سایر منابع:
سایر خبرها
صبح در دامان خیابان
گل های زیبایی افتاد که میداندار تماشا بودند. گفتم هر وقت که وعده تجدید گلها می شود،اگر از خاطرم گریخته باشد، به خانه که می رسم احساس می کنم ، تحمل این شصت متر جا برایم ناممکن است، فکر می کنم خانه پر از چیزهای اضافی ست. فردا که می شود، غروب که از متروی اکباتان خارج می شوم ، مرد میانسال گل فروش می داند گره کار من کجاست. او به آپارتمان از نفس افتاده ام هوا و اکسیژن می رساند.نسیم از بن یک دسته گل دماغ ...
کوچه اول
گزینش از جایش پرید بیرون، بیرون دوید و همراه با چند نفر برگشت. یک دسته گل انداختند دور گردنم و با احترام روی صندلی نشاندند. مسئول گزینش گفت: پست وزارت الان پر شده متاسفانه، اگه قضیه خیلی جدیه و کمی صبر داشته باشید، میتونید بعد از کله پاشدن آقای کفاشیان برید به جای ایشون، اگه هم که نه در حد پست معاونت جا هست. بعد خیلی شرمنده شد. گفتم: باشگاه دارین لیدر نداشته باشه؟ چند تا تیم نشانم داد. الان مالک یک باشگاه هستم و بابا و دوست بارتزش را به عنوان لیدر استخدام کردم. ...
نان بریدن هارونی؛ فقر کاظمی (ع) و دوشیزگی حضرت معصومه (ع)
برای او فرستاد و پیام داد که فعلاً در مضیقه ایم و در آینده جبران خواهیم کرد. به اعتراض گفتم: به او با این مقام و جلالت مثل کسانی که پایین ترین جایگاه را دارند، 200 دینارمی دهی؟ – ای بی مادر ساکت؛ اگر به وعده ای که به او داده ام وفا کنم، قطعاً فردا با آن صدهزار شمشیر زن در قبالم خواهد آراست! محتاج بودن این جماعت به نان شب برای من و شما بهتر است. (عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 88-93) انتهای پیام کلمات کلیدی: احمد حیدری - ازدواج - حضرت معصومه ...
طنز؛ واژه را باید شست... جور دیگر باید دید
.... داور فوتبال: نگفتیم گل تیم شما را آفساید اعلام می کنیم؛ گفتیم گل شما معتبر شناخته نشد! رئیس: نگفتیم نمی شود فردا بروی مرخصی؛ گفتیم فردا باید بروی ماموریت رئیس نظام پزشکی: نگفتیم قصور پزشکی نداریم. گفتیم پزشک ها اشتباه نمی کنند. راننده تاکسی: نگفتیم پول خرد نداریم؛ گفتیم امکان ارایه پول خرد به عنوان باقی پول برایمان فراهم نیست. سفیر یک ...
ماجرای قرآنی که مانع عبور ترکش شد
عقب فرستاد. از آنجا مرا به اهواز بردند و از اهواز با هواپیما به شیراز منتقل شدم.وقتی مرا پایین گذاشتند، برانکارد کناری من گفت: برادر محمدی چطوری؟ وقتی نگاه کردمف متوجه شدم برادر عباسی است؛ همان کسی که در خط مرا پانسمان کرد. به ایشان گفتم: شما چطوری مجروح شدید؟ گفت: تیر مستقیم به شکمم اصابت کرده است. هر دوی ما را به بیمارستان بردند. در آنجا مرا عمل کردند. بعد از مدتی که در بیمارستان بودم، به محل و دوباره به لشکر رفتم. ...
توصیه آقای گل جهان به مهدی طارمی
این موضوع کاری ندارم. خودم می خواهم دیدگاه هایم بازتر شود و به مسائل روز دنیا آشناتر بشوم، به خاطر این مسئله دنبال جامعه شناسی ورزشی رفتم. خدا را شکر که مرحله اول آزمون را قبول شدم و مصاحبه دکتری را هم دادم، حالا منتظر این هستم که اعلام کنند که در مصاحبه قبول شدم یا نه. *مسلما دغدغه های اجتماعی شما به عنوان یک چهره شناخته شده هم در انتخاب این رشته تأثیر داشته. خودم این رشته را ...
