سایر منابع:
سایر خبرها
پدری که دخترش را به خاک سیاه نشاند
فهمیدم میثم در شب نشینی ها معتاد شده است. درچنین شرایطی درمانده شده بودم وبشدت احساس تنهایی می کردم. تا اینکه تصمیمم را گرفتم و خانه را ترک کردم و پیش یکی از دوستانم رفتم. این حرکت تلنگری به میثم زد. تا آن موقع مرا جدی نمی گرفت. اما وقتی فهمید قصد ندارم به خانه برگردم اخلاقش عوض شد. هر روز جلوی خانه دوستم می آمد و با خواهش و التماس می خواست برگردم. قول داد رفتارش را عوض کند و من هم که بیش از یک ...
11 رهایی، 11 زندگی
، تلاش کند. آشنایی محمد با گروه یاران نجات اتفاقی بود. گروه درحال جمع آوری دیه برای زنی بود که در یک حادثه، همسرش را کشته بود: من همیشه پیگیر گزارش های خانم همتی در روزنامه شرق بودم که درباره این موارد می نوشت، همان موقع توجه ام جلب شد و با گروه آشنا شدم، آن زمان گروه برای جمع آوری دیه زن محکوم به قصاصی تلاش می کرد، من هم کمک کردم و ماندگار شدم. معتقدم وقتی کسی از خون همسرش، مادرش، برادرش و... می ...
شکنجه های مرگبار خواستگار خشمگین
تقاضای مجازات دارم. سپس سیما در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: چند سال بود از همسرم جدا شده بودم و با دخترم زندگی می کردم. یک سال قبل از این ماجرا به عنوان مسافر سوار خودروی آرش شدم. او که مجرد بود سر صحبت را باز کرد و این شروع آشنایی ما بود . او چند بار به دیدنم آمد و پس از مدتی به من ابراز علاقه کرد. آرش می گفت قصد ازدواج دارد.این زن ادامه داد: ماجرای پیشنهاد ازدواج آرش را با خانواده ام در میان گذاشتم ...
پسرانم از گود کشتی وارد معرکه نبرد شدند
بود تو چرا به امام توهین کردی؟ معلم هم یک سیلی به صورت موسی زده و گفته بود که تو به چه حقی به من تذکر می دهی؟ بعد هم موسی را از مدرسه بیرون کرده بودند. 12 روزی بود که به مدرسه نمی رفت و من از این اتفاق بی خبر بودم. موسی صبح ها مثل همیشه از خانه خارج می شد و عصر برمی گشت. کمی بعد یکی از دوستانش نامه ای نوشته و به مغازه پدرش رسانده بود که موسی از مدرسه اخراج شده است. فردای آن روز من و ...
پسر ناخلف به مرگ محکوم شد
به گزارش خبرنگار ما، پنجم مردادماه سال 92 بود که مأموران پلیس پایتخت با کشف جسد مرد میانسالی در صندوق عقب خودرویی در یکی از نمایندگی های مجاز، پسر مقتول که سامان نام داشت را به عنوان مظنون بازداشت کردند. او در بازجویی ها با اقرار به قتل گفت: پدرم بعد از فوت مادرم با زنی به نام پروین ازدواج کرد. پدرم در حالی که از پروین صاحب دو فرزند شده بود فهمید که پروین اعتیاد دارد. این بهانه ای برای اختلاف ...
7 محکوم به قصاص از چوبه دار فاصله گرفتند
.... روز 26 مهرماه سال 1388 بود که مأموران پلیس بخش بهارستان در شهرستان شهریار از درگیری خونینی با خبر و راهی محل شدند. بررسی ها نشان داد مرد 42 ساله ای به نام صفدر در درگیری با چاقو به سوی با جناق و پسر 19 ساله او حمله کرده و پس از به قتل رساندن پسر جوان و زخمی کردن باجناقش از محل گریخته است. پدر مقتول به مأموران گفت: مدتی قبل باجناقم همسرش را طلاق داد. روز حادثه ...
وقتی دختر همسایه مان باردار شده باز هم به زندان افتادم و! / عاشق خنده های شیرین رها هستم!
