سایر منابع:
سایر خبرها
ناپدری اهورا در دادگاه: نه قاتلم، نه متجاوز
...، در این باره چه می گویی؟ متهم پاسخ داد: تمام اعترافاتم تحت شکنجه بود. از وقتی دستگیرشدم کتکم زدند، مجبور شدم که اعتراف کنم. من نه قتلی مرتکب شدم و نه تجاوز کردم. همش یک اتفاق بود. من اهورا را دوست داشتم. مثل پسر خودم بود. مرا بابا صدا می زد. چرا باید او را بکشم یا حتی به او تجاوز کنم. قاضی: پزشکی قانونی موضوع تجاوز را تأیید کرده است، اگر تو تجاوز نکردی پس چه کسی این کار ...
تنها بودم و به امیر زنگ زدم؛ او هم بلایی سرم آورد که....
از همسایه ها ما را در پارکی حوالی خانه دیده بود و موضوع را به پدرم گفت. او پسر معتادی داشت و مرا برای پسرش می خواست و پیش پدرم دایم خودشیرینی می کرد و من هم چون زندگی پدرم را دیده بودم تن به این ازدواج نمی دادم اما چشم پدر معتادم را وعده های دروغین این همسایه گرفته بود و هر شب کتک می خوردم و یک روز به حدی مورد خشم پدر قرار گرفتم که فکر فرار Escape به سرم زد. دختر جوان گفت: برای این کار خیلی با ...
اعتماد به نفس در برابر اعتماد عمومی!/ او قهرمان ما است قدرش را بدانیم
یافت ! اما شش ماه بعد، جِیک سالیوان، مشاور معاون رئیس جمهور پیشین آمریکا از رازی بزرگ پرده برداشت که با سخنان رئیس جمهور محترم در تضادی آشکار بود. رازی که البته پیش تر برای مردم آشکار شده بود اما دولت نمی خواست بپذیرد! او در پنل مقابله با تهدیدات تمام قد ایران در کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا گفته بود: دیپلماسی وابسته به فشار، موفق شد بدون شلیک حتی یک گلوله به همه هدف هایش دست پیدا کند ! این ...
زندگی جالب زنی که می خواهد از شوهرش طلاق بگیرد - آقای قاضی! از اذیتهای هووی 97ساله ام خسته ام
شدم که 16 سال از من بزرگتر بود، اما برایم اهمیتی نداشت و سال ها بخوبی با هم زندگی کردیم. من نمی توانستم بچه دار شوم و او هم دیگر یائسه شده بود. بنابراین کودکی را به فرزندخواندگی گرفتیم و بزرگش کردیم. همسرم تابعیت امریکا دارد و پسرخوانده مان هم توانست اجازه اقامت بگیرد و حالا هم فقط به خاطر دریافت گرین کارت، همسر سالخورده ام را تحمل می کنم. عماد برای نشان دادن حسن نیتش تمام موجودی حساب ...
گفت و گو با - بهناز جعفری - درباره کار و زندگی شخصی اش
کارهایی بازی کردم. کلا از هر چه که مرا مجبور به تعریف کردن خودم کند بی زارم. شما برای نقش تان در خانه ای روی آب یک سیمرغ دارید. این را موفقیت نمی دانید؟ سالی که سیمرغ گرفتم فیلم هایی مثل من من ترانه پانزده سال دارم بود و کاندیداهای نقش دوم کسانی بودند که فکرش را نمی کردم، من بگیرم. الان که از سیمرغ فاصله گرفتم اصلا دوستش ندارم و هیچ تاثیری بر زندگی من نگذاشته است. خصوصا که این ...
رمز عمر طولانی این زن چیست؟
حیوانات مختلف علاقه دارد و بیشتر تابلوهایش هم روی دیوارهای خانه خودش خودنمایی می کنند. البته چند تابلوی ناتمام هم دارد که امیدوار است چشم هایش اجازه بدهند تا آنها را تمام کند.با وجود بیماری های مختلف، او امیدوار است بیش از یک قرن عمر کند. پدرم 97 سال عمر کرد و من می خواهم رکورد او را بشکنم. او در پایان حرف هایش به خبرنگار نیویورک تایمز می گوید: من زندگی سختی داشته ام و روزهای پرالتهابی را پشت سر گذاشته ام اما هیچ وقت امیدم را از دست ندادم. بدون امید آدم کار نمی کند و بدون کار از زندگی لذت نمی برد. پس همیشه امیدوار باشید. ...
