سایر منابع:
سایر خبرها
تنها نهادی که در ایران تغییر نمی کند!
کرده اند الا یک جا! اما اینجا کجاست که پس از 50 سال تغییر نکرده؟ مدرسه و ساختار آموزش و پرورش است. 50 سال پیش با نمره می ترساندند و حالا هم می ترسانند. 50 سال قبل مهارت ویژه ای آموزش داده نمی شد و تکیه بر محفوظاتی بود که به سرعت رخت بر می بست و حالا هم هست. 50 سال قبل کلاس یعنی یک اتاق با تعدادی نیمکت و در فضایی که تنفس گاه دشوار می شد و معلمی که خسته وارد کلاس می شد و یک راست ...
اعدام راهکار نیست
حکمی است که برایش صادر شده، قصاص و اعدام. او این روزها در حبس بسر می برد، به زندان بزرگسالان منتقل شده و هر هفته که می رسد و نوبت اعدام محکومان می شود، طناب دار را بر گردنش احساس می کند و خواب چهارپایه ای را می بیند که ممکن است همین فردا، از زیر پایش کشیده شود. اما همانقدر که افکار عمومی، برای قتل ستایش جریحه دار شد، همانقدر که انزجار عمومی نسبت به عملی که امیرحسین انجام داد هنوز کمرنگ ...
عالمی که روزانه فقط دو ساعت می خوابید و ایام تعطیل نداشت
شفقنا- مرحوم ملا قربانعلی زنجانی در تمام 24 ساعت از شبانه روز جز دو ساعت نمی خوابیده اند و خود ایشان می فرمود: برای من ایام تعطیل مفهومی نداشت و همچنین درباره استراحتشان می فرمود: بادیه یا دیگ منفذداری را درحالی که پیه سوزی زیرش بود، در مقابل خود قرار می دادم و مدت خواب من اختصاص به دقایق یا ساعتی داشت که آن ظرف گرم گردد و مرا از خواب بیدار سازد که باز مطالعه ام آغاز شود. ایام تحصیل را ...
فکر نکنیم هر مخالفی قصد ساقط کردن ما را دارد/ عدم برخورد با فساد دولت احمدی نژاد ریشه اعتراضات است
...، خیلی ها می گویند این کار سبک چیست؟! در صورتیکه ما در تمام دنیا جاهایی را داریم که مردم هروقت خواستند می توانند احساسات و هیجانات خود را تخلیه کنند. این هیجان هم اگرچه بیشتر متعلق به جریانات سیاسی است، اما شامل سایر مردم هم می شود. در اسپانیا می بینید که مردم یک شهر می آیند و به سمت یکدیگر گوجه پرتاب می کنند و شهرداری هم همان شب خیابان ها را تمیز می کند و فردا هم همه قبراق، سر کارهای خود ...
پستچی ای که به خاطر مادر شهید استعفا داد + عکس
تمام شود و برگردم. رفت و چند روز بعد رادیو اعلام کرد حمله عراق و به دنبال آن عملیات مرصاد انجام شده است. از آن به بعد برادرم مفقود شد. از آن به بعد پدر و مادرم به دنبال برادرم بودند. خیلی در این راه سختی کشیدندو ما دیگر از برادرم خبری پیدا نکردیم. او ادامه می دهد: علیرضا بچه دوم خانواده بود. من 14 ساله بودم که برادرم مفقود شد. او را کامل به یاد دارم. خیلی مهربان بود. قول داده بود که اگر ...
نگاره های عاشقانه خالق و مخلوق
"آقا محمدعلی مذهب" دوست بودند، حاج مصور هنرمند بود ولی معلم نبود، مثلاً به من یک اژدها می داد و می گفت آن را بکش! در حالی که من باید برای کشیدن تصویر اژدها یک ماه تمرین می کردم تا بتوانم دست و پا و دم و همه قسمت هایش را بکشم. مثل این بود که دیوان مولوی را جلوی بچه ای باز کنید و به او بگویید بخوان! برایش خیلی سنگین است. من سال ها معلم بودم و می دانم روش تعلیم و تربیت چیست. برای معلمی آموزش دیدم و ...
