سایر خبرها
اسحاق جهانگیری: پرونده ام را شخم زده اند
، مخالفانم پرونده ام را شخم زده اند. هشت سال کنار بودم. یکی از نعمت هایی که معتقدم برای مدیران پیش می آید و گاهی اوقات انسان قدر نمی داند، همین است که یک دوره کنار باشد و مخالفانش سر کار بیایند و همه پرونده ها را بررسی کنند که ببیند چه چیزی به دست می آورند. خانمی بود که در دوره وزارت صنایع من، مدیر و مسئول وام های ارزی بود. در آن دوره حساب ذخیره ارزی ایجاد و وام های زیادی پرداخت شد. دو، سه سال از ...
از جنایت در تهران تا خودکشی ساختگی در زندان ترکیه
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا از ایران ، پرونده این ماجرا از شامگاه 31 مرداد سال گذشته در دستور کار تیم جنایی پایتخت قرار گرفته بود. آن شب پسر جوانی همراه دوستش سوار بر خودروی 206 در حال عبور از خیابانی بودند که ناگهان چند مرد با چاقو و قمه به آنها حمله کردند. پسران شرور که انگار حال طبیعی نداشتند با سرنشینان خودرو درگیر شده و دو نفر از آنها پس از پرتاب چاقو به طرف میلاد- یکی از سرنشینان ...
از حادثه در پایان کنسرت سالار عقیلی تا قتا در عروسی
...، موضوع را با مرکز فوریت های پلیسی 110 در میان بگذارند تا در اسرع وقت رسیدگی شود. انهدام 5 باند سرقت در استان کرمانشاه فرماندهی انتظامی استان از انهدام 5 باند سرقت وکشف 10 میلیارد ریال اموال مسروقه در استان کرمانشاه خبر داد. سردار منوچهر امان اللهی در تشریح این خبر گفت: با پیگیری و اقدامات خوب پلیس آگاهی استان، چهار باند حرفه ای سرقت منزل شناسایی و اعضای آن نیز دستگیر ...
شمقدری ناخواسته خانه سینما راروی جلدمطبوعات برد
گونه ای از جهت اقتصادی تامین باشند که به خاطر پول فیلم نسازند. متاسفانه خیلی از همکاران من مجبورند و هیچ ایرادی نباید به آنها گرفت. من در این سال ها به دلیل شرایطی که برایم ایجاد شده فیلم هایی ساختم که فیلم های دلم بوده و این حرکت بعد از فیلم آخر بازی شروع شد. بعد از آن سریال ساختم و بعد طلا و مس و بعد از آن بوسیدن روی ماه . در این سال ها فیلم هایی را ساختم که دوستشان داشتم حتی اگر ...
اسحاق جهانگیری: پرونده ام را شخم زده اند
من مدیری در جمهوری اسلامی هستم که در پرونده خودم و خانواده ام حتی یک لکه خاکستری وجود ندارد. همه هم به این موضوع واقف هستند. مسئله سیاسی و اقتصادی و اخلاقی ندارم و پرونده ام صاف و روشن است. از این نظر، مخالفانم پرونده ام را شخم زده اند. به گزارش هفت روز خبر به نقل از انتخاب ... من مدیری در جمهوری اسلامی هستم که در پرونده خودم و خانواده ام حتی یک لکه خاکستری وجود ندارد. همه هم به این موضوع واقف هستند. مسئله سیاسی و اقتصادی و اخلاقی ندارم و پرونده ام صاف و روشن است. از این نظر، مخالفانم پرونده ام را شخم زده اند. به گزارش هفت روز خبر به نقل از انتخاب به نقل از شرق، اسحاق جهانگیری که در دو جمعه گذشته، دو مناظره پرشور با رقبای خود پشت سر گذاشته است، سه روز قبل از مناظره سوم میزبان ما در دفتر کارش بود. وارد اتاق که می شود حال و احوالی می کند و به شوخی می گوید این روزها بازار شما روزنامه نگاران خوب داغ است. روبه روی ما که می نشیند و این بار جدی می گوید خودم هم این روزها باید در دو جا کار کنم؛ هم کارهای اجرائی دولت هست و هم باید برای انتخابات تلاش کنم. خستگی اما در چهره اش دیده نمی شود و در تمام مدت مصاحبه لبخندش را حفظ می کند. جهانگیری در این مصاحبه از آخرین روز ثبت نام ریاست جمهوری و دلایل آمدنش به میدان رقابت می گوید و خاطرات دوران مدیریتش. از تاکتیکش در مناظره سوم و همچنین امید به حل مسائل اصلاح طلبان. به سؤالات که پاسخ می دهد، به اصرار قبول می کند که روی پله های نهاد ریاست جمهوری عکس بیندازد، با شوخی و خنده به عکاس می گوید چون می خواهم رئیس جمهور شوم وقتی از پله ها بالا می آیم عکس بینداز. در ادامه این گفت وگو را می خوانید. اگر موافق هستید از روزی آغاز کنیم که ناگهانی، به وزارت کشور رفتید. فرایند ثبت نام شما برای خیلی ها غافلگیرکننده بود. گفته شده در روز آخر، برخی شخصیت های طراز اول اصلاح طلب، اصرار زیادی بر نامزدی شما کردند و در نهایت پذیرفتید که ثبت نام کنید. این قضیه مختص به روز آخر نیست. قبل از عید نوروز گفت وگوهایی می شد که شما هم کاندیدا شوید و گروه اصلاح طلب در کنار آقای روحانی یک نامزد دیگر داشته باشند. به دلایل متعددی این استدلال وجود داشت که فرد دیگری هم باشد. من به طور طبیعی رد می کردم و می گفتم به دلیل اینکه کنار آقای دکتر روحانی هستم، مصلحت نیست کاندیدا شوم؛ اما این فشار از طرف دوستان اصلاح طلب و شخصیت های درجه یک اصلاح طلب وجود داشت تا اینکه بعد از عید خیلی جدی تر شد. بنده گفتم اگر دکتر روحانی هم با این ایده موافق باشند، در این مورد فکر خواهم کرد. بالاخره آقای دکتر روحانی هم با من صحبت کردند و گفتند دوستان با من صحبت کرده اند. دوستان دیگری هم از شورای اصلاح طلبان با ایشان صحبت کرده بودند. به آقای روحانی گفتم از نظر خودم، نامزدی من خیلی موضوعیت ندارد، ایشان گفتند فکر کن بعد با هم صحبت می کنیم. تا رسید به روز آخر ثبت نام که نمایندگان شورای عالی اصلاح طلبان با آقای روحانی