سایر خبرها
در 19 سالگی سرکرده باند زورگیری شدم!
مرا به عنوان سرکرده یک باند تبهکاری بشناسند. من از طریق دختری که با او دوست بودم با چند مرد آشنا شدم و یک باند سرقت و زورگیری را تشکیل دادیم. از خانواده ات بگو ؟ پدرم و خلافکار بود. همین باعث شد زمانی که من چهار ساله بودم، مادرم مجبور شود با داشتن من و برادر کوچک ترم از او طلاق بگیرد، اما این همه ماجرا نبود، پدرم و مادرم هردو با افراد دیگری ازدواج کردندو پی زندگی خود رفتند ...
ارتباط کثیف پسر 16 ساله با نامادری اش در اسلامشهر
به جرمش و در خصوص پدرش گفت: 7 ساله بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند و پدرم با بهاره ازدواج کرد.او بعد از ازدواج رابطه بین من و پدرم را خراب کرد. او به مصرف شیشه بود و پدرم از این موضوع اطلاعی نداشت. مدتی گذشت تا اینکه بهاره از من خواست پدرم را به قتل برسانم تا با این کار با ارثیه پدریزندگی راحتی داشته باشیم. او برای این کار حتی پیشنهاد داد با هم رابطه داشته باشیم و مدام مرا وسوسه می کرد. ...
سرگذشت نشر؛ از فروش قسطی تا کتاب تستی
را از زمان کودکی که همراه پدرش به کتاب فروشی می رفت شروع کرده و می گوید: مادرم، فیروزه صدر طهوری، در خانه مثل یک صحاف به پدرم کمک می کرد. طهوری پدر اما از خیابان شاه آباد (جمهوری) کارش را آغاز کرد و آن طور که حدادی می گوید از نخستین کتاب فروشی هایی بود که به مقابل دانشگاه تهران کوچ کرد. عبدالغفار طهوری وقتی خیلی جوان بود کتاب فروشی را از دستفروشی کتاب شروع کرد و آن طور که پسرش ...
حرکت شرم آور پدر شوهر با عروس + عکس
همدیگر جدا شدیم. پسر ما، آرین، متولد سال 85 است. یک سال و نیم پس از جدایی، به دلیل حق ملاقات خانواده همسرم، ما دو هفته یکبار، با همدیگر رو به رو می شدیم. ما معمولا پسرم را در این ملاقات ها به گردش می بردیم و شاید این موضوع، برای خانواده شوهرم، علی الخصوص پدرشوهرم، فرصتی بود که به گونه ای از من انتقام بگیرد. آنها در آن یک سال و نیم تلاش بسیاری برای باز گرداندن من به زندگی با پسرشان کردند. اما من ...
تمجید محمد اصفهانی از استاد شجریان در تلویزیون
این خواننده در این باره که به صدای کدام خواننده ها علاقمند هستند سخن گفتند و اصفهانی در این زمینه گفت: من دخالتی در سلیقه موسیقایی فرزندانم نداشته ام، مریم در روزهای سختی که من دانشجو بودم و مسافرکشی می کردم، همدمم بود. در رادیو بودم و مسافرکشی هم می کردم وی درباره سال های ابتدایی پیروزی انقلاب اظهار کرد: پدرم سال 59 از دنیا رفتند و مادرم ستادی برای کمک رسانی به جبهه را در ...
بوسه ای از جنس شهادت، آرامش قلبم شد
قرآن بپردازم. وی ادامه داد: پدرم خود موذن بود و مدت 8 سال صدای ایشان توسط آرشیو شبکه سوم سیما ضبط شده بود و اذان با صدای غلام حسین علیزاده که به سبک استاد رضائیان تلاوت می شد، پخش می شد. دارند مقام نخست مسابقات بین المللی قرآن کریم کشور مالزی افزود: 6 ساله بودم که پدرم برایم ضبط صوت کوچکی خریده بود و هر روز صبح قبل از رفتن به اداره، آن را در کنار گوشم می گذاشت و می گفت تا وقتی ...
