سایر منابع:
سایر خبرها
شیفته مار یک مرتاض شدم و بوسیدمش!
...> حالا مرغ و خروس قابل قبول است ولی الاغ...! بله. همان طور که گفتم، من عاشق حیوانات بودم. یک بار پول هایم را جمع کردم و رفتم 6 تا گوسفند و بره گرفتم. پدرم یکروز که وارد حیاط خانه شد با دیدن این همه گوسفند و بز به شدت عصبانی شد و من را دعوا کرد که چرا این کار را کرده ام. ولی این مساله چیزی از علاقه من کم نکرد به طوری که گشتم و گشتم و چوپانی را پیدا کردم تا از گوسفندهایم نگهداری کند ...
بنیاد در آینه مطبوعات
رفت تا اینکه سال66 در عملیات نصر در منطقه مریوان مفقود الاثر شد. � و شما چه زمانی فهمیدید که ایشان به شهادت رسیده اند؟ حقیقتا هیچ وقت باور نکردم و دلم نخواست قبول کنم که شهید شده است. همیشه فکر می کردم در زندان های عراق اسیر شده است. به همه گفته بودم علی، من را تنها نمی گذارد. به همین دلیل برایش خواستگاری می رفتم و هر دختری را که به چشمم خوب و نجیب می آمد، برای پسرم نشان می کردم. ...
گفت و گو با احمد پژمان، خالق زیبایی های سخت
. چی شد که شما دیورتیمنتو نوشتید؟ یک شب به کنسرت گروه زهی پارسیان رفته بودم. گروه خوبی هم بودند. آیدین احمدی نژاد از من خواست تا قطعه ای برای آنها بنویسم. با خودم گفتم من هیچ وقت موسیقی را بدون سفارش نساختم، این یکی را برای خودم بسازم. اپرا، باله و... و هرچه نوشته ام همیشه سفارش گرفت ام. البته این کار هم در واقع به شکلی سفارش بود! کار را نوشتم و به آنها ارائه دادم. در ...
از خبر پدر شدن رامبد جوان تا وعده آغاز دوباره حالا خورشید/ پاسخ علیخانی به انتقاد میلاد دخانچی!
نود متفاوت است. داریوش فرضیایی در قسمت دوم برنامه حاضر شد و در باره برنامه گل و بلبل عنوان کرد: گروه ما در این سال ها سعی کرده است به روز کار کند. حتی این روزها به موضوع فضای مجازی در محله گل بلبل می پردازیم. وی ادامه داد: نیاز کودک را باید جدی گرفت و کسانی که برنامه سازی کودک می کنند، نیاز به حمایت جدی دارند. احسان علیخانی همچنین در بخشی از برنامه گفت: ما با همه ...
آینده موسیقی، به سلیقه جوانان وابسته است
، این نگاه اخلاق محوری من در جذب مدرسین جوان، جهت تدریس در آموزشگاه موسیقی ام هم نمود همیشگی داشته است. غیر از ویلن با ساز دیگری هم آشنایی دارید؟ بله با کمانچه هم آشنایی دارم و در سال 1368 به همراه دوستانی چون آقای نعیمی منش قرار بود برای اجرایی به چین بروم اما به دلیل اینکه نظامی بودم نتوانستم اجازه خروج از کشور را بگیرم، البته در مورد کمانچه معتقدم باید کمانچه را با تکنیک ...
وقایع نگاری یک تجربه با هنر و تجربه در اصفهان
هنر و تجربه وقت بگذاریم، چندان مهم نیست. اصلاً چرا باید برنامه ریزی کنیم و بیاییم پای صحبت های کارگردانی بنشینیم که به احترام همة ما علاقه مندان سینما رنج سفر را بر خود هموار کرده و به شهر ما آمده است؟! فیلم گمنامی که مال ما یا یکی از دوستان مان نیست حکایت همان دیگی ست که وقتی برای ما نمی جوشد، بگذار هر چه می خواهد در آن بجوشد! البته هستند انگشت شمار افرادی که آرزوی فیلم سازی ندارند و صرفاً به دلیل ...
