سایر منابع:
سایر خبرها
با همسر بی مسئولیت خود چگونه رفتار کنیم؟
بار هم نمی گفت با پولت چه کردی و چه خریدی، اما از وقتی زن تو شدم همش دارم حساب پس می دهم، بابا من زنی نیستم که سرم همیشه به کار خانه باشد و شش دانگ حواسم به جیب و حساب بانکی شما! تربیت نشده اند و یاد نگرفته اند که زنان نیز به اندازه مردان باید مسئولیت پذیر باشند. تاثیر گذاری زن بر مرد بیشتر است تا جایی که می تواند دوباره مرد را بسازد. زن خوب، فرمانبر و پارسا، کند مرد درویش را پادشاه ...
روایتی از رمضان وعیدفطرسال61
. گروهان ما با سکوت کامل به حرکت درآمد. مسیر حرکت ما از کنار جاده ای بود که به آن دژ می گفتند. به نزدیکی خط اول رسیده بودیم. هنوز خبر خاصی نبود. در پیش رویمان، دشتی پر از مین و تله ةای انفجاری قرار داشت که می بایست از آن عبور میکردیم. یک روز در محور خط اول ماندیم؛ بدون این که دشمن از وجود ما اطلاعی داشته باشد. شب 23 تیرماه بود و هوا داغ داغ؛ به حدی که به سختی نفس می کشیدیم. قرار شد گروهمان ...
اینجا زندان شیشه ای زنان است
...، و به دنیای خبر سری زدیم. خواهرش باردیگر به جمع ما اضافه می شود: آزاد شدن بنزین آخرین اخباری است که از آن اطلاع دارد، او مشتری روزنامه همشهری و ایران است و همشهری محله را برای فرم ثبت نام خبرنگاری دوست دارد. اراده اش را تحسین می کنیم و او هم می گوید: پاک پاک که شدم ادامه تحصیل می دهم. داستان تلخ کوچکترین عضو کمپ در میان مددجویان کمپ ویژه زنان به سراغ دختری رفتیم که ...
صدرالدین حجازی و سینا حجازی، پدر و پسر هنرمند
.... به نظر کار سفارشی هیچ وقت خوب نمی شود. بقالی که نیست بگویند پنیر داری و تو بگویی دارم یا ندارم. کدام وجهه سینا و کارش را دوست دارید؟ صدرالدین: به نظرم سینا قائم به خودش است، بعد از خدا و خواست او که در آن شک نداریم سینا خودش حرکت کرد. اگر قرار بود برود دنبال مجوزش منتظر من نمی ماند. حتی من بارها زنگ زده ام که بخواهم کاری برایش انجام بدهم اما او نپذیرفته و من به این روحیه ...
سید جاسم نوری؛ شیرمرد دجیل
...: سید جاسم نوری پسرعموی پدرم بود. همسرم متولد 1346بود، یعنی 20 سال داشتند و من 11 سال بیشتر نداشتم که با هم ازدواج کردیم. کلاس پنجم دبستان بودم. مادرم به این ازدواج اعتراض داشت و می گفت: تو بچه هستی، سید جاسم از تو بزرگ تر است. اما من نپذیرفتم و می گفتم مهم اخلاق و ایمان سید است که من قبولش دارم. سید حتی اجازه نداد که من امتحان تجدیدی ریاضی خود را بدهم. در نهایت به لطف خدا با مهریه 50 هزار ...
اعترافات زنی که با همدستی مرد غریبه، شوهرش را با آمپول سمی کشت
شدند و او را تحت بازجویی قرار دادند. زهره در بازجویی ها به اعتراف هولناکی دست زد و گفت: سال 87 با جواد ازدواج کردم و یک پسر سه ساله دارم. همسرم مردی تندخو و عصبی بود، مرتب مرا به باد کتک می گرفت. بر سر همین موضوع از وی کینه به دل گرفتم. از آنجا که خانه پدرم در اسلامشهر بود، هر از گاهی با پسرم برای دیدن پدر و مادرم به اسلامشهر می رفتیم تا اینکه خیلی اتفاقی با مردی به نام یوسف که راننده مسافرکش است ...
