سایر منابع:
سایر خبرها
راهپیمایی 22 بهمن در فتح المبین /مادرم پیکر پسر عمویم را دید فرزندش را از یاد برد
بچه ها بود و به شهادت رسید اما متأسفانه نتوانستیم پیکر شهدا را به عقب برگردانیم. برادر شهید گفت که خبر شهادت علی به مادر بسیار سخت بود و به همین دلیل با دوستان و هم رزمان علی برای دادن خبر شهادتش به خانه پدری رفتیم اما زبانمان از گفتن این خبر قاصر بود تا اینکه مادر سکوت را شکست و خطاب به من گفت نتوانستی برادرت را سالم برگردانی؟ اما همان لحظه دست هایش را رو به آسمان کرد و خدا را شکر که ...
آقای گولاخ!
چرا این قدر ساکتی بچه؟ این بچه گفتنش من را بیشتر از قبل ترساند. با خودم گفتم، شاید بهم می گوید بچه تا هر چقدر دلش خواست با این بچه بازی کند. به روی خودم نیاوردم که قلبم دارد می افتد توی زیر پیراهنم و سعی کردم با اعتمادبه نفس جوابش را بدهم و گفتم: والا داش رضا، من دیدم شما کم حرفی می کنی توی جمع، گفتم آرامش تون رو بهم نزنم. گفت: نه حالا که تنهاییم بگو. من از همون اول ازت خوشم اومده بود. توی دلم گفتم ...
بمب ساعتی هستم
عراق بودند. زمانی که صدام حسین به شیعیان عراق سخت می گرفت، آنها به ایران مهاجرت می کردند. برخی در کرج ساکن می شوند و برخی هم به شمال می آیند که یکی از آن خانواده ها با ما هم خانه شدند و تا بیش از 20 سال با هم زندگی کردیم. درواقع این همه مدت دو خانواده ای که کشورهای شان دارند با هم می جنگند در کنار هم زندگی می کردند؟ آره دقیقا. یادم می آید ما پای رادیو می نشستیم، همه با هم و اخبار جنگ ...
شهیدی که حاتمی کیا در جشنواره فیلم فجر از خانواده او تقدیر کرد، کیست؟
بار مشت و مالم داد تمام خستگی از تنم رفت بیرون.بچه ی ایثارگر و فدا کاری بود. دم از خستگی نمیزد یه بار بهم گفت فلانی چرا انقد لباسات کثیفه. گفتم کثیف بهتره و اصلا وقت نکردم لباس بشورم به زور لباسامو دراورد انداخت تو لباسشویی دستی و برام شستشون خیلی شرمنده ش شدم اون روز تا یه مدت هم باهم بودیم تا اینکه بچه های اطلاعات شناسایی میگشتن دنبال نیروی جوون ما دوتا رو ...
بستر فرهنگی؛ عاملی موثر در تصمیم گیری سازمانی
. قرار بود جلسه مدیران برگزار شود و مسوولیت هماهنگی هایش برعهده من بود. من هم طبق روال آمریکایی ها رفتار کردم و به همه ایمیل فرستادم. هر کسی در جواب ایمیلم یک پاسخ متفاوت داده بود. همه از هم نظر می خواستند و هیچ کس پاسخ روشنی نمی داد. همه می گفتند: بیایید در موردش بیشتر صحبت کنیم. با خودم گفتم: محض رضای خدا زودتر تصمیم بگیرید. پس از مدتی فهمیدم که تصمیم گیری گروهی، نیازمند صبر و ...
گزارش لحظه به لحظه از مراسم اختتامیه سی و ششمین جشنواره فیلم فجر + تصاویر و سخنان برندگان سیمرغ ها
.... به رغم رشد سیصد درصدی اقبال شما به دیدن فیلم ها، هنوز تا کسب سهمی درخور از اوقات شما راهی دراز در پیش داریم. اما مردم ما در همه جای ایران باید به سینما بروند و این بر عهده ما و همراهی و پشتیبانی سایر مسئولین در دولت و مجلس است که هر چه زودتر امکان تحقق عدالت فرهنگی را در این عرصه فراهم سازند. طبق آمار سی کشور در جهان صاحب صنعت تولید فیلم هستند و کشور ما در این میان ...