اولین عروس سوار بر موتور ایران/عکس
هم که برمی گردیم لباس ها گلی و کثیف است و تمام وقت ما را می گیرد. یک روز میریم پیست و یک روز هم به استراحت می گذرانیم، زندگی مان با موتور عجین شده است. من خیلی از این زندگی که دارم لذت می برم . زندگی تان هیجان دارد؟ آره، خیلی هیجان دارد درست مثل خود موتورسواری است، هیچ وقت برای همدیگر بدون حرف نیستیم، وقتی حرف های روزمره راجع به خودمان تمام می شود درباره پیست و موتور آن قدر ...
تلخ و شیرین های زلزله کرمانشاه/ ورود تمام عیار همدان در کمک به زلزله زدگان/ برخی دنبال تفرقه افکنی ...
تأکید بر اینکه بیشترین آسیب را در این زلزله بانوان متحمل شدند، افزود: بانویی بود که دو ساعت قبل زلزله زایمان کرده بود و پیرمردی که همان روز عمل قلب باز انجام داده بود و اینها نیاز به مراقبت داشتند که مدیریت آنها بسیار سخت بود. وی با بیان اینکه سپاه همدان با نام قرارگاه شهید همدانی در این مناطق امدادرسانی داشت، گفت: سپاه همدان طبق دستور فرماندهی، هر آنچه که لازم بود اعم از چادر، آب معدنی ...
جرایم دختران و پسران بزهکار یکی شده است
نیست از جامعه طرد شوند. چه تعداد از این افراد پس از آزادی دوباره مرتکب جرم می شوند؟ درصدی از بچه ها دوباره مرتکب جرم می شوند و بار دیگر به کانون یا زندان برمی گردند اما آمار مشخصی در این رابطه وجود ندارد که بتوان تحلیل درستی ارائه کرد. باید توجه داشت در اسناد بین المللی، آخرین راه حل، سلب آزادی است. ما باید تا آنجا که امکان دارد از آلوده شدن یک نوجوان به سیستم قضایی و محاکمه جلوگیری ...
گذری بر زندگی شهید مسیحی وهانج رشیدپور بابرودی
شهید می گوید: سیل، همه چیزمان را شست و از بین برد، مدتی زیر چادر زندگی کردیم و بعد هر کدام از خانواده های روستا آواره یک گوشه از ایران و حتی کشورهای همسایه شدند، ما هم در شهر ارومیه ساکن شدیم و وهانج همانجا مدرسه را شروع کرد هنوز صدای وهانج در گوش خواهرش زنگ می زند: تو را دست هر کسی نمی دهم، همسر تو را خودم باید انتخاب و تأیید کنم کارمن لبخند بر لب می گوید: به هیچ کدام ما نرفته بود از ...
قول و قرار تراکتوری ها برای بازی با استقلال
تراکتورسازی می تواند استقلال را ببرد؟ استقلال الان در نیم فصل دوم با آقای شفر نتایج خوبی گرفته و خوب هم بازی می کند. به استقلال احترام می گذاریم، اما ما هم تراکتورسازی هستیم و تیم دست و پا بسته ای نیستیم. بچه ها هم همگی گفتند که با تمام قوت از دقیقه یک تا 90 تمام زورشان را می گذارند که ان شاءالله روز جمعه بازی را ببرند. امیدوارم هواداران هم بیایند و از تیم شان حمایت کنند. همه ما رفتنی هستیم ...
فیلم فارسی های قدیم ، زبان اصیل ایرانی نداشت
جامعه لازم هست به تفریح، ورزش و دیالوگ پرداخت وگرنه عصبانیت جایگزین آن می شود. نگاه کنید ذهن تماشاچی من خیلی وقت هست که مبدل به طفیلی تلویزیون شده هست اگر کسی به لحاظ درام چیزی را نمی فهمد مشکل من هست اما اگر خود زبان درک نمی شود مشکل از من نیست. *درباره این مونولوگ های پی در پی که موجب می شود گاه مطالب را از دست دهیم چه دیدگاهی دارید آیا این از نقاط ناتوانی کار شمرده نمی ...
