سایر منابع:
سایر خبرها
حمیدرضا پگاه: نقشی درجه یک از سینما طلبکارم
بازیگری را خواندم و اهتمام کردم خودم را در حوزه دانش بازیگری تا آنجا که توان دارم کامل کنم. نوعی آرامش و وقار خاصی در چهره و اظهار شما وجود دارد که در نقش های تان هم نمود پیدا می کند، این آرامش از کجا می آید و چقدر شبیه خود داخلی شماست؟ خیلی از مخاطب های تلویزیون شما را با سریال آخرین گناه به سبب می آورند، سریال ماه رمضانی که در رمضان سال 85بر آنتن رسانه ملی جای گرفت. پس از ان ...
رونق اقتصادی در گرو فعالیت 20 درصد از شرکت های بهره ور
همه جا سخن از رکود است را من قبول ندارم. به نظرم شرایط برای 20 درصد از شرکت ها به صورت مداوم رو به رشد است و رکود صرفا برای سایر شرکت هاست. شرکت هایی که سهم آن ها در بازار رو به رشد است، آن هایی هستند که مدام دست به ابتکارعمل می زنند و به صورت مستمر از خود خلاقیت نشان می دهند. برند یعنی تمایز، بدین ترتیب این شرکت ها، نسبت به سایر شرکت ها متمایز هستند. اما باقی 80 درصد شرکت ها، آن هایی هستند که ...
تا وقتی کسی هست
دارد . حالا که رمان تماشا را دوباره مرور می کنم می بینم( اولین چاپ آن که هشت سال پیش است ( چاپ دستی اش ) و شاید دست کم دوسه سالی نوشتنش طول کشیده ) از همان وقت ها فکر مرگ با او بوده . فکر بیهودگی یا مثمر بودن زندگی ؟ فکر اینکه اصلا از این همه نوشتن چه سود؟ آدمیان چقدر می توانند همدیگر را عوض کنند؟! تنها عشق ودوستی نیست که می تواند آدمی را عوض کند. کامل کند . معنای زندگی را به او بچشاند ...
ابد منهای یک روز
اعدام بقیه خوشحال می شوم، برای خودم شاد نشدم. یعنی تو این مدت، هیچوقت دلت هوای بیرون را نکرد؟ توی این شش سال، یکبار هم مرخصی نرفتم. چرا؟ نیاز به وثیقه دارد. کسی را ندارم که برایم، سند بگذارد. به هرحال، کار خوبی انجام نداده ام که از خانواده ام انتظار داشته باشم، برایم وثیقه بگذارند. خانواده ات به دیدنت می آیند؟ زمان ملاقات. پسرت چطور؟ نه، سه سال است که ندیدمش. شوهرم از وقتی که ازدواج کرده، اجازه نمی ...
انتقاد مطهری از کسانی که به فراکسیون امید پشت کردن / یک سال خدمت امام رسیدیم، ایشان گفتند دیشب برنامه ...
شما و همه بینندگان عزیز. س: آقای دکتر مطهری چه خبر؟ شما دو سالی هست که نایب رئیس مجلس شده اید، گویا فضای شما با قبل در این دو سال فرق کرده و این نایب رئیسی قدری دست و بال شما را بسته! مطهری: فکر نمی کنم اینطور باشد. ما در دو جایگاه هستیم. یک وقت هست که من در جایگاه نائب رئیسی صحبت می کنم و در زمان اداره جلسه، من سخنگوی مجلس هستم و نمی توانم مواضع خاص خود را اعلام کنم. ولی در ...
اندیشه های جدید در حوزه سینمای دفاع مقدس ورود کند
داشته باشیم، مجبور هستیم آن تولیدات را قبول کنیم. این بازیگر در پاسخ به این سوال که آیا برای انتخاب های خود خطوط قرمز نیز دارد؟ اینگونه پاسخ داد: من در انتخاب نقش هایی که بر عهده دارم به دو نکته توجه ویژه دارم. اولین پارمتر فیلمنامه است که مرا برای قبول یک نقش تشویق یا باز می دارد. نکته بعدی به ارزش هایی که در کار نهفته است بر می گردد، چون به واسطه سابقه حضورم در فیلم های اسلامی توقعی که ...