جشن از ما بهتران داستانی از روزهای بهمن 57
، کارخانه را نشان داد. نمی شود، برای ما مسئولیت دارد. پس من چه کار کنم؟ سرباز شانه بالا انداخت. فقط صبح ها و غروب ها کارگران کارخانه و اداری ها حق رفت وآمد دارند، بقیه نه. تو رو خدا! سرباز صدایش را بالا برد. گفتم نمی شود. التماس فایده نداشت. مجتبی برگشت و دوید طرف خانه. مادر، سمیه را گرفته بود سر دست و پابرهنه ...
گمنامی ابراهیم هادی در 22 بهمن سال 61
جواب عمل او گفت: سلام. خسته نباشید. موتور سوار عصبانی یکدفعه جا خورد. درباره چگونگی شهادت ابراهیم نیز یکی از همرزمانش نقل می کند: به بچه های گردان گفتم عراق دارد کار کانال کمیل را تمام می کند چون فقط آتش و دود بود که دیده می شد. اما هنوز امید داشتم. با خودم گفتم: ابراهیم شرایط بدتر از این را سپری کرده اما وقتی یاد حرفاهایش افتادم دلم لرزید. نزدیک غروب بود احساس کردم چیزی از دور در حال حرکت ...
22 بهمن تماشایی شد/ مردم بار دیگر حماسه ساز شدند/ طنین شعار مرگ بر امریکا در 1000 شهر ایران +تصاویر
و ترافیکی در تمام مسیرهای راهپیمایی در حال انجام است. سیل خروشان مردم پلدختر در22بهمن در تاریخ ماندگار شد سید حمید رضا کاظمی نماینده مردم پلدختر ومعمولان در مجلس شورای اسلامی در حاشیه برگزاری راهپیمایی 22بهمن در گفت وگو با خبرنگار بیان روز با بیان اینکه انقلاب اسلامی ایران به الگویی در دنیا تبدیل شده است اظهار داشت:ملت با انجام انقلاب اسلامی ایران با اقتداروعظمت در میادین ...
امام گفتند مواظب باشید از بینی کسی، خونی نریزد
...؛ بنابراین بخش مهمی از اداره مدرسه رفاه با من بود. یک خاطره از آقای مطهری بگویم؛ هنوز 19 بهمن هم نشده بود که چند نفر از سرهنگ های ارتش به دیدن امام آمدند؛ دم اتاق مدرسه کفش ها را درآوردند و روی هم تلنبار شد؛ من دیدم آقای مطهری همه کفش ها را جفت کرد و انگاری با یک خط کش، کفش ها را میزان کرده بود من عقب ایستاده بودم و او را تماشا می کردم؛ آقای مطهری به کفش ها نگاه می کرد و کیف می کرد. مطهری ...
توصیه امام خمینی(ره) به زوج های جوان چه بود؟
خدا از امام خواهش کنید که ایشان تشریف ببرند. خود ما ظرف ها را می شوئیم. (پا به پای آفتاب، ج. 1، ص. 173) رسیدگی به خانواده یکی دیگر از توصیه ھای امام خمینی در حوزه زندگی روزمره، رسیدگی به خانواده اعم از پدر، مادر، ھمسر، فرزند، خواھر و برادر است. البته در نگاه گسترده می توان این طور نتیجه گرفت که امام خمینی به رسیدگی به حال تمام محارم و آشنایان توجه ویژه داشت. در ھمین مورد ھمسر ...
من یک انقلابی ام
بچه ها هم با آدم بزرگا هستیم. وی ادامه داد: من می خوام دهن آمریکا رو خورد کنم. ** من با مامانم اومدم که بگم ایران عزیز دوستت داریم علیرضا 12 ساله هم که به همراه مادر و خواهر 3 ساله اش به راهپیمایی آمده است، گفت: امروز تو این راهپیمایی ما بچه ها هم اومدیم تا آمریکا بدونه ما همه با هم هستیم. وی افزود: من با مامانم اومدم که بگم ایران عزیز دوستت داریم و همیشه در کنار مردم ...