هر پرواز، تجربه ای تازه است
.... در آن لحظه انسان تصور می کند که ممکن است هیچ گاه برنگردد. ما در تاریخ فضانوردی تجربه های تلخی داریم که فضانوردان بازگشتی نداشته اند. لحظه هایی وجود دارد که انسان به قضاوت کارهایش می پردازد که چه کرده است. گفتی تقریبا مطمئن شدم ، چرا تقریبا؟ تا سفینه در مدار قرار نگیرد و اعلام نشود که همه چیز روبه راه است، هیچ کس نمی تواند مطمئن باشد که واقعا نامش به عنوان فضانورد به ثبت رسیده ...
مردم جنوب یک حقی به گردن همه ایرانی ها دارند
نیست اما این که برای چنین مخاطب سختگیری یک عروسک بتواند به محبوبیت جنابخان برسد عجیب است. لااقل کار خیلی سختی است. نمی دانم واقعا، به نظرم لطف خدا بوده. کار برای من واقعا جدی است و هر چه دارم برای کارم خرج می کنم. سر هر کاری هم که می روم بدون توجه به این که چه کاری است همه تلاشم را می کنم تا خروجی خوبی داشته باشم. البته شانسهای خوبی هم در این زمینه داشتم.از همکاری با گروه کار بلدی مثل ...
عمو برات خوش سلیقه ترین کارگر دنیا
عصر بانک ؛سراپا سفید پوشیده است با ریش های سفیدی که به لباس هایش هم می آیند و با دستان زخمی پر از بریدگی و خون مردگی که به دردشان پا نمی دهد. چون هنوز برای کار کردن به آنها احتیاج دارد. کار جوهره پیرمرد 63 ساله قوچانی است. چیزی که او را بعد از سه سال بازنشستگی هنوز به این پارک وصل کرده است و نمی تواند از آنچه اینجا بنا کرده دل بکند. ساده و بی شیله پیله حرف می زند. بین هر دوتا جمله ...
صداپیشه جناب خان جنوبی نیست
به تکیه کلام بدل شود. برخی الفاظ را خیلی بداهه گفتم که جواب خوبی را از سمت مخاطبان دریافت کردیم و در ادامه هم آنها را در جای مناسب به کار بردیم. یعنی هیچکدام از شوخی ها قبل از برنامه با آقای جوان هماهنگ نمی شود؟ بیشتر مواقع او را در جریان قرار می دهیم و برخی اوقات هم نه. گاهی اوقات که می خواهیم رامبد نسبت به موضوعی عکس العمل فوری و لحظه ای داشته باشد او را در جریان آن موضوع ...
تاول هایی که هیچکس حریفشان نبود
... من 20 فروردین 1344 در شهر کرمان متولد شدم. در یک خانواده 6 نفری زندگی کردم. خانواده ام مذهبی و کارگر بودند و من همیشه به وجود خودم و مادرم که از قشر کارگر و زحمتکش جامعه بودیم، افتخار می کنم. تا 15، 16 سالگی در کرمان زندگی کردم و در همان شهر درس خواندم. از دوران انقلاب به خصوص سال های 56 و57 خاطرات خیلی خوبی دارم. معلم هایی داشتیم که انقلابی بودند و ما با آنها همکاری می کردیم. من جوان بودم و ...
انچه در مراسم افطار هاشمی رفسنجانی با اصحاب رسانه و هنرمندان گذشت
که من دخالتی نمی کنم صحبتی هم نمی کنم اما به این دلیل که خواست شما بی جواب نماند به مسئله ای اشاره می کنم که جالب است. رفسنجانی ادامه داد: مهدی سه ماه در زندان و انفرادی بود و دو تا بازجوی پرحرارت وزارت اطلاعات از وی بازجویی می کردند نمی دانم چه شد یک روز به رئیس محافظان من زنگ زدند و گفتند مهدی می خواهد پدرش را ببیند بنده گفتم فرزندم را بیاورند تا با وی صحبت کنم فردا دوباره آنها زنگ ...
