سایر منابع:
سایر خبرها
درحال سقوط آزاد در موسیقی هستیم!
الان نمی روم، می گفتم مدام به ما می گویید استاد، چه جور استادی هستیم که کارمان در کشور خودمان اجرا نمی شود؟ چرا کار من به عنوان آهنگ ساز باید در خارج از کشور اجرا شود اما در داخل ایران نه. هیچ دلیلی هم وجود ندارد. در هر شورایی که بودم به خصوص در ارکستر سمفونی گفته ام در هر کنسرت باید یک اثر از آهنگ ساز ایرانی باشد. اگر هم کم داریم سفارش دهید، شش ماه بعد یا یک سال بعد کاری به شما تحویل ...
شهیدی که حقوق 10میلیونی در امارات را رها کرد
.... کمی بعد حال مادر بهتر شد و توانست روی پاهایش بایستد. ثاقب نه فقط داماد بلکه پسرخانواده ما هم بود. به گفته مادرم او قهرمان خانه ما بود. ما به بهانه اینکه همسرم مجروح است و در بیمارستان بستری است راهی ایران شدیم. اما در اینجا متوجه شهادت همسرم شدیم. به ما گفته شده بود که ایشان مجروح شده و ما باید برای عیادت ایشان به بیمارستان بیاییم. در مسیر تا رسیدن به ایران با خودم می گفتم وقتی ثاقب ...
خوابی برای بخشش قاتل مامور پلیس +عکس
خانه ام آمدند، اما من گفتم فقط در صورتی رضایت می دهم که علی به خوابم بیاید. آنها گفتند این اتفاق ممکن نیست اما من گفتم پسرم شهید زنده است و حتما به خوابم می آید و با من حرف می زند. این معجزه، مدتی بعد به شکل دیگری رخ داد. مادر شهید ادامه داد: چند روز قبل از قصاص، مادر قاتل سراغم آمد و گفت پسرم به خوابش رفته و گفته اگر رضایت می خواهید باید از مادرم حلالیت بطلبید. مدتی از این اتفاق گذشت ...
فاطمیون با 12 هزار شهید و جانباز، ایرانی ترین افغانستانی ها
فاطمیون در سوریه چند نفر است؟ ، اظهار کرد: می گویند تا چهار هزار نفر هستند، اما بیشتر از این تعداد است! نوجوانان خود را بالای 18 معرفی می کردند و به سوریه می آمدند او درباره ی این که آیا این که نوجوانان افغانستانی کمتر از 18 سال به سوریه رفتند را تأیید می کنید؟ ، می گوید: برادرم وقتی از خانه بیرون رفت به مادرم گفت؛ می روم دندانم را درست کنم و بر می گردم، اما بعد از یک هفته از ...
سرنوشت زن جوان در گرو شهادت یک دختر بچه
که به همسرم مشکوک شده بودم. وقتی رفتارهای او را زیرنظر گرفتم، متوجه شدم بعد از اینکه من از خانه بیرون می روم او رفت وآمدهای مشکوکی دارد. وقتی تلفن همراه همسرم را چک کردم و پیامک های او را خواندم، متوجه شدم اشتباه نکرده ام و او با چند مرد ازجمله باجناقم رابطه دارد. با شکایت این مرد همسر او بازداشت شد. متهم در بازجویی ها قبول کرد با چند مرد رابطه داشته است و دختربچه هشت ساله او نیز ...
کلاه پهلوی کارم را سخت کرد
...، فیلمی قهرمان محور است و دانایی هم بخوبی در قامت یک قهرمان ظاهر می شود. به بهانه این حضور و بازی جذاب و پرکشش، او را به روزنامه جام جم دعوت کردیم تا برای ما و شما از پرویز، انزوا و بازیگری بگوید. شخصیت علی زالی (سیامک صفری) در فیلم انزوا، دیالوگ خیلی خوبی به شخصیت پرویز با بازی شما می گوید: وقتی تو نباشی که دیگه سینما، سینما نیست. انگار در نگاهی فرامتنی، این تو دارد از قهرمان حرف می زند؛ غایب بزرگ این سال های سینمای ما. یکی از امتیازات انزوا باوجود همه کم و کاستی ها این است که یک قهرمان به ما معرفی می کند، از او شناسنامه می دهد و کاری می کند که تماشاگر تا پا ...
