دوشنبه ۲۸ خردادساعت ۰۳:۳۶Jun 2024 17
جستجوی پیشرفته
فرادید ۱۳۹۶/۱۰/۰۵ - ۰۱:۱۸

ماجرای غم انگیز عروسی ناتمام بم

نرگس جودکی | اسماء از زلزله وحشت داشت. به خلیل گفته بود نکند روز عروسی مان زلزله بیاید. زمین که می لرزید، دست همدیگر را می گرفتند. خلیل با عروس ترسیده شوخی می کرد و می خندید. چهارماه بعد از عقد هربار، اتفاقی عروسی را عقب می انداخت ... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)