سایر خبرها
رکود همچنان تولید را می بلعد/ سقوط بورس ادامه دارد/ جنگ پنهان اصلاح طلبان برای تعیین شهردار
کمترین حالت معادلات منطقه ای را پیچیده تر نکند یا منطقه را ملتهب تر از آنچه هست نسازد. گزارش معنادار گاردین از درود البعاج به سلیمانی روزنامه گاردین در گزارشی درباره موفقیت های نیروهای مردمی عراق و سوریه مقابل داعش نوشت این نیروها تحت هدایت تهران هستند و پیروزی آنها نشان دهنده تقویت نفوذ ایران است. روزنامه انگلیسی در آغاز گزارشی از تحولات میدانی در شهر تازه آزاد شده ...
حرفهای تکان دهنده پسر ناخدای کشتی ای که با تیر سعودی ها کشته شد
برای بیمه تامین اجتماعی فرستادیم بازنشسته اش نکردند. سه بار دیسک کمرش را عمل کرده بود اما باز هم حاضر نبود دست از صید بردارد. ما بهش می گفتیم تو بنشین توی خانه ما کار می کنیم و برای تان روزی می آوریم. اما قبول نمی کرد می گفت شما بچه مدرسه ای دارید. خرج تان زیاد است. اصلا قبول نمی کرد که توی خانه بنشیند. می گفت من می آیم و یک تور هم که بیشتر ماهی بگیریم کمکی برای شما می شود. فرهاد از ...
داستان شکنجه مردی که دو سال اسیر طالبان بود
از قل ها که مریضی مادرزادی دارد. مقعدش بسته است. بچه سه ساله را دو بار عمل کردند. هیچ چیزی در خانه نداریم. هرچه بود و نبود را فروختیم. خیّر پیدا شد تا 40 میلیون هزینه عمل را جور کردیم. مردم ایران دل رحیمی دارند. دل شان می سوزد. اگر جای دیگه بودم که اصلا نمی توانستم زندگی کنم. دخترم می گفت نشسته بودم از خستگی کنار خیابان خانمی برایم ساندویچ آورد. گفتم نمی خواهم فقط خسته ام به زور به من داد. ...
دوست داشتم دست هایش را لمس کنم اما دست هایش سوخته بود
رجانیوز روایت می کند. زندگی محسن اوایل فروردین 1363 ، ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهراء(سلام الله علیها) بود، مادرش صاحب فرزند جدیدی شده بود، نامش را محسن گذاشتند. در کوچه با بچه ها مشغول بازی بود، مادرش او را از بازی بیرون آورد و یک پیراهن مشکی به او پوشاند. محسن فقط 9 سال داشت که از نعمت پدر محروم شد. پدرش یک روستایی ساده دل، پر پرتلاش و خادم روضه سید الشهداء(ع) بود. شرایط جنگ ...
سرداری که آرزویش نابودی اسرائیل بود
موشکی ایران لقب گرفت. تولد؛ 1338 حسن تهرانی مقدم در 6 آبان ماه 1338 در محله سرچشمه تهران متولد شد. آغاز تحصیلات؛ 1345 به علت شغل پدرش (محمود تهرانی مقدم)، که به پیشه خیاطی مشغول بود، به محله شکوفه و سپس به محله بهارستان نقل مکان کرد و مقاطع ابتدایی و دبیرستان را در همین مناطق گذراند. ورود به فعالیت های مسجدی در مسجد زینب کبری(س)؛ 1348 ...
از زمان جلو بزنید
. احتمالا برای کسانی که حوصله سر و کله زدن با اینترنت را ندارند، گزینه خرید تلفنی، بهترین باشد. موتوری ها به سرعت برق و باد تا به حال حتما اسم پیک بادپا را شنیده اید؛ همان موتوری های معروفی که بسته های شما را به سرعت برق و باد در شهر جابه جا می کنند. البته این موتوری ها، خدمات دیگری هم ارائه می دهند که خیلی ها با آنها آشنا نیستند. پیک بادپا علاوه بر کارهایی مثل حمل ونقل بار و ...