بازیگر طنز رادیو : تلخی های زندگی با کمی شکر قابل تحمل است!
مدیر 12 دی 1396 12:06 ب.ظ 97 بازدید بدون دیدگاه گفت وگو با عباس محبی، بازیگر طنز رادیو می گوید جان علی ها هیچ وقت از بین نمی روند؛ فقط سبک زندگی ا ش تغییر می کند. اگر30 سال قبل جان علی با الاغش تردد می کرد، حالا گاو و گوسفندها و زمین هایش را فروخته و ماشین شاسی بلند سوار می شود، اما طرز فکرش همانی بود که حدود سه دهه قبل به برنامه صبح جمعه با شما آمد و زد زیر آواز و خواند ...
امام از اول سیدمهدی هاشمی را قبول نداشت/ شخص خود من جزو منتقدان دفاع هایی که از همه کارهای آقای منتظری و ...
؟ من دوره وزارت کشوری ام تمام شده بود. آقای زرگر آن موقع مسؤول دادگاه مبارزه با مواد مخدر بودند. ایشان به من گفتند یک بحثی راجع به مساله مواد مخدر و قاچاقچیان هست و یک قانونی است که آقای منتظری نقد و اعتراض دارند. من می خواهم بروم پیش ایشان، منتها شما اگر با من بیایید خیلی بهتر است، چون بهتر می توانی تبیین کنی و وزیر کشور هم بودی و این مسائل دست تان بوده. با هم رفتیم که راجع به این مساله ...
چگونه قهوه خور حرفه ای شویم ؟!
هفته نامه همشهری جوان: قهوه چشم های آدم را باز می کند و خواب از سر می جهاند. البته قهوه ها با نگارنده همواره خصومت داشته اند و بگویید صدم میلی متری به باز شدن چشم ها کمک کرده، نکرده اما از آنجا که تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها، توصیه می شود وقت هایی قهوه بخورید که بخواهید هوشیار باشید. می گویند به خاطر کافئینی که دارد و خاصیت محرکش آدم را شارژ می کند و بیدار نگه می دارد. بنابراین اگر صبح ها به ...
هنگامه قاضیانی: دنیای موسیقی دنیای آخر و برترین هنر است
، نباید آن را قبول کنم. اگر هم به حضور در این کارها علاقه دارم، باید حداقل یک سال وقت بگذارم و دنبال تمرین و یاد گرفتن آن بروم. بسیاری از کارها هستند که فقط یک سال طول می کشد تا آن را تمرین کنند؛ اما الان تئاترهای ما به گونه ای شده اند که دوماهه بسته می شوند! مثل این می ماند که امروز بگویند بارداری و فردا بگویند چرا بچه به دنیا نمی آید؟ اصلاً شدنی نیست! دنیای تئاتر و نمایش، دنیای تجلی است. ...
ترفندهایی ساده و غیرمعمول برای افزایش عمر خودرو
احتمال قوی خودروی شما یک خودروی اسپرت کوپه سبک نیست. اما باز هم گفته چپمن در مورد شما صدق می کند. چه خودروی شما ون باشد، چه وانت پیکاپ و چه شاسی بلند. هرچه خودرو سنگین تر باشد، فشار بیشتری بر موتور، ترمز و سیستم تعلیق وارد می شود. با اینکه یک خودرو توان حمل بار زیادی را دارد، اما حمل بار در مدت طولانی باعث کاهش عمر خودرو می شود. پس وسایل اضافی را از خودرو خارج کنید و تنها چیزهایی که ...
بودجه 97 به معنای تورم دورقمی است/ واکنش طراح قراردادهای جدید نفتی به تاخیر توتال/ تیم اقتصادی دولت باید ...
فرش ایرانی بودند، برایمان خواب های طلایی ببینند و فرش های خود را به سرزمین ما بیاورند، آن هم سرزمینی که تار و پود فرشش با قدمتی چند هزار ساله گره خورده و در عرش بود. اما حالا مدت هاست خواب رقبا تعبیر شده و بازارهای جهانی را دودستی به آنها تقدیم کرده ایم! خیلی وقت است که مسئولان و غیرمسئولان و حتی صاحب نظران آب پاکی را روی دست ما ریخته اند تا به آینده صنعت فرش چندان خوشبین نباشیم، البته در ...
