سایر منابع:
سایر خبرها
دعا می کنم خدا بیاید...
مشتری ها بیشتر می شوند؛ البته من ایام نوروز خصوصا سیزده بدر تخمه و بلال اطراف دریاچه تفریحی ساوه می فروشم. چه ساعتی از خانه می زنی بیرون؟ و چه زمانی به خانه برمی گردی؟ 9 صبح از خانه بیرون می آیم و ساعت 12 برمی گردم؛ بعدازظهرها هم ساعت 7 به خانه برمی گردم. کسی تو را مجبور کرده کار کنی؟ نه؛ خودم دوست داشتم کار کنم. درآمد کارت را باید به کسی بدهی ...
رد شنی تانک روی پیکر مادر
جلسات مبارزه با بهائیت شرکت می کردیم. وقتی مکتب توسط ساواک بسته شد، من در مسجد نبی واقع در کوه سنگی مشهد کلاس های مذهبی خودم را ادامه دادم. هر روز کلاس های این مسجد شلوغ تر می شد. یک کلانتری روبه روی مسجد قرار داشت. وقتی جمعیت خانم ها همگی با چادر مشکی پوشیده از مسجد خارج می شدند، بعضی ها فریاد می زدند: کلاغ سیاه ها درآمدند. کمی بعد کلاس ما را تعطیل کردند که مجبور شدیم در خانه برگزار کنیم. ما از ...
تنها کسی که به من فکر می کرد آقا بود
به گزارش سینماپرس ، اکبر عبدی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در گفتگو با سینما دو با اجرا و سردبیری حامد عنقا، شبکه دو را مدرسه بازیگرها و هنرمندان دانست و گفت: پایه های کار تصویر را از شبکه دو شروع کردیم و کارهایی مانند محله برو بیا و محله بهداشت نمونه هایی از این کارها هستند. وی تصریح کرد: به نوعی اکثر بازیگرها مدیون تلویزیون هستند چون تلویزیون خانه هر بازیگری است. من هم در مقام ...
افشاگری جنجالی والدین دوست مهدی قائدی/عکس
چون با قلب خودش نفس می کشد و در کمای عمیق است. من گفتم احمدرضای من برمی گردد. روز اول تا عصر بیمارستان بودم. مرتب قرآن می خواندم. جوشن کبیر می خواندم. برادرم من را بغل کرد و گفت خدا صبر بدهد. گفتم چرا این طوری می گویی؟ پسر من زنده است. آمدیم خانه، دوباره همه تسلیت می گفتند. گفتم چرا این طوری می گویید؟ بچه من زنده است. چرا تسلیت می گویید. دیدم جو این طوری است، به برادرم گفتم من را دوباره ببر ...
اعتراف های جدید زن همسرکش پای چوبه دار/ حکم اعدام برای زن وشوهر صاحب موسسه عرفان قلابی/ همسرکشی در تهران ...
.... چند کلاس درس خوانده ای؟ دیپلم دارم. بچه هم دارید؟ نه. چرا با همسرت اختلاف داشتی؟ باورکنید همه چیز در یک لحظه عصبانیت وخشم اتفاق افتاد ودستم به خون همسربی گناهم آلوده شد و روزگارمان را با دست خودم سیاه کردم. کاش هیچ وقت این اتفاق نیفتاده بود... نزدیک به چهار سال از عمرم را در زندان گذرانده ام وحالا هم سرنوشتم چیزی جز مرگ نیست وهرشب کابوس اعدام را می بینم. ...
ماجرای سخنرانی نواب پیرامون فلسطین در اردن
...> متن گفت وگو با محمدمهدی عبدخدایی در یک روز بارانی به قرار زیر است: آقای عبدخدایی روز 22 بهمن کجا بودند؟ عبدخدایی: من روز 22 بهمن در منزل مادر همسرم در میدان خراسان بودم، مردم کلانتری را تصرف کرده بودند؛ کلانتری بغل خانه مادر خانمم در خیابان رستام بود، کلانتری ها فرار کرده بودند. بعضی ها فکر می کردند انقلاب نشده است حتی یک آقایی به من گفت که مثل این که خود این ها تحویل دادند. البته ...