رامبد جوان پدر می شود
.... سال گذشته را یادت نرود که چقدر ذوق داشتی و خوشحال بودی که کاندیدا شدی. من اگر جای شما بودم از اینکه کنار نام های بزرگ عرصه اجرا هستم بسیار خوشحال میشدم. من خودم مخاطب جیوه گی بودم و به نظرم نقدت غیرمنصفانه بود. نمیدانم این چیزی که میگویم نفرین است یا دعا اما امیدوارم یک روز به درد من مبتلا بشوی و تهیه کننده شوی تا بدانی این کار چقدر سخت است. من از تو گله دارم اما عادت کردم که گله های خانوادگی ...
شیطان گفت 7 تن را بکش و من.../ پلیس شهریار پس از دومین قتل قاتل را دستگیر کرد
توهم شده، صدایی را می شنیدم که به من می گفت باید افرادی را که در اطرافت هستند، بکشی. اگر آنها را از بین نبری، خودت کشته می شوی. مدام این صدا ها را می شنیدم که قبل از همه باید جان پدر و دوست قدیمی ات را بگیری. این صداها انگار دست بردار نبود. هر روز که می گذشت شدت این صداها بیشتر می شد. صدا از من می خواست برای نجات جان خودم هر چه زودتر دوستم و بعد پدرم را به قتل برسانم. اوایل به این صداها توجهی نمی ...
خلاءهای قانونی پاشنه آشیل برخورد با متصدیان برچسب های غیرقانونی
خانه می افتد تا شاید بتواند به هزار زحمت از شر این برچسب های بظاهر کوچک اما دردسرساز خلاص شود. بر اساس ماده 92 قانون شهرداری ها تبلیغات روی معابر شهر به جز در اماکنی که شهرداری آنها را مجاز شناخته ممنوع است و متخلفان تعدی کننده به حقوق عمومی و قانون محسوب می شوند، اما سودجویی برخی افراد، ضعف آگاهی های شهروندی و از همه مهم تر عدم بازدارندگی این قانون سبب شده تا تخلفات نصب تبلیغات بر پیکره شهر ...
مردانی که تن فروشی می کنند!
خانم مسنی بهم پیشنهاد داد. از آن روز در این کار افتاده ام. فرهاد از 800 هزار تومان به بالا می گیرد. همانطور که قهوه تلخش را می نوشد، ادامه می دهد: هزینه های زندگی ام از زمانی که به این کار مشغول شدم بسیار افزایش یافته است. چون باید به خودم و لباس هایم برسم. او دیگر نمی تواند مثل گذشته زندگی کند به همین دلیل به تن فروشی ادامه می دهد. در آخر با لبخندی می گوید: من زن نیستم که فاحشه خوانده شوم ...
راز تلخ لیلا که در زیر تشک تخت پنهان بود!
که همه در بین اقوام و دوستان و بچه های دانشگاه می دانستند دزد هستم غیر از پدر و مادرم. از کارم ناراضی نبودم. نگاه های دیگران کمی اذیتم می کرد اما دیگر برایم مهم نبود. من این جوری بار آمده بودم. دوستانم را هم تا حدودی مثل خودم کرده بودم. لیلا و شیرین اوایل من را منع می کردند و حتی چند باری هم با من قهر کردند اما بعد از مدتی دیگر خودشان مثل من شده بودند. خوب یا بد را آن زمان نمی دانستم ...
گناه نکردیم که دانشجو شدیم!
تا از آن کتابی که استاد گفته، دست دومش را پیدا کنم. البته با همه این کارها باز هشتم گرو نهم است و آخر ماه من می مانم و جیب خالی و خجالت زدگی از پدرم... تا ترم سه اوضاع همین بود. من تهران درس می خواندم و نه تنها خودم زندگی نمی کردم، بلکه زندگی خانواده ام هم برای تامین من به هم ریخته بود. بالاخره تصمیم گرفتم بروم دنبال یک کار نیمه وقت. خیلی گشتم، نمی گویم هیچ کار خوبی نبود، اتفاقا بود ...
