سایر منابع:
سایر خبرها
دخترمطلقه ام در خانه مجردی دوستش کارهای کثیف می کرد و ..!
خاطر مهر و عاطفه مادری و این که دخترم پدر نداشت، با رفتارهای ناشایست او کنار می آمدم تا از من دلگیر نشود، اما او نیز از این موضوع سوء استفاده می کرد و به دنبال دوستی های خیابانی می رفت. با آن که دیگر کنترل او از دستم خارج شده بود و از سوی دیگر او هم توجهی به نصایح من نداشت، سعی می کردم تا حدامکان او را تشویق کنم تا درس و مدرسه اش را رها نکند. وقتی اولین خواستگار زنگ خانه ام را به صدا ...
تبرئه با 50 بار قسم
تا این که دریافت قبل از پیدا شدن جنازه زن جوان از تلفن همراه یک مرد جوان به نام محمد بیش از 30 بار با گوشی تلفن این زن تماس گرفته شده است. با این سرنخ محمد 37ساله بازداشت شد، اما منکر قتل زن تنها شد و ادعا کرد دو دوستش به نام های گل آقا و عباس در زمینه مصرف مواد مخدر با بهناز در ارتباط بوده اند و به همین خاطر چندین بار از گوشی تلفن همراه وی به بهناز زنگ زده اند و او را کشته اند. ...
50 سوگند تا رهایی از قصاص
چندین مظنون را دراین باره بازداشت کرد اما به نتیجه ای نرسید. تا اینکه با بررسی تلفن همراه زن جوان مشخص شد ساعاتی پیش از کشف جسد این زن، مرد 37 ساله ای به نام محمد بیش از 30 بار با او تماس گرفته است.اما مظنون ماجرا، اتهام قتل را رد کرد و مدعی شد دو دوستش به نام های گل آقا و عباس که به افغانستان گریخته اند، با بهاره مواد مصرف می کردند و به همین خاطر چندین بار با تلفن همراه وی به بهاره زنگ زده اند و آنها ...
دختران ربوده شده و اندوه مادرانِ در انتظار
به همین شکل فریب خورد. پانزده سال داشت که به او و دوستش "لیا" پیشنهاد دادند تا آن ها را با ماشین به روستا برسانند. آن ها نیز برای اجتناب از پیاده روی طولانی این پیشنهاد را قبول کردند. اما مسیر حرکت ماشین خیلی زود تغییر کرد. او را به چین بردند و در خانه ای زندانی کردند. در آنجا از او برای خریداران عکس گرفتند. دینه هشت ماه بعد موفق شد فرار کند، اما لیا هنوز بازنگشته است. آمار دولت نشان می ...
لیدر معروفی که با هیپنوتیزم بازاریاب شبکه ای جذب می کند!
برانگیزی که در جریان پیگیری ها از شرکت یاد شده اتفاق افتاد، این بود که در تماس های بعدی با دیگر اپراتورها، پاسخ دهنده ها گویا متوجه موضوع مورد پیگیری شده بودند و برخی حتی به خبرنگار اشاره کردند که شما همین الان به همکارم زنگ نزده بودید!؟ و به این ترتیب همه به یک شکل و به نظر هماهنگ پاسخ دادند! من هنوز در شرکت مشغول هستم اما وقتی این ابهام با لیدر برگزارکننده ی کارگاه که از او به ...
رد شنی تانک ارتش روی پیکر مادرم مانده بود
ها در اثر تیراندازی ضربه نبینند. در آن شلوغی خواهرم و دختر دیگرم من را پیدا کردند و در یک گاراژ پناه گرفتیم تا اوضاع تظاهرات بهتر شود. توانستید پیکر مادرتان را عقب بکشید؟ آن روز تا ساعت چهار بعد از ظهر من در بیمارستان ها دنبال پیکر مادرم بودم تا اینکه در سردخانه بیمارستان امام رضا(ع) پیدا کردم. روز بعدش در 10 دی 1357 شدت کشتار مردم از قبل بیشتر شده بود. با شرایط سخت حکومت نظامی آن زمان ...