دو راهی بخشش یا بی تفاوتی
...> زمان به سرعت سپری می شود و فردا از راه می رسد، همراه با مادر افشین دل به جاده می زنیم و راهی می شویم. فاصله تبریز تا شهرستان هریس یک ساعت است و ما طی این مسیر با هم، هم صحبت می شویم. در طول مسیر مادر افشین از پسرش می گوید؛ افشین 23ساله و دانشجوی رشته کامپیوتر بود . از عصر نخستین روز ماه مبارک رمضان سال 91حرف می زند که افشین به دلایل نامعلوم در خانه دچار سردرد می شود. بعد از کمی ...
خطر ایرانی فرتوت
افزایش می یافت، قیمت خانه ها با افزایش 300 درصدی مواجه شده بود. خانواده ها بسیاری از کالاهای خوراکی و غیره را به دلیل افزایش قیمت از سبد خانوار حذف کرده بودند و دولت زیر بار افزایش نرخ تورم نمی رفت. در این شرایط، رسانه ملی نیز از تبلیغ باز نمی ماند اما چه تبلیغی! زن و مردی در خانه کلنگی که از حداقل امکانات نیز برخوردار نبودند و هشت بچه داشتند. بچه ها حتی کامپیوتر یا اتاق خواب مشترک نداشتند و خانواده ...
دام زن شیاد و پدرخوانده برای مردان
بهانه آشنایی بیشتر از من خواست همدیگر را ببینیم. من هم از او خواستم به خانه ناپدری ام بیاید اما لحظاتی بعد از آمدن او، ناپدری و دوستش وارد شدند و با دیدنش عصبانی شدند و مرد طلافروش را کتک زدند که البته فقط یک میلیون تومان پول نقد از او گرفتند. در همین حال، صاحب خودروی پژو 405 سرقتی نیز به بازپرس گفت: این خانم سه بار ازدواج کرده و از هر همسرش یک بچه دارد. سال گذشته با او آشنا شدم و او ...
شاغل شوید: 30 خردادماه 1396
1396 تلفن : 09176043724 ذخیره مقطع : --- جنسیت : زن موقعیت : شیراز آدرس : فرهنگ شهر، ایستگاه 15 , تلفن : 09176043724 کپی منبع : نیازمندی های استخدامی روزنامه استان فارس اطلاعات بیشتر غذای بیرون بر پرس واقع در فرهنگ شهر شیراز جهت تکمیل کادر خود به تحویل دهنده غذا خانم نیازمند است . ...
بازیگران درخشان تاریخ سینما (33): نیکول کیدمن
.... 4. قرار بود نقش اول "اتاق پناهگاه" (2002) را بازی کند، اما در صحنه ای از در فیلم "مولن روژ!" (2001) آسیب دید. بنابراین فقط به جای همسر جدید شوهر سابق جودی فاستر صحبت کرد. 5. با این که در اصل چپ دست است، برای بازی در "ساعت ها" (2002) در نقش ویرجینیا وولف راست دست، نوشتن با دست راست را یاد گرفت. 6. زمانی از اولین نامزدی برای اسکار با خبر شد که در سوئد مشغول ...
دوستی عجیب شیر ماده با بچه آهو+تصاویر دیدنی
ایران آنلاین / به گزارش ایران آنلاین به نقل از دیلی میل، این شیر سعی می کند تا با لیسیدن بچه آهو، حیوان را تمیز کرده و از آهوی کوچک مراقبت کند. صحنه های شگفت انگیز این مهربانی باورنکردنی توسط گریم میچلی معاون مدرسه ای در آفریقای جنوبی از پارک ملی کروگر گرفته شده است. گریم در این باره گفت: بچه آهو مادرش را از دست داده و به خاطر بی کسی در گل و لای فرو رفته و کثیف شده بود و شیر ...
