سایر منابع:
سایر خبرها
نشاط کاذب در پوشش نشاط سالم/ برای زمین خوردن آینده سازان ایران کمین کرده اند
این کلیدهای برق را زد و بعضی از چراغها را خاموش کرد بعد هم کشیش رفت. میگوید من دیگر رفتم و نماندم. میگوید فردا رفتم سراغ آن کشیش، گفتم که خب این چه وضعی است؟ آخر شما روحانی هستید، شما آخوند هستید، مبلّغ دین هستید، این چه وضعی بود مثلاً شما دیشب با این همه جوان و این برنامه ها؟ گفت که آقا، شما توجّه ندارید؛ من برای جذب کردن جوانها به کلیسا مجبورم این کار را بکنم؛ میگفت به او گفتم -حالا به تعبیر ...
خباز: لاریجانی هم تراز رئیس دولت اصلاحات است
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا ،محمد رضا خباز سابقه حضور در دوره های چهارم، پنجم، ششم و هشتم مجلس را دارد، سال 84 پس از تشکیل حزب اعتماد ملی به این حزب پیوست و در انتخابات مجلس هشتم نیز از حوزه کاشمر، خلیل آباد و بردسکن وارد مجلس شد اما در انتخابات مجلس نهم از ورود به بهارستان باز ماند. برای گفتگو با خباز به دفتر وی در بهارستان(طبقه چهارم معاونت پارلمانی رئیس جمهور) رفتیم، زمان گفتگو 50 دقیقه اعلام شد و طبیعتا بخشی از سوالات باقی ماند چراکه ا ...
پشت پرده حمایت منافقین از فرقه حلقه
در بین اعضای فرقه و ... تلاش دارند، همچون سال های گذشته از منافقین جدا شده و به آغوش خانواده خود برگردند، اما ساختار فرقه گونه منافقین و تدابیر امنیتی آن مانع از جدایی آسان اعضا شده است، با توجه به بررسی های صورت گرفته تعداد کلی اعضای فرقه نزدیک سه هزار نفر است که میانگین سنی 50 سال اعضای فرقه نشانگر فروپاشی فرقه است. نکته قابل توجه این است که در شرایط فعلی، منافقین اصلاً حال و روز ...
وحید قلیچ: پرسپولیس کاروانسرا شده!
تمرین آخر قبل از بازی توی داودیه تمام شد، بهروز دیر رسید. نمی دانم با باجناق هایش کجا رفته بودند ولی دیر رسید. من هم ساکم را بسته بودم و داشتم می رفتم. رسید به من و پرسید: تمام شد تمرین؟ گفتم: آره بابا. همه رفتند. گفت: فردا ساعت چند و کجا بیام برای بازی؟ گفت: ساعت 3:30 آزادی. یک ساعت دیرتر گفتم. علی آقا گفته بود ساعت 2:30. نوبتی دروازه بانی می کردیم و آن بازی نوبت بهروز بود بایستد توی ...
نقش غواصان شهید در مذاکرات
با دست بسته حرف از آزادی زدند و آزاد شدند. قزوه افزود: به هر حال باید اتفاقاتی بیافتد و تاریخ ما نوشته و فرزندان ما چیز هایی را ببینند. اما اگر فکر می کنیم که راه این شهدا تمام شد و نیازی به این اسطوره ها نیست و نباید از این ها الگو گرفت، اشتباه است. آقای محمد مرسی و آن وزیر خارجه اش بعد از ظهر ها چقدر با سفیر آمریکا می نشستند و قلیان می کشیدند و چای می خوردند اما دیدید که چه شد. راهی که ...
طبق دستور برادر محسن رضایی بخشش در کار نیست!
واحد) گفتم و تاکید کردم. الان برادرهای این واحد، همه نیروهای سپاهی هستند؛ درست است برادر عباس؟! کریمی: بله. همت: خدا شاهد است با آن که من با همه دوست هستم و مخلص و برادر کوچک همه هستم، در کار هم تا بگویید و فکرش را بکنید، از خودگذشتگی نشان می دهم، اما اگر من در واحد اطلاعات- عملیات از کسی ضعفی ببینم، خدا شاهد است بخشش در کار نخواهد بود؛ طبق دستوری که دیشب، برادر محسن رضایی داد ...