قتل پدرزن در روز تعیین تاریخ عروسی
برای دعوا به خانه ما آمده بود. شوهرم آزارش به کسی نمی رسید. سپس رحیم در جایگاه ایستاد و گفت: من رفته بودم با همسرم حرف بزنم اما پدرش اجازه نداد. او دست مرا گرفت و به کوچه برد. نمی دانم چطور شد که در درگیری، چاقو خورد. وقتی زخمی شده بود با چاقو به من حمله کرد که برای دفاع از خودم، چاقو را از دستش گرفتم و یک ضربه به شکمش زدم. بعد هم متواری شدم. متهم در آخرین دفاع خود نیز گفت: من برای دعوا نرفته بودم. فقط می خواستم حرف بزنم. از اولیای دم می خواهم مرا ببخشند. در پایان دادگاه قضات برای صدور رای وارد شور شدند. جام جم 110 ...
می خواستم داماد شوم، ناخواسته قاتل شدم
. متهم در پاسخ سکوت کرد و گفت قصد کشتن نداشتم و همه چیز اتفاقی رخ داد. هیچ شاهدی هم جز خدا ندارم. سپس در آخرین دفاعش گفت: برای حل مشکل ازدواجم به خانه آنها رفته بودم و می خواستم داماد شوم، اما ناخواسته مرتکب قتل شدم. از اولیای دم تقاضای عفو و بخشش دارم. در آخر جلسه مادر متهم که در دادگاه حاضر بود و هر بار با شنیدن کلمه اعدام از زبان دو طرف، اشک از چشمانش جاری می شد ...
زن آواره ای که از ترس خواستگارها و حفظ جان کودکش به گلستان پناهنده شد
...> حدود 50 سال پیش وقتی 21 ساله بودم، شوهرم، من و پسر سه ماهه اش را گذاشت و برای امرار معاش به مرز افغانستان رفت و دیگر بر نگشت. وفات شوهرم همان و هجوم خواستگارها به خانه ام همان، آن زمان در "نصرت آبادِ بلوچستان" زندگی می کردم. هر چه با ذهنم کلنجار رفتم، عقلم به ازدواج دوباره قد نداد، چیزی به دلم می گفت: این مردها تنها یادگار شوهرت را از تو خواهند گرفت! همین چیز سبب شد تا برای ...
اخبار حوادث
جزئیات قتل هولناک سه کودک به دست مادرشان در حادثه ای دلخراش، مادری اهل روستای مرزی کهنه جلگه مانه و سملقان، 3 کودک خودش را به قتل رساند؛ حادثه ای که کمتر مشابه دارد و می توان گفت چاقو دسته اش را برید! به گزارش خراسان، مادر باردار اهل روستای مرزی کهنه جلگه مانه و سملقان در حالی که همسرش برای کار به تهران سفر کرده بود فرزندان 3، 6 و 8 ساله اش را به قتل رساند و سپس با پرتاب خودش از ...
آیت الله بروجردی منادی وحدت و تقریب
فصول سعی داشتم همه اشکالات ایشان را به صاحب قوانین الاصول جواب گویم. (1) این فقیه بزرگ پس از نه سال اقامت در نجف و کسب درجه اجتهاد از دو استاد خویش، در سال 1328 ه .ق. به خاطر دیدار والدین و صله ارحام، عازم شهر بروجرد شد و در میان استقبال کم نظیر علما، فضلا و سایر مردم، وارد این شهر گردید. هنوز شش ماه از ورود او به وطن نگذشته بود که پدر دانشمندش حاج سید علی طباطبایی چشم از جهان فروبست. او ...
می پرسند: سوخته ای؟ می گویم: نه، جوشیده ام !
تبریز منتقل شد. در سرش شنت گذاشته بودند. تمام دار و ندارمان را فروخته بودیم اما پدر خوب نشد و در همان بیمارستان شهر تبریز تمام کرد. بی قراری های یک مادر بار دیگر مادر رشته کلام را به دست گرفت: شوهرم از دنیا رفته بود و من مانده بودم با 4 بچه قد و نیم قد و یک نوزاد بیمار و یک گوسفند که تمام دار و ندارمان از دنیا بود. وقتی قرار شد شوهرم برای عمل جراحی به تبریز برود هیچ پولی ...
