سایر منابع:
سایر خبرها
امام حسین(ع) وعده شهادت به فرزندم داده بود
نگذارید عمه ماه زینب بار دیگر به اسارات رود" هم رزمانش می گویند برادرم دائم پیام سید حسن را تکرار می کرد. در فیلم هایی که گرفته شده شهید عسگری و چند تن از تیپ فاطمیون به شمار انگشتان دست خط قرمز دوم را حفظ می کنند و علی اقا در همان روز نزدیک به 20 تکفیری را به هلاکت می رساند. مقداری نان خشک و آب برای آن ها از طریق کانال فرستاده می شود و لحظاتی بعد شهید عسگری برای پاکسازی با رمز "علی ...
شیوه های پرورش عزت نفس در سیره امام حسین (ع) +ویدیو
روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت (25) دومین فرزند برومند حضرت علی و فاطمه،که درود خدا بر ایشان باد، در خانه ی وحی و ولایت، چشم به جهان گشود. چون خبر ولادتش به پیامبر گرامی اسلام (ص) رسید، به خانه ی حضرت علی و فاطمه (ع) آمد و اسماء (26) را فرمود تا کودکش را بیاورد.اسماء او را در پارچه یی سپید پیچید و خدمت رسول اکرم (ص) برد،آن گرامی به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت (27). از ...
محرمی: با تعصب یک کیلو سبزی خوردن هم کف دست شما نمی گذارند!
دنبال خرید بازیکنان مطرح بودند. با مسئولان وقت این تیم قرار گذاشتم برویم با دکتر کلانتری هتل هویزه و خدابیامرز سیروس (قایقران) را هم با خود بردم. آن مرحوم با کشاورز قرارداد خوبی بست ولی خودم گفتم باید بیشتر فکر کنم. یکی، دو روز بعد جواب منفی دادم و در پرسپولیس ماندم. اتفاقاً سیروس همیشه می گفت من را به تهران آوردی و تنها گذاشتی! کشاورز چه مبلغی پیشنهاد داد؟ باورتان نمی شود، یک کامیون ...
اعتراف مرد60 ساله به قتل زن جوان
جسدش را رها کرده و متواری شدم. کارهای نیمه تمام زیادی داشتم و باید مزرعه بزرگم را به سرکارگر می سپردم. 2 روز به خودم فرصت دادم تا کارهایم را سر و سامان دهم و حالا تسلیم قانون هستم. با اعتراف متهم به قتل و بازسازی صحنه حادثه پرونده با صدور قرار مجرمیت از شعبه 21 بازپرسی به دادگستری البرز فرستاده شد. در حالی که پزشکی قانونی اعلام کرده بود علت مرگ این زن، ضربه به سر و خونریزی مغزی است ...
بلایی که خانم تهرانی سر شوهرسابقش آورد!
سالها نیز او مرا تحقیر کرده بود به فکر انتقام گیری افتادم. این زن گفت: روز حادثه به بهانه دیدن او را به خانه کشاندم و غذایش را مسموم کردم و وقتی بیهوش شد او را هدف ضربات چاقو قرار دادم و سرش را بریدم. به گزارش جام نیوز، دختر این زن که در دادسرا حاضر شده بود نیز به بازپرس پرونده گفت: مادرم انسان خوبی است و باور نمی کنم که مادرم دست به این جنایت زده باشد. بنا به این گزارش، عامل جنایت برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس ایلخانی در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است. ...
نگاهی به زندگی و وصیت نامه اولین پاسدار شهید در فومنات
...> نامه سردار شهید بهرام علیزاده به خانواده اش بسم الله الرّحمن الرّحیم خدمت مادر و برادران: پس از عرض سلام امیدوارم که در زندگی خوش و خرّم بوده باشید. اگر از حال اینجانب بهرام علیزاده خواستار باشید، بحمدالله صحیح و سالم هستم. ما را بعد از چهار روز اردو به کرمانشاه فرستادن که همان روز به ما اسلحه و مهمّات دادن و به روانسر اعزام کردن. فعلاً من در روانسر هستم و حالم خوب است و بعد ...