اشک های عامل جنایت گلابدره ،پای چوبه دار
داده شود. در خانه را باز کردم تا فرار کنم اما همزمان در واحد روبه رویی که خانه مادر مهدی بود باز شد و مادرش حلیمه از در بیرون آمد. او که از سال ها پیش مرا می شناخت مرا به داخل آپارتمانش دعوت کرد.ولی به دروغ گفتم همسرم نزد میناست و دنبال او آمده ام. ولی یکباره به موضوع مشکوک شد. او می خواست به خانه عروسش برود که با گلدان به سرش کوبیدم و با چاقو او را هم کشتم. همان موقع پسر 8ساله مینا و مهدی از مدرسه ...
زندگی دختران ایرانی پیش از ازدواج در عصر قجر
قاجار در کتاب سفرنامه از خراسان تا بختیاری می نویسد که هر دختری پس از ازدواج، فرش دستباف خود را به خانه شوهر می برد تا از شکیبایی و دقتی که در آن به خرج داده است، حوصله و وفاداری او نسبت به همسرش معلوم شود. این داده، اهمیت مسأله ازدواج را در میان دختران و خانواده های شان در تاریخ اجتماعی معاصر می نمایاند. ازدواج دختران به لطف رمال ها ازدواج و مقدمات پردامنه آن به نظر می رسد بخشی از ...
ناپدری اهورا در نخستین جلسه دادگاه: نه قاتلم نه متجاوز
قتل و تجاوز کردی و حتی صحنه این جنایت را هم بازسازی کردی، در این باره چه می گویی؟ متهم پاسخ داد: تمام اعترافاتم تحت شکنجه بود. از وقتی دستگیرشدم کتکم زدند، مجبور شدم که اعتراف کنم. من نه قتلی مرتکب شدم و نه تجاوز کردم. همش یک اتفاق بود. من اهورا را دوست داشتم. مثل پسر خودم بود. مرا بابا صدا می زد. چرا باید او را بکشم یا حتی به او تجاوز کنم. قاضی: پزشکی قانونی موضوع تجاوز را تأیید کرده ...
حرف های مادری که فرزندش را شکنجه داده است
دوستان پدرم که 10 سال ازخودم بزرگتر بود جواب مثبت دادم و با هزار امید پا به خانه بخت گذاشتم... شروع زندگی مان خیلی خوب و رؤیایی بود.کم کم داشت باورم می شد زندگی ام تغییر کرده است. اما بعد از چند هفته سامان رفتارش عوض شد. با کوچکترین بهانه کتکم می زد و مرا در خانه زندانی می کرد. هیچ راه گریزی هم نداشتم.در اوج مشکلات با خودم فکر کردم اگر طلاق هم بگیرم باید کجا بروم. پدر و مادر معتادم بدون شک ...
رفیق دوست: آقای هاشمی به من گفت این دولت شعار جنگ می دهد اما تمام قد به جبهه ها کمک نمی کند/ بهزاد نبوی ...
. این چند خاصیت دارد؛ یکی اینکه دشمن تصمیم گرفت به جای جنگ نظامی، جنگ فرهنگی را بیندازد، این نیروی بسیجی جلوی جنگ فرهنگی را می گیرد. از نظر امکانات هم که ما در خیلی از چیزها با امریکا پهلو می زنیم و من شنیده ام در بعضی از پهبادها ما از امریکا جلوتریم و آن دوراندیشی بعد از فتح خرمشهر باعث شد که امروز فقط راجع به گزینه نظامی حرف زده شود و عملی در آن قطعا نیست. یعنی تاثیرات مدیریت ...
محاکمه مرد دو زنه به جرم قتل همسراول
... ادعای متهم سبب شد مرد غریبه به دادگاه احضار شود. او به مأموران گفت: من هیچ رابطه ای با زن جوان نداشتم و حرف هایی که متهم می زند دروغ است. او چندمرتبه برای انجام کار به محل کارم آمده بود و من هم کارش را مثل بقیه انجام دادم و هیچ رابطه ای ایجاد نشد. از این گذشته این زن و شوهر 2سالی می شد که با یکدیگر اختلاف داشتند و همه از بدرفتاری های متهم با همسرش مطلع بودند. با اینکه متهم سعی در تبرئه کردن ...
