سایر منابع:
سایر خبرها
خیابان های ویران خرمشهر را از روی مسجد جامع می شناختیم
خبر بودم تا اینکه یکی از بچه های آشنا خبر داد که خواهرت مجروح شده است. سریع به خانه رفتم و دیدم در خانه سوراخ سوراخ شده و خبری از خواهرم نیست. در بیمارستان به خواهرم رسیدم. اوضاعش خیلی بد بود و آماده اش می کردند تا به شهر دیگری منتقلش کنند. گفتند می خواهی با او بروی؟ گفتم نه باید بمانم و اینجا وظایفی دارم. دیگر از خواهرم خبر نداشتم تا بعد از چند ماه که فهمیدم او را به بیمارستان نمازی شیراز فرستاده ...
گذری بر روزهای دفاع، سقوط و آزادسازی خرمشهر
ارتش عراق هم ارتش نبود و ارتش نشد. من افسر اطلاعات بودم و ارتش عراق را به خوبی می شناختم. بعد از فتح المبین بلافاصله در عملیاتی که بعدها بیت المقدس نام گرفت، متوجه جنوب و غرب اهواز شدیم. ما در طرح ریزی ها واقعا عالمانه عمل کردیم. باید از نقاط ضعف عراق استفاده می کردیم، اما عراق هم غیرمستقیم از برنامه هایمان باخبر می شد. با این آگاهی ها و فرماندهی منسجم صدام، عراق با حالت دفاعی باید جلوی ...
این بار نامزدی که پاکبان شد
جایی رسیدم پس باید برگردم و به مردم شهر و کشورم خدمت کنم، من همیشه عاشق ایران بودم و هستم. با این که الان اینجا هیچ شغلی ندارم اما همه تلاشم را می کنم تا شغلی پیدا کنم تا این میل به خدمتگزاری در من از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل شود؛ حالا چه جوانرود باشد چه هر گوشه دیگری از ایران عزیز. امیدوارم بتوانم در گوشه ای از ایران خدمت کنم ولی اگر شغلی پیدا نکنم مجبورم بر خلاف میل باطنی ام دوباره به فنلاند ...
عمو حسن قاریان دهه شصت و هفتاد/ سینه ای که پر از ناگفته هاست
شما باقی مانده است؟ این لطف خداست، ضمن این که در محفوظات نیز قوی بودم، البته اینکه جزئیات را کامل به یاد دارم شاید به این دلیل است که من با این شرکت کنندگان زندگی می کردم. گاهی می شد افراد برتر را بعد از مسابقات به خانه دعوت می کردم و تا مدت ها ارتباطاتمان ادامه داشت، کما اینکه الان هم ادامه دارد. دوره اول مسابقات، نکته جالب توجهی داشت یا کاملاً معمولی برگزار شد؟ نکته جالب توجه این ...
شگفتی سازان شورا
رستمی (رستمی نژاد) همان دست فروشی است که با 40هزارو 86 رأی، نفر اول منتخبان شهر خرم آباد شده است، او در بنر معرفی خود که شخصا در شهر می چرخاند و به مردم نشان می داد آورده است که علاوه بر معروفیت خود و پدرش برای همه مردم شهر، ادیب، مسلط به زبان انگلیسی و فارسی، شاعر، سخنور، دارای تحصیلات نظام قدیم، دارای مقام قهرمانی در رشته دوو میدانی و دبیر دبیرستان های استان لرستان بوده و هست. او که ...
انگار همه آماده شهادتند، نه جنگ!
.... اوایل فروردین و توی ایام عید بود که بعد از گریه و زاری فراوان خانواده ام راضی شدند که من به جبهه بروم، ما حدود یک گردان بودیم که از قزوین و توسط مردم بدرقه شده و به سمت تهران حرکت کردیم. وقتی به پادگان امام حسن رسیدیم، چشمم به نیروهای عظیمی افتاد که پیش خود می گفتم: اگر این همه نیرو دست خالی هم حمله کنند می توانند. تا خود بغداد پیش بروند. بالاخره ما در پادگان مستقر شدیم و ...