اکبر عبدی: باورم نمی شد، در زمان بیماری ام، مقام معظم رهبری دوبار جویای حالم شدند
هدیه نقدی داده اند؟ یک هدیه آن قابی بود که دست خط وزیر را داشت و ما آن را به عنوان هدیه معنوی به یادگار نگه می داریم اما آنچه در چشم همه است، هدیه مادی است. او ادامه داد: وقتی پاکت هدیه مالی را دریافت کردیم، همسرم آن را باز کرد و با خوشحالی گفت صد میلیون هدیه داده اند! اما وقتی دخترم نگاه کرد، گفت این صد میلیون ریال است! عنقا درباره موضوع مالیات بیان کرد: وقتی اکبر عبدی ...
امام گفت جبهه، دانشگاه است ، ما هم کار را خودمان یاد گرفتیم
...> اصلا علاقه نداشتم که به خط مقدم بروم چون که فقط علاقه به کار کردن داشتم. جمعی را هم که می بردم با اینکه همه مغازه دار بودند و وضعشان از من بهتر بود، طوری بود که انگار من استاد آن ها هستم و آن ها شاگرد من. بیشتر اینها هم به خاطر رفاقت و محبتی بود که آنها به من داشتند. طوری شده بود که من سرپرست تعمیرگاه بودم و هرکسی را در جای مناسب خودش که با تخصصش همخوانی داشت قرار دادم. خودم هم کار می کردم، اینکه ...
رفتم عروسک دخترم را از خانه قبلی مان بیاورم که.../ماموریت رفتن دروغ بود؛ شوهرم با همسر صیغه ای اش بود
همسرم بیشتر می شد به طوری که کمتر وقت اش را با من و فرزندانم سپری می کرد. چند وقت قبل بود که نعیم منزل دوبلکس بزرگ دیگری در یکی از مناطق بالای شهر خرید و آن را به مناسبت سال روز تولدم به من هدیه کرد. نمی دانستم این محبت او را چگونه جبران کنم فقط از خوشحالی اشک ریختم. قرار شد خانه قبلی را اجاره بدهیم به همین دلیل چندروز بعد به خانه جدید نقل مکان کردیم و همان روز صبح دوباره همسرم به ماموریت رفت. هنوز ...
پرسه زدن های احمد توکلی در گوشه و کنار زندان خاطره ها /برای میرحسین دعا هم می کنم
کرده است. من گفتم بروید شکایت کنید. پرونده را دست بازپرس دیگری دادم تا خودم در این پرونده دخالت نکرده باشم. خاله من بود، اگر نتیجه به نفع او صادر می شد من متهم می شدم. بعد از بررسی ها حکمی مبنی بر غصبی بودن 35 هکتار از این زمین ها صادر شد. خاله ام به منزل ما آمد و به پدرم گفت تو نمی دیدی که من چادر به کمر می بستم و جنگل را آباد می کردم؟ گفتم خاله جان من عقلم نمی رسید بچه بودم و می دیدم که از ده ...
فوتبال جنگ بدون گلوله است
همه جای دنیا مطرح است. در این سلسله اولویت ها، فوتبال و کشتی و هر ورزش دیگری، توجهم را چندان جلب نمی کرد. با این حال، باید بیفزایم که من خودم شناگرم و کارت امجدیه را داشتم و به دیدن مسابقات قهرمانی شنا هم می رفتم؛ ولی شخصاً علاقه ای به فوتبال و کشتی و ژیمناستیک نداشتم. آیا می شود گفت خبر نگاری که در جنگ های گوناگون حضور داشته، در قیاس با خبر نگاری که همیشه در ورزشگاه های فوتبال بوده ...
رضا نیازمند؛ ژنرال صنعت ایران
. پس از مرخصی از بیمارستان، پزشکان نوشتند اگر به این کار ادامه بدهی، استقامت تو در شش ماه تمام می شود و مرگ در انتظار توست. آنها حتی این موضوع را محرمانه به نخست وزیر اطلاع دادند. چند ماه بعد شاه استعفای من را قبول کرد، مشروط بر این که جانشین خودم را تعیین کنم. من هم مهندس تقی توکلی را که چندین سال در سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران با من کار کرده بود و کارخانه ماشین سازی را ساخته بود، به جای خودم معرفی کردم و از کار دولتی برای همیشه استعفا دادم. منبع : همشهری دانستنیها ...
