سایر منابع:
سایر خبرها
حرفهای خواندنی شهرام ناظری در باره شجریان
اردبیلی از یک مشخصات حماسی و اسطوره ای برخوردار است. مهم ترین امتیاز مؤذن زاده آگاهی و اشراف وی به لحن و طرز بیان آواز ایرانی است به گونه ای که حتی اجرای اذان وی هم با لحن ایرانی اجرا شده و نه عربی. تفاوت لحن عربی و ایرانی مبحث تخصصی است اما اگر بخواهم اشاره ای داشته باشم؛ اغلب مؤذن ها هنگام خواندن اذان آن را با مخرج کسره بیان می کنند. به عبارتی در لحن عربی طرز تکلم و نوع بیان به سمت کسره ...
شهرام ناظری: ربنای استاد شجریان بی نظیر است
...> قطعه بدون کلام سرود ایران جوان یا وطنم نخستین بار در دوره قاجار توسط موسیو لومر فرانسوی ساخته شده اما چند سال قبل آقای پیمان سلطانی یکی از موزیسین های ما همت کرد و این آهنگ کوچک و مختصر را به یکی از بزرگان و عزیزان ادبیات و فرهنگ کشور یعنی بیژن ترقی داد و وی هم شعر زیبای ایران جوان را روی آن گذاشت. من و پیمان سلطانی چهار سال قبل از اینکه این کار توسط خواننده دیگری خوانده و پخش شود با هم ...
واسطه شهادتش شدم
الشهدا شدم. چشمش نیمه باز مانده بود، دستی به بدنش زدم، بدنش سرد بود. در گوشش زمزمه کردم که من تو را دیدم و تو هم داری من را نگاه میکنی. به حمیدم گفتم: خیلی دوستت دارم، سلام مرا به سیدالشهدا برسان، عزیزم شهادتت مبارک و اگر قصوری کردم مرا ببخش، اگر دلت را گرو گرفتم و مانع زودتر پرواز کردنت شدم ببخش و بعد چشمانش را بستم. وی ادامه می دهد: پس از شهادت حمید، احساس می کردم که دارم نابود می شوم ...
واکنش هنرمندان به درگذشت ناگهانی افشین یداللهی
نازنین هنوز برنگشته ام که خبری دیگر می رسد و داغی دیگر بر دل می نشیند ... افشین یدالهی هم پرواز کرد؛ خیلی حیف شد، خیلی حیف ... شیفته ی اشعار و ترانه هایش بودم. تنها یکبار ایشان را آن هم در هنگام ضبط برنامه ی رادیو هفت دیدم و گفتگویی با ایشان داشتم و همان یکبار کافی بود که شیفته ی مرام ایشان هم بشوم ... خیلی حیف شد، خیلی حیف ... تسلیت به جامعه ی هنری و ادبی و موسیقی و پزشکی ایران ... تسلیت به شما ...
چچیچ: پرسپولیس شروع فرهنگ در جهان است
دلیل مشغله کاری نتوانستم این شهر را ببینم. تهران چطور؟ برج میلاد را دیده ام. از موزه ها نیز بازدیدی کردم. شمس العماره را هم دیده ام که بسیار جالب بود. ترجیح می دهید با چه وسیله ای سفر کنید؟ در گذشته زمانی که جوان بودم دوست داشتم با هواپیما پرواز کنم چون نمی دانستم در سفر، دیدن مناظر چقدر می تواند لذت بخش باشد. با خانواده ام با ماشین سفر می کردیم و پدر و ...
کرامات حضرت عباس (علیه السلام) در بیان علما
که به شان من هم خیلی لایق نبود منزل اختیار کردم ، تا ماه مبارک رمضان رسید، حدود دو ماه و نیم در همانجا به عتبه بوسی و زیارت ادامه دادم و مشغول قرآن خواندن و توسلات گردیده و حاجات خودم را به حضور آن ملتجا رساندم ، و خیلی هم نگران بودم که یک اشاره یا توجه از آن دریای رحمت تا آن وقت که دو ماه تقریبا می شد ندیدم. یک شب یک دفعه از خواب بیدار شدم ، دیدم این جملات را در زبان بی اختیار ورد می کنم و پشت ...
