سایر منابع:
سایر خبرها
از عربده کشی در خیابان تا موش مردگی در حیاط پلیس/ متهمانی که اشتباهی دستگیر شده اند+ تصاویر
ای دیگر را آورده اند، از پیرمردهایی که صورتشان نشان می دهد از آن اراذل و اوباش قدیمی اند تا پسربچه هایی که فکر کرده اند که خیلی زود بزرگ شده اند. این طرف تر پسرکی 20 ساله به نظر می رسد؛ با هیکلی ریز و نحیف؛ تازه موهای پشت لبش سبز شده است؛ می گوید من که کاری نکرد ه ام چند سال پیش یک دوست دختر داشتم و بعد با او به هم زدم بعد آن دختر با فرد دیگری دوست شد و دوست پسر جدیدش با چاقو خطی روی ...
ماجرای عجیبی به نام جشن طلاق
این قاعده مستثنا نبود. اولین خبر رسمی برگزاری این مراسم در ایران سال 88 در یکی از روزنامه ها کار شد. خبر همانقدر که عجیب و حیرت آور بود، جنجالی هم بود و به سرعت اخبار و گزارش های جشن طلاق همه نشریات را تسخیر کرد. کار حتی به تریبون نمازهای جمعه و تذکر ائمه جمعه و نیز واکنش چند تن از مراجع تقلید کشید. پس از آن عده ای از کارشناسان، جامعه شناسان و مسئولان درباره جشن طلاق حرف زدند و از ...
پسرها عکس های زنم را لایک می کردند!
. پونه روی تخت دراز کشیده بود. از شدت عصبانیت، آجری برداشتم و با آن ضربه ای به سرش زدم. بعد از خانه بیرون آمدم و خودم را تحویل کلانتری دادم. متهم در آخرین دفاع خود نیز گفت: من از کاری که کردم شرمنده ام. خانواده مقتول، مثل خانواده خودم هستند. سپس پدر مقتول بار دیگر در جایگاه ایستاد و گفت: من فعلا قصاص می خواهم، اما شاید در آینده با متهم مصالحه کردیم. الان حاضرم تفاضل دیه را هم پرداخت کنم تا قصاص اجرا شود. انتهای پیام/ ...
دخترم را کشتم تا قتل همسرم را پنهان کنم! + عکس مادر و دختر
خون می آمد؟ از سر همسرم خون می آمد ولی سر نرگس را متوجه نشدم . به چه انگیزه ای همسر و دخترتان را به قتل رساندید؟ انگیزه خاصی نداشتم یک لحظه اتفاق افتاد. چرا بیمارستان نبردید؟ ترسیدم گفتم خوب نمی شوند!! با تیشه چند ضربه به آن ها زدید؟ دیدم همسرم خیلی زجر می کشد با تیشه دو ضربه به پشت سرش زدم! دو ضربه هم به سر دخترم زدم با خودم گفتم شاید بیهوش باشد بعد به ...
گروگانگیری خواستگار کینه ای در ولنجک
به محل قرار ملاقات که در نزدیکی خانه مان است، آمد و سوار بر خودروی خودش ما را زیرنظر داشت. امیر وقتی سوار بر خودرو شد، اسلحه را از زیر لباسش بیرون کشید و به سمت من گرفت و سپس تهدید کرد که او را پیش خواهرم ببرم و در ادامه یک چاقو نشانم داد و با صدای بلند دستور حرکت داد. پسرجوان گفت: ترسیده بودم که در همان لحظه دامادمان به موبایلم زنگ زد و به صورت رمزی با او صحبت کردم که او نیز با شنیدن حرف های ...
جزییات قتل یک پسر در خانه دخترجوان/برادر اعدام می شود
دیدن من دستپاچه شد و از در حیاط بیرون دوید. به محض اینکه وارد خانه شدم، ناباورانه با منصور روبه رو شدم و به خاطر غیرتم او را با دو ضربه چاقو کشتم. بعد هم جنازه را لای پتو پیچیدم و در صندوق عقب خودرو گذاشتم. من و پدرم او را با هم به بیابان های فشافویه بردیم و من به تنهایی جسدش را آتش زدم تا راز جنایت پنهان باقی بماند. بارها گفته ام ازقتل دزد ناموس پشیمان نیستم، چون منصور مستحق مرگ بود. مرجان نیز که ...