فقط و فقط 20 دقیقه!
هر کسی در گوشه ای از خانه اش نشست و چشم به تلفن همراهش دوخت و غرق در فضای مجازی شد. از این زمان به بعد بود که آسیب وارد جامعه شد که جنس این آسیب و پیامدهای ناشی از آن را باید در تحقیقات دقیق و علمی جست وجو کرد. در اینجا ابتدا خانواده صدمه می بیند، سپس فرد و در نهایت جامعه. این رویه در همه سال های گذشته در حالی است که از قدیم گفته اند که محبت از طریق ارتباط چشمی منتقل می شود و این را نمی توان با یک چت متنی یا صوتی در فضاهای مجازی به دیگری نشان داد. ...
رابطه نامشروع شوهرم با دوستم را دیدم و شوهرم را کشتم!
نشسته بودم که تلفن زنگ خورد. افسر نگهبان کلانتری 8 تهران بود که تند و سریع، خبر دستگیری زنی را به اتهام کشتن همسرش داد. روابط صمیمانه ما با حوزه های خبری در حدی بود که فرماندهان پلیس، ژاندارمری، رؤسای دادگستری، رئیس پزشکی قانونی، رؤسای بیمارستان ها و... خبرهای مهم را به خبرنگار حوزه مربوطه، اعلام می کردند. نیم ساعت بعد، در بازداشتگاه کلانتری با زنی روبه رو شدم که به پهنای صورت اشک می ریخت. چادری گلدار ...
صف طویل هواداران رضا امیرخانی در خیابان انقلاب/ رهش شهر را شلوغ کرد!
موضوع توسعه شهر را دستمایه قرار داده و تاثیرات آن را بر عرصه های زندگی انسان معاصر در قالب داستان زوجی معمار در تهران امروز به تصویر می کشد. تا قبل از اینکه وارد فروشگاه شوم فکر می کردم خب این جماعت هرکدام یک نسخه کتاب خریداری می کنند اما وقتی تلفن همراهم زنگ خورد و یکی از دوستانم گفت سه نسخه برای من بگیر، همسرم پیغام داد یک نسخه هم برای دوستش بگیرم، یکی دیگر از رفقا چند روز قبل در تلگرام ...
یک بار خواهر شهید شدم و دو بار مادر شهید
راضی هستی و از این بابت خوشحالم. محمد را موقع رفتن به جبهه از زیر آینه و قرآن رد کردم. وقتی با همرزمانش در اتوبوس نشسته بود، خوشحال بود. می گفت خوشحالم مادرم از من راضی است. مادرم با رضایت قلبی مرا راهی جبهه کرد. شهدا آدم های عادی بودند، اما سخنان حکیمانه ای می گفتند که سال ها بعد اثرش معلوم می شود. پسران و برادرم اصلاً راجع به آینده حرفی نمی زدند. آرزوی دنیایی نداشتند. تنها آرزویشان دفاع از دین و ...
سرقت در یک روز برفی
بودم با این وجود با عجله به جست وجو پرداختم اما کوچک ترین ردی از آنها مشاهده نکردم. سراسیمه به دخترم که دیروز اینجا بود و بعد از بنایی، خانه را سر و سامان داده بود زنگ زدم. او هم گفت که دست به قالیچه ها نزده و موقع ترک خانه آنها سرجای شان در گوشه سالن بوده اند. بعد از آن مطمئن شدم که قالیچه ها سرقت شده، به همین دلیل باکلانتری تماس گرفتم و... این راهم اضافه کنم که موقع آمدن به منزل دو نفر سر خیابان ...