صحبت کردند و ایشان هم با من صحبت کردند. من با دکتر روحانی قراری یک ساعته گذاشتیم. معلوم بود ایشان از صحبت های دوستان متقاعد شده بودند که آمدن من ضرورت دارد؛ ولی آنها ظاهرا یک فهرست پنج نفره مطرح کرده بودند که اگر جهانگیری قبول نکرد، یکی از اینها باشد. آقای روحانی هم گفته بود اگر قرار است کسی باشد، من با آقای جهانگیری موافقم. با ایشان که صحبت کردم، استدلال هایشان را گفتند و قرار شد من مجددا با آقای خاتمی صحبت کنم که منجر به تماس تلفنی نیم ساعته با ایشان شد. نیم ساعت به پایان زمان ثبت نام – به دلایل متعددی که ممکن است بخشی از آنها را نگویم – به این جمع بندی رسیدم که اگر ثبت نام نکنم و مشکلی پیش بیاید، همه کاسه کوزه ها بر سر من خواهد شکست. اتفاقی که در این چند روز افتاد نشان داد که این تصمیم، تصمیم درستی بوده. بله. بعد از ثبت نام به دوستان در دولت و غیردولت شوکی وارد شد. عده ای موافق و برخی مخالف بودند. بدون اینکه کسی با من صحبت کند از دید افراد می دیدم عده ای از این تصمیم راضی نبودند و عده ای خوشحال بودند؛ ولی بعد از اعلام صلاحیت ها و ورود من به صحنه انتخابات تقریبا کسی را ندیدم که از این اتفاق به عنوان ابتکار خیلی مهم و مدبرانه یاد نکرده باشد. بخشی از سیاسیون و اهالی رسانه از قبل با دیدگا ه های شما آشنا بودند؛ اما روز مناظره با توجه به بازخوردها، عامه مردم با پدیده ای تازه روبه رو شدند. همه ناگهان گفتند ما چنین شخصیتی در اصلاح طلبان داشتیم و تا به حال او را نشناخته بودیم؟ همان طور که می دانید سابقه سیاسی بنده زیاد است. دو دوره نماینده مجلس بودم. دور دوم و سوم مجلس، دوران اول خط کشی های سیاسی چپ و راست بود. با اینکه در دوران جوانی جزء افراد پرشور آن زمان در مجلس بودم و نطق های آتشین و موضع گیری های روشن سیاسی داشتم، در دور سوم با اینکه اکثریت مجلس چپ بود و ما در آن جریان بودیم و جلسات اصلی و خصوصی در حد سران برگزار می شد؛ ولی گرایش ما به آقای هاشمی رفسنجانی زیاد بود. آن زمان دوستان چپ با آقای هاشمی و دولتش زاویه داشتند؛ یعنی بیشتر انتقادهای تندوتیز داشتند؛ ولی ما با اینکه همان زمان چپ بودیم، نسبت به مسائل کشور واقع بینانه تر فکر می کردیم مخصوصا در بحث های اقتصادی، تصویب برنامه اول، استفاده از منابع خارجی، با تصمیم های مهم کلیدی آن زمان چپ بیشتر مخالفت می کرد؛ اما ما از موضعی که بودیم معمولا با راست اقلیت که در مجلس آقای ناطق بودند گاهی همراهی می کردیم که بتوانیم سیاست های واقع بینانه تری در اقتصاد کشور تدوین کنیم، برنامه اول چنین چیزی بود. یک دوره هم استاندار اصفهان بودم که به جهت سیاسی جای مهمی است. شاید برجسته ترین ویژگی ام – به جهت اینکه این ذهنیت از من بیرون منعکس نشده بود – این بود که من وقتی وارد حوزه کاری می شدم سعی می کردم در آن حوزه مسئولیتم سیاست جریانی سیاسی ام را پررنگ نکنم و رنگ وزارتخانه ام پررنگ باشد؛ یعنی وقتی در دولت اصلاحات در وزارت صنعت و معدن بودم، کمتر حرف سیاسی می زدم و بیشتر سعی می کردم حرف های فنی و اجرائی و صنعتی بزنم یا در معاونت اول احساس می کردم در جایی هستم که باید کارهای اجرایی کنم؛ اما وقتی انسان وارد رقابت های انتخاباتی می شود باید ابعاد شخصیتی ای را که دارد، بروز دهد. به استانداری اصفهان اشاره کردید. پیش تر از برخی ناگفته ها – از جمله سفر آقای منتظری و نحوه مدیریت خود – گفتید و این را مدلی دانستید که می تواند برای حل بقیه مشکلات کشور اتخاذ شود. به نظرم پختگی مدیریتی من در اصفهان شکل گرفت. برداشتم از آن دوران این است که آنجا به دلیل اینکه مسائلش خیلی پیچیده بود، حضور در اصفهان به مدت شش سال – برای کسی که هیچ وقت در اصفهان نبوده و یکباره در رأس کار سیاسی اصفهان قرار می گیرد – مرحله خطیری بود. آن زمان، دوره ای بود که جناح چپ اصفهان و آیت الله طاهری انتخابات مجلس چهارم را باخته و جناح راست انتخابات را کاملا برده بود و تقریبا از 17 نماینده اصفهان 13، 14 نفر در جریان راست رأی آورده بودند. من در چنین شرایطی استاندار اصفهان شدم. در چنین شرایطی باید تدبیر می کردم که جریان چپ حفظ شود و بالا بیاید و در عین حال امور کشور هم اداره شود و حساسیت جناح راست برانگیخته نشود. روزی که می خواستم استاندار اصفهان شوم 13، 14 نامه به آقای رفسنجانی و نمایندگان مجلس نوشتند و مخالفت کردند. گفتند ایشان چپ و تند است. برخی از نطق های مجلس من را مطرح کرده بودند که ایشان چنین نطق هایی داشته است. به هر حال من به اصفهان رفتم، دوره ای با آقای بشارتی، وزیر کشور وقت، بر سر برخی عزل و نصب های استان اختلاف نظر داشتم. در جلسه ای خصوصی، آقای بشارتی و آقای تابش – که از دوستان بسیار خوب من در بنیاد مسکن بودند – گفتند فلانی باید شهردار اصفهان شود، فلانی باید معاون سیاسی شود و این فرد باید برود. آنجا جمله معروفی به این دو بزرگوار گفتم که من مسئول استان اصفهان هستم و من درمورد اصفهان تصمیم می گیرم؛ ولی شما می توانید درمورد من تصمیم بگیرید . گفتم من می توانم در همین جلسه، خصوصی به شما یادداشت بنویسم و استعفا دهم و بگویم خودم رفتم؛ ولی درباره اصفهان من تصمیم می گیرم چه کسی، چه کاره باشد و