راز هولناک 2 سال تجاوز به دختر 9 ساله تهرانی توسط راننده سرویس مدرسه
قضات ارائه داد. متهم اما ادعا کرد بی گناه است. این مرد گفت من هرگز این دختر را آزار ندادم. فقط یک بار او را به خانه بردم تا کتاب به او هدیه بدهم. حالا هم نمی دانم چرا بعد از شش سال چنین ادعایی را مطرح کرده است. پدر شاکی گفت: وقتی این ماجرا برملا شد شوکه شدم. من از خانواده سایر بچه هایی که با سرویس این متهم به مدرسه می رفتند صحبت کردم و فهمیدم این مرد چند نفر دیگر از بچه های مدرسه را نیز آزار داده بود اما خانواده آنها حاضر نشدند از وی شکایت کنند. این مرد یک شیطان Evil است و برای او اشد مجازات می خواهم. ...
تجاوز چندین ساله راننده سرویس به دختر نوجوان
پرداخت و گفت: وقتی کلاس سوم دبستان بودم، یک روز که همه بچه ها پیاده شدند، عمو الیاس به سراغم آمد و با تهدید به من یک قرص داد و خوردم. چند دقیقه بعد که نیمه بیهوش شده بودم به من تجاوز کرد. بعد هم به من گفت اگر در این باره به دیگران حرفی بزنم مرا می کشد. به همین خاطر از ترس هیچ حرفی به هیچ کس نزدم و این ماجرا تا کلاس ششم ادامه داشت. ولی دیگر نمی توانستم ادامه بدهم چون فهمیده بودم این کار اشتباه است و ...
منصور اوجی، شاعری که دوست نداشت شبیه کسی باشد/ در این خزان در راه، هشتاد ساله ام من
متولد شدم که پدرم شاعر بود و در آن دوران هیچ کدام از امکانات تفریحی مانند رادیو، تلویزیون، تلفن همراه، ماهواره و کامپیوتر نبود؛ در نتیجه در شب های زمستان، دور اجاق می نشستیم و شعر می خواندیم؛ در واقع شعر تنها تفریح ما در آن دوران بود. در کل می توان گفت که دو ویژگی ارثی و محیطی در شاعر شدن من تاثیرگذار بوده است. به خاطر دارم که در سال ششم دبستان، مریض شدم و یک هفته در خانه بودم. در آن روزها به ...
به خاطر دخترم می مانم!
به نفس در شما ریشه کرده. باید همه این موارد را از خانواده شروع کنیم و من این فرصت را از درون خانواده داشتم. پدرم و مادرم نگاه خاصی روی من داشتند. دوره ابتدایی من در دبستان پسرانه بود، چون مدرسه دخترانه نداشتیم و از خانواده خودم با پنج پسر دیگر سر کلاس می رفتیم و، چون شاگرد زرنگ مدرسه بودم، در مقطع دوم به کلاس های سومی و چهارمی درس می دادم و کمک معلم ها بودم. این موضوع باعث ...
قاتل اهورا در دادگاه: اعترافات قبلی ام دروغ بود!
فیلم گفت که پس از آن وقتی دیده پسرم حالش بد شده با کمک همسایه ها او را به بیمارستان ( hospital )رسانده است. قاضی پس از پخش اعترافات متهم به او گفت: شما نزد خود من نیز همه این اعترافات را نوشتی و حتی امضا کردی، چطور حالا انکار می کنی؟ متهم پاسخ داد: من تحت فشار اعتراف کردم. من خودم بچه را بردم بیمارستان و حتی مادرش به من گفت که تو فرار کن اما من این کار را نکردم چون کاری نکرده بودم. قاضی ...
