سایر خبرها
پسر16ساله:آقای قاضی!اگر مواد نمی فروختم،من و مادرم از گرسنگی می مردیم
کردم با بن بست روبه رو شدم.پس به ناچار سراغ دوستان پدرم رفتم و به حمل مواد برای آنها پرداختم تا پولی دربیاورم که مادرم و خودم ازگرسنگی نمیریم... روزهای سختی را گذراندم که هیچ وقت نمی توانم آن روزها را از یاد ببرم. قبول دارم که کار اشتباهی انجام داده ام اما این کار به انتخاب و اختیارخودم نبوده بلکه مجبور به انجامش شدم. حالا بسیار پشیمانم و امید دارم بعد از آزادی بیشتر دنبال کار بگردم. باورکنید می ...
عشق چیز عجیبی ست اما خطرات خاص خودش را دارد
عشق بچه بازی نیست میدانی ، روزی که ماجرای عشق تو را به مادرم گفتم، چه اتفاقی افتاد؟ اصلأ بگذار از اول برایت بگویم... قبل از اینکه حرفی بزنم موهایم را باز کردم و روی شانه أم ریختم مادرم گفته بود موهایت را که باز میکنی انگار چندسال بزرگتر میشوی...میخواستم وقتی از عشق تو میگویم بزرگ باشم ... بعد از آن دو استکان چای ریختم، بین خودمان بماند اما دستم را سوزاندم و ...
دختر 12 ساله ای که زن سوم مرد 48 ساله شد
... در این میان، روزی با نوید طوری قرار ملاقات گذاشتم تا در دید شوهرم قرار بگیرم و او به همین خاطر مرا طلاق بدهد ولی وقتی همسرم در کنار مغازه اش من و نوید را با یکدیگر دید، در حالی که کتکم می زد مرا تحویل پلیس داد. من هم به رابطه ام با نوید اعتراف کردم و برای مدت کوتاهی زندانی شدم. از آن روز به بعد خانواده ام مرا ترک کردند و همسرم نیز اجازه دیدن فرزندانم را نداد. روزنامه ...
خطرات خودارضایی پسران، باعث عقیم شدن می شود؟
سوال مخاطب نی نی بان: من 30 سالمه از 15 سالگی خودارضایی میکردم ولی خانواده ام نمیدانند الان برای ازمایش ژنتیک میگویند باید اسپرم بدهی امروز صبح نصف قرص ویزارسین خوردم رفتم ولی اسپرم خارج نشد چند روز پیش هم در حمام امتحان کردم باز هم نشد تورو خدا یک نفر به من کمک کند چی کار کنم پدر مادرم دارن سکته میکنن خودم هم میترسم این چند سال خود ارضایی باعث شده باشه اسپرم بدنم کاملا از بین رفته باشه دیگر هیچ ...
من اولین زن استنداپ کمدین ایران هستم
شدم و از آن موقع پای ثابت تئاترهای مدرسه شدم. بچه های مدرسه با انگشت نشانم می دادند که این دختره مهسا ایرانیان است. از نقش هایی که یادم می آید این است که نقش مسواک بازی کردم. این شیطنت ها به دوره دبیرستان هم کشیده شد؟ مزاحم درس خواندنتان نبود؟ خانواده با این همه فعالیت غیر درسی مشکلی نداشت؟ دبیرستانی که شدم سراغ موسیقی و آواز رفتم. از آن دخترها که یکی روی میز و نیمکت می زد و یکی هم ...
علت و چگونگی شهادت حضرت فاطمه (س)
......؛ تو مادرم را زده و مصدوم و مجروح ساختی، تا اینکه او بچه اش را سقط کرد... (1) حضرت امام صادق (ع) با تصریح بیشتر در مورد علت بیماری و شهادت فاطمه (س) می فرمایند: و کان سبب وفاتها ان قنفذا مولی الرجل لکزها بنعل السیف بامره فاسقطت محسنا، و مرضت من ذلک مرضا شدیدا؛ سبب شهادت فاطمه (س) این بود که قنفذ (غلام خلیفه دوم) با غلاف شمشیر او را زده و بچه اش را کشت و مادرم از این جهت به بستر ...