پروژه بازسازی و توسعه سیاسی، 20 سال بعد از دوم خرداد
خرداد 76 است که شبه انقلابی در کشور ما بود که فضا را به شدت تغییر داد. بعد از آن همه محدودیت برای جناح چپ خط امامی که اصلاح طلب نام گرفته بودند آنها توانستند ریاست جمهوری را با نتیجه خیره کننده 20 میلیونی پیروز شوند و پس از آن شوراهای شهر و روستا و انتخابات مجلس ششم مجلس را هم به نفع خود کنند و فضای سیاسی اجتماعی کشور را کاملا دگرگون کنند. این روزها حال جناح راست همین هاست. اگر اتفاقات ...
دختری که تیرباران شد، اما زنده ماند!
خلق عرب است. همه به خیابان ها آمده بودند. عده زیادی از مردم بی دفاع که حدود 60 نفر بودند در همان چند روز اول، شهید شدند. پناهگاهی هم وجود نداشت که مردم به آن پناه ببرند. همه هاج و واج و سرگردان بودند. شما چه طور به مجروحان کمک می کردید؟ من و خواهرم تصمیم گرفتیم به مراکز درمانی برویم. ابتدا به بیمارستان مهر و سپس به بیمارستان شهیدی رفتیم. آن جا مملو از کشته و زخمی بود و دائماً ...
مثل آیت الله خامنه ای نداریم/ چرا زمان شاه مومنین نماز جمعه نمی رفتند؟/ آیت الله بروجردی گمان نمی کرد ...
کسی بخواهد اعتراض کند که آقا از فلان مجتهد علمیتش کمتر است، باشد؛ ولی علم اداره مملکتش بالاتر از دیگران است. آن زمان دو سه مرتبه صحبت کردیم و مردم تا حدی هم قانع شدند. من گفتم من ده تا مسئله را بیشتر از آقا می دانم اما آقا صدها مسئله در مملکت داری می داند که من نمی دانم. تسنیم: شما در نوفل لوشاتو هم خدمت حضرت امام بودید؛ اگر خاطره ای از حضورتان در فرانسه دارید بفرمایید. وقتی که به ...
ویژگیها و مختصات نخستین خودرو آبسوز جهان چیست/ آمادگی کامل برای آبسوز کردن خودروهای متقاضیان داریم
ارجمند تسنیم می شود: تسنیم: آقای جاسمی! اختراع خودرو آبسوز یا سامانه آبسوز شما مربوط به چه سالی می شود؟ چند سال است که به فناوری سامانه آبسوز دست یافته ام و اکنون در حال تجاری سازی آن و کسب مجوزهای لازم از دولت هستم؛ زمانیکه موفق به این اختراع شدم، 23 ساله و در عنفوان جوانی بودم. تسنیم: آیا در حال حاضر، سامانه آبسوز آماده نصب بر روی خودروهاست و شما دنبال دریافت ...
لباس دامادی بر تن دو برادر
کمکش نکند. محمودرضا درخواست همه را قبول می کرد. ماشینی برایش خریده بودم. یک شب در مسیر بازگشت به خانه، افرادی را دیده و سوار کرده بود. آن ها وقتی متوجه شدند محمودرضا به حرفه نجاری آشنایی دارد از او درخواست کردند درهای منزلشان را تعمیر کند و محمودرضا شبانه درخواستشان را پذیرفت و آن اشخاص از لطف و مهربانی محمودرضا مبهوت مانده بودند. صفای جبهه را به خانه ترجیح می داد ...
متفکر خدمتگزار برای درد جامعه می نویسد/تعبیر علامه طباطبایی(ره) از اهمیت قلم
گرایشات اش تردید نکرده است. از من به عنوان یک مخبر بنشوید که نمی دانید آن زمان چه طور گرایش چپی توسعه یافته بود. عالمان بزرگ، عمامه های بزرگ و ریش های مهیب همه چپ شده بودند، من این سه جلد جامعه باز را بانی شدم و فرستادم تا خریدند و بردم قم و به یکی از آقایان دادم و گفتم شما را به جدم این کتاب را بخوان. وی ابراز کرد: شرایط به گونه ای شده بود که منبری ها چپ بودند، متفکران دانشگاهی با ژست چپ ...