ماجرای یک قتل پرابهام
در خصوص پرونده شهلا جاهد دارید؟ چون گویا تلاش می کنید همه ماجرا را بیان نکنید، یه نوع خود سانسوری انجام می دهید. ببینید این پرونده مختومه شده است؛ فقط می توانیم به صورت کلی در این خصوص صحبت کنیم اما من اگر بخواهم در این خصوص وارد جزئیات شوم ، قطعا من از خود ایراد خواهم گرفت که هرگونه اعتراضی بوده، من در آن زمان مطرح کرده ام و طرح این مسائل و ایرادات از نظر اخلاقی هم درست نیست. ممکن است ...
سمانه دور از چشم شوهرش 8 سال با عباس بود تا اینکه ..! + عکس
با او ازدواج کنم. ادامه گفتگو با سمانه: هفت سال پیوسته دوست نبودید، درست است؟ بله. یعنی چه؟ مثلا این آقا دو سال قهر می کرد و می رفت. این قهر کردن ها بخاطر چه بوده است؟ مثلا من به حرفش گوش نمی دادم چون نمی گذاشت به خانه خواهر و پدرم بروم و رابطه مرا با همه قطع کرده بود. دلیل او برای این کار چه بود؟ می گفت نباید بروی و ...
کسی نمی تواند جای خالی اخوان را پر کند، حتی خود اخوان
چاپ شد. اکنون مجموعة دیگری در انتشارات نگاه در دست بررسی و چاپ است. چندین رمان در این سال ها شروع کردم و بعد تمام نکردم. چون تجربه شعر گفتن و داستان کوتاه نوشتن دارم، رمان نوشتن برایم سخت است. کلّاً به نظرم در این دایرة ادبیات، رمان نوشتن به شکلی دیگر است. مرد کهن و گاو نری می خواهد که من هیچ کدامش نیستم! کار نوشته و چاپ نشده بسیار دارم ولی بضاعت ما همین قدر بوده است. در حوزه نقد کارهایم را چاپ نمی ...
معجزه ای خارج از حرم
...، ساعت چهار عصر نوبتم بود اما وقت اداری تمام شد و پنجره دریافت مدارک را بستند. نمی دانستم چه باید کرد. آنهایی که پشت سر من بودند غرغرکنان راهشان را گرفتند و رفتند اما من که غریب بودم و کاری نداشتم و ناچار بودم به مسافرخانه برگردم، همانجا ایستاده و به درودیوار اداره گذرنامه نگاه می کردم. ساعتی گذشت و در کوچک آن باز و افسر بلندقدی درحالی که توسط مأموری مشایعت می شد از آن خارج شد. چهره اش به نظرم ...
انگیزه نامشخص برای همسرکشی
جلسه محاکمه با درخواست قصاص مادر مقتول آغاز شد سپس سعید گفت: آن روز از سر کار به خانه برگشته بودم. راحله داشت ناهار می خورد که تلفن زنگ زد. آن را برداشت و مشغول حرف زدن با یکی از اعضای خانواده اش شد اما ناگهان عصبانی شد و به من گفت تو به پدرم حرفی زده ای؟ من گفتم نه اما او تلفن را قطع کرد و وسایلی را که روی میز بود به سمتم پرتاب کرد. داد و بیداد می کرد. از پشت، دستم را جلوی دهانش گرفتم و چند قدم به ...
مبارزه با بی شعوری
به عنوان مسئول جمع آوری قبض تلفن اندکی تحقیقات قوم شناختی انجام دادم که در حین این کار تمام طول روز با آدم های بی شعور سروکار داشتم. همچنین بخشی از دانشکده ای بودم که قانون ورود بی شعورها ممنوع داشت، جدا می گویم و ما واقعا این قانون را اجرا کردیم. ببخشید چی؟ سیاست ورود بی شعورها ممنوع در دانشکده چگونه چیزی است؟ - ما هنگام تصمیم گیری برای استخدام افراد، آشکارا درباره این ...
همسرم با زن بیوه ای رفت و آمد می کرد تا اینکه او را تعقیب کردم و ! + عکس
یک دستم را روی دهانش گذاشتم و دست دیگرم را دورگردنش انداختم تا او را به اتاق خواب ببرم بلکه ساکت شود، اما به چند ثانیه نرسید که دیدم او نفس نمی کشد. هر چه تلاش کردم و تنفس مصنوعی دادم فایده نداشت. از ترس از خانه فرار Escape کردم و با موتور دوستم به یک رستوران رفتم، اما شناسایی و دستگیر شدم. متهم در آخرین دفاعش در حالیکه اشک می ریخت گفت: همه سختگیری هایم به خاطر علاقه ام به همسرم بود. او ...