پدر موشکی ایران را بیشتر بشناسید + تصاویر
پدر موشکی ایران لقب گرفت. حسن تهرانی مقدم در 6 آبان ماه 1338 در محله سرچشمه تهران متولد شد. به علت شغل پدرش (محمود تهرانی مقدم)، که به پیشه خیاطی مشغول بود، به محله شکوفه و سپس به محله بهارستان نقل مکان کرد و مقاطع ابتدایی و دبیرستان را در همین مناطق گذراند. در مسجد زینب کبرای سرچشمه، زیر نظر آیت الله سیدعلی لواسانی امام جماعت و مدیر مسجد، تعلیمات دینی و مقدمات ...
اثری دیگر از النا فرانته به فارسی چاپ شد
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، روزی که رهایم کردی داستان زنی ست خانه دار که شوهرش تصمیم به ترک او دارد. در یکی از روز های ماه آپریل مانند دیگر روز ها مشغول جمع کردن میز ناهارخوری بود، اما مثل همه ی روز ها نبود و شوهرش می گوید، دیگر دلش با این زندگی نیست و صدای دعوا و داد و بیداد بچه های شان از اتاق کناری بلند شده است، شخصیت اصلی داستان مانده است به ادامه ی زندگی که نمی داند چه کند و... ...
وقتی دو مرد را در وضعیت بد بالای سرم دیدم دیگر همه چیز تمام شد و ...
حلال قانع باش و خدا را شکر کن، ما بدون سرمایه در شهری بزرگ چه خاکی به سرمان بریزیم و.... ! اما گوش من بدهکار این حرف ها نبود و با عصبانیت به او گفتم: برای مدتی به شهر می روم و کار می کنم تا آن موقع مدرسه بچه ها هم تعطیل می شود. اگر شرایط جفت وجور شد می آیم و شما را هم با خودم می برم و اگر به بن بست خوردم برمی گردم و به همین زندگی فقیرانه خود ادامه می دهیم.غضنفر افزود: با فروش گوسفندانم مبلغ 3 میلیون ...
ماجرای دیدار 26 مرداد 32 کاشانی با طیب حاج رضایی!
پدرم صبح های خیلی زود سر کار می رفت و ظهر می آمد که سر بزند و کارها را بررسی کند قبل از اینکه زن شاه را برای زایمان بیاورند و بعدازظهر هم که از خانه بیرون می آمد قبل از اینکه به هر کاری برسد، باز به اینجا سر می زد. روزی که فرح را برای زایمان آوردند، هیچ حفاظتی هم وجود نداشته و خود بچه های پایین شهر حفاظت از ملکه را برعهده گرفته بودند. پدرم ماشینی داشت که این ماشین را زیر طاق نصرت می گذاشت. یعنی رو ...
شب عروسی واقعیت تلخی را از زن چند ساعته ام شنیدم که خشکم زد و ...
جوان 18 ساله ای که به اتهام از صحنه دستگیر شده بود، در حالی که عنوان می کرد پدرم همیشه می گفت: مرد هیچ وقت گریه نمی کند چشمان پر از اشکش را به موزاییک های کف اتاق دوخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: چند سال قبل پدرم را در یک تلخ از دست دادم. او به مصرف مشروبات الکلی اعتیاد داشت تا این که مدتی بعد به خاطر عوارض ناشی از مصرف مشروبات دچار مسمومیت شدید شد. او را به مرکز درمانی انتقال ...
این زن را می شناسید / او مردان پولدار را به خانه اش می برد و ...+عکس
سرهنگ جواد صفایی رئیس آگاهی استان البرز با انتشار تصویر زن زورگیر ازشهروندان درخواست کرد چنان چه با این شیوه یا از سوی این فرد مورد زورگیری قرار گرفته اند برای شناسایی متهم و طرح شکایت به پلیس آگاهی مراجعه کنند. وی افزود: درپی اعلام مرکز فوریت های پلیسی 1100 مبنی بر وقوع یک فقره در منطقه حسن آباد کرج، بلافاصله گروهی از کارآگاهان اداره مبارزه با جرایم پلیس آگاهی استان البرز برای بررسی ...