به کسی اجازه دخالت نمی دهم. گفتند بنویس! من نوشتم و بیرون آمدم. آن زمان آقای مرعشی، رئیس دفتر آقای رفسنجانی بود، زنگ زدم گفتم من استعفا داده ام. با خانواده ام در اصفهان هم تماس گرفتم و گفتم وسایل را جمع کنید. این موضوع را فردای آن روز روزنامه جمهوری به عنوان شنیده ها منتشر کرد. همان مجلس و همان نماینده ها این بار امضا جمع کردند که جهانگیری باید بماند. در همان دوره کوتاه دوسال و نیم که آقای بشارتی وزیر کشور شد و الان هم با هم رابطه شخصی خوبی داریم، ایشان به اصفهان آمد و جلسه گذاشت و به من لوح داد، من هم تغییرات را هر وقت مصلحت می دانستم انجام می دادم. در اصفهان هم اتفاقات زیادی در دوره ما افتاد، هم به جهت سیاسی هم توسعه ای. بد نیست خاطره ای از آن دوران را در اینجا بازگو کنم. مرحوم آیت الله طاهری اصفهانی همیشه نماز عید فطر را می خواند. یک روز جمعه که چند روز به عید فطر مانده بود طبق روال، روز عید را اعلام کردند و گفتند از فلان نقطه حرکت کرده و در فلان محل نماز عید می خوانیم؛ من هم در نماز جمعه بودم، از نماز جمعه که بیرون آمدم یادداشتی به من دادند که از طرف دفتر آیت الله مظاهری – که شخصیت بسیار عزیزی است و در اصفهان حضور دارند و من به ایشان خیلی علاقه مندم – اعلام شده که ایشان هم در نظر دارند نماز عید فطر امسال را بخوانند. برای اولین بار نام دو شخصیت برای نماز عید فطر اعلام شده بود. من این یادداشت را گرفتم و نمی دانستم چه کنم. شنبه دفتر آقای طاهری اصفهانی اعلام کرد ایشان نماز عید را نمی خوانند، دفتر آقای مظاهری هم همین خبر را اعلام کرد! به شوخی می گفتم که من سه روز بین منازل آقایان طاهری اصفهانی و مظاهری سعی صفا و مروه می کردم و متوجه نمی شدم کی افطار است و کی سحر. بعد از مقطعی همه متحد شدند، آیت الله مظاهری و دیگران اصرار کردند آیت الله طاهری اصفهانی قبل از انقلاب نماز عید را می خوانده، پس این رویه ادامه داشته باشد. حتی برخی از علما که به جهت سیاسی با ایشان اختلاف نظر داشتند می گفتند آیت الله طاهری باید نماز عید را بخواند و ایشان هم پایش را در یک کفش کرده بود که نمی خوانم. در آن زمان آقای علی لاریجانی، رئیس صداوسیما بود. شبی که فردایش عید بود و همه جا ساعت نماز عید را اعلام می کرد، از دفتر رهبری به من گفته بودند باید آقای طاهری اصفهانی را برای خواندن نماز راضی کنید، من هم به منزل ایشان رفته بودم و آقای علی لاریجانی با سرود، برنامه های تلویزیون را کش می داد که من ایشان را راضی کنم و در تلویزیون اعلام شود. ساعت 11، 12 بود که بالاخره آیت الله طاهری اصفهانی قبول کردند نماز عید فطر را بخوانند. با آقای لاریجانی تماس گرفتم که این خبر را اعلام کنند. برای خودم مهم بود که چه شد ایشان این کار را قبول کرد. فردای آن روز، بعد از نماز عید از ایشان پرسیدم چه شد راضی شدید؟ گفت یک لحظه احساس کردم شما در حال سکته کردن هستید. بنده در آن جلسات خیلی با حرارت با ایشان صحبت می کردم که اگر شما نماز نخوانید چنین و چنان می شود. ایشان خیلی به من محبت داشتند و قبول کرده بودند. بعد از نماز به اتفاق آیت الله طاهری اصفهانی به منزل آیت الله مظاهری رفتیم. از این اتفاقات سیاسی در اصفهان داشتیم. مهم ترین مسئله ای که می خواستم از آنجا بگویم روش مدیریت مسائل است؛ می شود یک مسئله را حل نکرد و به بحرانی تبدیل کرد که اگر همه کشور هم بسیج شوند نتوانند آن را به راحتی حل کنند؛ برای مثال اگر آن روز ما این پیشنهاد را پذیرفته بودیم که جلوی جاده را ببندیم و اجازه ندهیم آیت الله منتظری بیاید، مطمئنا نجف آباد به هم می ریخت، چون ایشان در آنجا خیلی علاقه مند داشتند. مطمئن هستم آثارش به اصفهان هم می رسید و با مشکل روبه رو می شدیم. به هر حال حتما باید نظم را در استان برقرار می کردیم و مجبور به برخوردهایی بودیم. آثار منفی اش می توانست به قم و جاهای دیگر هم سرایت کند. به نظر من می توان مسائل را ساده حل کرد. ما همان ابتدا گفتیم می خواهیم آیت الله منتظری بیاید و آثار منفی نداشته باشد، برویم مذاکره کنیم و اگر آثار منفی احتمالی وجود دارد حل کنیم. خصوصا مطمئن بودیم شخصیتی مانند آیت الله منتظری همراهی می کنند، چون ایشان آمده بود واقعا بازدیدی کند و فاتحه ای بخواند و به بستگانش سر بزند. در مناظره اول و دوم، دولت آقای روحانی را متهم کردند که ستاد ایشان از بابک زنجانی پول دریافت کرده و ایشان هم تکذیب کردند. بعدا هم این قضیه کشیده شد به اینکه دیپلماسی دولت برای استرداد پول ها کم کاری کرده است. خاطرم هست قبل از عید که با شما درباره بابک زنجانی صحبت کردیم نکات جالبی گفتید از جمله اینکه در زندان با وکیل شرکت نفت از موضع بالا برخورد می کند و دسترسی به ایشان ندارید. اینکه به ستاد آقای روحانی اتهام زدند منظورشان سال 92 بود که تکذیب کردند. در مقطعی مشخص شد بابک زنجانی حجمی از پول کشور را گرفته و در جایی گذاشته، برای من قابل قبول نیست که این پول خرج شده است؛ اصلا این حجم پول خرج شدنی نیست، اما اینکه کجاست نمی دانیم. اینکه چه کسی تصمیم گرفته در مقطعی پول و نفت را در اختیار ایشان قرار دهد، مسئله مهمی است؛ صورت جلسه ای هست که چهار نفر از مقامات ارشد دولت