سایر منابع:
سایر خبرها
سوال و جواب در مورد بارداری، حوصله تان سر رفته؟
با فشار وارد کردن به یک هندوانه چیزی شبیه لیمو از آن در بیاورم. 18- "فکر می کردم بچه نمی خواهی!” ده سال پیش در حالی که سرخوش بودم یک چیزی گفتم. دروغ بوده و اینطور نیست. 19- "امیدوارم زایمانت سخت نباشه. برای من وحشتناک بود.” تشکر از به اشتراک گذاشتن خاطره زایمانت، به هر حال ممکنه در ماه های آخر هر لحظه احتمال زایمان برای من باشه، نمیخوام به سختی ها و مشکل و خطراتش هر لحظه و هر شب فکر کنم و از ترسش عرق سرد کنم. 20- بارداری برات خیلی زود/دیر نبود؟” .... 21- "باز هم حامله هستید؟” .... ...
لیاقت لقب همسر شهید را ندارم + عکس
.... آن شب با من و بچه ها قرار گذاشت که همه ساعت 6 صبح بیدار باشند تا پیش از رفتن با همه خداحافظی کند. پیش از رفتن به غزال گفت: من مدافع حرم هستم و شما مدافع چادر . خطاب به پسر بزرگمان هم گفت که مراقب مادر و خواهر و برادرت باش. در آخر نیز سفارش کرد که پشت ولایت فقیه باشید و نماز اول وقت را فراموش نکنید. :**گمان می کردید که همسرتان شهید شود؟ نه. گمان نمی کردم که ...
خودآگاهی طبقاتی دلیل اعتراضات بود/ قیمت چرخ ماشین یک آقازاده ، معادل هزینه کار علمی یک متخصص است/ بدون ...
بسیار فرسوده را می بینید؛ یکی 20 میلیون تومانی و دیگری 120 میلیونی. در همین تهران، وارد شهر که بشوی، فوراً فاصله طبقاتی را تمام و کمال احساس می کنی. در نتیجه خودآگاهی طبقاتی و سواد در جامعه به شدت رو به اوج است. فاصله طبقاتی به صورت یک معضل جدی نمایان شده و در حال ایجاد مشکلات دیگری است. جدا از این فاصله طبقاتی و فاصله شهرستانی، چه عوامل دیگری را در شکل گیری این خودآگاهی طبقاتی که به آن ...
عقب ماندگی از آنجا شروع شد که از آموزه های اسلامی دور شدیم
...: یکی از همین آقایان می گوید که من وزیر نفت را صدا زدم و گفتم مهدی بیکار است یک کاری به او بدهید که به درسش هم لطمه نخورد و بعد مهدی فردا هیئت مدیره پارس جنوبی می شود. البته اگر آقای ولایتی هم 32 شغل دارد که من نمی دانم و یا اگر حداد عادل نیز 26 شغل دارد این ها هم در شرایطی که بچه های مردم بیکار هستند اسلامی نیست. در هر حال درست است که می گویند حقوق نمی گیریم، اما من به عنوان یک مسئول می دانم ...
خاطره داماد مقام معظم رهبری از اسنپ سواری
... گفتم: چطور...؟ گفت: بخاطر کار زیاد و خواب کم، مشکلات بینایی دارم یه روز کنار خیابون، پشت رول داشتم فکر می کردم اگه این چشمام از کار بیفته چه جوری نون در بیارم. تو فکرش بودم که خوابم برد. تو خواب حضرت رو دیدم، اومد دست کشید رو چشام از خواب پریدم ... هم کیف زیاد کرده بودم و هم مبهوت بودم. دیدم چشام بدون هیچ دردیه... سلامتش برگشته بود. قربونش برم. نه ویزیتی داره، نه نوبتی، نه دوایی ...
زورگویی به مردم، توجه نکردن به خواست مردم و ...
. یک بچه دو ساله که هنوز نمی تواند قاشق را درست دست بگیرد و درست غذا بخورد، اگر قاشق را از او بگیرید آن را توهین تلقی می کند. این بچه انگلیسی، آمریکایی و عرب نیست؛ یک بچه مسلمان ایرانی است. می خواهد استقلالش را حفظ کند. حالا که نمی تواند مادر قاشق دست می گیرد و با احترام به او می گوید که این طور غذا بخور. ما می گوییم آنجایی که نمی توانند دولت دخالت کند و جایی که می توانند را خود مردم اجرا ...