محاکمه دو برادر دستفروش به اتهام حمل شیشه و هرویین
یک کلت کمری به همراه 7 تیر جنگی، 48 گرم شیشه و 19 گرم هرویین پیدا کردند. بنابراین پسر 15 ساله دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت. این پسر در بازجویی ها به ماموران گفت: من و برادر 13 ساله ام با یک مرد جوان اختلاف داشتیم و برای تسویه حساب این اسلحه را از یک قاچاقچی خریدیم. با این اظهارات تحقیقات در این رابطه آغاز شد و در حالی که ماموران پلیس پیگیر ماجرا بودند، دو روز بعد برادر 14 ساله متهم ...
معلمی یعنی توانایی ایجاد تغییر مثبت در افراد/ مشکلات معیشتی همچنان معلمان را آزار می دهد
...، سال 64 هم به خدمت سربازی رفتم. از دروان جبهه رفتن خود بگویید آیا خاطره ای از آن زمان دارید؟ آن زمان من یک نوجوان کم سن و سال بودم و این برای هر فردی در آن شرایط سخت بود که برای جنگ به دور از شهر خود اعزام شود. یک شب زمستانی را به خاطر دارم که باید نگهبانی می دادم با توجه به اینکه آن منطقه دورافتاده و بدون امکانات گرمایشی بود لذا برای گرم کردن خود از چراغ های ...
کربلای "خان طومان" به روایت یک شاهد عینی+عکس
می شدند. با رفقا می گفتیم؛ اینجا نشستیم و فقط تلویزیون نگاه می کنیم! چندین جا اسمم را برای رفتن به سوریه نوشتم و به هر دوست و رفیقی برای گشودن دری برویم خواهش و تمنا می کردم . 40- 50 تا نامه و عکس و کپی مدارک دادم، 15 جا ثبت نام کردم. این پایگاه، آن لشگر، آن سرهنگ و مقام مسئوول. رضایت پدر و مادر را چطور کسب کردید؟ یک روز قبل از اعزام، مادر و پدرم را به حرم شاه عبدالعظیم(ع ...
روایت ترور - ناصرالدین شاه - توسط میرزا رضای کرمانی
...> ناظم الاسلام کرمانی که او نیز آن جمعه به زیارت حضرت عبدالعظیم رفته بود در "تاریخ بیداری ایرانیان" فرجام میرزا رضا بعد از قتل ناصرالدین شاه را اینگونه روایت می کند: ... اتفاقا در آن روز به زیارت حضرت عبدالعظیم رفته بودیم. در مدرسه نشستیم و منتظر رفتن شاه شدیم که یک دفعه دیدیم در ها را می بندند و می گویند شاه را تیر زده اند. چون تا یک اندازه احتمال صدور این امر را از میرزا رضا می دادیم، رفتیم دم منزل ...
خانم تهرانی، سر شوهر سابقش را برید! +تصاویر
: 15 سال قبل از همدیگر جدا شدیم اما بعضی اوقات به دیدنم می آمد تا اینکه از دخترم شنیدم که پدرش اعتیادش را ترک کرده و از من خواست که دوباره با هم زندگی کنیم اما هنوز چند روزی نگذشته بود که متوجه شدم شوهرم هنوز اعتیاد دارد و چون در این سالها نیز او مرا تحقیر کرده بود به فکر انتقام گیری افتادم. این زن گفت: روز حادثه به بهانه دیدن او را به خانه کشاندم و غذایش را مسموم کردم و وقتی بیهوش شد ...
تسلیم مافیای هند در برابر دختر اصفهانی
کودکان یتیم و معلول شرق هند پرورشگاه ساخته بود؛ اما در سال 2014 به دلیل ناپدید شدن یکی از کودکان، به قتل غیر عمد متهم و 15 آذر سال گذشته از سوی دادگاه شهر رایاگادا در ایالت اودیسا واقع در شرق هند به یک سال زندان و پرداخت 300 هزار روپیه جریمه نقدی محکوم شد. نرگس کلباسی اشتری که به دلیل طرح این اتهام، ممنوع الخروج و با احتمال زندانی شدن در کشور هند مواجه شده بود، با انتشار نامه ای در فضای مجازی، از ...