ساختمان انقلاب
اصلا از ماجرای ساختمان خبر ندارند و وقتی پیشینه آن را توضیح می دهم، موضوع تازه برایشان جالب می شود. خانم صمدی اما با جزئیات، آن روزها را به خاطر دارد. او برای انجام کاری اداری به وزارت کار رفته و حالا خیابان آزادی را به سمت خانه خود که در شادمان است، پیاده برمی گردد. 54ساله است و روزهای انقلاب را به خاطر دارد. می گوید از قدیم خانه پدری اش و بعد خانه خودش در این خیابان بوده و غوغای انقلاب در ساختمان ...
در بهشت خاندان کیم چه می گذرد؟
این جامعه نشان می دهد. کتاب آکواریوم های پیونگ یانگ که با ترجمه بیژن اشتری در نشر ثالث منتشر شد، نخستین کتاب از این دست بود که روایت زندگی کانگ چول هوان بود؛ مردی از طبقه نزدیک به حزب حاکم که به اتهام خیانت پدربزرگش مجبور شد در دهه 1989، ده سال از زندگی خود را در یودوک یا اردوگاه کار اجباری شماره 15 بگذارند. ده سالی که روزهای گرسنگی و کار بی وقفه آن ها را تا حد مرگ پیش برد. او چند سالی بعد ...
مرد دو زنه زن دوم را قربانی همسر اول کرد/ تجاوز 2 ایرانی به 8 دختر سوئدی و آمریکایی/ کمربند طلایی رزمی ...
... مأموران این جوان را بازداشت کردند اما او منکر اتهام تجاوز شد و گفت این دختر خودش به رابطه با او تمایل داشت. با وجود این، تحقیقات ادامه پیدا کرد تا اینکه از گوشی تلفن همراه او 41 هزار عکس و هزارو 700 فیلم از دختران نوجوان پیدا کردند که بسیاری از آنها بدون اطلاع دختران و به صورت مخفیانه تهیه شده بود. این فیلم ها نشان می داد جوان ایرانی همراه مردی میان سال دختران در محل های مجلل را مورد آزار ...
عکس/ این زن گدا روزانه 4 میلیون درآمد دارد!
می ایستادند ایجاد کردیم و از آن ها خواستیم که بسته به رشته فعالیت شان در سامانه کارگران فصلی ثبت نام کنند که حدود 10 هزار کارگر ثبت نام کردند و افراد می توانند با ارتباط با شماره تلفن 42322 یا نصب اپلیکیشن سامانه خدماتی کارگران ساختمانی از ما درخواست کنند که کارگری را برای کمک به آن ها اعزام کنیم. قدیمی با بیان اینکه در ابتدا کارگران نسبت به ثبت نام اقدام کرده و با همکاری سازمان فنی و ...
اسماعیل انقلاب
ها گاهی با هم بحثمان می شد و از هم دلخور می شدیم، اما به یادندارم که با هم قهرکرده و یا با هم درگیر شده باشیم. با او در کوچه همبازی بودیم سیدکاظم علوی من از سیداسماعیل یک سال بزرگتر بودم. منزل ما و آ ن ها یک خانه با هم فاصله داشت و به طور طبیعی، من و برادرم سیدمحمد، از کودکی با او در کوچه همبازی بودیم و به خانه هم رفت وآمد داشتیم؛ البته من رفیق سیدابراهیم، برادر بزرگتر ...
قرآن تنها دادرس من در کمیته مشترک ساواک بود
افراد جلسه در منزل ما توسط ساواک دستگیر می شدند. خواستم بروم در را باز کنم که افراد خانواده سراسیمه پیش من آمدند و گفتند که ساواکی ها از سر شب تا حالا چندین بار به سراغت آمده اند ولی تو نبودی، منزل و کوچه در محاصره است، کاری بکن. الان هم احتمالاً همان افراد پشت در هستند. همان لحظه دفتر تقویمم را در آوردم و همه شماره تلفن هایی را که در آن نوشته بودم پاره کردم و در چاه دستشویی ...
افشاگری مهران احمدی از پشت پرده سیاه جشنواره فجر / اعتراف به دلالی بلیت در جشنواره / پخش فیلم بدون تصویر ...