باید به مردم بگویم بچه هایشان چطور شهید شدند؟
شهادت رسید. آخرین سمت او قائم مقام فرماندهی لشگر31عاشورا بود. در ادامه خاطراتی را از این شهید عزیز می خوانیم: راننده ایفا حمید به راننده ایفا گفته بود: چرا ماشین را این طوری از توی دست انداز می بری؟ داغون می شه مرد حسابی! راننده شاکی شده بود. بیل برداشت و می خواست با بیل حمید را بزند. سریع دست راننده را گرفتم و گفتم: داری چی کار می کنی؟ گفت: می خوام زبون این زبون دراز رو قیچی ...
اگر جنگ اولویت اولِ کشور شود، پیروز می شویم
، من اجازه صحبت گرفته بودم که به بعد از صحبت شما موکول شد. به دلیل این که من خودم از بدو تأسیس وزارت صنایع سنگین ، که در جنگ به وجود آمد، در این وزارتخانه بودم، می شود گفت همواره این دردهایی که آقای شمخانی گفتند کمابیش در آن جا مطرح بوده و ما می دانستیم. منتهی هیچ وقت نمی دانستیم این درد را در صنعت چگونه درمان کنیم. دلیلش هم این است که ما در جنگ حضور نداریم. حضور ما در جنگ از طریق شماست و خواسته های ...
همسرداری شهید
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری صدا و سیما ؛ به مناسبت شهادت سردار "حمید باکری" قائم مقام لشکر 31 عاشورا در جزیره مجنون خاطرات از وی را نقل می کنیم . همسرداری شهید : با چند تا از بچه های سپاه توی یه خونه ساکن شده بودیم. یه روز که حمید از منطقه اومد به شوخی گفتم: دلم میخواد یه بار بیای و ببینی اینجا رو زدن و من هم کشته شدم . اون وقت برام بخونی ، فاطمه جان شهادتت مبارک! بعد ...
متاگپ | وحید شمسایی: قبلا فوتسالِ دنیا دیکتاتوری بود، الان دموکراسی/ هنوز از فوتسال و تیم ملی خداحافظی ...
که پاشون رو از حدشون فراتر گذاشتن من با اونا مشکل دارم. چون من از ظاهرسازی بدم میاد؛ اگه کسی مشکلی با من داره رک بیاد بگه و فیلتر خاصی هم خدا شاهده ندارم. تیم ملی زمان شما فکر کنم خیلی عجیب تر از الان بود، فقط سه چهار تا بودین که تو چشم بودین. شما یا محمد رضا حیدریان بودین و اون موقع مربی نمی تونست تعویض کنه شما خودتون همش باید بازی می کردین. این اذییتون نمی کرد الان نمیگن ای کاش الان هم ...
هرجا فضول باشی ها کمترند،حجاب خانم ها بهتر است/بسیج مردمی را برای مقابله با مردم استفاده کردن و مردم را ...
هنوز نمی تواند قاشق را درست دست بگیرد و درست غذا بخورد، اگر قاشق را از او بگیرید آن را توهین تلقی می کند. این بچه انگلیسی، آمریکایی و عرب نیست؛ یک بچه مسلمان ایرانی است. می خواهد استقلالش را حفظ کند. حالا که نمی تواند مادر قاشق دست می گیرد و با احترام به او می گوید که این طور غذا بخور. ما می گوییم آنجایی که نمی توانند دولت دخالت کند و جایی که می توانند را خود مردم اجرا کنند. ما جایی که ...
چگونه با بچه ها رفتار کنیم؟
برخورد کنیم که بچه احساس حقارت کند. بعضی از بچه ها می خواهند با زیرکی به خلوت شبانه والدین وارد شوند، مثلا قایمکی زیر لحاف آن ها می روند. و حتی سعی می کنند رقیب را از تخت بیرون کنند. مثلا پسربچه ای که پدر خود را به صورت رقیب می بیند و اصرار می کند پیش مادرش بخوابد و حتی می گوید: مامان اگه بابا نباشه من هر شب پیش تو می خوابم! البته او راه را برای گردن نهادن بی چون و چرا به خواسته های کودک ...