داستان هایی تازه از محل زندانی شدن شاهزادگان سعودی
یک روزنامه انگلیسی با نقل داستان های از هتل ریتز کارلتون که در آن شاهزادگان و تاجران بزرگ عربستانی از جمله ولید بن طلال بازداشت بودند، نوشت: برخی از آنهایی که از هتل خارج شدند، از افسردگی رنج می بردند. به گزارش ایسنا، روزنامه فایننشال تایمز چاپ انگلیس در مقاله ای درباره هتل ریتز کارلتون، با نقل داستان هایی از شاهزادگان و تاجران بزرگ عربستانی که در آنجا بازداشت بودند، نوشت: برخی از آنهایی که ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (492)
از شاخ بودن رسیدم که سوالای امتحان رو سین میکنم ولی جواب نمیدم! حاجی عمرا اگه بزارم تو حساب کنی 26. وارد خونه شدم گفتم من اومدم بابام از تو اتاق گفت این همه راننده ناشی تو خیابونه نمیدونم چرا یکیشون نمیزنه به تو؟! 27. یه سری از دانشجوها جوری با کت شلوار میان دانشگاه که آدم حس میکنه الان حراست میگه "به به شاه داماد وارد سالن شدن"! 28. مادرم انقد با ...
از حبس تا رهایی
را یدک می کشی. بله، بعد از آزادی برچسب سابقه دار به من خورده بود و هیچ جایی هم به افراد سابقه دار کار نمی دهند. مردم نمی پرسند که چه جرمی مرتکب شده ای و فقط همان سابقه زندان برای این که آینده ات را نابود کند، کافی است! با این شرایط چطور کار پیدا کردی؟ وقتی آزاد شدم اگر می خواستم کار قبلی ام را ادامه دهم، سرمایه لازم بود که من همه سرمایه ام را از دست داده بودم، بنابراین باید در ...
میرهدایت سیدمرندی؛ مورخ کاریکاتوریست
مانده آنان در ایران' نوشتم. وی با اشاره به خاطره شیرین انتشار اولین اثرش در نشریه گفت: اولین نقاشی ام سال 1348 در کیهان بچه ها منتشر شد که هنوز هم آن صفحه را نگه داشته ام، سال 1348 وقتی 17 سال بیشتر نداشتم، اولین کاریکاتورم در مجله 'کیهان بچه ها' چاپ شد. نویسنده مرندی ادامه داد: اولین طرحم نیز پنج چهره از انسان بود، سپس صدها کاریکاتورم در مجله ها و نشریه های 'کیهان'، 'گل آقا' و... چاپ شد ...
حق شاعران خوزستان در گمنام ماندن نیست
...> او در خصوص اینکه چند شعر تا کنون سروده اید و کدام آنها تایید شده ارشاد بوده اند؟ عنوان می کند: شعر زیاد سروده ام و قابل شمارش نیست. اما همه را به ارشاد ندادم که بخواهند تایید یا رد شوند. فقط امسال حدود 62 شعر برای کتابم فرستادم که همگی بدون حذف حتی یک کلمه تایید شدند و به چاپ رسیدند. داودی نیا شعر را اولویت سوم زندگی اش می داند و اذعان می کند: خانواده و کارم اولویت های اول و دوم زندگی ...
گفتگو با کاشف راز شهادت یک دختر + عکس
چندین استان و دانشگاه مثل دانشگاه الزهرا و تهران مرکزی، من و خواهران شهید را دعوت کردند. وقتی دیدم جوان ها مجذوب این کتاب شدند، بسیار خوشحال شدم. این برایم خیلی ارزشِ بیشتری داشت تا کتاب در جشنواره ای رتبه بیاورد. گاهی نویسنده ها جایزه شان را از دست مردم می گیرند. نگاه صاحب نظران حوزه کتاب جنگ درباره راز درخت کاج چه بود؟ بعد از چاپ کتاب زینب، چند دوره کتاب سال دفاع مقدس برگزار شد و ...
