سایر منابع:
سایر خبرها
دوست صمیمی قربانی سوء ظن
سیاوش و زن برادرم روی صندلی عقب خودروی پراید برادرم نشسته بودیم. چون من بین آنها بودم متوجه شدم که پنهانی به هم پیام می دهند. آن موقع بود که به رابطه پنهانی همسر برادرم –ثریا- با سیاوش پی بردم و تصمیم گرفتم از آنها انتقام بگیرم. چرا موضوع را به برادرت اطلاع ندادی و خودت وارد عمل شدی؟/ موضوع را به برادرم گفتم که بین آنها دعوا شد. بعد هم ثریا به خانه پدرش رفت و حتی پدر ثریا با او سر همین موضوع ...
دعوت پیامکی به ضیافت مرگ!
...، با زن دیگری ازدواج کرد و من هم با مادرم زندگی می کردم! آنها ابتدا به اطراف چناران و منزل یکی از بستگانشان آمدند که من با پراید خودم سراغ شان رفتم و آنها را به منزل مادرم آوردم. در این مدت با هم به باشگاه می رفتیم و تفریح می کردیم و من کاملا به او نزدیک شده بودم تا این که آنها تصمیم گرفتند به سبزوار بازگردند. دیگر وقت آن رسیده بود که نقشه خودم را اجرا کنم. صبح روز سوم مهر وقتی مادرم ...
تجاوز دو پسر جوان به یک دختر پس از دوستی در فضای مجازی
خوشبختانه چند روز بعد میثم در یک قهوه خانه با چند دختر خیابانی دستگیر شد اما هنوز کابوس های زجرآورم تمام نشده. من اسیر یک حماقت بزرگ شدم. از وقتی با میثم دوست شده بودم دروغ گفتن به پدر و مادرم راحت شده بود درباره اوقاتی که با او چت می کردم پدرو مادرم خبر نداشتند. می خواهم بگویم تاوان دروغ وحماقتم بلایی بود که دو شیطان صفت سرم آوردند. حالا دیگر تصمیم گرفتم فقط زیر سایه پدرو مادرم باشم و دیگر هیچ وقت چنین ...
دختر جوان :برای بچه پولدارها دام پهن کردم خودم گرفتار شدم
نوآوران آنلاین - البته او از مشکلات خانۀ ما مطلع بود و همیشه مسخره ام می کرد و می گفت خیلی ساده ای که خودت را درگیر این مشکلات پدر و مادرت می کنی. . دختر عمویم با پسری در ارتباط بود. یک شب که خانۀ عمویم رفته بودم پیامک های عاشقانۀ این پسر را نشانم داد. مدتی گذشت. بیشتر به خانۀ عمویم می رفتم و مادرم خیالش راحت بود که خانۀ آن ها هستم. از طریق پسر موردعلاقۀ دخترعمویم با پسری آشنا شدم ...
گفتگو با راننده آژانس اینترنتی شیطان صفت +فیلم
. دوست دختر داری؟ بله، با دخترهای زیادی دوست هستم. چرا با مسافر زن رابطه شیطانی برقرار کردی در حالیکه به تو گفته بود مریض است؟ قرص خورده بودم و مواد مخدر مصرف کرده بودم و نمی دانستم چه کاری می کنم. تو که گفتی اعتیاد نداری؟ مصرف می کنم ولی اعتیاد ندارم و در آن لحظه برای خودم نبودم. یعنی اگر مواد نمی کشیدی دست به این کار نمی ...
با یک نگاه عاشقانه شدم زن هرکاره
می گفت تو دیگر دختر ما نیستی! و حتی دوست نداریم نام تو بر زبانمان جاری شود و ... از آن به بعد نام مستعار فرشته را برای خودم انتخاب کردم وغرق در منجلاب مواد افیونی شدم. به طوری که از آن فرشته آسمانی تنها پیکری ضعیف و آشفته باقی مانده بود نمی دانم چرا سرنوشت من این گونه شد شاید حرف های دلسوزانه پدر و مادرم را نشنیدم و احساس کردم خودم بهتر می توانم برای ازدواجم تصمیم بگیرم شاید هم ... اما خوشحالم که دستگیر شدم شاید به جبر قانون از گرداب مواد افیونی رهایی یابم تا همسرم مرا فرشته هرزه نخواند و ... ...