آیت الله استادی: نظام کنونی طلبگی حتماً باید اصلاح شود / به خاطر برخی مباحث در جلسات جامعه مدرسین شرکت ...
حصبه گرفتم و چند روزی مدرسه نرفتم اما در همان حال درس را در منزل خوانده بودم هنگامی که خوب شده به مدرسه رفتم مدیر به همکلاسی ها خطاب کرد که از او یاد بگیرید که در ایام بیماری هم به فکر درس بوده است در مدرسه ما چوب و فلک هم در کار بود. به یاد دارم پدر یکی از همکلاسی ها که از کارهای خلاف پسرش بسیار ناراحت شده بود، در مدرسه جلو بچه ها پای پسرش را به فلک بست، با ترکه با شدت به کف پای او می زد که شاید ...
روایتی تکان دهنده از خانواده داغدیده سانحه هوایی یاسوج در دهدشت (+عکس)
از دست دادن همسر و فرزند آن قدر غصه بر دلش گذاشته که خود را فارغ از این دنیا می بیند، اما این مادر آن قدر صبور و مهربان است که با روی باز پذیرای صحبت هایم می شود. وی از جبهه رفتن و اثرات سخت آن بر همسرش سخن می گوید، از چشمانش که در اثر جنگ دید خود را از دست داده بودند، از سرفه هایی که اجازه یک شب خوابیدن را به او نمی داد، از زندگی و نفسی که با اسپری سپری می شد سخن گفت. به گفته ...
سایه میهن
. در زمستان هم که حیاط قابل استفاده نبود، از تالار مدرسه دارالفنون استفاده می کردیم. یک بار دیدم جوانی بسیار زیبا و خوش سخن و خنده رو از میان جمعیت بلند شد و گفت: می خواهم شعر بخوانم. گفتم شما تاج سر ما هستید و آن شب غوغا کرد و شعر خوبی خواند. آن موقع هنوز نمی دانست باید کجا برود و کسی را هم نمی شناخت. به قدری شعرش گل کرد که به همه خوش گذشت و رفته رفته با هم دوست شدیم. آقای سایه همواره ...
مضرات اینترنت برای کودکان، مراقب باشید
کرد جرم بود. من می خواهم همه بدانند که باید به کسی بگویند و از مادر، پدر، پلیس یا هرکس دیگر درخواست کمک کنند. بالاخره، من با یک موسسه در اینترنت تماس گرفتم و گفتم که چه اتفاقی افتاده است. کاش خیلی زودتر این کار را انجام داده بودم. شما با خود فکر می کنید که این اتفاق هیچ وقت برای تان پیش نخواهد آمد. فکر می کنید ممکن است برای دیگران اتفاق بیافتد، ولی برای شما نه... تا زمانی که اتفاق می افتد. ...
فرهاد مهندس پور: تئاتر احمق و ضد اجتماعی شده است و این تئاتر چه طور جامعه را نشان می دهد؟
خواستیم تم جشنواره گفت وگوی خانواده تئاتر ایران با همدیگر باشد، به نظرم اتفاق افتاد مهندس پور: بله و باز تا حدودی انجام شد. تا زمانی که آقای شفیعی آمدند هنوز شوراها بودند. آن شعار هم به این دلیل باقی ماند. ولی شعار امسال، جشن گفت وگوی تئاتر ایران کلمه جشن را کنار بگذاریم، جشن کمی آرمان گرایانه است؛ ولی امسال می خواستیم تم جشنواره گفت وگوی خانواده تئاتر ایران با همدیگر باشد. به نظرم اتفاق ...
خانواده مرد سالخورده کبدش را به بیماران هدیه کرد
. پشت پنجره اتاق مراقبت های ویژه ایستاده بودم و زیر لب دعا می کردم پدرمان چشمانش را باز کند تا من خبر خوب سلامتی اش را به خانواده ام بدهم. خواهرانم امید داشتند او زنده بماند. من هم امید داشتم و به همان امید دعا می کردم پدرمان زنده بماند. وی افزود: زیر لب به پدر می گفتم بابا چشمانت را باز کن. او آرزویش رفتن به کربلا و زیارت مرقد امام حسین(ع ) بود. حتی کارهای رفتن به سفر معنوی را برای خودش ...