تلویزیون عراق گفته بود حتی ائمه جمعه ایران عازم جبهه شده اند
یک رنگی بود. صبح صدای هلهله و شادی عراقی ها بلند بود. دکتر به اتفاق لطیف دهقان با خوشحالی وصف ناپذیری وارد آسایشگاه شد و گفت: جنگ تمام شد...ایران قطعنامه 598 را پذیرفت! شوکه بودم، غم و اندوه همه وجودم را فرا گرفت. بچه ها با شنیدن این خبر، ناراحت شدند. جنگی که هشت سال قدرت های شرق و غرب، اروپایی ها و کشورهای عربی بر ما تحمیل کرده بودند، علاوه بر آثار زیان بار و ویرانگرش، دستاوردهای ...
پرسش و پاسخ هواداران با هرنان کرسپو؛ هرگز در بین 2 نیمه فینال استانبول جشن نگرفتیم!
دارم اما چیزی که بیشتر به یاد می آورم ایتالیای سال 1982 بود، به ویژه پائولو روسی. تمام آن نسل در آن زمان تحت تاثیر دیگو مارادونا بود، او در سطح دیگری بازی میکرد. من نمیتوانستم مارادونا شوم. در عوض، عاشق گری لینکر شدم. او مثل یک شماره 9 بود [اگرچه لینکر در واقع شماره 10 میپوشید] و عجب بازیکنی بود! او عاشق منطقه پنالتی بود. من همیشه او را تحسین میکردم. همیشه گلهای لینکر در جام جهانی 1986 مکزیک و ...
تمام دارایی شهید همت در یک جعبه مهمات جا می شد
. بخشی از دست او هم قطع شده بود. با توجه به اینکه چند ماه با حاج همت بودم و خاطراتی از او داشتم، دیدن این صحنه برایم سخت بود. از این صحنه عکس گرفتم، اما هیچ وقت منتشر نکردم و هنوز هم این عکس را دارم. روز تشییع پیکر حاج همت، شیخ حسین انصاریان هم برای سخنرانی به مسجد امام(ره) آمد. او حاج همت را می شناخت چون در قلاجه نیز که بودیم به منطقه آمد و چند روزی در آنجا سخنرانی و مداحی کرد، در واقع ارتباط ...
پزشکی زیر سایه تکنولوژی باعث بی اعتمادی مردم می شود
تمام سال هایی که محصل بودم هیچ وقت خاطرم نیست که پدر یا مادرم از من راجع به درسم سوالی کرده باشند یا از نمره هایی که می گرفتم پرسیده باشند. کدام دبستان درس خواندید؟ دبستان ایمان در همان محله شاپور دوره دبستان آنجا بودم. بچه درسخوانی بودید؟ کدام یک از دروس دبستان در شما ایجاد علاقه می کرد؟ روی هم رفته بله، به درس علاقه داشتم و خودم با اشتیاق درس می خواندم. در آن دوره بیشتر ...
ناگفته های 9 سال پرستاری از شهید زنده لرستان
سید را مثال می زدند. وی از محبوبیت آقا سید در بین دوستان و همکارانش گفت: آقا سید در محل کار هم عزیز و دوست داشتنی بود، آقا سید بسیار مؤمن و باشخصیت بودند و برای همه قابل احترام بود. پرستاری از آقا سید برایم شیرین است همسر شهید زنده عنوان می کند من عاشق همسرم بودم حتی باور نمی کردم یک روز تحمل کنم آقا سید مریض باشد، مجروح شدنش برایم سخت بود ولی مجروحیتش را باجان و ...
پیشنهادهایی برای آخر هفته شما
بیرون نمی گذارد؛ فقط هفته ای یک بار به کلوب بولینگ می رود، جایی که در آن همه خیال می کنند او یک پلیس است. وقتی زنی در حوالی محل زندگی آقای ایر به قتل می رسد، سرایدار خانه انگشت اتهام را به سوی او نشانه می گیرد و از این به بعد پلیس چشم از او برنمی دارد و هر روز و هر ساعت تعقیبش می کند. غافل از اینکه تنها گناه آقای ایر این است که یک دل نه صد دل عاشق دختری اشتباه شده است. رمان نامزدی آقای ایر اثر ...