ماجرا نگذشته بود که دوباره دوستان ناباب محاصره ام کردند و این بار تنها به خاطر رفاقت یک سال و نیم دیگر زندانی شدم. تصمیم گرفتم دیگر مهر پایان بر خلافکاری هایم بزنم و زندگی تازه ای را شروع کنم به همین خاطر از تهران به مشهد آمدم و با کمک یکی از دوستانم خانه ای اجاره کردم و با موتور سیکلت مسافرکشی می کنم اما از روزی که موتورسیکلتم خراب شده، کار دیگری پیدا نمی کنم چرا که سربازی نرفته ام و سابقه دار هستم با وجود این دوست ندارم دنبال خلاف بروم و از خنده های شیرین دخترم محروم بمانم . . . ...
همسرکشی به وسیله روسری
نصف جهان: مرد همسرکش زمانی که فرزندانش در مدرسه بودند سناریوی شوم قتل زن خود را با روسری رقم زد. رئیس پلیس شهرستان لردگان چهار محال و بختیاری اظهار کرد: در پی دریافت گزارشی مبنی بر مرگ زن 40 ساله به علت برق گرفتگی در شهر لردگان، بررسی موضوع در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی این شهرستان قرار گرفت. خسرو نجفی خاطرنشان کرد: مأموران طی تحقیقات، به دلیل وجود اختلاف خانوادگی و از ...
درگیری ناموسی 2 رفیق رنگ خون گرفت
نصف جهان: پسر جوان که از طریق پیامک برای خواهر دوستش ایجاد مزاحمت کرده بود در درگیری با وی او را به قتل رساند. حدود ساعت 2 بامداد روز سه شنبه مأموران کلانتری 146 حکیمیه تهران در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام کردند پسر 18 ساله افغانستانی به نام لطیف طی یک نزاع دسته جمعی در یک ساختمان در حال ساخت در خیابان استخر دچار جراحت شده و پس از انتقال به بیمارستان بر اثر شدت جراحات جان خودش ...
قسم می خورم شوهرم را نکشته ام
حمله کرد اما در یک لحظه چاقو از دستش روی زمین افتاد و من چاقو را پنهان کردم. شوهرم که به دنبال چاقو بود با عصبانیت به آشپزخانه رفت و چاقوی دیگری برداشت وناگهان ضربه ای به سینه خودش زد. درحالی که من تصورش را هم نمی کردم که تصمیم به خودزنی داشته باشد. بعد از آن با صدای بلند جیغ زدم و به سمت خانه همسایه دویدم تا از آنها کمک بگیریم. زن همسایه هم به اورژانس زنگ زد و با آمدن اورژانس بلافاصله ...
دانشگاه قبول شدم، یواشکی رفتم جبهه!
.... بعد از آموزشی هم همان جا نگهش داشته بودند. در همان پادگان دژبان وظیفه شد. من استفتائاتی از امام دیده بودم که می پرسیدند که من می خواهم به جبهه بروم ولی پدر و مادرم راضی نیستند. چه کار کنم؟ امام می فرمودند که "تا الزامی از نظر قانونی برای شما پیش نیامده، با رضایتشان این کار را بکنید." من خودم یک وقتی مشمول و سرباز شدم. در همین آموزشی هم معاف شدم. معافیت پزشکی. به خاطر نمره عینکم. بعد ...
داستان های واقعی از عشق های باورنکردنی
با ما تماس بگیرید تا در شماره بعد داستان شما زینت بخش این صفحات باشد. چندوقت پیش خانمی حدودا 31 یا 32 ساله برای مشاوره به من مراجعه کرد. ایشان از افسردگی و اضطراب و اعتمادبه نفس پایین شکایت داشتند. این افسردگی و غمش را ناشی از ازدواج می دانست و می گفت: قبل از این در خانه پدری شاد، سرزنده و پرانرژی بودم و هیچ مشکلی به جز محدودیت های خانواده ام نداشتم ولی امروز به جایی رسیده ام که هر روز ...