توافق به روایت تهران
اینجا ایستگاه اتوبوسی در حوالی میدان شوش، در باجه مدیر ایستگاه، رادیوی کوچک، نشست ظریف و موگرینی را پخش می کند، سراپا گوش شده اند. رو به من می گوید: گوش هایت را بگیر. و سوت می کشد. اتوبوس راه می افتد و اتوبوس بعدی در جایش قرار می گیرد. مرد به میان سالی قدم گذاشته، نشسته در باجه یک دریک، رادیو اعلام می کند که تا چند لحظه دیگر وزرای خارجه متن بیانیه مشترک را قرائت می کنند. می گوید: خوشحالم آره، اگر ...
همیشه رو به خورشیدم
هوا گرگ و میش است و هنوز خورشید در کنار حرم شمس الشموس پدیدار نشده است. زن و مرد بر آستانش ایستاده اند و قامت می بندند تا پس از یک ماه مهمانی، در حرم هشتمین امامش به تعظیم در برابرش بپردازند. صدای مکبر فضای حرم را پر می کند، صدای دلنواز مردی که رو به سوی امام رضا(ع) ایستاده و همه را فرامی خواند برای گفت وگو با صاحبخانه ای که از شوق بندگانش برای صحبت با او به وجد می آید. صدای مکبر میانسال هرچند ...
عطر بهار نارنج از بابل تا تهران
دارم همه محصولاتم طبیعی باشد. دوتا کتاب درباره خواص سنتی پشت وانت است. ازش می پرسم این کتاب ها را می خوانید؟ می گوید من خواص همه اینها را می دانم. من در خانه کتاب ابوعلی سینا دارم. این را گذاشته ام داخل ماشین که اگر مثلا خواستم بگویم پونه فلان خاصیت را دارد از روی کتاب هم به مشتری نشان دهم. مثلا شنیده بودم که آب غوره برای لاغری خوب است. اول خودم امتحان کردم. هرشب نصف لیوان آب غوره می خوردم. راست می ...
همچو اربابم حسین(ع) از عزیزانم گذشتم
منطقۀ بانة کردستان، آخرین صحنه حضور او در کرسی خاک می باشد. وصیت نامه شهید همسرم! می دانم شنیدن خبر شهادتم بر تو خیلی گران خواهد آمد. تنها چیزی که می خواهم دوباره یادآوری کنم و خودت هم می دانی، این است که مصیبت من هر چه باشد، بالاتر از مصیبت امام حسین علیه السلام و یارانش نیست؛ ولی با این حال، زینب سلام الله علیها را ببین که با از دست دادن چه گل هایی، استوار و مقاوم با آن ...
از خودم راضی هستم/ دوستانم به من می گفتند تو گیر بده، ما دعوا کنیم!
رویی گشاده به پرسش های ما پاسخ داد. سین: خودتان را چطور معرفی می کنید؟ جیم: علی حسینی هستم . سین: کی و کجا متولد شدید؟ جیم: 1/1/56 در فلکه سوم خزانه بخارایی سین: از خانواده تان بگویید. جیم: خانواده ای هفت نفر بودیم، 4 برادر و یک خواهر و من فرزند دوم هستم، پدرم کارمند نیروی انتظامی و مادرم خانه دار است. سین: خواهر و برادرهایتان ورزشکار ...
جمع آوری 200 میلیون تومان برای حمایت از زندانیان/ 25 هزار خانواده زندانی تهرانی از هیچ نهادی حمایت نمی ...
متأثر شدم. واقعاً تحت تأثیر فوق العاده قرار گرفتم و نیت کردم و در تلویزیون هم اعلام کردم و باز هم اعلام خواهم کرد که من از این به بعد در کار آزادسازی زندانیان هستم. سردار رویانیان در ادامه توضیح داد: البته آنجا هم توضیح دادم که قوه قضائیه بر اساس قوانین دینی و مدنی و بر اساس حق و عدالت افراد را به زندان می فرستد. از این طرف هم خوشبختانه همین قوه محترم قضائیه، همین اقدامات ارزشمند را ...
