سایر منابع:
سایر خبرها
خاطره معاون وقت وزیر دفاع از روز ارتحال امام: احتمال می دادیم عراق حمله کند
جریان پر تلاطم کار شبانه روزی در تهران و خطوط تماس ایران و عراق، خودم را به دانشگاه تربیت مدرس رسانده بودم. هنوز یک ساعتی از شروع ازمون نگذشته بود که، "پیجر" (در غیاب موبایل و بی سیم، رادیوی یکطرفه برای ارسال پیام های اضطراری) شروع به علامت کرد، و گوینده مرکز پیج، بعد از چند پیام رسمی، به ناچار با زبان محاوره، اصرار کرد که ؛ "اقا جان، هر جا و در هر وضعیتی هستید، فوراً فوراً با ستاد ...
فقط دخترها بخوانند؛ همه چیز درباره دوستی پیش از ازدواج
اندازد و پاسخی نمی دهد. می گویم: چطور با هم آشنا شدید؟ می گوید: یک بار که به خانه دوستم رفته بودم با او آشنا شدم و پس از چندبار که او را دیدم، مرا به خانه اش دعوت کرد و به هم علاقه مند شدیم و قرار فرار و ازدواج گذاشتیم. نمونه دوم فریبا با وجود آن که به عقد پسرخاله اش درآمده، به هنگام گردش با چند پسر دستگیر شده است. او با یکی از این پسرها ارتباط داشته ...
آخرین ساعات زندگی امام دربیمارستان چگونه گذشت؟
احتمال ماندن ایشان کم بود؛ در آن زمان صحبت از دقایق، ساعات و شاید دو سه روز بیشتر نبود. به من ماموریت داده شد که برخی کارها را انجام دهم لذا مجبور شدم آنجا را ترک کنم؛ بعد از نصفه شب بود که طی تماسی گفتند دولت جلسه اضطراری دارد. من وضعیت را می دانستم اما شاید برخی دیگر از اعضای دولت از موضوع اطلاع نداشتند. بنابراین تنها کسی هم که با پیراهن مشکی در جلسه هیات دولت حضور داشت بنده بودم؛ آقای مهندس ...
خاطرات سومین زن ایرانی از سفر به قطب جنوب/ از تکانهای شدید کشتی تا بازار چینی ها که در قطب هم گرم بود
...> 16 ساله بودم که کتاب سفرنامه برادران امیدوار را از کتابخانه مدرسه گرفتم. طبق عادت همیشگی اول کتاب را ورق زدم. قطب جنوب ... قطب شمال ... همان روز خواندم ... نه یک بار بلکه چند بار. سالها گذشت ... درس و مدرسه و دانشگاه و کار ... دل مشغولی های زندگی ... هر از گاهی که فیلم مستندی می دیدم به یاد رویای دیرینه خود می افتادم و با خود می گفتم حتما یک روز به دیدارت خواهم آمد ... و بالاخره روز ...
خطرات وای فای روی سلامتی
فای و صدمه به عملکرد مغز درست مانند همان دانش آموزان دانمارکی که بر اثر استفاده از تلفن همراه دچار مشکل تمرکز شده بودند، دانشمندان هم متوجه موارد متعددی از این اختلال شدند و شروع به تحقیق درخصوص اثرات منفی تشعشعات 4G – نسل چهارم تلفن همراه – کردند و دیدند که این امواج، از فعالیت مغز افراد می کاهد. همچنین روی مغز زنان، بیش از افراد دیگر اثرات منفی دارد. در یک تحقیق از 15 زن و ...
امام خمینی واقعاً به درجه بندگی رسیده بود/ امام در زمان ترور آیت الله خامنه ای خیلی نگران حال ایشان بود
اینجا و ما علاقه داشتیم و ارتباطاتی از دور داشتیم. بنده آن موقع اوایل انقلاب در اورژانس تهران بودم. به خدمت امام رفتیم که در بیمارستان قلب بستری بود. بعد شهید رجایی که نخست وزیر بود آمد به بنده گفت که شما بیا مسئولیت وزارت بهداری را تحویل بگیر. بنده امتناع کردم از پذیرش اما ایشان تأکید کرد که من با امام هم مشورت کرده ام و این نظر امام هم هست. من گفتم بنده اصلاً کار اجرایی نکرده بودم و اصلاً ...