صد ساعت شکنجه زن جوان در برابر دوربین / پلیس تهران کشف کرد
گذاشتم و به جنگل های عباس آباد شمال که همسرم عاشق آنجا بود بردم و آنجا رها کردم. وقتی فرزندانت از سفر برگشتند درباره غیبت مادرشان به آنها چه گفتی؟ گفتم مادرشان از خانه فرار و آنها را برای همیشه ترک کرده است. چند روز بعد دستگیر شدی؟ سه ماه از این ماجرا گذشته بود که یک روز وقتی به محل کارم رفته بودم دخترم که در آن موقع 21 ساله بود زنجیرهای پایش را باز ...
شهر فوق العاده زیبای اروپایی که ایرانی ها بدون ویزا هم می توانند بروند+عکس
دستورالعمل ها اجرایی شد و نخستین مسافران ایرانی تونستن به صربستان برن. از همون ابتدای اعلام خبر ، خودم رو آماده کردم که حتما این سفر رو برم چون خیلی مشتاق بودم یه کشور اروپایی هر چند درجه دو رو برم ،چون فرصت سفر بدون ویزا به این کشورها تا پیش از این میسر نبود. اولین چیز برای سفر کردن بلیط هواپیمایی رفت و برگشت هست که این مورد رو با مراجعه به سایت های انلاین بلیط فروشی دنبال کردم و ...
آنقدر به سوریه می روم تا شهید شوم
جز جهاد و شهادت نداشت. او سومین شهید خانواده ماست. برادرم در مبارزه با شوروی به شهادت رسید و دختر 16 ساله ام در ارتباط با جنگ طالبان شهید شد و عبدالخالق نیز در دفاع از حرم عمه سادات جانش را تقدیم کرد. سرنوشت من شهادت است زن عموی شهید گفت: عبدالخالق پنج خواهر و برادر دارد. در افغانستان درس خوانده و برای کار به ایران آمده بود، از یک سال و نیم قبل برای دفاع از حرم به سوریه رفت ...
وقتی مصطفی مشت مرتضی را باز کرد
بگی ایرانی هستی؟ وا رفتم. دیگر نتوانستم حرفی بزنم. سید ادامه داد: از همون روز اولی که اومدی پیش ما، فهمیدم تو ایرانیایی. اصلاً تو صحبت کردی، یاد حسن افتادم. گفتم این بچه مشهده. جالب این که در آن مقطع من هنوز نمی دانستم او خودش هم ایرانی است. بعد از اعزام دوم، سوم بود که کم کم متوجه شدم او صددرصد ایرانی است./دفاع پرس ...
زندگی سخت قربانیان
فرآورده های خونی آلوده را به من تزریق کردند، البته برادرم هم هموفیل بود و او هم از این فرآورده ها استفاده کرد. آن موقع برادرم ازدواج کرده بود و دو تا بچه داشت. وقتی فهمیدیم مبتلا به ایدز شده، پزشک از من پرسید که ازدواج کرده ام، گفتم نه. دیگر توضیحی به من نداد. فقط به برادرم گفت که دیگر بچه دار نشود. چند سال بعدش برادرم فوت کرد. من سال67 وقتی 29سالم بود، ازدواج کردم و فرزندم سال 68 به دنیا آمد. پسرم ...
هرچه داشت از برکت زیارت عاشورا بود
.... تا قبل از شهادت محمد فکرمی کردم مادر شهید حججی و سایر شهدای مدافع حرم چه وضعیت روحی و جسمی دارند، اما بعد از شهادت فرزندم متوجه اشتباهم شدم، چراکه متوجه شدم شهادت فرزندم که عاشق شهادت بود، صبر وآرامشی عجیب را با خود به دنبال می آورد. شبی که خبر شهادت محمد را به من دادند، همه فکر می کردند فشارم بالا می رود و حالم نامساعد می شود، درحالی که از آن روز به بعد با لطف خدا و نظر بلند شهید، دیگر از ...