روایتی از روزهای سخت اسارت و دلتنگی برای امام(ره)
شده بودم گفتم یا امام زمان این علمیات با نام شما آغاز شده دست و پای دوستانم قطع شده خودت مرا یاری کن ناگهان همان یک گلوله را شلیک کردم و درست وسط سنگر عراقی ها اصابت کرد. تصمیم گرفتم به عقب برگردم، سینه خیز به عقب برمی گشتم که یکی مرا صدا زد به طرفش رفتم دیدم یکی از رزمندگان است که یک دست و یک پایش قطع شده بود گفتم با این وضعیت از دست من کاری ساخته نیست او گفت نه برادر به نظرم تو زودتر ...
سید صالحی: به دلال ها باج ندادم، بی تیم ماندم
لیگ برتر و لیگ قهرمانان آسیا می خواهد. من از او پرسیدم که به همه مهاجمان به یک شکل نگاه می کند یا تمرینات ملاک انتخاب است که وی در جواب گفت: مهاجم اول و دوم تیم او خارجی هستند. گفتم حتی اگر در اردوی ترکیه هم 20، 30 گل بزنم، باز هم نظر وی تغییر نخواهد کرد که کرانچار جواب منفی داد. و شما تصمیم گرفتید جدا شوید؟ بعد از این اتفاق، در جلسه ای که محمود کریمی هم حضور داشت، به کرانچار ...
بخشش محرومیت؛ بهترین جایزه ماست
و مادرم هستم که حمایتم کردند. همچنین مربیانم بخصوص مربیانم در ایرانجوان. خدا را شکر می کنم که در عرض چند سال توانستم خودم را بالا بکشم. فکر می کنی در استقلال هم موفق شوی؟ شک نکنید فقط برای این هدف به استقلال آمدم. کار سختی دارم، چون اینجا استقلال است و بازیکنان بزرگی در این تیم حضور دارند. استقلال تیم بزرگی است که هواداران زیادی هم دارد. چقدر این شانس را داری که در ترکیب استقلال ...
نانگ: تارتار یک جنتلمن است
قرار بگیریم. یعنی انگیزه ای برای آقای گلی نداری؟ چرا! دوست دارم که آقای گل شوم اما همان طور که گفتم دوست دارم اول تیم برنده شود و بعد من آقای گل شوم. تو قبل از اینکه به پارس جنوبی بیایی، با مربی های دیگری هم کار کردی؛ تفاوت کار با تارتار و سایر مربی های دیگر چیست؟ اول اینکه بگذارید بگویم از اینکه به پارس جنوبی جم آمدم و شاگرد مربی خوبی چون تارتار شدم، برایم مثل یک ...
فرهاد ظریف: قهر موسوی و غلامی خنده دار است!
... برخی می گویند سنم بالا رفته و از این بهانه ها می آورند و من هم سعی می کنم نان بازوی خودم را بخورم. سال قبل هم در تیم ملی در آستانه المپیک همین اتفاق افتاد چون من زحمت کشیده بودم اما نفر دیگری به المپیک رفت. من اعتقاداتی دارم و به آنها پایبنم و تا زمانی که خودم می دانم می توانم بازی کنم، به کارم ادامه خواهم داد. اگر روزی حس کنم، نمی توانم کنار می روم اما برخی کارها در ذات من نیست. حتی با پیمان ...
مسافر خاص !
شهید گمنام - ... هرچه می گفتم چرا اینطوری فکر می کنی، قبول نمی کرد!... هی می گفت امام رضا (ع) منو راه نمیده... من نه پولش رو دارم نه موقعیت اش رو!...اصلا" من اینقدر روسیاهم که بیشتر از ده ساله امام راهم نداده !... شانه های آتنا را در دستم گرفتم و صورتش را طرف خودم برگرداندم و گفتم، این چه حرفیه دختر؟!... من که میدونم چون قبل ازدواج از بابات مراقبت می کردی، نتونستی بری. الانم که شوهرت ...