فروشی می کنند طراح صحنه و لباس هستند و گاها از سیاه لشکرهای سینما، این کار در این روزها برای بعضی به منبع درآمد تبدیل شده است و به نوعی کمک خرجی روزانه شان است. در همین بین خانم دیگری که با تلفن همراه خود صحبت می کرد بعد دیدن شرایط بلیت فروشی در این سینما، به شخصی که پشت تلفن بود با لحنی تند و اعتراضی می گفت: چرا بلیت های بیشتری نگرفتی؟ می آمدی اینجا آنها را می فروختی، خرج شب عیدت هم در می ...
ماجرای سرباز فراری ارتش پهلوی و عنایت حضرت زهرا(س)
گمشده است. اتّفاقاً جا داشت که چون تنها دختر و بازمانده رسول خداست (اصلاً آن عصمت الله الکبری و حجّت علی حجج الله بودن ایشانر ا کنار بگذاریم و ایشان را نعوذبالله یک انسان عادی تصوّر کنیم)، اوّلاً آن قدر می ماند که بهره ها از او ببریم، امّا فقط 18 سال عمر کرد و بعد هم قبر شریفش گم شده باشد. خیلی عجیب است که ما برخی از صحابه را هم می دانیم قبرشان کجاست، آن وقت قبر دختر رسول خدا نشان ندارد .... چرا ...
یکی از کسانی که به من تهمت زد احمد توکلی و یکی از کسانی که به من ظلم کرد حسین شریعتمداری است
. گفت از زندان زنگ می زنی؟ گفتم کی تا حالا به زندانی در نظام ما موبایل می دهند؟ گفت از شما می ترسند، می دهند. گفتم اگر می ترسیدند که من را زندانی نمی کردند. من در خانه ام. تلفن را به خانمم دادم که باور کند. خانمم گفت چی نوشتید؟ گفت شما را هم با ایشان با هم گرفتند؟ خانم من گفت خجالت بکش آقا، آقای غفاری خانه است. باز باور نمی کرد و می گفت شما دروغ می گویید. خانم من قطع کرد و با تلفن خانه شماره اش را ...
ماجرای دانشجوی داروسازی هند و گروه های تفحص سیره شهدا در ایران
ایشان هم گفته بودم اگر شهید نشوی خیلی زشت می شود. ایشان هم رفته بود به امام رضا(ع) گفته بود خانمم خط و نشان کشیده فقط باید شهید شوی. این انتظار قلبی ما بود. ولی یک سال قبل از ایشان حاج آقای ابوترابی تصادف کردند، آقای محمد دشتی استاد حوزه تصادف کردند. با این اتفاقات من جوابم را گرفتم. بله انسان های بزرگ ممکن است با تصادف از دنیا بروند. ایشان دقیقا چهل روز قبل از فوتشان کربلا مشرف شدند. با اینکه دوست ...
هادی غفاری: بازرگان نمی توانست باور کند که نه خودش مصدق است نه امام، کاشانی
آنجا گذاشته بودند. یک قمقمه ای که در نداشت هم آنجا پیدا شد. در یک انباری اینها را پیدا کرده بودند که 18 سال درش باز نشده بود. خودشان گفتند این لایه های گرد و خاک که روی پله های منتهی به انبار است برای هفده هجده سال پیش است. پسرم آن زمان قم درس می خواند. من بعد از نماز صبح معمولا نمی خوابم. اگر کار مطالعاتی هم نداشته باشم به کارهای خانه می رسم. افتخار هم می کنم که به خانمم کمک می کنم. ایشان هم در ...
برخی دنبال جدا کردن هاشمی از مقام معظم رهبری بودند که موفق نشدند/ برادرم نصف دوران زندان را تحمل کرد و ...