پیامک های قتل آفرین
گروه اجتماعی: جیران و فرهاد 25 سال بود زن و شوهر بودند. از آغاز ازدواج رابطه ای سرد و کم هیجان داشتند. هر دو مهندس معمار و شاغل بودند. یک سال پس از ازدواج جیران باردار شد و کارش را کنار گذاشت و زنی خانه دار شد. از آن وضعیت راضی نبود، ولی اعتراضی هم نداشت و توانست خیلی زود خودش را با شرایط جدید منطبق کند. تا وقتی که پسرشان متولد شود به کلاس های خانه داری و بچه داری و آشپزی می رفت، طوری که در ...
قهر تا ابد
دانشگاه بودم که با محسن آشنا شدم. او از یکی از شهرستان های دور آمده بود و تنها هدفش درس خواندن و موفق شدن بود. بچه ها می گفتند همه خانواده اش را در زلزله از دست داده و حالا می خواهد بعد از فارغ التحصیلی به شهر خودش برگردد و به مردم خدمت کند. به خاطر دروغ هایی که گفته بودم همه دوستانم فکر می کردند من از خانواده ای ثروتمند و تحصیلکرده هستم و به همین دلیل پسرهای دانشگاه زیاد دور و برم بودند، اما محسن از ...
دیوانه وارترین فیلم های ترسناک دهه هشتادی که باید تماشا کنید
سینما را ساخته است. هالووین ، مه ، فرار از نیویورک و موجود ، فقط تعدادی از آنها هستند. اما شاید جاه طلبانه ترین و خوش فکرترین ایده اش مربوط به آنها زندگی می کنند ، محصول 1988 باشد. رودی پایپر، کشتی کج کار سابق در این فیلم نقش بی خانمانی را بازی می کند که یک روز متوجه دلیل فاصله ی طبقاتی بین ثروتمندان و فقیران می شود؛ همه چیز زیر سر یک توطئه ی فرازمینی از سوی بیگانگان است که در ظاهرِ آدم ها به درون ...
26 نکته در حاشیه آتش به اختیار
...! یعنی این که کانه فرد اجازه اشتباه کردن ندارد. آقا، من یک دانشجوی معمولی هستم. مثلاً بنده عضو فلان پایگاه بسیج در فلان روستا هستم. از من چه انتظاری دارید که من اشتباه نکنم. مرجع تقلیدش در این کشور اشتباه کرده. قائم مقام رهبری بوده. اشتباه کرده. اشتباهی به چه عظمت. بعد شما به مردم که می رسید، به توده که می رسید، به آحاد مردم که می رسید، می گویید ما باید اینها را آن چنان ببندیم که ...
از کجا به کجا رسیدیم
...> یکنواخت کردن همه مدارس در شمال و جنوب شهر (هرکس بچه هایش را در نزدیکیِ خانه اش به مدرسه بفرستد). پوشش یکنواخت برای همه در ادارات (نبود تفاوت بین بالاترین و پایین ترین رده کارمندان). پرهیز از هرگونه اسراف به خصوص به حداقل رساندن زندگی در زمان جنگ. برگزاری مراسم ازدواج به ساده ترین شکل بدون هزینه های سنگین، بدون جشن های آنچنانی و مهریه های نجومی. و از همه مهم تر و از همه ...
میهمان سفره گوهر ی از بهشت
.... به مهتاب 10 ساله فکر می کنم و قول او؛ کسی نگفت برو مدرسه. اگه تو می گویی می روم . شگفت زده ام از بی سوادی دخترک و باسوادی برادران کوچک ترش. غلت می زنم در خیال خانه مستطیل شکل کوچکی که باز امشب میزبان گوهری است با هشت یتیم. امشب هم بچه ها با فاصله آهنی کارگذاشته شده در زمین در کنار دام ها خوابیده اند. اگر طیبه و شهناز بی خواب شوند، مهتاب باید آنها را بخواباند تا مادر از رودخانه برگردد، نباتی به ...