هوا دلپذیر شد ؛ گل از خاک بردمید
و هزاران مثل علی که رستگار شد و این ما هستیم که جا ماندیم .با این حرف فضا به حالت اولیه برگشت و یکی دیگر گفت: راستی عباس سربازی که از جمع ارتشی ها فرار کرده بود و به خانه ما آمد یادته؟ عباس آقا دستی به موهای سفیدش کشیدو گفت : آن جوانی که از پادگان نیروی هوایی پرید تو حیاط خانه تان ؟چند روز هم مهمانت شد ؟ بله همان جوان الان مهندسه و یکی از خیرین مدرسه ساز شده و هنوز گاهگاهی به ما زنگ میزنه و جویای ...
ماجرای تشکیل سپاه؛ از دولت موقت تا شورای انقلاب
اصرار یک بنده خدایی که آن زمان بچه های او در سازمان مجاهدین کشته شده بودند و از مرحوم شهید بهشتی خواهش کرده بود که تعدادی کارت به افراد سازمان منافقین بدهید، تعدادی هم به آنها داده بودیم . وقتی بازگشتم آمدم پایین، دیدم همه ایستاده اند و همه سران منافقین هم صف اول ایستاده اند. با توجه به شناختی که از قبل زندان از اینها داشتم، گفتم روحانیون صف اول باشند، حتی اسقف مسیحی را هم به عنوان ...
حرف های محسن رفیقدوست در برنامه دست خط
در سالن فرودگاه پر از براده چوب و وسایل بنایی بود. من گروه شهید بروجردی را به فرودگاه بردیم و از روز شنبه ساعت 10 - 11 شب تا آخرین ساعت روز 11 بهمن فرودگاه را تمیز کردیم و از همان روز در فرودگاه از خودمان آدم گذاشتیم و همه درها را بستیم که به آن ترمینال منتهی می شود و ترمینال را در اختیار خودمان گرفتیم. برای استقبال تشریفات خیلی کاملی چیده بودیم. قرار بود ماشین من وسط باشد، دو ماشین ...
نصب پرچم بر مسجد فاو و استشمام عطر امام رضا(ع)
.... بر اساس این طرح، رزمندگان اسلام در تاریکی شب، هنگامی که نیروهای لشکر گارد در حال استراحت بودند آرایش مناسبی گرفتند و با غافلگیری به دشمن یورش بردند و به طور همه جانبه لشکر گارد را هدف تهاجم قرار دادند. ** شروع حملات شیمیایی عراق روز چهارشنبه 23 بهمن، حملات شیمیایی عراق با گازهای اعصاب و به مقدار کمتری با خردل و سیانید به صورت بمباران هوایی آغاز شد و سپس توپخانه عراق ...
حماسه ی عبور از اروند و نصب پرچم حرم امام رضا (ع) بر گلدسته های مسجد فاو + تصاویر
داریم این خط را برای پدافند آماده می کنیم. بچه ها شبانه روز کار می کردند، از فرمانده لشکر گرفته تا پایین ترین رده ی نیرو. گونی می چیدند، گونی پر می کردند در پشت خط هم مواضع استقرار سلاح و امکانات را آماده می کردند. برای همه سخت و مشکل بود، در عین حال شیرین و دلپذیر هم بود. چون منطقه برای عملیات آماده می شد، عشق و شور عملیات، بچه ها را آن قدر شارژ کرده بود که دیگر به فکر مرخصی رفتن و این ...
رهبری خیلی در امور مالی زندگیشان سختگیر هستند
بیرون می کشند و می برند داخل هلی کوپتر و خود آقای ناطق گفت که گفتم معطل نکن بلند شو برویم و با هلی کوپتر می آیند در بیمارستان امام و آنجا، قرار هم همین بوده انگار، ما حالا در مدرسه رفاه منتظر بودیم و خبر هم نداشتیم، آقای ناطق می گفت من به امام گفتم شما از پشت این کوچه بیایید، چون ما باید شما را نجات بدهیم چون نمی گذارند مردم اگر بیایند، ایشان گفت امام را نشاندیم عقب ماشین و گفتم عمامه تان را ...