الهه احمدی: سال 95 تلخ گذشت
نگار رشیدی خانه تکانی، مراسم نوروز و عیدی دادن برای همه یکسان است. حتی اگر یک بانوی قهرمان باشی. الهه احمدی هم از این قاعده مستتثنی نیست و در دنیای مادرانه اش خانه را برای استقبال از بهار آماده می کند. الهه احمدی در آخرین روزهای سال 95 چه می کند؟ در دنیای شخصی، مادرانه و همسرانه خودم در حال خانه تکانی هستم. چون یک سالی بود که به خانه دست نزده بودم و مدام در تمرین ...
اتفاق تلخ استقلال-لوکوموتیو؛ خودزنی در آزادی!
کم یا سطح کم فرهنگی و شاید تحصیلی دنبال کنندگانتون داره، واقعا تلخ است...این همه هتاکی چه از جانب سرخابی های پایتخت و چه آذری ها عجیب است...فرهنگ و ادب و...ما داره به قهقرا میره...از این دوستان عاجزانه تقاضا دارم کمی تفکر کنند، واقعا کری خواندن و کل کل اینطور نیست، کمی فضا را تلطیف کنید، با هم دوست باشید در عین حال کری بخوانید.... در مورد مطلبتان هم عرض کنم که این اتفاق هر هفته بر روی ...
حذف نام ویرجینیاوولف اشتباه احمقانه ای بود
رمان ها و داستان های نخستین . از زمان دبیرستان (با توجه به اینکه در سال 1965 فارغ التحصیل شدم) تا همین چند وقت پیش هیچ چیزی از بالدوین نخوانده بودم و چون رمانی که روی آن کار می کردم داستان آن در دهه های 1950 و 60 می گذرد، از روی وظیفه نگاهی به این کتاب کردم. طولی نکشید که وظیفه جای خود را به لذت، حیرت و تحسین داد. بالدوین در هر دو جبهه ادبیات داستانی و غیرداستانی نویسنده قابلی است و من جایگاه او را ...
خاطرات ناگفتۀ سیدمحمود دعایی از فرزندان امام
...، بروید بردارید و استفاده کنید. استفاده هم شد و عکس فوق العاده ای بود. خبر چطور به شما رسید؟ قبل از آنکه رادیو و تلویزیون خبر را اعلام کنند و آقای حیاتی آن متن مشهور را که سید محمد خاتمی به توصیه حاج احمدآقا نوشت بخواند، می دانستم و در جریان بودم. بعد هم که زنگ زدم روزنامه و عکس را به دوستان توصیه کردم و طبیعتا اخبار متناسب با آن روز را تدارک دیده بودیم، یادداشت های مناسب ...
وقتی بناست ماسک ها برداشته شوند
دید دلیل بر آن نمی شود که بگوییم این نسل را فهمیده ایم. من قبل از آن که برای تدریس به دانشگاه بروم، یک عده می گفتند که به دانشگاه نرو چون جو بچه های نسل جدید وحشتناک است. ولی من این کار را انجام دادم و شروع کردم به تدریس کردن. در سال اول، 2کلاس داشتم و عاشق تمام دانشجویانم شدم. رابطه ام با همه آنها خیلی خوب بود و این برایم سوال شد که چرا عده ای نسل جوان را وحشتناک می بینند؟ گرچه دانشجویان سال دوم ...
حاج احمد خمینی به روایت محمود دعایی/ بزرگ ترین رسالتش حفظ میراث پدر بود
رحلت ایشان، تقریبا خود را آماده کردیم. به خصوص دو سه روز آخر که وضعیت ایشان بغرنج بود. مثلا در دیدارهایی که امام داشتند، گاهی عکس های فوق العاده ای گرفته می شد. یک عکس را خاطرم هست که خبرنگار ما گرفته بود؛ در حالتی که ایشان می خواستند عبای شان را تنظیم کنند و عبا طوری قرار گرفته بود که انگار ایشان می خواهند پرواز کنند. در آن هفته این عکس را در ذهن داشتم که اگر چنین اتفاقی افتاد، می توانیم تصویر ...
