سایر منابع:
سایر خبرها
روزگار سخت خانواده یک زندانی
...، گریه اش گرفت. همه ساکت شدند. بعد گفت: سامانم را خیلی دوست داشتم. به تصویرش نگاه کرد و ادامه داد: مشکل قلبی داشت. پدر رقیه، پیرمرد 70 ساله ای است که کلاه سبزش رسم زیبای قدیم را همراه دارد و ما هم به رسم قدیم گفتیم: خدا قوت آقا سید... شما تعریف کن ... سکوت کرد! مادر رقیه هم در طول مصاحبه سخن نگفت. همه ساکت بودند... رقیه گفت: این خانه که الان در آن زندگی می کنیم یک حال و 2 اتاق خواب ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (139)
داشت ازتون تعریف می کرد بعد یهو وسطش گفت اما همون موقع یکی بزنین تو دهنش. هم واسه خودش خوبه هم واسه خودتون!! 11. دقت کردین روزایی که بابای آدم خونه ست حتی اگه وسط هفته باشه آدم فکر میکنه جمعه ست. 12. نمیدونم چرا مزاحم هرکی که میشی میگه من تو مخابرات آشنا دارم! نمیدونم یکی تو مخابرات هست که با همه دخترا آشناست! 13. زندگی به من آموخت که: تنها چیزی که با گذشت زمان ...
حائری شیرازی: به احمدی نژاد گفتم می دانی چه کار می کنی؟
چقدر موجب نگرانی می شود. وی در پاسخ به این سؤال که حرف احمدی نژاد در روزهای خانه نشینی چه بود؟، تصریح کرد: خب، برای هر رئیس جمهوری ممکن ذهنیاتی پیش بیایید و برای ایشان هم پیش آمده بود اما من معتقدم که کمبود مشاور خوب در اطراف ایشان مشکل ساز شده بود. خب من در دولت شهید رجایی هم به دعوت خود ایشان، استاد اخلاق بودم واقعا شهید رجایی بیشتر از احمدی نژاد دل می داد، اکثر مواقع احمدی نژاد بعد ...
باران کوثری: باورم نمی شد روزی بازیگر دندون طلا شوم!
باران کوثری درباره حضور در مینی سریال دندون طلا گفت: زمان اجرای دندون طلا 15 ساله بودم و در این سن مدام به تئاترشهر می رفتم و تئاتر می دیدم. وقتی که نوبت به دیدن این نمایش هم رسید، هیجان زده شدم. چند روز بعد هم برای بار دوم به تماشای این نمایش نشستم چون مادر و پدرم به اجرا دعوت شده بودند و این بار با آنها رفت . نمایش دندون طلا با جزئیات یادم مانده است او در پاسخ به اینکه آیا فکر ...
ناگفته های تلخ کنفرانس پل برلین (بریج)
چشم نیاید. به نظر من بزرگترین دلیل این مساله این است که در ایران عمدتاً ما می رویم یک یا دو یا در بهترین حالت پنج تا کتاب درباره مثلاً کارآفرینی یا مثلاً استارت آپ و مدل و کسب و کار می خوانیم و بعد شروع می کنیم بشکلی تئوریک همان برداشت های خودمان را به دیگران انتقال می دهیم. در یک بازه یکی یا دو ساله هم جمعی مرید و پیرو پیدا می کنیم و بدون اینکه مثلا 4 تا استارت آپ داشته باشیم و یا یک داستان ...
آیین سنتی سخنوری چرا فراموش شد؟
رمضان گروه زیادی از روزه داران در فاصله بین افطار تا سحر اوقات خود را در قهوه خانه ها سپری می کردند و تُرنا بازی و نقالی و غزلخوانی و ............ در این مغازه ها رواج داشته است اما شاید از همه اینها مهم تر آیین سخنوری و سردم خوانی است که خیلی ریشه ای است و به نظر می رسید که منقرض شده و سرنخی از آن باقی نمانده است با خبر شدیم که شما تنها کسی هستید که در این مورد اطلاعات مفیدی در دست دارید و مجالس ...