بوژیدار رادوشویچ : بعد قهرمانی مان جوی فوق العاده تأثیرگذار را شاهد بودم
آزادی تهران شدم، باورم نمی شد که چنین جوی در آنجا حاکم باشد. دروازه بان کروات پرسپولیس با اشاره به جریمه این تیم از سوی AFC که این تیم را مجبور کرد در دور رفت از مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان آسیا برابر لخویای قطر در ورزشگاه آزادی بدون تماشاگران خود بازی کند، اظهار داشت: نمی دانم چطور حتی این محرومیت را به اطلاع هواداران پرسپولیس رساندند، اما به حال حکم کنفدراسیون فوتبال آسیا قطعی بود ...
سناریوی مرگبار دختر 19 ساله برای مردان
شاهد قتل مردی هم بوده است. ماموران با بررسی این تماس متوجه شدند این مرد، در همین خانه زندانی شده بود. گروگان نجات یافته از مرگ بازپرس جنایی با اطلاع از این موضوع، به تحقیق از این مرد که به محل جنایت منتقل شده بود، پرداخت. وی به قاضی تحقیق گفت: من چند روز پیش با دختر جوان شیک پوشی در خیابان آشنا شدم. وی مدعی بود تنها زندگی می کند. او عصر چهارم خرداد مرا به خانه اش در ...
آخرین التماس دعای امام از مردم چه بود؟!
های بیگانه متوجه موضوع بیماری شوند، نزد سید احمد آقا فرزند برومند خود تاکید کرده بودند. یادگار امام ضمن اطمینان بخشی به حضرت امام گفتند که این درمانگاه متعلق به سپاه است و الان هم در اختیار شما قرار داده اند. این مسایل گذشت و خرداد سال 68 بود که امام در این درمانگاه جراحی شدند. گلایه امام از مشکلات گوارشی چند روز قبل از این بنده شیفت بودم. حضرت امام با زنگ تیم ...
منشی دکتر دور از چشم شوهرش چه ها که نکرد!
خیلی زود از کشور خارج شویم به همین خاطر همه پول هایی که داشتم را در اختیار پسر مورد علاقه ام قرار دادم و پس از چند روز به تهران رفتم تا از کشور خارج شوم اما آنجا بود که فهمیدم پسر جوان با همه پول ها به تنهایی از ایران خارج شده است. دیگر راه بازگشت نداشتم و تصمیم گرفتم در تهران بمانم و زندگی جدیدی را شروع کنم که دستگیر شدم. بنا به این گزارش، پزشک متخصص پس از دستگیری منشی اش با توجه به پس گرفتن وسایل و تجهیزات پزشکی مطبش، شکایتش را از زن جوان پس گرفت و رضایت داد اما این زن از نظر جنبه عمومی جرم روانه زندان شد. ...
خاطرات فیلسوف مسیحی از بازدید مسجد
ارزش های بنیادی انگلیس صحبت کردم و وقتی آن ها ارزش های اخلاقی تعریف شده در اسلام را توضیح دادند، متوجه شدم تمام ارزش های اخلاقی که در کشورهای دنیا تعریف شده است، در اسلام وجود دارد و ارزش های انسانی از جمله برابری افراد و حقوق آزادی انسان ها از ارزش های بنیادی اسلام است. سایمون برد افزود: با شناخت اسلام متوجه می شویم که اسلام از همان اولین روزهای پیدایش با هر نوع تبعیض مخالف بوده است و ...
نطق حماسی امام پس از آزادی از زندان که به چندین زبان دنیا ترجمه شد
، یعنی 2 یا 3 روز بعد از آزادی امام، از همگامی جامعۀ روحانیت با برنامه های انقلاب شاه و مردم خبر داد تا مخالفت روحانیت را با برنامه های شاه، پایان یافته اعلام کند. رژیم قصد داشت به این ترتیب، اذهان مردم را نسبت به روحانیت و رهبر بزرگ آن مشوب سازد؛ امّا مردم آگاه ایران، به این گونه سمپاشیها اعتنایی نکردند و با شور و شوقی غیرقابل وصف، از امام خود پس از آزادی از زندان استقبال نمودند. در آن ...
