان روز می خورد. بقیه را هم که روزهای بعد آوردند، بدنشان متلاشی شده بود و از آنها دی ان ای گرفتیم. آمار فوت شده ها هم همانی بود که مراجع قضائی اعلام کردند. نفر آخری را هم که آوردند و گفتند کارگر بوده، من خودم دیدم، اعضای بدنش کاملا متلاشی شده بود. و غم یادآوری، لبخند گشاده و ملایم ساداتی را چنگ می زند و قورت می دهد: تمام فیلم های پلاسکو را در تلفن همراهم ذخیره کرده بودم؛ آن آتش نشانی که در پنجره بود، نتوانسته بود وارد سبد نجات شود و فوت کرد. جمجمه او شکسته بود و ما سرش را دوباره درست کردیم. فیلم او را در گوشی ام داشتم، می گفتند یکی، دو ماه مانده بود تا خدمتش تمام شود، خب، این برای ما خیلی ناراحت کننده بود. مرده ها نقش اول زندگی دکتر ساداتی اند؛ زندگی کسی که از نگهبان های ساختمان پزشکی قانونی در کهریزک که بامعنا به بهشت زهرا چسبیده است تا منشی ها و حراست و تکنیسین ها، او را زبان گویای تاریخ پزشکی قانونی می دانند. حالا هم او که در یک صبح سرد و بعد از یک شب تا صبح شیفت، نشسته در اتاقش و با صورتی خندان و بشاش، از روزهای پرتلاطم حادثه پلاسکو می گوید، اشاره اش مدام به نقش مرده ها در زندگی اش است، در کارش و روحیه اش: خب، لحظاتی هست که کم می آورم و حتی می زنم زیر گریه. مثلا در قضیه حادثه حله باز توانستم خودم را جمع و جور کنم با این که حدود 40–50 نفر را این جا آوردند که بدن هایشان متلاشی شده بود، ولی در حادثه پلاسکو گریه کردم، به نظرم این آتش نشان ها هیچ فرقی با شهدای غواص ندارند با این فرق که شهدای غواص می دانستند که دارند به سمت شهادت می روند ولی این بنده خداها نمی دانستند که قرار است بمیرند و آن روز با بقیه روزها فرق می کند. آنها بیرون آمده بودند و باز به داخل ساختمان رفتند تا مردم را نجات دهند. بعد از پلاسکو، من خودم را بارها جای خانواده های آتش نشانان قرار می دادم و گریه می کردم تا خودم را خالی کنم. من خانواده های آنها را می دیدم که برگه به دست در راهروهای این جا می رفتند و می آمدند و گریه می کردند. گریه خیلی خوب است، خیلی بد است که می گویند مردها نباید گریه کنند، آدم هایی که گریه نمی کنند، یک دفعه می ترکند. و اینجاست که زنگ قدیمی تلفن اتاق رنگ و رورفته معاون سالن تشریح، حس او را به هم می ریزد؛ صحبت از یک جسد یخ زده است، جسدی که آن را از خارج کشور آورده اند و گذاشته اند بدنش نرم و جواز برایش صادر شود و حالا این دکتر ساداتی است که باید مهر دفن شدن او را برای زیر خاک منتظر پذیرنده گورستان بزند پایین پرونده اش. جواز مرگ صادرکردن برای مرده ها سال هاست در سرنوشت اوست؛ مثل سرنوشت محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح پزشکی قانونی که وقتی پیراهن سفید دکتری اش را می پوشد و جا می گیرد پشت میز رنگ و رورفته اتاقش، دستی به چال چونه ته ریش دارش می کشد و حرف هایش را مثل معاونش از پلاسکو شروع می کند؛ از آن روزها که سخت ترین شدند در یادش برای سال های سال. اولین آتش نشانی که آمد از بیمارستان مطهری به این جا منتقل شد و قابل شناسایی بود؛ چون چهره اش سالم مانده بود. هر چه یافتن پیکرها با تأخیر اتفاق افتاد، شناسایی از طریق چهره ها سخت تر شد. شناختن کسانی که در