ستاره هایی که از سوء قصد نجات یافتند
که تعدادی از سلبریتی ها بعد از ماجرای زنده ماندن شان تعریف کرده اند، جمع آوری کردیم تا ببینید واقعا چه بر سرشان آمده است. 1. جورج هریسون (George Harrison) در 30 سپتامبر سال 1999 میشل آبرام (Michael Abram) در حالی که یک چاقوی بزرگ به همراه داشت پنجره خانه جورج هریسون را شکسته و وارد خانه او می شود و با جورج و همسرش اولیویا (Olivia) روبرو می شود. آبرام چندین بار چاقو را در ...
معروف ترین قاتلان زنجیره ای ایران (+عکس)
کودک عراقی و 8 کودک ایرانی، در مجموع 33 کودک، به دست این قاتل روانی به قتل رسیدند. علی اصغر بروجردی در خانواده متزلزلی به دنیا آمد. خانواده او از بدنام ترین و شرورترین ها بود. زلفعلی راهزن پدربزرگ او در ملایر و اراک اقدام به قتل و چپاول کاروانها می کرد. پدرش علی میرزا نیز در قتل و غارت آوازه پدر را داشت و از جنایتکاران شهره دوران بود. علی اصغر بروجردی از طریق فروش تنقلات با کودکان ...
ناگفته هایی از مأموریت بخش التقاط اطلاعات سپاه/ "آرمین" و "عرب سرخی" می گفتند باید مثل ساواک بازجویی کنیم
واحد التقاط تا زمان تشکیل وزارت اطلاعات و رفتن کل امنیت به وزارت بودم. برای تشکیلات وزارت هم دعوت شدم. به دعوت یکی از مسئولین وزارت عضو 8 نفری بودم که تشکیلات و ساختار را می نوشتیم. بعد به اختیار خودمان گذاشتند که در امنیت می مانید یا نه. آنجا بلافاصله تصمیماتی گرفته شد و من به دلایلی گفتم بگذارید من همان سپاه باشم. در در همین مقطع قرار شد که سپاه اطلاعات نظامی درست کند که واحدهای اطلاعات نظامی ...
حرامی ها پیکر پسرم را کشان کشان بردند
. فرمانده زد به سرش و گفت یاابوالفضل سید شهید شد. 10دقیقه گذشت و حرامی ها آمدند و پیکر پسرم را با خودشان کشان کشان بردند. آنچه در پی می آید روایت زینب حسینی، مادر شهید سیدرضا حسینی از فرزند شهیدش است. نان آور خانه من 54 سال دارم و در افغانستان ازدواج کردم. بعد از تولد دختر اولم اوایل انقلاب به ایران مهاجرت کردیم و در مشهد ساکن شدیم. پدر بچه ها کارگری می کرد. حاصل زندگی مشترک من و ...
تارتار: طمع چرا؟ نه بوتیک دارم نه رستوران
سال آخری که بازی می کردم خیلی اتفاقی وارد این مسیر شدم. یعنی چطور؟ من در زمان بازی ویژگی ای داشتم که برخی مربیان متوجه آن شدند. اینکه به عنوان بزرگتر خیلی خوب با بچه ها حرف می زدم و به اصطلاح تیم را درون زمین جمع و جور می کردم. بعضی مربیان با شناخت این خصلت من، آگاهانه مرا به ادامه این راه تشویق می کردند. طرف مشورت واقع می شدم و در جمع مرا مثال می زدند و وظایفی را بر عهده ام می ...
دیگر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نیستم
؟ هاشمی : بله. بنظرم ایشان اصولگرا هستند هنوز - چه سالی ازدواج کردید؟ هاشمی : سال 56 ازدواج کردم . - چطور آشنا شدید؟ هاشمی : من دانشجو بودم و در خارج درس می خواندم. تنها پسر خانواده بودم - کجا بودید؟ هاشمی : من انگلیس بودم. سال 55 برای پدر نامه نوشتم که من می خواهم ازدواج کنم . - یعنی 23 ساله بودید؟ ...