مراسم برترین های لیگ شانزدهم فوتبال برگزار شد + تصاویر
این عنوان دست یافتند. یکی از جوایز این دو نفر در ابتدا آورده نشد و با تاخیر داده شد. رضا عبدی ، مسئول رده های پایه سازمان لیگ روی سن آمد. آقای گل لیگ نونهالان: امیرحسین عبیاوی از فولاد خوزستان آقای گل لیگ نوجوانان: مهدی هاشمی نژاد از ملوان بندر انزلی درخواست خاص آقای گل لیگ نوجوانان: لطفا سرمربی تیم ملی نوجوانان مرا به تیم ملی دعوت کند. محمد ...
تراکتورسازی باید با 5 گل استقلال خوزستان را می برد/ هواداران بهترین قاضی درباره طارمی و مسلمان هستند
قرار بود بازی کنیم. آن تیم انصراف داد و سپس برنامه را عوض کردیم. از من پرسیدند آیا می توانید بازی کنید و گفتم چون برای امروز تمرین صبح و عصر در نظر گرفتم بازی نگذاشتیم و هفته بعد روز یکشنبه بازی می کنیم. بازی ما با یک تیم دسته دومی خوزستانی است که هدایتش بر عهده سیدمحمد علوی است.
طارمی: آقایان! سوءاستفاده نکنید
. می توانستید سکوت کنید. خیلی ها در این فوتبال خودشان بی خیالی طی می کنند و اتفاقات را نادیده می گیرند تا به پول قراردادشان برسند و... مسلمان: من روز بازی با فولاد هم گفتم، شخصیتی ترسو ندارم و حرفم را رودررو می زنم؛ توقع هم دارم بقیه رودررو با من حرف بزنند. مهدی هم چنین شخصیتی دارد. کاش آقایان وجود داشتند روبه روی ما حرف شان را می زدند. سؤال ما را جواب ندادی؟ ...
آگهی سیاه!
و شروع کرد به حرف زدن و گفت: از هم جدا شدیم. اصلا رفتار عادی نداشت. همیشه مرا محدود می کرد. آن روزها که اینجا کار می کردیم فکر می کرد که شما می خواهی من را از چنگش دربیاوری. متعجب شدم از این فکر اشتباه. گفت: تعجب نکنید م عادت داشت هر چند وقت یک بار من را متهم کند که دنبال یک نفر هستم یا یک نفر دنبال این است من را از دستش دربیاورد. وقتی رفتم ترکیه، قرار بود خانه بگیرم و زندگی را برای ...
تورا چون من غلامان بی شمار است/ ولی من جز تو اربابی ندارم
چندین نفر به ملاقات چوپان آمدند، بعد از اینکه رفتند گفتم همچین هم بی کس نیستی . نشست و گفت:نفر اولی که وارد شد ارباب ده بود،سراغ من را از مردم ده گرفته بود که چرا مدتی نیستم و مردم هم گفتند بیمارستان هستم.ارباب که به دیدنم آمد،مردم هم به حرمت ارباب ملاقاتم آمدند.این حرف را زد بسیار دلم شکست که اربابش به دیدنش آمده.من هم ارباب دارم،نگاه به گنبد کردم و گفتم آقا شصت سال در خانه شما بودم،یکبار نباید ...
قصه کودکانی که هویتشان ناپیداست
نان شب یک طرف و خماری های همیشگی گل محمد هم طرف دیگر. گل محمد کار نمی کرد، دستِ بزن داشت و روزگار را به کام من و سه پسری که در دامنم گذاشته بود، سیاه کرده بود. برای اینکه بتوانم خرج فرزندان قد و نیم قدم را بدهم به هرکاری دست زدم از کار در خانه های مردم گرفته تا شستشوی قبر ولی همیشه خرجمان از دخلمان بیشتر بود. تازه برای اینکه بتوانم جلوی دهان شوهر معتادم را بگیرم هم مجبور بودم نصف بیشتر پولی که در ...