کودکان کار از فقر و آبرو می گویند
را تا می کردند که مبادا چروک شود و من فقط به حرف های معلم توجه می کردم. بازی را بردیم و خوشحال روی سکوها نشستیم و در مورد صحنه های مسابقه حرف می زدیم که معلم ورزش مان با چهره ای عصبانی پیش ما آمد و کنارمان نشست. تند تند تسبیح اش را دور انگشتش می چرخاند و زیر لب چیزی می گفت. یکی از بچه ها پرسید: آقا چیزی شده؟ با معلم اونا دعوا کردین؟ معلم همان طور که به روبه رویش زل زده بود گفت: نه، یه از خدا بی خبری رفته تو رختکن. هرچی به درد می خورده، برده. در راه برگشت فقط من شلوار پوشیده بودم. پایان پیام ...
چرا همه معترض هستیم؟
کنم و مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس بگویم! خب، مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس قبول ولی مسئولیت تو این بوده که باید آمدن برف را مراقبت می کردی. چرا نکردی؟ به نظرم اگر پاسخگویی اتفاق بیفتد، اعتماد به وجود می آید و اگر اعتماد به وجود آمد، آن وقت مردم مشارکت می کنند. به یاد دارم که اوایل انقلاب در خیابان پاستور یکی از ماشین های مسئولان به یک کودک برخورد کرد. بچه جلوی چشم پدرش زیر ماشین رفت ...
فقدان پدرها و تنهایی پسرها
کن پیر و شاگرد نوجوانش را می دیدم، رابطه پدر و پسری بین شان را شاهد بودم. استاد پیر همزمان که سر پسرک داد می زد و به او درس می داد، با مهربانی از او مراقبت می کرد و به او اهمیت می داد. هر شب وقتی به پایین شهر می رفتم، این منظره را می دیدم. رابطه آنها من را تکان داد، شاید چون توسط پدری بزرگ شدم که خیلی دوروبرم نبود و هرگز سعی نمی کرد من را کنترل کند. درواقع پدرم زیاد از من چیزی نمی دانست. آیا ...
کریستوفر نولان از کارنامه فیلمسازیش می گوید
من یک فیلم خیلی بزرگ استودیویی بود، به همراه کار کردن با ستاره های بزرگ سینما، با بودجه 10 برابر ممنتو. پس باید بگویم آن فیلم یک پله بالاتر یا یک گام رو به جلو بود و تجربه خیلی ارزشمندی برای من بود. فکر می کنم عده خیلی قلیلی از کارگردان ها باشند که این روزها چنین فرصتی گیرشان بیاید؛ برای مثال وقتی مردم به کاری که من با بتمن کردم نگاه می کنند می گویند خب، یارو یک فیلم مستقل کوچک ساخت و بعد رفت ...
موبایل برای کودکان، آری یا خیر؟
همراه وسیله مناسبی نیست اما چه کنم که حریف این بچه نمی شوم، روز و شبم را سیاه کرده است،مدام پدر و مادر دوستانش را به رخم می کشد و من و پدرش را مواخذه می کند. خیلی خوب می دانم با خرید تلفن هوشمند، سریعا وارد اینترنت و شبکه های مجازی آن خواهد شد و این موضوع بسیار باعث ناراحتی و آزار من می شود، هر چقدر به او می گویم هنوز به سن خرید تلفن همراه شخصی نرسیده ، گوشش بدهکار نیست. پاسخ: برخی از والدین ...
لاجوردی برای این "حکم" مرگ خود را از خدا خواست/ عنایت خاص منتظری به یک اعدامی
این توقع رو داره ولی از نظام جمهوری اسلامی این توقع رو نداره! گفتم مگه قراره نوشین نفیسی رو آزاد کنین باباش خوشش بیاد؟! خب چرا فرد زیرشو اعدام کردی؟ پنج ردیف زیرش چرا اعدام بشه؟ مرکزیت آزاد بشه پنج نفر زیرش اعدام؟ این ظلمه! و به آنان گفتم اگه قراره یه وقت خدای نکرده این نظام جمهوری اسلامی لطمه بخوره از ناحیه این ظلماس! و این تبعیضاس! اینا ظلمه ولی ظلم قابل تحمل نیس برا امثال من! *فارس ...