سابق امضا کرده و برخی در ستادهای کاندیداها فعال هستند. ایشان در کشوری در شرق آسیا بانکی داشته و این چهار نفر امضا کرده اند که می شود این پول به آن بانک برود. اگر گزارش کوتاهی از آن بانک گرفته و خوانده بودند، به نظرم چنین چیزی را امضا نمی کردند. وقتی به ما می گویند حتی با یک کشور بزرگ قدرتمندی مثل روسیه فلان تجارت را داشته باشیم و پول به بانک کوچکی برود، بانک مرکزی سابقه و سرمایه و امکانات بانک را بررسی می کند و جواب می دهد حاضر نیستیم که این حجم پول را در این بانک بگذاریم و باید بانکی بزرگ تر و معتبرتر معرفی شود، ولی اینها به هر دلیلی این کار را نکردند و آن پول رفته و بعد هم پول را پس نداده و دستگیر شده است. درباره بابک زنجانی از اول سه نکته داشتیم؛ گفتیم اولویت اول ما این است که این پول برگردد، دوم اینکه مشخص شود چه کسانی این پول را در اختیار زنجانی گذاشته اند و پشت پرده این قضیه چیست و اینکه هر مجازاتی که برای ایشان و همدستانش تعیین شود، برعهده قوه قضائیه است. گفته شده شما به زنجانی دسترسی ندارید در مقطعی خدمت مقام معظم رهبری رسیدم و آنجا مطرح کردم؛ چون سخنرانی کرده و گفته بودم این بزرگ ترین فساد قرن است و عده ای فکر می کردند این کار سیاه نمایی جمهوری اسلامی است. استدلال و تعبیر من این بود که اگر کسی را در دنیا پیدا کردید که یک دلار بیشتر دزدی کرده، نشان دهید. آنجا اصرار داشتم برای اینکه به این پرونده خوب رسیدگی شود علاوه بر قوه قضائیه تیمی متشکل از وزارت اطلاعات مسئول رسیدگی شوند و اگر قرار است دستگاهی دیگری هم باشد، باشد و دولت نهایتا بتواند از این کار دفاع کند و بگوید پیگیری ها دقیق بود و به نتیجه ای نرسیدیم و بالاخره به مردم توضیح دهد. در ستاد مبارزه با مفاسد همیشه دادستان تهران، مقامات قضائی جزء مواردی بود که تحت عنوان خبر سؤال می کردم راجع به پرونده ایشان می گفتم، ولی این موضوع را چون خصوصی دنبال می کردم و حتی با آیت الله آملی لاریجانی هم خصوصی صحبت کردم و پیشنهادم این بود که این کار انجام شود که بالاخره نشد. ولی اینکه دوستان می گویند دستگاه دیپلماسی همکاری لازم را نکرد، خب واقعا کم لطفی می کنند. برای این پرونده که قوه قضائیه خواست به هر کشوری برود و با هر کسی مذاکره کنند، بنده، وزارت خارجه، دکتر ظریف، بانک مرکزی، هر کاری که نیاز به همکاری است گفتیم که باید انجام شود. گفتند می خواهیم به مالزی برویم، همه امکانات را فراهم کردیم و به سفیر گفتیم که ملاقات ها را تنظیم کنند، به کشور دیگر هم همین طور. خبر می دادند که بابک زنجانی می گوید در فلان کشور در فلان بانک حساب دارم، فورا می فرستادیم، ولی چون پرونده دست ما نبود که در کدام کشور چه کار دیگری باید انجام دهیم، صرفا براساس درخواست قوه قضائیه این کارها را انجام می دادیم. یک مورد بگویند خواستیم در جایی شما کمک کنید و شما کمک نکردید. اتفاقا بعضی وقت ها گزارش می دادند که مثلا فلان افراد در فلان جا هستند و می توانند نقش داشته باشند. برخی ها را هم وزارت اطلاعات با شگردهایی به داخل کشور آورد و دستگیر شدند. تصورمان این بود که بعد از دستگیری این افراد سرنخ های جدیدی به دست بیاید که تا این لحظه حداقل مورد جدیدی به ما اعلام نشده است. خیلی ها مایل هستند بدانند آقای جهانگیری در مناظره سوم چطور ظاهر خواهد شد. گفته بودید اگر رقبا وارد خط قرمز شوند من پاسخ می دهم اما در مناظره دوم بسیار آرام بودید. در مناظره باید تاکتیک خاصی اعمال شود. اگر با همان شیب که در مناظره اول بودم جلو می رفتم در مناظره سوم هم باید همان رویه را ادامه می دادم. تدبیر من این بود که در مناظره دوم آرام تر عمل کنم. ولی آنها تهاجمی جلو آمدند. تکرار حرف های قبلی شان بود و حرف نویی نداشتند الا اینکه دولت فلان کارها را نکرده و ما انجام می دهیم. این نامش تهاجم نیست، اگر واقعا حرف جدی دارند باید روشن شود. به جهت مسئولیت اجرائی اقتصادی، کارم بیشتر در این بخش نمود داشته است. به نظرم آقایان به جهت امور اجرائی و اقتصادی هم در سابقه کاری شان اشکالات بسیار زیادی وجود دارد هم متناسب با مسئولیتی که خودشان را برای آن نامزد کرده اند که قاعدتا این بحث ها در مناظره بعدی مطرح خواهد شد. اینکه چه تناسبی است بین سابقه گذشته و کاری که می خواهند بپذیرند، چقدر به شرایطی که می خواهند در آن وارد شوند اشراف دارند. بالاخره تعریف ریاست جمهوری روشن است. اینکه آقایان چقدر به سیاست خارجی ورود دارند؟ چقدر به اوضاع منطقه اشراف دارند و تیمشان با این شرایط چقدر پختگی دارد. ممکن است یک نفر بگوید 10 میلیون شغل ایجاد خواهم کرد، شما با استدلال می گویید نه، نمی شود. اما بازهم می گوید من انجام می دهم. باید نشان دهد در گذشته صد هزار شغل ایجاد کرده که الان این ادعا را دارد؟ یا اینکه مشخص کند اشرافی بر مسائل اقتصادی دارد یا تیمی دارد که برجستگی هایی دارد؟ یا می خواهند بگویند این پول ها را پرداخت می کنیم. اشکالی ندارد، نمی توان به مردم دروغ گفت. همه دنیا پذیرفته که بدترین اشکال یک سیاست مدار، دروغ گفتن است. رئیس جمهور آمریکا گاهی تخلفات اخلاقی می کند و خلاف هم هست اما می گویند این یک مسئله است، اما اینکه به مردم و دستگاه قضائی دروغ گفته اید، باید به خاطر دروغتان مجازات شوید. الان ترامپ اعلام کرده رئیس جمهور اسبق آمریکا که به عراق حمله کرد، شش هزار میلیارد به آمریکا خسارت زده است. آغاز این ماجرا، آن دروغی بود که گفت در عراق سلاح کشتار جمعی هست و با این دروغ نزدیک دو دهه است که عراق قد راست نکرده و گرفتار است. دروغ سیاستمداران خیلی بد است؛ تبعات جبران ناپذیر دارد. به همین دلیل نباید حرفی که می داند نمی شود را بگوید. می گویند ما فلان میزان پول به مردم پرداخت می کنیم. اقتصاد برخلاف سیاست و فرهنگ، عدد و رقم است و دو طرف هم دارد؛ یک طرف منابع و طرف دیگر مصارف. وقتی مصارف را ردیف می کنید می توانید هزاران شعار بدهید. بگویید حقوق فرهنگیان و دانشگاهیان را فلان میزان بالا می بریم، به کارمندان دولت فلان پول ها را خواهیم داد. جمع اینها مصارف کشور است. در مقابل باید منابع کشور را هم جمع بزنیم و بگوییم از اینجاها تأمین خواهد شد. اینجاها فشارش به مردم است و جرئت نمی کنند بگویند. حداقل رئیس جمهور سابق این قدر صداقت داشت که روزی که می گفت من 45هزار تومان می دهم، اعلام می کرد که بنزین را گران می کنم. معنی یارانه این بود که قیمت بنزین و گازوئیل قیمت دیگری است و ما این را که ارزان می دهیم، گران خواهیم کرد و پولی که می گیریم را به مردم می دهیم. در واقع یارانه غیرمستقیم را به یارانه مستقیم تبدیل می کنیم. باید اعلام کنند برای تأمین این پول هایی که می خواهند به مردم بدهند قیمت بنزین و گازوئیل و برق چقدر خواهد شد؟ دو، سه ماه ممکن است مردم خوششان بیاید. مثل کاری که یارانه قبلا کرد؛ مردم چند ماه خوشحال بودند و بعد دیدیم سفره مردم کوچک شد، زندگی شان به هم ریخت، تورم 40 درصد شد. همه حتی در روستاها می گفتند یارانه را نمی خواهیم و برق و آب را که گران کرده اید به حالت قبل برگردانید. چون اقتصاد عدد و رقم است آقایان باید خیلی صریح و شفاف بگویند از کجا می آورند و کجا پرداخت می کنند. به نظرتان جهانگیری مناظره سوم، شبیه جهانگیری مناظره اول است یا دوم؟ ممکن است با هر دو متفاوت باشد، بستگی به شیوه دوستان هم دارد. بنده در اقتصاد و امور اجرایی جدی هستم، همه می دانند که مدیریت من این گونه است و اطلاعاتم از همه بیشتر است. بدون اطلاعات، در جمع وارد نمی شوم. اگر بخواهند اتهامی وارد کنند چه خواهید کرد؟ من مدیری در جمهوری اسلامی هستم که در پرونده خودم و خانواده ام حتی یک لکه خاکستری وجود ندارد. همه هم به این موضوع واقف هستند. مسئله سیاسی و اقتصادی و اخلاقی ندارم و پرونده ام صاف و روشن است. از این نظر، مخالفانم پرونده ام را شخم زده اند. هشت سال کنار بودم. یکی از نعمت هایی که معتقدم برای مدیران پیش می آید و گاهی اوقات انسان قدر نمی داند، همین است که یک دوره کنار باشد و مخالفانش سر کار بیایند و همه پرونده ها را بررسی کنند که ببیند چه چیزی به دست می آورند. خانمی بود که در دوره وزارت صنایع من، مدیر و مسئول وام های ارزی بود. در آن دوره حساب ذخیره ارزی ایجاد و وام های زیادی پرداخت شد. دو، سه سال از دوره ای که کنار بودم گذشته بود که در دفتر کوچکی که داشتم می نشستم و روزنامه می خواندم، این خانم نزد من آمد و حرفی زد که اشکم درآمد. گفت من را ده ها بار بازجویی کردند. گاهی با همسرم ساعت 9 و 10 شب می رفتیم ایشان در ماشین می نشست و من بالا می رفتم و چند نفر تا ساعت دو، سه نیمه شب بازجویی می کردند که تو وام های ارزی ای که دادی در قبال آن چه گرفته ای؟! هر چه می گفتم من چیزی نگرفتم، من وقتی وزارت صنایع کارمند شدم، وضع مالی ام بد نبود و فقط به نیت خدمت به کشورم آمده بودم. کتابی برده بودم و گفتم یکی از کسانی که وام ارزی گرفت این کتاب را هدیه داد و من هم نمی خواستم قبول کنم که ایشان گذاشتند و رفتند. ایشان می گفت آنها عصبانی می شدند و می گفتند شما ما را دست انداخته اید! بالاخره بعد از چندین ماه که از هر روش استفاده کردند، حتی اینکه خواستند ببینند من با بخش خصوصی به سفر خارجی رفته ام، چیزی به دست نیاوردند. ایشان می گفت به این نتیجه رسیده ام که با این اوضاع سخت است کسی بماند و کار کند. می شود مدیران خانم و آقا در دستگاه باشند و سالم کار کرده باشند. حالا اگر مطلبی باشد که بخواهند درباره من بگویند استقبال می کنم. برخی از زخم های 88 همچنان هست و مردم امید دارند در دولت دوم مسائل حل شود. همه اینها را قبول دارم. من ملاقاتی با رهبری درباره جریان اصلاحات داشتم و مذاکراتی کردم، از نظر خودم فضایی که عده ای در بیرون علیه اصلاح طلب ها ایجاد می کنند، واقعی نیست. اینها گروه تندی هستند که می خواهند این طور نشان دهند که فضا علیه جریان اصلاح طلبی است. بعضی هم در نهادهایی ممکن است تصمیم گیر باشند و کاری که می خواهند، موضع همان افراد است. در بخش سیاسی هم خیلی از گرفتاری هایی که وجود دارد باید حل شود و تردیدی ندارم که این مسائل حتی در زمان کوتاهی قابل حل است. چون رهبری هم مایل هستند فضا بهتر شود و همه فرزندانشان که می خواهند زیر چتر نظام کار کنند – چه اصلاح طلب و چه اصولگرا- دغدغه هایشان برطرف شود؛ این شرایط وجود دارد و ان شاءالله با اطمینان به سمت حل مسائل خواهیم رفت. ...