محاکمه عامل جنجالی ترین جنایت پایتخت
. اختلاف ما از همین جا شروع شد که آزاده با توجه به این که می دانست مادرم خط قرمز زندگی ام است به مادرم توهین و ناسزا گفت که تحمل شنیدن این حرف ها آزارم می داد و در یک لحظه عصبانی شدم و دستم را جلوی دهانش گرفتم که ناگهان متوجه شدم آزاده دیگر نفس نمی کشد. عامل این جنایت ادامه داد: وقتی متوجه مرگ آزاده شدم، ترسیده بودم به همین خاطر جنازه اش را به خانه ام در منطقه ایوانک بردم. پس از آن از سر ...
پرونده قتل برادر پس از 10 سال به جریان افتاد
ایران آنلاین / 6 آبان سال 86 مردی به نام جواد برای ملاقات با برادرش راهی خانه قدیمی خود شد.دقایقی بعد دو برادر وارد خانه ای شدند که قراربود تا چند روز دیگر تخریب و نوسازی شود. ساعتی از رفتن مرد جوان گذشته بود که همسراو با تلفن همراهش تماس گرفت اما پاسخی نشنید. زن جوان که 7 ماهه باردار بود به خاطرنگرانی و دلشوره، همراه پسرخردسالش راهی خانه قدیمی شان شدند، اما آنها به محض ورود به کوچه ...
پسرجوان: دوست داشتم معلم شوم نه قاتل
یکدیگر هستند. آنجا بود که دیگر مطمئن شدم، آنها ارتباط دارند. بعد چه شد؟ ماجرا را به برادرم گفتم که او با همسرش دعوا کرد. عروسمان فرزندش را برداشت و قهرکنان به خانه پدرش رفت. مقتول به اعتمادم و دوستی مان خیانت کرده بود. اول تصمیم گرفتم همسر برادرم را بکشم اما او به خانه پدرش رفته بود و نتوانستم اقدام خود را عملی کنم. بعد سراغ دوستم رفتم و بعد از دعوا، با ضربه های چاقو او را کشتم ...
حرفهای خواندنی قاتل پولدار/چون روزی20گرم تریاک می کشم اگرخودم را معرفی می کردم،در زندان سخت می گذشت!
روز نو : مردی که متهم است مدیرمسئول یک نشریه را به قتل رسانده، بعد از چند روز فرار از سوی مأموران پلیس بازداشت شد و اعتراف کرد با انگیزه قدرت نمایی دست به این کار زده است. متهم که در بازجویی ها اعتراف کرد به خاطر یک کینه قدیمی مرتکب این قتل شده است، روز سه شنبه در خانه ای در غرب تهران بازداشت شد. مقتول که مجید شمس ، مدیرمسئول نشریه شمارش بود به دست فردی به نام مهدی به ...
18 سال با آزاده دوست بودم ولی آن روز عصبانی شدم! وقتی نفس نکشید، جسدش را تکه تکه کردم و!!! + فیلم اعتراف ...
.... آنها گفتند دختر جوان از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است. نشانی هایی که اعضای خانواده از دختر جوانشان می دادند با نشانی های روی دست و ناخنهای جنازه مثله شدن مطابقت داشت. به این ترتیب فرضیه کشته و مثله شدن جنازه شدن آزاده قوت گرفت. پلیس به بازجویی از اعضای خانواده آزاده پرداخت و دریافت این زن از 18 سال قبل با مردی به نام محمد در ارتباط بوده است. محمد 44ساله که خودش را غمزده نشان می داد ...
علل انتخاب سزارین، چرا ایرانیها ترجیح می دهند؟
مرحله از راضیه جلوتر است، او سه سال پیش، دخترش را طبیعی به دنیا آورد: از همان اول که باردار شدم می خواستم طبیعی زایمان کنم، به نظرم همه چیز از نوع طبیعیش خوب است، چرا باید بروم زیر تیغ جراحی و شش هفت لایه از شکمم پاره شود؟ این مادر 32 ساله در ادامه می گوید: من زیاد مطالعه داشتم و درباره عوارض زایمان سزارین روی نوزاد زیاد خواندم، از طرف دیگر خودم هم از جراحی و بیهوشی می ترسیدم به همین خاطر ...