سوختن مرگبار زن مقابل شوهرش در تهران نو
با هم دعوا می کردیم من از او عذرخواهی می کردم و برایش گل می خریدم. وی افزود: روز حادثه من خارج از منزل بودم و با نازنین تلفنی جر و بحثم شده بود، آن روز به برادر کوچکترم زنگ زدم و از او خواستم تا با نازنین صحبت کند که ظاهراً نازنین به برادم گفته بود در زندگی ما دخالت نکند، من نیز پس از تماس برادرم، خود را به منزل رساندم، زمانیکه به خانه رسیدم دیدم نازنین لباسهایش را پوشیده و کیف به دست ...
اشک پشیمانی قاتل در جلسه دادگاه
حالت عادی نداشتیم به آنها فحش دادیم و در این شرایط مقتول به من سیلی محکمی زد. من هم چاقوی میوه خوری را از جیبم بیرون آوردم و با آن ضربه ای به وی زدم. بعد از این حادثه فرار کردم و تا یک سال بعد که دستگیر شدم نمی دانستم ضربه چاقویی که زده ام باعث مرگ او شده است. متهم درحالی که اشک می ریخت، گفت: از کاری که کرده ام پشیمانم. آن زمان 17سال و 4ماه داشتم و از سر بچگی دست به این قتل زده ام و از اولیای دم مقتول می خواهم من را ببخشند.با پایان دفاعیات متهم و وکیل مدافعش هیأت قضایی برای تصمیم گیری در این خصوص وارد شور شدند. ...
جزئیات گروگانگیری ناکام خواستگار شکست خورده
شهرهای غربی کشور رفته بودم که کلت کمری را خریدم. درواقع بیشتر از آن خوشم آمد وگرنه قصد دیگری نداشتم. در این مدت هم اسلحه داخل خانه ام بود. اما فشنگ داخل آن آماده شلیک بوده؟ تیر گذاشتم برای وقتی که خطری تهدیدم کرد. با خواهر شاکی ارتباط داشتی؟ نه. سال ها قبل او را می شناختم. به او زنگ زدم و پیام دادم اما جوابم را نداد. اما من عاشق او بودم و وقتی دیدم او قصد ...
یاورزاده: به بهای حبس، محسنی را رسوا می کنم
شنیدم که تو خودت رفتی امضا دادی و گفتی که نه شما از ایشون طلب داری و نه ایشون از شما و قضیه رو دوستانه حل کردین.. والا وقتی من تایلند بودم؛ ایشون تو دادگاه و رسانه ها از من شکایت کرده بودن بعد یه روز که برگشتم ایران، چند تا از دوستای هنرمند و رسانه ای به همراه آقای کاظمی به من گفتن بیا و از اون ور هم آقای محسنی اومد و اونجا من توی رودربایستی با افراد بزرگ باهاشون دست دادم، ایشون اون موقع ...
فیلم گفتگو با اژدها شرور معروف تهران / او بدون لباس در برابر خبرنگار ایستاد + عکس
توان زندگی کرد، از آن جایی که من سابقه دارم زودتر دستگیر می شوم چرا دعوا می کنی؟ بچه ها گیر می دهند و می گویند که خوب محل هستند من نیز با آن ها درگیر می شوم از چه زمانی وارد این جریانات شدی؟ از بچگی در دعواها کتک می خوردی و یا می زدی؟ هم می خوردم و هم می زدم، آن هایی که خوردند الان از من شاکی هستند تا حالا شده کسی را با چاقو بزنی؟ ...
پدرام کریمی: کم توجهی، هنرمند حرفه ای را سرخورده می کند/ به کارگر ساده ... ظلم شد/ حق بهرام افشاری را به ...
ایران بیشتر با حرف من موافق تر بودند تا داخل ایران. شبکه من و تو خیلی روی قضیه مانور داد و هی اعلام می کرد که امثال من اعتقاد به تفکیک جنسیتی دارند. تو اگر اعتقاد به تفکیک جنسیتی داشتی بامژده لواسانی برنامه اجرا نمی کردی. راستی همسرت چه واکنشی نسبت به این ماجرا داشت؟ همسر من از هجده سالگی خودش سر کار می رفت. ولی دغدغه معاش نداشت. بعد از ازدواج هم اصلا دغدغه معاش نداشت. این ...