هیچ کار اجرایی دست دامادهایم نیست/ با سایه جنگ هم تجارت می کنند/ کنسرت را مطرح می کنند تا از کرسنت نام ...
می فروختیم. گاهی هم کارهای دیگری می کردیم. مثلاً برادر ما مرغداری داشت و به او کمک می دادیم. طعم یتیمی، کار و فقر را در همان دوران کودکی چشیدم. دوران مدرسه جوادیه که تمام شد، وارد عرصه طلبگی شدم. بعد از دوران طلبگی که در مشهد بودم در سال 54 به قم رفتم که البته در مشهد تا حد کتاب های ادبیات و فقه و اصول را گذراندم. در قم هم تا زمان انقلاب درس را ادامه دادم. در دوران انقلاب سطح را تمام ...
ساخت آسفالت خودترمیم با قابلیت شارژ خودرو
برابر کرده و به میزان قابل توجهی هزینه های نگهداری را کاهش می دهد. همچنین قابلیت شارژ وایرلس خودروهای برقی، نیاز به ساخت ایستگاه های شارژ را کاهش می دهد. با وجود اینکه برای اولین بار در سال 2010 در هلند آزمایش هایی بر روی آسفالت خودترمیم انجام گرفت، دقیقا مشخص نیست که ساخت خیابان های خودترمیم چه زمانی به مرحله عملیاتی ساخت انبوه میرسد؛ بزرگ ترین چالش پیش روی عملی کردن این طرح هم متقاعد کردن ...
نیروهای دموکرات اسلحه اشان را زمین گذاشتند و فرار کردند
همراه بی سیم چی از جلو حرکت می کردیم و باقی تیم نیز پشت سر ما حرکت می کردند. چند ساعتی از گشت زنی ما در منطقه سپری شده بود و آرام آرام هوا داشت تاریک می شد. به نزدیکی روستا رسیده بودیم که متوجه یک جوان شدیم که به طرف باغ های اطراف روستا حرکت می کرد. آرام کنار درختی نشستیم تا اینکه جوان به ما نزدیک شد. همین که از جایم بلند شدم، آن جوان من را شناخت و گفت: اینجا چه می کنید؟ داخل ...
از حادثه در پمپ بنزین تا مرگ نوزاد 8 ماهه
انتظامی شهرستان شاهرود با اعلام این خبر گفت : ماموران پاسگاه قلعه نوخرقان از توابع بخش انتظامی بسطام بعد از دریافت خبری مبنی برحفاری غیر مجاز برای سرقت اشیا تاریخی در یکی از روستاهای پشت بسطام به محل اعزام شدند. وی افزود : ماموران در حالی به صحنه وقوع جرم رسیدند که پنج جوان مشغول کندن زمین بودند. اشرفی از کشف سه دستگاه فلز یاب از این افراد خبر داد و گفت: این حفاران غیر مجاز به همراه دو ...
نگاهی به زندگی فردوس کاویانی از زبان خودش
...> از بچگی عاشق نقش بازی کردن بودم. نه اینکه توپ و فوتبال رو دوست نداشته باشم ولی وقتی تعزیه می دیدم فکر می کردم چه کار جالبی و شیفته بازی کردن شدم. یادم هست تو کرمان فقیر زیاد بود و ساعت ها اینها رو می دیدم و بعد توی خونه ادای اونها رو در می آوردم. تا ششم ابتدایی صبر کردم ولی متوجه شدم تئاتری که من دنبالش هستم توی تهرانه برای همین پس از اتمام دوره شش ساله ابتدایی با ترفندی به تهران آمدم. چون شنیده ...
برج هایی که هویت شهر را تهدید می کند/ پایتخت نفس نمی کشد
مشکلات زیست محیطی، هر چند آلودگی صوتی به گفته کارشناسان محیط زیست، به مراتب خطرناک تر از آلودگی هوا است و آثار تخریبی بسیاری در افراد دارد. **اجرای مسکن مهر و دگرگونی جمعیت شهر تهران برخی از کارشناسان حوزه مدیریت شهری معتقد هستند که تهران به دلیل عدم مدیریت درست شهری 12 سال زودتر از برنامه به سقف جمعیتی خود رسیده است و با ادامه این روند و با توجه به محدودیت های توسعه شهری در شهر ...
سوء تدبیر ما را به تحریم کشاند/میزان یارانه را هیچ کس نمی تواند افزایش دهد
به این میدان گذاشته اید و چه توانمندی هایی را در خود دیده اید؟ گفت: با توجه به سوابق مختلفی که قبل از انقلاب به عنوان کارشناس برنامه بودجه داشتم، همچنین بعد از انقلاب در جهاد سازندگی کار جهادی را شروع کردم - و در بسیج جهاد سازندگی موضوع اداره معیشت مردم را مورد توجه قراردادیم - و بعد در وزارت صنایع مشغول کار شدم و سپس در مرکز توسعه صادرات در امر صادرات و نمایشگاه ها تجربه ای پیدا کردم و بعد از آن ...