باز کرد و بعد پیشنهاد کرد از هر ترمینال که می خواهید استفاده کنید، من پیشنهاد کردم ترمینال یک باشد، چون یکی دو سال قبل سقف آن فروریخته بود و تعطیل بود و بازسازی کرده بودند و افتتاح نشده بود. لذا در سالن فرودگاه پر از براده چوب و وسایل بنایی بود. من گروه شهید بروجردی را به فرودگاه بردیم و از روز شنبه ساعت 10 – 11 شب تا آخرین ساعت روز 11 بهمن فرودگاه را تمیز کردیم و از همان روز در فرودگاه از خودمان ...
استخر در هوای آلوده عامل سکته آیت الله هاشمی بود
که شما در آن مصاحبه به بهبودی تدریجی حال ایشان اشاره کرده اید، اما آیت الله دقایقی بعد فوت کرده اند، بسیار عجیب است، نظر خودتان چیست؟ در بیمارستان یک بار علائم حیاتی از شصت تا هفتاد به نود رسید که پزشکان این موضوع را به من اطلاع دادند و این اتفاق همان زمانی افتاد که شما به من زنگ زدید و حال ایشان را پرسیدید. در همان زمان هم مرتب من با همسر و خانواده ام در تماس بودم که به شما هم گفتم حال ...
به سپیده دم سوگند /صدای مردم را نمی خواهید بشنوید؟ / پرونده یکی از متهمان برداشتن روسری به دادگاه رفت
سوی برخی مقامات مسئول در وزارت نفت مبنی بر یورو 4 بودن بنزین گفت: در طول یک سال گذشته بارها و بارها جلساتی با حضور مسئولان و نمایندگان سازمان های مرتبط با موضوع آلودگی هوا، از جمله سازمان استاندارد، سازمان محیط زیست، وزارت نفت و حسب مورد سایر نهادها برگزار کرده ایم و در این جلسات خود آقایان هم به نتیجه قطعی رسیده اند که آلودگی هوای کلانشهرها ناشی از سوخت غیراستاندارد است اما جای سوال است که چرا ...
روزی که روحانی گفت برجام آب خوردن را هم حل می کند، خندیدم
نشینی کرد؛ بعد از آتش بس! لذا ما در اوج قدرت بودیم. یک عده می گفتند ما نیرو کم داشتیم. کجا چنین بود؟ دست ما از نظر امکانات باز شده بود و عملیات کربلای 4 و 5 با مهمات خودمان بود. س: 14 خرداد 68 کجا بودید؟ شب قبل از آن در بیمارستان شماره دو جماران بودم. احمد آقا گفتند برادرانی که می خواهند با امام وداع کنند، بیایند و مرتب از پشت شیشه نگاه می کردیم. من پای امام و شکم امام را ...
رهبری کاریزماتیک؛ ویژگیهای شخصیتی امام خمینی
می کرد و از آنها می خواست تا به محض رسیدن به منازل خود، به او تلفن بزنند؛ نیمه شب بر روی میهمان خود پتو می انداخت؛ و از همراهی با کودکان لذت می برد. ساده زیستی و قناعت، ویژگی فردی دیگر امام است که نقش مهمی در ایجاد جاذبه میان طلبه ها و مریدانش داشت. ناظرانی که به این بعد از زندگی امام اشاره داشته اند نمونه هایی را ذکر کرده اند که تحمل بعضی از آنها (با توجه به داشتن امکان مالی برای رفتار ...
عادت های نوشتن فرهاد حسن زاده/ شیفته احمد محمود بودم
. یک بار هم هیچ سوژه ای برای نوشتن نداشتم و طبق همان تمرینی که به بچه ها می دهم چشم هایم را بستم و شروع کردم خط های درهم و برهمی روی کاغذ کشیدم و بعد دیدم که چندتا شکل در بین آن خطوط به ذهنم می رسد، یکی از آنها دوچرخه ای بود که در باد دفرمه شده بود و داستان باد و دوچرخه سوار را نوشتم، براساس همان تصویر کاملا ذهنی. معمولا سوژه ها برای کودکان به همین شکل فانتزی می آید. شما سال ها در صفحه ...