پاسخ امام در پی درخواست ائمه جمعه مبنی بر افزایش شهریه/ امام کدام عمل را حاضر بود با ثواب اعمالش عوض کند
! جنازه حاج آقا مصطفی را به کربلا می برند؟ گفتم: ای داد! و متوجه شدم که ماجرا از چه قرار است دانستم که هنوز امام نفهمیده اند آنها در فکر بودند که امم خبردار نشوند. حاج احمد آقا به امام خبر داد که آقایان می خواهند به خدمت شما بیایند اما هم اجازه دادند یکی از آقایان بعد از احوالپرسی گفت: از حاج آقا مصطفی چه خبر؟ میرزا گفت: اتفاقاً الان از بیمارستان تلفن کردند، مثل اینکه باید ایشان را زودتر به بغداد ...
امام در مصاف با چالش ها و پرسش ها، فقه را توانمند و پاسخگو کرد/ ناگفته های شاگرد امام از حوزه نجف
اعضای خانواده نیز در شاهرود به ایشان پیوستند. در سن 6 یا 7 سالگی راهی دبستان شدم 6 سال دوره ابتدایی آن عصر را گذراندم و آنگاه وارد حوزه علمیه شاهرود شدم. 2 سال در مدرسه علمیه بازار شاهرود، بخش کوچکی از مقدمات را خواندم بعد از آن به مشهد مشرف شدم. در مدت 7 سال در مشهد باقی دوره مقدمات سپس سطوح را خواندم و آنگاه در درس خارج مرحوم آیت الله میلانی یک سال و نیم شرکت کردم و نیز در طول این 7 سال ...
لندن در رعب و وحشت - حملات تروریستی همزمان روی پل راندن بریج و رستوران
بلایی به سر خواننده زن جوان آمریکایی آمد؟ تصاویر رفتار زشت و بی امان پسر 15 ساله با دختر جوان / ناهید از دست رفت! عکس این خانم داعشی در اینترنت به دنبال شوهر می گردد! عکس من خام حرف های شیطانی سعید شدم / او گفت فقط با انجام این کارمی توانیم با هم ازدواج کنیم! واکنش باورنکردنی مدیر وقتی فهمید یکی از خانم های شرکتش را باردار کرده! ...
محاکمه مأمور پلیس به اتهام قتل
چندین سابقه سرقت و جیب بری بوده و هنگام حادثه همراه دوستش در حال سرقت از خودروی 206 در خیابان خواجه عبدالله بود که خودروی گشت پلیس از راه می رسد. دو سارق با دیدن خودروی پلیس سوار بر خودروی خود از محل فرار می کنند که در عملیات تعقیب و گریز یکی از سارقان با شلیک گلوله از سوی یکی از مأموران کشته می شود. پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و روز ...
بازیگر زن معروف داستان اعتیاد پدرش را در پستی اینستاگرامی کامل کرد+عکس
...، همه رو دوست داشتم مثل اون، رفیق بودم برای همه مثل اون، تصمیم گرفتم مژگانِ زندگی بقیه باشم... از پدر خبر نداشتم آخه مژگان جای خالی اونو پر کرده بود ولی گویا قسمت تکیه گاه داشتن نبود، تکیه گاه بودن بود. تمام سختی های اون سال ها گذشت ولی وقتی جنازه ی پدرم رو تو اون شرایط دیدم تمام اون سختی هارو فراموش کردم." صالحی همچنین در اولین کامنت پست خود نوشته است: " پدر قربانی اعتیاد بود این اون ...
لندن در رعب و وحشت/حملات تروریستی همزمان روی پل راندن بریج و رستوران
شده یک خودرو ون سفید رنگ دیده می شود که به نظر می رسد بعد از برخورد با تیر چراغ برق و نرده های کنار پل متوقف شده است. ترزا می' نخست وزیر انگلیس شامگاه شنبه در یادداشتی که بر روی صفحه توئیترش منتشر کرد، حملات صورت گرفته در لندن را 'وحشتناک 'توصیف کرد و گفت به طور بالقوه به عنوان حمله تروریستی دیده می شوند. وی اعلام کرد که صبح روز یکشنبه نشست اضطراری کابینه موسوم به کبرا برای ...