فراستی: فیلم های جشنواره فجر نتیجه یک سینمای مسموم و بی هویت است
یک و نصفی فیلم داریم با خیلی تسامح که نگاهِ این گونه دارد، یکی نیاز است که تو گفتی، بعد فیلمساز دیگر چنین مسیری را ادامه نمی دهد، یکی هم بچه های آسمان است که ادامه اش واقعاً به جایی رسید که بهتر است صحبتش را نکنیم. ولی این نگاه و بلدی سینما؛ این میزان بلدیِ سینما و اینکه شما وقتی بعد از این همه سال فیلم را می بینید هنوز با شما کار می کند. جان فورد و هیچکاک منحصر به فردند، دو ندارند، این دو به نظر ...
زنان اچ آی وی مثبت و انگ بدنامی
است خانه های مردم را نظافت کند چراکه مؤسسات خدماتی که او چند مدتی در آنجا کار کرده از او خواسته اند برود آزمایش اچ آی وی بدهد. او از ترس فاش شدن این راز مجبور است با درآمد پایین خانه های مردم را بشوید و بسابد؛ 30 هزار تومان برای نظافت 5طبقه راه پله. راضیه بتازگی ازدواج کرده است آن هم با مردی که سالم است و می داند که او مبتلا به ویروس اچ آی وی است: بعد از قاسم دوباره شوهر کردم. بچه هاش ...
سقوط "دمشق" و وقوع قطعی تنش داخلی در "ایران"!
. گفتم ما غیر از خوبی نمی خواهیم، ولی وقتی از سفیانی سخن می گوئیم باید بگوئیم که هفت ماه قبل از ظهور امام زمان سفیانی حاکم سوریه می شود. ما خواستار ظهور حضرت هستیم، و خدایی نکرده نمی خواهیم به بشار اسد لطمه ای بزنیم. سفیانی که دشمن سرسخت امام زمان هست فقط یک سال در سوریه حکومت می کند. روایتی در خصوص صفات سید خراسانی نداریم فردا: خصوصیات سید خراسانی را بفرمایید. اصلا ...
بعد از تشویق رهبری سعی کردم جدی تر شعر بگویم
روی یک بنر نوشته شده بود شعرخوانی . نمی دانستم که اصلا شعرخوانی وجود دارد. رفتم دیدم یک آقای مو سپیدی که بعدها متوجه شدم اسم شان تقی متقی است، آنجاست. گفتم: من شاعر هستم. نه سلامی کرد نه علیکی. گفت: خوشبختم؛ اینها هم همه شاعر هستند. گفتم: نه من خانم شاعر هستم. گفت: این خانم ها هم شاعر هستند. من اصلا نگاه نکرده بودم؛ وقتی که نگاه کردم دیدم که چند خانم نشسته اند و شعر می خوانند. به طور کلی، ورود من به ...
راه رفتن تیلرسون بر لبه تیغ/ رنجی که می بریم
...! ماجرا از 26 مرداد 95 شروع شد. آنجا که یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس از دستگیری یک جاسوس تیم مذاکره کننده هسته ای خبر داد. سخنگوی وزارت خارجه در آن مقطع اظهار داشت سخنان مذکور، ادعایی بی پایه و اساس، بی ربط، کذب محض و قولی غلط است! مقامات قضایی اما چندی بعد، وقتی مقابل پرسش های متعدد خبرنگاران قرار گرفتند، اصل خبر دستگیری جاسوس را تایید کرده، گفتند فرد مورد نظر پس از چند روز با قید ...