حکایت دو شهید در یک کانال
...> غروب آن عملیات را خوب به یاد دارم خصوصا سکوتی که ساعاتی قبل از آن عملیات، سراسر منطقه ی شلمچه را فرا گرفته بود. آن روز به اتفاق حاج آقا مقدس فرمانده گردان مکانیزه در خط اول مستقر شده بودیم. با تاریک شدن هوا گردانی که قرار بود آن شب خطوط مثلثی شکل دشمن را بشکنند وارد خط شده و حال و هوای خاصی در طول خطوط مقدم ایجاد کرده بودند؛ حال بماند که آن شب فرزندان آقا روح الله (ره) با چه خون دل خوردنی توانستند آن ...
مادری که خودش فرزندش را برای جبهه ثبت نام کرد
مادرم از حضور محمود در جبهه ابراز رضایت می کرد و حتی پیش از اعزام آخر به دلیل سن کم محمود خودش شخصاً او را برای حضور در جبهه نام نویسی کرد. سرانجام در تاریخ 21 بهمن 1361 در منطقه طاووسیه عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. البته وی چند روز قبل از شهادت از ناحیه دست مجروح شده بود اما با وجود مجروحیت برای بازگرداندن پیکر شهدا به خط مقدم رفته بود که از همان جا در حالی که فقط 17 سال داشت به آسمان پرکشید. ...
آیا حواس مان به بیماران دیستروفی هست؟
سرش را نگه دارد، نشستن، راه رفتن و تمام حرکاتش کند است. خانواده هایی که سابقه بیماری نداشته اند، بچه را دکتر می برند و متاسفانه اغلب، خانواده ها با عدم آگاهی پزشکان روبه رو شده اند که نتوانسته اند بیماری را تشخیص بدهند. مثلا پزشک ارتوپد برده اند که گفته این بچه باید جراحی شود، در صورتی که عمل جراحی برای بچه های دوشن خیلی مضر است و امکان دارد پیشرفت بیماری شان را سریع تر کند. مدلی از دوشن هست که ...
سخنرانی آیت الله خامنه ای در منزل امام بعد از حادثه فیضیه
هم راننده فرستاد که عکاس بیاورد و حالا نزدیک غروب آفتاب شده. من بلند شدم . آن ها رنگ هایشان زرد شد. ماندند که حالا حاج آقا می خواهد چه بکند؟ بلند شدم عبایم را برداشتم و گفتم که آقای کیانی من می روم تا خرمشهر اگر مسئله ای شد خبر بدهید. گفت چشم ، رفتم . نماز مغرب و عشاء را خوانده بودم دیدم که آقای کیانی زنگ زد که حاج آقا همه رفتند. گفتم چرا رفتند؟ چه شد؟ گفت که گفتند ما همان حرف حاکم شرع را قبول ...
از بر هم زدن مراسمات طاغوتی تا بازداشت به دست رژیم شاهنشاهی | حتی یک روز هم احساس امنیت نمی کردیم
این باب که برخی صحنه ها را از نزدیک دیده ام چند جمله ای بیان می کنم. اخراج از عراق به ایران و استقرار در قم بنده عادل طهماسبی بازنشسته نیروهای مسلح هستم که پیش از انقلاب اسلامی به همراه خانواده در شهر کربلای معلی زندگی می کردیم، البته پدر و مادر من در کربلا متولد شده اند ولی پدر بزرگ من قمی است و ما نیز شناسنامه ایرانی داشتیم و در مدرسه ایرانی ها در کربلا درس می خواندیم ولی به ...
ماجرای دانشجوی داروسازی هند و گروه های تفحص سیره شهدا در ایران
من هنوز سیراب نشده ام . مانده ام شاید خدا از گناهانم در گذرد و شایستگی سیراب شدن از دست شهدا نصیبم شود . خوشا به حالت که زینب وار، راوی حماسه های کربلای ایران شدی . خوشا به حال طلائیه و حسینیه اش که چون تویی جای خالی شهدا را برایش پر کردی . صادقانه بگویم که من از شنیدن خبر عروجت هرگز تعجب نکردم که خیلی پیش ترها تو را مهیای رفتن دیده بودم ؛ بلکه ماندنت در این دنیا برایم حیرت ...