سینمای لالیوود برای کدام کشور است؟ + عکس
دچار کمبود تجهیزات فیلمبرداری بود و بسیاری از بازیگران و کارگردان های سینما به هند مهاجرت کرده بودند. نخستین فیلم بلند پاکستان به یاد تو به کارگردانی دائود چاند در سال 1948 فیلمبرداری شد اما در سال های 1950 بود که نخستین فیلم موفق پاکستان با نام دو آنسو به کارگردانی انور کمال پاشا و مرتضی گیلانی ساخته و مدت 25 هفته بر پرده نمایش بود. دو آنسو داستانی از حکیم شجاع درباره خودخواهی طبقه مرفه ...
تغییر رفتارهای اقتصادی چالش جدی دولت
ریسک محور است، یعنی در اتخاذ هر تصمیم، موضوع اعطای عملیات اعتباری نسبت به بُعد ریسک آن عملیات، بر اساس بعضی قوانین و مقررات در نظر گرفته شود و انجام این کار در ابتدا آسان نیست. درست همان طور که مثلا در ایتالیا بود. قوانین و مقررات یک سوی ماجراست. سوی دیگر رفتاری کاملا متفاوت دارد. تبدیل شدن قوانین به رفتار زمان می برد که همانا زمانی برای یادگیری است. همه باید بیاموزند، منظورم از همه بانک ها در یک ...
گردان تک نفره زرین 3هزار شلیک موفق داشت
آقای دکتر زرین ابتدا خودتان را برایمان معرفی کنید و از خانواده شهید زرین برایمان بگویید. من اصغر زرین هستم. هفت خواهر و برادر هستیم. چهار پسر و سه دختر. من فرزند پنجم خانواده هستم و خیلی همراه پدر بودم. برای همین خاطرات زیادی از ایشان به یاد دارم. وقتی پدر شهید شدند من 9 سال داشتم. پدر همواره از خاطراتش برایمان روایت می کرد. از میزان دوستی وصمیمیت ایشان و سردارشهید حاج حسین خرازی هم ...
زندگینامه حسنعلی نخودکی اصفهانی
و به انزوا نشسته اید؟ فرمود: در آن زمان که پس از کسب اجازه اجتهاد از مراجع علمی وقت نجف اشرف به ایران باز می گشتم، به دوست خود گفتم: از این پس، تنها عالم بلند پایه قزوین، تنها من خواهم بود . دوستم گفت: نه، چنین است که تو را با یک حمّال قزوینی تفاوتی نیست، زیرا اگر در رهگذری مردی به تو و یک حمّال جاهل از پشت سر دستی بزند، هر دو محتاجید که برای شناسائی صاحب دست سر بگردانید، در ...
کار شبانه روزی حقوق 350هزار تومانی!
زندگی اش را جبران کند، غافل از اینکه همسرش؛ نه تنها مرد رؤیاهایش نیست بلکه او را با دنیایی از سختی تنها خواهد گذاشت؛ 4ماه از زندگی مشترکمان گذشته بود که شهرام به من گفت می خواهم تو را طلاق بدهم. او عاشق زن جوانی شده بود و دور از چشم من او را به عقد خود درآورده بود. وقتی این حرف را شنیدم حس کردم دنیا روی سرم خراب شده است. شرایط زندگی ام طوری بود که حتی حق اعتراض نداشتم و در عوض باید التماس می کردم تا ...
برخی مدارس بردۀ باسواد تحویل شما می دهند! / تفاوت نسخۀ لیبرالی و اسلامی برای کنترل انسان طغیان گر
اجرای دستور خدا باشد این است که چون ولیّ خدا پاک است، دوست داشتنی و محبوب می شود و لذا همه از سر محبّت به هم می گویند: دلت می آید حرف این آقا را گوش نکنی؟! یعنی از سرِ محبت، حرف او را گوش می کنند و این خیلی بهتر است از اینکه ولیّ خدا بخواهد قوۀ قهریه خودش را اعمال کند! جامعۀ بشری با قدرت مطلقۀ ولیّ خدایی که محبوب است اداره می شود و کار به قوۀ قهریه نمی کشد، همین محبوبیت ولیّ خدا، کارها را پیش می ...