فرهنگ عامه پسند تجاوز را رمانتیزه می کند
و یک پسر دیگر خوابیده است، بلر سراغ چاک می رود تا به او دلداری بدهد. جواب او از این قرار است: وقتی خوشگل، لطیف و دست نخورده بودی، برام جذابیت خاصی داشتی. ولی الآن مثل یکی از اون اسب های عربیِ پدرم شدی: حسابی سوارکاری می کرد و بعد با تن خیس ولشون می کرد. من دیگه تو رو نمی خوام و نمی فهمم چرا کس دیگه ای هم باید تو رو بخواد . این صحنه رمانتیک نیست، اما مانع خاصی هم بر سر راه ...
رویکرد متفاوت تربیتی در برنامه سازی تربیتی با غرب/ تربیت نوجوان خنثی را قبول نداریم
فاز به عنوان داور حضور داشت. او در پاسخ به سوال مجری مبنی بر این که توصیه شما به نوجوانان چیست؟ گفت بروند ولگردی کنند! بعد مجری از او پرسید که منظورت چیست؟ ، او هم گفت که جناب خان تحت تاثیر حضور او در خیابان و کوچه و ... شکل گرفته است. من وارد بحث شدم و گفتم این موضوع را بسط بدهد تا تلطیف شود و بالاخره بشود آن را پخش کرد! حرفش این بود که این دنیای کادری که بچه باید فقط در خانه باشد و فضای مجازی و ...
ماجرای عجیب و دردناک قتل راننده آژانس با قابلمه!
های دیروز دوباره تاکید کرد که مقتول گفته قرارداد من را به اسم او بزنیم و من بعد از شنیدن این حرفها با مهندس خداحافظی کرد و رو کردم به دوستم و گفتم دیدی راست می گفتم. گویا اینجای داستان غم انگیزترین بخش این مصاحبه است زیرا دوباره حرفهایش را قطع می کد آب می خورد نفس میکشد و چند ثانیه ای مکث می کند. همین باعث درگیری تان شد؟ نه. یکدفعه بعد از تماس تلفنی شروع کرد به ...
غلامعلی دهقان: اصلاح طلبانی که عبور از روحانی را مطرح می کنند، ما را یاد اکبر گنجی می اندازند
50 میلیون بیننده داشت. هنوزم کارایی دارد ولی خب باید ابتکار به خرج داد به نظرم کل نیروهای انقلاب در بحث خلاقیت ضعیف شده اند و یک مقدار نیاز به طراوت داریم باید فکرهامون رو روی همدیگه بریزیم البته ناامید نیستم چون از ابتدای انقلاب در سال 56 در متن انقلاب بودم و همیشه آیه یأس بوده سال 58 عده ای می گفتند کار اینها تمام است و هنوز هم می گویند. از هر گوش شنوایی برای انتقال مشکلات مردم به ...
گفت وگو با مهراب و ژوله ؛ طناز های فضای مجازی و غیرمجازی
کنند مرفه بی درد. خیلی خورد توی ذوقم. من نوشتم مگر بچه شما نمی خوابد؟ (خنده) کم کم دیدم در باز است و یک عده دارند می آیند و انگار اینجا چیز دیگری را می طلبد بنابراین یک تعداد از عکس های شخصی ترم را برداشتم. فکر کنم ماجرای شلوغ شدن اینستاگرامت از ماجرای سفر گروهی شما به جام جهانی شروع شد... - مهراب: بله، از جام جهانی... - امیر: از شلوارک شروع شد. بعد از شلوارک سیاسی ...
ترک عادت بد کودک، چگونه امکان پذیره؟
بعد بیدار شد و بی تابی و گریه. اگه میشه راهنمایی کنید که چطوری این عادت رو ازش بگیرم؟ سپاس فراوان. ضمنا بگم که وقتی پتوش باهاش باشه بدون نیاز به کسی سریعا می خوابه و تا صبح آرامش داره. پاسخ دکتر علی اصغر حلیمی، متخصص اطفال: دوست عزیز این عادت بچه یک روند طبیعی است، شما نباید مخالفت کنید و پتو را از او دور کنید. بچه ها تا دو سالگی اضطراب جدایی از مادر را دارند و از 18 تا 2 سالگی قدرت سنبل سازی دارند و اغلب عروسک و پتو و ... را به جای مادر بغل می کنند تا اضطراب کم شود. اصلا پتو را از او جدا نکنید. ...