روایت رزمندگان و آزادگان از امام خمینی(ره) در رنج غربت داغ حسرت
...> خشنودی امام از همبستگی ارتش و سپاه اولین باری که به طور خصوصی خدمت حضرت امام رسیدیم، اواخر سال 61 و دو سه روز قبل از عملیات والفجر مقدماتی بود که فرماندهان یگان های عمل کننده با چند نفر مسئولین قرارگاه ها از ارتش و سپاه در همان اتاق پشت حسینیه جماران که حضرت امام همیشه آنجا می نشستند، خدمتشان رسیدیم. روی نقشه کوچکی که من آماده کرده بودم، آقای شمخانی در رابطه با وضع منطقه و اوضاع و احوال ...
مائده متاهل بود و مرا اسیر خواسته کثیف خود کرد / او از من خواست تا..
ولی هیچ گاه نمی توانست همسر خوبی باشد. ارتباط ما با یکدیگر ادامه یافت تا این که برای جدایی مائده از همسرش وکیل گرفتم. آن قدر این عشق خیابانی و هوس آلود، چشمانم را کور کرده بود که مقابل قاضی Judge دادگاه به عنوان شاهد حاضر شدم و به دروغ سوگند یاد کردم که همسر مائده او را در خیابان زیر مشت و لگد گرفته و تهمت های ناروا می زند، در حالی که همسر او را هرگز ندیده بودم و ... . در این هنگام مرد ...
خبر رحلت امام سخت ترین خبر عمرمان در اردوگاه عنبر کمپ 8 رمادیه بود
مرا دید و کشان کشان به سمت عراقی ها برد تشنه بودم و خون زیادی از دست داده بودم آنها من و مجروحان دیگر را به بیمارستان بصره منتقل کردند و بعد از 20 روز به بیمارستانی در بغداد بردند و به مدت 40 روز بستری شدم روزهای سختی بود پایم را تا کمر گچ کرفته بودند و به علت عدم رسیدگی محل زخمم کرم گذاشته بود. برای رساندن شربت خاکشیر به رزمندگان اسیر شدند اردوگاه عنبر کمپ 8 رمادیه چند روز ...
آن شب جلال با یک زن قرار ملاقات داشت که دخترم از راه رسید و ...
روزی شدکه باقر گوشی تلفن همراه هوشمند خرید. او عضو شبکه های اجتماعی شد. خیلی زود به این شبکه ها اعتیاد پیدا کرد. از مدتی قبل متوجه شدم با چند زن رابطه دارد. عکس ها و مطالب مستهجن ارسال می کرد و با این کارهایش عذابم می داد. آن شب هم داشت با یک زن قرار ملاقات می گذاشت که متوجه شدم. او به راحتی تعهدات زناشویی مان را زیر پا گذاشته و نسبت به من بسیار سرد و بی تفاوت شده است. حالم از این زندگی به هم می خورد. نمی خواهم ریخت او را ببینم و.... اخبار زیر را از دست ندهید: اخبار زیر را از دست ندهید: ...
پایان تلخ ارتباط پنهانی رییس یک شرکت با زن فاسد
. بالاخره به آرزویم رسیدم. مدیر یک قسمت شده بودم و آقای رئیس صدایم می زدند. چند سال به شهر دیگری منتقل شدم. در آنجا متاسفانه حلال و حرام را قر و قاطی کردم. بعد از سه سال متوجه شدند چه گندی زده ام. موقعیت شغلی ام را از دست دادم. به مشهد برگشتیم. دلم خوش بود مال و ثروتی به جیب زده ام و آینده ام تامین خواهد شد. اصلا نمی دانم سر و کله یک زن فاسد از کجا در زندگی ام پیدا شد. ارتباط پنهانی با این زن ...
سهیل روز تولدم مرا بیهوش کرد و ...
موفّق نشدم با او تماس بگیرم تا اینکه پس از دو روز توانستم با او صحبت کنم. از او معذرت خواستم اما سهیل با بی پروایی و لحنی بی تفاوت گفت: فرقی نمی کند! از آن پس بسیاری اوقات همراهش را خاموش می کرد و هرگاه به دیدنش می رفتم، در مغازه نبود و دوستش به دروغ می گفت که سهیل به رفته است. به این ترتیب، چند بار دیگر هم به دیدارش رفتم؛ ولی چه سود که هر بار به دلایلی از دیدار او محروم می شدم،ترک ناگهانی ...