خلاصه کتابی که حدادعادل به ظریف هدیه داد!
...> دوشنبه، چهارم شعبان بعد از ظهر سالارالسلطنه اینجا آمد و گفت آمده ام تو را بردارم ببرم گردش کنیم و چای بخوریم. چون چیزی دستگیرم شده بود و می دانستم که حرف دارد قبول کردم. رفتیم در یک قهوه خانه چای خوردیم. گفت از قراری که می شنوم شما خبطها کرده و انگلیس ها را رنجانیده اید و کار خراب شده. شرح مفصلی در این باب و تاریخچه وقایع خودمان نقل کردم که ما خبطی نکرده ایم و کار هم خراب ...
تنابنده: به اجبار در گینس بازی کردم!
...> این موضوع بر اساس تصمیم خود من نبود و یک نوع جبر در کار وجود داشت. معمولا آدم هایی که دوست دارند برایشان فیلم بسازی بیشتر از همه به گیشه و هزینه های کمتر فکر می کنند و زمانی که تو مسئولیت بازیگری و کارگردانی را داشته باشی با یک تیر دو نشان زده اند و هزینه های کمتری باید بپردازند. از آنجایی هم که من علاقه زیادی به فیلم ساختن داشتم کوتاه آمدم و هر دو مسئولیت را قبول کردم. - اما با این ...
ماجرای گُل خوردن صوری از ولیعهد در مدرسه نظام/ به ما گفتند فردا اعدام خواهید شد!/ شاهد سقوط فاو بودم ولی ...
آن را انجام ندهید. من هم از انجام کار امتناع کردم. سروان خندید و گفت: "گفتم که اینجا همه چیز اختیاریه!" کمی خیالم آسوده شد. سپس دستور داد تا برایم چایی بیاورند. نمی خواستم چایی را بخورم که با تحکم گفت: " چایی ات را بخور". با ترس و از سر اجبار چایی را خوردم. بلند شدم که به سمت درب خروج بروم که سروان صدایم کرد. شنیدن صدایش کافی بود که در جایم میخکوب شوم. برگشتم. سیلی محکمی به صورتم زد. با ...
محمدرضا را از دکمه لباس شناسایی کردم
را از همان دوران کودکی در او می دیدیم. به عنوان مثال 9 ساله بود که تعطیلات تابستان به خیاط خانه نزد شوهرخواهرم می رفت و کار می کرد. پول هایش را جمع می کرد و به افراد نیازمند کمک می کرد. برای خوشحال کردن مادرم از تکه پارچه هایی که در خیاطی بلااستفاده بود، جا چاقویی می دوخت. به یاد دارم یک بار به میهمانی رفتیم. هنگام بازگشت از مادرم مقدار خرج آن شب میزبان را پرسید. مادرم گفت ...
گفتگو با هنرمند کلاله ای /مجتبی طالبی صدای کلاله در گلستان
به گزارش گلستان ما به نقل از کلاله خبر، وقتی با او هم کلام می شوی، آنقدر در واژگانش مهربانی و صمیمیّت همراه با صلابت را می بینی که خیلی زود شیفته ی مرامش می شوی. لحن و آوازش هم زیباست و البتّه دستگاه های موسیقی را خوب می شناسد.او فرزند همین شهر و دیار است و از زادگاه و مردمش هرگز خود را جدا ندانسته و نمی داند.بخاطر همین است که حدّاقل دو بار در هر ماه به کلا ...
قدرت ملی ما را دکل تعیین می کند، نه نیروی نظامی
آینده است، زیرا در آینده تورم بر آن اثر می گذارد و هزینه سرمایه گذاری فردای ما را گران تر می کند. اگر امروز پول داشته باشیم، ارزان تر از فردا می توانیم سرمایه گذاری کنیم. وام کمتری نیاز داریم، بهره کمتری پرداخت می کنیم، وابستگی مان به بازار های مالی نیز کمتر خواهد بود. همه آن چه گفته شد به ما دیکته می کند که باید در بخش انرژی بیشترین سرمایه گذاری را داشت، نه این که 14 درصد از پولی را که به پشتوانه ...