از همسری ایرانی تا رمان های آمریکایی
رمانی بنویسم و چاپ شود. البته به باقی کارهایم هم همچون گربه مادری که به بچه گربه های بزرگ شده اش می نگرد، نگاه می کنم. به نظر خیلی از تصوراتم دورند. هرچند که توجه خاصی به نوشتن رمان شام در رستوران دلتنگی داشتم. کار متفاوتی که اکنون انجام می دهم این است که به جای بیان کردن یک شرایط، سعی می کنم در دل آن قدم بگذارم. و بیشتر به حرف های شخصیت هایم گوش دهم و حتی برای مدتی خود را جای آنها بگذارم. گهگاهی ...
زندگی اجباری در زندان یا پناهگاه بینوایان
...، آمیخته با رنگ واقعیت و خیال. کنار در ورودی و روی یکی از تخت های پایین، مهرداد صفحه حوادث روزنامه ایران را نگاه می کند و بی هیچ علاقه ای به گفت و گو می گوید که شادی را نمی توان در حصر تجربه کرد. در میان جمعیتی با لباس های یکدست و زخم های متفاوت، اخبار تلویزیون از اعتراض های مجازی به حقوق های میلیونی نمایندگان مجلس می گوید اما توجه هیچ کس جلب نمی شود؛ شاید خواب های عمیق و اثر قرص های ...
جشنواره خاصیتش را از دست داده/ مدیران تئاتری دچار خطا های بزرگ و استراتژیک هستند
باشند و هیچ حمایتی نشوند. من به قدر خودم، نه بیشتر و نه کمتر، تلاشم را کردم که در تمام این سال ها این بچه ها را اگر بدون من دو نفر می بینند و با وجود من ده نفر، آن ده تماشاگر را با وجود من به دست بیاورند. این را هم بگویم که هیچ رابطه و دریافت مالی هم از هیچ یک از کار هایی که تهیه کننده شان بودم، نداشتم. یک ریال هم از این کار ها برنداشتم و تماما اهداف درازمدتی داشتم که سعی می کردم به بچه ها منتقل شود ...
استیون سودربرگ: اسپیلبرگ و فینچر از من جلو زده اند
خودم را با آنها مقایسه کنم. اگر می خواهم مسیر خودم را در حرفه ام پیدا کنم، باید به این فکر باشم که چطور می توانم بهتر شوم، و چه چیزهایی دارم که بقیه ندارند و می توانم تقویتشان کنم. و این می تواند هر چیزی باشد، از این که برایم مهم نباشد آیا آدم ها دوستم دارند یا نه... یا فیلمتان را دوست دارید؟ بله. بعضی وقت ها آدم فیلم هایی را می بیند که قشنگ می شود فهمید فیملسازش نگران بوده که ...
جامعه شناسی موجود را نفهمیده ایم
به هرحال کتابی خواهم داشت. کتابی را هم در ذهن دارم که خیلی سال است روی آن فکر می کنم و دوست دارم آن را بنویسم. آن هم تفکراتی است که درباره ایران دارم، در واقع چیزی به نام جامعه شناسی ایران است. آن سه کتاب تا چه تاریخی منتشر می شوند و به نمایشگاه کتاب سال آینده می رسند؟ فکر نمی کنم. چون همان طور که گفتم مقاله انجمن بین المللی جامعه شناسی را تا 9 دی باید آماده کنم و ...
یاسمن قربانی قصور پزشکی/ روزهای سخت دختر بچه دو تابعیتی
خدمات درمانگاه سپرده شده بود. در حالی که ساعت کار پرسنل تمام نشده و هنوز وقت زیادی به انتهاء ساعت کاری مانده بود. سرگیجه و بی حالی توان راه رفتن را از یاسمین گرفته بود. در مسیر برگشت یاسمین با حالت تهوع شدید، دچار تشنج گردید و وی را به بیمارستان برگرداندم. ساعت 00:54 دقیقه یاسمین بی جان روی دستان مادر وارد اورژانس همان بیمارستان مرتبط به درمانگاه گردید. مسئول تریاژ پس از معاینه، ضعیف ...