گفتگوی منتشر شده از مرحوم مجیبیان:از زندگی تا کار پزشکی در یزد
دانشگاه تهران تهران درس می خواندیم. در آن زمان فقط دانشگاه تهران رشته پزشکی داشت. 80 نفر دانشجوی پزشکی بودیم . به تدیج رشد کردیم. توسری خور بودیم! توسری خور بودیم! می ترسیدیم! و اعتماد به نفس نداشتیم! سال پنجم ششم بودیم که رو آمدیم و گل کردیم! فداکاری و بلندپروازی پدرم، مرا بر صندلی دانشکده پزشکی تهران نشاند، چون پول نداشتم.درجمع دانشجویان تهرانی راهی نداشتم، چون آنها دنبال تفریح ...
برانکو: هواداران بهترین قاضی درباره طارمی و مسلمان هستند/تراکتورسازی 2 مربی خوب و باتجربه دارد
هستم و نمی دانم نتیجه چه خواهد شد. وی در مورد چه اتفاقی افتاد که بازی پرسپولیس و ایروانجوان بوشهر لغو شد و آیا قبل از این بازی به شما اطلاع داده بودند که قرار است این بازی برگزار شود یا نه، گفت: قبل از هر چیزی کریم باقری با یک تیم صحبت کرد و قرار بود بازی کنیم. آن تیم انصراف داد و سپس برنامه را عوض کردیم. از من پرسیدند آیا می توانید بازی کنید و گفتم چون برای امروز تمرین صبح و عصر در نظر گرفتم بازی نگذاشتیم و هفته بعد روز یکشنبه بازی می کنیم. بازی ما با یک تیم دسته دومی خوزستانی است که هدایتش بر عهده سیدمحمد علوی است. انتهای پیام/ ...
بانوی دریاها
فراهم شد ادامه دهم. لحظه مهمی در زندگی ام بود. سراغ حرفه ای رفته بودم که تا به آن روز هیچ دختری نتوانسته بود به این حرفه وارد شود. موضوع را با خانواده درمیان گذاشتم و گفتم می خواهم در رشته ملوانی تحصیل کنم. من همیشه در زندگی به هرچیزی که می خواستم می رسیدم اگر چه ممکن بود کمی زمان بر باشد اما سرانجام به خواسته ام می رسیدم زیرا اعتقاد دارم جایگاه خاصی پیش خدا دارم و آنقدر نزد او عزیز هستم که همه ...
میهن صنعت و مسئولین
کنفدراسیون فوتبال آسیا از سهمیه کشور ما کم کند. حالا چه مرتبط با من و چه غیر مرتبط با من، اگر نفت تهران از لیگ کنار گذاشته شود در کنفدراسیون فوتبال آسیا به نفع ماست یا به ضرر ما؟ مدام می گویند نفت نباید باشد، کمی به عاقبت کار نگاه کنید. می توانستم شاهین را به آسیا ببرم حمید درخشان درباره حضور در تیم نفت می گوید: شما فکر کرده اید من از بی تیمی به نفت آمدم؟ همین امسال یک تیم لیگ برتری و 2 ...
گفت وگویی با مصطفی ملکیان درباره رابطه عشق و تنهایی
معشوق شفاف کنم، وجود کریستالی برای معشوق پیدا کنم، هیچ چیز را از معشوق پنهان نکنم، هیچ کدام از باورهای خودم را، هیچ کدام از هیجان های خودم را، هیچ کدام از خواسته های خودم را و به نظرم می آید که اگر این کار را بکنم تنهایی من از میان می رود. چون وقتی معشوق به من نگاه بکند و تمام زوایای ذهن و روان مرا ببیند من احساس می کنم تنها نیستم. این در نگاه نخست سخن درستی است ولی فقط در نگاه نخست این طور است ...
5 قتلی که آخر هفته پایتخت را خونین کرد
رسید؟ من هم در جواب گفتم که کارهایت چند روز عقب افتاده است. همین یک جمله او را حسابی به هم ریخت، خیلی عصبانی شد. به سمت لوازم منزل رفت و شروع به شکستن آنها کرد؛ چون سابقه بیماری او و رفتارهایش را می شناختم، واکنشی نشان ندادم. برای خواندن نماز به اتاق رفتم، نماز ظهرم را خوانده بودم که شاهین بالای سر من آمد و شروع به فحاشی کرد. من به شاهین گفتم پیگیر کارت هستم اما او دوباره فحاشی و شکستن ...