داستان عجیب زندگیِ بازیگر کارتن خواب/ زنده شدن بعد از یک هفته در سردخانه
نشان ها؛ یه جمعیته که برای احیای کارتن خواب ها فعالیت می کنه. قبل از واردشدن به ساختمون جمعیت، یه شیشه متادون رو که برای مصرف یه هفته به من داده بودن سر کشیدم و قسم خوردم که همه چیز همون جا تموم بشه. خبر اینکه لادن با پای خودش رفته جمعیت، مث بمب توی دروازه غار پیچید. پشت سر من هم گروه گروه از بچه های دروازه غار راهی جمعیت شدن. البته این طوری که براتون تعریف می کنم آسون نبود. فکر نکنین 50سال ...
ماجرای قهر شهید مطهری از ستاد استقبال / ثبت نام 69 هزارنفر برای حفاظت از امام راحل
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، وَالْفَجْرِ. وَلَیَالٍ عَشْرٍ... سوگند به سپیده صبح و سوگند به شب های دهگانه... ؛ 39 سال آزگار از سپیده صبح دم معاصر می گذرد و به فرموده ناخدای باخدای انقلاب و خلف صالح معمار آن داریم وارد چهلمین سال می شویم؛ این خیلی حادثه ی مهمّی است . هنوز هستند مردان آن روزگار که ردای روایت به تن می کنند و از حال و هوای آن شب های دهگانه و قبل و بعد از آن می گویند ...
انتخاب نام برای نوزادان، درست تصمیم بگیرید
انتخاب یک نام مناسب برای اوست همه پدرومادرها هم دوست دارند که بهترین اسم را برای کودک شان انتخاب کنند. اما داستان نامگذاری همیشه برای خودش داستان عجیب و جالبی بوده است. در حال حاضر دیگر مثل گذشته نیست که بزرگ ترهای فامیل برای نورسیده از بین چند نام متداول و ثابت یکی را انتخاب کنند و همه مراسم نامگذاری در یک ساعت عصرگاهی به پایان برسد. امروز، زن و مرد گاهی از مدت ها قبل از به دنیا آمدن ...
عید و بازنشستگی بابام
کجای کار هستن. زدم بیرون که یک حال وهوایی عوض کنم. خودم رو برای سفر شمال عید قانع کنم که دیدم مغازه جفتیمون داره داد میزنه “چرا تا فومن بری آخه فومن رو بیار اینجا آی بدو بدو کلوچه فومن دارم” درجا قانع شدم. به یزد فکر می کردم که به شعبه قنادی حاج خلیفه رهبر رسیدم و بازم گفتم چه کاریه آخه! و قانع شدم. یک لحظه کویر و دشت به ذهنم رسید، چنان وسط زمستون گرمم شد که گفتم تهران و لوت نداره که فقط ...
من مهدی کنی امام جماعت مسجد جلیلی هستم
دارید؟ گفتم: کارت ندارم. تا اینکه بعضی از دوستان دیگر برای من کارت گرفتند و با آن کارت فقط حق ورود به مدرسه رفاه را داشتیم. نکته دیگری که یادم است نمی دانم روز 22 یا 23 بهمن بود یک جیپ نزدیک در مدرسه رفاه متوقف شد. بچه ها سروصدا کردند. افرادی که در ماشین بودند فردی را از ماشین پیاده کردند که روی سرش یک کیسه کشیده بودند. آنهایی که همراهش بودند می گفتند مرغ طوفان آند! مرغ طوفان را آوردیم ...
بازگشت گردان عمار به خاطره ها با تنگه ابوقریب
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: متن پیش رو در تابناک منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست بازگشت گردان عمار به خاطره ها در تنگه ابوقریبتنگه ابوقریب آنچنان سی و ششمین جشنواره فیلم فجر را تحت تأثیر قرار داد که فیلم هایی که پیش و پس از این فیلم در مهم ترین رویداد سینمایی کشور به نمایش درآمد، تحت تأثیر این فیلم مهم در تاریخ سینمای ایران قرار گرفت؛ فیلمی که استاندارد ...