نقش فروشی در قالب اسپانسر - بازیگر
حرفمم این بود که من در محله ای قدیمی در جنوب تهران که پر از معضلات اجتماعی بود بزرگ شده بودم. ولی برادرم من را به سمت هنر و تئاتر سوق داد تا از فضای منفی محله مان دور باشم. اگر این کار را نمی کرد و مرا به تئاتر نمی فرستاد ممکن بود من هم مثل خیلی از بچه های همسن و سالم خلافکار و گردن کلفت می شدم. شاید هم لات و چاقوکش می شدم. اگر نقش هایی که من بازی می کنم باورپذیرند به خاطر این است که ما به ازای این ...
جزئیات کامل برنامه های نوروز 96 مشخص شد
...> * مستند لبخند پنهان فرشته ها * مستند بزرگراه زندگی * برنامه گوشه عافیت 3 روز در هفته * برنامه آشپزی * برنامه محله بهداشت * مستندهای خارجی * برنامه ایرانگرد * برنامه به سلامت * برنامه اکسیر * مستند بهاری * مشاعره سلامت * دهکده تندرستی * ورزش برای همه * گل بهار * میان برنامه خانه تندرستی * میان برنامه سالم بمانیم ...
ماجراهای آقای هیجانی!
... آهای مردم! این منم؛ آقای هیجانی؛ همسایه نزدیک شما و بازیگر قدیمی و فراموش شده شهر و سرزمین تان؛ همان که در سال های نچندان دور، تماشاگران را می خنداند و همواره آنان را به وجد می آورد؛ کسی که به خاطر مشکلات روزگار، هرگز گلایه و گریه نمی کند و همیشه و در هر حالتی، گُل شادی و لبخند بر لب دارد!..." **** آقای"هیجانی" با همه آدم های اطرافش تفاوت دارد و با رفتار عجیب و غریب خود ...
به سمتی رفته ایم که آخرکلاسی ها اول نشسته اند/ باید به توصیه رهبری بیشتر عمل کنیم
در خدمتتان بودم، و برایتان آرزوی موفقیت دارم و فکر می کنم ارتباطات ما نباید به پشت این میز، تریبون، سخنرانی و پرسش و پاسخ خلاصه شود و علاوه بر این ها ما باید جلسات مستمری را با دوستان خود در دانشگاه داشته باشیم. وی افزود: همچنین من از شما می خواهم که انتظاراتتان از مجلس، فراکسیون امید، دولت و دیگران را متناسب با شرایط روز بیان کنید، زیرا ما از یک جنگ وحشتناک بیرون آمده ایم، اتفاقاتی که ...
طنز؛ عذرخواهی نکنید
.... مثلا پدرمان می دید بچه ها یک جایی شلوغ کرده اند، با فرض این که بالاخره همه ما مقصریم می آمد رندوم سه چهارنفر را مورد عنایت فیزیکی قرار می داد تا درس عبرتی باشد برای دیگران. بعدش هم دیگر قضیه فراموش می شد و جایی برای عذرخواهی نمی ماند. البته چند وقت پیش پدر، بنده را خواستند. با یک حالت پشیمان و شرمسار برای اولین بار گفتند: پسرم منو ببخش. گفتم لابد مثل همه والدین چیزهایی یادشان آمده که ...
بازیگر زن: هنر ربطی به سیاست ندارد
موسیقی را دوست دارم و نقش مهمی در زندگی ام دارد. حتی زمانی از پدرم که نقاش متبحری است، سیاه قلم را آموخته بودم و کار می کردم که دیگر به آن هم نمی رسم. بازیگری هنری است که حتی زمانی که کار نمی کنی، درگیر آن هستی و باید خودت را به روز و آماده نگه داری و باقی هنرها می ماند برای اوقات فراغتت. زنی به نام ماحی داستان فیلم سینمایی ماحی بین سال های 91 تا 92 رخ می دهد و روایتگر زندگی زنی به نام ماحی است؛ زنی که از پشت پرده اختلاس های مالی تا پرونده های پزشکی سربه مهر که هیچ گاه مطرح نشده است، پرده برمی دارد. ...