آقا رضا وصله کارِ مهیار رشیدیان منتشر شد
رفته سرز خود زن گرفته...،... زن اصلا از مطربا نبود... زنش غریبه است به قول خودشان... اصلا پری پاپتی معروف بود... قبل زلفی، زن یه بابایی بوده آجان شهربانی، مرده یه شب بنزین می ریزه سر خودش و پری و بچه دوساله شان... می گن نصف شب بوده... پری وقتی از خواب می پره که آجان و بچه دیه کار از کارشان گذشته...،... کی رو؟ ... هیچی دیه، پری رو همسایه ها از تو آتش درش میارن... خیلی وحشتناکه آتش سوزی... مو خودم ...
چرا مجردها منزوی می شوند؟
انگاشتن متأهل هاست. من و پسرخاله م همسنیم. اون چند سال پیش ازدواج کرد. توی مراسم عروسیش، شوهرخاله ام به من گفت ببین اینم همسن توئه. تو چرا ازدواج نمی کنی؟ پسر خاله ا م خندید و گفت ای بابا. این هنوز بچه اس، بزرگ نشده و بعد دوتایی باهم خندیدن. هیچ کس به انتخاب ما احترام نمی ذاره. کسایی که ازدواج کردن فکر می کنن همه چی رو بهتر از ما می دونن. در مورد هر مسأله ای که باهاشون بحث کنی ...
روایت بخشی از واقعیت های جنگ که تاکنون بازگو نشده است
بود که از دوستان این سه راوی شهید بودند. با این پیش زمینه با همراهی همسرم، پژوهش روی این کار را آغاز کردم. قاضی گفت: وقتی وارد جزئیات زندگی بچه ها شدم، دیدم نمی توانم به این سه شهید بدون توجه به جمعی که در آن حضور داشتند، بپردازم؛ جمعی که با هم درس می خواندند، دانشگاه رفتند و به جبهه اعزام شدند. جمع نزدیک به 30 نفره بچه های دوره سوم مفید در دوران جنگ بیش از اینکه در کنار خانواده شان ...
به بهانه سالروز تولد شوالیه آواز / تویی تنها که می خوانی !
هیجان انقلاب، دلیرانه می خواند و برای آزادی نغمه سرایی میکرد. اولین روز جنگ در خرمشهر دوستش را از دست داد، دلش از داغ رفیق سوخته بود و چنان در رثایش خواند که هنوز پس از سالها شنیدن کاروان شهید دل را میسوزاند. اکنون هنرش شخصیت داشت از سلطه سنت و تکرار رهیده بود و در پی خلق دل سپرده بود به مولانا. تا آن زمان کمتر کسی اشعار مولانا را خوانده بود اما او میخواست داستان شور رومی ...
کمبود امکانات بهانه است؛ اینترنتی کتاب بخوانید
به گزارش خبرگزاری کودک و نوجوان ، این نویسنده در جمع اعضا و مربیان مرکز فرهنگی هنری شماره 9 کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان تهران به سال های کودکی خود در دهه 50 اشاره کرد و به بچه ها گفت: در آن سال ها تعداد کتاب و کتاب خانه برای بچه ها بسیار کم بود خانواده های کم درآمد هم امکان خرید کتاب را نداشتند ما هم که عضو کانون بودیم فقط در این کتاب خانه ها به مطالعه می پرداختیم البته همه کتاب های ...
روی خط آفتاب
بیشتر مشکلات را لمس کنم. نه من بلکه بسیاری از مردم حال و روز من را دارند. شما ها که در روزنامه مطلب می نویسید، لطفاً درد مردم و مشکلات جامعه را بنویسید. به ایشان عرض کردم بارها درباره این گونه مسائل، مطالبی در روزنامه چاپ شده است، اینکه مسئولان توجهی به مشکلات مردم ندارند، مقصر نویسندگان و روزنامه نگاران نیستند، بلکه مشکلات باید به طور اساسی و ریشه ای از سوی مدیران و مسئولان ریشه یابی و رفع شود ...
زنی که فکر می کرد سرطان دارد برای خودش هوو آورد / جواب آزمایش اشتباه بود اما شوهرش حاضر به طلاق زن دوم ...