شغل دوم هنرپیشه ها چیست؟
. او که این اواخر در سریال پرده نشین ایفای نقش کرده، سه دفتر شعر دارد. پیر خواهر ، لک لک ها مادرم را بردند و دنیا بدون تو یکی دو شماره تنگ است . فضای اشعار دو دفتر شعر پیر خواهر ، لک لک ها مادرم را بردند تلخ و سرشار از اعتراض های اجتماعی است و البته به فراخور زمان بیان عاشقانه نیز در آن دیده می شود. سومین دفتر شعر ادهمی اما به زندگی مشترک و روابط انسانی پرداخته و به گفته ی ادهمی شعرهای ...
رتبه 53 ریاضی کنکور؛ نخبه ا ی که از مدرسه فرار می کرد تا درس بخواند+عکس
برای آرام شدن و راحت بودنم با خانواده صحبت می کردم و به آینده امیدوار می شدم . این جوان نخبه گچسارانی درپاسخ به این پرسش که چگونه از رتبه خودتان خبردار شدید ، گفت: صبح ساعت 8 بود که یکی از دوستانم زنگ زد و گفت رتبه ها را زده اند ؛در سایت سنجش چک کردم دیدم رتبه ام را زده اند خیلی از رتبه ام متعجب شدم بعد کامپیوتر را بستم و رفتم. رتبه 53 کنکور سراسری در منطقه سه کشور در پاسخ به ...
سلطنت علم
چنین نوشته است: در دنیای متجدد، فروکاستن عقل شهودی به عقل استدلالی و محدود کردن قوه عاقله به زیرکی و زرنگی، معرفت قدسی را غیر قابل دسترس و بی معنا می سازد. (همان: 33) آنچه که متفکرانی چون آقای دکتر نصر به دنبال آن هستند تأکید بر این نکته است که زمینی کردن علم و دانش، جلوی پیمودن راه پیشرفت حقیقی را بر روی انسان می بندد و از این روست که باید قداست آسمانی را از ساحت علم و دانش ...
عصر دشمنی ها گذشته ، باید خوشبین باشیم
این کار خوشم آمده و اتفاقاتش همه برایم جذاب هستند در برخی موارد کوتاه آمدم و در بسیاری از مسائل نیز همراه شدم. شما پیش تر هم تجربه هم بازی شدن با بچه ها را داشتید، مثلا در مهر مادری . اینکه اینجا هم هم بازی تان یک پسربچه پرجنب وجوش بود، کار را سخت نکرد؟ برای من کارکردن با بچه ها اصلا سخت نیست چون بچه ها خیلی خیلی باهوشند و به این دلیل که هیچ ایده ای از قبل در ذهنشان نیست برای این که ...
شکارچی کراکی خاطره محاکمه شد
خصوص اظهارات شاهدان که وی را در حین فرار از خانه مقتول دیده اند و همچنین مواجهه او با صوفیا، سؤال کرد که متهم تمام آنها را دروغ خواند. وی در خصوص روز حادثه گفت: بعد از اینکه با پدرم به خاطر پول موادمخدر درگیری شدم، به مغازه رفتم و یک مشتری برای بلوک کناری مقتول بردم. خواستم آنها را به خانه مقتول ببرم تا آنجا را هم ببینند اما آیفون آنها خراب بود و به مشتریان گفتم چرخی در شهرک بزنند تا با ...
ناگفته های آیت الله جنتی با شناسنامه
کرده و گذراندم. این ها را در اصفهان خواندم و به اینجا که رسیدم گفتم بروم قم. عشق زیادی به قم داشتم و یکی از دوستانم نیز به قم رفته بود. پدرم نیز با این که من فرزند منحصر به فردشان بودم با رفتنم به قم موافقت کردند. این شد که از آن زمان به بعد در قم مشغول به تحصیل شدم.سطح را در قم خواندم. خارج را نیز ادامه دادم. سطح را در خدمت اساتیدی هم چون مرحوم صدوقی(شرح نامه را خدمت ایشان خواندم ...