صدای غم زده خرمشهر/ سهم خونین شهر از آبادانی چه بود؟
اینها روایت محمد جهان آرا، فرمانده سپاه خرمشهر از روزهای التهاب شهر است، مردی که متفاوت ترین عملیات جنگ را فرماندهی کرد، عملیاتی که در آن مردمی که دشمن به خانه های شان تجاوز کرده بود، اسلحه به دست گرفتند و بدون هیچ آموزش نظامی آماده دفاع شدند، مدیریت چنین نیروهایی آن هم در شرایطی که شهادت عزیزان شعله خشم مردم را شعله ور می کرد، اتفاقی بود که تنها فرماندهان عملیات نجات خرمشهر آن را تجربه کردند. خرمشهر بعد از 575 روز التهاب و 25 روز عملیات، ساعت 11 صبح روز سوم خرداد 61، بعد از شهادت 6 هزار جوان، آزاد شد. جهان آرا ماه ها قبل از پ ...
زود خسته نشوید و مسئولین را قانع کنید
.... متاسفانه اطلاعاتشان به روز نیست. بعد از گرفتن دستور استان، مسئول ایثارگران شهرستان به فرد مذکور گفته شما شاغلید و بیمه هم دارید و او را رد کرده بود. بنده تلفنی به آن مسئول در سپاه شهرستان گفتم چرا کار را برای نیروهای گرفتار و معسر این قدر سخت می کنید؟ شما اگر مصاحبه آقای سردار شریفی مسئول ایثارگران را مطالعه کنید. وی صراحتا" گفته فقط کسانی که بازنشسته یا شاغلین دولتی نمی توانند در این طرح ...
خرمشهر راوی مقاومت ها و شهادت ها/ روزهای اول جنگ چگونه گذشت
، بهجت ماند. مادرم چند روز بعد از شروع جنگ بچه های کوچک را به آبادان برد که جایشان امن باشد و خودش برگشت. آن موقع عراقی ها آمده بودند داخل شهر اما مردم بیرون نرفته بودند. خوب به خاطر دارم پیرمردی را دیدم که کودکی چهار ساله را با فرغون به مسجد جامع می برد. پرسیدم چه شده، گفت در خانه همه شهید شدند فقط من ماندم. دارم یکی یکی آنها را به مسجد جامع می برم. خواستم کمکش کنم قبول نکرد. گفت شما بروید جلو ...
مثل آیت الله خامنه ای نداریم/ نظر آیت الله بروجردی درباره ولایت فقیه
طول کشید ولی ساواک مانع آقای خامنه ای شد، برای اینکه منبر ایشان انقلابی بود و جوان ها را دورش جمع کرده بود. همان موقع با آقای خامنه ای صحبت داشتیم و ایشان از من خیلی تمجید کرد و گفت "من شما را مجتهد می دانم". من هم منبر ایشان را خیلی خوب تشخیص دادم. منبر من تا آخر ماه صفر طول کشید و شب آخر، حادثه فیضیه را گفتم و از منبر آمدم پایین و دیگر گرگان نماندم. آقای خامنه ای را انسان بافکر و ...
مبتلا به بیماری گره گوری در ترجمه آثار علوم اجتماعی هستیم
وقتی کتاب های خارجی را می خوانیم در بخش تقدیر و تشکر از بنگاه های خصوصی تشکر می شود اما ما در ایران چنین چیزی نداریم و تنها می توانیم از دولت انتظار این کار را داشته باشیم، دولت هم همان طور که گفتم در هر حوزه های سرمایه گذاری نمی کند. ضمن اینکه بودجه بخش پژوهش در ایران بسیار ناچیز است البته در دولت اخیر افزایش یافته اما باز کافی نیست. به هر حال در علوم اجتماعی همه کارها نمی تواند نظری باشد و باید ...
انتقاد تند خواننده گروه آریان از محمدرضا گلزار
توقعی از دیگران می توانیم داشته باشیم. شما چندی پیش در صفحه اینستاگرامتان نوشته بودید "اجرای صحنه ای آهنگ های گروه آریان بدون اجازه ی کتبی صاحب اثر غیر قانونیه. حتی شما دوست عزیز". همه ما می دانیم که مخاطب شما محمدرضا گلزار بوده است. لطفا در این مورد توضیح دهید. در مورد پستی که من درباره استفاده از قطعات گروه آریان در اینستاگرامم نوشتم باید بگویم، روی صحبتم بیشتر از اینکه با بچه ...