. روزهای خوب و خوشی را کنار هم داشتیم. گرچه واقعاً دیدن محمد در کنار مهتاب برایم راحت نبود ولی خودم خواسته بودم و نمی توانستم زندگی را برای آنها زهر کنم حتی با بچه هایم صحبت می کردم تا مهتاب را قبول کنند تا اینکه کم کم رابطه شان با مهتاب خوب شد. خوشحال بودم که توانسته ام همه چیز را سروسامان دهم و خیالم راحت بود که پس از مرگم زندگی خانواده ام از هم پاشیده نمی شود ولی افسوس که سخت اشتباه می کردم ...
روزنامه همشهری - حمایت مسئولین؛ کلید پیشرفت شعر طنز استان
آنها چاپ نشده است. افسوسمان آنگاه بیشتر می شود که خود را با دیگر شهر و استان ها مقایسه می کنیم. این کمبود و عدم التفات به نشر و چاپ آثار در شهر و استان لطمه جدی خود را بر پیکره ی ادبیات وارد نموده و بعد از این هم وارد خواهد کرد.اکنون که درصد شاعران و استعدادهای جوان در ارومیه و استان افزون گردیده، جای آن است تا نهادهای مسئول تدابیر لازم را بیاندیشند. ...
گاردین | رستگاری در برابر جعبه جادو
نویسنده خوب، توانایی نوشتن نمایشنامه باشد. این پیش از آن بود که من کشف کنم -فراتر از بیگانه دانستن مخاطب یا نویسنده- تلویزیون یک تسهیل کننده بزرگ اجتماعی است. همه آن را نگاه می کردند و من می توانستم درباره آن با مادرم، بچه های کوچکم و دوستان آنها حرف بزنم. با دیدن دوستانم در هر کشور دریافتم که -مثل یک عشق پنهان- هر کس برنامه محبوب خود را دارد و نظرهای جدی خود را درباره آن بیان می کند. کار ...
از رانندگی لیفتراک تا نوشتن مردی به نام اُوِه
فردریک بکمن؛ نویسنده و وبلاگ نویس سوئدی ، متولد دوم ژانویه 1981 میلادی ست. پیش ترها، شهرت بکمن در سوئد به خاطر وبلاگ نویسی و مقاله هایی بود که برای روزنامه های متعدد می نوشت؛ اما پس از انتشار چند کتاب موفق، امروزه دیگر آوازه او در همه جای جهان به گوش می رسد. او در سال 2012 میلادی با انتشار رمان مردی به نام اُوِه که همان سال بیش از 600 هزار نسخه در سوئد فروخت، به شهرت رسید. کتاب، پس از ترجمه به ...
ما اورژانس فرهنگی هستیم/خاطره اجرای برنامه روی کامیون در میان طالبان
شده است و نمی توانیم بگوییم نبوده است و من همه را از جای دیگری آورده ایم. بارها در جلسات گفتیم یک میوه شروع به رسیدن می کند اول کال است و بعد می رسد. این پروسه راجع به ما هم است. الان وقت استفاده کردن از ما برای اتفاق هایی است که نگرانش هستیم. همیار پلیس که در زمان سردار رویانیان آغاز شد با برنامه ما کلید خورد. نمی گویم شاهکار کردیم؛ بلکه چیزی است که آنان گفتند که بچه ها باعث شدند اینطوری ...
بفرمایید آرامبخش!
داشت آشغال ها را به خوردش بدهد اما طرف مقاومت می کرد. بعد هم دوباره من را از ماشین انداخت پایین و چیزی در گوش طرف گفت. طرف هم دست های دایی را ماچ کرد و پیاده شد. دایی گفت: یه ماه این جا بمونم همه تون رو درست می کنم. دیدم این طوری نمی شود و تا شب هم به خانه نمی رسیم، به هوای خریدن آب میوه پیاده شدم. خریدم و دوتا آرامبخش توپ هم تویش انداختم. باید عادتش بدهم به آرامبخش. توی این مملکت بدون آن نمی شود دوام آورد... ...