سفر به اروند میعادگاه عشق خالصانه/ شلمچه نقطه ای که ملائکه الهی به آن تبرک می جویند
خبرگزاری شبستان- خراسان جنوبی ؛ صبح روز دوم استقرار دانشجویان خراسان جنوبی اعزامی به اردوی راهیان نور در اردوگاه شهید حبیب اللهی اهواز است. بچه ها بعد از اقامه نماز جماعت صبح سوار اتوبوس ها می شوند. صبحانه در همان اتوبوس صرف می شود پنیر با چند دانه خرما . از جاده که می گذشتیم هرچه به طرف رودخانه پر خروش اروند نزدیک می شدیم نخل های سربریده بیشتر نظرمون رو جلب کرد. تا اون روز نمی دونستیم ...
تراکتورسازی عشق همیشگی ام است اما هرگز به آنجا برنمی گردم
روز نو : به حسرت هشت ساله تراکتورسازان برای حضور در لیگ برتر پایان داد و تبریزی ها را به لیگ برتر آورد. از همان زمان فراز کمالوند یک اسم آشنا در فوتبال ما به حساب می آید. فراز کمالوند پس از پشت سر گذاشتن دوران محرومیتش، با گسترش فولاد به لیگ برتر برگشت و حالا با این تیم، سودای گرفتن سهمیه آسیا دارد. گفتگوی نوروزی سرمربی گسترش فولاد را در زیر می خوانید: - سال 95 برای فراز ...
50 درصد افراد به رضاییان فحش می دادند و 50 درصد به من
ام هرازگاهی یک نگاهی می کردم . * محتوا و سمت و سوی این کامنت ها چطور بود؟ - 50 درصد به من فحش می دادند 50 درصد به رامین فحش می دادند.. . واقعا نمی دانم خانواده من، همسرم چکار کردند که فحش می دادند . به هرحال شاید خواسته بودند ناراحتی خودشان را خالی کنند اما واقعا اذیت شدم و ناراحت بودم . با این حال این بدوبیراه ها انگیزه من را دوچندان کرد تا خودم را نشان بدهم و اینگونه جواب ...
تشویق های رهبری آغاز علاقه مندی به سبک مصطفی اسماعیل
بود که با شنیدن نوار سوره حشر استاد عبدالباسط، شیفته قرائت قرآن شدم و البته این علاقه با پیش زمینه هایی در خانواده همراه بود، به طوری که هر روز صبح در خانه ما صوت قرآن صبحگاهی پدر طنین انداز بود و ما را از خواب بیدار می کرد. پدرم بر این کار مداومت داشت و یک چنین فضایی، مشوق من به سوی کلام الله شد. روغنی، خاطره بازی های کودکانه اش را با دوران تحصیل در دبستان رضوی ادامه داد و گفت: اغلب در ...
پدرم رنگ آبی را برایم ارث گذاشته
.... این برد و بردهای هفته های اخیر خیلی سخت به دست آمد و شرایط سختی داشتیم. باید بگویم متأسفم برای کسانی که معلوم نیست چگونه به فوتبال آمده اند و از این فوتبال بهره می برند. بار دیگر می گویم که فوتبال مارکتینگ نیست، فوتبال برای مردم است و ما هم عضوی از این فوتبال هستیم تا مردم از فوتبال لذت ببرند. فقط حیف که من مربی هستم و به خاطر جایگاهی که دارم، نمی توانم خیلی حرف ها را بزنم. ما کسی را جز خداوند ...
وقتی تمام آرزوهای زنی جوان سقط می شود!/ گناه جنین سه ماهه من چه بود؟
از روزی می گوید که تمام آرزوهایش سقط می شود... 25 ساله بودم که ازدواج کردم، ازدواج من و همسرم هم با عقل بود و هم با عشق... بعد از گذشت 5 سال دوا و درمان بلاخره حامله شدم، ذره ذره وجودم سراسر عشق بود و نشاط، از حسی که داشتم لذت میبردم و لحظه شماری می کردم تا کودکم را به آغوش بکشم. یادم می آید ماه سوم بارداری بودم که برای خرید عید با مادرشوهرم روانه بازار شدیم، اندکی خرید کردیم ...