جیرانی: اکثر فیلم های بعد از انقلاب، فیلمفارسی اند
می فروشند، نه براساس داستانگویی درخشان. * وقتی من فیلمی می سازم که میلیاردها تومان می فروشد و بعد با خودم فکر می کنم می توانم یک فیلم دیگر عین همین بسازم که باز همین قدر بفروشد، برای چه دنبال استانداردسازی بروم؟! سلیقه تماشاگر ایرانی و جهان سومی، عوض شدنی نیست. به خدا این طوری نیست که یک عده فکر می کنند می توانند این سلیقه را تغییر دهند. من یک سوال از شما دارم؛ پربیننده ترین سریال سال ...
عقلانیت و قانون مبنای اصلی عدالت طلبی است
...> اینکه من خودم دوران مسئولیتم بدترین کار های خلاف عدالت را انجام داده ام و برای مثال وزیر خارجه را درحالی که دارد با کشوری مباحثه می کند، عزلش می کنم این علیه عدالت و حقوق جامعه است و هم یک نوع قدرت طلبی است که از خودم نشان دادم. حالا من می توانم مدعای حقوق اجتماعی و عدالتخواهی باشم؟ خیر نمی توانم. اگر واقعا چنین عملکردهایی در کارنامه یک فرد وجود نداشت می توانستیم به راحتی بگوییم بله چنین ...
سیاست جدید فارابی، عهدنامه ترکمانچای است؟
نوع کمدی به خصوص از نوع لودگی تمایل پیدا کرده اند و تهیه کننده بخش دولتی هم با من و امثال من پالوده نمی خورند، برای نخستین بار سراغ فارابی رفتم. او ادامه داد: به خودم گفتم خدا رو چه دیدی شاید برای یه دفعه ام که شده از این نمد فارابی یه کلاهی هم واسه ما درست بشه. شال و کلاه کردم و تو اردیبهشت امسال فتوکپی شناسنامه و کارت ملی و اصل و خلاصه فیلم نامه و فیش ثبت بانک فیلم نامه و کوفت و زهر مار و ...
دستفروشان از کجا می آیند و به کجا می روند؟
پولم را خوردند و به این روز افتادم. حالا هم آن آقایی که پولم را خورده هر روز می گوید می دهم. حالا دیگر 20 میلیون چه ارزشی دارد! گوشی اش را باز می کند و پیامک ها را نشانم می دهد: خدا وکیلی با این سن و سال باید حالا توی خانه باشم و استراحت کنم ولی مجبورم بیایم اینجا بنشینم و هر روز استرس این را داشته باشم که الان می ریزند و بساطم را جمع می کنند، فردا می ریزند جمع می کنند. خیلی هم نمی توانم ...
کاهش درد با معجزه ای بنام خنده
بالتبع میزان موفقیت ها افزایش پیدا می کند که بیشتر شدن موفقیت ها با افزایش اعتماد به نفس همراه است. وی گفت: خنده با ترشح آندروفین به التیام درد ها کمک می کند. کسانی که مشکلات سردرد، کمر درد و پا درد دارند، می توانند با استفاده از خنده مناسب میزان دردهایشان را به میزان متناوبی کاهش دهند. خندیدن داروی همه درد ها خندیدن داروی موثری برای درمان درد های روحی و جسمی است ...
سیستم سینمای ایران مک دونالدی است
که درباره این سؤال وجود دارد شاید این طور به نظر برسد که از سر غرور این طور جواب می دهم اما اطرافیانم از این صحبت می کنند که کار سختی بوده اما برای من هیچ وقت سخت نبود. بازیگری برای من به این شکل است که وقتی می خواهم چیزی اتفاق بیفتد باید انجام شود. انگار در این روند خودم هستم اما خود حقیقی ام نیستم. شاید ساده ترگفتن این جمله این بشود که ادا درنمی آورم، زمان دیالوگ گفتن انگار از دورنم گفته می شود ...