قاتل فراری تایباد دستگیر شد / او در روز پدر با اسلحه به خانه پدرش رفت
مسئله موجب اختلاف بین ما شد و در روز پدر تصمیم گرفتم که با اسلحه شکاری که مال برادر فوت شده ام بود به خانه پدرم رفتم و او را به قتل رساندم. سرهنگ حسن ناگهانی رئیس پلیس تایباد در خصوص این پرونده جنایی گفت: با گزارش وقوع قتل در روستای قمی تایباد تحقیقات کارآگاهان از همان لحظات ابتدایی شروع شد. تحقیقات حاکی از آن بود که زن 30 ساله توسط برادرش به قتل رسیده به همین دلیل متهم تحت تعقیب قرار گرفت ...
عشق پسر جوان قربانی داد
: آن روز در خانه خواب بودم که ناگهان صدای فردی را در محل شنیدم. نام من را صدا می زد و فحش می داد. از خانه بیرون رفتم. افشین را دیدم که جلوی خانه ایستاده و به من فحش می دهد. با او درگیر شدم. کمی بعد برادرم امیر و پدرم آمدند. پدرم از من خواست با افشین دعوا نکنم و با پلیس تماس بگیرم. در همین حین، ناگهان افشین به خانه شان رفت و با یک بطری بنزین که رویش شعله آتش روشن بود، آمد و بنزین را به طرف ما پرت کرد ...
روایت آزاده دفاع مقدس که جانباز مدافع حرم شد
. مگر چه کرده ای؟ من هم گفتم: دکتر دیگری مرا خوب کرده که دکتر اصلی بوده است. خلاصه از بیمارستان مرخص شدم. به بهبهان رفتم و دو هفته خانه بودم و بعد از آن خودم با چاقو گچ را پاره کردم اما دیدم پایین پایم حرکت نمی کند و لمس شده، چند روز به آن پماد زده و ماساژ دادم و بعد رفتم بسیج محل تا ببینم یک بار دیگر مرا به جبهه می فرستند؟ موقعی که رفتم، مسئول پذیرش بسیج به من گفت: "تو هنوز پایت را نمی ...
شبنم فرشادجو: رد کردن - ابد و یک روز - اشتباه بزرگی بود
که بازیگری را ترجیح داده و تصمیم گرفتید بازیگر شوید؟ من از کودکی به همراه پدر و مادرم به سینما و دیدن تئاتر می رفتم. سال 72 شانزده ساله بودم که فیلم "مسافران" آقای بیضایی را دیدم. آن فیلم اتفاق بزرگی برای من بود. "مسافران" را 4 بار در سینما "شهر قصه" دیدم. از آن جا بود که به کارهای آقای بیضایی علاقه مند شدم. به همین خاطر پدرم فیلم های قبل و بعد از انقلاب آقای بیضایی را برای من پیدا کردند ...
همه آنچه در نود گذشت / از حشن صعود رشت تا افشاگری عقیلی در مورد تیم ملی
لیگ برتر داشته و 9 بازی امتیاز گرفته و میانگین 1،1 امتیاز را ثبت کرده، تراکتورسازی و گسترش فولاد دوم و سوم هستند. اردلان آشتیانی پسر ابراهیم آشتیانی پیشکسوت فوتبال ایران روی خط تلفنی آمد و خبر از بهبود حال پدرش داد و گفت: حال پدرم روز به روز بهتر می شود و فقط دست چپش و پای راستش دچار آسیب شده است. پدرم در ابتدا 12 ساعت به کما رفته بود و شرایط خیلی سختی داشتیم و با دعای خیر مردم و لطف خدا ...
علی سیا روسفید شد
خصوص که دو برادر شماهم شهید شده اند؟ اعلمی: در طول 8 سال زندگی مرتب به برادرانم اشاره می کرد و می گفت من معلم این بچه ها بودم چطور امکان دارد که این ها به هدفشان برسند و من نرسم. بعد قبول قطعنامه ایشان در تهران بود. خیلی حالش بد بود، به شدت گریه می کرد، آرامش می کردم که اینطور پیش بچه ها گریه نکن، می گفت در شهادت بسته شده و من بعد این همه سال نتوانستم به آرزویم برسم. دفاع پرس ...