اگر نگران دین خود و خانواده تان هستید یک سفر زیارت بروید
....(یکی از آثار امام معصوم علیه السلام این است زمانی که نگاهش می کنید،غم هایتان را فراموش می کنید).رفتم کوچه بنی هاشم ایستادم ،آقا که از منزل بیرون آمدند،یک سلام به ایشان دادم و گفتم دارم می روم دنبال کارم؛ تااین جمله را گفت ،پیغمبر صلوات الله علیه فریاد زدند أینَ عِبادَتٍ؟ چه عبادتی انجام دادی!بشنو بادیه نشین،اگر تمام کوه های عالم زر سرخ می شد، اگر و تو همه را در راه خیر صدقه داده بودی،از این ...
پوشیدن لباس خدمت را باید از خود امام رضا(ع) طلبید/ زائر مخلص دست خالی باز نمی گردد
گاهی دست در جیبش کرده و به کودکانی که از اطرافش رد می شوند شکلات می دهد سپس آنها را با لبخندی از روی محبت بدرقه می کند؛ به او نزدیک می شوم، چشم های رنگی و موهای سفیدش از نزدیک بیشتر خودنمایی می کند. خود را اینگونه معرفی می کند: سید هاشم رویایی هستم و از 40 سالگی در آستان مبارک امام رضا(ع) خدمت می کنم، در حال حاضر حدود 43 سال است که لباس خادمی بر تن دارم و به صورت اجدادی و موروثی خادم ...
آنچه در برنامه 90 گذشت؛ جنگ منصوریان و ساکت +عکس
بازیکن اضافه کرد: قبل از بازی با پرسپولیس سه روز برای عقد قرارداد به هیأت فوتبال و سازمان لیگ رفتیم ولی می گفتند اجازه بازی به نفت و ثبت قرارداد داده نمی شود ولی نمی دانم چطور چند ساعت قبل از شروع سوپر جام چنین اتفاقی افتاد. رضایی تصریح کرد: فردا شب بازی سوپر جام پیامک دادند که نوشته بود آقای درخشان کمال تشکر را از شما دارد و امیدوار هستیم در جای دیگر موفق شوید. او درخصوص ...
لژیونری که همه را سر کار می گذارد!
...، چون دوستانم هم می گویند که در فارسی صحبت کردن خیلی پیشرفت کرده ای. فیلمنامه ها هم خیلی به من کمک کرد تا بیشتر یاد بگیرم. مثلا چند تا اصطلاح در فیلمنامه بود که من بلد بودم، اما استفاده نکرده بودم که حالا استفاده می کنم و برای من خیلی خوب بود که فیلمنامه خواندم. شما چند سالی هست که فوتبال بازی نمی کنید. با این حال چطور شد که در ایران ماندید و زندگی می کنید؟ – ماندگار نشدم. من ...
آنچه در برنامه 90 گذشت
بازی نظرمحمدی جوانترین مربی لیگ هفدهم. نخستین برد نفت در سال 96 به دست آمد. - کنفرانس مربیان حمید درخشان: برای ما این برد در این شرایط خوب بود؛ خوشحال هستم جوانان خوبی پیدا کردم که می توانند کمک حال تیم باشند. علی نظرمحمدی: روی دو اشتباه فردی و حادثه گل خوردیم که برای ما فقط تاوان دو گل نداشت چون ساختار و نظم تیمی ما برهم ریخت و نتوانستیم روندمان را ادامه دهیم ...
شعر/ من خواب دیدم در حریمت کفشدارم
گرفته بود در بر دلبرش را إذن دخولش را که با حال خوشش خواند رفت و زیارت کرد قبر اطهرش را بعد از زیارت حال شاعر رو به راه است آماده مدح و ثنای پادشاه است پر می کشد هر نیمه شب طاووس.. در طوس از عالَم معقول تا محسوس ...در طوس لبریز از تشبیه های بی نظیر است شعری که با باران شده مأنوس در طوس تسبیح در دستان ...