روزهای اول از زیر آوار پیدا شدند، از چهره راحت تر بود ولی بعد از آن به دلیل حجم آوار و میزان حرارت، دیگر پیکرها از روی ظاهر قابل شناسایی نبودند. البته متعلقاتی اطرافشان بود ولی مشخص نبود که مال آن شخص باشد. با آن وضعیت، ما برای این که ضریب اطمینان را بالا ببریم، آزمایش دی ان ای انجام دادیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که در این حوادث دسته جمعی، حضور پزشکی قانونی در صحنه الزامی است؛ در صورتی که در مدیریت بحران ما چندان نقش پزشکی قانونی را در آن مرحله پررنگ نمی بینند، یعنی فکر می کنند که خب ما پیکرها را پیدا می کنیم و بعد می فرستیم که شما بقیه کارها را انجام دهید. آمار جانباخته ها همانی بود که اعلام شد؟ بله، 16 آتش نشان بودند که شناسایی شدند؛ 5 تا هم جانباخته غیرآتش نشان؛ کلا 21 نفر. هنوز هم از بین نخاله ها قطعات و تکه های اجساد را برای شما می فرستند؟ بله، برای ما می فرستند و ما هم می فرستیم آزمایش ژنتیک، هنوز جواب قطعی به دست ما نرسیده است. آمار ما همان آمار قبلی است. یعنی در نخاله ها کسی پیدا نشده است؟ مثلا آن نگهبان؟ آن نگهبان، پنجمی بود که پیدا کردند. مابقی که برای ما فرستادند، قطعات استخوان کوچک و بزرگ بود که هنوز جواب قطعی آنها نیامده است. از نگهبان هم قطعاتی از بدنش به این جا آمد؟ یک پیکر نیمه کامل بود، با آزمایش ژنتیک تطبیق دادیم و احراز هویت قطعی انجام شد. آن روزها همه پزشکان و تکنیسین های پزشکی قانونی استان تهران در ساختمان کهریزک هر دقیقه منتظر بودند که کسی را بیاورند برای شناسایی، تا جوابی داشته باشند برای گفتن به خانواده های چشم انتظارشان؛ محبوبه عسگری 42ساله، زن تر و فرز و باتجربه کادر پزشکی هم یکی از آنها بود. او یکی از سه زنی است که در کادر پزشکان پزشکی قانونی کار می کند و حالا با ناخن های لاک زده و صورتی ریز و قشنگ و با پلک هایی که خستگی شیفت از شب تا صبح دیروز، آنها را با شیب ملایمی روی حدقه هایش چشمش انداخته، از نیمه دوم امسال می گوید که یکی از سخت ترین تجربه های کاری اش بود؛ نمونه اش همین حادثه پلاسکو. او یکی از شناسندگان آتش نشان های شهید و سوخته بود. مرگ آتش نشان ها خیلی ها را جریحه دار کرد، همه آماده باش بودند. در سالن تشریح بالای سر آنها بودم و با همکارانم، جواز دفن می دادیم، خیلی تأسف آور بود. لباس های آتش نشان ها نسوخته بود ولی وقتی آنها را باز می کردیم، فکر می کردیم که جسد سالم است، در حالی که کامل از بین رفته بود، برخی تبدیل به استخوان شده بود. و حال و روز او هم آن روزها مثل بیشتر همکارهایش بود. خب خیلی تأثیر منفی روی ما می گذاشت، خیلی متأثر می شدم اما با دقت هر چه تمام تر، برای تعیین دی ان ای، کارشان را انجام دادیم، فرستادیم برای بخش دی ان ای، پیگیری های لازم انجام شد، کالبدشکافی خوب انجام شد و حنجره ها را خوب نگاه کردیم آنهایی که عضله مانده بود و استخوان هایی که سالم بود به دی ان ای فرستادیم. به هر حال مردم منتظر بودند و چشمشان به نظر ما. این که آن روزها می گفتند بدن هایشان به پودر تبدیل شده بود، درست نبود؟ نه پودر نشده بودند ولی بعضی استخوان ها به طور شدیدی از بین رفته بود به طوری که فقط قسمت هایی از استخوان مانده بود. برای بعضی دیگر هم حرارت زیاد، باعث شده بود فساد اتفاق بیفتد. مهم ترین فاکتور فساد جسد، حرارت بالاست، چون حرارت محیط بالا بود، میکروب هایی که باعث فساد می شوند، در داخل ریه و روده بزرگ هستند و شروع به فعالیت می کنند. در روز تشییع جنازه، حستان چطور بود، وقتی دیدی که آن جمعیت زیاد به بدرقه آنها آمده بودند. آن روز این جا غم عجیبی داشت. اسامی شان را که اعلام می کردند، مدام با خودم می گفتم اینها را از زیر دست ما با آن وضعیت بردند، آنها را ما شناسایی کردیم، من همه شان را دیدم. و دنبال حرف های محبوبه عسگری را نیکو دهقانی زاده ، دیگر پزشک زنی که جزو اصلی ترین شناسندگان اجساد در پزشکی قانونی است، پی می گیرد؛ زنی با صورتی تپل، چشم هایی روشن و با تجربه و صدایی نازک که حس، اولین نکته بیرونی آن است. او تازه از سالن تشریح آمده با دستکشی سفید روی دست های گوشتالو و ماسکی سفیدتر که به اعتقاد همکارهایش عبور می دهد میکروب هایی را که باید سدشان شود؛ تا بیاید دستکش ها را دربیاورد و امضاهای لازم را برای اجساد تر و تازه امروز بنشاند پایین پرونده های سبز، فرصت، خودش را نشان می دهد برای حرف زدن درباره آن روزهای خون و آتش: من جزو کسانی بودم که آن روزها از این ماجرا خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم؛ خیلی، خیلی، خیلی. واقعا خیلی. این ماجرا خیلی فرق می کرد. یادم است سقوط هواپیمای آنتونوف که اتفاق افتاد هم همین حال را داشتم. همه جسدهایی را که بررسی می کردم، با خودم می گفتم که خب هر کدام اینها عازم جایی بوده اند و حالا این جا خوابیده اند؛ مدام گریه می کردم. برای پلاسکو هم در خود سالن تشریح گریه می کردم. همکارها خودشان را کنترل می کردند ولی من همین طور کار می کردم و حین کار گریه می کردم. موقع در سالن تشریح کارکردن، وقتی بدانی که آن ماجرا یک اتفاق بولد است، خب برایت خیلی تأثیرگذار است. در آن چند روز عکس هایشان را دیده بودیم و وقتی آنها را برای شناسایی آوردند، خیلی سخت بود، واقعا سخت بود. وقتی جسد به سالن تشریح می آید، نباید وارد حواشی آن بشوی، این که بستگانش چه کسانی بوده و چه اتفاقی افتاده است، وگرنه خیلی اذیت می شوی. روز تشییع آتش نشان ها این حس را داشتم که اینهایی که با آن شکوه روی دست مردم تشییع می شدند، ما بالای سرشان بودیم و تشخیص شان دادیم. خیلی حس عجیبی بود. اما مرگ، چطور خودش را به آنها نشان می دهد، وقتی که هر روز. . . گرداگرد آنها را مردگانی زیبا فراگرفته اند آنها 9 نفرند؛ با حدود 20 نفر دستیار که مسئول اصلی شکافتن بدن مرده هایند؛ با گله ای همیشگی که چرا همه فکر می کنند ما بدن های اجساد را تکه و پاره می کنیم؟ آنها 9 نفرند با ماهی حدود سه تا چهار میلیون حقوق و یک دنیا سختی؛ 9 نفر و دستیارانی که در طول سال، 10 تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد را در سالن تشریح پزشکی قانونی تهران بررسی می کنند. هیچ کدام از پزشکان پزشکی قانونی را سرنوشت به سالن تشریح نکشاند؛ همه شان انتخاب کردند. مثل دکتر ساداتی که هر چند عجیب ولی انتخابش درنهایت کارکردن با مرده ها شد: این را شنیده اید که می گویند هر کس از چیزی بدش بیاید، ناخودآگاه به سمتش می رود؟ من بچه که بودم و حتی بزرگتر که شدم، مدرسه ام را یک بار به این دلیل که کنار بیمارستان بود، عوض کردم؛ یک بار به این دلیل که کنار قبرستان بود و جالب است که اگر یک بار در خیابانی بودم که تابوت و جنازه ای را از آن می بردند، من دیگر از آن خیابان رد نمی شدم. اما زندگی هر روز، مرحله ای را جلوی پای آدم ها می گذارد که خودشان فکرش را هم نمی کنند. در زمان پزشکی عمومی، با وجود همه اینها باز هم وقتی یک جسد را در بیمارستان می دیدم، خیلی کمتر تحت تأثیر قرار می گرفتم تا مثلا وقتی در قبرستان می دیدم که تابوتی را می بردند، حسش کاملا متفاوت بود ولی وقتی وارد پزشکی قانونی شدم، همان ماه اول وارد تالار تشریح شدم. جسد هم انواع و اقسام داشت؛ یک وقت هایی جسد تر و تمیز است، ولی جسد فاسد، جسدی که زیر خاک بوده آن را درآورده اند و برخورد خانواده ها و مسائل احساسی هم مطرح بود؛ اینها مسائلی بود که اوایلش روبه رو شدن با آنها سخت بود و کم کم به آن خو گرفتم. او یادش می آید آن اول که در تالار تشریح پارک شهر کار می کرد، همکار آذری زبانش همیشه حرف شیرینی به او می زد: او به من می گفت دکتر ساداتی از مرده ها نترس، از زنده ها بترس؛ می گفت امروز داشتم می آمدم در اتوبوس مردم داشتند من را له می کردند، این مرده ها که کاری به کار ما ندارند. این جمله او برای من قشنگ بود، دیدم واقعا راست می گوید و مرده هایی که ما با آنها کار می کنیم، بی ضررترین و بی خطرترین آدم ها هستند ولی به هر حال این کار سخت است، آلودگی و بیماری دارد ولی باز هم بیماری هایی که از طرف آدم های زنده ما را تهدید می کند، خطرشان خیلی بیشتر از این مرده های بی آزار است. منظور از بیماری ها، اچ آی وی و هپاتیت و سل ریوی است، کافی است زمان خونگیری سوزن به دست ما فرو برود، این موضوع ما را خیلی تهدید می کند. همه اش اما این انواع و اقسام بیماری ها نیست؛ ساداتی از تجربه هایی می گوید که در این سال ها، زندگی او را پر و پرتر کرده است؛ تجربه هایی خاص از مرگ: فقط این حوادث جمعی نیستند که ما را ناراحت می کنند؛ مثلا من معمولا شب های سال تحویل این جا کشیک هستم. آن لحظه ای که عید می شود و مثلا پدری می آید که نیم ساعت پیش بچه هایش تصادف کرده اند و دو سه تایی با هم مرده اند، نمی توانید تصورش را کنید که چقدر برای ما سخت است. همین الان هم که دارم درباره اش صحبت می کنم، بغض کرده ام یا مثلا نیم ساعت مانده به سال تحویل، جسد یک پیک موتوری را می آورند که چیزی را جایی می برده تا خرج زن و بچه اش را دربیاورد و حالا با مغز ترکیده در تصادف، او را برای شناسایی می آورند؛ خب اینها ما را خیلی اذیت می کند. و راست می گوید، بغض مانعی می شود برای ادامه دادن. یا مثلا صبح های زود می آییم و می بینیم که یک کارگر شهرداری یا سوپوری را که در خیابان ها کار می کنند با همان لباس کارشان آورده اند، چون در خیابان ماشین به آنها زده و کشته شده اند. کلا سوپورها به دلیل این که لباس شبرنگ تنشان است، کمتر دقت می کنند و فکر می کنند راننده ها آنها را می بینند ولی راننده ها خیلی راحت آنها را می زنند. خیلی وقت ها صبح ها در راه سازمان، ما آنها را می بینیم که خیابان ها را تمیز می کنند و بعد دو ساعت می بینیم