دروغ گفتن به کودکان، چه تاثیری بر آن ها دارد؟
.... در عوض، واقعیت را به او بگویید، اما طوری که حس کند از او حمایت می کنید و در عین حال نسبت به خطرات حقیقی آگاه شود. چیزی بگویید مثل این: همیشه سعی می کنم از تو محافظت کنم، اما آدم های بدی هم هستند که باید مراقب شان باشی، به همین خاطر می خواهم در فروشگاه مدام کنار من باشی، چون آدم بدها بچه ها را از پدر و مادرشان می گیرند. من مواظب تو هستم، اما اگر تو از من دور شوی، من دیگر آنجا نخواهم بود و ...
دنیا خالی ازآدم های خوب نیست!
کارت را گرفتم تا همه را تسویه کنم و شب آسوده ای را بگذرانم. شماره کارت را وارد کردم و تا متوجه شدم که نام شخص دیگری روی مانیتور نقش بسته، دستم روی دکمه رفت و به حساب کس دیگری واریز شد. بلافاصله شماره کارت درست را وارد کردم و پس از اطمینان، مبلغ را واریز کردم. سری به بانک ملی زدم تا ببینم امکان دارد که این اشتباه رفع شود. آنها پرینتی از چند گردش آخر را گرفتند و گفتند به بانک کشاورزی برو شاید ...
گزارشی از تلاش های دختری دانشجو برای جست وجوی کار و به دست آوردن درآمد/ریاضت بیکاری
یک روز در هفته در یک دانشگاه تدریس می کند آن هم: برای این که کلاس کارم جلوی خانواده ام حفظ بشه. مادرم دلش خوشه که دخترش مدرس دانشگاه است. همین که دلش خوش باشه برای من کافیه... همه این قصه را تعریف کردیم که به کجا برسیم؛ به این که کسی از سر ترحم دست در جیبش کند و مریم را دریابد؟ من هیچ توقعی از جامعه ندارم. امثال من خیلی زیادند. کار کردن رو عار نمی دونم. ولی فقط یک توقع دارم؛ این که بعد از این همه ...
یک صحنه از زندگی، در 20دقیقه
صدف عباسی- روزنامه نگار| به فاصله دو صندلی از جایی که من نشسته بودم، پیرزنی مویه می کرد. تا جایی که من می دانستم، گریه کردن در شب شعری که به مناسبت رحلت پیامبر(ص) و شهادت امام حسن(ع) در فرهنگسرا ترتیب داده شده، کاملا طبیعی بود و به خاطر همین، به خودم زحمت نگران شدن ندادم. شاعران می آمدند و با چکامه های مذهبی شان، احساسات حضار را به غلیان درمی آوردند و گاهی هم به زلزله اخیر کرمانشاه اشاره می کردند ...
به واسطه سید بودن اش ارتباط فوق العاده ای با حضرت زهرا (س) داشت. مادر بودن حضرت زهرا (س) به قدری در ...
سید نیستم و علقه مادر و فرزندی با حضرت زهرا (س) را برای خودم جور دیگری ایجاد کرده بودم و در زمان خواستگاری، سید بودن ایشون در مرحله اول، یکی از بزرگترین امتیازاتی بود که در پاسخ من مؤثر بود. گرچه بعد از ازدواج، آقا سید من را دلداری می داد و می گفت: عروس شیرین تر از پسره. داماد شیرین تر از دختره. چرا اینجوری فکر می کنی؟ که من می گفتم داری فقط توجیه می کنی. می گفت: به جان خودم دارم راست می ...
ماجرای شهید روحانی که از بهشت برگشت
...: من 25 روز در بیمارستان شیراز در کما بودم و تا سردخانه هم رفتم، اما باید به این حقیقت رسید که عمر و همه چیز دست خداوند است. وی با بیان اینکه دکترها با مشاهده برخی علائم در من، زمانی که در بیمارستان بستری بودم، این علائم را نشانه مرگ تشخیص دادند، تصریح کرد: در این شرایط چند ساعتی از حال رفتم که پس از آن متوجه شدم که اطرافیانم در بیمارستان برایم گریه می کردند. این یادگار دفاع ...