کارکردن برای مصرف و مصرف کردن برای کار، تمام چرخه زندگی یک معتاد
...، 11 شب، 100 هزار ریال کرایه می دادم تا 250 هزار ریال مواد را بتوانم بخرم و هر روز کارم همین بود. او افزود: مصرفم به جایی رسید که منزوی شدم و 4 سال خانواده ام را ندیدم به طوری که برای پیدا کردنم عکسم را به روزنامه ها دادند. حسین. ف. گفت: بعد از 4 سال، یک لحظه از خودم پرسیدم کجای زندگی ایستاده ام، به خانه که برگشتم مادرم مرا نشناخت، در مدت 4 سالی که مصرف کننده بودم، طعم خماری را نچشیده ...
روایتی از یک محرومیت در یک قدمی پایتخت
...، اعتیاد و ... در امان نمانده است. این دانشجوی پزشکی برایم می گوید: در یکی از اردوهایشان با دختربچه ای مواجه شده که چشمانش پر از غم بوده. انگار رنج زندگی بزرگسالان، در چهره این دختر نقش بسته بود. از مادرش دلیل این غم را پرسیدم که مادر گفت بچه ام شب ها از خواب بیدار می شود و جیغ می کشد و گریه می کند. بعد از صحبت کردن با دخترک متوجه شدیم که پدرش اعتیاد داشته و زندگی شان با مواد مخدر، به جهنمی بدل ...
ارتباط صمیمی مسعود با زن بابا او را پای چوبه دار برد + عکس
این جلسه مسعود گفت: یک ساله و نیمه بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند.7سال داشتم که پدرم با مریم ازدواج کرد. من با مریم رابطه خوبی با هم داشتم .به دنیا آمدن خواهر و برادرناتنی ام هم رابطه ما را با هم بهتر کرد.اما مریم و پدرم با هم اختلاف داشتند. او به من قول داده بود اگر پدرم را بکشم رضایت اولیای دم را که پدربزرگ و مادر بزرگم و دو فرزند خردسال پدرم و مریم هستند، جلب می کند تا آزاد شوم.او از من ...
قصاص فرجام قتل پدر با همدستی نامادری
.... در نخستین جلسه دادگاه، سعید درباره جزئیات قتل گفت: دو سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم از هم جدا شدند. وقتی هشت ساله بودم، پدرم با راحله ازدواج کرد و چند سال بعد خواهر و برادرم به دنیا آمدند. ارتباط من و راحله خوب بود، اما او با پدرم مشکل داشت و چندباری به خانه مادرش قهر کرده بود. او پشنهاد قتل پدرم را داد و گفت در این صورت تمام مال و اموال پدرم مثل ماشین و خانه اش به من می رسد. روز ...
کوچه مرگ در دل پایتخت
های ما برای محافظت از خود چاقو یا اسپری فلفل به همراه دارند. دیگر از این وضعیت دشوار خسته شدم. اگر توان مالی داشتم، حتما از این محله می رفتم. زن، معتاد است. وقتی از اعتیادش می پرسی، می گوید: سر کل کل با شوهرم. او تریاک مصرف می کرد. خواستم رویش را کم کنم، بنابراین رفتم و کراک گرفتم. اما کمی که گذشت، به خاطر فرزندانم ترک کردم. به پنجره خانه نگاهی می کند و دختر 18 ساله اش، نازنین را می ...
نوجوان17ساله:نامادری ام مرا شیشه ای کرد - با وعده او برای رابطه جنسی، به کشتن پدرم تحریک شدم
. تا ساعت 10 یا 11 صبح در خیابان ها می گشتم تا جسد پدرم را جایی رها کنم تا اینکه در میانه جاده خودرو خراب شد. با نمایندگی شرکت تماس گرفتم تا ماشین مرا به نزدیک ترین تعمیرگاه ببرند. بین راه بود که من از خستگی خوابم برد، در خواب بودم که با صدای افسر پلیس بیدار شدم و فهمیدم جسد پدرم را در صندوق عقب ماشین پیدا کرده اند. چند سال داشتی که پدر و مادرت از هم جدا شدند؟دو ساله بودم که مادرم طلاق ...