تنگه ابوقریب بهترین فیلم جشنواره شد/ صحبت های جنجالی حاتمی کیا +لیست برندگان سیمرغ
.... کابوس زدگی، دشمن خلاقیت، نشاط، کار و تلاش، ایده و ابتکار و هر گونه انگیزه بهبود است. درست برعکس امید و امیدواری . اگر ما امید در جامعه نیافرینیم، مرتباً آن را بازتولید نکنیم و براساس آن، آینده خود را ترسیم و معنا ننماییم، یقین بدانید روز بیگانگان برای جامعه ما، آینده مطلوب شان را تعریف، القاء و ترسیم خواهند کرد. تمامی دست اندرکاران صنعت تصویر کشور آماده اند و پرتوان به پیش ...
آرزوهای قد بلند
حافظان مشهد را این طور توصیف می کند: از خودم تعریف نمی کنم، اما در مشهد کمتر به سراغ رشته حفظ می روند. چند جزئی حفظ می کنند و به هر دلیل دنباله اش را نمی گیرند. وی استاد منشاوی را در ترتیل و حفظ به خاطر صدای تو پُر و تحریرهای دقیقش دوست دارد و استاد سعید مسلم را هم به خاطر احساسش در قرائت دنبال می کند. محمدابراهیم صدیق، نوبتی در مدرسه موذن هم هست، البته با فروتنی می گوید، بچه های دیگر هم هستند ...
پیروزی انقلاب حاصل یک قرن مبارزه ملت ایران بود
...> نوری هریس با بیان اینکه اگر قرار است کشور ما شکوفایی، توسعه و پیشرفت پیدا کند قطعا از دانشگاه ها نشات می گیرد ادامه داد: همه شهدای که در یکصد سال اخیر به شهادت رسیدند حاصلش نظام مقدس جمهوری اسلامی شد. پدر شهید مدافع حرم بابک نوری هریس گفت: یک روز قبل از شهادت بابک خطاب به همسرم گفتم ما از همه ثرتمندتر هستیم فرزندانی نازنینی داریم همه تحصیل کرده ومومن و از این ثروت بالاتر و بابک یکی از ...
پیکار با مصائب زندگی
.... پشم فروش با اشاره به خاطره ای از شغلش عنوان می کند: یک روز، شخصی کیف پر پول و مدارکش را همراه گوشی تلفن در ماشین جا گذاشت، وقتی متوجه شدم کیف را جاگذاشته، همه مسافران را پیاده کردم و همانجایی که او را پیاده کرده بودم ایستادم، سراسیمه از دفتر خانه بیرون آمد و داد زد بدبخت شدم کیف پولم در یک تاکسی جاماند، خدایا چکار کنم؟ به گوشی که در داخل ماشین جا مانده بود، زنگ زد جواب دادم وگفتم، آن سمت ...
خودکشی نافرجام مرد 33 ساله با 3 گرم هروئین
...> مجید این حرف ها را رد و راهش را به کوچه ای دیگر تغییر داد. احسان با وجود تمام خماری، حالا با جنسی که در دست داشت، جانی دوباره گرفته بود و خطاب به مجید فریاد زد آره داداش می خوام خودمو بکشم، خسته شدم، نه کاری، نه زندگی، نه هیچی، هنوز 2 روز نشده از زندون اومدم، همه ازم طلبکارند، 6 ماه اون تو بودم خدا وکیلی راحت بودم، نه سوال جوابی بود، نه منتی! اما این 2 روز که اومدم بیرون به اندازه تموم ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (490)
کنی 6. نوشته هر روز صبح یه گریپ فروت بخورید از ابتلا به سرطان جلوگیری می کنه من حاضرم هر روز صبح سرطان بگیرم ولی روزی یه گریپ فروت نخورم 7. کاش یه سری از این دستفروشای مترو بزنن تو کار اسپری زیر بغل. هر پیس 500 تومن من خودم روزی 4-5 هزار تومن برا بغل دستیام هزینه میکنم! 8. +بادمجونی؟؟؟ _نه من هویجم. دو ایرانی در حال استفاده از برنامه شِیریت =))))! 9 ...