همدان 80 سال پیش
. مرحوم مفتون از شعرای معروف همدان و ورزشکار باسابقه صاحب این ورزش خانه بود. هر شب بعد از نماز مغرب و عشاء به این ورزش خانه می رفتم و ورزش های سنگین می کردم ولی هیچ گاه به کشتی علاقه نشان ندادم، زیرا هیچ مایل نبودم احدی را زمین بزنم. زمین خوردن را هم هیچ کس مایل نیست. سید احمدی بود از سادات محترم همدان و شخصا نیز بسیار شریف و عفیف و از پیشکسوتان ورزش خانه بود که چون اطلاع حاصل کرد من ورزش خانه می ...
اعدام 2 مرد که 6 نفر را به قتل رساندند
به گزارش همشهری، نخستین فردی که قصاص شد، عامل جنایت گلابدره بود که 20بهمن سال93 در منطقه گلابدره همسر، مادر و پسر هفت ساله دوستش را به قتل رساند. مرد جنایتکار برای اینکه ردی از خود به جا نگذارد، شیلنگ گاز خانه را پاره کرد که پس از فرار او انفجار مهیبی رخ داد. عامل جنایت پس از دستگیری در بازجویی ها گفت: من هم سرقت و هم قتل را قبول دارم اما باور کنید قصد ارتکاب جنایت نداشتم . وی ادامه ...
تهران نو، ایران نو
عبور از برابر آن گلها خوشم می آمد. شاید این اثر نخستین مدرسه ای بود که چند سال پیش پدرم مرا در آن گذاشت. مدرسه نبود کودکستان بود. شاید نخستین کودکستانی بود که در تهران تأسیس شد. باغی بود در بیرون از خندق شمالی تهران که در آن، گذشته از گلکاری، سبزیکاری هم کرده بودند. آن باغ متعلق به خانواده ی زنگنه بود و موسسان آن کودکستان که زن و شوهری تازه از فرنگستان آمده بودند، در خانه ی یک طبقه ای همجوار همان ...
زوج معتادی که زنان مسافر را می ربودند
دستگیری با انتقال به پلیس آگاهی گفت: من 16 سال پیش با مردی که 30 سال از خودم بزرگ تر بود و همسری بیمار داشت، ازدواج کردم. او مدام مرا اذیت می کرد حتی با به دنیا آمدن دخترمان اخلاق و رفتارش تغییر نکرد. شش سال پیش هوویم که تحت درمان بود حالش خوب شد و شوهرم مرا طلاق داد. بعد از این ماجرا گرفتار اعتیاد و مصرف شیشه شدم. پنج سال پیش، یک روزکه برای مصرف شیشه به خانه دوستم رفته بودم با مردی معتاد که سارق بود ...
می گفت آنقدر در سوریه می مانم تا شهید شوم
چه بود؟ آنچه برای ما خیلی اهمیت داشت و به خصوص برای مادرم مهم بود این بود که حتما نمازش را اول وقت بخواند چون مادرم عقیده داشت کسی که حق خدا را به جا آورد حق انسان و زنش را به جا می آورد. من خودم سن کمی داشتم و به تازگی پدرم را از دست داده بودم و خیلی در حال و هوای ازدواج نبودم، بیشتر مادرم مشوقم شد که گفت این جوان پاک و نمازخوان است و مشترکاتی هم باهم دارید از جمله اینکه هر دو خانواده ...
بسته شدن پرونده 6 قتل با قصاص 2 قاتل
هم همه آنها مهمان خانه ما بودند. چند روزی بود که با دوستم کار داشتم تا اینکه روز حادثه تصمیم گرفتم به خانه شان بروم. آن روز دوستم در خانه نبود، اما از آنجایی که خیلی صمیمی بودیم مینا مرا به خانه شان تعارف کرد و من هم وارد آپارتمان آنها شدم. علیرضا به مدرسه رفته بود و مینا تنها بود که شیطان مرا وسوسه کرد. مینا وقتی متوجه نیت شوم من شد خواست از خانه اش بیرون بروم، اما من تصمیم دیگری داشتم تا اینکه ...