هر کاری می کردم گلوله شلیک نمی شد
که توش گلوله آرپی جی گذاشته بودند. درحالی که کیسه ها روی کول شان بود، پشت سرم می دویدند تا آمدیم محل قبلی. دیدیم تانکی وجود ندارد؛ تانک ها همه رفته اند عقب. فقط بعضی نفرهای شان تو کانال ها بودند. شروع کردیم سنگرها را پاک سازی کردن. در حین پاک سازی دیدم صدای آه و ناله می آید. نمی شد شب اسیر بگیریم. یک نارنجک انداختیم. دیدم صدای خیلی ضعیفی است. صبحش رفتم، دیدم یک بچه تو سنگر است. بچه را برای چی نگه ...
حدادیان: رامبد جوان مجاهد راه خداست
به گزارش دیدبان به نقل از خبرگزاری دانشجو، سعید حدادیان چهارشنبه شب در بیست و دومین شب ماه مبارک رمضان به مرثیه خوانی و مناجات خوانی پرداخت و در سخنانی به دو موضوع سیاسی و فرهنگی اشاره کرد. وی در ابتدای سخنان خود به دعا برای تیم مذاکره کننده پرداخت و گفت: دست از دعا برای گروه دیپلماتیک مان برندارید. نذورات شخصی داشته باشید ...
قتل در حمله شبانه خواستگار شکست خورده
را طلاق دادم. از این ازدواج ها سه فرزند دارم. بعد از شکست در ازدواج دوم با دختری به نام مهسا آشنا و به او علاقه مند شدم. قصدم این بود که با مهسا ازدواج کنم. ما سه سال با هم در ارتباط بودیم تا اینکه به خواستگاری اش رفتم اما مهسا با ازدواج مخالفت کرد، بعد از آن تصمیم گرفتم هر طور که شده دختر موردعلاقه ام را به خانه خودم ببرم. به همین دلیل به خانه پدر او حمله کردم و دست به چاقو بردم . بنا بر این گزارش متهم درحال حاضر در بازداشت به سر می برد و تحقیقات از او ادامه دارد. شرق/ ...
مادرم قهر کرد، عاشق ادبیات شدم!
درباره ماجرای داستان نویس شدنش صحبت می کردم و برایم خاطره ای گفت که شنیدنش جالب است. وی می گوید که اینگونه عاشق ادبیات شدم: من هم مثل خیلی از نویسنده ها کودکی سختی داشتم. خیلی مریض می شدم و توجه زیادی به من نمی شد. در زندگی خود به خود رشد کردم. چهارم ابتدایی بودم که روزی بین پدر و مادرم ، مثل بقیه زن و شوهرها درگیری شد. مادرم از خانه رفت. آن روزها که به قصه های مادرم عادت کرده بودم به من ...
مذاکرات هسته ای؛ جر و بحث های داغ برای خروج دودسفید از دودکش های کوبورگ
وجه نباید نگران بود، فاصله هایی میان تقاضاهای طرفین وجود دارد که باید با تمدید زمان در باره آن بحث شود. ژاپن تودی نیز گزارش داد: مساله کیفیت گفت وگوها اهمیت بیشتری از زمان دارد، لذا طبیعی است که روزهای بیشتری به این رویداد مهم اختصاص داده شود. تلویزیون ژاپن هم گزارش کرده است که مسایل باقیمانده از 13 سال قبل پیچیدگی های خاص خود را دارد و باید از لحاظ حقوقی و فنی و با اراده سیاسی لازم ...
ابطحی: اهل قلیان و Angrybirds هستم/ گاهی جیغ می زنم/ از تلخ ترین روز زندگیم نپرسید
فتنه است". * آخرین باری که به پارک رفتید چه موقع بود؟ - دیروز * آقای ابطحی شما در گذشته خیلی اهل پیامک بودید، امروز با معمول شدن استفاده از تکنولوژی های جدید هنوز هم در این وادی هستید؟ - در بین سیاسیون شاید من جزء اولین کسانی بودم که وارد فضای مجازی شدم، آن زمان که معاون رئیس جمهور بودم وبلاگی داشتم که 6 سال تمام بدون یک روز تعطیلی در آن مطلب می نوشتم. در ...