روایت احوالپرسی رهبر انقلاب از آقای بازیگر + فیلم
آن قابی بود که دست خط وزیر را داشت و ما آن را به عنوان هدیه معنوی به یادگار نگه می داریم، اما آنچه در چشم همه است، هدیه مادی است. او ادامه داد: وقتی پاکت هدیه مالی را دریافت کردیم، همسرم آن را باز کرد و با خوشحالی گفت: صد میلیون هدیه داده اند! اما وقتی دخترم نگاه کرد، گفت: این صد میلیون ریال است! عنقا درباره موضوع مالیات بیان کرد: وقتی اکبر عبدی قرارداد های گران می بندند، قطعا ...
حاتمی کیا: من فیلمساز نظام ام/ شکایتم را به درگاه خدا می برم /سیمرغ ها به پرواز درآمدند
مردم عزیز که به من لطف دارند. دست همه را می بوسم . از عوامل فیلم هایم تشکر می کنم دست تک تک شان می بوسم، سهیل بیرقی ، آقای توکلی، آقای ملکان تشکر می کنم. امیدوارم بتوانم این راه را به خوبی ادامه بدهم. نامزدهای بهترین فیلمنامه: بمب، یک عاشقانه/ پیمان معادی سرو زیر آب/ محمدعلی باشه آهنگر شعله ور/ حمید نعمت الله کامیون/ کامبوزیا پرتوی مغزهای کوچک زنگ زده ...
درد از این بدتر هم هست / قصه تلخ مادری و 8 فرزند سرطانی اش / صدای گریه مادری در این حوالی بلند است...
از اتاق ها را می خواهد، به مغازه تبدیل کند و کسب و کاری راه بیندازد، و تنها یک اتاق برای همه این دختران، پسران و من و شوهرم می ماند. کم کم صدای مادر بغض آلود می شود و به صحبت هایش ادامه می دهد که 6 دختر و 2 پسرم و خودم از تومور سرطانی رنج می بریم و یکی از دخترانم و پسرم و نوه خود را به دلیل سرطان از دست دادم، 14 نوه دارم که با فرزندان خودم در خانه ای کاملاً قدیمی، فرسوده و ناامن زندگی می ...
از هق هق گریه متهم به قتل تا زنی که کام زندگی را تلخ کرد
از هم غذا می خوردیم. زندگی برایم خیلی سخت شده بود. برای خودش داخل پذیرایی جا می انداخت و همانجا می خوابید. از من کناره گیری می کرد. چند بار رفتم با زبان خوش به ایشان گفتم دست از این کارهایش بردارد. اما گوشش بدهکار نبود. دستش را می گرفتم می کشیدم ببرم سرجایش بخوابد اما مقاومت می کرد. یک شب، دیگر طاقتم طاق شد. بالش را از زیر سرش کشیدم. ابتدا سرش داد زدم ...
مهمترین اقدام امام (ره) در دوران انقلاب از نظر عضو سابق فدائیان اسلام /تفاوت اصلی جریان 22 بهمن با جریان ...
ناگهان تیراندازی شد و همسر من از وحشت پشت موتور بلند شد و نشست که تعادل موتور را برهم زد، رفتم جلوتر همسرم را پیاده کردم و گفتم شما بروید منزل، گفتم ما هر روز این بساط تیر اندازی را داریم اگر نخواهیم در دل حوادث و جایی که تیراندازی می کنند نرویم و روبرویشان نایستیم و حکومت مطمئن نشوند که ما امده ایم برای پیروزی ، موفق نمی شویم . در نهایت همسرم با التماس پشت موتور مجددا سوار شد و به سمت تظاهرات و تیر اندازی ها رفتیم. آن زمان دوران هیجان بود. ...
50 شخصیت چالشی و منفور تاریخ فوتبال +تصاویر
باشگاه خودم است، پول اش را دادم، و سیاست های خودم را دنبال می کنم. نیوکاسل در دوران او با افت محسوس در لیگ برتر روبرو شده است. 16. لوییس سوآرز / بازیکن بارسلونا این بازیکن اوروگوئه ای که اکنون مهاجم بارسلوناست را می توان یکی از بی شعورترین بازیکنان حال حاضر فوتبال دانست. از زشت ترین حرکات فوتبالی او می توان به گرفتن عمدی توپ با دست در آستانه دروازه در بازی یک چهارم نهایی 2010 ...