نارنجک های چهارشنبه سوری، داعش را نابود می کند
در طول همه این سال ها خانواده اش، هم با شغل او کنار آمده و هم نیامده اند. من از صفر تا صد به تقدیری که خدا برایم در نظر می گیرد اعتقاد دارم و فکر می کنم گاهی اوقات بعضی از اتفاقات را از قصد برای آدم رقم می زند. من در آن مدتی که در آتش نشانی بودم به صورت موازی در گروه بدلکاری ارشا اقدسی هم کار می کردم. دو هفته قبل از رسیدن به موعد آزمون استخدامی سازمان که چند مرحله ای هم بود، رباط قدامی مچ پای راست ...
25 اسفند دکتر سیما فردوسی: شادی ملی نیاز امروز ایران
دوست داشتم در میان مردم جامعه باشم و در حیطه روانشناسی فعالیت کنم. بیشتر به روان انسان ها علاقمند بودم تا جسم آنها. مشوقی هم برای انتخاب این رشته تحصیلی داشتید؟ پدرم اصلی ترین مشوق من برای انتخاب این رشته تحصیلی بود و مرا در درس خواندن، خارج رفتن، ادامه تحصیل دادن، بسیار تشویق کرده و علاقه زیادی به درس خواندن داشت. فرزندانتان هم راه شما را ادامه داده اند؟ ...
شاهد عینی نقاشی هایم
...، فوت کرده بود و ما هر روز باید مطابق با رسم به آن محل می رفتیم و جلوی درِ خانه آنها می ایستادیم. هر روز آقایی در هیبت و شکل جاهل های قدیم می آمد و بدون هیچ سلام و علیکی یک دیگ بزرگ برنج که در خانه اش پخته بود، برای میهمان فرد درگذشته می آورد و می رفت. شکل هیبت و برخورد او موجب شد من درباره او پرس وجو کنم و متوجه شوم که او روزگاری جاهل محل بوده و از ناموس محله محافظت می کرده اما ای دریغ که همسر ...
دکتر محمدجواد کاشی: بابت سهم خود شرمنده ام
به گزارش صدای ایران، دکتر محمدجواد کاشی نوشت: دوست عزیزم جناب دکتر مرتضی مردیها، یک یادداشت فیس بوکی در باره من نوشته اند. در این یادداشت که توام با طنز است، ماجرای یک گفتگوی خصوصی نقل شده مبنی بر آنکه من از گذشته خود توبه کرده ام. درست است، من گفته بودم که پیشترها به متفکران پست مدرن، و در میان آنها به فوکو توجه زیادی داشتم. پژوهش ها و درس گفتارها و یادداشت هایی در بسط آراء آنها داشته ...
ماجرای دختر دانش آموز و دو پسر خیابانی / مینا با پای خودش نزد ما آمد و هیچ اجباری در کار نبود!
اجتماعی با پسری جوان آشنا شدم و وقتی برایش درد دل کردم پیشنهاد داد از خانه فرار کنم و نزدش بروم. وی ادامه داد: بدون آن که به عواقب این کار فکر کنم با برداشتن یک میلیون تومان پول از خانه فرار کردم و بعد من و آن پسر به شمال رفتیم. او در بین راه یکی از دوستانش را هم سوار خودرویش کرد. آنها مرا به خانه ای در یکی از روستاهای شمال بردند و آنجا بود که فهمیدم فریب شیطان را خورده ام و همه وعده های این ...
بدرقه خورشید
علت صوت خوبی که در خواندن قرآن ودعا داشت واز روابط عمومی خوبی هم برخوردار بود خیلی زود دربین اهالی آنجا نفوذ پیدا کرد وبر دل مردم وبزرگان وبچه ها جا باز کرد ،کار ما در مسائل آموزش قبل از شروع سال تحصیلی برای بچه های دوره ابتدایی وراهنمایی بیشتر از همه چشم گیر بود وبچه خیلی زود جذب آموزش شدند ورفاقتشان با آقای اصلیان گرمتر شد ،گرچه ما از نعمت یخچال وآب خنک محروم بودیم ولی خوشحالی خدمت با این قشر ...