رضا عنایتی: افتخار می کنم دستفروشی و کارگری کردم
نیست؟ آن زمان خیلی ناراحت شدم اما الان خیلی خوشحالم چراکه همان کلمه، انگیزه ای مضاعف به من داد و باعث شد با پشتکار فراوان سال ها در فوتبال بمانم. باز به امارات برگشتم و بهترین گلزن امارات شدم. الان 9 سال از آن زمان می گذرد و در حالی که آقایانی که ادعای دندان طلا بودن داشتند، اکنون در خانه نشسته اند و تخمه می شکنند اما من هنوز در سطح اول فوتبال حرفه ای کشور دارم به کارم ادامه می دهم. این ...
پیام امید، دادن پول نیست | بانکداری ژاپن به روح اسلام نزدیک تر است تا بانکداری ایران
اقتصادی زندگی مردم را جهت دادیم و سپس در وزارت صنایع مشغول شدم، فکر کردم که می توانم موثر عمل کنم. نامزد انتخابات ریاست جمهوری ادامه داد: من همچنین بعد از وزارت صنایع به سازمان صادرات رفتم و سپس به عنوان رئیس سازمان تریبت به مدت هشت سال فعالیت کردم. همچنین مسئول طرح های اقتصادی در زمان جنگ بودم. با این تجارب احساس کردم توانایی حل مشکلات اقتصادی را دارم. 12 سال در هیات وزیران بودم و در سال ...
نگاه آشنا
دیده بان می گیرد وبه دقت نگاه می کند با انگشتانش پلکهایش را فشار می دهد وبرای چندمین بار نگاه می کند -رسول ،رسول ،اقا رسو...ل به بچه های گشت بگو هر چه سریعتر برای شناسایی برن خودت هم با هاشون برو بی سیم یادت نره قایق شناسا یی می رود وبا جنازه بی جان بی بی کلثوم وجواد که بعد از 18 سال با لباس غواصی سالم مانده بود بر می گردد خودش گفته بود ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است بی بی کلثوم همراه ماهی اش ...
برخی بخشداری ها مردم را تهدید می کنند به روحانی رأی دهند/ فعالیت یک شبکه فساد در کشور با زد و بندهای ...
.... وی در رابطه با مدرک تحصیلی خود با بیان اینکه کل مشکلی که از اول زندگی تا امروز پیدا کردم دو چیز است، افزود: نخست اینکه در دیپلم دو تا تجدیدی داریم و دو دیپلمه هستم. نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه سال 62 بعد از ترخیص از جنگ خود درس خوانده و با دو تجدید دیپلم گرفتم که مجدد امتحان دادم و قبول شدم، بیان کرد: جرم دوم این است که در طول تحصیل پزشکی یک ترم ...
تجاوز به زن بیمار داخل پراید + عکس
و تنها توانستم پلاک پراید او را به خاطر بسپارم. به دنبال اطلاعاتی که زن جوان به پلیس داد پلاک خودرو تحت بررسی قرار گرفت و همان شب صاحب خودرو که پسر 28ساله ای به نام فرامرز بود ردیابی و دستگیر شد. وی که مهندس برق است خود را بی گناه خواند و ادعا کرد در زمان وقوع جرم در تهران حضور نداشته اما وقتی با زن جوان روبه رو شد به جنایت سیاه اعتراف کرد. فرامرز دیروز در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک ...
روستای گلون آباد ، یادگاری از لشکرکشی محمود افغان +تصاویر
بودم ولی خبری از روستا نبود تا اینکه تابلویی به نام جیلان آباد رویت شد! وارد روستا که شدم از پیرمردهای باصفا که دور هم جمع شده بودند روستای گلون آباد را پی گیر شدم که فوری گفتند همینجا است و نام قدیم این روستا بوده ولی بعد از حمله ی افغانان روستا را ویران کردند؛ سالها بعد خانمی به اسم جیلان دوباره روستا را رونق می بخشد و در صدد آبادی مجدد آن برمی آید و نام روستا به جیلان آباد تغییر می کند. ...
خاطره جهانگیری از بازجویی های مکرر یک کارمندخانم/می خواستند در وزارتخانه من فسادمالی کشف کنند
و حرفی زد که اشکم درآمد. گفت من را ده ها بار بازجویی کردند. گاهی با همسرم ساعت 9 و 10 شب می رفتیم ایشان در ماشین می نشست و من بالا می رفتم و چند نفر تا ساعت دو، سه نیمه شب بازجویی می کردند که تو وام های ارزی ای که دادی در قبال آن چه گرفته ای؟! هر چه می گفتم من چیزی نگرفتم، من وقتی وزارت صنایع کارمند شدم، وضع مالی ام بد نبود و فقط به نیت خدمت به کشورم آمده بودم. کتابی برده بودم و گفتم یکی از کسانی ...
اعلام مخالفت نامزد ریاست جمهوری با پرداخت عمومی یارانه
قرار دادیم. وی ادامه داد: بعد از آن در وزارت صنایع مشغول به کار شدم و سپس به مرکز توسعه صادرات رفتم به مدت هشت سال هم در سازمان تربیت بدنی مشغول به کار بودم و 12 سال هم عضو هیئت وزیران بودم لذا با توجه به سوابقم احساس کردم می توانم به این مسیر پا بگذاریم. نامزد دوازدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری تصریح کرد: خوشبختانه آقای روحانی با امضای برجام شرایط جدیدی ایجاد کرد و من نیز ...
گفت و گو با مسعود کرامتی ، کم کارِ سینماییِ تئاتردوست
را به این سمت و سو کشانده است؟ اصولا تمایل چندانی به نمایش خودم ندارم. شاید دلیل عمده اش این است که در طول سال های گذشته طرح ها و ایده هایی داشتم که به نتیجه نرسید و همه چیز سخت شد. هر طرح و ایده ای که داشتم نتوانستم به اجرا برسانم و به همین خاطر چه در عرصه کارگردانی و چه بازیگری به آدمی تبدیل شدم که منتظر پیشنهاد دیگران است. شما وقتی منتظر پیشنهاد دیگران می مانید، یکسری پیشنهادات درهم ...