که جسدشان را با همان لباس کارشان آورده اند. خب اینها ما را ناراحت می کند. کاش به آنها آموزشی داده شود، چون خیلی بی محابا در خیابان کار می کنند. این حرف همه کسانی است که در سالن تشریح پزشکی قانونی کار می کنند؛ نگاه مردم به آنها، ترسشان، کلیشه های معمولی که سال هاست با آنها دست به گریبانند و احتیاط های افراطی که سبک زندگی شان شده؛ محبوبه عسگری ، یکی از سه پزشک زن سالن تشریح هم سال هاست درگیر این حرف هاست. مردم از ما می پرسند از مرده ها نمی ترسید؟ نام پزشکی قانونی که می آید، همه فکر می کنند یک جسد روی دست ماست. اما واقعیت این نیست، من کمیسیون پزشکی برای قصور پزشکی می روم، فوت هایی که در بیمارستان ها رخ می دهد یا درصد ارش و دیه که انجام می شود، آن جا دیگر مرده ای وجود ندارد. به عنوان پزشک جنایی و قتل اگر باشد، سر صحنه فوت می رویم، این جا موارد خاصی می آورند، گلوله خوردگی و چاقوخوردگی یا در مراکز نگهداری می شوند یا از سالمندان و... علت فوت آنها را هم تعیین می کنیم. 5 درصد کار پزشکی قانونی تشریح است. اگر بروید در معاینات، آنها اصلا تشریح نمی بینند، ارش و دیه می بینند، کسی که در کمیسیون کار می کنند، اصلا جسد نمی بیند. شما این جا فقط روی زنان کار می کنید؟ نه؛ در سالن تشریح من فقط روی زن ها کار نمی کنم. مردها هم خانم ها را می بینند ولی اگر خانم جوان باشد، ممکن است خانم ها ببینند، باید نمونه برداری از واژن انجام شود. تعداد زنانی که این جا می آورند نسبت به مردان کمتر است؟ مردان بیشتر هستند چون حادثه کار بیشتر برای مردان است. اوردوز بیشتر مربوط به آقایان است یا سکته های قلبی. خودکشی های اگرسیو، بیشتر برای مردهاست و.... خیلی ها ممکن است تا متوجه شوند شغل تان این است، فکر کنند که تأثیر این کار روی زندگی شما چه می تواند باشد؟ من بابت هر یک موردی که می بینم ناراحت می شوم مثلا جوانها را که می بینم، قتل و گلوله ای. نگرانی در من ایجاد می شود، اما این که هیچ حقی ضایع نشود، قتلی صورت گرفته، وضعیتی ایجاد شده، این که این قتل بوده یا خودکشی و... برای من مهم است که حقش ضایع نشود. وقتی استراحت می کنم یا در خواب، می فهمم که این کار رویم تأثیر می گذارد، در خانه که به این مسأله فکر می کنم، احساس می کنم چه تصادف سختی بود یا مثلا در برنامه های تلگرام می بینم، کسی که خودکشی کرده، همه ابراز تأسف می کنند، من آن روز آن جسد را دیده ام اما نمی توانم حرف بزنم، چون اینها اسرار پزشکی به شمار می رود. در خانه هم کسی از من سوالی نمی پرسد، عادتشان دادم. امروز چند تا جسد دیده اید؟ من دیشب کشیک بودم، امروز از ساعت 6:30 تا 8، 10 تا جسد دیدم. دیروز هم سر یک صحنه احتمال قتل رفتم، هم بیمارستان رفتم و هم خانه رفتم صحنه دیدم، نمونه های بیمارستان را هم دیدم، یک سری موارد در خیابان آمده بودند، مجهول الهویه آورده بودند، آن را هم دیدم. بررسی هر جسد حدودا چقدر طول می کشد تا کار تمام شود؟ بستگی به کیس دارد، اگر مورد جراحی باشد، ممکن است یک ساعت هم طول بکشد، اگر گلوله خورده باشد باید سر تا پایش را عکس بگیرم که ببینم آثار گلوله وجود دارد یا ندارد. و در میان همه این تجربه های معمول، دیدن کدام مرده برای آنها خاص تر از همیشه بوده است؟ چرا که... مرگ، مسخی است دردناک در کوچه های شایعه برای من دیدن جسد یک بچه بسیار سخت است. بارها شده که حتی گریه کرده ام و هیچ وقت برایم عادی نمی شود. مرگ هیچ وقت برای ما عادی نمی شود، درست است که کارمان است ولی نه، آن ترومایی که باید در روح و روان و جسم ما بگذارد، می گذارد. آن حالت محتاط بودن و... را در ما ایجاد می کند؛ مثلا من همیشه نگرانم که برای اطرافیانم و فرزندانم نگرانم. اینها حرف های نیکو دهقانی زاده است؛ دیگر پزشکی که می نشیند به گفتن خاطره های جور و واجورش در این سال های گشایندگی کالبد. مثلا یک پرونده داشتم، موقعی که یزد کار می کردم. از طبس پزشکمان زنگ زد گفت جسدی در خیابان افتاده بوده، تصادفی و له و لورده، گفت خانم دکتر جوازش را بدهم؟ من همیشه در ذهنم این بود که باید به این نوع جسدها خیلی حواست جمع باشد چون ممکن است او را به قتل رسانده و برای اختفای موضوع، او را به حالت تصادف در خیابان رها کرده باشند. خلاصه به دکتر گفتم ببین اگر علایم زمان حیات دارد و واقعا تصادفی است، جوازش را بده، اگرنه به هیچ وجه. گفت دادستان خیلی اصرار دارد که جوازش را صادر کنیم، خلاصه فردایش جسد را فرستادند مرکز و رفتم بررسی کردم، هیچی از جسد نمانده بود یعنی نمی شد فهمید سرش کجاست و تنش کجا، به همکارها هم گفتم و آنها گفتند تصادفی است. بعدش به پروسکتورمان که جسد را باز می کند، گفتم پشتش سه تا سوراخ کوچک است، گفتم پشتش را باز کن، سوآپ زدیم دیدیم رفت تا قفسه سینه، گفتم وای خاک عالم، یک وقت این گلوله نباشد؟ بعدش فرستادیمش رادیولوژی، دیدیم گلوله است. بعدش همکارم گفت واقعا که تو شوالیه ای، چطوری فهمیدی؟ اینها ولی همه خاطره های خاص نیستند؛ جالب ترین خاطره ها را شاید دکتر ساداتی، معاون سالن تشریح می گوید با آن شوقی که برای گفتن و گفتن دارد: اجساد هنرمندان و ورزشکاران بارها شده که به این جا منتقل شده؛ مثلا اولادی و خدابیامرز هادی نوروزی را که بازیکنان پرسپولس بودند، برای کالبدشکافی این جا آوردند. من پرسپولیس دوآتشه ام، خودم بالای سر اولادی بودم موقع کالبدشکافی. روزی هم که هادی نوروزی فوت کرد، من شیفت بودم، زنگ زدم به بچه ها گفتم برای هادی خیلی مواظب باشند. مثلا همین اولادی را خودم کالبدگشایی کردم. بچه مازندران بود و من هم بچه مازندرانم و وقتی دیدم پدرش در برنامه 90 صحبت و گریه می کرد، یک ساعت گریه کردم. ما خیلی از این هنرمندان را می شناسیم و اجسادشان را می آورند و ما بررسی شان می کنیم. و حالا نوبت گفتن از تلخ ترین خاطره است: ما این جا همکاری داشتیم که پنجشنبه ها می آمد و به ما کمک می کرد. یک روز صبح که آمدم سر کار، دیدم یک پرونده ای آمده و اسم همین آقا که همکارمان بود روی آن است، به خودم گفتم حتما اشتباه است یا اسمش شبیه همکارمان است ولی بعد یکی از همکارها گفت که همان است و دستور قضائی بر کالبدگشایی بود. هیچ کس حاضر نبود که کار را انجام دهد، خلاصه همه کنار کشیدند و رئیس تالار گفت دکتر ساداتی شما سابقه ات از همه بیشتر است، شما زحمت را بکش. دلیل مرگش عارضه قلبی بود و خب آن روز خیلی به من سخت گذشت. این روز و شب های سخت اما کم نیستند: شب هایی که این جا کشیک هستیم، صبح ساعت 