موحد: مصدق نفت را دولتی نکرد/ فقط آشپز کودتا خارجی بود
او گذاشت. مصدق می خواست حداکثر انعطاف را تا تعیین تکلیف قطعی مذاکرات حفظ بکند. بازرگان در میان یاران مصدق بیش از همه با مسائل فنی و اقتضائات یک صنعت مدرن جهانی آشنا بود. وی به آبادان که آمد، من آنجا بودم و دیدم که در آن فضای پرالتهاب چگونه در برابر هوچی گری ها مقاومت به خرج می داد. یک مقاله مهم او که در روزنامه شرکت چاپ شد، یادم نمی رود که بر ارزش بی بدیل نیروی انسانی تاکید داشت و این اندیشه را ...
ماجرای انتخاب نام "استقلال" توسط رئیس دولت اصلاحات/ ژ3 در جلسه مربیان فوتبال!
تاجیک بود. آن ها تاکید کردند که پولی ندارند و ما باید همه چیز را خودمان بیاوریم و من هم تعهد کردم که همه چیز از لباس گرفته تا بقیه وسایل را خودم تهیه کنم. من در این تیم بازیکن و مربی بودم و آن را از دسته 3 به دسته 2 آوردم و بعد به دسته اول رسیدیم. آن زمان 24 سال داشتم. مسابقه های لیگ سراسری باشگاه ها که شروع شد قرار شد باشگاه هایی که امکانات دارند و می توانند هزینه رفت و آمد و نگهداری شان را بدهند ...
خادمی: افرادی که تنش ایجاد می کنند وارد هئیت های اجرایی انتخابات نشوند
کار اعضای هیئت نظارت است و نقش آنها در برگزاری انتخابات نوعی خدمت به مردم است و باید به نحو مطلوبی به وظیفه خود عمل کنند. وی با اشاره به نقش مهم اعضای هئیت نظارت بر سلامت انتخابات، گفت: به طور قطع وظیفه اصلی شما ایجاد یک رقابت سالم و بدون حاشیه است و بطلان انتخابات در یک روستا یا ایجاد درگیری همگی بستگی به نقش اعضای هئیت نظارت دارد. وی تصریح کرد: اعضای هیئت نظارت از عناصر اصلی ...
بازار هنر، امضای هنرمند را می خرد
. تابستان ها می آمدیم قیطریه درس بخوانیم. آن زمان این منطقه، زمین کشاورزی بود، امتحان تجدیدی هایم را دادم. دو تا نمره 2 گرفتم و باز رفوزه شدم. بازم پدرم خیلی عصبانی شد و این قصه ادامه داشت. در دبیرستان کار تئاتر هم می کردید؟ دبیرستان جم یک سالن تئاتری داشت که من برای نمایش هایش دکور می ساختم، بچه ها را گریم و خودم هم گاهی بازی می کردم. دو طرف سالن تئاتر را دو تا نقاشی کشیدم که با نخ و رنگ و ...
نابرابری زنان و مردان در نمایش خانم ایکس
ایران آنلاین / با عاطفه درباره خانم ایکس گفت و گو کرده ایم که در ادامه می خوانید: آقای عاطفه از تجربه قصه نویسی تان با انتشار چند مجموعه داستان موفق در ایران و اروپا بگویید. من همه چیز را با تئاتر آغاز کردم و خودم را مدیون تئاتر و صحنه می دانم. از 14، 15 سالگی در تئاتر همدان در نقش ها و نمایش های مختلف برای کارگردانان بزرگ همدان بازی کرده ام. بعد هم دانشجوی تئاتر شدم و اواخر دهه هفتاد ...
قهرمان، نامی برازنده شهید قهرمان مهدی زاده بود/ مرگ در راه خدا یک افتخار و ارزش است
حدود 40 روز که منطقه شاخ شمیران توسط سپاه محمد رسول الله (ص) آزاد شده بود، جنازه اش پیدا شد و پس از انتقال به شهرستان ملکشاهی در گلزار شهدای شهر ارکواز به خاک سپرده شد. شهید مهدی زاده، فردی خوش اخلاق و خوش برخورد و همیشه می گفت که باکسی بداخلاقی نکنید و بد رفتار نباشید. با خانواده و فامیل بسیار مهربان بود، دلسوز بود و صله رحم می کرد و وقتی که به مرخصی می آمد از همه آشنایان و ...