تجلیل از خانواده شهدا در دومین یادواره شهدای زن خراسان رضوی
، مجتبی غفورپور، جانشین فرمانده سپاه امام رضا(ع)، با اشاره به شهید بتول چراغچی، بانوی شهید در مشهد، اظهار کرد: در زمان پیروزی انقلاب اسلامی نوجوان بودم و آمار دقیقی از شهدای زن استان ندارم اما می دانم که اولین زن شهید، بتول چراغچی است که در حادثه راهپیمایی نهم دی در چهارراه لشکر مشهد به شهادت رسید. وی با بیان این مطلب که در طول سال های پس از پیروزی انقلاب حوادث مهمی در کشور ما اتفاق افتاد که مردم ...
از رانندگی لیفتراک و کارگری تا مردی به نام اُوه
این بود که من خیلی زود - چهار یا پنج ساله که بودم- خواندن را یاد گرفتم. جالب اینکه مادرم معلم بود. وقتی که مدرسه رفتم کتاب های بسیاری از جمله کتاب های بزرگسالان را خوانده بودم.به طور مثال در هشت سالگی کتاب ارباب حلقه ها تالکین را خوانده بودم. همسر بکمن یک بانوی ایرانی به نام ندا شفتی است که شخصیت قوی و با اراده ای دارد. این نویسنده در پردازش پروانه، زن همسایه اوه در کتابش از شخصیت همسرش ...
متهم: مقتول در تلگرام به همسرم پیام می داد/ تقاضای قصاص خانواده مقتول برای متهم
بیمارستان بستری بودم، با رضایت شخصی خودم مرخص شدم و با توجه به اینکه حالم مساعد نبود نمی توانستم رانندگی کنم لذا خودروی مرحوم ح _ ط را پارک کردم و با آژانس بلافاصله راهی تهران شدم، صبح که رسیدم به تهران ابتدا پسرم را به منزل پدرم بردم و بعد خودم به پلیس آگاهی طبس تماس گرفتم و به این قتل ها اعتراف کردم و آدرس خودم را دادم تا من را دستگیر کنند. وی ادامه داد: عابر بانک مرحوم اکثر مواقع در دست ...
متهم دوم قتل بنیتا: به کلانتری خاتون آباد ماجرا را خبردادم، توجه نکردند
بد من مغازه در آن مدت تعطیل بود. آخرین بار چه زمانی آزاد شدی؟ دی ماه پارسال بود. 17 ماه به اتهام 130 سرقت لوازم داخل خودرو بازداشت بودم و پدرم سند خانه اش را گذاشت و من از زندان آزاد شدم. بعد از آن دوباره سراغ دزدی رفتی؟ بله، در این مدت که آزاد بودم حدود 40 سرقت دیگر انجام دادم. از زمانی که ماشین پدر بنیتا رابردی، چند سرقت انجام دادی؟ هیچی ...
قتل همسر به دلیل لج بازی
...> تحقیقات برای شناسایی مخفیگاه و دستگیری متهم در دستور کار قرار داشت تا در نهایت مخفیگاه عامل جنایت در مشهد شناسایی شد و کارآگاهان با اخذ نیابت قضایی به مشهد رفتند و وی را ساعت پنج غروب 18 بهمن دستگیر کردند. نادر در همان تحقیقات اولیه به ارتکاب جنایت و قتل همسرش اعتراف کرد و در خصوص انگیزه جنایت به کارآگاهان گفت: روز جنایت با همسرم درگیری لفظی پیدا کردم. او قهر کرد و می خواست به خانه خواهرزاده ...
شکنجه های وحشتناک زن بیوه توسط جوان تهرانی
بیمارستان منتقل شدم و تحت چند عمل جراحی قرار گرفتم و معجزه آسا زنده ماندم. اما معده و روده ام را از دست دادم. حالا دیگر امکان بارداری نیز ندارم و آسیب دیدگی های کمر و گردنم جدی است . این ماجرا تأثیر بدی در روحیه ام گذاشته و زندگی عادی را برایم با مشکل روبه رو کرده است. برادرم نیز تحت شرایط روحی سختی که به خانواده ام وارد شده بود، چند روز بعد از این ماجرا فوت شد. من به همین خاطر برای آرش تقاضای اشد ...