جمشید می خواست مریم را از چنگ 3 جوان شیطان صفت آزاد کند ولی خودش...!
ادامه داد: وقتی به باغ رسیدم دیدم که موتورسواران سراسیمه از اتاقک داخل باغ بیرون آمدند و به طرف موتورهایشان رفتند. خودم را به آنها رساندم و جمشید را دیدم که داخل اتاقک سرایداری افتاده بود، مردان موتورسوار مرا کتک زده و از محل فرار کردند. مردی که می لنگید از مرد جوان درباره مشخصات ظاهری قاتلان فراری پرسیدم و او گفت: راستش را بخواهید قیافه آنها به نظر افغانی یا پاکستانی می آمد ...
ناپدری اهورا: نه قاتلم نه متجاوز/پدر اهورا: قصاص و اعدام می خواهم
در خانه بودم. نامزدم از من خواست وقتی اهورا از خواب بیدار شد، غذایش را بدهم. پس از رفتن او بود که وسوسه شدم و اهورا را به داخل حمام کشاندم و هدف آزار و اذیت قرار دادم که او به دلیل درد و خونریزی که داشت مدام فریاد می زد و گریه می کرد. هر چه تلاش کردم که او آرام شود، بی فایده بود به همین دلیل سر او را چندبار به دیوار کوبیدم که بیهوش شد و روی زمین افتاد. مادر اهورا نیز گفت: چندی قبل به ...
مردم ستایش می خواهند
و سال ما ضروری هست در یک محلی خودشان را بازنشسته کنند. با این وجود با خودم می گویم اگر نخواستم کار فیلم کنم، سراغ تعلیم و نوشتن کتاب و کار روزنامه و یادداشت ها می روم. آ انسان که همیشه نمی تواند فیلم بسازد، فیلمسازی کار دشواری هست و هزینه بالا می خواهد. به روز بودن و در زمانه زندگانی کردن، کار دشواری هست. این توضیح جیرانی، پرسش دیگری را به وجود می آورد که به چه سبب بعضی فیلمسازان نامدار ...
بوسه وزیر بهداشت بردستان پدری داغدیده
خبرگزاری ایرنا: جشن نفس بود و همه نفس ها در سینه ها حبس؛ نخستین قدردانی این مراسم از تیمی انجام شد که قلب نوجوان 11 ساله را با جت به شیراز برده بود. امروز جمعه چهاردهمین مراسم بزرگداشت اهدا عضو یا همان جشن نفس در سالن همایش های برج میلاد و با حضور مسئولان کشوری و هنرمندان و ورزشکاران و همچنین خانواده های اهدا و دریافت کننده عضو برگزار شد. برنامه با سه تارنوازی یک نوجوان 16 ...
سفر به سرزمین ناشناخته نگرانی های نوجوان
معتقد بود، انسان موجودی خودآگاه است و از علل رفتار خود خبر دارد، با خودم می گویم: پس علت این همه تفاوت بین نسلی و آشوب های دوران نوجوانی برای چیست؟ آیا نوجوانان از علل رفتار خود بی خبرند؟ من چگونه می توانم قبل از وقوع واقعه آن ها را باخبر کنم؟ نظریه بک مرا به خود می خواند؛ آن بخش که به تجربه باوری همیارانِ معروف است؛ بک به این منظور از گفتگوی سقراطی استفاده می کرد؛ تا درمان جو با پی بردن به تأثیر ...
تجربه های کهن ایده های نو
دلایلی که دوست داشتم همه آن 30-25 سال را صرف کارآفرینی کنم این است که با آزادی عمل بیشتری به فعالیت هایم بپردازم، چون کار دولتی صرفا تلاشی است برای انجام وظایفی که به تو دیکته شده است و هیچ خلاقیت و آزادی عملی در آن نمی بینی، اگرچه درحال حاضر نیز همراه کارگرانم از 5صبح یعنی زمان شیردوشی اول کارم را شروع می کنم و بر پروسه شیردوشی نظارت دارم تا 12شب که آخرین زمان شیردوشی است؛ کاری 24ساعته. از ...