ریزش خواص اصحاب رسول خدا به دلیل روی آوردن آن ها به دنیا بوده است
زمان عثمان بر مسائل اقتصادی پنجه انداخته بودند و تقریباً تمام استانداری ها و بیت المال در دست آن ها بود نیز با توجه به کوتاه شدن دست شان از بیت المال، به طلحه و زبیر کمک کردند و افرادی چون یعلی بن منیه گفتند هزینه ی جنگ جمل را تأمین می کنیم. این دو جریان در بصره به هم پیوستند و زمانی که به بیت المال بصره و طلا و جواهرات موجود در آن رسیدند، شگفت زده شده و گفتند که این همان وعده ای است که رسول خدا به ...
یک جامعه شناس پاسخ می دهد: چگونه پدربزرگ و مادربزرگ ها، سال ها بدون حق خواهی زندگی می کردند، جوان های ...
حق یکی، حقوق دیگری فراموش می شود و کم، اما در بستر خانواده به دلیل ترکیب پیچیده ای که وظایف و حقوق زن و مرد در آن قرار گرفته، این شدنی نیست. اگر بخواهم از فولکلور عامیانه استفاده کنم، زمانی که گفته می شود زنان می سوزند و می سازند این فقط یک اصطلاح زیباست برای گفتن! هیچ زنی نمی تواند وقتی می سوزد بسازد؛ بلکه می سوزاند و کسی که اول می سوزاند همسر و در درجه بعد فرزندانش است. پس در ترکیب سپهر ...
یادگاران متوسلیان روایتگربخش هایی از زندگی حاج احمد متوسلیان
مثل همه انسان های دیگر، اما این آرزوها را به خاطر دیگران یا اهداف بزرگ تر کنار گذاشته: دلش می خواست برود قم یا نجف درس طلبگی بخواند. حتی توی خانه صداش می کردند: آشیخ احمد ولی نرفت . می گفت کار بابا تو مغازه زیاده. مهربانی ها و سختگیری های او در نهمین جلد از مجموعه یادگاران، در کنار هم روایت شده است: هر روز توی مریوان، همه را راه می انداخت؛ هر کس با سلاح سازمانی خودش. از کوه می رفتیم بالا. بعد باید ...
جمعه ها حفاظت تعطیل است!
انواع و اقسام این قضایا بود. دیدیم که آن مسائل پیش آمد، حالا صلاح در آن و خیر در آن بوده، ولی الان عمده تیپ های ما از آن کادر بالایی که داشتند، تعداد زیادی از مسئولینشان شهید می شوند. این وضع جنگ ما است. می آییم وضع سپاهی های داخل کشور را ببینیم چه طوری است. مسئله سبزوار و مسائلی که در شهرها است. عوامل ضد انقلاب رفتند خانه آقای اشرفی اصفهانی، امام جمعه باختران (کرمانشاه) را ترور کنند. بعد ...
جنایتکار پولدار: مست بودم، رفتارم دست خودم نبود
و دوباره برگشتی فرحزاد؟! نه من تنها بودم و هیچ کس با من نبود 10 دقیقه هم بیشتر آنجا نبودم. یعنی اینکه رفتار معین تو را جلوی یک دختر تحقیر کرده بود؟ فرحزاد نزدیک خانه مان است و دوستم که همخانه ام نیز بود آنجا رستوران دارد ، من رفتم که کمی نزدش باشم. خب بعدش چه اتفاقی افتاد؟ با خودرو وارد فرحزاد شدم کارگر یکی از رستوران ها به من اعتراض کرد که ...
یک پرده از حکومت هویدا
ایران هم می شد استفاده های لازم را به عمل آورد؛ مثلاً احزاب و راجع بزرگ بین المللی از مقامات ایران بارها و بارها در مراسم خود دعوت می کردند، مدعوین هم طبیعتا از اعضا و یا وابستگان حزب ایران نوین بودند. با این همه سران حزب هیچ گاه نتوانستند از این موقعیت ها برای تحکیم حزب در مجامع جهانی و توجیه حضور آن در صحنه سیاسی ایران استفاده ببرند. علت این بود که باوری به فعالیت حزبی وجود نداشت و دیگر اینکه مشاغل ...