خاطره بازی در دوازده اردیبهشت ماه +تصاویر
بود موضوع را به دکترگفتم قبول کردکه دستمزد خودش را نگیرد فردای آن روز عمل چشم به خوبی انجام گرفت و دکترخدادوست گفت عبدالحسن بینایی خود را بدست آورده است. زیباترین لحظه ای بود که این خبر را شنیدم گریه کردم وخوشحال بودم سالهای بعد هر وقت وارد کلاس جدید می شدم ناخودآگاه اول به چشم دانش آموزان نگاه می کردم عمق نگاهشان نوری بود که قدم در راه آینده می گذاشت. همیشه اول مهر، صبح زود میرم بیرون تا حس ...
روایت جانبازی که "بیست و پنج" روز را در برزخ گذراند
. توی همین فکرها بودم، یک دفعه از حرف هایی که زده می شد فهمیدم توی سردخانه ام. گفتم خدایا به من قدرتی بده که فقط بتوانم یک کلمه صحبت کنم. با تمام وجود گفتم یا حسین . تا گفتم، مرا انداختند و فرار کردند. البته بعداً مرا بردند اتاق عمل که دوباره بی هوش شدم و بعد از چهار شبانه روز به هوش آمدم. وقتی به هوش آمدم پدرم بالای سرم بود که همه ماجرا را تعریف کرد. *مشرق ...
از حواشی پیرامون قهرمان لیگ شانزدهم تا شادی شمالی ها و جنوبی ها برای از صعود به لیگ برتر+تصاویر
فوتبال ایران روی خط تلفنی آمد و خبر از بهبود حال پدرش داد و گفت: حال پدرم روز به روز بهتر می شود و فقط دست چپش و پای راستش دچار آسیب شده است. پدرم در ابتدا 12 ساعت به کما رفته بود و شرایط خیلی سختی داشتیم و با دعای خیر مردم و لطف خدا از کما درآمد و روز به روز بهتر می شود. هادی عقیلی بازیکن تیم های سپاهان و تیم ملی به عنوان مهمان برنامه در استودیوی حاضر شد. علیرضا منصوریان ...
گفتگو با سعید زرنیخی آهنگساز و نوارنده ویولن به بهانه چاپ کتاب تئوری موسیقی به زبان ساده /موسیقی با آرشه ...
شدید و یک نوازنده جوان بودید در زمینه فعالیت های خود در ارکستر های بزرگی چون رادیو و تلویزیون و فرهنگ و هنر بگویید. کمتر از 18 سال داشتم که در ارکستری به نام ژونس موزیکال عضو بودم که با هزینه کشور فرانسه در شهرهای مختلف کشور برنامه اجرا می کردیم. در سال 54 وارد ارکسترهای بزرگ فرهنگ و هنر شدم و با خواننده های مطرح و بزرگی چون نادر گلچین و خاطره پروانه به اجرای برنامه می پرداختیم. از سال 56 ...
محاکمه 2 برادر دست فروش به خاطر نگهداری مواد مخدر
پای میز محاکمه رفتند. بعد از اینکه کیفرخواست خوانده شد، احمد در جایگاه حاضر شد و گفت: من و برادرم با دست فروشی خرج خانواده مان را می دهیم. ما پشت چراغ قرمز و سر چهارراه ها دست فروشی می کنیم تا لقمه نانی برای خانواده ببریم. آن روز هم که اسلحه و مواد مخدر را داخل کیسه پیدا کردم، ابتدا فکر می کردم داخل کیسه پول است. خوشحال شدم و کیسه را با خود به خانه آوردم؛ اما هنگامی که آن را جلوی مادر و برادرم ...
رفیق توفیق یا اخلاق شهریار و وزیر از دوره صفوی
(معرفی خوب و قابل از مرحوم دانش پژوه در مقاله صد و سی اثر فارسی در موسیقی، مجله فرهنگ و هنر، شماره 100، بهمن 1349، ص 24 25) ، اما مورد توجه جدی قرار نگرفته است. عنوان دیگر آن در نسخه کهن که به احتمال زیاد بعد از آن مولف خودش نام را عوض کرده، آداب علیّه است. (نسخه شماره 7299 ملی، ص 66). با توجه به اهمیت این اثر، لازم بود تا به طور مستقل تصحیح و انتشار یابد. این کاری بود که بنده به دلیل علاقه به ...