6 که از خواب بیدار می شویم، وارد سالنی می شویم که حدود 30 جسد را کنار هم خوابانده اند؛ شما حساب کن بیشتر صبح های ما این طوری شروع می شود. این اجساد هم انواع و اقسام دارند؛ مثلا یکی را می بینی با کت و شلوار و کراوات روی تخت است، بعد می بینیم که مثلا با کیف سامسونت در فرودگاه بوده و داشته می رفته خارج کشور اما سکته کرده و مرده است. این جا به ما آموخته است که زندگی واقعا همین است؛ طرف با کت و شلوار و آمال و آرزو دارد می رود مثلا سواحل بارسلونا، یک دفعه سر از پزشکی قانونی درمی آورد یا مثلا یک بار استاد دانشگاه خودمان را که 70سالش بود در سالن تشریح دیدیم و یکی، دو نفر از پزشکانمان تا ظهر در شوک بودند. و آخرین حرف ها از زبان محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح است. او از اجساد مجهول الهویه می گوید و مومیایی کردن بعضی از آنها. تعداد اجساد مجهول الهویه زیاد است؟ تعدادشان خیلی زیاد نیست. شاید در روز، متوسط دو تا سه نفر باشند که ممکن است فردی در اماکن عمومی فوت کرده باشد و کارت هویت همراهش نباشد. این جا کاری که انجام می شود عکس و فیلم گرفته می شود. با هماهنگی با پلیس آگاهی داریم این عکس ها را در اختیار آنها قرار می دهیم. کسی که گمشده ای دارد، اول به پلیس مراجعه می کند. پزشکی قانونی روالش این است که اگر بخواهد عکس های ما را ببیند باید از مراجع انتظامی و قضائی نامه ای داشته باشند. به همین دلیل افراد ابتدا به کلانتری و آگاهی مراجعه کنند و آن جا عکس ها را به خانواده نشان می دهند و بعد ما در جریان قرار می گیریم. با این روند، 90 درصد افراد مجهول الهویه هویت دار می شوند. آنهایی که نمی شوند، با هماهنگی قوه قضائیه دفن می شوند، البته اینها طی یکی، دو ماه شناسایی می شوند. در ماه مشخص است که چه تعداد اصلا شناسایی نمی شوند؟ شاید زیر 10 نفر باشند. جای خاصی این اجساد را دفن می کنند؟ احتمالا؛ ما در تهران این اجساد را به بهشت زهرا منتقل می کنیم. چون به هرحال هم سردخانه ما محدودیت دارد و هم این که جسد بعد از مدتی فاسد می شود. سردخانه نقش کُند کردن فساد جسد را دارد نه متوقف کردن آن. جسدی که سه روزه فاسد می شود، در سردخانه دو هفته ای فاسد می شود. ما نمونه برداری و مستندسازی می کنیم. بعد از دستور قضائی جسد دفن می شود، مثلا بعد از 6 ماه اگر خانواده آمدند، ما با نمونه برداری که کردیم، مطابقت می دهیم و به این ترتیب جسد هویت دار می شود. درخواست مومیایی کردن جسد هم می شود؟ معمولا از طرف چه کسانی و چقدر هزینه اش می شود؟ مومیایی کردن اجساد، برای اجسادی است که از کشور خارج می شوند، چون اینها باید در هواپیما قرار گیرند. دلیل این کار هم جلوگیری از فاسد شدن جسد و انتقال بیماری است. این کار را ما با درخواست اولیای دم با مواد تثبیت کننده ای انجام می دهیم که مانع از فساد جسد می شود. چون به هرحال این جسد قرار است در بار مسافر و داخل هواپیما قرار گیرد، هزینه آن هم براساس تعرفه های دولتی که مصوب قوه قضائیه است، تعیین می شود. هزینه آن چقدر است؟ الان فکر می کنم حدود دو میلیون تومان است. درِ بزرگ و سفید پزشکی قانونی نزدیک ظهر بسته می شود؛ با سروصدایی که به صدای خودرو بزرگ حمل اجساد درمی آمیزد، خودرو بزرگی که بدن های امروز را آورده برای پزشک های منتظر تا شناسایی شوند، دلیل مرگشان مشخص شود و... و آنها زبانی بشوند برای بی زبان ها، در برزخ مرده ها. مهمترین نکات حرف های پزشکان تالار تشریح به گفته این پزشکان بیشتر پیکرهای آتش نشانان حادثه پلاسکو به کلی از بین رفته و از آنها تنها قطعاتی باقی مانده بود پزشکان سالن تشریح پزشکی قانونی می گویند همه زیرآوارماندگان حادثه پلاسکو همان روز اول جانشان را از دست داده بودند در طول سال، 10 هزار تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد برای بررسی به سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می آیند در حال حاضر در پزشکی قانونی استان تهران 9 پزشک، مسئول شناسایی و تشخیص علت مرگ اجسادند از این 9 پزشک، 6 نفر مرد و 3 نفر زن هستند پزشکان پزشکی قانونی هرماه بین سه تا چهار میلیون تومان حقوق می گیرند بر اساس عرف پزشکی قانونی، حوادثی که بالای 12 کشته داشته باشند، حوادث بحرانی اند هرماه حدود 10 جسد مجهول الهویه وارد سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می شوند معمولا هویت 90 درصد اجساد مجهول الهویه تهرانی مشخص می شود هزینه مومیایی کردن اجساد برای خروج از کشور دو میلیون تومان است منبع:روزنامه ی شهروند ...
درد پشت اتاق های خالی از تجهیزات پزشکی بیمارستان ها
سازمان و همراهی نمایندگان مجلس محقق شد. تاج الدین با اشاره به پیشنهادات متعدد کمیسیون های مختلف مجلس شورای اسلامی درباره احکام برنامه سال آینده با موضوع تأمین اجتماعی گفت: در این پیشنهادات، موارد نگران کننده ای نیز وجود داشت که با تعامل نمایندگان خانه ملت، حوزه های حقوقی و امور مجلس و سایر حوزه های سازمان، هیچ کدام از آنها تصویب نشدند. معاون حقوقی و امور مجلس سازمان تأمین اجتماعی با بیان اینکه در بودجه سال آینده مثل بودجه سال های اخیر، هیچ مورد آسیب زایی به منافع بیمه شدگان وجود ندارد، گفت: این شرایط، فرصت هایی را برای ارتقای خدمات و کسب رضایتمندی ذی نفعان این سازمان خلق می کند. ...
امضای تفاهم نامه 3 جانبه محیط زیست، وزارت اقتصاد و دفاتر پیشخوان دولت/ نیمه خرداد 96 تمام مجوزهای محیط ...
به گزارش خبرگزاری برنا ، سید محمد مجابی، معاون توسعه مدیریت، حقوقی و امور مجلس سازمان حفاظت محیط زیست با بیان اینکه امضاء تفاهم نامه 3 جانبه این سازمان با وزارت اقتصاد و دفاتر پیشخوان دولت در راستای اجرای دولت الکترونیک بسیار با اهمیت است، گفت: به لحاظ حقوق شهروندی و منشور حقوق شهروندی باید در حوزه کار کارمندی، شفاف سازی و ایجاد امکان پیگیری وجود دارد و نخستین اثر چنین اقدامی همین شفاف سازی است ...
نظارت بر انتخابات شوراها مصیبت است
بدهند تا اگر کارهایی شده مردم خوشحال شوند که حرف های رهبر انقلاب زمین نمانده است اما اگر عمل و اقدامی نشده از مردم عذرخواهی کنند. رئیس مجلس خبرگان در بخش دیگری از سخنان خود به انتخابات آتی اشاره کرد و گفت: ما با انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات شورای شهر مواجه هستیم متاسفانه نظارت در انتخابات شورای شهر حساب و کتاب ندارد و صلاحیت ها به خوبی رسیدگی نمی شود و 400 هزار نفر در انتخابات (شورای ...