خبر خوشحال کننده برای استقلال؛ مصدومیتی که شایعه بود!
گل بزند. ولی نه ما سرتر بودیم و نه نفت تهران. بازی متعادل بود. نظم تیمی داشتیم ولی وقتی یک نفر از استقلال اخراج شد، نفت ریسکی بازی کرد. با این حال در وقت های اضافه گلی رد و بد نشد تا به پنالتی کشیده شود که خدا را شکر ما بردیم. خب کمی هم خوش شانسی آوردیم. تو در پنالتی ها، اولین پنالتی زدن استقلال بودی ولی توپت را گل نکردی . بله، متاسفانه پنالتی را از دست دادم و واقعا ناراحت بودم. ببیند بعد ...
مدیر کتابفروشی کیهان یکی از مشهورترین کتاب فروشی های خیابان انقلاب از اوضاع کتاب می گوید / علیرضا محبی: ...
چهار پنج سالی می شود که فروشگاه کوچک کتابفروشی کیهان در راسته انقلاب جا افتاده و چراغش همیشه روشن است. وارد این کتابفروشی که می شوید شما را به ذوق می آورد. حالا کتابفروشی کیهان هم مثل برند مطبوعاتی اش در راسته انقلاب به یکی از برندهای جا افتاده جبهه فرهنگی انقلاب تبدیل است. این فعالیت و موفقیت مدیون جوان پرتلاش و البته کتاب خوانی است که از زمان کودکی با کتاب و کتاب خوانی آشنا شده است. مصاحبه ما را با علیرضا محبی متولد 1368 بلوار پیروزی تهران بخوانید. ...
محمدحسین مثل 3 دایی و پدربزرگش مفقودالاثر شد
بود که شهید شد. می گفت با شهادتم هم خودم را روسفید می کنم هم شما را. من پیش از محمدحسین تجربه شهادت و مفقودالاثری پدر و سه برادرم را داشتم. راضی شدم و او بعد از جلب رضایت پدر و خواهرش راهی شد. شما فرزند شهید و خواهر سه شهید مفقودالاثر هم بودید. کمی از شهدای مفقودالاثر خانه تان بگویید. نام پدرم شیخ باقرموسی ادیب بود که در سال های انقلاب در نجف و پاکستان فعالیت انقلابی داشت. زمان ...
اجیرکردن زنان خیابانی برای اخاذی با الهام از یک فیلم!
...> هرمز هستم. سابقه داری ؟ بله. سه بار به اتهام کلاهبرداری و سرقت به زندان رفته ام. متأهلی ؟ بله. من تا الان سه بار ازدواج کرده ام. الان با هر سه زنت زندگی می کنی ؟ نه. زن اولم در حادثه رانندگی فوت کرد. مدتی بعد با زن دیگری ازدواج کردم. او خیلی با کلاس بود و دوست داشت ادامه تحصیل بدهد، اما من مخالف ادامه تحصیل و دانشگاه بودم که از من جدا ...
هنری:مردم هلند دیدگاه مثبت و اطلاعات خوبی از انقلاب ایران دارند/مردم اردبیل خیلی خوبند
...> مهرداد(باخنده) -هنری فکر می کرده شما بااینکه ژورنالیستین اینجا هم کار می کنین و خوشش اومده بود از کار دومتون. آذرسلام - نه من هم چون شما مشتری بودم. آذرسلام- از هنری بپرس مایل هستین سری بعد با تعداد بیشتری از آشنایان و بستگانشون به اردبیل و ایران سفر کنند؟ هنری - بله آذرسلام - ببخشید که وسط غذا من حرف زدم، تو سنت و دین ما ایرانی های مسلمان، وسط غذا و ...
نگاهی به زندگی شهید جهان آرا
مقاومت دلیرانه مردم به هم ریخت، اما آتش توپخانه دشمن لحظه به لحظه وسیع تر می شد. محمد نورانی درباره آن روزها می گوید: "وارد حیاط مدرسه شدم. بوی باروت شدید می آمد. در داخل ساختمان دیدم قتلگاه روز عاشوراست. همین طور بچه ها در خون خودشان می غلطند. اسلحه ام را برداشتم آمدم بیرون، سید محمدعلی تازه رسیده بود. گفتم: دیدی همه بچه ها را از دست دادیم! در حالی که به شدت متأثر شده بود ...