آیا سیزدهم فروردین نحس است؟!
یوم فما ایشمک؛ ای روز، خدا مرا از شرّ تو کفایت کند چه روز شومی؟! ، امام(علیه السلام) چون این بشنید فرمود: یا حسن هذا و انت تغشانا ترمی بذنبک من لا ذنب له؛ ای حسن پیش ما می آیی و گناه خویش را به کسی بی گناه نسبت می دهی؟! راوی می گوید: عقل من به خودم برگشت و متوجه خطای خود شدم و گفتم: آقای من! از خداوند آمرزش می خواهم ، امام فرمودند: یا حسن ما ذنب الایّام حتّی صرتم تتشئّمون بها اذا جوزیتم باعمالکم ...
صریح و بی پرده با دانشجویان(گزارش روز)
در این شماره بیشتر از ابعاد عاطفی این دیدار خواهیم گفت. از نصایح پدرانه تا سوژه هایی که در کلام آقا در دل دانشجوها قند آب کرده است. از بی تابی مشتاقان این دیدار خواهیم گفت و از دانشجویی که پس از سال ها انتظار بعد از گرفتن کارت دعوت مجبور شد از حضور در آن انصراف دهد. دنبال سوژه های ناب دیدار دانشجویی پر از سوژه برای خندیدن های مکرر برای رفع خستگی در طول جلسه طولانی ضیافت افطار دانشجویا ...
هیج کجای دنیا آدم ها یک شبه پولدار نمی شوند!
...> - نه، من دوست داشتم نقشی را که ایمان صفا بازی کرد، بازی کنم. موقعی که با جواد رضویان در این باره صحبت کردم، ایشان من را مجاب کرد که بهتر است همین نقش پسر خانواده را بازی کنم . اکنون که چند سالی از ساخت سریال گذشته است، به نظر شما انتخاب درستی بود؟ - انتخاب درست و مناسبی بود و بعد از این کار وسواسم برای قبول نقشها دوچندان شد. آیا از اینکه این همه کار را در آن مقطع رد ...
حضرت آدم چگونه به اشباح أهلبیت متوسل شد؟
. پس عرض کرد: پروردگارا! آیا مخلوقی محبوب تر از من نزد خودت آفریده ای؟. جواب داده نشد. این سؤال را سه بار تکرار کرد و در هر نوبت بی جواب ماند. آن گاه از جانب خدای عزیز و جلیل خطاب آمد: بلی ای آدم! (مخلوقاتی از تو محبوب تر دارم که) اگر آنان نبودند، تو را نیز نمی آفریدم. عرض کرد: پروردگارا! آنان را به من نشان بده. در آن هنگام خدا به فرشتگان حاجب (درگاه الهی) وحی کرد که پرده ها را کنار بزنید! چون حجاب ...
آفلاین رویاها
بشناسند و هر کس در جایگاه خودش باشد. و به من بسیار ابراز علاقه می کرد.... آن واقعه عجیب روز روشن اتفاق افتاد بالاخره روز بر آورده شدن آرزوهایم فرا رسید سر از پا نمی شناختم محل قرارمان خانه افشین تو ظفر بود.... وقتی آن پسر را دیدم، جا خوردم از تعجب داشتم سکته می کردم؛ پرسیدم شما افشین هستید؟ گفت: آره؛ گفتم اما اصلا شبیه عکستون نیستید؛ جواب داد آدم ها نباید دل به حرف ها و صورت ها ...
مانی رهنما: هیچ نوسترآداموسی نمی تواند یک هفته آینده سرزمین ما را پیش بینی کند!
1380 از طریق دوست مشترکی برای اولین بار مانی رهنما را دیدم. یادم هست مانی رهنما همان لحظه سلام کردن به من گفت: شما ترانه سرایی؟ من به شدت تعجب کردم. چون مانی برای اولین بار بود که من را می دید و آن زمان من هیچ ترانه اجرا شده یا منتشر شده ای نداشتم که بخواهد از این طریق من را بشناسد. با همان تعجب گفتم: بله. از کجا متوجه شدید؟ که مانی گفت: چشم های ترانه سراها با بقیه مردم فرق دارد و از نگاه کردن شان ...