مطهری: صحبت از کاندیداتوری لاریجانی در 1400 زود است
مسائل دیگر هم بود. س: شوخی شوخی اعلام جرم هم شد. مطهری: بله. آن دو سال پیش بود که دو بار اعلام جرم شد و ما هم جواب دادیم. س: با آقا جواد چطور؟ مطهری: ارتباط کمتری داریم. س: شب شهادت پدر کجا بودید؟ مطهری: من منزل بودم. اتفاقا بنا بود خود من ایشان را ببرم. من بیرون بودم و به خانه آمدم و دیدم ایشان در حال نماز هستند، مادر گفت ایشان می ...
شهید مدافع حرمی که کروکی محل تدفینش را کشید
گفتند که وقتی نوید تیر خورد شهید نشد، به اسارت درآمده و در اسارت شهید شد. دقیق نمی دانیم چه شده است. سوری ها پیکر او را بعد شهادت دفن می کنند. منطقه که آزاد شد. چند روز گذشته بود که پیکر نوید را تفحص کرده و باز می گردانند. تقریبا از اربعین دیگر از نوید بی خبر بودیم و زمزمه شهادتش پخش بود. جنگیدن با داعش مردانگی می خواهد/نوید به خواسته اش رسید کمیل شاهینی یکی دیگر از دوستان ...
انسانی که اصلاح خود را به آینده موکول می کند تحت سلطه شیطان است
زندگی کنند. نه، این طور نیست. ما در امم گذشته، و ادیان گذشته، هر مکلَّفی را خلق کردیم و به مرحله ی تکلیف رسید، آیات خود را به او عرضه کردیم. بعد از عرضه ی آیات برای این که فراموش نکند که هنوز مؤمن واقعی نشده و باید بداند که راهی طولانی تا انسان شدن در پیش دارد، مرتب برنامه های امتحانی برای او تهیه می کنیم که متوجه اشتباه خود شود. أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا . ...
عجیب ترین مطلب در وصیت لقمان به فرزندش
هستیم و می خواهیم در حصن حصین باشیم، آن هم در این دورانی که دوران آخرالزمان است. کسی جز شما را نداریم که دست ما را بگیرد. آخر شب دقایقی با آقا جان حرف بزنیم. اصلاً فرض بگیریم که چیزی ندهند. هر چند خدا شاهد است یک شب بعد از درس اخلاق که می گفتم: به یک سال نشده، چیزهایی به شما می دهند، فردی آمد و گفت: چرا می گویید یک سال؟! به یک ماه نشده، چیزهایی می دهند. امّا اگر هم فرض بگیریم چیزی ندهند ...
سخنرانی ویژه رهبر انقلاب بدون حفاظت در میان کُردهای مسلح
آوردیم و برای همین تیپ نوهد را انتخاب کردیم. یادم هست وقتی که به تیپ آمدیم، ماه رمضان بود و تعدادی از افراد روزه بودند و برخی هم نه. فرمانده گردان به من گفت دادبین شما چرا برای ناهار نیامدی؟ من هم ناراحت شدم و گفتم مثل اینکه ماه رمضان است. بعد او گفت به به! شیخ حسین داشتیم، شیخ احمد هم آمد![باخنده] من دائم منتظر بودم ببینم این شیخ حسین که او گفت، کیست.از چند نفر پرسیدم این شیخ ...
روایت یک خلبان از آبروریزی پدافند روسی،ممانعت های کمیته ها در مسیر ارتش و ...
بمباران پایگاه ها، سیستم های آفندی، پدافندی عراق و انهدام منابع نفتی کرد، صدام پیشنهاد آتش بس داد. همان صبح روز اول مهر 59 موصل و بعد از ظهر نیز پالایشگاه نفت کرکوک را زدیم. پالایشگاه های دیگر عراق هم هدف قرار گرفتند. مرکز صدور نفت این کشور به ترکیه را در کردستان عراق روز دوم مهر بمباران کردیم که صدور نفتش به ترکیه و اروپا تقریبا متوقف شد. تمام مراکز تلمبه خانه های پمپاژ نفت و پالایشگاه ...