پسر، پدربزرگ معشوقه اش را آتش زد
قوطی بنزین را آتش زد و به سمت ما انداخت. پدرم در این حادثه دچار سوختگی شدید شد و ما او را به بیمارستان منتقل کردیم. من و برادرم هم آسیب دیدیم. تحقیقات برای دستگیری متهم آغاز شده بود که مرد مسن در بیمارستان فوت کرد. چند روز بعد، مرد خواستگار دستگیر شد و به زندان افتاد. پس از صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمدباقر قربانزاده ...
مشروح برنامه 11 اردیبهشت نود / جشن صعود به لیگ برتر از شمال تا جنوب
آن اتفاق افتاد که اردوی تیم ملی را ترک کردم و از مردم به همین خاطر عذرخواهی می کنم. عقیلی در ادامه گفت: در مورد آن نامه آقای نکونام با من تماس گرفت و گفت مهدی رحمتی قرار است به برنامه نود بیاید و عذرخواهی کند و تو هم حاضری عذرخواهی کنی؟ که من پاسخ دادم بله از کی روش عذرخواهی می کنم. نکونام با کی روش صحبت کرد و ایشان گفت هادی نیازی به عذرخواهی ندارد و به اردوی تیم ملی برگردد اما فردای آن روز ...
پسرجوانی که با مادرم صیغه بود به سراغ من آمد و ..
. زن 38 ساله حاضر به صحبت نبود. اما دخترش که انگار دنبال فرصتی می گشت تا سفره دلش را باز کند قصه تلخ زندگی اش را این گونه بیان داشت: پدرم اهل هیچ خلافی نبود، فقط تن به کار نمی داد و دوست داشت در خانه بنشیند و مفت بخورد و بخوابد. با این وضعیت مادرم مجبور بود در خانه های مردم کلفتی کند و شکم من و خواهرم را سیر کند. او چند بار از خانواده پدرم خواست تا کاری ...
اعترافات زن هفت تیرکش در برابر بازپرس
زن 24 ساله که شوهر عراقی خود را در خیابان دروس تهران با شلیک سه گلوله به قتل رسانده بود، به تشریح انگیزه اش از جنایت پرداخت. به گزارش جام جم آنلاین، زن 24 ساله به نام سارا ساعت 11 و 30 دقیقه هنگام ملاقات با شوهر 38 ساله عراقی اش، او را با شلیک سه گلوله در خیابان دروس تهران از پای درآورد و گریخت. او تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و یک ساعت بعد از جنایت بازداشت شد و همان موقع به قتل ...
خودم را به مردن زدم ولی خواهرم چشمانش باز بود که کشته شد و برادرم هی می گفت غلط کردم و ...+عکس
میان توانسته بود از دست مادر سنگدل ماجرا جان سالم به در ببرد. آیا او بعد از این وقایع توانسته است به زندگی عادی بازگردد و اصلا زندگی عادی برای او چه معنایی دارد. فکر می کردم تمایلی به صحبت کردن نداشته باشد اما به همراه مادربزرگش که حالا سرپرست اوست همه ماجرا را برای ما تعریف می کند. ماجرا وقتی جالب توجه می شود که او از شیوه اش برای فرار Escape از چنگال مادری سنگدل سخن به میان می آورد. در چشم های ...
یک شب که ساعت 2بامداد به خانه برگشتم با پسر غریبه ای پیش همسرم روبرو شدم و .. + عکس
.... من در خانه را به روی او قفل کردم و از دو برادرم کمک خواستم. ما همان موقع با پلیس 110 تماس گرفتیم و حسن و سمیه بازداشت شدند. یک هفته بعد از این شکایت همسرم و پسر غریبه در دادگاه تبرئه شدند. اما من همسرم را طلاق دادم ولی عموی همسرم مدام با من تماس می گرفت و مرا تهدید می کرد او می گفت باید همانجا حسن را می کشتم و ماجرا را با خانواده ام نمی گفتم تا آبروریزی شود.وی ادامه داد: دوازدهم ...