نسخه شیطانی مرد رمال برای یک دختر جوان+ عکس
دختر تحصیلکرده که همراه مادرش قدم در خانه مرد رمال گذاشته بود با توصیه این مرد شیاد به عقد برادر او درآمد. پریشانی زن جوان پشت در بسته شعبه 264 دادگاه ونک ناگهان توجهم را جلب کرد. او که از شدت اضطراب روی پاهایش بند نبود در حال قدم زدن در راهروی محکمه بود. دقایقی بعد هم به اتاق دادگاه فراخوانده شد. قاضی با دیدنش از او پرسید درباره علت درخواست طلاقش توضیح دهد. سمیرا که خود را کارمند و ...
فریبا هستم و 7 سال زندگی پاک و بدون وسوسه شیطانی دارم
اگه کسی 50 تااز این قرص ها رو بخوره چی میشه؟ دکتر در جوابم گفت میمیره. در جوابش گفتم من خوردم. گفت برو خانم حالت که بد شد بیا آن روز مثل یک آشغال با من برخورد شد. آشنایی با انجمن معتادان گمنام بعد از این ماجرا تصمیم گرفتم از جهنمی که برای خودم ساخته بودم رها شوم. برای همین رفتم کلاسهای NA انجمن معتادان گمنام بعد از ترک مواد و رفتن ناصر، دچار مشکلات بسیار زیادی شدم، ارتباطات بسیار ...
فیلم گفتگو با دختر تاجر خودرو که شوهرش را با گلوله در خیابان دولت کشت+فیلم و عکس
زندگی کردی؟ اشتباه کردم، به خاطر سادگی ام بود. با موسی اختلاف داشتی؟ خیلی، یکسال اول تا زمانیکه فرزندم 3 ماهه بود زندگی آرامی داشتم ولی بعد از آن اختلاف ما شروع شد و دست بزن داشت حتی یکبار که تهران بودیم می خواست مرا از بالکن خانه به پایین بندازه که همسایه ها متوجه شدند و به کمکم آمدند. شکایت کردی؟ بله، ولی وقتی رفتیم دادگاه الهیه ولی رضایت دادم. چند سال عراق ...
قاتل زن ثروتمند از قصاص گریخت
کارگر آژانس کرایه خودرو که سیزده سال پیش و در جریان سرقت، پیرزن ثروتمندی را کشته بود، صبح دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. ایران نوشت:پرونده این جنایت از روز 22 اردیبهشت سال 84 و هنگامی در دستور کار تیم جنایی قرار گرفت که مأموران کلانتری 126 تهرانپارس با جسد زن سالمند در خانه اش روبه رو شدند. کارآگاهان پس از تحقیقات جنایی گسترده، به راننده یک آژانس کرایه خودرو ...
فقر من را سارق کرد
...: مردی که متهم است با همدستی دوستش از چند منزل مسکونی در شرق پایتخت سرقت کرده است، ادعا کرد به خاطر فقر مالی دست به این کار زده است و از شکات خواست او را ببخشند. به گزارش خبرنگار ما، رسیدگی به این پرونده چندی پیش در پی شکایات مشابه در شرق تهران در دستور کار پلیس قرار گرفت. مأموران در تحقیقات خود متوجه شدند هشت فقره سرقت از منازل مسکونی در شرق تهران به وسیله یک باند صورت گرفته است. آنها ...
داعشی ها در دادگاه های موصل چه می گویند؟
را از جوهر پر می کند. استامپ برای این است که زندانی ها زیر اظهارات خود انگشت بزنند. یامی به کوهی از پرونده ها در پشت سر خود اشاره می کند و به نشانه گرم گرفتن می گوید به جوهر، کاغذ، وقت و پول نیاز داریم اما فقط جوهر و کاغذ داریم. یامی مردی تنومند و بذله گو است که کت وشلوار خاکستری و کراوات راه راه بر تن دارد. در هر روز کاری بین 20 تا 30 فرد مظنون به هواداری از داعش را بازجویی می کند. به هر پرونده ...
گفتم باید به وعده هایتان عمل کنید؛ گفتند سهم خواهی می کنی/ این دولت دغدغه فرهنگ ندارد
....بی.آی من را دستگیر کرد نشان می داد موضوع چیز دیگری است. اگر جرم من آن بود، پلیس مهاجرت باید من را بازداشت می کرد. مثل این است که شما در تهران چراغ قرمز رد کنید، بعد اطلاعات سپاه شما را دستگیر کند. نهایتاً هم بعد دو ماه با رفع تمامی اتهامات آزاد شدم. به همین دلیل برخی آن موقع گفتند هدف از دستگیری شما، معامله چند خبرنگار آمریکایی بازداشت شده در ایران بوده است؟ نه این درست نیست ...
به نحوه ساخت و مصالح بکار رفته در پیاده راه رشت معترضم / در شورای دوره چهارم مصوبات خوبی تصویب شد/شیوه ...
چیزی که در زمینه آسفالت شهر رشت مطرح است کیفیت آن نیست بلکه نحوه اجرای آن به شکل مطلوب و اصولی است و با توجه به شرایط آب و هوایی رشت خوردگی این آسفالت نیز بسیار زیاد است و آسیب در اثر عدم اجرایی صحیح بیشتر می شود و شما مشاهده می کنید که در وسط یک خیابان در مرکز شهر چاله ای با عمق زیاد ایجاد شده است . تمامی از موارد از چشم اعضای شورا دور نمانده و متاسفانه علی رغم تذکرات و بیان چند باره ، همچنان شهرداری رشت در این زمینه کوتاهی می کند . ادامه دارد ..... ...
قتل در ترکیه، دستگیری در عظیمیه ی کرج !!
هایش را هم بابت حقوقم بردارم. در خانه قفل بود. شیشه آنجا را شکسته و وارد ساختمان شدم. همه جا را جست وجو کردم اما فقط یک میلیون و 700 هزارلیر یافتم و با دزدیدن این پول از خانه مقتول بیرون آمدم . وی افزود: بعد سراسیمه سوار خودروی مقتول شدم و تا شهر دیگری ادامه مسیر دادم. بعد خودرو را در ورودی شهر رها کردم. یک ماه مخفیانه در آنجا بودم و با پول هایی که سرقت کرده بودم هزینه زندگی ام را تامین ...