سرنوشت پیامک بازی شبانه یک مرد با زن غریبه
بازی شبانه بودم که ناگهان همسرم گوشی را از دستم قاپید و آن را به دیوار کوبید! از این حرکت مرضیه به شدت عصبانی شدم و گلویش را با دست محکم می فشردم که فرزندانم مرا کتک زدند. من هم چاقویی را که زیر رختخواب بود برداشتم و ضرباتی به همسرم زدم و چند ضربه هم با ته دسته چاقو به سر پسر بزرگم کوبیدم. سپس از خانه فرار کردم! گزارش حاکی است با اعترافات صریح متهم این پرونده جنایی، دستور بازداشت موقت ...
جعل روایت در حوزۀ علم کلام
...، 1382: 4/219). بغدادی می گوید همۀ خطابیه حلولیه هستند؛ زیرا ادعا می کنند روح خدا در امام جعفر (ع)، و بعد از آن در ابوالخطاب حلول کرده است (بغدادی، 1408: 242؛ همو، 2003: 265). علی بن حسان از یکی از صحابه نقل کرد: در خدمت حضرت صادق (ع) صحبت از جعفر بن واقد و چند نفر از یاران ابوالخطاب شد. یکی از حاضرین گفت او برای گمراه کردن من، رفت و آمد داشت با من و می گفت ...
مرگ تلخ پسر جوان مقابل چشمان مادر
درپی مرگ مرموز پسر جوان که هنگام انتقال از بیمارستانی به بیمارستان دیگر و در خودروی مادرش جان باخته است، مادرش با مراجعه به دادسرای جنایی تهران، از دوستان پسرش و مسئولان بیمارستان به خاطر سهل انگاری در نجات جان پسرش شکایت کرد. به گزارش ، مادر میانسال به بازپرس پرونده گفت: چند روز قبل برای انجام کاری از خانه خارج شدم و چند ساعتی بیرون بودم که یکی از دوستان پسرم اشکان، با من تماس گرفت و ...
مرگ مرموز پسر دانشجو در بزم شبانه
بودم که پسری که از دوستان پسر 22 ساله ام بود، با من تماس گرفت و اعلام کرد همراه پسرم و چند نفر از دوستانش به مهمانی شبانه رفته بودندکه حال او بد شده و وی را به خانه مان آورده اند. با شنیدن این موضوع شوکه شدم و باورم نمی شد پسرم با آنها به مهمانی رفته باشد. به خانه برگشتم، اما خبری از پسرم نبود. وی افزود: از همسایه ها سراغ پسرم را گرفتم که متوجه شدم ساعاتی پیش دوستانش او را به خانه آورده ...
ازدواج دوباره زن و شوهر طلاق گرفته پس از یک ماجرای بسیار کثیف و ..
ها مدعی شد که مدتی قبل از حادثه از همسرش جدا شده بود. وی گفت: گمان می کردم مرد مغازه دار به همسرم نظر سوء دارد و همین موضوع باعث اختلاف بین ما و در نهایت جدایی شد از این رو دنبال فرصت مناسبی بودم که از او انتقام بگیرم. روز حادثه با قصد و نیت قبلی به آنجا رفته و بر روی او اسید پاشیدم. بعد از این ماجرا بار دیگر با همسرم ازدواج کردم و از شیراز متواری شدیم. این مرد اسیدپاش و همسرش برای انجام تحقیقات در اختیار مأموران قرار گرفتند. خبرجنوب ...
از رحمت خداوند مأیوس نباشید!
دیگر در همین صحیح بخاری است که عمر گفت: من آرزو داشتم که کَبش اهل خودم بودم! (یعنی قوچ) یک گوسفندی در میان اهل خودم بودم که این گوسفند را تا جایی چاق می کردند و بزرگ و فربه می کردند که دیگر بیش از آن جایی برای فربه شدن نداشت، و یک روز که یکی از میهمانان عزیز به خانۀ آنها می آمد، این گوسفند را برای آن میهمان می کشتند و بعد می پختند و پخته اش را تکه تکه می کردند و بعد آن میهمان ها می خوردند، و بعد از ...