بررسی اتهامات قاضی کهریزک
رسانه ای شد. آن زمان او یک قاضی تعلیقی بود. حیدری فر معمولا در جلسات رسیدگی به دادگاه کیفری کهریزک شرکت نمی کرد اما در سومین جلسه حاضر شد و گفت: سعید مرتضوی در حوادث کهریزک دخیل نبوده و من دستور اعزام به کهریزک را صادر کردم . حیدری فر همچنین با بیان اینکه از اتفاقات داخل بازداشتگاه بی خبر بودم گفت کهریزک دسته گل اصلاحات است . به گزارش خبرگزاری مهر، علی اکبر حیدری فر پیش از آغاز سومین جلسه دادگاه قضات ...
فرزاد و دلشاد و یک بیماری نادر +تصاویر
کندولان شهرستان سقز به شهر تبریز منتقل شد. در سرش شنت گذاشته بودند. تمام دار و ندارمان را فروخته بودیم اما پدر خوب نشد و در همان بیمارستان شهر تبریز تمام کرد. بی قراری های یک مادر بار دیگر مادر رشته کلام را به دست گرفت: شوهرم از دنیا رفته بود و من مانده بودم با 4 بچه قد و نیم قد و یک نوزاد بیمار و یک گوسفند که تمام دار و ندارمان از دنیا بود. وقتی قرار شد شوهرم برای عمل جراحی به ...
نقشه شوم زن شیطان صفت برای پدر و پسر!
چهارم دادگاه کیفری که به ریاست قاضی کیخواه – مستشار دادگاه – برگزار شد به قتل پدرش اعتراف کرد. اما در ادامه جلسه دادگاه، متهم نوجوان با اظهارات تازه ای ادعا کرد که نامادری اش هم در قتل پدرش نقش داشته است. در حالی که قضات از اظهارات پسر نوجوان تعجب کرده بودند علت این ادعا را پرسیدند که او پاسخ داد: این زن با رفتارهای وسوسه آمیز و شیطانی اش مرا تحریک کرد و وعده داد اگر قتل پدرم را به ...
از دستگیری باند توزیع سلاح تا نجات ماهیگیر قشمی در آبهای خلیج فارس
...> - قتل مادر 29 ساله 3 فرزند خود را به قتل رساند عکس یک دختر مشهدی جنجالی راه انداخت که پدرش دست به قتل زد - دریا ماهیگیر قشمی سرگردان در آبهای خلیج فارس نجات یافت - حریق 80 هکتار مرتع وجنگل در منطقه شکارممنوع فیله خاصه زنجان طعمه آتش شد مرگ آتشین سرنشینان پراید در تونل کندوان بازی با آتش یک جوان جان او را به ...
سناریوی شهادت دیپلمات ها چه چیزی را روایت می کند؟ /نظر رهبر انقلاب درباره وضعیت پرونده 4 دیپلمات ایرانی
هنوز اطلاعی از زنده بودن یا شهادت آنان به طور کامل در دسترس نیست. سید رائد موسوی موسوی تن ها فرزند جاویدالاثر سید محسن موسوی در سال 61 و هنگام ربوده شدن پدرم دو ساله بود. پدرش مرخصی و در تهران بود، اما بعد شرایطی که در بیروت پیش می آید و حمله ای که رژیم صهیونیستی به لبنان داشت باعث می شود مرخصی را ر ها کرده و برود، سفیر در آن زمان تازه به لبنان رفته بود و سید محسن می بایست در کنار او ...
استمداد مردم یک روستا از خیرین مسجدساز
: مرحوم پدرم، حدود 50 سال پیش، مسجد امام حسین (ع) را در روستای سریوده شهر کجور استان مازندران بنا کرد و من در تمام روزهای سال و حتی در سردترین ایام سال نیز نماز صبح را در این مسجد، اقامه می کنم. مقید به اقامه نمازهای ظهر، عصر، مغرب و عشا نیز در این مسجد هستم ولی نماز صبحم را حتما در این مسجد می خوانم. این کشاورز زحمتکش افزود: صبح یکی از روزهای سال 1383، مسجد امام حسین (ع) خراب شد تا ...