قاتل: خودم را مرده فرض می کنم
تحقیقات به قتل اعتراف کرد و گفت: 18 سال قبل مسافر کش بودم که سهیلا را در خیابان ولیعصر دیدم. او را به عنوان مسافر سوار کردم و ارتباط مان آغاز شد. بعد از آن بود که به او وعده ازدواج دادم و خانواده اش هم از این رابطه با خبر بودند. متهم در توضیح حادثه گفت: روز حادثه قرار شد به کله پزی برویم. صبح آن روز سوار ماشین شدیم و بعد از خوردن صبحانه برای بازدید از یک آپارتمان به پرند رفتیم. سهیلا آن ...
پایان پنج ماه فرار فاتل یک مدیر مسئول
برادرهایش دم در خانه ایستاده است. او به من گفت که با اورژانس تماس گرفته و تا چند دقیقه دیگر می رسند. من هم سوار موتور شدم و از آن جا رفتم. چرا با هم درگیر شدید؟ اختلاف ما سر پارکینگ بود. من یک واحد با پارکینگ به مجید فروخته بودم، اما او یک پارکینگ اضافه می خواست. من هم برای خودم یک اتاقکی در آن جا ساخته بودم. سر همین موضوع با هم اختلاف داشتیم. آن روز متوجه شدم که از من شکایت ...
رونالدو: مادرم به ورزشگاه آمد تصمیم گرفتم فوتبالیست شوم
افسوس که اینقدر جثه اش کوچک است. درست است، من لاغر بودم و عضله ای نداشتم. پس در 11 سالگی تصمیمی گرفتم. می دانستم استعداد بسیاری دارم، پس تصمیم گرفتم سخت تر از دیگران کار کنم. شب از اتاقم بیرون می زدم تا تمرین کنم. من بزرگتر شدم و سریع تر. قبلا وارد میدان می شدم و مردم می گفتند: خب، خیلی خوب بازی می کند ولی خیلی لاغر است اما حالا آنها طوری به من نگاه می کنند انگار که دنیا به آخر رسیده است. ...
دخترم نسترن با اینکه شوهر داشت، شب ها خیلی دیر به خانه می رفت تا اینکه !!!
را تغییر دهد، اما او قبول نکرد و به کارهایش ادامه داد. حسن درباره داستان زندگی اش می گوید: در خانواده ای در اوج فقر متولد شدم. هرچه بود چیزی جز فقر نبود. از وقتی چشم باز کردم و دنیا را شناختم مجبور بودم برای یک لقمه نان فقط کار کنم. نه محبت مادری و نه نگاه پدری، هیچ کدام متوجه من نبود. از جمع کردن ضایعات شروع کردم تا به دست فروشی کنار خیابان رسیدم. 15 ساله بودم که با نگاهی عجولانه و ...
سومین شیطان جلگه وحشت در پنجه عدالت
. او به مقام قضایی گفت: وقتی در روزنامه ماجرای شیاطین جلگه وحشت را خواندم تصمیم به معرفی خودم گرفتم. ابتدا تردید داشتم که خود را تسلیم کنم و یا همچنان به زندگی مخفیانه ادامه بدهم و فراری باشم. مدتی در افکار خودم غوطه ور بودم تا این که فهمیدم دیگر راه گریزی ندارم. می دانستم در این گونه پرونده ها ماموران انتظامی با شیوه های پلیسی در نهایت مرا دستگیر می کنند چرا که تاکنون کسی ...
بلایی که 3 جوان بر سر دختر دانشجو آوردند
متوجه شد دقایقی است تنها روی پله نشسته ام از موتور پیاده شد. او که سپهر نام داشت گفت قصد دارد به من کمک کند. به او گفتم منتظر بازگشت مادرم هستم اما سر صحبت را باز کرد و از من خواست تا همراهش به یک کافی شاپ برویم. من هم که بیکار بودم پذیرفتم و سوار موتور او شدم. این دختر ادامه داد: پسر جوان مرا به حوالی یک جاده برد. سپس از من خواست تا همراه او به خانه دوستش بروم. او می گفت قصد دارد ماشین ...