حمله شبانه برای ربودن دختر مورد علاقه
خراسان جنوبی اضافه کرد: همسر مقتول ادامه داد متوجه شدم فردی که وارد خانه شده قبلا به منزل ما رفت و آمد داشته و خواستگار دخترم است و گفت آمده ام نامزدم را ببرم که به او گفتم دخترم در خانه نیست که در ادامه ضارب با چاقو شوهر، دختر و پسرم را مجروح کرد. عرب زاده گفت: در ادامه با حضور ماموران، ضارب دستگیر و از متهم تحقیق شد که گفت: قبلا دوبار ازدواج کردم و سه فرزند دارم و مدت سه سال با دختر ...
زخم داوود داستان فلسطین است/آدم های کتاب بیشتر فلسطینی هستند تا الگوی مبارز مسلمان
خود درگیر می کند. داستان، قصه خانواده هایی را روایت می کند که در حقیقت، داستان فلسطین است. روابط عاطفی بین انسان ها و پیوندهای عمیق بین اعضای خانواده به خوبی تصویر شده است. خواننده با گذشته و حال شخصیت های داستان همراه می شود و تنها یک برش از زندگی آن ها را نمی بیند. همان طور که کتاب روایت می کند، انسان ها می توانند حتی در جنگ به حس مشترک عمیقی دست پیدا کنند که فراتر ازهمه چیز است. مثلا جولانتا یک ...
خدا را شکر مخ حجاریان سالم است!
. ظفرقندی گفت که از خط ویژه حرکت کن تا زودتر به بیمارستان برسیم. همین کار را کردم. اما به زیرگذر میدان حسن آباد که رسیدیم صبر او تمام شد. از ماشین بیرون پرید و شروع کرد به دویدن به سمت بیمارستان سینا. من هم دقایقی بعد به او ملحق شدم. جان سعید حجاریان در همان لحظات اولیه ورود به بخش اورژانس توسط رزیدنت جراحی اعصاب بیمارستان (به گمانم دکتر اسفندیاری) نجات یافته بود. وقتی حجاریان را با ماشین ...
فریبی به نام مالکیت خصوصی و بازار آزاد +فیلم
نرخِ سهامداریِ کارگران در کارخانه ها چقدر است جناب استاد؟ 21 درصد؟ هنر کردید واقعاً؟ یعنی در مرکز نظام سرمایه داری باآن همه ادعا تنها زورتان رسید که 21 درصد خطوط تولید را با کارگران سهیم شوید؟! خسته نباشید واقعاً! مالکیت خصوصی این بود؟ بالاخره قرار است کارگران هم مالک شوند یا منفعتِ مالکیت خصوصی فقط برای کارفرماهاست؟! نسخه ی مثلاً شفابخشِ گسترش مالکیت خصوصی برای فقرای واقعی هم شفابخش است؟ یا فقط ...
مسکن مهر خانه دارکردن مردم یا برهم زدن بازار؟
خریدن و به علت قرار گرفتن در حاشیه شهرها و نبود امکانات بهداشتی و امنیتی الان مثل....پشیمانند. مسکن مهر رو برین از اون شرکتهای پیمانکاری بپرسین که کل سرمایشونو ریختن به پای پروژه به انید سوداوری ولی به علت کمبود بودجه و عدم پرداخت مطالباتشون ورشکست شدن. هی میگین مسکن مهر مسکن مهر حداقل یکمی تحقیق کنید بعد اینقدر دفاع کنید *کاظم: اتهام .خخخخخ بابا واقعا ملت بیسوادی داریم. من نه چپی هستم نه ...
محسن چاوشی بالاخره به حرف آمد (3)
تایپ و کامپیوتر هم رفتم و قبول شدم. خانواده هم خوشحال که بچه سر به راه شده... دقیقا. همان دبیرستانی که بودم به دانشگاه تبدیل شد. خلاصه ترم اول سر کلاس دانشگاه بودم که گفتند باید دو تا درس را پاس کنی تا دیپلمت را بدهیم. بهداشت کار و کارورزی. سر جلسه امتحان داشتم صورت مغایرت می گرفتم و در این جور مساله های حسابداری باید دو طرف مساله را با هم تراز کنید. هرچه سعی کردم و مغزم را ...