احمد کیارستمی: پدرم خودش را بیشتر عکاس می دانست
ساخت که شبیه هیچ یک از فیلم های قبلی اش نبود، خوب به یاد دارم. کلوزآپ بود. اصلا از آن فیلم خوشم نیامد. هجده سالم بود و عادت کرده بودم فقط درباره بچه ها فیلم بسازد. الان، نظرم این است که بهترین فیلمش است. پدر شما فیلمسازان جوان بسیاری را در سراسر دنیا آموزش داد. فکر می کنید وارثانی هم در سینما دارد؟ برای مثال، آناهیتا قزوینی زاده که امسال در کن حضور دارد، سینما را در یکی از کارگاه های ...
گفت وگو با مهرزمان فخارمنفرد نگارگر؛ رویش گل های پنبه در هنر گل و مرغ معاصر
البته اثر، گاه بسیار استادانه به اتمام می رسد. یک شکل دیگر این است که شناخت نسبت به طبیعت داشته باشند. وقتی ما نسبت به طبیعت شناخت داشته باشیم، از نظر اخلاقی هم متفاوت می شویم. شما وقتی یک ساعت در باغچه ای، باغی، جنگلی قدم می زنید و به دنبال گل های خودرو هستید، این را با عشق و علاقه یا عکاسی می کنید یا می چینید و طراحی می کنید و این امر قاعدتاً، روی اخلاق تاثیر مطلوب خواهد گذاشت، در مقایسه با کسی ...
هنرمندی که پس از سانحه تلخ سوختگی از پا نیفتاد | عکس
موسیقی آن بر عهده خود آرش بود. ساعت سه نیمه شب با من تماس گرفتند و گفتند فرصت زیادی برای تمرین نیست، لطفاً با سازتان بیایید برای نوازندگی. من قرار بود چهار نت را بنوازم که دیدم پشت این چهار نت مثلاً 40 خواسته وجود دارد. آرش گوران می گفت که این را چطور بزن و آن را نزن و از این حرف ها. من می توانستم عصبی شوم و بگویم که ساعت سه نیمه شب به من زنگ زده اید و این همه خواسته دارید؟ اما با خودم گفتم که من ...
زوج ایرانی که در فولکس زندگی می کنند +تصاویر
نفر ما وجودداشت ، دوست داشتیم تجربه های جدید داشته باشیم و می دانستیم در سفر این تجربه ها را به دست می آوریم. بعد از ازدواج به این علاقه که قبلا کشف کرده بودیم توجه کردیم. ما مدام درباره رویاهایمان حرف می زدیم و زندگی در یک خانه در کنج یک شهر جایی در این رویاها نداشت. کم کم به نقاط مشترک بیشرتی درباره این ایده رسیدیم. البته زمان برد تا به این جا برسیم. اوائل باوجود اینکه عاشق سفربودیم اما به خاطر ...
نادر مرا در خانه اش گیر انداخت - خنده های شیطانی اش را که دیدم فهمیدم خیلی دیر شده و او ..
بند آمدن باران، خودش مرا تا نزدیکی منزلمان می رساند. بعد هم شروع به پذیرایی کرد. پس از چند دقیقه، به یکی از اتاق ها رفت. من در این فاصله کوتاه، ناگهان به خود آمده و خود را نهیب زدم؛ که تو در یک خانه خلوت، با یک جوان غریبه چه می کنی؟! در همین فکر بودم که به یک باره دیدم مشتی مجله جلوی من روی زمین ریخته شد. از روی جلدشان حدس زدم که محتوی چیست،عکس های مستهجن روی جلد مجلات،از عکس های مبتذل ...
روایت خواهر شهید "جهان آرا" از قهرمان خرمشهر
. همه گروه به نقاط مختلف ایران رفته بودند و وقتش بود بار دیگر دور هم جمع شوند. از دانشگاه انصراف دادند و گروهشان را منسجم تر کردند اما برای دور ماندن از ساواک مجبور بودند به زندگی مخفیانه رو بیاورند. زندگی مخفیانه محمد خانم جهان آرا از پیش از جدا شدن محمد می گوید: محمد قبل از اینکه وارد زندگی مخفیانه شود با مادرم صحبت کرد و برایش توضیح داد که دیگر نمی تواند به طور مرتب با خانه در ...