ترفند جدید سرقت های عابربانکی
شستن دست هایم به دستشویی رفتم. چند ساعتی با امیر بودم تا اینکه خداحافظی کردیم و به خانه برگشتم اما در بین راه پیامکی از بانک به دستم رسید که نشان می داد همه موجودی حسابم که بیشتر از 3میلیون تومان بود، برداشت شده است. تعجب کردم و کیفم را گشتم اما اثری از کارت عابربانکم نبود. همان لحظه حدس زدم که امیر کارتم را سرقت کرده است اما هر چه با او تماس گرفتم جوابم را نداد. برای همین تصمیم گرفتم ماجرا را به ...
چه کسی در حادثه ترمینال جنوب مقصر است؟
.... من بلافاصله بعد از تحویل ساک پلاک را هم در جیبم گذاشته بودم و نمی دانم چرا گم شده بود! وقتی خواستم ساک را بگیرم کمک راننده ساک من را نمی داد. هر چه گفتم همه مسافرها رفته اند و این ساک خالی هم به من تعلق دارد، ولی گوش نمی داد. به راننده مراجعه کردم، او هم از شاگرد راننده دفاع کرد! به هیچ عنوان حاضر نمی شدند ساک را بدهند. حتی راننده، کمک راننده را تهدید کرد که اگر ساک را بدهی تو را جریمه می ...
نوعروس 16 ساله را چرا کشتم؟/او با پسرها چت می کرد!+ عکس
... در جلسه رسیدگی به این پرونده پدر و مادر مریم برای دامادسشان حکم قصاص خواستند. سپس حمید در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من مریم و زندگی ام را دوست داشتم. با هزار امید و آرزو با مریم ازدواج کرده بودم. او هم دختر خوبی بود تا اینکه خودم برایش گوشی موبایل خریدم و او را وارد فضای مجازی کردم. یک روز که گوشی او را بررسی می کردم متوجه شدم در فضای مجازی با چندین پسر غریبه در ارتباط است. وقتی علت این رابطه ...
سه تکنیک درون دینی برای حل اختلاف سلیقه در خانواده
...: یک جا حرف باید قیچی شود، تمام شود. ارشدیتی باید باشد؛ باید یکی رییس شود؛ یا زن یا مرد. (آیت الله حائری شیرازی، نشست زن در اسلام) اما آنچه از منابع اسلامی برداشت می گردد، محول گردیدن این مسئولیت به مرد خانه است. استاد آیت الله امینی در کتاب همسرداری می گویند: هر موسسه، اداره، کارخانه، کارگاه و خلاصه هر تشکیلات اجتماعی نیاز به یک مدیرمسئول دارد. هرچه هم بین افراد موسسه ...
غیبت شیطان سیاه در دادگاه / 3 دختر تهرانی چگونه در باتلاق افتادند
او دادم اما وقتی به خانه برگشتم تماس های پسر جوان آغاز شد و آنجا بود که من فهمیدم پسر جوان از گوشی موبایل من با تلفن خودش تماس گرفته و شماره موبایل مرا به دست آورده بود. مزاحمت های پسر جوان ادامه داشت تا اینکه مرا تهدید کرد و من به ناچار به دیدنش رفتم و به او گفتم نامزد دارم و بهتر است دست از مزاحمت بردارد. مدتی از پسر جوان خبری نبود تا اینکه ازدواج کردم اما باز هم مزاحمت های ...
تغییرحکم عجیب 3جوان متجاوز از اعدام به زندان
. ناچار پای پیاده خودم را به پمپ بنزین رساندم و با خانواده ام تماس گرفتم وکمک خواستم و... با طرح این شکایت و درحالی که تحقیقات ویژه کارآگاهان پلیس کرج شروع شده بود پرونده مشابه دیگری روی میزکارآگاهان قرار گرفت. دومین قربانی/ چند روزی از نخستین ماجرا گذشته بود که این بار زن جوانی به نام فریبا که او هم با خودرواش ربوده شده بود به اداره آگاهی رفت و به تشریح ماجرای ربوده شدن و آزار ...