لقمه ای که شهادت را رقم زد
خانه مادربزرگ او رفتند. من بیمار بودم و نرفتم. وقتی دیگران به او اصرار کردند که با آنها برود. می گفت مادر من بیمار است، او را رها نمی کنم. از ابتدا به من رسیدگی می کرد و تا به پایان نیز همین طور بود. اکنون تعجب می کنم که چطور بدون او زنده هستم. تصور می کنم به خاطر حفاظت از فرزندان کوچک او زنده مانده ام. سیدمهدی احترام بسیاری به من می گذاشت. در قبال پدرش، پدربزرگ و مادربزرگش نیز این گونه بود. ...
قصاص برای پسر به جرم قتل پدر
خواهر نانتی ام بیهوش شدند. پس از آن با ضربات میله آهنی پدرم را به قتل رساندم و دفترچه ای برداشتم و در 7صفحه اثر انگشت پدرم را گرفتم. پس از گفته های این پسر، نوبت به دفاع زن جوان رسید. او اما منکر اتهام معاونت در قتل شد و گفت: پسرخوانده ام دروغ می گوید. من هرگز از او نخواستم شوهرم را بکشد و از او اثر انگشت بگیرد. درست است که با شوهرم اختلاف داشتم اما هرگز دلم نمی خواست که بمیرد. او تحت تأثیر مواد مخدری که مصرف می کند، پدرش را به قتل رسانده است. در پایان جلسه، قضات دادگاه به شور نشستند و پسر را به قصاص و نامادری را به جرم معاونت در قتل به 15سال زندان محکوم کردند. ...
قصاص مجازات قتل پدر
نشان داد، این پسر نوجوان، پسر مقتول است و با جسد پدرش در خیابان ها بوده است. بنابراین بلافاصله پسر 17ساله بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. وی با اعتراف به قتل پدرش ماموران گفت: به دلیل اختلافات خانوادگی، پدرم را در خانه مان کشتم و جسدش را داخل خودروی خودش گذاشتم. می خواستم جسد را در خیابانی خلوت رها کنم، اما تا صبح در خیابان ها سرگردان بودم که درنهایت خودرو خراب شد و برای تعمیر به نمایندگی ...
نویسندگان بزرگ چطور با مرگ زندگی کردند؟
از بیمارستان بیرون می آیم. پدرم که خودش نیز دکتر است، وقتی دکترهای دیگر صحبت می کنند، خیلی ساکت و آرام است. هیچ اسمی برای مشکلی که من بدان دچارم، وجود ندارد. یک روز وقتی سرفه می کنم، توی دستمال خون می بینم. در دهانم مزۀ خون حس می کنم. می دانم که این یعنی دارم می میرم و بنابراین کار عاقلانه را انجام می دهم و به هیچ کس چیزی نمی گویم، نه به مادرم، نه به پدرم، نه به خواهرانم و نه به دکترم ...
با شعبان، طعم زندگی عاشقانه را چشیدم
بله را گفتم آن سال ها تازه سپاه پاسداران تأسیس شده و حاج شعبان در پایگاه سپاه کرج مشغول کار بود. همان روزهای اول زندگی مان چندماهی به جبهه می رفت و می آمد. آنقدر پسر بزرگم او را ندیده بود که یکبار که بعد از چندماه از جبهه برگشت پدرش را نمی شناخت و به او عمو می گفت. سال 64 با بچه ها به شهر اهواز رفتیم تا کمی نزدیک حاجی بمانم و زودتر بتوانم او را ببینم. حدود یک سال و نیم آنجا بودم. جبهه اش ...
از معمای رابطه پنهانی تا دام شیطانی مرد معتاد
...: از خبر افشای راز قتل خانوادگی تا دامی که مرد معتاد پهن کرد را در این بساه خبری بخوانید. افشای راز قتل خانوادگی به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، پسر جوانی که با همدستی مادروخواهرش، نیمه های شب پدرش رابا چاقو کشته وجسدش را در بیابان های ورامین رها کرده بود، صبح دیروز به اتفاق مادر و خواهرش در دادگاه کیفری تهران پای میزمحاکمه ایستاد. معمای رابطه پنهانی ...