عشق و ثروت
و سعی می کردند مرا راضی کنند. آخر سر هم با حرف شیرین زن داداش کوچکترم قانع شدم که گفت: نگار، کمی سیاست داشته باش، چرا الکی با آقاجون لج می کنی؟ فوقش به پسره روی خوش نشان نمی دی، اصلاً شاید او از تو خوشش نیاد، پس لجبازی نکن و بیا. این طوری بود که سرانجام آن ها راضی ام کردند و از صبح روز سه شنبه همه دست به کار شدند تا من نگین مجلس باشم. بهترین آرایشگر به خانه مان آمد و گرانقیمت ترین لباس را خریدم ...
چیزی برای ترسیدن نداریم
بهتر دعا می کردیم. شوهرم معلم بود، وقتی که مدرسه ها تعطیل می شد، او معلم سرخانه بود. به خانه های مردم می رفت و به بچه ها درس می داد و این طور زندگی را می گذراندیم. خیلی ها به جای پول، خواروبار و مایحتاج مختلف به شوهرم می دادند. یک بمب لعنتی اما همه چیز را خراب کرد. بعدش نیروهای دولتی آمدند و من و بچه هایم را به این کمپ آوردند. چند روز اول چند نفر مو بور خارجی می آمدند و خود را نماینده سازمان ملل ...
نمی دانم چه زمانی قرار است قدیمی شوم
کارهای پژوهشی خودشان برسند و صرفا مجبورند همین رویه را ادامه دهند. الان خیلی از بزرگان نوازندگی به خاطر مسائل مالی نمی توانند فعالیت کنند و وقتشان را روی کارهایی می گذارند که در اصطلاح با آن بتوان خرج زن و بچه را داد. اگر امروز به 27 سال پیش بازمی گشتید، دوباره همین راه را طی می کردید؟ من اگر 60 سال پیش به دنیا می آمدم و 30 سال بعد از آن نوازنده می شدم، این مسیر را هموارتر طی می کردم و ...
حقایقی جالب درباره خانواده ملانیا ترامپ
. ازدواج ویکتور و آمالیا: ویکتور راننده شهردار یکی از شهر های نزدیک به سِونیکا بود و آمالیا در کارخانه تولید پوشاک بچه گانه، الگو رسم می کرد. آن ها برای نخستین بار یکدیگر را در سال 1966 ملاقات کرده و یک سال بعد ازدواج کردند. 5. وضعیت مالی: ویکتور و آمالیا در سطح متوسط مالی قرار داشتند و هرگز اقامت در پنت هاوس را تجربه نکرده بودند. منزل آن ها پیش از ازدواج دخترشان با ...
دام زن شیاد و پدرخوانده برای مردان
مرد جوان طلافروش فریب خورده وقتی در سودای آشنایی بیشتر با زن مورد علاقه اش پای در خانه وی گذاشت، نمی دانست چه دام شومی بر سر راهش پهن کرده اند. او پس از ورود با دو مرد خشن روبه رو شد که ضمن تهدید به اسیدپاشی مجبورش کردند یک صد میلیون تومان سند امضا شده و دو میلیون تومان پول نقد به آنها پرداخت کند. 25 فروردین امسال مرد طلافروش به پلیس مراجعه کرد و با تسلیم شکایتی گفت: چند روز پیش زن ...
با من از کویر بگو...
...:علی [شریعتی] از دوازده سالگی که در دانش سرای مشهد بود برای استراحت به مزینان رفت وآمد داشت. دکتر معتقد بود که مزینان آرام سرای من است و در این جا آرامش می گرفت. علاوه بر اینکه من و شوهرم را دوست داشت، به بافت کویری و ساخت کاهگلی خانه های این منطقه نیز خیلی علاقه داشت. کویر: هرسال، انتظار پایان می گرفت و تابستان وصال، درست به هنگام، همچون همه ساله، امیدبخش و گرم و مهربان و نوازشگر می آمد و ...