محمدی: مجبور شدم از المپیک بگذرم
خبرگزاری فارس: دارنده مدال های نقره و برنز کشتی آزاد جهان گفت: در آینده خبرهای خوبی از من خواهید شنید. خیلی زود خودم را به حریفان می رسانم. سید احمد محمدی درباره بازگشت مجددش به تشک کشتی بعد از مدت ها دوری از مسابقات گفت: بعد از جراحی زانو حدود 14 ماه از تشک کشتی دور بودم و اولین کشتی خودم را در لیگ برتر برای بیمه رازی گرفتم که خوشبختانه با پیروزی هم همراه بود. وی ادامه داد ...
لقب عباس در جبهه ضدگلوله بود
تازه ما فهمیدیم که یتیم بودیم. تمام بار عاطفی خانواده را به دوش می کشید و اجازه نمی داد کسی متوجه نبود پدر شود. همه مان بعد از عباس فهمیدیم تازه یتیم شده ایم؛ آنقدر روی مسائل خانه مدیریت داشت. از اوایل سال 1358 فعالیت هایش را در سپاه شروع کرد. در طول مدت حضورش در جبهه ها چندین و چند بار مجروح شد. بعد جانبازی به خانه برمی گشت، مدت کوتاهی دور از جبهه بود و دوباره پس از بهبودی به منطقه می رفت. در جبهه ...
تاوان تعرض کارمند به خانم مدیرعامل
کارت پخش کن یک شرکت خصوصی به اتهام تعرض به مدیرعامل زن یک شرکت خصوصی در شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. رسیدگی به این پرونده از سال گذشته و به دنبال شکایت زن جوان مطلقه ای به نام سیمین شروع شد. این زن به مأموران کلانتری گفت: یکی از کارت پخش کن های شرکت یک روز ظهر که در دفترم تنها بودم از فرصت سوء استفاده و با تهدید چاقو نقشه پلیدش را اجرا کرد، اما دقایقی بعد برادرم اتفاقی از راه رسید و نجاتم داد، بلافاصله هم با پلیس تماس گرفتم و کمک خواستم، درحالی که پزشکی قانونی آثار ضرب و جرح را تأیید کرده بود، اما موضوع تعرض جنسی تأیید نشد. ...
می خواستم رمان بنویسم، عروسک ساز شدم
کاری نمی کند. فکر می کردم با دیدن عروسکی شبیه به خودم در حال انجام ندادن هیچ کاری، متحول می شوم و جدی می نشینم پای رمانم. عروسک را که ساختم، یک پا بیشتر نداشت، بدون الگو کشیده بودمش و نمی دانستم یک پای دیگرش را کجایش بچسبانم؛ همین شد که عروسک دوم را هم ساختم. البته نه از خودم، از مادرم. بعد تصمیم گرفتم پدرم را بسازم که نساختم! چندنفر که به نظرم آدم های موفقی بودند را ساختم و بعد اینها را گذاشتم ...
نامه کریس رونالدو در مورد روزهای کودکی و نوجوانی
(هرگز این صحنه را فراموش نمی کنم)، وقتی داشتم خودم را گرم می کردم، مثل همیشه نگاه کردم و یکباره دیدم که مادرم و خواهرهایم هم روی سکوها نشسته اند. خونسرد و آرام. نه دست می زدند و نه جیغ، فقط با من احوالپرسی کردند. گویا انگار به تماشای شوی مد آمده اند. کاملاً مشخص بود که تا حالا به تماشای یک بازی فوتبال ننشسته اند ولی آنجا بودند و این تنها چیزی بود که برایم مهم بود. در آن لحظات حس خیلی خوبی داشتم ...
تجاوز دعانویس به نیت رفع گرفتاری
وقت تیرتان در بازی تفنگ ساچمه ای به هدف نمی خورد اما باز هم تلاش می کنید، اینجا هم پول هایتان را برای هیچ می دهید. من خودم ور دست یک رمال بودم که بعد از مدتی اقدام به رمالی کردم و خیلی زود دستگیر شدم. قاضی مرا محکوم به سه سال حبس کرد. نمی شود یک زن پیش رمال برود و او نگوید که یک زن در زندگی شما هست که او عامل مشکلات شده است. نسخه دروغین در ادامه برنامه دختر مجردی با دوربین مخفی ...