حسرت 30 ساله
. دارو را قطع کردم تا یک سال پیش. حالا داروی جدیدی شروع کردم، سه ماهه جواب داد. البته درمانش رایگان نبود. یک سوم هزینه را خودم پرداخت کردم. الان 11 سال است دیابت دارم و انسولین می زنم. در یک دوره حالم خیلی بد بود، بیشترین دوز دارو را برای کبدم می گرفتم، به آخرین مرحله رسیده بودم اما پیوند نمی توانست انجام شود. به دلیل بیماری ام ترک تحصیل کردم، کار هم زیاد نمی توانم انجام بدهم، دو، سه ساعته خسته می شوم. ...
شهرزاد قصه گوی تلخی ها و شکست ها
زوایای دیگری، نگاه دقیقی به موقعیت زن دارند، این مفهوم روشن تری است، چون جنسیت همه اندیشه یک فیلمساز نیست و تنها بخشی از آن را تشکیل می دهد. اما شما خودتان اغلب درباره زنان فیلم ساخته اید؛ نه؟ خب من هم می توانم به شما لیستی از فیلمسازان مرد ارایه کنم که شخصیت های اصلی فیلم هایشان زنان بوده اند و اتفاقا کارگردانان شناخته شده و موفقی هم هستند. به همین جهت من این خط کشی را در فیلمسازی به ...
برای آخرت خود توشه جمع کنید
کلام این مردان خدا گنجینه ای از حکمت آن هاست که میدان جهاد در راه خدا به آن دست یافتند. مرور خطوط این وصایا ضروری است. شهید والامقام امیر علی حیدری متولد1347/06/10 و در دانش آموزان مدرسه شیخ مفید منطقه 14 تهران بود و تنها 16 سال بیشتر نداشت که به داوطلبانه عازم جبهه مقابله با رژیم بعث شد و در سال 63 در شهر بوکان به فیض شهادت نائل و آسمانی شد. در ادامه وصیت نامه این دانش آموز ...
شهید مجید شهریاری از تولد تا شهادت
...> یادم هست برای انجام کاری به کرج رفته بودم با شهید شهریاری تماس گرفتم و به وی گفتم برای فرزندان مان غذا درست کند که وی بدون ریختن روغن و نمک برای فرزندان نیمرو درست کرده بود. سال هایی که با شهید شهریاری زندگی کردم بسیار مرا رعایت می کرد و به جرأت می توانم بگویم لقمه غیر حلالی وارد زندگی ما نشد. قاسمی با تأکید براینکه شهید شهریاری علاقه داشت آنچه را که فرا گرفته به همه منتقل کند، تصریح ...
ابعاد جنایات باند سید مهدی هاشمی
! گفتم: مگر شهر هرت است؟ شما برو سر کارت و نگران نباش! ولی این خبیث ها زدند و آن بنده خدا را کشتند. ایشان گاهی به شوخی می گفتند: برای خودمختاری، کردها کشته دادند، ولی اصفهانی ها خودمختار شدند! در اصفهان کمیته تعطیل شد و تا آخر هم این باند تبهکار نگذاشت کمیته مجدداً در اصفهان راه بیفتد. اساساً در آن سال ها و در بسیاری از امور، اصفهان ابداً از تهران حرف شنوی نداشت! اینها برای خودشان دم و دستگاهی داشتند ...
واکنش کعبی به حضور فیگو در ایران
. من الان قصد ندارم در این باره صحبت کنم چون بلافاصله مرا محروم می کنند، هم خودم لطمه می خورم هم تیم سپیدرود که مسئولین، مربیان و هوادارانش به من اعتماد کرده و روی من حساب می کنند. اما به وقتش در خصوص سحر و جادو در فوتبال دست به افشاگری می زنم و آنوقت است که می بینیم خیلی از همین هایی که الان فاز مبارزه با سحر و جادو گرفتند خودشان ید طولایی در استفاده از آن دارند. من با چشم خویش دیده ام ...