گذشت را از امام رضا(ع) آموختم
در یک سانحه رانندگی از دست داده بود، ادامه می دهد: یک هفته مانده به قصاص هم خودم خواب فرزندم را دیدم که از من دلگیر بود و می خواست قاتلش را ببخشم. همسرم نیز حق خودش را به من واگذار کرده بود و این موضوع نیز مسئولیتم را سنگین تر می نمود. روزهای آخر، همه از من می خواستند تا ببخشم. حتی بزرگان فوتبال همچون علی دایی، امیر قلعه نویی و محسن بنگر شاگرد همسرم با تماس با ما خواستار گذشت شدند ...
دعای مادر شهید عملیات رمضان در برج صدام! +عکس
می آزرد. بعد از مدتی مریوان را به قصد زادگاه خود ترک کردیم. علی اکبر در مریوان فرماندهی 900 نفر را برعهده داشت. مدتی بعد علی اکبر با خبر شهادت دوستش حسین بهرامی به خانه آمد. حال و اوضاع مناسبی نداشت، حسین بهرامی پا به پای علی اکبر در جبهه می جنگید. همواره همراه هم بودند. مانند دو برادر در کنار یکدیگر قرار داشتند. بعد از مراسم هفت شهید حسین بهرامی، علی اکبر هم دوباره راهی جبهه شد. می گفت: ننگ است ...
بابا دست و پا ندارد ؛ 19 عمل جراحی هم افاقه نکرد + تصاویر
...> هیچکس دیگر امیدی نداشت، گفتم خدا خودش داده و حالا می خواهد آنها را پس بگیرد. گفتم فقط من زنده بمانم که بتوانم بالای سر همسر و فرزندانم باشم؛ 19 عمل جراحی انجام دادم و تقریبا یک هفته در آی.سی.یو بودم به طوری که همه فکر می کردند من تمام کرده ام و سه ماه نیز در بیمارستان امام رضا(ع) بستری شدم؛ در تمام این مدت تنها کسی که به من امیدواری می داد بعد از خدا، همسرم بود. خیلی سخت است برای یک زن جوان که پای ...
خادمان و میهمانان امام رضا(ع) از تأثیرات حضور در سر سفره های طرح اکرام رضوی می گویند
، گروهی سفره های افطار را پهن می کنند، گروهی دیگر بطری های آب معدنی را به فاصله مناسب روی آن قرار می دهند، عده ای در حال پر کردن کاسه های مخصوص سوپ و گذاشتن آنها روی سفره ها هستند، گروهی فلاسکهای آب جوش و شربت را آماده می کنند، عده ای هم مشغول بسته بندی افطاری مهمانان امام رضا(ع) هستند تا این غذای بابرکت را در لحظه افطار تقدیم آنان کنند و گروهی هم وظیفه خوش آمد گویی، تکریم و هدایت مهمانان امام رضا ...
بدرقه متوفی با میکاپ عزا !
مراسم عزایشان برخلاف مشتری های عروسی ظهر و عصر است برای آماده شدن هم بسیار عجله می کنند و چون ما مجبور می شویم چند کار مثل رنگ، ناخن، میکاپ و شینیون را همزمان در چند ساعت انجام دهیم اغلب کار طول می کشد. این هم که دیدی صدای اعتراضش درآمده بود چون مراسم هفت پدرشوهرش ساعت 3 تا 5 است و او باید قبل از ساعت 3 در مسجد حاضر باشد! کافی است. تا همین جای ماجرا را هم که می دانم کلی شوکه و متعجبم. چند ...
آخرین وصیت شهید تربیت ولایی فرزندانش بود
آغاز کردید؟ به عنوان همسر شهید، علی زاده اکبر را چطور شناختید؟ من و علی قبل از ازدواج هیچ گونه آشنایی با هم نداشتیم و جالب است که واسطه وصلت بین ما هم شهدا شدند. همسرم قبل از ازدواج با بخش فرهنگی بنیاد شهید همکاری می کرد و از طریق حاج آقا براتی رئیس بنیاد شهید شهرمان به خانواده ما معرفی شد. وقتی که به خواستگاری آمدند، همان ایام مادرم در خواب دیده بود سه کبوتر روی پشت بام خانه نشسته اند ...