انگشت شاه نجس است
...: تو چه کار کردی که تو را اینجا آوردند؟ گفت: من حالا حالاها اینجا هستم. من مثل شما آخوندها سازش کار نیستم . گفتم: مگر چه کار کرده ای؟ گفت: من جزوه ای از شریعتی با عنوان آری این چنین بود برادر داشتم. این جزوه را از من گرفتند و خودم را به اینجا آوردند . گفتم: خاک عالم بر سرت، تو یک نیرو را اینجا عاطل و باطل نگه داشته ای فقط به خاطر یک جزوه؟ بیرون ما همه کار داریم، آن وقت تو اینجا داری ...
10 سال زندگی تلخ با مرد لجباز
اجازه نمی دهد دخترم را ببینم... مرد جوان چند بار خواست حرف همسرش را قطع کند، اما قاضی اشاره کرد که سکوت کند تا زن حرفش را بزند. اما مرد نتوانست خودش را کنترل کند و در آن لحظه گفت: تو اگر دخترت را دوست داشتی به خانه پدرت نمی رفتی. الآن چند ماه است که در خانه نیستی؟! زن هم گفت: بهتر است بر سر دخترمان دیگر لجبازی نکنی، چون او به هر دوی ما احتیاج دارد... بعد از چند دقیقه بحث میان زن و شوهر ...
داستان عجیب زندگیِ بازیگر کارتن خواب/ زنده شدن بعد از یک هفته در سردخانه
...> لادن از زندان آزاد می شود اما به خانه نمی رود؛ مستقیم به خانه ساقی محل می رود تا یک دل سیر - به اندازه همه سال های حبس - مواد بکشد و دوباره روز از نو، روزی از نو؛ دوباره اعتیاد و به این در و آن در زدن برای به دست آوردن پولی که خرج مواد کند. از روزهای بعد از آزادی زندان زیاد صحبت نمی کند؛ می گوید می خواهم کتاب زندگی ام را بنویسم، بگذارید آن هم تازگی داشته باشد. از او می خواهیم که از 23سال کارتن ...
حفظ قرآن موفقیتم را در درس بیشتر کرد/ با کمک مادرم حافظ کل قرآن شدم
کلاس های امامزاده حسن حفظ کردم اما بنا به دلایلی دیگر نتوانستم در کلاس های حفظ شرکت کنم از این رو 10 جزء باقی مانده را در خانه و به کمک مادرم حفظ کردم. وی ادامه داد: در ایامی که به کلاس حفظ می رفتم، معلم دلسوز و فداکاری داشتم به نام خانم دَلوچی، ایشان خیلی به ما کمک کردند و آرزو داشتند که من و دوستم حافظ کل قرآن شویم و در زمان حفظ قرآن ایشان به ما توصیه می کردند که معانی قرآن را نیز ...
ثُلاث باباجانی به روایت یک روحانی/ انگار دولت حضور نداشت!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از ندای اصفهان ،یکشنبه شب 21 آبان ماه در خانه با همسرم مشغول خوردن شام بودیم که تلویزیون اعلام کرد، در استان کرمانشاه زلزله آمده است و این زمین لرزه در تهران و نواحی مرکزی کشور هم احساس شده است. در فضای مجازی دوستان می گفتند در اصفهان هم زلزله را احساس کرده اند. اول از همه ایستادیم و نماز آیات را خواندیم. دو رکعت در هر رکعت یک حمد و پنج سوره ...
روایت زندگی بازیگر مغزهای کوچک یخزده ؛ زنی که از کارتن خوابی به سینما رسید لادن ژاژه وند: در طلوع بی ...
لادن ژاوه وند که روزگاری کارتن خواب بود و جسم بی جانش روزگاری نه چندان دور جوی آب رها شده بود حالا در 63 سالگی در نشست خبری فیلم مغزهای کوچک زنگ زده گفت: من متاسفم برای کسانی که فکر می کنند در تهران چنین قشری نیستند. من هم این زندگی سخت را تجربه کرده ام. به گزارش سلامت آنلاین این فقط روایتی از بخش کوچکی از زندگی لادن است که طی تصادفی شبانه در سال80 اتفاق افتاده است؛ زندگی ای که انگار دنباله بی انتهای درد و رنج و زنجیره تمام نشدنی مصیبت هاست؛ ملغمه ای از رنج های فردی و خانوادگی؛ زخم هایی که هم آدم ها به قلبش زده اند و هم روزگار د ...