پسر جوان زن را شکنجه کرد
راننده ناشناس به بیمارستان منتقل شدم و تحت چند عمل جراحی قرار گرفتم و معجزه آسا زنده ماندم. اما معده و روده ام را از دست دادم. حالا دیگر امکان بارداری نیز ندارم و آسیب دیدگی های کمر و گردنم جدی است . این ماجرا تأثیر بدی در روحیه ام گذاشته و زندگی عادی را برایم با مشکل روبه رو کرده است. برادرم نیز تحت شرایط روحی سختی که به خانواده ام وارد شده بود، چند روز بعد از این ماجرا فوت شد. من به همین خاطر برای ...
زن جوان برای خودش هوو آورد!
به گزارش زریوار خبر به نقل از ایران ، زن جوان که به همراه شوهرش پشت در بسته دادگاه خانواده مجتمع صدر به انتظار شروع جلسه محاکمه نشسته با چشمانی اشک آلود زیر لب، خودش را به خاطر آوردن هوو برای خودش سرزنش می کند و مرد سعی می کند همسرش را آرام کند ولی موفق نمی شود. زن با لحن سرزنش باری به مرد می گوید: اگر مرا دوست داشتی پیشنهادم را قبول نمی کردی و زن نمی گرفتی، حالا باید مهتاب را طلاق بدهی وگرنه روی ...
نرگس پلنگ مشهد دستگیر شد
به هم ریخته ای دارم. من جایگاهی در آن جمع نداشتم. زندگی ام مدام با جر و بحث با مادرم می گذشت و این وضعیت برایم تحمل ناپذیر بود. برای همین تصمیم گرفتم از خانه فرار کنم. بعد از فرار از خانه، با گروه پلنگ ها آشنا شدم. نرگس در ادامه اظهاراتش به نحوه ارتکاب جرائمش اشاره کرد و افزود: من در نقش زن یکی از اعضای باند با همدیگر سوار موتور می شدیم و به یکی از خیابان های پرتردد مشهد می رفتیم. طبق ...
حکم شلاق برای مرد شیطان صفت!
گاهی اوقات برای قدم زدن به پارک می روم. چند هفته قبل با مردی جوان به نام مزدک در پارک شهر آشنا شدم. او که 25 ساله است گفت مجرد است و به من علاقه مند شده است. او به من قول ازدواج داد و خواست در غیاب مادرم او را به خانه مان دعوت کنم . من هم که فریب حرف هایش را خورده بودم او را به خانه مان دعوت کردم، اما او در خانه مان مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. می ترسیدم ماجرا را به مادرم بگویم، اما بعد از چند ...
نزاع خونین باجناق ها/ رهایی قاتل عاشق پیشه از قصاص/ شاکیان جدید شیطان پایتخت از راه رسیدند
کرد و گفت: من با همسرم رابطه ای نداشتم. من به این دخت علاقه مند شدم و واقعا می خواستم با او ازدواج کنم و روز حادثه هم دختر نوجوان خودش من را به خانه دعوت کرد و من هم به میل خودش با او رابطه برقرار کردم . او در پاسخ به اینکه اگر با همسرش اختلاف داشته چرا از او جدا نشده است، گفت: من بچه داشتم و به خاطر اینکه فرزندم دچار گرفتاری های طلاق نشود، از همسرم جدا نمی شدم. بعد از اینکه با این دختر ...
ماجرای خانم مهندس و کارگر شرکت
زن و مرد جوان به خاطر اختلاف های شدید خانوادگی و درگیری فیزیکی، کارشان به کلانتری کشیده شده بود. هر دو آشفته و عصبی بودند، اما آنچه بیشتر از اتفاق پیش آمده به چشم می آمد، اختلاف ظاهری آن ها با یکدیگر بود. زن جوان ملیکا نام داشت و با وجود ناراحتی شدید، همچنان شیک و باوقارنشسته بود. اما همسرش حبیب نه لباس مرتبی پوشیده بود ونه ازهیچ نظر تناسبی با همسرش داشت. سکوت سنگینی فضای اتاق را پر ...