چگونه از مسمومیت بارداری جلوگیری کنیم؟
سوال مخاطب نی نی بان: من به خاطر مسمومیت بارداری زایمان اولم16روز زودتر انجام شد و مجبور شدم سزارین کنم یک هفته هم بستری بودم. الان زایمان دوم 8 ماهه هستم دوباره مسمومیت بارداری گرفتم. آیا خوردن برنج و ماهی و نان مضر هست یا نه؟ چه غذایی خوبه و چه غذایی ضرر داره؟ پاسخ دکتر مرجان قاجار، جراح و متخصص زنان، زایمان و نازایی: دوست عزیز مسمومیت در بارداری یک جور واکنش ازدیاد حساسیت ...
محسن کیایی در کنار احمدرضا عابدزاده
عکسی که محسن کیایی بازیگر محبوب، در کنار احمدرضا عابدزاده دروازه بان اسطوره ای ایران و پرسپولیس منتشر کرد را در ادامه مشاهده می کنید محسن کیایی برای این عکس نوشت: احمدرضا عابدزاده الگو و اسطوره منه شاید من سینمایی باشم ولی عابدزاده برای من یک چیز دیگه است منی که در نوجوانی دروازه بان جوانان پرسپولیس بودم و عابد زاده همه چیز من بود امشب اومدم رستورانش و منو اصلا نشناخت که برای خودم بازیگری شدم ولی اسطوره بودن این حرفا رو نمیشناسه اومدم و مثل یک طرفدار باهاش عکس گرفتم و لذتش رو بردم زنده باش و سلامت عقاب آسیا ...
زندانی هم سلولیش را کشت
.... من هم 70 هزار تومان پول نقد و چهار انگشتر گرانبهایی را که داشتم به او دادم و منتظر شدم تا کاری برای آزادی ام انجام دهد. چندین ماه از این ماجرا گذشت .علیرضا اما بی اعتنا به قولی که به من داده بود هر بار که پیگیر ماجرا می شدم بهانه ای می آورد. رابطه دوستانه ما به هم خورده بود و علیرضا هر بار که با من روبه رو می شد مرا مسخره می کرد. به همین خاطر کینه او را به دل گرفته و به فکر تلافی بودم. ...
پست جنجالی بیرانوند بعد از تمرین تیم ملی + عکس
می شود. یک سال آنجا بازی کردم و آقای کمپانی که الان مربی امیدهای نفت تهران است، مرا برای نوجوان ان نفت انتخاب کرد. من حتی وقتی برای نوجوان ان نفت بازی می کردم خوابگاه نداشتم. جایی نداشتم که شب ها بخوابم. برای خواب حدود سه ماه خانه عمه ام بودم ولی خب بیشتر از این نمی شد آنجا ماند، چون اذیت می شدند. بعد از اینکه از خانه عمه ام بیرون آمدم به خاطر اینکه جایی برای خواب داشته باشم رفتم برای ...
توبه و حقوق مردم
ایشان جایزه گرفته بودم، در یک مسابقه عمومی من از ایشان جایزه گرفتم، مورد غیبت واقع شد. یک وقت احساس کردم که این درست نیست من چرا در یک چنین شرایطی قرار گرفته ام؟ ایشان در یک تابستانی به حضرت عبدالعظیم تشریف آورده بودند. یک روز بعدازظهر رفتم در خانه ایشان را زدم، گفتم: بگویید فلانی است، ایشان در اندرونی بودند، اجازه دادند، یادم هست که رفتم داخل، کلاهی بر سر ایشان بود و بر بالشتی تکیه کرده بودند ...
قتل در اتاق خواب | ماجرای سلاخی مرد و زن جوان به دست یک آشنا
دستور بازداشت صادق صادر شد. مرد جوان تحت بازجویی قرار گرفت و درحالی که تلاش می کرد خود را بهت زده نشان دهد در نهایت ظهر دیروز لب به اعتراف گشود و به قتل خواهر و دامادشان اعتراف کرد. او گفت: از مدتی قبل با خواهرم مشکل داشتم. او پس از شکست در ازدواج اولش، برخلاف نظر من با پسر جوان دیگری ازدواج کرد و به عقد او درآمد. به همین دلیل شب حادثه که دامادمان مهمان خانه ما بود، تصمیم گرفتم هم او و هم خواهرم را به قتل برسانم و این جنایت را به گردن داماد سابق مان بیندازم که موفق نشدم. با اعتراف عامل جنایت، برای او قرار بازداشت صادر شد و تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد... ...