هادی در روز تولدش دوباره متولد شد
.... یک شب به همراه برادرش که پزشک و پاسدار بود با سینی حلوا آمدند منزل ما، خانم سیده گریه می کرد و می گفت پسر شهیدم به خوابش رفته و گفته چرا دست مادرم را بوسیدی مادرم ناراحت می شود. مطمئنم خدا پسرم را گلچین کرد که در این زمان به شهادت رسید. از خدا می خواهم این هدیه را از ما قبول کند. شهید حبیب الله پور از بابلسر که او نیز شهید مدافع حرم است پیکرش را نیاوردند، خدا به خانواده اش صبر دهد هر وقت غصه ...
یاد حمید سمندریان زنده شد/ هنرمندی که کاشف سرعت نور بود
پورحسینی و جمال اجلالی به عنوان 2 شاگرد دیگر زنده یاد حمید سمندریان قدردانی شد. البته قرار بود حسین عاطفی نیز جزو این تقدیرشدگان باشد که در مراسم حضور نداشت. بعد از این قدردانی، جمال اجلالی با بیان اینکه من اصلا بلد نیستم حرف بزنم و نمی دانم چگونه روی صحنه تئاتر بازی کردم، تأکید کرد: از زمانی که با استاد سمندریان آشنا شدم و شاگردش بودم، همیشه به یاد او و لحظاتی که با او بودم بخصوص از سال ...
حنجره ای که لانه سرطان است...
پلان اول: فلج شدن ستون خانه تهمینه بانو مادر این خانه است. او 14ساله بود که لباس سفید عروس را بر تن کرد و مثل همه تازه عروس ها با هزار و یک آرزو و البته با اجازه بزرگ ترها بله را بر زبان جاری ساخت. اینطور که از شواهد پیداست روزگار آنطور که باید به کام این مادر شیرین نبوده است. او می گوید: پدرم با درآمد حلال کارگری 7فرزندش را بزرگ کرد. ما از همان بچگی پرتوقع و دندانگرد بار نیامده بودیم. دنیای آرزوی های کودکی ما قابل مقایسه با آر ...
خون پسرم برای حجاب و غیرت به زمین ریخت
. همرزمانش دیده بودند به سرش تیر خورده است. پسرم به همرزمانش گفته بود: اگر من شهید شدم، جنازه من را ببرید و نگذارید دست دشمن بیفتم. من می دانم که شهید می شوم. پسرم خیلی غیرتی بود، نمی خواست حتی جنازه اش دست دشمن بیفتد. خودش هم تعداد زیادی از افراد دشمن را کشته بود، پسرم تک تیرانداز خوبی بود. در لحظه شهادت آن طور که من شنیدم یک لحظه سرش را بالا گرفته بود که مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت ...
پشت پرده وقایع بانک پارسیان
سهام بانک بود در مراسم افطار یکی از شب های ماه مبارک برای یک مقام ارشد حکومتی، از وجود فساد مالی در بانک پارسیان سخن می گوید و از او می خواهد که رئیس جمهور را در جریان امر قرار دهد. به این خبر تحلیلی نیز اضافه می کند و می گوید برای وجهه دولت نهم و مدعی مبارزه با فساد اقتصادی مناسب نیست فردی از بانک وام بگیرد و با این وام سهام همان بانک را بخرد و دولت سکوت کند. این اطلاعات به گفته طالبی غلط ...
تو را من چشم در راهم...
یاد شده فعالیت می کنند. دست سرنوشت پیرزنی با حرکت دستش مرا فرا می خواند و می گوید کنارم بنشین! از او می پرسم: چه شد که به اینجا آمدید؟ می گوید: تا 52 سالگی کار می کردم تا این که در این سن با مردی 81 ساله ازدواج کردم. پس از 12 سال زندگی مشترک، همسرم مبتلا به بیماری سرطان شد و پس از مدتی از دنیا رفت. دوباره تنها شدم و با مقدار پس انداز اندکی که داشتم، خانه ای اجاره کردم. کهولت سن با خودش ...