آیا اعدام، پایان کار قاتل است؟
...، چه طور ضربه چاقوت باعث فوتش شد؟ قاتل: نمی دانم. قاضی گفت واسش چاقو پرت می کردی. روی دستش جای چاقو بود. اما من 5 ساله که میگم دستش رو نزدم. یکی از قاضی ها فقط پرسید تو مقتول رو زدی یا نزدی؟ گفتم: زدم. ولی فقط یکی توی پهلوش اون ها 4 نفر بودند، ما 2 نفر. به قاضی گفتم چرا از بقیه اون ها که با راننده بودند چیزی نمی پرسی؟ ترسیده بودم. با چشم بند و پابند منتقلم کردند بازداشگاه. از مچ ...
با مردم در این چهار سال مثل همین هفته های انتخاباتی رفتار کنیم / مردم به وعده درامد 2.5 برابر تخیلی نه ...
آنان گزارش خواهد کرد و این که تا چه اندازه در عملی کردن این وعده ها جدی است، اظهار داشت: من در انتخابات وعده هایی دادم و گفتم همه تلاشم این است که به وعده هایم عمل کنم. در دولت یازدهم هم وعده های زیادی دادم و تا حد زیادی در اجرای آنان موفق بودم. در آن دوره با کاهش قیمت نفت هم مواجه شدیم اما مردم کمک کردند و گام هایی برداشتیم. وی افزود: ما در صادرات غیرنفتی حتما برنامه ریزی و تلاش خواهیم ...
روایت جلال ملکی از روزهای سخت آتش نشانی
بود که به این قضیه شوک داد و من بعد از این اتفاقات منصرف شدم. چون معتقد بودم اگر ورود کنم همه می خواهند بگویند ملکی از پلاسکو سوءاستفاده کرد. یک روز خانه عمویم مهمان بودم. بی هوا و بی آنکه بداند گفت که نمی خواهی بروی شورای شهر؟ من گفتم نه. دقیقا همان حرفهای مشاوران را به زبان خودش گفت. اینکه تو کار بلدی و همین الان حقوقت را از عوارضی که شهرداری از ما می گیرد می گیری. اگر کاری را که بلدی برای ما ...
ایران درودی: یکی از خوشبخت ترین های زمینم
بیایند و جایی را که من در آن زندگی و نقاشی کرده ام، ببینند. دلم می خواهد وقتی از این خانه بیرون می روید، به خودتان بگویید کسی را دیدیم که گفت یکی از خوشبخت ترین های روی زمین هستم . این نقاش اظهار کرد: همیشه از بچگی می خواستم روزی سربلند بگویم که من از سرزمین فردوسی می آیم، زیرا اگر فردوسی نبود، امروز نمی دانیم با چه زبانی با هم صحبت می کردیم. خوشحالم سال گذشته توانستم در 80سالگی و روز تولدم که 11 ...
مطالباتی پاره پاره و ساده
دیشب رفته بودم نمایش پاره های ساده نوشته مهدی میرمحمدی و به کارگردانی علی هاشمی. نمایش که تمام شد، علی هاشمی مرا خجالت داد و با نام بردن از من یادی کرد از روزنامه های جامعه، توس، نشاط و عصر آزادگان (روزنامه های زنجیره ای) و بعد هم نقبی زد به خرداد 1376 و سپس بازگشتی داشت به جمعه ای که گذشت و رأی ما مردم. همین یادکردن های علی هاشمی ذهن مرا (همانند نام نمایشش) پاره پاره کرد و خاطرات پاره پاره به ...
رویارویی قاتل با مادر مقتول بعد از 12 سال
ادامه مادر مقتول که در دادگاه حضور داشت در جایگاه حاضر شد؛ او گفت: سال ها پیش که پسرم کشته شد زندگی من به طور کامل دگرگون شد و همه اعضای خانواده دچار به هم ریختگی شدند. من خیلی از این وضعیت ناراحت بودم و حالم خوب نبود تا اینکه چند سال بعد فهمیدم شوهرم مبلغی پول گرفته و اعلام رضایت کرده است. این وضعیت من را خیلی ناراحت کرد و زندگی ما دچار مشکل شد. من شوهرم را از خانه بیرون کردم و گفتم حق نداشته که ...