من بادیگارد نیستم
آنها همراه با خانواده اش بود. ایستادم و از آنها خواهش کردم که این کار را نکنند. آنها هم من را شناختند و دعوا حل و فصل شد. این اتفاقات زیاد پیش می آید. اتفاقی هم این وسط، برایتان رخ داده؟ بخواهید ثواب کنید و کباب شوید؟ نه، این اتفاق تا به حال نیفتاده است. مردم از بچه های تیمتان، واهمه ندارند؟ بالاخره هیکل های تنومند و قدهای بلند و همه کت وشلوار مشکی به تن دارند. در ...
پنهان شدن متهم فراری در یخچال روشن
تهرانپارس رساندیم ولی انگار شانس با ما یار نبود چراکه هیچ خبری از او نبود و صاحبخانه به ما گفت که مرتضی فقط یک ساعت پیش او مانده و با گرفتن 500 هزار تومان قرض از خانه بیرون زده است.هر چه تلاش کردیم به در بسته خوردیم . روزها مثل برق و باد می گذشت و از شدت نگرانی حتی شب ها خواب نداشتیم. فقط دو روز مانده بود به فرصتی که بازپرس پرونده به ما داده بود. همه بچه های پایگاه برای اینکه متهم را دستگیر کنیم کمک ...
بصیرت یعنی شناخت زمان و شناخت وسیله ای که در مقابل دشمن باید به کار برد
، ساکشان حاضر بود و راه می افتادند میرفتند در آن چنان موقعیّتی کار میکردند؛ از فعّالیّتهای هنریِ بسیجی، کار های هنری برجسته، فعّال و مؤثّر که روزبه روز هم بحمدالله تا امروز تکامل پیدا کرده؛ همه جا بسیج را ما در میدانِ عمل ملاحظه کرده ایم. منتها عرصه عرصه ی بسیار وسیعی است - که حالا بعد هم اشاره خواهم کرد - از عمل علمی، تا عمل هنری، تا عمل جنگی، تا عمل سازندگی، تا عمل اقتصادی و همه ی اینها. ...
جزئیات تصادف بلوار ارتش تهران: داستان ناتا ، سارا و دیگران
مچاله شده ماشین آنان را نگاه کردم با خودم فکر کردم که همه آنان مرده اند، مانند یک کابوس بود. من هم قرار بود با آنان به این ضیافت بروم، اما کاری پیش آمد و برنامه را لغو کردم. از آن روز تاکنون مدام به بچه ها و خاطراتمان فکر می کنم. باورم نمی شود که ناتا هنوز دارد نفس می کشد و از میان آن آهن پاره ها زنده بیرون آمده هست. این قسمتی از صحبت های صمیمی ترین دوست یکی از سرنشینان تیبایی هست که در ...
این بی انصافی است
طور النگوها را گم کرده ام و از لج بابا که گفت دیگر از دیوار مرگ خبری نیست، دست بردم توی قلکم. پیش خودم گفتم آدمی این قدر سفید با موهای طلایی براق، حتماً باید چیزهایی از غیب بداند که صدای زنگ مدرسه آمد. خانم جهانگیری دفترهای املا را توی کمدش چپاند. دیگر حال و حوصله نداشتم با قمقمه ام بکوبم توی سر بچه ها؛ بیش تر دوست داشتم پرتش کنم پشت سر خانم جهانگیری تا منفجر بشود. خیلی بی ...
هیچ کس بدون رؤیا نمی ماند
بیداری رؤیا دیده اند. آدم هایی که شاید رؤیا هایشان مثل همان آفتاب بی رمق پاییز، عمر کوتاهی داشت و بعد محو شد. آفتاب ظهر پاییز همین طور است. نگاهش می کنی و فکر می کنی حالا حالا ها هست، اما همین که یک لحظه چشم می بندی، می بینی رفته است. رؤیا ها هم همین قدر سریع می توانند فراموش شوند. - اما هنوز بعضی از آن رؤیا ها در ذهنمان هستند. آن ها رؤیا های مشترکند. به خواب و ...