تهران در انتظار انفجاری مهیب / غریبگی مسئولین با واژه ای به نام افزایش جمعیت!
شهرداری تهران صورت گرفته است.اقداماتی نظیر طرح زوج و فرد کردن خودروها و همچنین عدم تردد برخی از خودروها به محدوده طرح ترافیک.اما عملاً همه این اقدامات به دلایل مختلف با شکست مواجه شده است. چراکه به نظر می رسد اوضاع ترافیکی تهران و البته آلودگی هوا تنها در این مسائل ظاهری خلاصه نمی شود و عملاً مشکلات زیرساختی نظیر نحوه تولید خودروها، نوع سوخت بنزین و همچنین دور زده شدن طرح های ترافیک توسط ...
امام درباره ترورهای حزب موتلفه چه گفتند؟/ ماجرای تشکیل تعاونی های محله ای در دوران دفاع مقدس
...: سال 56 که آزاد شدید وارد جریانات انقلابی نشدید؟ امانی: نه. من یه مقداری عقب ماندگی های کاری و مسائل خانوادگی داشتم که همین مسئله مانع حضورم از ادامه فعالیتم شد. پس از آزادی به خرید و فروش حبوبات به صورت امانت پرداختم. گاهی برای کمک به رای گیری پای صندوق می رفتم ولی هیچگاه شغل و یا سمت دولتی را برعهده نگرفتم چرا که من وظیفه و مسئولیت خود را ایفا کرده بودم. دفاع مقدس: در ...
فقط گاهی می شود با رئیس جمهور شوخی کرد
آموزش فیلم سازی می دهند؟ گفت: بله، گفتم: من دوربین فیلمبرداری ندارم، اشکالی ندارد بدون دوربین به این کلاس بیایم؟ گفت: نه عیبی ندارد. بعد وارد کلاس شدم و دیدم همان آقا شروع کرد به درس دادن و او همین کمال آقای تبریزی خودمان بود. من و کمال اختلاف سنی کمی با هم داشتیم ولی او داشت به عنوان معلم به ما درس می داد. حس خیلی خوبی داشتم از این که ایشان را دیده بودم. چند سال بعد، به تدریج ما بیشتر با هم آشنا ...
بازیگر شدم چون مادرم می خواست لاغر شوم
خواهم گفت. او به خود سینما علاقه مند بود. کارش فیلمسازی بود. بازیگران را استفاده می کرد اما آنها را دوست نداشت و عاشق شان نبود. فقط فکر می کرد: این بازیگر این نقش را بازی خواهد کرد. وقتی از مصر انتخابم کرد مرا نمی شناخت. فقط گفت: می خواهم یک عرب این نقش را بازی کند. یک عرب واقعی. می خواهم که انگلیسی بلد باشد. همه این اتفاق ها افتاد چون من در قاهره به یک مدرسه انگلیسی می رفتم. بنابراین با من تماس ...
خواهرزاده خطاکار به میز محاکمه رسید
کردن کار در شهرستان ترک کرد. با نشانی هایی که همسر محمد در اختیار پلیس گذاشت، مأموران موفق به بازداشت او شدند. محمد در بازجویی ها به قتل اقرار کرد و گفت: مدتی بود بیکار بودم و وضع مالی بدی داشتم تا اینکه تصمیم گرفتم از خانه خاله ام سرقت کنم. روز حادثه به خانه اش رفتم و با هم ناهار خوردیم. بعد در فرصتی مناسب به او حمله کردم و با روسری خفه اش کردم. برای اطمینان از مرگش، با چاقو، دو ضربه به ...
اولین گروه تروریستی پس از پیروزی انقلاب
... در خانه اش باز بود؛ او را زدم... جواد (بهرام آذر تیموری) با موتور منتظر بود...(18) اظهارنظر برخی از اعضای فرقان، درباره این ترور به شرح زیر است: 1. امرالله الهی: هنگامی که ترورهای گروه فرقان شروع شد، همزمان با همین جریان عینی اجتماعی بود. در ابتدا [ترور] تیمسار قره نی، برای من زیاد تعجب آور نبود؛ به خاطر برداشتی که از جریان کردستان داشتم.(19) 2. علی حاتمی: ترور ...