مظلومیت حاج رضا
یاد این خاطره می افتم که: نیمه دوم خرداد سال1365در پادگان شهید مدنی دزفول در جمع بچه های آموزش نظامی مشغول آموزش ودرس خواندن بودم که آقای نیکو مسئولمان آمد وگفت: بچه ها آماده باشید باید فردا برویم خط وادامه داد که گردان در خط نیرو کم دارد وعراق هم دارد آماده می شود که قسمتی از خط پدافندی را درجزیره مجنون بگیرد. هوای گرم نیمه دوم خرداد، در اطراف شهرستان دزفول وتوی چادر زندگی کردن خیلی سخت ...
فیلم دختری در قطار ؛ نمایش نجات بخش یک نفره
از مخاطبان حق داد که از تماشای فیلم دختری در قطار لذت برده باشند ولی در هر صورت، کلیت ماجرا تغییر نمی کند. شما در ایستگاه راه آهن باشید یا در ترافیک پشت در ایستگاه و قطار حرکت کرده باشد؛ واقعیت این است شما جا مانده اید. بی شک رمان پائولا هاوکینز در عالم نشر یک پدیده است، به همان اندازه که رمان جیلین فلین دختر گمشده یک پدیده است. مخاطبان هنگام خواندن این رمان ها، به علت وجود پیچش های ...
با کتاب ها به استقبال بهار برویم
انسان ها چنان تلخ و بی پرده می شود که پشت آدم را می لرزاند. این کتاب را دو مرتبه خواندم و بار دومش برای این بود که همان نکات ریز و شاید ناگفته های میان سطرها را دریابم. به کسانی که به خواندن یک کتاب خوب با نثری عالی علاقه دارند این کتاب را توصیه می کنم. مارون آخرین کاری که از بلقیس سلیمانی خواندم و به نظرم بهتر از کارهای دیگرش بود رمان مارون (نشر چشمه) بود. قبل آن هم رمان سگ ...
بدترین و بهترین لحظات سفر در سال 2016 از زبان وبلاگ نویسی ماجراجو (قسمت دوم)
ها شده بودیم. به صاحب هتل گفتم: شما درک نمی کنید، این اولین برف ما است. ولی این تنها اولین فراموش نشدنی نبود که در کاپادوکیا برای ما اتفاق افتاد نبود. روز دوم بالن هوای داغ هتل را برای اولین بار سوار شدیم. شناور بر فراز دریای بیکرانی از صخره ها، از ستون های استوار که طبیعت در درازای 2000 سال به دقت به صورت دودکش های عظیمی در آورده است تا مناره هایی که مسیحیان قدیم یک قرن پیش ...
میدو: سال 2004 در حال پیوستن به یوونتوس بودم/ زلاتان جای من را گرفت
ادامه داد: به فرودگاه رفتم و آماده بودم تا با اولین پرواز برای انجام آزمایش های پزشکی یوونتوس به تورین بروم اما مینو رایولا (مدیر برنامه ام) با من تماس گرفت و گفت سفرم را لغو کنم. یوونتوس هم با زلاتان به توافق رسید. انتهای پیام/
زبونُم لال، زبونُم لال
شدم و متوجه نشدم پسر جوان کی اداره ما را ترک کرد! کمتر از نیم ساعت از چانه زنی پسرک نگذشته بود که مرد میانسالی جلوی میز همکارم ایستاد و با ارائه کارت شناسایی به همکارم گفت که برای تکمیل فرمهای اداری آمده است! آن مرد میانسال پدر همان پسری بود که اصرار داشت به دلیل مسافرت پدرش به شیراز، می خواهد کارهای پدرش را انجام دهد!!! از تعجب داشتم شاخ در می آوردم! ناگهان پیرزن رند و شوخ طبعی که از صبح ...