همسرکشی در مسیر عروسی
. چرا خیلی دیر به قتل همسرت اعتراف کردی؟ مادرم بیماری قلبی داشت برای همین ترسیدم که اگراعتراف کنم او را هم ازدست بدهم و... به نظرت بخشیده می شوی؟ نمی دانم همه چیز دست خداست البته خانواده همسرم می دانند که بشدت پشیمان هستم. حالا هم امیدوارم به خاطر رضای خدا مرا ببخشند و زندگی دوباره ای به من بدهند.امیدوارم بتوانم ذره ای ازاشتباه بزرگم را جبران کنم و... ...
ناگفته هایی از فروغ فرخزاد از زبان خودش
نبوده ان شاءالله. (به نقل از خبرگزاری مهر). وقتی پوران، خواهر فروغ در دی پارسال از دنیا رفت، دوباره یاد آن تصادف قدیمی هم زنده شده و این بار خیلی ها از دو خواهر گفتند. ما هم با توجه به صحبت های اخیر رهبری و به خاطر سالگرد درگذشت فروغ، مروری کرده ایم بر حرف های کمتر مطرح شده درباره او آن هم از زبان خودش. معلوم است که بعد از 51 سال حرف بکر و نویی وجود ندارد که بخواهیم بگوییم، مگر آن که سراغ ...
راز جنایت هولناک پیرزن فقیر در سرقت کپسول گاز
و از او خواستم همراه مان به آگاهی بیاید. او پروین بود. وقتی او را به اداره بردیم و تحت بازجویی گرفتیم، به دروغ گفت که پروین نیست و قصد گمراه کردن ما را داشت ولی من مطمئن بودم که خودش است و دروغ می گوید. از بازپرس دادسرا در خواست تفتیش خانه اش را گرفتم و در بازرسی از آنجا شناسنامه و مدارک دیگری پیدا کردم که نشان می داد این زن همان پروین است و من هیچ اشتباهی نمی کنم. دوباره زن جوان را ...
گفت وگویی منتشرنشده با زنده یاد ناهید دایی جواد
دارم . گفتند: تو ناهیدی؟! و به من خیلی اظهار لطف کردند و هنوز هم این خاطره را مرور می کنم، بدنم می لرزد. بعد از انقلاب مشکلاتی که برای هنرمندان پیش آمد، برای شما هم اتفاق افتاد؟ خیر. چون من قبل از انقلاب از رادیو بیرون آمده بودم، مشکلی نداشتم. چند بار خواسته شدم که اغلب معلم ها را خواسته بودند. ربطی به هنرمندبودن من نداشت. شما به عنوان یک زن هنرمند نشان دادید که ...
اعتراف مرد خشمگین به قتل همسرش
مرد میانسال که پس از قتل همسرش در تهران به شهرستان مشهد گریخته بود بازداشت شد و به جرمش اعتراف کرد. به گزارش جوان، ساعت 23 شامگاه پنج شنبه 28 دی ماه بود که مرد جوانی با مرکز فوریت های پلیس 110 تماس گرفت و ماجرای قتل مادرش را گزارش داد. لحظاتی بعد تیمی از مأموران کلانتری 132 نبرد راهی محل شدند که خانه ای در خیابان میرهاشمی، حوالی بزرگراه شهیدمحلاتی بود. جسد هم متعلق به زنی 56 ...
ماجرای سخنرانی نواب پیرامون فلسطین در اردن
...> متن گفت وگو با محمدمهدی عبدخدایی در یک روز بارانی به قرار زیر است: آقای عبدخدایی روز 22 بهمن کجا بودند؟ عبدخدایی: من روز 22 بهمن در منزل مادر همسرم در میدان خراسان بودم، مردم کلانتری را تصرف کرده بودند؛ کلانتری بغل خانه مادر خانمم در خیابان رستام بود، کلانتری ها فرار کرده بودند. بعضی ها فکر می کردند انقلاب نشده است حتی یک آقایی به من گفت که مثل این که خود این ها تحویل دادند. البته ...