کودک به دنیا آمده در زلزله چه حالی دارد+ عکس
...: ساعت 3 شب دردم گرفت. همان موقع فهمیدم دخترم زنده است. در پراید پدرشوهرم نشستم و راه افتادیم به سمت سرپل ذهاب. از روستای ما تا شهر 40 کیلومتر راه است. پر از پیچ و گردنه. مدام گریه می کردم. خیلی درد داشتم. وقتی به سرپل رسیدیم، همه جا تاریک بود. خانه ها خراب شده و مردم بیرون ریخته بودند. مرا به چادر بیمارستان صحرایی بردند و ساعت 5 صبح، دخترم به دنیا آمد. چرا آوا؟ آوا هنوز در ...
آنها که می گویند استقلال خواهی با رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه اند
بازوی همة عزیزانی که در سراسر جهان، کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده اند، می بوسم؛ و سلام و درودهای خالصانة خود را به همة غنچه های آزادی و کمال نثار می کنم. و به ملت عزیز و دلاور ایران هم عرض می کنم: خداوند آثار و برکات معنویت شما را به جهان صادر نموده است؛ و قلب ها و چشمان پرفروغ شما، کانون حمایت از محرومان شده است و شرارة کینة انقلابی تان ...
انتقال دنیا و آخرت از قم به مشهد
طرفی نمی توانم پدرم را با این چشم نابینا تنها بگذارم. برایم سخت است. از طرفی هم اگر بنا باشد پدرم را همراهی کنم، من دنیا و آخرتم را در قم می بینم و اگر اهل دنیا هم باشم دنیای من در قم است، اگر اهل آخرت هم باشم، آخرت من در قم است. دنیا و آخرت من در قم است. من باید از دنیا و آخرتم بگذرم که با پدرم بروم و در مشهد بمانم. یک تأمل مختصری کرد و گفت: شما بیا یک کاری بکن و برای خدا از قم دست بکش و برو در ...
اظهارات تلخ یک تازه عروس/ باور کنید نمی خواستم این طور شود...
...> او هنوز حرفش تمام نشده بود که ناگهان بغضش ترکید و گفت: باور کنید نمی خواستم این طور شود... از وقتی یادم می آید پدر و مادری به خودم ندیدم. یا خمار بودند یا نشئه. اوایل درک نمی کردم و تصورم این بود که همه همین طور زندگی می کنند.اما هر چه بزرگ تر شدم درکم از اینکه در چه لجنزاری زندگی می کنم بیشتر شد. از این وضعیت خسته و افسرده شده بودم. دوست داشتم مثل همه همسن و سال هایم ادامه تحصیل بدهم و دانشگاه ...
به خاطر خواهر دوستم خیلی سر زنم بلا آوردم تا برود اما....
سفیدهای فامیل سرخانه و زندگی اش برگشته و بادامادشان آشتی کرده است. دنیا دوباره روی سرم آوارشد، دلم برای همسرم می سوخت. به سراغش رفتم اما او و خانواده اش اصلا حاضرنشدند مرا ببینند. یک سال از این ماجرا گذشت، با خبرشدم او نیز با مردی ازدواج کرده است. برای اینکه خودم را آرام کنم، به توصیه یکی از دوستان، موادمخدرمصرف می کردم، به دلیل بیکاری و خراب شدن وضع مالی ام دست به سرقت Stealing زدم که توسط ماموران کلانتری دستگیر شدم، من اشتباه کردم و بدجور دارم تاوان ندانم کاری هایم را پس می دهم. ...
وقتی از روحیه انقلابی حرف می زنیم، از چه چیزی سخن می گوییم؟
نمی ماند و اگر به فرودگاه دیر برسد، هواپیما تحت عنوان نقص فنی، منتظرشان می ماند، در مقصد هم، جا و غذا و وسیله رفت و آمد و... از استانداری و ادارات دولتی در خدمت آن هاست. انقلابیون، درد بی پولی، بی ماشینی، کنارخیابان، زیرآفتاب یا باران ایستادن، منتظر وسیله نقلیه ماندن، با فشار ناشی از ازدحام جمعیت، سوار مترو یا اتوبوس شدن و در این گیرودار، مواظب جیب یا کیف بودن را درک نمی کنند. ...