سرمقاله های روزنامه های 12 آذر
حداکثر40 تا 50 نماینده حضور داشتند اما وقتی به یکی از فراکسیون های قومی رفتیم، یک مرتبه بهت زده شدم. بیش از صد نماینده در یک فراکسیون قومی شرکت کرده بودند و وزرا برای ملاقات با آنها در نوبت بودند. در مجلس ششم که نماینده بودم، دو فراکسیون حزبی داشتیم؛ یکی 180 عضو و دیگری 90 عضو داشت و خبری از فراکسیون های قومی نبود. چه تحولی در این 15 سال رخ داده است که فراکسیون های سیاسی بی اعتبار شده اند و جای ...
خاله خانوم نمادی از همین مردم است / نمایشی که ارحام صدر را بر سر شوق آورد
من رهنمود دادند و نکاتی را پیرامون آن به من گفتند که تا مدت ها در ذهن من بود تا حدود سال های 1370 و 71 که چند کتاب تخصصی نمایشی خواندم و بعد متوجه شدم مطالبی که آقا آن سال به من گفته بودند در این کتاب ها گفته شده. این نشان می داد که ایشان نگاه بازی نسبت مسائل هنری دارند و مسائل فرهنگی_هنری را به صورت تخصصی دنبال می کنند. تاریخ گواهی می دهد که به این نصیحت گوش داده اید. با ما از مراحل ...
تفسیر قرآن با استفاده از تمثیل
قیامت نیز باور به رجعت وجود دارد، همچون زنده شدن گروهی از قوم بنی اسرائیل، (البقره/55)، زنده شدن عُزَیر بعد از صد سال (البقره/259)، داستان اصحاب کهف (الکهف/12) و زنده شدن مردگان به دست حضرت عیسی(ع) (آل عمران/49) نمونه هایی از رجعت افراد در اقوام گذشته است. امام باقر(ع) در سیره خود بر این باور وحیانی شیعه تأکید، و به آیه شریفه 83 سوره نمل استناد کرده اند. متن روایت چنین است: أَبَابَصِیر ...
کودکی که وعده شهادتش را نوشته بود
هندآباد توسط هواپیماهای صدام ملعون بمباران و توپ باران شد که در اثر این حمله وحشیانه صدامیان چند نفر شهید و زخمی شدند. ازجمله پسرم خضر شهید شده بود. من خبر این حادثه را در خواب شنیده بودم و بعد از بمباران، از اهالی روستا سوال کردم که جنازه پسرم کو؟ مردم روستا در جواب گفتند: قادر جان، خضر پسرت زخمی است. نگران نباش. اما من هم گفتم بابا شما چه می گویید؟ من امشب در خواب دیدم که پسرم شهید شده ...
سفر به کابلشهر
روزها که دستمزد از خروس خوان تا شغال خوان کارکردن را به اجبار تقدیم دزدها کرده بود... کارگری کرده بود. از صفر شروع کرده بود و کم کم پله پله افتاده بود تو کار خریدوفروش آهن. می رفت تهران و چند تریلی آهن می خرید و می آورد مشهد. می فروخت به مشهدی ها. می فروخت به شهرهای اطراف: نیشابوری ها، سرخسی ها، جاجرمی ها... زن گرفته بود. به خاطر زنش بود که برگشته بود گلشهر. از همه دولت ها ناراضی بود. بعد از ...
چشم و چراغ چابهار
گفتند که دخترتان را به مدرسه استثنایی ها ببرید. چند سال در مدرسه استثنایی درس خواندید؟ سه سال نخست دبستان را در مدرسه استثنایی گذراندم، اما خوشبختانه آن زمان کتاب های مدرسه عادی با مدرسه استثنایی تفاوتی نداشت. درواقع من همان درس های بچه های عادی را می خواندم، اما با کمک معلم دلسوزی که وقت خیلی زیادی برایم می گذاشت و در خانه هم معلم خصوصی ام شده بود. او می گفت تو توانایی و هوشش را داری اما ...